نهاد وکالت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷٬۰۰۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
یکی از تشکل‏‌های مهمی که در دوران [[امامان]] پیش از [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ شکل گرفت، تشکیلات [[وکالت]] بود. [[امامان]] بزرگوار، این سازمان را برای آماده کردن هرچه بیشتر [[مردم]]، برای [[تحمل]] [[دوران غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ به وجود آوردند؛ از این‌‏رو هرچه بیشتر می‌‏کوشیدند تا از مواجهه مستقیم، کم کرده، امور را به عهده افراد [[شایسته]] بگذارند. این تشکیلات، به طور رسمی در زمان [[امام کاظم]] {{ع}} پدید آمد؛ امّا در زمان [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ به اوج خود رسید.
یکی از تشکل‏‌های مهمی که در دوران [[امامان]] پیش از [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ شکل گرفت، تشکیلات [[وکالت]] بود. [[امامان]] بزرگوار، این سازمان را برای آماده کردن هرچه بیشتر [[مردم]]، برای [[تحمل]] [[دوران غیبت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ به وجود آوردند؛ از این‌‏رو هرچه بیشتر می‌‏کوشیدند تا از مواجهه مستقیم، کم کرده، امور را به عهده افراد [[شایسته]] بگذارند. این تشکیلات، به طور رسمی در زمان [[امام کاظم]] {{ع}} پدید آمد؛ امّا در زمان [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}}‏ به اوجخود رسید.


بنابراین، [[سیاست]] تعیین وکیل برای اداره امور نواحی گوناگون و برقراری ارتباط میان [[شیعیان]] و [[امامان]]، از دوران‌‏های [[امامان]] پیشین وجود داشت. در [[عصر غیبت]]، این تماس با [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}}، قطع شد و محور ارتباط وکیلان با [[امام]]، نایبی بود که [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} تعیین می‌‏کرد. مناطق [[شیعه]]‏نشین تقریباً مشخص بود و بنا به [[ضرورت]] در هر منطقه، وکیلی‏ تعیین می‌‏شد. گاهی چند وکیل در مناطق کوچک‌‏تر، تحت [[سرپرستی]] وکیلی بودند که [[امام]] یا [[نایب خاص]] برای آن‏ها تعیین می‌‏کرد. این وکلا، اموالی را که بابت وجوهات می‌‏گرفتند، به شیوه‏‌های گوناگونی به [[بغداد]]، نزد نوّاب می‏‌فرستادند و آنان نیز طبق [[دستور]] [[امام]]، در موارد بایسته به کار می‏‌گرفتند.
بنابراین، [[سیاست]] تعیین وکیل برای اداره امور نواحی گوناگون و برقراری ارتباط میان [[شیعیان]] و [[امامان]]، از دوران‌‏های [[امامان]] پیشین وجود داشت. در [[عصر غیبت]]، این تماس با [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}}، قطع شد و محور ارتباط وکیلان با [[امام]]، نایبی بود که [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} تعیین می‌‏کرد. مناطق [[شیعه]]‏نشین تقریباً مشخص بود و بنا به [[ضرورت]] در هر منطقه، وکیلی‏ تعیین می‌‏شد. گاهی چند وکیل در مناطق کوچک‌‏تر، تحت [[سرپرستی]] وکیلی بودند که [[امام]] یا [[نایب خاص]] برای آن‏ها تعیین می‌‏کرد. این وکلا، اموالی را که بابت وجوهات می‌‏گرفتند، به شیوه‏‌های گوناگونی به [[بغداد]]، نزد نوّاب می‏‌فرستادند و آنان نیز طبق [[دستور]] [[امام]]، در موارد بایسته به کار می‏‌گرفتند<ref>علی غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان علیه السّلام، ص۸۵</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۵۷ - ۲۵۸.</ref>


در مواردی ممکن بود برخی از وکیلان برای یک بار [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را [[ملاقات]] کنند؛ چنان‏که "[[محمد بن احمد قطّان]]" "از وکیلان [[ابو جعفر]]، [[نایب دوم]]" به [[ملاقات]] [[امام]] نایل شد<ref> [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۴۴۲</ref>؛ اما به طور معمول، آنان تحت نظر [[نایب خاص]] [[امام]]، انجام [[وظیفه]] می‏‌کردند. بنابر [[نقل]] [[احمد بن متیل قمی]]، [[ابو جعفر]]، ده وکیل در [[بغداد]] داشت که نزدیک‏ترین آنان به وی، [[حسین بن روح]] بود<ref> نعمانی، الغیبة، ص ۲۲۵</ref> که پس از او [[نایب سوم]] شد؛ از دیگر نزدیکان وی، [[جعفر بن احمد بن متیل]] بود که از دید بسیاری، وی [[جانشین]] [[ابو جعفر]] خواهد بود. از روایتی دیگر، دانسته می‌‏شود در قبال [[اموال]] داده شده به وکیلان، قبض‌‏هایی از آنان دریافت می‌‏شد؛ امّا از [[نایب خاص]]، چنین قبض‌‏هایی دریافت نمی‏‌کردند. زمانی که [[ابو القاسم]]، [[حسین بن روح]] را به [[جانشینی]] برگزید، [[دستور]] داد از وی قبض‌‏هایی نخواهند<ref> علی غفارزاده، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان علیه السّلام، ص ۸۵</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۵۷ - ۲۵۸.</ref>
== سازمان وکالت ==
ایجاد  سازمان وکالت را در امور ذیل می‌توان ریشه‌یابی کرد:
#'''وسعت جغرافیای جهان [[اسلام]]''': در هر [[نظام]] [[دینی]]، [[ارتباط]] بین [[رهبری]] و اعضای آن اجتناب ناپذیر است. بنابراین، می‌بایست کسانی از سوی [[امامان شیعه]] {{ع}} [[تعیین]] می‌شدند که به عنوان [[نمایندگان]] آنان نقش ارتباطی بین [[شیعه]] و ایشان را ایفا می‌کردند.
# '''جو خفقان عباسی و [[لزوم]] [[حفظ]] [[شیعیان]] و [[مکتب]] توسط [[امام]] {{ع}}''': وجود [[خفقان]] و [[وحشت]] از سوی [[عباسیان]] بر ضد [[ائمه]] {{ع}} و [[شیعیان]]، وجود جاسوس‌ها و ماموران [[حکومتی]] که به طور دائم فعالیت‌های [[امامان]] و [[شیعیان]] را تحت کنترل داشتند، [[لزوم]] ایجاد [[سازمان وکالت]] را برای کاهش [[ارتباط مستقیم]] [[شیعه]] و [[ائمه]] {{ع}} و قرار دادن واسطه یا وسائطی بین دو طرف، برای [[حفظ]] آنان و بالاتر از آن، [[حفظ]] [[مکتب]]، گریزناپذیر می‌کرد.
