همسرداری در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[تشکیل خانواده]] و برقراری روابط سالم میان [[زن]] و شوهر، همواره از اموری است که [[انبیای الهی]] و به ویژه [[نبی اکرم]] {{صل}} به آن توجه خاص و بر آن، تأکید فراوانی داشته‌اند؛ چرا که [[خانواده]]، پایه اصلی [[سعادت]] هر فرد و [[جامعه]] محسوب می‌شود و اگر افراد [[خانواده]] بتوانند با روابطی [[شایسته]] و مناسب به [[روح]] و جسم یکدیگر [[آرامش]] ببخشند و زمینه [[شکوفایی]] صفات و استعدادهای درونی خود را فراهم آورند، جامعه‌ای موفق پدید خواهد آمد. [[زن]] و شوهر با ایجاد محیط گرم و با [[صفا]] در خانه، هم فرزندانی [[شایسته]] و با [[ادب]] پرورش خواهند داد، و هم خود نیز از این محیط سالم نیرو گرفته، زندگی‌شان، همواره پر فروغ و با [[نشاط]] خواهد بود؛ به این [[دلیل]]، در [[اسلام]]، به ویژه بر روابط خوب [[زن]] و مرد، بسیار تأکید شده است و هر آن‌چه که به بهتر و مستحکم‌تر شدن آن [[کمک]] کند؛ به ویژه آن عملی که خود [[زن]] و شوهر انجام دهند، [[ستایش]] و دارای ثوابی [[عظیم]] دانسته شده است<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۸۴.</ref>.
[[تشکیل خانواده]] و برقراری روابط سالم میان [[زن]] و شوهر، همواره از اموری است که [[انبیای الهی]] و به ویژه [[نبی اکرم]] {{صل}} به آن توجه خاص و بر آن، تأکید فراوانی داشته‌اند؛ چرا که [[خانواده]]، پایه اصلی [[سعادت]] هر فرد و [[جامعه]] محسوب می‌شود و اگر افراد [[خانواده]] بتوانند با روابطی شایسته و مناسب به [[روح]] و جسم یکدیگر [[آرامش]] ببخشند و زمینه شکوفایی صفات و استعدادهای درونی خود را فراهم آورند، جامعه‌ای موفق پدید خواهد آمد. [[زن]] و شوهر با ایجاد محیط گرم و باصفا در خانه، هم فرزندانی شایسته و با [[ادب]] پرورش خواهند داد، و هم خود نیز از این محیط سالم نیرو گرفته، زندگی‌شان، همواره پر فروغ و با [[نشاط]] خواهد بود؛ به این [[دلیل]]، در [[اسلام]]، به ویژه بر روابط خوب [[زن]] و مرد، بسیار تأکید شده است و هر آن‌چه که به بهتر و مستحکم‌تر شدن آن کمک کند؛ به ویژه آن عملی که خود [[زن]] و شوهر انجام دهند، [[ستایش]] و دارای ثوابی عظیم دانسته شده است<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۸۴.</ref>.


== همسرداری در [[کلام پیامبر]] {{صل}} ==
== همسرداری در کلام پیامبر {{صل}} ==
رعایت [[اخلاق]] خوب و [[شایسته]] با [[همسران]] از سفارش‌های [[رسول خدا]] {{صل}} به [[امت]] [[مسلمان]] خود بود؛ آن بزرگوار می‌فرمود: "[[جبرئیل]] آن [[قدر]] به من درباره [[زنان]] سفارش کرد که [[گمان]] بردم [[شایسته]] نیست آنان را [[طلاق]] داد؛ مگر آنکه آشکارا کار [[زشتی]] از آنها سر زند"<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۴۰؛ کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۵۱۲ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۹۱.</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[بهترین]] افراد امتش را کسانی دانسته‌اند که با همسرانشان [[بهترین]] باشند<ref>من لایحضره الفقیه، ص ۵۵۵؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۱۶؛ الترمذی، سنن، ج ۵ ص ۳۶۹ و محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۶۳۶.</ref>؛ کسانی که به [[خانواده]] هایشان [[ستم]] نکنند و با آنان [[مهربان]] باشند و در [[حق]] آنان [[ظلم]] نکنند<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۱۶ – ۲۱۷.</ref>.
رعایت [[اخلاق]] خوب و شایسته با [[همسران]] از سفارش‌های [[رسول خدا]] {{صل}} به [[امت]] [[مسلمان]] خود بود؛ آن بزرگوار می‌فرمود: "[[جبرئیل]] آنقدر به من درباره [[زنان]] سفارش کرد که [[گمان]] بردم شایسته نیست آنان را [[طلاق]] داد؛ مگر آنکه آشکارا کار [[زشتی]] از آنها سر زند"<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۴۰؛ کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۵۱۲ و ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۹۱.</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[بهترین]] افراد امتش را کسانی دانسته‌اند که با همسرانشان [[بهترین]] باشند<ref>من لایحضره الفقیه، ص ۵۵۵؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۱۶؛ الترمذی، سنن، ج ۵ ص ۳۶۹ و محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۶۳۶.</ref>؛ کسانی که به [[خانواده]] هایشان [[ستم]] نکنند و با آنان [[مهربان]] باشند و در [[حق]] آنان [[ظلم]] نکنند<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۱۶ – ۲۱۷.</ref>.


[[رسول خدا]] {{صل}} توهین به [[مقام]] شامخ [[زن]] را نشانه [[پستی]] و لئامت مرد دانسته، می‌فرماید: "به [[زنان]] [[احترام]] نمی‌کنند، مگر اشخاص [[کریم]] و به آنان توهین نمی‌کنند"<ref>{{متن حدیث| مَا أكرم‌ النِّسَاءِ إِلَّا كَرِيمُ وَ لَا أهانهنّ إِلَّا لَئِيمُ}}؛ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۱۶، ص ۳۷۱؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۶۳۲ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۳، ص ۳۱۳.</ref>؛ مگر افراد [[پست]]. همچنین ایشان [[همسران]] را از [[آزار]] یکدیگر برحذر داشته، فرموده‌اند: "هر زنی که شوهرش را بیازارد، [[خداوند]]، [[نماز]] و [[حسنات]] او را قبول نخواهد کرد؛ اگرچه تمام [[عمر]] [[روزه]] بگیرد، [[نماز]] به پا دارد و [[بندگان]] بسیاری را آزاد و [[مال]] و [[ثروت]] فراوانی را در [[راه خدا]] [[انفاق]] کند؛ مگر آنکه [[رضایت]] شوهرش را به دست آورد و اگر بدون [[رضایت]] شوهر، از [[دنیا]] برود، نخستین کس خواهد بود که به [[جهنم]] وارد می‌شود". سپس فرمود: "مرد نیز اگر [[همسر]] خود را [[آزار]] دهد، چنین وضعیتی را خواهد داشت"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۴ - ۱۵؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۲۹ و ورام بن أبی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۱.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} توهین به [[مقام]] شامخ زن را نشانه [[پستی]] و لئامت مرد دانسته، می‌فرماید: "به [[زنان]] [[احترام]] نمی‌کنند، مگر اشخاص [[کریم]] و به آنان توهین نمی‌کنند مگر افراد [[پست]]<ref>{{متن حدیث| مَا أكرم‌ النِّسَاءِ إِلَّا كَرِيمُ وَ لَا أهانهنّ إِلَّا لَئِيمُ}}؛ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۱۶، ص ۳۷۱؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۶۳۲ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۳، ص ۳۱۳.</ref>". همچنین ایشان [[همسران]] را از [[آزار]] یکدیگر برحذر داشته، فرموده‌اند: "هر زنی که شوهرش را بیازارد، [[خداوند]]، [[نماز]] و [[حسنات]] او را قبول نخواهد کرد؛ اگرچه تمام [[عمر]] [[روزه]] بگیرد، [[نماز]] به پا دارد و [[بندگان]] بسیاری را آزاد و [[مال]] و [[ثروت]] فراوانی را در [[راه خدا]] [[انفاق]] کند؛ مگر آنکه [[رضایت]] شوهرش را به دست آورد و اگر بدون [[رضایت]] شوهر، از [[دنیا]] برود، نخستین کس خواهد بود که به [[جهنم]] وارد می‌شود". سپس فرمود: "مرد نیز اگر [[همسر]] خود را [[آزار]] دهد، چنین وضعیتی را خواهد داشت"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۴ - ۱۵؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۲۹ و ورام بن أبی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۱.</ref>.


آن حضرت مردان و [[زنان]] را در مقابل بداخلاقی [[همسران]] به [[صبر]] توصیه کرده می‌فرمودند: "[[خداوند]] به مردی که در مقابل بد [[اخلاقی]] زنش [[صبر]] کند، اجر و [[پاداش]] [[حضرت ایوب]] {{ع}} را عطا خواهد کرد؛ همچنین [[خداوند]] به زنی که بد [[اخلاقی]] شوهر را [[تحمل]] کند، [[ثواب]] و اجر [[آسیه]] را به او خواهد داد"<ref>{{متن حدیث| مَنْ صَبَرَ عَلَى سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ أَيُّوبَ عَلَى بَلَائِهِ وَ مَنْ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا مِثْلَ ثَوَابِ أسية بِنْتِ مُزَاحِمٍ }}؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۱۳ - ۲۱۴؛ الفتنی، تذکرة الموضوعات، ص ۱۲۸ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۴۷.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۸۵ ـ ۶۸۶.</ref>
آن حضرت مردان و زنان را در مقابل بداخلاقی [[همسران]] به [[صبر]] توصیه کرده می‌فرمودند: "[[خداوند]] به مردی که در مقابل بد [[اخلاقی]] زنش [[صبر]] کند، اجر و [[پاداش]] [[حضرت ایوب]] {{ع}} را عطا خواهد کرد؛ همچنین [[خداوند]] به زنی که بداخلاقی شوهر را تحمل کند، [[ثواب]] و اجر [[آسیه]] را به او خواهد داد"<ref>{{متن حدیث| مَنْ صَبَرَ عَلَى سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ أَيُّوبَ عَلَى بَلَائِهِ وَ مَنْ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا مِثْلَ ثَوَابِ أسية بِنْتِ مُزَاحِمٍ }}؛ مکارم الاخلاق، ص ۲۱۳ - ۲۱۴؛ الفتنی، تذکرة الموضوعات، ص ۱۲۸ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۴۷.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۸۵ ـ ۶۸۶.</ref>
 
[[رسول اکرم]] {{صل}} با [[همسران]] خود با [[عطوفت]] و [[عدالت]] [[رفتار]] می‌کرد<ref>صحیح بخاری، ج۴، ص۳۴.</ref>. در مورد [[زنان]] نهایت [[رفق و مدارا]] را به کار می‌برد و تندخویی و بدزبانی همسران خود را تحمل می‌کرد.
 
