عدل: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{خرد}} | {{خرد}} | ||
{{ | {{شیعه}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> |
نسخهٔ ۱۲ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۲۰
شیعه |
---|
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عدل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
عدل یا عدالت از مهمترین ویژگیهای حکومت علوی عدالت بود. عدالت در اندیشۀ سیاسی اسلام و شیوۀ حکومت، جایگاه مهمّی دارد و قلمرو آن در حکومت، قضاوت، بیتالمال و... گسترده است و نام علی(ع) هم در تاریخ، قرین با عدالت است[۱].
مقدمه
- به تعبیرحضرت علی(ع) عدالت، هرچیز را در جایگاه خودش قرار میدهد ألعدل یضع الأمور فی مواضعها...[۲]. رعایت عدالت، در جامعه تعادل و امید و خلاقیّت میآفریند و ریشۀ فساد را قطع میکند. خداوند به عدالت فرمان داده است، 3آن حضرت هم به فرمان خدا، مجری قاطع عدل در جامعه بود و قضات و ولات را به عدل دستور میداد و مردم را به گردن نهادن به عدالت فرامیخواند و عدالت را میزان و ترازوی الهی در میان مردم میدانست: إنّ العدل میزان اللّه سبحانه الّذی وضعه فی الخلق و نصبه لإقامة الحقّ، فلا تخالفه فی میزانه و لا تعارضه سلطانه[۳]، نیز آن حضرت، عدالت را در رأس دینداری و ایمان و نیکی دانسته، میفرماید: ألعدل رأس الإیمان، جماع الإحسان و أعلی مراتب الإیمان[۴]. نقطه مقابل آن، استبداد، حقکشی، تبعیض و خودکامگی و تن ندادن به انصاف و حق است که ریشه در غرور و خودپسندی و تکبّر دارد و حکایت از سلطۀ نفسانیات بر انسان میکند. در کلمات امیر المؤمنین(ع)، تعابیر و توصیفهای گوناگون و فراوان و نغزی دربارۀ عدالت است و آن را مایۀ آبادانی کشور میداند: {{عربی|اندازه=155%|ما عمّرت البلدان بمثل العدل}[۵] سرزمینها به چیزی همچون عدالت، آباد نمیگردد. این حقیقت ناب از کلام پیامبر(ص) باقی است که الحکم یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظّلم، حکومت با کفر میماند، ولی با ستم، برجا نمیماند. عدالت، هم از صفات خداوند است، هم در شاهد و قاضی و امام جماعت معتبر و شرط است، هم در پیشوا و رهبر باید باشد، تا بتواند قسط و عدالت را در جامعه نیز تحقّق بخشد. عدالت به معنای ملکۀ نفسانی در انسان، نتیجۀ تهذیب نفس و پاکسازی قوۀ عملیه و ایجاد تعادل میان قوّۀ عاقله، عامله، شهویّه و غضبیّه است، یعنی انقیاد عقل عملی در برابر خرد و عقل نظری[۶][۷].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۸۳.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۲۹
- ↑ غرر الحکم، ج ۲ ص ۵۰۸
- ↑ میزان الحکمه، ج ۶ ص ۸۱
- ↑ غرر الحکم، ج ۶ ص ۶۸، مستدرک الوسائل، باب جهاد النفس، باب ۳۷ ح ۸
- ↑ تعبیر از مرحوم نراقی در «جامع السعادات» ، ج ۱ ص ۵۱
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۳۸۳.