# '''رفع بلاتکلیفی از [[شیعه]] در ایام [[حبس]] [[امامان]] در عصر غیبت''': [[سازمان وکالت]] به عنوان [[مرجع]] مطمئن [[شیعیان]]، [[مدیریت جامعه]] [[شیعه]] را از طرف [[امامان]] عهده‌دار بود. با توجه به [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} [[ضرورت]] وجود این سازمان بیشتر رخ می‌نماید؛ زیرا در این عصر، [[وکلا]] و [[نواب امام مهدی]] {{ع}} به عنوان تنها [[مرجع]] برای [[شیعه]] در مسائل [[سیاسی]]، [[فکری]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[دینی]] بشمار می‌روند. بنابراین، [[سازمان وکالت]]، از زمان [[امام صادق]] {{ع}} آغاز به کار کرده و تا پایان [[غیبت صغرا]] و مقارن با [[وفات]] [[نایب چهارم]] (۳۲۹ق) فعالیت خود را ادامه داده و به پایان رسانده است؛ زیرا با شروع [[غیبت کبرا]]، [[امام مهدی]] {{ع}} [[فرد]] یا افراد خاصّی را بین خود و شیعیان به عنوان [[وکیل]] قرار نداده است؛ بلکه امور [[شیعیان]] را در یک [[دستور]] کلی به [[فقها]] و [[علمای شیعه]] سپرده است. این همان جریانِ [[نیابت عامه]] است که با [[سازمان وکالت]]، متفاوت است<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص۱۸۹-۱۹۹.</ref>.


== [[سازمان وکالت]] ==
== [[وظایف]] و مسئولیت‌های سازمان وکالت ==
با [[شهادت امام حسین]] {{ع}} [[جامعه]] [[شیعه]] وارد یکی از سخت‌ترین مراحل حرکتی خود شد. [[یزید]] نشان داد برای [[حفظ حکومت]] خود از هیچ اقدامی فروگذار نکرده و حتی [[خاندان پیامبر اسلام]] {{صل}} را نیز [[قتل عام]] نموده و [[هتک حرمت]] می‌کند. در چنین دورانی، [[امام سجاد]] {{ع}} باید با [[حفظ جامعه]] [[شیعه]]، اندیشه‌های [[ناب]] [[اسلامی]] را اشاعه داده و عموم [[مردم]] را با [[حقیقت]] [[دین اسلام]] آشنا کند و آنان به مسیر صحیح [[آیین]] [[نورانی]] [[اسلام]] رهنمون شود.
 
در دوران [[امام باقر]] و [[امام صادق]] {{عم}} با توجه به بسط [[پیروان مکتب اهل بیت]] {{عم}} در مناطق مختلف [[مملکت اسلامی]] و فضای [[حاکم]] بر [[جهان اسلام]]، [[سازمان وکالت]] پایه‌ریزی شد. ایجاد این سازمان را در امور ذیل می‌توان ریشه‌یابی کرد:
#'''وسعت جغرافیای [[جهان اسلام]]''': در هر [[نظام]] [[دینی]]، [[ارتباط]] بین [[رهبری]] و اعضای آن اجتناب ناپذیر است. بنابراین، می‌بایست کسانی از سوی [[امامان شیعه]] {{ع}} [[تعیین]] می‌شدند که به عنوان [[نمایندگان]] آنان نقش ارتباطی بین [[شیعه]] و ایشان را ایفا می‌کردند. این مسئله زمانی روشن‌تر می‌شود که به گستردگی [[جهان]] بین [[اسلام]] در آن عصر و پراکندگی [[شیعیان]] در نقاط مختلف –اعم از [[عراق]]، [[حجاز]]، [[ایران]]، [[یمن]]، [[مصر]] و [[مغرب]]- توجه کنیم. طبیعی است که همه [[شیعیان]]، توانائی [[مسافرت]] به [[مدینه]] یا سایر مراکز سکونت [[امامان]] {{عم}} را نداشتند. پس لازم بود کسانی به عنوان [[نمایندگان]] [[امامان]] {{عم}} و افراد مورد [[اعتماد]] و شناخته شده، به مناطق دور و نزدیک حضور داشته و رابط بین [[رهبری]] و پیروانش باشند.
# '''جو [[خفقان]] [[عباسی]] و [[لزوم]] [[حفظ]] [[شیعیان]] و [[مکتب]] توسط [[امام]] {{ع}}''': وجود [[خفقان]] و [[وحشت]] از سوی [[عباسیان]] بر ضد [[ائمه]] {{ع}} و [[شیعیان]]، وجود جاسوس‌ها و ماموران [[حکومتی]] که به طور دائم فعالیت‌های [[امامان]] و [[شیعیان]] را تحت کنترل داشتند، [[لزوم]] ایجاد [[سازمان وکالت]] را برای کاهش [[ارتباط مستقیم]] [[شیعه]] و [[ائمه]] {{ع}} و قرار دادن واسطه یا وسائطی بین دو طرف، برای [[حفظ]] آنان و بالاتر از آن، [[حفظ]] [[مکتب]]، گریزناپذیر می‌کرد. از این رو هرگز [[سازمان وکالت]] را از آغاز تأسیس تا پایان عصر [[غیبت صغری]]، دارای فعالت ‌آشکار نمی‌یابیم؛ زیرا این سازمان وظیفه‌ای فراتر از جمع‌آوری وجوع [[شرعی]] و [[زکات]] و نذورات و غیر آنها داشت.
# '''رفع بلاتکلیفی از [[شیعه]] در ایام [[حبس]] [[امامان]] در [[عصر غیبت]]''': [[تاریخ]] به روشنی [[گواه]] بر این است که [[امامان شیعه]] مورد [[اذیت]] و [[آزار]] [[حکومت]] بودند. [[امام هفتم]] [[حضرت کاظم]] {{ع}} سال‌ها در زندان‌ [[هارون]] بود. [[امام رضا]] {{ع}} به [[مرو]]، [[امام جواد]] {{ع}} به [[بغداد]]، [[امام هادی]] و [[امام حسن عسکری]] {{عم}} به [[سامرا]] فرا خوانده شدند. [[سازمان وکالت]] به عنوان [[مرجع]] مطمئن [[شیعیان]]، [[مدیریت جامعه]] [[شیعه]] را از طرف [[امامان]] عهده‌دار بود. با توجه به [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} [[ضرورت]] وجود این سازمان بیشتر رخ می‌نماید؛ زیرا در این عصر، [[وکلا]] و [[نواب امام مهدی]] {{ع}} به عنوان تنها [[مرجع]] برای [[شیعه]] در مسائل [[سیاسی]]، [[فکری]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[دینی]] بشمار می‌روند. بنابراین، [[سازمان وکالت]]، از زمان [[امام صادق]] {{ع}} آغاز به کار کرده و تا پایان [[غیبت صغرا]] و مقارن با [[وفات]] [[نایب چهارم]] (۳۲۹ق) فعالیت خود را ادامه داده و به پایان رسانده است؛ زیرا با شروع [[غیبت کبرا]]، [[امام مهدی]] {{ع}} [[فرد]] یا افراد خاصّی را بین خود و شیعیان به عنوان [[وکیل]] قرار نداده است؛ بلکه امور [[شیعیان]] را در یک [[دستور]] کلی به [[فقها]] و [[علمای شیعه]] سپرده است. این همان جریانِ [[نیابت عامه]] است که با [[سازمان وکالت]]، متفاوت است.