رسول اکرم {{صل}} در لحظه‌های آخر حیاتش نیز [[مدارا]] با زنان و رعایت مقتضیات [[فطرت]] آنان را یادآور شد. در مقام توضیح و [[تمثیل]] فرمود: [[زن]] به استخوان خمیده دنده‌ها می‌ماند و در همان وضعی که هست، سودمند است و اگر بخواهند آن را راست کنند، می‌شکند و ضایع می‌شود<ref>صحیح بخاری، ج۷، ص۲۶.</ref>.
 
ایشان با تأکید بر [[حسن معاشرت]] با زنان می‌فرمود: همه [[مردمان]] دارای خصلت‌های [[نیک]] و بد هستند و مرد نباید تنها جنبه‌های ناپسند را در نظر بگیرد و [[همسر]] خود را ترک کند؛ چون هرگاه از یک خصلت او ناراضی می‌شود، [[خُلق]] دیگرش مایه [[خشنودی]] اوست و این دو را باید روی هم به شمار آورد<ref>صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۸.</ref>.
 
آن حضرت، کسانی را که از تلاش برای [[آسایش]] [[خانواده]] خودشان کوتاهی می‌کنند، [[لعن]] و [[نفرین]] می‌کرد و می‌فرمود: از [[رحمت خدا]] دور باد کسی که خانواده خود را ضایع کند و آنها را به حال خود واگذارد<ref>گوشه‌ای از اخلاق محمد {{صل}}، ص۱۷؛ برگرفته از: وسائل الشیعه، باب العفو عن الزوجة.</ref>.
 
[[رسول الله]] {{صل}} به مردان سفارش می‌کرد: کسی که همسری گرفته است، باید او را گرامی بدارد<ref>سنن ابی داوود، ج۲، ص۲۱۴.</ref>. اگر مرد به زنش بگوید «تو را دوست دارم»، هرگز از [[دل]] زن بیرون نمی‌رود<ref>اصول کافی، ج۵، ص۵۶۹.</ref>. [[پیامبر اعظم]] {{صل}}، [[محبت]] به زنان و چشم پوشی از اشتباه‌های آنها را [[مستحب]] می‌شمرد<ref>وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۲۱.</ref> و می‌فرمود: [[بهترین]] شما کسانی هستند که برای زنان خود بهترین باشند و من از همه شما برای خانواده ام بهترم<ref>من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۴۴۳.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[کانون محبت (کتاب)|کانون محبت]] ص۲۳.</ref>


== [[مهربانی]] با [[همسر]] ==
== [[مهربانی]] با [[همسر]] ==
[[رسول خدا]] {{صل}} با [[همسران]] و [[خانواده]] [[اسلام]] خود بسیار [[مهربان]] و رئوف بودند؛ به گونه‌ای که از انس‌بن مالک خادم [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|مَا رَأَيْتُ أَحَداً كَانَ ارْحَمْ بِالْعِيَالِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}}}<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد،، ج ۳، ص ۱۱۳، مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۷، ص ۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۰۹ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۱، ص۳۳۰.</ref>؛ من کسی را مهربان‌تر از [[رسول خدا]] {{صل}} نسبت به خانواد‌اش ندیدم.
[[رسول خدا]] {{صل}} با [[همسران]] و [[خانواده]] [[اسلام]] خود بسیار [[مهربان]] و رئوف بودند؛ به گونه‌ای که از انس‌بن مالک ـ خادم [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} ـ [[روایت]] شده است: من کسی را مهربان‌تر از [[رسول خدا]] {{صل}} نسبت به خانواد‌اش ندیدم<ref>{{متن حدیث|مَا رَأَيْتُ أَحَداً كَانَ ارْحَمْ بِالْعِيَالِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}}}، احمد بن حنبل، مسند احمد،، ج ۳، ص ۱۱۳، مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۷، ص ۷۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۰۹ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۱، ص۳۳۰.</ref>.


از [[ویژگی‌های اخلاقی]] [[پیامبر]] {{صل}} [[زندگی]] خود، [[احترام]] به [[همسران]] و توجه به [[روحیات]] آنان بود. ایشان برای صدا کردن همسرانشان از کلمات [[محبت]] آمیز استفاده می‌کردند. دلجویی از [[همسران]] در زمان [[ناراحتی]] آنان نیز از خصوصیات [[اخلاقی]] دیگر [[خدا]] {{صل}} به شمار می‌آمد. [[نقل]] شده است؛ در [[حجة الوداع]] وقتی شتر [[صفیه]] - [[همسر پیامبر]] {{صل}} حرکت نکرد، او از [[ناراحتی]] گریست؛ پس [[پیامبر]] {{صل}} با دیدن این واقعه نزد او رفت و با دست خود [[اشک]] از چشمانش [[پاک]] کرد و او را دلداری داد و سپس [[دستور]] داد تا قافله در آنجا فرود آید<ref>صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۹، ص ۶۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۳۴ همو، تاریخ اسلام، ج ۴، ص ۶۹.</ref>.
از ویژگی‌های اخلاقی [[پیامبر]] {{صل}} [[زندگی]] خود، [[احترام]] به [[همسران]] و توجه به روحیات آنان بود. ایشان برای صدا کردن همسرانشان از کلمات [[محبت]] آمیز استفاده می‌کردند. دلجویی از [[همسران]] در زمان ناراحتی آنان نیز از خصوصیات [[اخلاقی]] دیگر [[خدا]] {{صل}} به شمار می‌آمد. [[نقل]] شده است؛ در [[حجة الوداع]] وقتی شتر [[صفیه]] ـ [[همسر پیامبر]] {{صل}} ـ حرکت نکرد، او از ناراحتی گریست؛ پس [[پیامبر]] {{صل}} با دیدن این واقعه نزد او رفت و با دست خود [[اشک]] از چشمانش [[پاک]] کرد و او را دلداری داد و سپس [[دستور]] داد تا قافله در آنجا فرود آید<ref>صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۹، ص ۶۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۲۳۴ همو، تاریخ اسلام، ج ۴، ص ۶۹.</ref>.


در برخی منابع نیز [[روایت]] شده است که روزی [[عایشه]] و [[حفصه]] [[همسران رسول خدا]] {{صل}} به [[صفیه]]، دختر [[حیی‌ بن اخطب]] - [[همسر]] دیگر [[رسول خدا]] {{صل}} [[تفاخر]] کرده، خود را به [[علت]] نسبی‌شان با [[رسول خدا]] {{صل}} از او [[برتر]] شمردند. همچنین آنان [[صفیه]] را [[سرزنش]] کردند و او را دختر [[یهودی]] خواندند. پس [[صفیه]]، در حالی که [[گریه]] می‌کرد، به نزد [[نبی خاتم]] {{صل}} وارد شد و [[رسول خدا]] {{صل}} از او [[علت]] گریه‌اش را پرسید؛ [[صفیه]] گفت: "[[عایشه]] و [[حفصه]] به او [[دشنام]] داده و برای [[تحقیر]]، وی را [[یهودی]] خوانده‌اند". آن [[حضرت]] با [[محبت]]، برای کاستن از [[اندوه]] [[صفیه]] به وی فرمود: "چرا تو به آنان نگفتی که پدرم، [[هارون]] و عمویم، [[موسی]] و شوهرم [[محمد]] {{صل}} است؟"<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۰۰؛ أحمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۴۴ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۷۴.</ref>.
در برخی منابع نیز [[روایت]] شده است که روزی [[عایشه]] و [[حفصه]] ـ [[همسران رسول خدا]] {{صل}} ـ به [[صفیه]]، دختر [[حیی‌ بن اخطب]] ـ [[همسر]] دیگر [[رسول خدا]] {{صل}} ـ [[تفاخر]] کرده، خود را به علت نسبی‌شان با [[رسول خدا]] {{صل}} از او [[برتر]] شمردند. همچنین آنان صفیه را [[سرزنش]] کردند و او را دختر [[یهودی]] خواندند. پس صفیه، در حالی که [[گریه]] می‌کرد، به نزد [[نبی خاتم]] {{صل}} وارد شد و [[رسول خدا]] {{صل}} از او [[علت]] گریه‌اش را پرسید؛ صفیه گفت: "عایشه و حفصه به او [[دشنام]] داده و برای تحقیر، وی را [[یهودی]] خوانده‌اند". آن حضرت با [[محبت]]، برای کاستن از [[اندوه]] [[صفیه]] به وی فرمود: "چرا تو به آنان نگفتی که پدرم، [[هارون]] و عمویم، [[موسی]] و شوهرم [[محمد]] {{صل}} است؟"<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۰۰؛ أحمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۴۴ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۷۴.</ref>.


پذیرش عذر [[همسر]] نیز از دیگر اوصاف [[رسول خدا]] {{صل}} است. [[روایت]] کرده‌اند که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[حجة الوداع]] به [[زینب بنت جحش]] فرمود: "آیا [[صفیه]] را هم پشت شتر خود سوار می‌کنی؟" او گفت: "من [[زن]] [[یهودی]] تو را مهمان کنم؟" [[پیامبر]] {{صل}} از سخن او سخت آزرده شد و مدتی از او کناره گرفت؛ اما اندکی بعد با [[پشیمانی]] [[زینب]]، ایشان هم، عذر او را پذیرفت<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۳۳۸؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۳۲۱ و سیر أعلام النبلاء، ج ۲، ص۲۳۴.</ref>.
پذیرش عذر [[همسر]] نیز از دیگر اوصاف [[رسول خدا]] {{صل}} است. [[روایت]] کرده‌اند که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[حجة الوداع]] به [[زینب بنت جحش]] فرمود: "آیا [[صفیه]] را هم پشت شتر خود سوار می‌کنی؟" او گفت: "من [[زن]] [[یهودی]] تو را مهمان کنم؟" [[پیامبر]] {{صل}} از سخن او سخت آزرده شد و مدتی از او کناره گرفت؛ اما اندکی بعد با [[پشیمانی]] [[زینب]]، ایشان هم، عذر او را پذیرفت<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۳۳۸؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۳۲۱ و سیر أعلام النبلاء، ج ۲، ص۲۳۴.</ref>.


