ابوشریح خزاعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
از تیره [[بنی‌کعب]] از [[خزاعه]] که به او کعبی نیز گفته‌اند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ خلیفة بن خیاط، ص۱۸۱.</ref>. نامش را به [[اختلاف]]، [[خویلد]]، هانیء<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref>، کعب<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۵۲؛ طبرانی، ج۲۲، ص۱۸۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref> و [[عبدالرحمان]]<ref>مزی، ج۲۱، ص۲۹۰.</ref> و نام پدرش را [[عمرو]] آورده‌اند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ طبرانی، ج۲۲، ص۱۸۱؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۷؛ ابن عبد البر، ج۴، ص۲۵۰.</ref>. به [[ابوشریح]]، عمرو بن خویلد نیز گفته شده است<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۸۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰؛ مزی، ج۲۱، ص۲۹۰.</ref>. اما نام درست و مشهور او، همان [[خویلد بن عمرو]] است وبه [[کنیه]] [[شهرت]] دارد<ref>ابن عبد البر، ج۲، ص۳۷.</ref>. وی را از عاقلان [[أهل]] [[مدینه]] شمرده<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref> و حجازی دانسته‌اند<ref>بخاری، ج۳، ص۲۲۴؛ ابن حبان، ج۳، ص۱۱۰؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۵۰.</ref>.
از تیره [[بنی‌کعب]] از [[خزاعه]] که به او کعبی نیز گفته‌اند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ خلیفة بن خیاط، ص۱۸۱.</ref>. نامش را به [[اختلاف]]، «خویلد»، «هانیء»<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref>، «کعب»<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۵۲؛ طبرانی، ج۲۲، ص۱۸۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref> و «عبدالرحمن»<ref>مزی، ج۲۱، ص۲۹۰.</ref> و نام پدرش را «عمرو» آورده‌اند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ طبرانی، ج۲۲، ص۱۸۱؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۷؛ ابن عبد البر، ج۴، ص۲۵۰.</ref>. به [[ابوشریح]]، «[[عمرو بن خویلد]]» نیز گفته شده است<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۸۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰؛ مزی، ج۲۱، ص۲۹۰.</ref>. اما نام درست و مشهور او، همان «[[خویلد بن عمرو]]» است و به [[کنیه]] [[شهرت]] دارد<ref>ابن عبد البر، ج۲، ص۳۷.</ref>. وی را از عاقلان [[أهل]] [[مدینه]] شمرده<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref> و [[حجازی]] دانسته‌اند<ref>بخاری، ج۳، ص۲۲۴؛ ابن حبان، ج۳، ص۱۱۰؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۵۰.</ref>.


وی پیش از [[فتح مکه]] [[اسلام]] آورد. منابع به شرکت او در فتح مکه تصریح کرده و گفته‌اند در آن [[روز]]، یکی از پرچم‌های بنی کعب از خزاعه را حمل می‌کرد<ref>واقدی، ص۸۹۶؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref>. از گزارشی در [[مغازی]] برمی‌آید که در [[صلح حدیبیه]] نیز حضور داشته است<ref>واقدی، ص۶۱۶.</ref>.
وی پیش از [[فتح مکه]] [[اسلام]] آورد. منابع به شرکت او در فتح مکه تصریح کرده و گفته‌اند در آن [[روز]]، یکی از پرچم‌های بنی کعب از خزاعه را حمل می‌کرد<ref>واقدی، ص۸۹۶؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref>. از گزارشی در [[مغازی]] برمی‌آید که در [[صلح حدیبیه]] نیز حضور داشته است<ref>واقدی، ص۶۱۶.</ref>.


از [[زندگی]] او پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} به جز یکی دو گزارش اطلاعی در دست نیست. بنا بر روایتی، ابوشریح در سال سی و هنگام [[جنگ]] [[سعید بن عاص]] در [[طبرستان]]، به [[کوفه]] رفت تا از نزدیک [[شاهد]] ماجرا باشد. در همین [[زمان]]، هنگامی که برخی [[جوانان]] کوفه، [[ابن حیسمان خزاعی]] را محاصره کردند و به [[قتل]] رساندند، ابوشریح و پسرش بر [[ضد]] محاصره کنندگان [[شهادت]] دادند و [[عثمان]] [[دستور]] داد محاصره کنندگان را [[مجازات]] کنند و به قتل برسانند<ref>طبری، ج۴، ص۲۷۳.</ref>. در روایتی دیگر، هنگامی که [[عمرو بن زبیر]] برای کشتن برادرش [[عبدالله]] وارد [[مکه]] شد، ابوشریح با استناد به سخنی - که در آن [[رسول خدا]] {{صل}} [[قتال]] در مکه را [[حرام]] اعلام کرده بود. [[عمرو]] را از [[کشتار]] در [[مکه]] [[نهی]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۵۸.</ref>.
از [[زندگی]] او پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} به جز یکی دو گزارش اطلاعی در دست نیست. بنا بر روایتی، ابوشریح در سال سی و هنگام [[جنگ]] [[سعید بن عاص]] در [[طبرستان]]، به [[کوفه]] رفت تا از نزدیک [[شاهد]] ماجرا باشد. در همین [[زمان]]، هنگامی که برخی [[جوانان]] کوفه، [[ابن‌حیسمان خزاعی]] را محاصره کردند و به [[قتل]] رساندند، ابوشریح و پسرش بر [[ضد]] محاصره کنندگان [[شهادت]] دادند و [[عثمان]] [[دستور]] داد محاصره کنندگان را [[مجازات]] کنند و به قتل برسانند<ref>طبری، ج۴، ص۲۷۳.</ref>. در روایتی دیگر، هنگامی که [[عمرو بن زبیر]] برای کشتن برادرش [[عبدالله]] وارد [[مکه]] شد، ابوشریح با استناد به سخنی - که در آن [[رسول خدا]] {{صل}} [[قتال]] در مکه را [[حرام]] اعلام کرده بود. [[عمرو]] را از [[کشتار]] در [[مکه]] [[نهی]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۵۸.</ref>.