 
== [[وظایف]] و [[مسئولیت‌های سازمان وکالت]] ==
شواهد [[تاریخی]]، گویای این است که این سازمان، کارکردهای گوناگونی داشته است:
شواهد [[تاریخی]]، گویای این است که این سازمان، کارکردهای گوناگونی داشته است:
# '''دریافت [[وجوه شرعی]] و تحویل آنها به [[امام]]''': بدون [[شک]]، رسیدگی به امور مالیِ [[شیعیان]] از مهم‌ترین مسئولیت‌های [[وکیلان]] بوده است. آنها [[صدقات]]، هدایا، نذورات و [[خمس]] و زکاتِ‌شیعیان را دریافت می‌کردند و به صورت مستقیم یا با واسطه، به [[امام زمان]] خود تحویل می‌دادند. این [[اموال]] زیر نظر [[امام]] در راه‌های مختلف از جمله [[مصالح]] عمومی [[شیعیان]] و نیاز [[مستمندان]] [[شیعه]] به ویژه [[بنی‌هاشم]] و نیز تقویت [[سازمان وکالت]] و... هزینه می‌شد. در مواردی بعضی از این امور با اجازه [[امام]] و توسط خود [[وکیلان]] انجام می‌گرفت.
# '''دریافت وجوه شرعی و تحویل آنها به [[امام]]''': بدون [[شک]]، رسیدگی به امور مالیِ [[شیعیان]] از مهم‌ترین مسئولیت‌های [[وکیلان]] بوده است. آنها [[صدقات]]، هدایا، نذورات و [[خمس]] و زکاتِ شیعیان را دریافت می‌کردند و به صورت مستقیم یا با واسطه، به [[امام زمان]] خود تحویل می‌دادند.  
# '''[[راهنمایی]] و [[ارشاد]] [[شیعیان]] و [[مناظره]] با [[مخالفان]]''': فراوان، [[امامان]] {{عم}} [[شیعیان]] را برای [[شناخت حق]]، به [[وکیلان]] سرشناس خود ارجاع می‌دادند. [[وکلا]] و [[نایبان چهارگانه]] [[عصر غیبت]] در [[مسائل اعتقادی]]، به [[ارشاد]] و [[راهنمایی]] [[شیعیان]] می‌پرداختند و در مواردی سخن آنها به عنوان سخن و بیان [[ائمه]] {{عم}} [[عقیده]] [[حق]] را از [[باطل]] جدا کرده است؛ برای نمونه، وقتی [[شیعیان]] درباره مفّوضه<REF>«[[تفویض]]» یعنی [[خداوند]] امور عالم را به دیگران واگذار کرده است. مفّوضه [[معتقد]] بودند که امر [[خلق]] و [[رزق]] به [[امامان]] واگذار شده است؛ در حالی که طبق [[عقاید شیعه]]، همه امور، تحت [[اراده]] و [[تدبیر الهی]] است.</REF> و [[عقاید]] آنها از [[نائب]] اوّل سوال کردند او در پاسخ، دیدگاه مفّوضه را در نسبت دادن [[خلق]] و [[رزق]] به [[امامان]] رد کرد و آن را به [[ذات مقدس]] [[ربوبی]] مربوط دانست.<REF>ر.ک: [[الغیبة]] [[شیخ طوسی]]، ص ۲۹۳.</REF> با این موضع‌گیری، [[شیعیان]] و [[پیروان اهل بیت]] نیز در این موضوع به همین [[عقیده]] [[گرایش]] یافتند.
# '''[[راهنمایی]] و [[ارشاد]] [[شیعیان]] و مناظره با مخالفان''': [[امامان]] {{عم}} [[شیعیان]] را برای [[شناخت حق]]، به [[وکیلان]] سرشناس خود ارجاع می‌دادند. [[وکلا]] و [[نایبان چهارگانه]] [[عصر غیبت]] در [[مسائل اعتقادی]]، به [[ارشاد]] و [[راهنمایی]] [[شیعیان]] می‌پرداختند و در مواردی سخن آنها به عنوان سخن و بیان [[ائمه]] {{عم}} [[عقیده]] [[حق]] را از [[باطل]] جدا کرده است. با این موضع‌گیری، [[شیعیان]] و [[پیروان اهل بیت]] نیز در این موضوع به همین [[عقیده]] [[گرایش]] یافتند.
# '''کمک به حل [[مشکلات]] [[شیعیان]]''': [[سازمان وکالت]] در همه دوره‌ها و به ویژه در [[عصر غیبت]] کوتاه مدت [[پناهگاه]] بسیار خوبی برای [[شیعیان]] بوده است. [[وکیلان]] می‌کوشیدند تا نیازهای مختلف [[شیعیان]] را برآورده کنند و این کار در موارد متعددی به [[دستور]] خاص [[امامان]] {{عم}} انجام می‌شد؛ از جمله این موارد، حلّ [[اختلافات]] پیش آمده در میان [[شیعیان]] بود که گاهی [[وکلا]] [[مأمور]] می‌شدند تا در این راه، وجوه [[مالی]] مربوط به [[امام]] را هزینه کنند؛ برای نمونه در [[اختلاف]] دو نفر از [[شیعیان]] در مورد [[ارث]]، یکی از وکلای [[امام صادق]] {{ع}} به نام مفضّل بن [[عمر]]، [[مأمور]] شد که از سوی [[امام]] چهارصد درهم بپردازد و [[اختلاف]] آنها را برطرف کند.<REF>رجال کشی، ص ۴۳۳.</REF> جالب است بدانیم که رفع [[مشکلات]] [[شیعیان]] تا آنجا مهم بوده و هست که یکی از وکلای [[امام کاظم]] {{ع}} به نام [[علی بن یقطین]] با [[نفوذ]] در دستگاه [[خلافت عباسی]] به این کار اهتمام ورزید و [[امام هفتم]] [[رضایت]] خود را از کارهای او این‌گونه اعلام فرمود: ان لله مع كل طاغية وزيرا من اوليائه يدفع به عنهم؛<REF>همان، ص ۴۳۴.</REF> [[خداوند]] به همراه هر طاغوتی، وزیری از اولیای خود دارد که به وسیله او از [[دوستان]] خود [[دفع بلا]] می‌کند و تو از آنان هستی ای [[علی]]!