از دیگر صفات [[نیک]] [[رسول خدا]] {{صل}} در [[رفتار]] با همسرانش این بود که به سرعت بر همسرانش [[خشم]] نمی‌گرفت؛ بلکه از راه‌های مختلف می‌کوشید تا آنان را متوجه اشتباه خود کند و آن [[حضرت]] به تناسب، از روش مخصوصی استفاده می‌کرد؛ مثلا گاه با قطع رفت و آمد و گاه با قطع [[گفتگو]] به طور موقت، مسئله را حل می‌کرد؟<ref>اسدالغابه، ج ۶، ص ۱۷۱ و امتاع الأسماع، ج ۶، ص ۱۲۰.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۸۶ ـ ۶۸۷.</ref>
از دیگر صفات [[نیک]] [[رسول خدا]] {{صل}} در [[رفتار]] با همسرانش این بود که به سرعت بر همسرانش [[خشم]] نمی‌گرفت؛ بلکه از راه‌های مختلف می‌کوشید تا آنان را متوجه اشتباه خود کند و آن حضرت به تناسب، از روش مخصوصی استفاده می‌کرد؛ مثلا گاه با قطع رفت و آمد و گاه با قطع [[گفتگو]] به طور موقت، مسئله را حل می‌کرد؟<ref>اسدالغابه، ج ۶، ص ۱۷۱ و امتاع الأسماع، ج ۶، ص ۱۲۰.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۸۶ ـ ۶۸۷.</ref>


== [[رفتار]] [[رسول خدا]] {{صل}} با [[خانواده]] به [[روایت]] [[همسران]] ==
== [[رفتار]] [[رسول خدا]] {{صل}} با [[خانواده]] به [[روایت]] [[همسران]] ==
در پایان، به [[نقل]] برخی گفته‌های [[همسران رسول خدا]] {{صل}} می‌پردازیم که پس از [[وفات]] آن [[حضرت]]، بر زبان رانده‌اند. گفته‌های [[همسران پیامبر]] {{صل}} درباره خلق نیکوی آن بزرگوار در [[خانواده]]، بهترین تأیید بر [[صداقت]] [[رسول خدا]] {{صل}} در [[محبت]] به [[خانواده]] است. [[روایت]] شده است، عده‌ای از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} پس از [[وفات]] ایشان جمع شدند و گفتند: "چه خوب است کسی را نزد [[همسران رسول خدا]] {{صل}} بفرستیم و از چگونگی [[اعمال]] آن در خانه بپرسیم تا از ایشان [[پیروی]] کنیم". سپس آنها شخصی را نزد همه [[همسران پیامبر]] {{صل}} فرستادند؛ پس از مدتی، فرستاده برگشت و از همه آنان یک پاسخ آورد و آن اینکه شما از [[اخلاق]] و [[رفتار پیامبر]] تان بپرسید؛ [[اخلاق]] او همان [[اخلاق]] [[قرآنی]] بود<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۳.</ref>.
گفته‌های [[همسران پیامبر]] {{صل}} درباره خلق نیکوی آن بزرگوار در [[خانواده]]، بهترین تأیید بر [[صداقت]] [[رسول خدا]] {{صل}} در [[محبت]] به [[خانواده]] است. [[روایت]] شده است، عده‌ای از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} پس از [[وفات]] ایشان جمع شدند و گفتند: "چه خوب است کسی را نزد [[همسران رسول خدا]] {{صل}} بفرستیم و از چگونگی [[اعمال]] آن در خانه بپرسیم تا از ایشان [[پیروی]] کنیم". سپس آنها شخصی را نزد همه [[همسران پیامبر]] {{صل}} فرستادند؛ پس از مدتی، فرستاده برگشت و از همه آنان یک پاسخ آورد و آن اینکه شما از [[اخلاق]] و رفتار پیامبرتان بپرسید؛ [[اخلاق]] او همان [[اخلاق]] [[قرآنی]] بود<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۳.</ref>.


[[عایشه]] - [[همسر پیامبر]] {{صل}}- نیز در توصیف اوصاف [[اخلاقی]] [[رسول خدا]] {{صل}} در منزل گفته است، او ملایم‌ترین و گرامی‌ترین [[مردم]] بود؛ وی مردی چونان دیگر مردان بود، با این تفاوت که همواره لبخند به لب داشت<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۸۳، ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۴، ص ۵۵۵ و اسحاق بن راهویه، مسند ابن راهویه، ج ۳، ص ۱۰۰۸.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} هرگز مسلمانی را [[لعن]] نکرد و به کسی [[دشنام]] نداد<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص ۲۷۶؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۲، ص ۴۴۱ و دلائل النبوه، ج۱، ص۳۱۴.</ref> و هیچ [[زن]] و کنیزی را نزد و به دست خود ضربه‌ای بر کسی وارد نکرد؛ مگر در [[جنگ]] و [[جهاد]] [[راه خدا]]<ref>الطبقات الکبری، ج۸، ص ۱۶۵ و دلائل النبوه، ج۱، ص۳۱۲؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۶ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۶.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۸۷-۶۸۸.</ref>
[[عایشه]] ـ [[همسر پیامبر]] {{صل}} ـ نیز در توصیف اوصاف [[اخلاقی]] [[رسول خدا]] {{صل}} در منزل گفته است، او ملایم‌ترین و گرامی‌ترین [[مردم]] بود؛ وی مردی چونان دیگر مردان بود، با این تفاوت که همواره لبخند به لب داشت<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۸۳، ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۴، ص ۵۵۵ و اسحاق بن راهویه، مسند ابن راهویه، ج ۳، ص ۱۰۰۸.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} هرگز مسلمانی را [[لعن]] نکرد و به کسی [[دشنام]] نداد<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص ۲۷۶؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۲، ص ۴۴۱ و دلائل النبوه، ج۱، ص۳۱۴.</ref> و هیچ [[زن]] و کنیزی را نزد و به دست خود ضربه‌ای بر کسی وارد نکرد؛ مگر در [[جنگ]] و [[جهاد]] [[راه خدا]]<ref>الطبقات الکبری، ج۸، ص ۱۶۵ و دلائل النبوه، ج۱، ص۳۱۲؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۲۶ و تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۶.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۸۷-۶۸۸.</ref>


== قدردانی از [[همسر]] ==
== قدردانی از [[همسر]] ==
[[رسول خدا]] {{صل}} علاقه و [[محبت]] خاصی به [[حضرت خدیجه]] {{س}} داشت؛ به گونه‌ای که تا وقتی [[حضرت خدیجه]] {{س}} زنده بود، به [[احترام]] او [[همسر]] دیگری [[اختیار]] نکرد. [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[وفات]] [[حضرت خدیجه]] {{س}} نیز با تمام وجود به او اظهار [[عشق]] و علاقه می‌کرد و لحظه‌ای از یاد آوری ارزش‌های وجودی‌اش غافل نمی‌شد و [[حق]] شناسانه، زحمات خدمات او را یادآوری و از او قدردانی می‌کرد. [[نقل]] شده است، این کار [[پیامبر]] {{صل}} موجب [[حسد]] بعضی [[زنان]] آن [[حضرت]] شده بود<ref>نویری، نهایة الأرب، ص ۱۷۲؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۴؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۶، ص۸۴-۸۵؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص ۹ و ۱ ۱۲ و محمد بن احمد دولابی، ص۶۵.</ref> و آنها گاهی به آن [[حضرت]] {{صل}} [[اعتراض]] می‌کردند. [[عایشه]] [[روایت]] می‌کند که [[رسول خدا]] {{صل}} به گونه‌ای از [[خدیجه]] {{س}} یاد می‌کرد که گویی در [[دنیا]] [[زن]] دیگری جز [[خدیجه]] {{س}} نیست<ref>سید بن طاووس، الطرائف، ج۱، ص۲۹۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۲۸؛ تقی الدین مقریزی، امتناع الاسماع، ج۲، ص۲۲۶ و العینی، عمدة القاری، ج ۱۶، ص ۲۸۰.</ref>؛ او همواره از [[خدیجه]] {{س}} یاد می‌کرد و از خانه خارج نمی‌شد؛ مگر آنکه از او یاد می‌کرد؛ روزی [[غیرت]] زنانگی‌ام بر من مسلط شد و گفتم: او پیرزنی بیش نبود که [[خدا]] [بعد از مرگش] بهترش را نصیب تو کرد؛ پس آن [[حضرت]] {{صل}} به شدت برآشفت و فرمود: "نه! به [[خدا]] قسم [[خدا]] بهتر از او را نصیبم نکرد. او زمانی به من [[ایمان]] آورد که [[مردم]] [[کافر]] بودند و زمانی تصدیقم کردند کرد که و [[مردم]] تکذیبم می‌کردند و زمانی با مالش به من [[یاری]] رساند که [[مردم]] مرا [[تحریم]] کردند و [[خدا]] از او فرزندانی نصیبم کرد که از دیگر [[زنان]] نصیبم نکرد"<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ص ۱۰۳؛ نهایة الأرب، ص ۱۷۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۲۳ و الذریة الطاهره، ص ۵۳.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} علاقه و [[محبت]] خاصی به [[حضرت خدیجه]] {{س}} داشت؛ به گونه‌ای که تا وقتی [[حضرت خدیجه]] {{س}} زنده بود، به [[احترام]] او [[همسر]] دیگری [[اختیار]] نکرد. [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[وفات]] [[حضرت خدیجه]] {{س}} نیز با تمام وجود به او اظهار [[عشق]] و علاقه می‌کرد و لحظه‌ای از یاد آوری ارزش‌های وجودی‌اش غافل نمی‌شد و [[حق]] شناسانه، زحمات خدمات او را یادآوری و از او قدردانی می‌کرد. [[نقل]] شده است، این کار [[پیامبر]] {{صل}} موجب [[حسد]] بعضی [[زنان]] آن حضرت شده بود<ref>نویری، نهایة الأرب، ص ۱۷۲؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۴؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۶، ص۸۴-۸۵؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص ۹ و ۱ ۱۲ و محمد بن احمد دولابی، ص۶۵.</ref> و آنها گاهی به آن حضرت {{صل}} [[اعتراض]] می‌کردند. [[عایشه]] [[روایت]] می‌کند که [[رسول خدا]] {{صل}} به گونه‌ای از [[خدیجه]] {{س}} یاد می‌کرد که گویی در [[دنیا]] [[زن]] دیگری جز [[خدیجه]] {{س}} نیست<ref>سید بن طاووس، الطرائف، ج۱، ص۲۹۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۲۸؛ تقی الدین مقریزی، امتناع الاسماع، ج۲، ص۲۲۶ و العینی، عمدة القاری، ج ۱۶، ص ۲۸۰.</ref>؛ او همواره از [[خدیجه]] {{س}} یاد می‌کرد و از خانه خارج نمی‌شد؛ مگر آنکه از او یاد می‌کرد؛ روزی [[غیرت]] زنانگی‌ام بر من مسلط شد و گفتم: او پیرزنی بیش نبود که [[خدا]] [بعد از مرگش] بهترش را نصیب تو کرد؛ پس آن حضرت {{صل}} به شدت برآشفت و فرمود: "نه! به [[خدا]] قسم [[خدا]] بهتر از او را نصیبم نکرد. او زمانی به من [[ایمان]] آورد که [[مردم]] [[کافر]] بودند و زمانی تصدیقم کردند کرد که و [[مردم]] تکذیبم می‌کردند و زمانی با مالش به من [[یاری]] رساند که [[مردم]] مرا [[تحریم]] کردند و [[خدا]] از او فرزندانی نصیبم کرد که از دیگر [[زنان]] نصیبم نکرد"<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ص ۱۰۳؛ نهایة الأرب، ص ۱۷۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۲۳ و الذریة الطاهره، ص ۵۳.</ref>.