[[حدیثی]] نقل شده است که در آن، نافرمان‌ترین [[مردم]] به سه دسته تقسیم شده‌اند<ref>ر. ک: احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۲؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۸۳.</ref>. برخی این [[حدیث]] را به ابوشریح خزاعی نسبت داده‌‍‌اند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۷۴ و ۱۸۲.</ref>.
[[حدیثی]] نقل شده است که در آن، نافرمان‌ترین [[مردم]] به سه دسته تقسیم شده‌اند<ref>ر. ک: احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۲؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۸۳.</ref>. برخی این [[حدیث]] را به ابوشریح خزاعی نسبت داده‌‍‌اند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۷۴ و ۱۸۲.</ref>.

نسخهٔ ‏۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۵۴

مقدمه

از تیره بنی‌کعب از خزاعه که به او کعبی نیز گفته‌اند[۱]. نامش را به اختلاف، «خویلد»، «هانیء»[۲]، «کعب»[۳] و «عبدالرحمن»[۴] و نام پدرش را «عمرو» آورده‌اند[۵]. به ابوشریح، «عمرو بن خویلد» نیز گفته شده است[۶]. اما نام درست و مشهور او، همان «خویلد بن عمرو» است و به کنیه شهرت دارد[۷]. وی را از عاقلان أهل مدینه شمرده[۸] و حجازی دانسته‌اند[۹].

وی پیش از فتح مکه اسلام آورد. منابع به شرکت او در فتح مکه تصریح کرده و گفته‌اند در آن روز، یکی از پرچم‌های بنی کعب از خزاعه را حمل می‌کرد[۱۰]. از گزارشی در مغازی برمی‌آید که در صلح حدیبیه نیز حضور داشته است[۱۱].

از زندگی او پس از رحلت رسول خدا (ص) به جز یکی دو گزارش اطلاعی در دست نیست. بنا بر روایتی، ابوشریح در سال سی و هنگام جنگ سعید بن عاص در طبرستان، به کوفه رفت تا از نزدیک شاهد ماجرا باشد. در همین زمان، هنگامی که برخی جوانان کوفه، ابن‌حیسمان خزاعی را محاصره کردند و به قتل رساندند، ابوشریح و پسرش بر ضد محاصره کنندگان شهادت دادند و عثمان دستور داد محاصره کنندگان را مجازات کنند و به قتل برسانند[۱۲]. در روایتی دیگر، هنگامی که عمرو بن زبیر برای کشتن برادرش عبدالله وارد مکه شد، ابوشریح با استناد به سخنی - که در آن رسول خدا (ص) قتال در مکه را حرام اعلام کرده بود. عمرو را از کشتار در مکه نهی کرد[۱۳].

حدیثی نقل شده است که در آن، نافرمان‌ترین مردم به سه دسته تقسیم شده‌اند[۱۴]. برخی این حدیث را به ابوشریح خزاعی نسبت داده‌‍‌اند[۱۵].

درگذشت او را بیشتر به سال ۶۸ آورده‌اند[۱۶] اما برخی به سال ۵۸ گفته‌اند[۱۷] که ابن حجر آن را نادرست می‌داند[۱۸].

از ابوشریح بیست حدیث روایت شده است[۱۹]. وی از رسول خدا و عبدالله بن مسعود روایت نقل کرده، و ابوسعید مقبری، سفیان بن ابی العوجاء و نافع بن جبیر بن مطعم نیز از او روایت کرده‌اند[۲۰][۲۱]

منابع

پانویس

  1. ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ خلیفة بن خیاط، ص۱۸۱.
  2. ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.
  3. ابن حبان، ج۳، ص۳۵۲؛ طبرانی، ج۲۲، ص۱۸۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.
  4. مزی، ج۲۱، ص۲۹۰.
  5. ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ طبرانی، ج۲۲، ص۱۸۱؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۷؛ ابن عبد البر، ج۴، ص۲۵۰.
  6. خلیفة بن خیاط، ص۱۸۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰؛ مزی، ج۲۱، ص۲۹۰.
  7. ابن عبد البر، ج۲، ص۳۷.
  8. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.
  9. بخاری، ج۳، ص۲۲۴؛ ابن حبان، ج۳، ص۱۱۰؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۵۰.
  10. واقدی، ص۸۹۶؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.
  11. واقدی، ص۶۱۶.
  12. طبری، ج۴، ص۲۷۳.
  13. ابن هشام، ج۴، ص۵۸.
  14. ر. ک: احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۲؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۸۳.
  15. ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۷۴ و ۱۸۲.
  16. ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ خلیفة بن خیاط، ص۱۸۱؛ ابن حبان، ج۳، ص۱۱۰؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.
  17. طبرانی، ج۲۲، ص۱۸۱.
  18. ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۳۸.
  19. ابن حزم، اسماء الصحابة الرواه، ص۱۲۱.
  20. مزی، ج۲۱، ص۲۹۰.
  21. خانجانی، قاسم، مقاله «ابوشریح خزاعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۷۲.