# '''کمک به حل [[مشکلات]] [[شیعیان]]''': [[سازمان وکالت]] در همه دوره‌ها و به ویژه در [[عصر غیبت]] کوتاه مدت [[پناهگاه]] بسیار خوبی برای [[شیعیان]] بوده است. [[وکیلان]] می‌کوشیدند تا نیازهای مختلف [[شیعیان]] را برآورده کنند و این کار در موارد متعددی به [[دستور]] خاص [[امامان]] {{عم}} انجام می‌شد؛ از جمله این موارد، حلّ [[اختلافات]] پیش آمده میان [[شیعیان]] بود که گاهی [[وکلا]] [[مأمور]] می‌شدند تا در این راه، وجوه [[مالی]] مربوط به [[امام]] را هزینه کنند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص۱۸۹-۱۹۹.</ref>.


== عناصر گوناگون [[سازمان وکالت]] ==
== عناصر گوناگون [[سازمان وکالت]] ==
# '''[[رهبری]] سازمان''': در رأس [[وکالت]] در سراسر دوران فعالیتش، شخص [[امام]] [[معصوم]] در هر زمان بوده که مهم‌ترین امور این نهاد به وسیله او انجام می‌گرفته است. اموری مانند [[تعیین]] وکلای نواحی و بررسی عملکرد آنان، معرفی [[وکلا]] به [[شیعیان]] و شناساندن [[فضایل]] ایشان، تأمین [[مالی]] [[وکیلان]]، [[عزل]] و برکناری وکلای [[فاسد]] و [[خائن]] و معرفی جریان‌های دروغین مدعی [[وکالت]] و بابیت<REF>باب یعنی دروازه و در اینجا به معنای ادعا کردن مقامی است که به منزله واسطه و حلقه وصل بین [[مردم]] و [[امام]] است.</REF> و برخورد با آنان، همه بر عهده [[امام]] به عنوان [[رهبر]] جریان [[وکالت]] بوده است. [[بدیهی]] است این مدیریّت [[الهی]] و [[معصوم]]، ضامن بقا و تداوم این سازمان و [[اعتقاد]] و [[اطمینان]] [[شیعیان]] به آن در همه دوره‌ها، به ویژه در عصر [[غیبت امام زمان]] {{ع}} بوده است.
# '''[[رهبری]] سازمان''': در رأس [[وکالت]] و در سراسر دوران فعالیت، شخص [[امام]] [[معصوم]] در هر زمان بوده که مهم‌ترین امور این نهاد به وسیله او انجام می‌گرفته است. اموری مانند [[تعیین]] وکلای نواحی و بررسی عملکرد آنان، معرفی [[وکلا]] به [[شیعیان]] و شناساندن [[فضایل]] ایشان، تأمین [[مالی]] [[وکیلان]]، [[عزل]] و برکناری وکلای [[فاسد]] و [[خائن]] و معرفی جریان‌های دروغین مدعی [[وکالت]] و بابیت<REF>باب یعنی دروازه و در اینجا به معنای ادعا کردن مقامی است که به منزله واسطه و حلقه وصل بین [[مردم]] و [[امام]] است.</REF> و برخورد با آنان، همه بر عهده [[امام]] به عنوان [[رهبر]] جریان [[وکالت]] بوده است.
# '''[[وکیل ارشد]]''': برای انجام بهتر امور [[وکالت]]، مناطق مختلف شیعه‌نشین تقسیم‌بندی و برای هر منطقه، [[وکیل]] ارشدی [[نصب]] می‌شد که [[وظیفه]] او رسیدگی و [[نظارت]] بر کار وکلای آن منطقه بود چنانکه وکلای جزء [[وظیفه]] داشتند به [[وکیل ارشد]] مراجعه کرده و در امور [[وکالت]] با او هماهنگ باشند. طبق شواهد [[تاریخی]]، از نظر [[سازمان وکالت]] چهار منطقه اصلی برای [[شیعیان]] وجود داشت؛  
# '''وکیل ارشد''': برای انجام بهتر امور [[وکالت]]، مناطق مختلف شیعه‌نشین تقسیم‌بندی و برای هر منطقه، [[وکیل]] ارشدی [[نصب]] می‌شد که [[وظیفه]] او رسیدگی و [[نظارت]] بر کار وکلای آن منطقه بود چنانکه وکلای جزء [[وظیفه]] داشتند به [[وکیل ارشد]] مراجعه کرده و در امور [[وکالت]] با او هماهنگ باشند. طبق شواهد [[تاریخی]]، از نظر [[سازمان وکالت]] چهار منطقه اصلی برای [[شیعیان]] وجود داشت؛  
## منطقه [[بغداد]]، [[مدائن]] و [[کوفه]]؛
## منطقه [[بغداد]]، [[مدائن]] و [[کوفه]]؛
## [[بصره]] و [[اهواز]]؛
## [[بصره]] و [[اهواز]]؛
## [[قم]]، [[همدان]] و [[منطق]] جبال؛
## [[قم]]، [[همدان]] و [[منطق]] جبال؛
## [[حجاز]]، [[یمن]] و [[مصر]].<REF>تاریخ [[سیاسی]] [[غیبت امام دوازدهم]]، ص ۱۳۷.</REF> برای مثال در [[عصر امام صادق]] و [[امام کاظم]] {{عم}} [[عبدالرحمن بن حجاج]] [[وکیل ارشد]] [[عراق]] بود و در عصر [[غیبت صغرا]] ابولحسین [[اسدی]] رازی، کار نظار بر فعالیت وکلای نواحی [[شرق]] [[ایران]] را به عهده داشت.<REF>همان، ص ۱۷۱.</REF>
## [[حجاز]]، [[یمن]] و [[مصر]].<REF>تاریخ [[سیاسی]] [[غیبت امام دوازدهم]]، ص۱۳۷.</REF>.
# '''وکلای ثابت و سیّار''': در هرمنطقه‌ای از مناطق شیعه‌نشین و به تناسب وسعت و گستردگی آن، چندین [[وکیل]] به امور [[امام]] و [[شیعیان]] رسیدگی می‌کردند. بیشتر این [[وکلا]]، در منطقه فعالیت خود ساکن بودند؛ ولی شواهدی هست که [[نمایندگان]] سیّاری هم برای [[امامان]] وجود داشته‌اند که به مناطق مختلف اعزام می‌شدند تا ضمن [[نظارت]] بر کار وکلای مقیم، وسیله‌ای برای [[ارتباط]] آنان با [[امام]] [[معصوم]] باشند. [[نقل]] شده است که [[احمد]] بن [[محمد]] بن عیسای [[قمی]] در [[مدینه]] نزد [[امام جواد]] {{ع}} بود و قصد داشت درباره [[زکریا بن آدم]] از [[حضرت]] سؤال کند. [[امام]]، خود آغاز به سخن کرده، فرمود: «[[خدمت]] او به پدرم و به من جای [[انکار]] نیست». سپس فرمود: [[نامه]] مرا به او [= زکریّا] برسان و بگو [[مال]] [جمع شده نزد خود] را به نزد من ارسال نماید.»...<REF>رجال کشی، ص ۵۹۶، ح ۱۱۱۵.</REF>.