یاد و نام [[خدیجه]] {{س}} برای [[حضرت]]، چندان [[عزیز]] بود که [[عایشه]] نیز برای [[تقرب]] به [[رسول خدا]] {{صل}} از نام و یادش بهره می‌جست<ref>علی بن عیسی، اربلی، کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۰۸.</ref>. [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} بارها به یاد [[خدیجه]] {{س}} می‌گریستند و می‌فرمودند: {{متن حدیث| أَيْنَ‌ مِثْلُ‌ خَدِيجَة {{س}}؟}}"<ref>بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۱۳۱.</ref> نهایت [[عشق]] و علاقه [[حضرت]] {{صل}} به [[خدیجه]] {{س}} را می‌توان در روز [[فتح مکه]] دریافت. در آن روز ایشان مسیر حرکت خود را به گونه‌ای تعیین فرمود که از کنار [[مزار]] [[خدیجه]] {{س}} عبور کند. ایشان در ‌حجون، در کنار [[قبر]] [[خدیجه]] {{س}} [[خیمه]] زد و از آنجا [[لشکر]] [[مسلمانان]] را [[فرماندهی]] کرد<ref>محمد الطبری بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۵۶ و البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۲۹۰.</ref>. علاقه [[پیامبر]] {{صل}} به [[خدیجه]] به حدی بود که از هر چیز و هر کسی که به نوعی یاد و نام [[خدیجه]] {{س}} را برایش تداعی می‌کرد، به [[شایستگی]] استقبال می‌کرد. [[نقل]] شده است، زمانی که [[ابوالعاص بن ربیع]]، [[همسر]] [[زینب]]، دختر [[رسول خدا]] {{صل}} در [[بدر]] به [[اسارت]] [[سپاه اسلام]] در آمد، [[زینب]] برای فدیه او اموالی که گردنبند یادگاری مادرش نیز در آن بود، برای [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مدینه]] فرستاد. [[حضرت]] با دیدن این گردنبند، [[اشک]] در چشمانش حلقه بست و از [[مسلمانان]] خواست که اگر [[صلاح]] بدانند [[اسیر]] [[زینب]] را به [[احترام]] [[خدیجه]] {{س}} رها سازند و اموالی را هم که برای فدیه او فرستاده شده بود، به خودش برگردانند. [[مسلمانان]] نیز پذیرفتند و چنین کردند<ref>تاریخ الطبری، ج ۱۱، ص ۴۹۹؛ الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۲۶ و الذریة الطاهره، ص ۲۸.</ref>.
یاد و نام [[خدیجه]] {{س}} برای حضرت، چندان [[عزیز]] بود که [[عایشه]] نیز برای [[تقرب]] به [[رسول خدا]] {{صل}} از نام و یادش بهره می‌جست<ref>علی بن عیسی، اربلی، کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۰۸.</ref>. [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} بارها به یاد [[خدیجه]] {{س}} می‌گریستند و می‌فرمودند: {{متن حدیث| أَيْنَ‌ مِثْلُ‌ خَدِيجَة {{س}}؟}}"<ref>بحارالانوار، ج ۳۴، ص ۱۳۱.</ref> نهایت [[عشق]] و علاقه حضرت {{صل}} به [[خدیجه]] {{س}} را می‌توان در روز [[فتح مکه]] دریافت. در آن روز ایشان مسیر حرکت خود را به گونه‌ای تعیین فرمود که از کنار [[مزار]] [[خدیجه]] {{س}} عبور کند. ایشان در ‌حجون، در کنار [[قبر]] [[خدیجه]] {{س}} [[خیمه]] زد و از آنجا [[لشکر]] [[مسلمانان]] را [[فرماندهی]] کرد<ref>محمد الطبری بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۵۶ و البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۲۹۰.</ref>. علاقه [[پیامبر]] {{صل}} به [[خدیجه]] به حدی بود که از هر چیز و هر کسی که به نوعی یاد و نام [[خدیجه]] {{س}} را برایش تداعی می‌کرد، به [[شایستگی]] استقبال می‌کرد. [[نقل]] شده است، زمانی که [[ابوالعاص بن ربیع]]، [[همسر]] [[زینب]]، دختر [[رسول خدا]] {{صل}} در [[بدر]] به [[اسارت]] [[سپاه اسلام]] در آمد، [[زینب]] برای فدیه او اموالی که گردنبند یادگاری مادرش نیز در آن بود، برای [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مدینه]] فرستاد. حضرت با دیدن این گردنبند، [[اشک]] در چشمانش حلقه بست و از [[مسلمانان]] خواست که اگر [[صلاح]] بدانند [[اسیر]] [[زینب]] را به [[احترام]] [[خدیجه]] {{س}} رها سازند و اموالی را هم که برای فدیه او فرستاده شده بود، به خودش برگردانند. [[مسلمانان]] نیز پذیرفتند و چنین کردند<ref>تاریخ الطبری، ج ۱۱، ص ۴۹۹؛ الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۲۶ و الذریة الطاهره، ص ۲۸.</ref>.


[[عشق]] به [[خدیجه]] {{س}} باعث شده بود که [[دوستان]] [[خدیجه]] {{س}} نیز نزد [[پیامبر]] {{صل}} [[محبوب]] باشند<ref>محمد بن حسن فتال نیشابوری؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۶۹ و کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۸.</ref>. ایشان هر گاه گوسفندی را سر می‌برید، قسمتی از آن را برای [[دوستان]] [[خدیجه]] {{س}} می‌فرستاد<ref>نهایة الأرب، ص۱۷۲؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۴؛ اسدالغابه، ج ۶، ص ۸۴ - ۸۵، المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص۱۲ و الذریعة الطاهره، ص۶۵.</ref> و می‌فرمود: "من هم [[دوستان]] [[خدیجه]] {{س}} را [[دوست]] می‌دارم"<ref>الاصابه، ج۸، ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۸۸ ـ ۶۸۹.</ref>
[[عشق]] به [[خدیجه]] {{س}} باعث شده بود که [[دوستان]] [[خدیجه]] {{س}} نیز نزد [[پیامبر]] {{صل}} [[محبوب]] باشند<ref>محمد بن حسن فتال نیشابوری؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۶۹ و کشف الغمه، ج ۱، ص ۵۸.</ref>. ایشان هر گاه گوسفندی را سر می‌برید، قسمتی از آن را برای [[دوستان]] [[خدیجه]] {{س}} می‌فرستاد<ref>نهایة الأرب، ص۱۷۲؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۴؛ اسدالغابه، ج ۶، ص ۸۴ - ۸۵، المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص۱۲ و الذریعة الطاهره، ص۶۵.</ref> و می‌فرمود: "من هم [[دوستان]] [[خدیجه]] {{س}} را [[دوست]] می‌دارم"<ref>الاصابه، ج۸، ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۸۸ ـ ۶۸۹.</ref>


== رعایت [[مساوات]] بین [[همسران]] ==
== رعایت [[مساوات]] بین [[همسران]] ==
[[رسول خدا]] {{صل}} میان [[همسران]] خود به [[عدالت]] [[رفتار]] می‌کرد. ایشان برای هر یک از [[همسران]]، نوبت خاصی را در نظر گرفته بودند و به نوبت به آنها سر می‌زدند<ref>البخاری، صحیح، ج ۱، ص ۷۵ و مسند احمد، ج ۳، ص ۱۶۷.</ref>. آن [[حضرت]] در رعایت این نوبت بسیار پایبند بودند و حتی در ایام [[بیماری]]<ref>همان، بیماری که باعث وفاتشان شد.</ref> هم طبق نوبت به منازل هر یک از بانوان خود رفتند تا اینکه با شدت گرفتن [[بیماری]]، از بانوان خود اجازه گرفتند تا در منزل [[عایشه]] بمانند<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۳۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۱۵ و البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۹۲.</ref>. آن بزرگوار با این همه دقت، بارها می‌فرمود: "خدایا! در [[حد]] [[توانایی]]، در رعایت نوبت آنان می‌کوشم؛ خدایا! در آن‌چه بیرون از [[قدرت]] من است، مرا ملامت نفرما!"<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۳۵؛ امتاع الاسماع، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ شرف المصطفی، ج ۴، ص ۲۵۹ و مسند احمد، ج ۶، ص ۱۴۴.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} میان [[همسران]] خود به [[عدالت]] [[رفتار]] می‌کرد. ایشان برای هر یک از [[همسران]]، نوبت خاصی را در نظر گرفته بودند و به نوبت به آنها سر می‌زدند<ref>البخاری، صحیح، ج ۱، ص ۷۵ و مسند احمد، ج ۳، ص ۱۶۷.</ref>. آن حضرت در رعایت این نوبت بسیار پایبند بودند و حتی در ایام [[بیماری]]<ref>همان، بیماری که باعث وفاتشان شد.</ref> هم طبق نوبت به منازل هر یک از بانوان خود رفتند تا اینکه با شدت گرفتن [[بیماری]]، از بانوان خود اجازه گرفتند تا در منزل [[عایشه]] بمانند<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۳۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۱۵ و البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۹۲.</ref>. آن بزرگوار با این همه دقت، بارها می‌فرمود: "خدایا! در [[حد]] [[توانایی]]، در رعایت نوبت آنان می‌کوشم؛ خدایا! در آن‌چه بیرون از [[قدرت]] من است، مرا ملامت نفرما!"<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۳۵؛ امتاع الاسماع، ج ۱۰، ص ۲۳۳؛ شرف المصطفی، ج ۴، ص ۲۵۹ و مسند احمد، ج ۶، ص ۱۴۴.</ref>.