# '''وکلای ثابت و سیّار''': در هر منطقه‌ای از مناطق شیعه‌نشین و به تناسب وسعت و گستردگی آن، چندین [[وکیل]] به امور [[امام]] و [[شیعیان]] رسیدگی می‌کردند. بیشتر این [[وکلا]]، در منطقه فعالیت خود ساکن بودند؛ ولی شواهدی هست که [[نمایندگان]] سیّاری هم برای [[امامان]] وجود داشته‌اند که به مناطق مختلف اعزام می‌شدند تا ضمن [[نظارت]] بر کار وکلای مقیم، وسیله‌ای برای [[ارتباط]] آنان با [[امام]] [[معصوم]] باشند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص۱۸۹-۱۹۹.</ref>.


== ویژگی‌ها و شرایط لازم برای [[وکیلان]] ==
== ویژگی‌ها و شرایط لازم برای [[وکیلان]] ==
[[بدیهی]] است که [[وکیلان]] به [[دلیل]] [[شایستگی]] و [[لیاقت]]، به این سِمت می‌رسیدند و این [[شایستگی]] به [[دلیل]] وجود صفاتی بود که آنها را در انجام امور مربوط به [[وکالت]] کمک می‌کرد. مهم‌ترین ویژگی‌های لازم برای [[وکالت]]، عبارت‌اند از:
بدیهی است که [[وکیلان]] به [[دلیل]] [[شایستگی]] و [[لیاقت]]، به این سِمت می‌رسیدند. مهم‌ترین ویژگی‌های لازم برای [[وکالت]]، عبارت‌اند از:
# '''بهره‌مندی از [[عدالت]] و [[پرهیزگاری]]''': [[جایگاه]] [[وکالت]] [[امام]]، جایگاهی مهم و حساس است و [[وکلا]] افرادی بودند که مورد [[اعتماد]] [[امام]] و [[امت]] بودند. [[بدیهی]] است که برای چنین موقعیتی، صفت [[تقوا]] و [[عدالت]]، [[ضرورت]] دارد و [[وکیل]] باید [[انسانی]] [[مؤمن]]، مؤدّب به [[آداب]] [[الهی]] و متخّلق به [[اخلاق]] اسالمی باشد. مطالعه شرح حال وکیلای [[امامان]] نشان می‌دهد که در میان آنها کسانی که دارای مراتب بالای [[ایمان]] و [[پرهیزگاری]] باشند، فراوان بوده‌اند و در مواردی به [[دلیل]] همین [[شایستگی]]، مورد [[تکریم]] و [[تعظیم]] [[امامان]] واقع شده‌اند.
# '''بهره‌مندی از [[عدالت]] و [[پرهیزگاری]]''': [[جایگاه]] [[وکالت]] [[امام]]، جایگاهی مهم و حساس است و [[وکلا]] افرادی بودند که مورد [[اعتماد]] [[امام]] و [[امت]] بودند. [[بدیهی]] است که برای چنین موقعیتی، صفت [[تقوا]] و [[عدالت]]، [[ضرورت]] دارد و [[وکیل]] باید [[انسانی]] [[مؤمن]]، مؤدّب به [[آداب]] [[الهی]] و متخّلق به [[اخلاق]] اسالمی باشد.  
# '''برخورداری از صفت [[امانتداری]]''': از آنجا که [[وکیل]] [[امام]] [[نماینده]] آن [[حضرت]] در میان [[مردم]]، و واسطه میان ایشان و [[امام]] بود، بایستی [[انسانی]] [[امین]] و درستکاری می‌بود؛ زیرا تنها در این صورت بود که مورد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] [[پیروان]] [[امام]] قرار می‌گرفت. البتّه این [[امانتداری]] و [[وثاقت]] (= قابل [[اطمینان]] بودن) در همه امور مربوط به [[وکالت]]، اهمیت داشت؛ هم در انجام [[امور مالی]] و دریافت [[اموال]] [[شیعیان]] و رساندن آنها به [[امام]] [[معصوم]] و هم در مواردی که [[وکلا]] علاوه بر [[امور مالی]]، [[پناهگاه]] [[علمی]] [[شیعیان]] به شمار می‌رفتند و [[مؤمنان]] به سخن‌ آنها همچون [[سخن امام]] [[اعتماد]] می‌کردند. در مورد اخیر، معمولاً [[امامان]] به [[وثاقت]] [[وکیل]] تصریح نموده، آن را به [[شیعیان]] اعلام می‌کردند؛ چنانکه [[امام عسکری]] {{ع}} دربارۀ [[عثمان بن سعید]] و پسرش [[محمد بن عثمان]] فرمود: العمري و ابنه ثقتان، ما اديا عني فعني يؤديان؛<REF>الکافی، ج ۱، ص ۳۲۹. عمری و پسرش، هر دو [[ثقه]] [و [[امین]]] هستند؛ آنچه را آن دو از من [[نقل]] کنند [و به من استناد دهند] از من [[نقل]] می‌نمایند.</REF> گفتنی است که [[وثاقت]] [[وکیل]]، ویژگی بسیار مهمی است که هم در ابتدای [[گزینش]] او به سمت [[وکالت]] و هم در استمرار این [[مقام]] برای او [[ضرورت]] دارد و چنانچه وکیلی در ادامۀ [[حیات]] خود، گرفتار [[لغزش]] می‌شد و از مسیر [[امانتداری]] بیرون می‌رفت، از سامازن [[وکالت]] [[اخراج]] و به وسیله [[امام]] یا وکلای ارشد به [[شیعیان]] معرفی می‌شد. این امر، حکایت از [[نظارت]] مستمر [[رهبری]] بر [[سازمان وکالت]] دارد. یکی از وکلای معروف، [[احمد بن هلال کرخی]] است که با وجود سابقه [[وکالت]] برای [[امام رضا]] و [[امام جواد]] و [[امام هادی]] {{عم}} در زمان وکالتش برای [[امام عسکری]] {{ع}} گرفتار [[خیانت]] [[مالی]] شد و آن [[حضرت]] در توقیعی، او را [[لعن]] و [[نفرین]] کرد.<REF>ر. ک: [[رجال]] کشی، ص ۵۳۵.</REF> [[احمد بن هلال]] در عصر [[غیبت صغرا]] نیز به معارضه با [[نایب دوم]] [[امام زمان]] {{ع}} پرداخت و بار دیگر از سوی [[ناحیه مقدسه]] [[امام عصر]] {{ع}، توقیعی درباره او صادر شد و [[امام]] آشکارا از او [[بیزاری]] جُست.<REF>ر. ک: الغیبه [[طوسی]]، ص ۳۹۸.</REF>
# '''برخورداری از صفت [[امانتداری]]''': از آنجا که [[وکیل]] [[امام]] [[نماینده]] آن حضرت در میان [[مردم]] و واسطه میان ایشان و [[امام]] بود، بایستی [[انسانی]] [[امین]] و درستکاری می‌بود؛ زیرا تنها در این صورت بود که مورد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] [[پیروان]] [[امام]] قرار می‌گرفت. گفتنی است که [[وثاقت]] [[وکیل]]، ویژگی بسیار مهمی است که هم در ابتدای [[گزینش]] او به سمت [[وکالت]] و هم در استمرار این [[مقام]] برای او [[ضرورت]] دارد و چنانچه وکیلی در ادامۀ [[حیات]] خود، گرفتار [[لغزش]] می‌شد و از مسیر [[امانتداری]] بیرون می‌رفت، از سازمان [[وکالت]] [[اخراج]] و به وسیله [[امام]] یا وکلای ارشد به [[شیعیان]] معرفی می‌شد.
# '''[[رازداری]] و [[پنهان‌کاری]]''': از آنجا که [[سازمان وکالت]] در طول زمان فعالیّت، به شدّت از سوی [[حاکمان ستم‌گر]] تحت تعقیب قرار داشت [[وکلا]] بایستی انسان‌هایی رازدار می‌بودند، تا [[اسرار]] این سازمان و فعالیت‌های آن از نگاه تیز جاسوسان [[حکومتی]] پنهان بماند. در [[غیبت صغرا]] این شیوه بیشتر دیده می‌شود؛ به گونه‌ای که [[نایب اول]] و دوم در [[پوشش]] روغن فروشی با [[امام]] و [[شیعیان]] [[ارتباط]] برقرار می‌کردند.
# '''[[رازداری]] و [[پنهان‌کاری]]''': از آنجا که [[سازمان وکالت]] در طول زمان فعالیّت، به شدّت از سوی [[حاکمان ستم‌گر]] تحت تعقیب قرار داشت [[وکلا]] بایستی انسان‌هایی رازدار می‌بودند، تا [[اسرار]] این سازمان و فعالیت‌های آن از نگاه تیز جاسوسان [[حکومتی]] پنهان بماند. در [[غیبت صغرا]] این شیوه بیشتر دیده می‌شود؛ به گونه‌ای که [[نایب اول]] و دوم در [[پوشش]] روغن فروشی با [[امام]] و [[شیعیان]] ارتباط برقرار می‌کردند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص۱۸۹-۱۹۹.</ref>.
 
== [[نایبان چهارگانه امام مهدی]] {{ع}} ==
در دوره [[غیبت صغرا]]، رابطۀ [[شیعیان]] با [[امام غائب]] به کلّی [[قطع]] نشد؛ بلکه آن [[حضرت]]، چهار نفر از بزرگان و [[خواص شیعه]] را که همگی از [[عالمان]] و [[پارسایان]] بودند، [[نایب خاص]] خود قرار داد.<REF>این چهار نفر را وکلای خاص، [[نواب اربعه]] و نیز [[سفرای اربعه]] می‌خوانند.</REF>


# '''[[نایب اول]]؛ [[عثمان بن سعید عمری]]''': او نخستین [[نایب امام مهدی]] {{ع}} است که به زیّات و سمّان (= روغن فروش) معروف بوده؛ زیرا [[فعالیت‌های سیاسی]] – مذهبی خود را در [[پوشش]] این کار انجام می‌داد.<REF>الغیبه [[طوسی]]، ص ۲۱۴؛ [[بحار الانوار]]، ج ۵۱، ص ۳۴۴.</REF> [[عثمان بن سعید]] از [[جوانی]] خدمت‌گذار چند [[امام]] بود. وی [[وکیل]] [[امام هادی]] {{ع}} و در ده سال آخر [[امامت]] آن [[حضرت]]، [[رهبر]] سازمان وکالت<REF>رجال [[طوسی]]، ص ۵۲۶.</REF> و [[رئیس]] وکلای [[امام عسکری]] {{ع}} بود. [[وجوهات]] [[پیروان]] [[امام عسکری]] {{ع}} به او تحویل می‌شد.<REF>تاریخ [[سیاسی]] [[امام دوازدهم]]، ص ۱۴۹.</REF> و سپس [[وکیل]] ویژه و [[نائب خاص]] [[امام مهدی]] {{ع}} شد. [[شیخ طوسی]] در این باره می‌نویسد: [[احمد بن اسحاق بن سعد قمی]] می‌گوید: روزی به محضر [[امام هادی]] {{ع}} رسیدم و گفتم: «من گاهی [[غایب]] و گاهی حاضرم [یعنی گاهی در اینجا هستم و گاهی در نقطه دور دستی هستم] و نمی‌توانم مسایل [[شرعی]] خود را از شما بپرسم. وقتی هم که حاضرم، همیشه نمی‌توانم به حضور شما برسم. [[سخن]] چه کسی را بپذیرم و از چه کسی [[فرمان]] ببرم؟» [[امام]] فرمود: «این ابوعمرو [[عثمان بن سعید عمری]] فردی [[موثق]] و [[امین]] است. او مورد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] من است. آنچه به شما می‌گوید، از جانب من می‌گوید و آنچه به شما می‌رساند از طرف من می‌رساند». بعد از [[شهادت امام هادی]] {{ع}} در یکی از روزها به نزد فرزندش [[امام حسن عسکری]] {{ع}} شرفیاب شدم و همان مطلب را از ایشان پرسیدم. آن [[حضرت]] همان پاسخ [[امام هادی]] {{ع}} را تکرار کرد و فرمود: این ابوعمرو [[عثمان بن سعید عمری]] مورد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] [[امام]] پیشین و نیز مورد [[اطمینان]] من در [[زندگی]] و پس از [[مرگ]] من است. آنچه به شما بگوید، از جانب من می‌رساند».<REF>اختیار معرفة الرجال، ص ۲۱۵؛ [[منتخب الاثر]]، ص ۳۹۲.</REF> این سخن در میان [[شیعیان]] شایع شد و آنها او را با [[عظمت]] یافتند. [[امام عسکری]] {{ع}} درباره او فرمود: «[[گواه]] باشید که عثمن بن سعید عمری [[وکیل]] من است و پسرش [[محمد]] نیز [[وکیل]] پسرم [[مهدی]] خواهد بود».<REF>الغیبة، [[طوسی]]، ص ۲۱۶؛ [[منتخب الأثر]]، ص ۳۹۴.</REF> پس از [[رحلت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}}، همین «[[عثمان بن سعید عمری]] بود که مراسم [[غسل]] دادن و [[کفن]] کردن و [[خاکسپاری]] آن [[حضرت]] را عهده‌دار شد.<REF>تاریخ [[الغیبة]] الصغری، ص ۳۹۹.</REF> این خود بر [[مقام]] والای «[[عثمان بن سعید]]» دلالت می‌کند. او بعد از [[رحلت]] [[امام عسکری]] {{ع}} از [[سامرا]] به [[بغداد]] رفت و در منطقه [[کرخ]] (محل سکونت [[شیعیان]]) ساکن شد و در آنجا تا پایان [[زندگی]]، امور [[نیابت]] را [[سرپرستی]] کرد. برخی گفته‌اند: در [[گذشت]] او قبل از سال ۲۶۷ ق روی داد.<REF>تاریخ [[سیاسی]] [[امام دوازدهم]]، ص ۵۶؛ [[رجال]] [[نجاشی]]، ج ۱، ص ۲۱۸.</REF>
== [[نایبان چهارگانه امام مهدی]]{{ع}} ==