ایشان هنگام سفرهای خود، میان همسرانش قرعه می‌انداخت و یک یا دو نفر از آنان را با خود همراه می‌کرد <ref>الطبقات الکبری، ج۸، ص ۱۳۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۲۹۷؛ امتاع الاسماع، ج ۱۰، ص ۲۳۱؛ دلائل النبوه، ج ۴، ص ۶۳ و مسند احمد، ج ۶، ص ۱۱۷.</ref> و در این سفرها نیز رعایت [[عدالت]] را میان همسرانش از خاطر دور نمی‌داشت. از [[ام سلمه]] [[روایت]] شده است: "در سفر [[حجة الوداع]] [[رسول خدا]] {{صل}} همسرانش را با خود همراه می‌کرد و در هر شبانه روز پیش یکی از آنان بود و با این کار میان آنان [[عدالت]] برقرار می‌کرد"<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص ۴۷۵ و بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۴۳.</ref>. ایشان در رعایت [[عدالت]] میان [[همسران]] به قدری دقت داشت که گاهی به [[سختی]] می‌افتاد؛ به همین [[علت]]، [[خداوند]] برای [[رفاه]] حال ایشان [[آیه]] تخییر را نازل فرمود<ref>{{متن قرآن| ترجی من تشاء منهن تووی الیک من تشاء و من ابتغیت ممن عزلت فلا، جناح علیک... }} هر یک از همسرانت را که بخواهی، می‌توانی به تأخیر اندازی و هر کدام را که بخواهی، می‌توانی نزد خود جای دهی و هر گاه بخواهی بعضی از آنها را که برکنار ساخته‌ای، نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست.... (سوره احزاب، آیه ۵۱).</ref> تا ایشان را از [[مشقت]] این عمل برهاند؛ اما [[پیامبر]] اکرم {{صل}} با وجود این [[سختی‌ها]]، با [[بزرگواری]] تمام همچنان برای [[اجرای عدالت]] میان همسرانش می‌کوشیدند.
ایشان هنگام سفرهای خود، میان همسرانش قرعه می‌انداخت و یک یا دو نفر از آنان را با خود همراه می‌کرد <ref>الطبقات الکبری، ج۸، ص ۱۳۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۲۹۷؛ امتاع الاسماع، ج ۱۰، ص ۲۳۱؛ دلائل النبوه، ج ۴، ص ۶۳ و مسند احمد، ج ۶، ص ۱۱۷.</ref> و در این سفرها نیز رعایت [[عدالت]] را میان همسرانش از خاطر دور نمی‌داشت. از [[ام سلمه]] [[روایت]] شده است: "در سفر [[حجة الوداع]] [[رسول خدا]] {{صل}} همسرانش را با خود همراه می‌کرد و در هر شبانه روز پیش یکی از آنان بود و با این کار میان آنان [[عدالت]] برقرار می‌کرد"<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص ۴۷۵ و بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۴۳.</ref>. ایشان در رعایت [[عدالت]] میان [[همسران]] به قدری دقت داشت که گاهی به [[سختی]] می‌افتاد؛ به همین [[علت]]، [[خداوند]] برای [[رفاه]] حال ایشان [[آیه]] تخییر را نازل فرمود<ref>{{متن قرآن| ترجی من تشاء منهن تووی الیک من تشاء و من ابتغیت ممن عزلت فلا، جناح علیک... }} هر یک از همسرانت را که بخواهی، می‌توانی به تأخیر اندازی و هر کدام را که بخواهی، می‌توانی نزد خود جای دهی و هر گاه بخواهی بعضی از آنها را که برکنار ساخته‌ای، نزد خود جای دهی، گناهی بر تو نیست.... (سوره احزاب، آیه ۵۱).</ref> تا ایشان را از [[مشقت]] این عمل برهاند؛ اما [[پیامبر]] اکرم {{صل}} با وجود این [[سختی‌ها]]، با [[بزرگواری]] تمام همچنان برای اجرای عدالت میان همسرانش می‌کوشیدند.


ایشان در پرداخت مهریه [[همسران]] خویش هم [[عدالت]] را رعایت می‌کردند؛ به گونه‌ای که مهریه هیچ یک از [[همسران]] ایشان از چهارصد درهم<ref>السیرة النبویه، ص ۶۴۵ - ۶۴۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۱۱، ص ۱۴۶.</ref> و به [[نقلی]]، پانصد درهم<ref>سبل الهدی و الرشاد، ج ۱۱، ص ۱۴۶ و نیز ر. ک: الکافی، ج ۵، ص ۳۷۶ و شیخ طوسی، الاستبصار، ج ۳، ص ۲۲۵.</ref> فراتر نرفت. از دیگر موارد [[اجرای عدالت]] میان [[همسران]]، پرداخت یکسان نفقه و هزینه [[زندگی]] است. [[رسول خدا]] {{صل}} در این باره نیز مانند دیگر موارد با [[مساوات]] بین [[زنان]] خود [[رفتار]] می‌کرد. [[نقل]] شده است، ایشان پس از [[فتح خیبر]] به هر کدام از [[زنان]] خود هشتاد وسق<ref>هر وسق، معادل شصت پیمانه است.</ref> خرما و بیست وسق جو پرداخت<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۲، ص ۶۹۳، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۴۵ و ۱۱۱؛ صحیح مسلم، ج ۵، ص ۲۶ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۱، ص ۶۰۹.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۹۰ ـ ۶۹۱.</ref>
ایشان در پرداخت مهریه [[همسران]] خویش هم [[عدالت]] را رعایت می‌کردند؛ به گونه‌ای که مهریه هیچ یک از [[همسران]] ایشان از چهارصد درهم<ref>السیرة النبویه، ص ۶۴۵ - ۶۴۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۱۱، ص ۱۴۶.</ref> و به [[نقلی]]، پانصد درهم<ref>سبل الهدی و الرشاد، ج ۱۱، ص ۱۴۶ و نیز ر. ک: الکافی، ج ۵، ص ۳۷۶ و شیخ طوسی، الاستبصار، ج ۳، ص ۲۲۵.</ref> فراتر نرفت. از دیگر موارد اجرای عدالت میان [[همسران]]، پرداخت یکسان نفقه و هزینه [[زندگی]] است. [[رسول خدا]] {{صل}} در این باره نیز مانند دیگر موارد با [[مساوات]] بین [[زنان]] خود [[رفتار]] می‌کرد. [[نقل]] شده است، ایشان پس از [[فتح خیبر]] به هر کدام از [[زنان]] خود هشتاد وسق<ref>هر وسق، معادل شصت پیمانه است.</ref> خرما و بیست وسق جو پرداخت<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۲، ص ۶۹۳، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۴۵ و ۱۱۱؛ صحیح مسلم، ج ۵، ص ۲۶ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۱، ص ۶۰۹.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۹۰ ـ ۶۹۱.</ref>


== دادن هدیه به [[همسر]] ==
== دادن هدیه به [[همسر]] ==
[[رسول اکرم]] {{صل}} هدیه دادن به [[همسر]] را امری بسیار [[پسندیده]] دانسته، توصیه می‌فرمودند که [[مسلمانان]] برای ابراز علاقه به [[همسران]] خویش، هدایایی را به آنان اهدا کنند، آن بزرگوار می‌فرمودند: "هرکس تحفه‌ای از بازار بخرد و برای [[خانواده]] خود ببرد، [[پاداش]] او نزد [[خدا]] مانند کسی است که به [[مستمندان]] [[کمک]] کرده باشد"<ref>امالی صدوق، ص ۵۷۷؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۹ و مکارم الاخلاق، ص ۲۲۱.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۹۱.</ref>
[[رسول اکرم]] {{صل}} هدیه دادن به [[همسر]] را امری بسیار پسندیده دانسته، توصیه می‌فرمودند که [[مسلمانان]] برای ابراز علاقه به [[همسران]] خویش، هدایایی را به آنان اهدا کنند، آن بزرگوار می‌فرمودند: "هرکس تحفه‌ای از بازار بخرد و برای [[خانواده]] خود ببرد، [[پاداش]] او نزد [[خدا]] مانند کسی است که به [[مستمندان]] کمک کرده باشد"<ref>امالی صدوق، ص ۵۷۷؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۹ و مکارم الاخلاق، ص ۲۲۱.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۹۱.</ref>


== [[همکاری]] با [[همسران]] در امور خانه ==
== [[همکاری]] با [[همسران]] در امور خانه ==
[[کمک]] مرد به [[همسر]] در امور خانه از نشانه‌های علاقه‌مندی و [[محبت]] فراوان مرد به [[خانواده]] است. در [[اسلام]]، [[کمک]] به [[همسر]] در امور خانه، از [[فضایل]] یک [[انسان]] [[وارسته]] و خود ساخته، برشمرده و بر انجام آن بسیار تأکید و سفارش شده است.
کمک مرد به [[همسر]] در امور خانه از نشانه‌های علاقه‌مندی و [[محبت]] فراوان مرد به [[خانواده]] است. در [[اسلام]]، کمک به [[همسر]] در امور خانه، از [[فضایل]] یک [[انسان]] [[وارسته]] و خود ساخته، برشمرده و بر انجام آن بسیار تأکید و سفارش شده است.
 
در [[سیره رسول خدا]] {{صل}} آمده است که ایشان با اهل خانه خود در انجام کارهای خانه شرکت می‌فرمود. خاتم [[انبیاء]] {{صل}} به دست [[مبارک]] خویش، گوسفندان را می‌دوشید و جامه و کفش خود را می‌دوخت<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۵ و تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۵۸.</ref>؛ در خانه را بر روی مراجعه کنندگان می‌گشود و در این کار از دیگران [[سبقت]] می‌گرفت؛ شترانش را عقال می‌بست و شیرشان را می‌دوشید؛ خانه را جارو می‌کرد و چون خادمش از کار آرد کردن خسته می‌شد، به او [[یاری]] می‌رساند و گندم و جو آرد می‌کرد<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۴۶ و بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۷.</ref>؛ ایشان به حیوانات خود [[آب]] و [[غذا]] می‌داد و گاه، بارهای خدمتکار خسته اش را به دوش می‌کشید؛ آن حضرت، [[آب]] وضوی شبش را خود، آماده می‌کرد و کنار بستر خوابش می‌برد و به دست خود برای همسرانش گوشت، [[خرد]] می‌کرد<ref>المناقب، ص۱۴۶.</ref> و [[حیا]] [[مانع]] نمی‌شد که آن حضرت {{صل}} خود نیازمندی‌های خانه خود را از بازار تهیه نکند و بار خود را با دست [[مبارک]] به منزل [[نبرد]]<ref>حسن بن أبی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ص ۱۱۵؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۲۶۶ و عیون الاثر ج ۲، ص ۴۰۲.</ref>.


در [[سیره رسول خدا]] {{صل}} آمده است که ایشان با اهل خانه خود در انجام کارهای خانه شرکت می‌فرمود. خاتم [[انبیاء]] {{صل}} به دست [[مبارک]] خویش، گوسفندان را می‌دوشید و جامه و کفش خود را می‌دوخت<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۵ و تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۵۸.</ref>؛ در خانه را بر روی مراجعه کنندگان می‌گشود و در این کار از دیگران [[سبقت]] می‌گرفت؛ شترانش را عقال می‌بست و شیرشان را می‌دوشید؛ خانه را جارو می‌کرد و چون خادمش از کار آرد کردن خسته می‌شد، به او [[یاری]] می‌رساند و گندم و جو آرد می‌کرد<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۴۶ و بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۷.</ref>؛ ایشان به حیوانات خود [[آب]] و [[غذا]] می‌داد و گاه، بارهای خدمتکار خسته اش را به دوش می‌کشید؛ آن [[حضرت]]، [[آب]] وضوی شبش را خود، آماده می‌کرد و کنار بستر خوابش می‌برد و به دست خود برای همسرانش گوشت، [[خرد]] می‌کرد<ref>المناقب، ص۱۴۶.</ref> و [[حیا]] [[مانع]] نمی‌شد که آن [[حضرت]] {{صل}} خود نیازمندی‌های خانه خود را از بازار تهیه نکند و بار خود را با دست [[مبارک]] به منزل [[نبرد]]<ref>حسن بن أبی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ص ۱۱۵؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۲۶۶ و عیون الاثر ج ۲، ص ۴۰۲.</ref>.
روزی از [[عایشه]] - [[همسر]] [[پیامبر]] {{صل}} پرسیده شد: "[[پیامبر]] {{صل}} در خانه چه می‌کرد؟" گفت: "جامه‌اش را می‌دوخت و کفش خود را پینه می‌زد و همان کارهایی را می‌کرد که دیگر مردان در خانه انجام می‌دهند"<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۵؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۲۸ - ۳۲۹؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۵۹ و مسند احمد، ج۶، ص۱۲۱.</ref>. در روایتی دیگر نیز از [[عایشه]] چنین [[نقل]] شده است که آن حضرت {{صل}} کمک کار [[خانواده]] خود بود و کارهای شخصی اش را به کسی واگذار نمی‌کرد و خود انجام می‌داد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۵۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۲، صحیح ابن حبان، ج ۱۲، ص ۴۹۰ و الطبقات الکبری ج ۱، ص ۲۷۵.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۹۱ ـ ۶۹۲.</ref>


روزی از [[عایشه]] - [[همسر]] [[پیامبر]] {{صل}} پرسیده شد: "[[پیامبر]] {{صل}} در خانه چه می‌کرد؟" گفت: "جامه‌اش را می‌دوخت و کفش خود را پینه می‌زد و همان کارهایی را می‌کرد که دیگر مردان در خانه انجام می‌دهند"<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۵؛ دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۲۸ - ۳۲۹؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۵۹ و مسند احمد، ج۶، ص۱۲۱.</ref>. در روایتی دیگر نیز از [[عایشه]] چنین [[نقل]] شده است که آن [[حضرت]] {{صل}} [[کمک]] کار [[خانواده]] خود بود و کارهای شخصی اش را به کسی واگذار نمی‌کرد و خود انجام می‌داد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۵۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۲، صحیح ابن حبان، ج ۱۲، ص ۴۹۰ و الطبقات الکبری ج ۱، ص ۲۷۵.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۹۱ ـ ۶۹۲.</ref>
[[رسول الله]] {{صل}} به مردان می‌فرمود: «[[خدمت]] شما به همسرانتان [[صدقه]] به شمار می‌آید»<ref>کنز العمال، ج۱۶، ص۴۰۸.</ref>. ایشان در [[کلامی]] به [[حضرت علی]] {{ع}} می‌فرماید: ای علی! از من بشنو و من جز آنچه خدایم [[فرمان]] داده است، نمی‌گویم. هر مردی که همسرش را در (کار) [[خانه]] کمک کند، به تعداد موهای اندامش، یک سال [[عبادت]] برایش به شمار می‌آورند؛ سالی که روزهایش [[روزه]] بوده و شب‌هایش را به پاخاسته باشد. ای علی! کسی که در خدمت خانواده‌اش در خانه باشد و [[خودخواهی]] نورزد، [[آفریدگار]]، نامش را در [[دیوان]] [[شهیدان]] می‌نگارد و برای هر قدمش، یک [[حج]] و یک [[عمره]] [[پاداش]] می‌دهد.


== [[صبر]] و [[مدارا]] با [[همسر]] در [[سیره عملی]] [[رسول خدا]] {{صل}} ==
ای علی! ساعتی را در خدمت [[همسر]] بودن، [[برتر]] از هزار سال [[پرستش]] و هزار حج و هزار عمره و [[آزاد]] کردن هزار برده و شرکت در هزار [[جهاد]] و [[عیادت]] هزار [[بیمار]] و حضور در هزار [[نماز جمعه]] و شرکت در هزار [[تشییع جنازه]] و سیرکردن هزار گرسنه و آزاد کردن هزار [[اسیر]] است. چنین کسی چشم از [[جهان]] فرونخواهد بست، جز آنکه جایگاهش را در [[بهشت]] خواهد دید. ای علی! خدمت به همسر، [[کفاره گناهان]] بزرگ است و [[خشم]] [[پروردگار]] را فرو می‌نشاند<ref>بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۱۳۲؛ برگرفته از: هم‌نام گل‌های بهاری، ص۲۰۱.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[کانون محبت (کتاب)|کانون محبت]] ص۲۴.</ref>
در [[سیره عملی]] [[پیامبر]] {{صل}} مصادیق فراوانی از مداراهای آن [[حضرت]] {{صل}} با [[خانواده]] دیده می‌شود؛ ایشان [[زن]] را در ظرافت و [[لطافت]] و در عین حال در [[ضعف]] و شکنندگی به شیشه، [[تشبیه]] کرده، فرموده‌اند: "با شیشه‌ها [[مدارا]] کنید"<ref>صحیح بخاری، ج۷، ص۱۱۱؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۱۱۱ و عمدة القاری، ج ۲۲، ص ۱۸۵.</ref>.


[[رسول خدا]] {{صل}} با خطاهای [[همسران]] خود نیز [[مدارا]] می‌کرد. آن [[حضرت]] در مقابل سخنان و رفتارهای همسرانش که گاه باعث رنجش شدید ایشان می‌شد، بزرگوارانه [[مدارا]] کرده، با [[اخلاق نیکو]] و سعه صدر با آنان [[رفتار]] می‌کرد؛ ایشان هیچ گاه در مقابل آنان گفتار یا [[رفتار]] [[خشونت]] آمیز از خود بروز نداد و هیچ گاه کسی را نزد<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۶۵ و اسد الغابه، ج ۱، ص ۳۶</ref>؛ بلکه از راه‌های مختلفی چون ترک [[هم‌نشینی]]، صحبت نکردن موقت و... سعی می‌کرد آنان را متوجه اشتباه خود کند<ref>اسدالغابه، ج ۶، ص ۱۷۱ و امتاع الأسماع، ج ۶، ص ۱۲۰.</ref>. [[حضرت]]، تنبیه بدنی [[همسران]] را امری [[زشت]] برمی شمرده، آن را مایه شرم می‌دانستند و می‌فرمودند: "شگفتا که کسی از شما [[همسران]] خود را چونان بردگان می‌زند و سپس بدون دلجویی، با او مراوده می‌کند!"<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۶۵.</ref> ایشان به مردان توصیه می‌فرمودند که در صورت [[خشم]] گرفتن بر همسرانشان، به جای زدن آنان با چوب، آنها را با [[گرسنگی]] و کم محلی [[ادب]] کنند تا در [[دنیا]] و [[آخرت]] سود ببرند<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۵۹ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۰.</ref>؛ [[رسول خدا]] {{صل}} [[صبر]] مردان را در برابر ناملایمات همسرانشان خواستار بودند و بدان سفارش می‌کردند و می‌فرمودند: "هر مردی که [[اخلاق]] بد [[همسر]] خود را به سبب [[پاداش]] آن [[تحمل]] کند، [[خداوند]]، [[پاداش]] شاکران را به وی عطا خواهد کرد"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۶؛ امالی صدوق، ص ۴۳۰ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۲.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۹۲ ـ ۶۹۳.</ref>
== [[صبر]] و [[مدارا]] با [[همسر]] در سیره عملی [[رسول خدا]] {{صل}} ==
در سیره عملی [[پیامبر]] {{صل}} مصادیق فراوانی از مداراهای آن حضرت {{صل}} با [[خانواده]] دیده می‌شود؛ ایشان [[زن]] را در ظرافت و [[لطافت]] و در عین حال در [[ضعف]] و شکنندگی به شیشه، تشبیه کرده، فرموده‌اند: "با شیشه‌ها [[مدارا]] کنید"<ref>صحیح بخاری، ج۷، ص۱۱۱؛ مسند احمد، ج ۳، ص ۱۱۱ و عمدة القاری، ج ۲۲، ص ۱۸۵.</ref>.
 
[[رسول خدا]] {{صل}} با خطاهای [[همسران]] خود نیز [[مدارا]] می‌کرد. آن حضرت در مقابل سخنان و رفتارهای همسرانش که گاه باعث رنجش شدید ایشان می‌شد، بزرگوارانه [[مدارا]] کرده، با [[اخلاق نیکو]] و سعه صدر با آنان [[رفتار]] می‌کرد؛ ایشان هیچ گاه در مقابل آنان گفتار یا [[رفتار]] [[خشونت]] آمیز از خود بروز نداد و هیچ گاه کسی را نزد<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۶۵ و اسد الغابه، ج ۱، ص ۳۶</ref>؛ بلکه از راه‌های مختلفی چون ترک هم‌نشینی، صحبت نکردن موقت و... سعی می‌کرد آنان را متوجه اشتباه خود کند<ref>اسدالغابه، ج ۶، ص ۱۷۱ و امتاع الأسماع، ج ۶، ص ۱۲۰.</ref>. حضرت، تنبیه بدنی [[همسران]] را امری [[زشت]] برمی شمرده، آن را مایه شرم می‌دانستند و می‌فرمودند: "شگفتا که کسی از شما [[همسران]] خود را چونان بردگان می‌زند و سپس بدون دلجویی، با او مراوده می‌کند!"<ref>الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۶۵.</ref> ایشان به مردان توصیه می‌فرمودند که در صورت [[خشم]] گرفتن بر همسرانشان، به جای زدن آنان با چوب، آنها را با [[گرسنگی]] و کم محلی [[ادب]] کنند تا در [[دنیا]] و [[آخرت]] سود ببرند<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۵۹ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۰.</ref>؛ [[رسول خدا]] {{صل}} [[صبر]] مردان را در برابر ناملایمات همسرانشان خواستار بودند و بدان سفارش می‌کردند و می‌فرمودند: "هر مردی که [[اخلاق]] بد [[همسر]] خود را به سبب [[پاداش]] آن تحمل کند، [[خداوند]]، [[پاداش]] شاکران را به وی عطا خواهد کرد"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۶؛ امالی صدوق، ص ۴۳۰ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۲.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۹۲ ـ ۶۹۳.</ref>