# '''[[نایب دوم]]؛ [[ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری]]''': او پس از [[وفات]] پدرش، [[عثمان بن سعید]] به جای او نشست و به [[وکالت]] و [[نیابت خاص]] از سوی [[امام عصر]] {{ع}} [[منصوب]] شد. [[محمد بن عثمان]] نیز همانند پدرش، از نظر [[تقوا]] و [[موقعیت]] [[اجتماعی]] مورد قبول و [[احترام]] خاص [[شیعیان]] بود. در بزرگی [[شخصیت]] او همین بس که [[امام عسکری]] {{ع}} درباره او و پدرش به [[احمد بن اسحاق قمی]]،<REF>او [[وکیل]] [[امام عسکری]] {{ع}} در میان [[شیعیان]] [[قم]] و از چهره‌های مشهور و مورد [[اعتماد]] [[شیعه]] بوده و محضر سه [[امام]] بزرگوار [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] و [[امام مهدی]] {{عم}} را [[درک]] کرده است.</REF> چنین فرمود: عمری و پسرش –محمد بن [[عثمان]]- هر دو [[امین]] و مورد [[اعتماد]] من هستند. آنچه به تو برسانند از جانب من می‌رسانند و آنچه به تو بگویند از طرف من می‌گویند. سخنان آنان را بشنو و از آنان [[پیروی]] کن؛ زیرا این دو نفر مورد [[اعتماد]] و امینِ من هستند.<REF>الغیبه، [[طوسی]]، ۳۹۵؛ [[الکافی]]، ج ۱، ص ۲۳۰.</REF> به علاوه [[امام حسن عسکری]] {{ع}} پیشاپیش از نیابتِ او، به [[شیعیان]] خبر داده بود، آن‌گاه که فرمود: [[شاهد]] باشید که [[عثمان بن سعید عمری]] [[وکیل]] من است و پسرش [[محمد]] [[وکیل]] فرزندم [[مهدی]] {{ع}} است.<REF>همان، ۳۵۶.</REF> [[محمد بن عثمان]] پس از حدود [[چهل]] سال [[نیابت]]، در سال ۳۰۵ ق در [[گذشت]]؛ در حالی که با [[راهنمایی]] [[امام مهدی]] {{ع}} دو ماه پیش از مرگش از زمان وفاتش خبر داده بود.<REF>الغیبة، [[طوسی]]، ص ۳۶۵، ح ۳۳۳.</REF>
{{اصلی|نیابت خاص امام مهدی}}
# '''[[نایب]] سوّم: [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی]]''': او از [[طایفه]] بنی نوبخت [[قم]] است که در زمان نخستین [[نائب]] [[امام]] به [[بغداد]] [[مهاجرت]] کرد.<REF>تاریخ [[سیاسی]] [[غیبت امام دوازدهم]]، ص ۱۹۲.</REF> [[حسین بن روح]] پیش از درگذشت [[نایب]] دوّم از [[ناحیه مقدسه]] به [[نیابت]] [[منصوب]] شد و توسط [[نایب دوم]] به [[خواص]] [[شیعیان]] و [[وکیلان]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} معرفی شد. او پس از درگذشت [[محمد بن عثمان]] در سال ۳۰۵ ق [[نیابت]] را به عهده گرفت. درباره [[شخصیت]] او بعضی نوشته‌اند که از [[اصحاب امام عسکری]] {{ع}} بوده<REF>مناقب [[آل ابی طالب]]، ج ۴، ص ۴۲۳.</REF> و در میان [[شیعیان]] [[بغداد]] [[موقعیت]] [[اجتماعی]] خوبی داشته است؛ به ویژه که وی در زمان سفیر دوّم، یکی از [[کارگزاران]] او بوده و در سال‌های آخر سفارتش، به عنوان [[وکیل ارشد]] و واسطه بین او و دیگر [[وکیلان]] و ناظر بر [[اموال]] [[محمد بن عثمان]] [[منصوب]] شده است.<REF>الغیبة، [[طوسی]]، ص ۳۷۱ و ۳۷۲.</REF> [[ام کلثوم]] دختر [[محمد بن عثمان]] می‌گوید: [[حسین بن روح]] سال‌ها طولانی [[وکیل]] [[محمد بن عثمان]] و ناظر بر املاک او بود و [[اسرار]] او را به سران [[شیعه]] می‌رساند و از [[نزدیکان]] خاص وی بود... بدین سبب [[حسین بن روح]] در [[قلوب]] [[شیعیان]]، [[جایگاه]] والایی یافت.... و [[فضل]] و امانتش همه جا منتشر شده بود... و من یکی نفر [[شیعه]] را نمی‌شناسم که درباره [[وکالت]] او [[شک]] باشد.<REF>تاریخ [[عصر غیبت]]، ص ۲۹۶.</REF> [[شیخ صدوق]] از [[محمد بن علی]] اسود [[روایت]] می‌کند که گفت: من اموالی از [[موقوفات]] را که در [[اختیار]] داشتم پیش [[محمد بن عثمان]] می‌بردم. در روزهای آخر عمرش، وقتی برای تحویل [[اموال]] نزد او رفتم، [[دستور]] داد تا آنها را به [[حسین بن روح]] تحویل دهم:.. سپس فرمود: «آنچه به دست [[حسین بن روح]] می‌رسد، مانند این است که به دست من می‌رسد».<REF>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۰۲، ح ۲۹.</REF> در زمان [[سفارت]] [[سفیر]] سوّم تا حدودی [[شیعیان]] [[آزادی]] داشتند و [[حسین بن روح]] نیز در بین [[مقامات]] [[حکومتی]]، [[موقعیت]] ویژه‌ای داشت؛ بنابراین [[نایب سوم]] به [[دلیل]] این [[جایگاه]] به [[دستگیری]] از [[شیعیان]] مستمند می‌پرداخت و حتی به سفارش او مشکل مادی بعضی از [[علویان]] به وسیله [[وزیر]] [[عباسی]] حل می‌شد.<REF>تاریخ [[عصر غیبت]]، ص ۲۹۶.</REF> سرانجام، [[نایب سوم]] پس از ۲۱ سال [[نیابت]] در [[شعبان]] ۳۲۶ درگذشت.
در دوره [[غیبت صغرا]]، رابطۀ [[شیعیان]] با [[امام غائب]] به کلّی [[قطع]] نشد؛ بلکه آن حضرت، چهار نفر از بزرگان و [[خواص شیعه]] را که همگی از [[عالمان]] و [[پارسایان]] بودند، [[نایب خاص]] خود قرار داد<REF>این چهار نفر را وکلای خاص، [[نواب اربعه]] و نیز [[سفرای اربعه]] می‌خوانند.</REF>.