== نمونه‌هایی از مدارای [[پیامبر]] {{صل}} با همسرانش ==
== نمونه‌هایی از مدارای [[پیامبر]] {{صل}} با همسرانش ==
[[سیره]] نگاران موارد بسیاری از مداراهای [[رسول خدا]] {{صل}} را با [[همسران]] خویش [[نقل]] کرده‌اند که در ادامه مواردی را یادآور می‌شویم: [[عایشه]] می‌گوید: "[[پیامبر خدا]] {{صل}} در روزی که نوبت، مخصوص من بود، در حجره‌ام نشسته بود و آن روز، [[صفیه]] از همان غذایی که من درست کرده بودم، برای [[پیامبر]] {{صل}} فرستاده بود. وقتی ظرف [[غذا]] را در دست کنیز [[صفیه]] دیدم، از شدت [[خشم]] تنم به لرزه افتاد؛ پس ضربه‌ای به آن ظرف زدم و آن را انداختم. پیامیر {{صل}} به من نگاهی کرد که آثار [[ناراحتی]] را در چهره‌اش دیدم و گفتم: "به [[خدا]] [[پناه]] می‌برم از اینکه [[رسول خدا]] {{صل}} امروز مرا نفرین کند. پس به [[پیامبر]] {{صل}} گفتم: [[کفاره]] این عمل چیست؟ فرمودند: "مانند طعامش، به او طعام بده و مانند ظرفش، ظرفی تهیه کن"<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۲۷۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۹، ص ۷۰ - ۷۱ و مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۳۲۱.</ref>.
[[سیره]] نگاران موارد بسیاری از مداراهای [[رسول خدا]] {{صل}} را با [[همسران]] خویش [[نقل]] کرده‌اند که در ادامه مواردی را یادآور می‌شویم: [[عایشه]] می‌گوید: "[[پیامبر خدا]] {{صل}} در روزی که نوبت، مخصوص من بود، در حجره‌ام نشسته بود و آن روز، [[صفیه]] از همان غذایی که من درست کرده بودم، برای [[پیامبر]] {{صل}} فرستاده بود. وقتی ظرف غذا را در دست کنیز [[صفیه]] دیدم، از شدت [[خشم]] تنم به لرزه افتاد؛ پس ضربه‌ای به آن ظرف زدم و آن را انداختم. پیامیر {{صل}} به من نگاهی کرد که آثار ناراحتی را در چهره‌اش دیدم و گفتم: "به [[خدا]] پناه می‌برم از اینکه [[رسول خدا]] {{صل}} امروز مرا نفرین کند. پس به [[پیامبر]] {{صل}} گفتم: [[کفاره]] این عمل چیست؟ فرمودند: "مانند طعامش، به او طعام بده و مانند ظرفش، ظرفی تهیه کن"<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۲۷۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۹، ص ۷۰ - ۷۱ و مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۳۲۱.</ref>.


از دیگر موارد مدارای آن [[حضرت]]، جریان [[توطئه]] [[حفصه]] و [[عایشه]] برای [[مانع]] شدن از رفتن [[رسول خدا]] {{صل}} به خانه یکی دیگر از همسرانش بود. روزی [[رسول خدا]] {{صل}} در خانه یکی از همسرانش ([[زینب بنت جحش]]) مقداری عسل خورده بود و از آن عسل خیلی خوشش آمده بود. وقتی [[عایشه]] و [[حفصه]] از جریان مطلع شدند، با هم [[توطئه]] کردند که هر وقت [[پیامبر]] {{صل}} نزد هر کدام از آنها آمد، به او بگویند: "چه خورده‌ای؛ زیرا دهانت بوی [[بدی]] می‌دهد تا به این روش، [[حضرت]] دیگر از آن عسل نخورد؛ آنان با این کار موفق شدند آن [[حضرت]] را از رفتن به خانه [[زینب]] باز دارند<ref>صحیح بخاری، ج ۶، ص ۱۶۷؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۲۲۱؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۸۵ - ۱۸۶ و ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۱۹۱ - ۱۹۲.</ref>. وقتی [[حضرت]]، از [[توطئه]] آنان مطلع شد، سخت ناراحت شد؛ ولی با آنان [[مدارا]] کرد.
از دیگر موارد مدارای آن حضرت، جریان [[توطئه]] [[حفصه]] و [[عایشه]] برای مانع شدن از رفتن [[رسول خدا]] {{صل}} به خانه یکی دیگر از همسرانش بود. روزی [[رسول خدا]] {{صل}} در خانه یکی از همسرانش ([[زینب بنت جحش]]) مقداری عسل خورده بود و از آن عسل خیلی خوشش آمده بود. وقتی [[عایشه]] و [[حفصه]] از جریان مطلع شدند، با هم [[توطئه]] کردند که هر وقت [[پیامبر]] {{صل}} نزد هر کدام از آنها آمد، به او بگویند: "چه خورده‌ای؛ زیرا دهانت بوی بدی می‌دهد تا به این روش، حضرت دیگر از آن عسل نخورد؛ آنان با این کار موفق شدند آن حضرت را از رفتن به خانه [[زینب]] باز دارند<ref>صحیح بخاری، ج ۶، ص ۱۶۷؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۲۲۱؛ صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۸۵ - ۱۸۶ و ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۱۹۱ - ۱۹۲.</ref>. وقتی حضرت، از [[توطئه]] آنان مطلع شد، سخت ناراحت شد؛ ولی با آنان [[مدارا]] کرد.


همچنین [[نقل]] شده است، روزی [[پیامبر]] {{صل}} رازی را با [[حفصه]] در میان گذاشت و از او خواست در این باره با کسی سخن نگوید؛ اما [[حفصه]] این [[راز]] را با [[عایشه]] در میان گذاشت<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج ۲، ص ۳۷۶؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج ۵، ص ۱۱۷؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۶، ص ۲۴۱ و فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۷۲.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز از افشا شدن رازش مطلع شد؛ اما گونه‌ای [[رفتار]] کرد که حتی حاضر نشد، تمام رازی را که [[حفصه]] افشا کرد، به رخ او بکشد و تنها به قسمتی از آن اشاره کرد<ref>عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۵، ص ۲۲۴؛ جار الله زمخشری، الکشاف، ج ۴، ص ۵۵۶ و مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۷۴.</ref>.
همچنین [[نقل]] شده است، روزی [[پیامبر]] {{صل}} رازی را با [[حفصه]] در میان گذاشت و از او خواست در این باره با کسی سخن نگوید؛ اما [[حفصه]] این [[راز]] را با [[عایشه]] در میان گذاشت<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج ۲، ص ۳۷۶؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج ۵، ص ۱۱۷؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۶، ص ۲۴۱ و فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۷۲.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} نیز از افشا شدن رازش مطلع شد؛ اما گونه‌ای [[رفتار]] کرد که حتی حاضر نشد، تمام رازی را که [[حفصه]] افشا کرد، به رخ او بکشد و تنها به قسمتی از آن اشاره کرد<ref>عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۵، ص ۲۲۴؛ جار الله زمخشری، الکشاف، ج ۴، ص ۵۵۶ و مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۷۴.</ref>.


از موارد دیگری که [[سیره]] نگاران از مصادیق مدارای آن حضرت با همسرانش برشمرده‌اند، این است که در سفر [[حجة‌الوداع]]، [[همسران رسول خدا]] {{صل}} نیز با آن [[حضرت]] بودند و بار شتر [[صفیه]]، سنگین بود و شترش هم تندرو نبود. پس آن [[حضرت]] [[دستور]] داد وسایل [[عایشه]] را که سبک بود، به شتر [[صفیه]] و وسایل [[صفیه]] را که سنگین‌تر بود، به شتر [[عایشه]] منتقل کنند تا سرعت حرکت قافله بیشتر شود. این کار، [[خشم]] [[عایشه]] را برانگیخت؛ پس فریاد زد: "ای [[بندگان خدا]]! این [[زن]] [[یهودی]] بر [[رسول الله]] {{صل}} [[غلبه]] یافته است؛" [[پیامبر]] {{صل}} فرمودند: "یا أم [[عبدالله]]! چون بار شتر تو سبک بود، بار [[صفیه]] را به شتر تو منتقل ساختیم و بار تو را به شتر او"؛ [[عایشه]] خطاب به آن [[حضرت]] گفت: "آیا تو [[گمان]] می‌کنی [[پیامبر خدا]] هستی!" آن [[حضرت]] {{صل}} تبسمی کرد و فرمود: "ای ام [[عبدالله]]! آیا در این باره [[شک]] داری؟" [[عایشه]] گفت: "آیا تو [[گمان]] می‌کنی [[رسول خدا]] {{صل}} هستی؟! آیا [[عدالت]] را رعایت کردی؟!" [[أبوبکر]] با شنیدن حرف‌های [[عایشه]]، سراغ او رفت تا سیلی محکمی به صورتش بزند؛ اما [[پیامبر]] {{صل}} فریاد زد: "ای [[ابوبکر]]! دست نگهدار!" [[ابوبکر]] گفت: "ای [[رسول خدا]]! آیا نشنیدی چه گفت؟" آن [[حضرت]] در جواب فرمودند: "غیر از من کسی به جزئیات قضایا [[آگاهی]] ندارد"<ref>مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۳۲۲؛ ابویعلی موصلی، مسند ابی یعلی، ج ۸، ص ۱۲۹ - ۱۳۰ و سبل الهدی و الرشاد، ج ۱۱، ص ۱۸۲.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۹۳-۶۹۵.</ref>
از موارد دیگری که [[سیره]] نگاران از مصادیق مدارای آن حضرت با همسرانش برشمرده‌اند، این است که در سفر [[حجة‌الوداع]]، [[همسران رسول خدا]] {{صل}} نیز با آن حضرت بودند و بار شتر [[صفیه]]، سنگین بود و شترش هم تندرو نبود. پس آن حضرت [[دستور]] داد وسایل [[عایشه]] را که سبک بود، به شتر [[صفیه]] و وسایل [[صفیه]] را که سنگین‌تر بود، به شتر [[عایشه]] منتقل کنند تا سرعت حرکت قافله بیشتر شود. این کار، [[خشم]] [[عایشه]] را برانگیخت؛ پس فریاد زد: "ای [[بندگان خدا]]! این [[زن]] [[یهودی]] بر [[رسول الله]] {{صل}} [[غلبه]] یافته است؛" [[پیامبر]] {{صل}} فرمودند: "یا أم [[عبدالله]]! چون بار شتر تو سبک بود، بار [[صفیه]] را به شتر تو منتقل ساختیم و بار تو را به شتر او"؛ [[عایشه]] خطاب به آن حضرت گفت: "آیا تو [[گمان]] می‌کنی [[پیامبر خدا]] هستی!" آن حضرت {{صل}} تبسمی کرد و فرمود: "ای ام [[عبدالله]]! آیا در این باره [[شک]] داری؟" [[عایشه]] گفت: "آیا تو [[گمان]] می‌کنی [[رسول خدا]] {{صل}} هستی؟! آیا [[عدالت]] را رعایت کردی؟!" [[أبوبکر]] با شنیدن حرف‌های [[عایشه]]، سراغ او رفت تا سیلی محکمی به صورتش بزند؛ اما [[پیامبر]] {{صل}} فریاد زد: "ای [[ابوبکر]]! دست نگهدار!" [[ابوبکر]] گفت: "ای [[رسول خدا]]! آیا نشنیدی چه گفت؟" آن حضرت در جواب فرمودند: "غیر از من کسی به جزئیات قضایا [[آگاهی]] ندارد"<ref>مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۳۲۲؛ ابویعلی موصلی، مسند ابی یعلی، ج ۸، ص ۱۲۹ - ۱۳۰ و سبل الهدی و الرشاد، ج ۱۱، ص ۱۸۲.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی، سید جواد]]، [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]] و [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۶۹۳-۶۹۵.</ref>
 
== [[همسرداری]] ==
[[رسول اکرم]] {{صل}} با [[همسران]] خود با [[عطوفت]] و [[عدالت]] [[رفتار]] می‌کرد<ref>صحیح بخاری، ج۴، ص۳۴.</ref>. در مورد [[زنان]] نهایت [[رفق و مدارا]] را به کار می‌برد و [[تندخویی]] و [[بدزبانی]] همسران خود را [[تحمل]] می‌کرد.
 
رسول اکرم {{صل}} در لحظه‌های آخر حیاتش نیز [[مدارا]] با زنان و رعایت مقتضیات [[فطرت]] آنان را یادآور شد. در [[مقام]] توضیح و [[تمثیل]] فرمود:
[[زن]] به استخوان خمیده دنده‌ها می‌ماند و در همان وضعی که هست، سودمند است و اگر بخواهند آن را راست کنند، می‌شکند و ضایع می‌شود<ref>صحیح بخاری، ج۷، ص۲۶.</ref>.
 
ایشان با تأکید بر [[حسن معاشرت]] با زنان می‌فرمود: همه [[مردمان]] دارای خصلت‌های [[نیک]] و بد هستند و مرد نباید تنها جنبه‌های [[ناپسند]] را در نظر بگیرد و [[همسر]] خود را ترک کند؛ چون هرگاه از یک [[خصلت]] او ناراضی می‌شود، [[خُلق]] دیگرش مایه [[خشنودی]] اوست و این دو را باید روی هم به شمار آورد<ref>صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۸.</ref>.
 
آن حضرت، کسانی را که از تلاش برای [[آسایش]] [[خانواده]] خودشان کوتاهی می‌کنند، [[لعن]] و [[نفرین]] می‌کرد و می‌فرمود:
از [[رحمت خدا]] دور باد کسی که خانواده خود را ضایع کند و آنها را به حال خود واگذارد<ref>گوشه‌ای از اخلاق محمد {{صل}}، ص۱۷؛ برگرفته از: وسائل الشیعه، باب العفو عن الزوجة.</ref>.
 
[[رسول الله]] {{صل}} به مردان سفارش می‌کرد: کسی که همسری گرفته است، باید او را گرامی بدارد<ref>سنن ابی داوود، ج۲، ص۲۱۴.</ref>. اگر مرد به زنش بگوید «تو را دوست دارم»، هرگز از [[دل]] زن بیرون نمی‌رود<ref>اصول کافی، ج۵، ص۵۶۹.</ref>. [[پیامبر اعظم]] {{صل}}، [[محبت]] به زنان و [[چشم پوشی]] از اشتباه‌های آنها را [[مستحب]] می‌شمرد<ref>وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۲۱.</ref> و می‌فرمود: [[بهترین]] شما کسانی هستند که برای زنان خود بهترین باشند و من از همه شما برای خانواده ام بهترم<ref>من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۴۴۳.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[کانون محبت (کتاب)|کانون محبت]] ص۲۳.</ref>
 
== کار در خانه ==
[[رسول الله]] {{صل}} به مردان می‌فرمود: «[[خدمت]] شما به همسرانتان [[صدقه]] به شمار می‌آید»<ref>کنز العمال، ج۱۶، ص۴۰۸.</ref>. ایشان در [[کلامی]] به [[حضرت علی]] {{ع}} می‌فرماید: ای علی! از من بشنو و من جز آنچه خدایم [[فرمان]] داده است، نمی‌گویم. هر مردی که همسرش را در (کار) [[خانه]] کمک کند، به تعداد موهای اندامش، یک سال [[عبادت]] برایش به شمار می‌آورند؛ سالی که روزهایش [[روزه]] بوده و شب‌هایش را به پاخاسته باشد. ای علی! کسی که در خدمت خانواده‌اش در خانه باشد و [[خودخواهی]] نورزد، [[آفریدگار]]، نامش را در [[دیوان]] [[شهیدان]] می‌نگارد و برای هر قدمش، یک [[حج]] و یک [[عمره]] [[پاداش]] می‌دهد.
 
ای علی! ساعتی را در خدمت [[همسر]] بودن، [[برتر]] از هزار سال [[پرستش]] و هزار حج و هزار عمره و [[آزاد]] کردن هزار برده و شرکت در هزار [[جهاد]] و [[عیادت]] هزار [[بیمار]] و حضور در هزار [[نماز جمعه]] و شرکت در هزار [[تشییع جنازه]] و سیرکردن هزار گرسنه و آزاد کردن هزار [[اسیر]] است. چنین کسی چشم از [[جهان]] فرونخواهد بست، جز آنکه جایگاهش را در [[بهشت]] خواهد دید. ای علی! خدمت به همسر، [[کفاره گناهان]] بزرگ است و [[خشم]] [[پروردگار]] را فرو می‌نشاند<ref>بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۱۳۲؛ برگرفته از: هم‌نام گل‌های بهاری، ص۲۰۱.</ref>.
 
در [[سیره رسول اکرم]] {{صل}}، کار مرد در خانه با [[ارزش]] تلقی شده است و خود ایشان در خانه به همسرانش کمک می‌کرد<ref>معارف و معاریف، ج۴، ص۱۸۳۱.</ref>. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در خانه، [[لباس]] خود را می‌دوخت، در را باز می‌کرد و گوسفند و شتر را می‌دوشید. هرگاه خدمت کارش خسته می‌شد، گندم یا جو دستاس می‌کرد. گوشت را قطعه قطعه می‌کرد و در گرفتاری‌های خانواده‌اش به آنان [[یاری]] می‌رساند. به هنگام [[خواب]]، آب وضوی خود را آماده می‌ساخت<ref>سنن النبی، ص۷۳.</ref>. [[پیامبر اسلام]] درباره [[احترام به زنان]] می‌فرمود: {{متن حدیث|أَلَا خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِنِسَائِهِ وَ أَنَا خَيْرُكُمْ لِنِسَائِي}}<ref>«آگاه باشید که بهترین شما کسانی هستند که با زن‌های خود مهربان‌تر باشند و من از این نظر بهترین شمایم» وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۱۲۲.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[کانون محبت (کتاب)|کانون محبت]] ص۲۴.</ref>
 
== [[همسرداری]] ==
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[همسران]] متعددی داشت و موظف بود به صورت دقیق به آنان رسیدگی کند. از آنجا که ایشان [[خانواده]] بزرگی را [[سرپرستی]] می‌کرد، لازم بود اوقات خود را میان آنان عادلانه قسمت کند و با هرکدام [[رفتاری]] متناسب داشته و به [[فکر]] تأمین وضع مادی و تقویت بعد [[معنوی]] باشد. با اینکه [[حضرت]] در بالاترین درجه [[عقل]] و کمال بود، ولی با همسران خود به زبان خودشان سخن می‌گفت و کج خلقی‌های برخی از آنان را [[تحمل]] می‌کرد. ایشان [[احسان]] به خانواده را معیار [[فضیلت]] می‌دانست و می‌فرمود: «[[بهترین]] شما کسانی هستند که برای [[زنان]] خود بهترین باشند و من از همه شما برای خانواده‌ام بهترم»<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۴۳.</ref>. ایشان با خانواده خود خوش رو بود و با آنان [[گفت‌وگو]] و [[شوخی]] می‌کرد: {{متن حدیث|وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یَمْزَحُ مَعَهُنَّ}}<ref>محجة البیضاء، ج۳، ص۹۸.</ref>. [[رسول الله]] {{صل}} هیچ کاری را نه تنها بر همسران خویش، بلکه بر هیچ کس [[تحمیل]] نمی‌کرد: {{متن حدیث|إِنَّا وَ الْأَنْقِیَاءُ مِنْ أُمَّتِي بُرَاءٌ من التَّكَلُّفِ}}؛ «من و [[پیروان]] فضیلت‌خواه از امتم، از تحمیل کار به دیگران بیزار هستیم»<ref>محجة البیضاء، ج۳، ص۳۶۶.</ref>.
 
[[حضرت محمد]] {{صل}} از هر کاری که موجب [[دل]] سردی [[همسر]] شود، [[پرهیز]] می‌کرد و کانون خانواده آن حضرت سرشار از [[صفا]] و [[صمیمیت]]، انس و [[آرامش]] بود. کارهای شخصی را خود انجام می‌داد و در کارهای [[خانه]] به همسرانش کمک می‌کرد و بر این [[باور]] بود که «[[خدمت]] به همسران، [[صدقه]] به شمار می‌آید»<ref>در مکتب محمد رسول الله {{صل}}، ص۳۸۰.</ref>. رسول الله {{صل}} از پیروانش می‌خواست نسبت به زنان مهر و [[محبت]] داشته باشند و از برخورد تند و [[خشونت]] نسبت به زنان به شدت [[نهی]] می‌فرمود: هر مردی که به همسرش سیلی بزند، [[آفریدگار]] بلندپایه به [[کلیددار]] [[دوزخ]] [[فرمان]] می‌دهد که هفتاد سیلی داغ از [[آتش دوزخ]] به او بزند<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۵۰.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[رسول مهربانی (کتاب)|رسول مهربانی]] ص۶۳.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۰۷٬۱۸۸

ویرایش