# '''[[نایب چهارم]]؛ [[ابوالحسن علی بن محمد سمری]]''': او در [[سازمان وکالت]] [[شیعه]] به [[حُسن]] سابقه مشهور بود و گذشته [[نیکو]] و [[امانت‌داری]] او سبب شد [[جایگاه]] والایی در میان [[شیعیان]] و به ویژه وکلای [[امام عصر]] {{ع}} یابد و آن‌گاه که او از سوی [[امام مهدی]] {{ع}} به [[نیابت خاصه]] [[منصوب]] شد، مورد قبول و [[پذیرش]] همه قرار گرفت.<REF>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۲۹۸.</REF> [[نایب چهارم]] از خانوده‌ای متدّین و پیرو [[اهل بیت]] {{عم}} بود؛ به گونه‌ای که بسیاری از [[خاندان]] او نیمی از درآمد املاک خود را [[وقف]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} کردند و آن [[اموال]] را به صورت سالانه برای آن [[حضرت]] می‌فرستادند.<REF>همان.</REF> [[سمری]] مدت نیابتش کوتاه بود و شرایط زمانش، شرایط خاص [[سیاسی]] بود؛ به همین سبب، فعالیت‌های او به آیندگان نرسیده است. مهم‌ترین حادثه در [[نیابت]] او، پایان‌یافتن دوره [[غیبت صغرا]] و [[نیابت خاصه]] است که با صدور توقیعی از سوی [[امام]] انجام گرفت. شش روز قبل از درگذشت [[علی بن محمد سمری]]، توقعی صادر شد که زمان [[مرگ]] وی را [[پیش‌گویی]] کرد و خبر داد که دیگر نایبی نیست و با [[مرگ]] او دروره [[غیبت کبرا]] آغاز خواهد شد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۱۸۹-۱۹۹.</ref>.
# '''[[نایب اول]]؛ [[عثمان بن سعید عمری]]''': او نخستین [[نایب امام مهدی]] {{ع}} است که به زیّات و سمّان (= روغن فروش) معروف بوده؛ زیرا [[فعالیت‌های سیاسی]] ـ مذهبی خود را در [[پوشش]] این کار انجام می‌داد<REF>الغیبه [[طوسی]]، ص۲۱۴؛ [[بحار الانوار]]، ج۵۱، ص۳۴۴.</REF>. [[عثمان بن سعید]] از [[جوانی]] خدمت‌گذار چند [[امام]] بود. وی [[وکیل]] [[امام هادی]] {{ع}} و در ده سال آخر [[امامت]] آن حضرت، [[رهبر]] سازمان وکالت<REF>رجال [[طوسی]]، ص۵۲۶.</REF> و [[رئیس]] وکلای [[امام عسکری]] {{ع}} بود. [[وجوهات]] [[پیروان]] [[امام عسکری]] {{ع}} به او تحویل داده می‌شد<REF>تاریخ [[سیاسی]] [[امام دوازدهم]]، ص۱۴۹.</REF> و سپس [[وکیل]] ویژه و [[نائب خاص]] [[امام مهدی]] {{ع}} شد<REF>تاریخ [[سیاسی]] [[امام دوازدهم]]، ص۵۶؛ [[رجال]] [[نجاشی]]، ج۱، ص۲۱۸.</REF>.
# '''[[نایب دوم]]؛ [[ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری]]''': او پس از [[وفات]] پدرش، [[عثمان بن سعید]] به جای او نشست و به [[وکالت]] و [[نیابت خاص]] از سوی [[امام عصر]] {{ع}} [[منصوب]] شد. [[محمد بن عثمان]] نیز همانند پدرش، از نظر [[تقوا]] و [[موقعیت]] [[اجتماعی]] مورد قبول و [[احترام]] خاص [[شیعیان]] بود. او [[وکیل]] [[امام عسکری]] {{ع}} در میان [[شیعیان]] [[قم]] و از چهره‌های مشهور و مورد [[اعتماد]] [[شیعه]] بوده و محضر سه [[امام]] بزرگوار [[امام هادی]] و [[امام عسکری]] و [[امام مهدی]] {{عم}} را [[درک]] کرده است الغیبه<REF>[[طوسی]]، ۳۹۵؛ [[الکافی]]، ج۱، ص۲۳۰.</REF>.
# '''[[نایب]] سوّم: [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی]]''': او از [[طایفه]] بنی نوبخت [[قم]] است که در زمان نخستین [[نائب]] [[امام]] به [[بغداد]] [[مهاجرت]] کرد<REF>تاریخ [[سیاسی]] [[غیبت امام دوازدهم]]، ص۱۹۲.</REF>. [[حسین بن روح]] پیش از درگذشت [[نایب]] دوّم از [[ناحیه مقدسه]] به [[نیابت]] [[منصوب]] شد و توسط [[نایب دوم]] به [[خواص]] [[شیعیان]] و [[وکیلان]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} معرفی شد. در زمان [[سفارت]] [[سفیر]] سوّم تا حدودی [[شیعیان]] [[آزادی]] داشتند و [[حسین بن روح]] نیز در بین [[مقامات]] [[حکومتی]]، [[موقعیت]] ویژه‌ای داشت؛ بنابراین [[نایب سوم]] به [[دلیل]] این [[جایگاه]] به [[دستگیری]] از [[شیعیان]] مستمند می‌پرداخت و حتی به سفارش او مشکل مادی بعضی از [[علویان]] به وسیله [[وزیر]] [[عباسی]] حل می‌شد<REF>تاریخ [[عصر غیبت]]، ص۲۹۶.</REF>. سرانجام، [[نایب سوم]] پس از ۲۱ سال [[نیابت]] در [[شعبان]] ۳۲۶ درگذشت.
# '''[[نایب چهارم]]؛ [[ابوالحسن علی بن محمد سمری]]''': او در [[سازمان وکالت]] [[شیعه]] به [[حُسن]] سابقه مشهور بود و گذشتۀ [[نیکو]] و [[امانت‌داری]] او سبب شد [[جایگاه]] والایی در میان [[شیعیان]] و به ویژه وکلای [[امام عصر]] {{ع}} یابد و آن‌گاه که او از سوی [[امام مهدی]] {{ع}} به [[نیابت خاصه]] [[منصوب]] شد، مورد قبول و [[پذیرش]] همه قرار گرفت<REF>کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۲۹۸.</REF>. [[سمری]] مدت نیابتش کوتاه بود و شرایط زمانش، شرایط خاص [[سیاسی]] بود؛ به همین سبب، فعالیت‌های او به آیندگان نرسیده است. مهم‌ترین حادثه در [[نیابت]] او، پایان‌یافتن دوره [[غیبت صغرا]] و [[نیابت خاصه]] است که با صدور توقیعی از سوی [[امام]] انجام گرفت. شش روز قبل از درگذشت [[علی بن محمد سمری]]، توقعی صادر شد که زمان [[مرگ]] وی را [[پیش‌گویی]] کرد و خبر داد که دیگر نایبی نیست و با [[مرگ]] او دروره [[غیبت کبرا]] آغاز خواهد شد<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص۱۸۹-۱۹۹.</ref>.


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش