حدیث سلسلة الذهب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[امام رضا]] {{ع}} در [[سفر]] [[تاریخی]] خود به [[ایران]]، هر جا که توانست کوشیدند [[مردم]] را با [[اسلام]]، [[قرآن]]، [[تشیع]]، [[اخلاق اسلامی]]، آرمانهای [[دینی]] و [[احکام]] مذهبی آشنا سازند؛ زیرا که این یکی از اهداف بزرگ [[امام]] {{ع}} از آمدن به این سفر بود. | [[امام رضا]] {{ع}} در [[سفر]] [[تاریخی]] خود به [[ایران]]، هر جا که توانست کوشیدند [[مردم]] را با [[اسلام]]، [[قرآن]]، [[تشیع]]، [[اخلاق اسلامی]]، آرمانهای [[دینی]] و [[احکام]] مذهبی آشنا سازند؛ زیرا که این یکی از اهداف بزرگ [[امام]] {{ع}} از آمدن به این سفر بود. | ||
از جمله مهمترین فرازهای این سفر، توقف امام {{ع}} در [[نیشابور]] بود. زمانی که حضرت خواست از آن [[شهر]] به سمت [[خراسان]] برود، [[راویان]] و [[اصحاب]] [[حدیث]] گرد آن حضرت بودند، گفتند ای پسر [[پیامبر]] از پیش ما میروی، آیا [[حدیثی]] نمیفرمایی که بهره ببریم؟ [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} شنیدم که از پدرش [[امام صادق]]، از پدرش [[امام باقر]]، از پدرش [[امام سجاد]]، از پدرش [[امام حسین|حسین بن علی]]، از پدرش [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} شنید که او از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] شنید که فرمود: از [[جبرئیل]] شنیدم که گفت: [[خداوند متعال]] میفرماید: {{متن حدیث|لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی}}<ref> | از جمله مهمترین فرازهای این سفر، توقف امام {{ع}} در [[نیشابور]] بود. زمانی که حضرت خواست از آن [[شهر]] به سمت [[خراسان]] برود، [[راویان]] و [[اصحاب]] [[حدیث]] گرد آن حضرت بودند، گفتند ای پسر [[پیامبر]] از پیش ما میروی، آیا [[حدیثی]] نمیفرمایی که بهره ببریم؟ [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} شنیدم که از پدرش [[امام صادق]]، از پدرش [[امام باقر]]، از پدرش [[امام سجاد]]، از پدرش [[امام حسین|حسین بن علی]]، از پدرش [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} شنید که او از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] شنید که فرمود: از [[جبرئیل]] شنیدم که گفت: [[خداوند متعال]] میفرماید: {{متن حدیث|لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی}}<ref>لا اله الا اللّه، قلعه و دژ من است، هرکه در قلعۀ من وارد شود، از عذابم ایمن گردد.</ref>، چون مرکب او حرکت کرد، دوباره فرمود: {{متن حدیث|بشروطها و أنا من شروطها}}، با شرطهایش، من یکی از شرطهای آنم<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳ به نقل از عیون اخبار الرضا {{ع}} و امالی صدوق، ص ۳۰۶.</ref>. | ||
این روایت از دلایلی است که نشان میدهد [[توحید]] و [[اسلام]] وقتی کامل است که [[رهبری]] [[معصوم]] و [[ولایت]] [[أئمه]] [[هدی]] {{عم}} در کنار آن باشد و [[توحید]] بیولایت کافی نیست. این مضمون در [[کلام]] دیگری از آن حضرت [[نقل]] شده است که: {{متن حدیث|کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸.</ref>. در [[روایات]] بیشماری نیز آمده است که شرط [[قبولی اعمال]]، [[ولایت]] [[اهل بیت]] {{عم}} و [[محبّت]] آنان است. آنچه در [[کلام]] [[امام رضا|حضرت رضا]] {{عم}} بیشتر جلوه میکند، نقش [[ولایت]] [[امام]] [[معصوم]] در به ثمر رساندن عقیدۀ [[توحیدی]] در [[جامعه]] و محوریت [[ولایت]] برای [[دینداری]] است. بدون این [[ولایتپذیری]] از [[أئمه]]، نه [[توحید]] درست میشود و نه [[خداپرستی]] صحیحی صورت میگیرد. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: هرکس که با عبادتی پرزحمت و طاقتفرسا برای [[خداوند]] [[دینداری]] کند، امّا [[پیشوای الهی]] نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم [[گمراه]] و سرگردان است<ref>{{متن حدیث|کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸.</ref>. همچنین آن حضرت فرمود: "[[خداوند]] را کسی میشناسد و میپرستد که [[خدا]] را و [[امام]] از ما [[خاندان]] را شناخته باشد و کسی که [[خدا]] را نشناسد و به ما [[معرفت]] نداشته باشد، غیر [[خدا]] را شناخته و غیر [[خدا]] را میپرستد و اینگونه [[گمراه]] میشود."<ref>کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴.</ref>. حدیث سلسلة الذهب (زنجیرۀ طلایی) برای آن جهت به این نام مشهور شده است که همۀ سلسله [[سند]] آن تا به [[خداوند]] برسد، [[نورانی]]، محکم و نفیس است و [[نقل]] شده که این [[حدیث]] چون به یکی از امرای سامانی رسید، آن را به خطّ طلا نوشت و [[وصیّت]] کرد که همراهش [[دفن]] کنند. پس از مرگش او را در [[خواب]] دیدند که میگفت مرا به سبب همین [[حدیث]] و احترامی که به آن کردم آمرزیدند<ref>کشف الغمه، ج ۳ ص ۹۸.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۵.</ref> | این روایت از دلایلی است که نشان میدهد [[توحید]] و [[اسلام]] وقتی کامل است که [[رهبری]] [[معصوم]] و [[ولایت]] [[أئمه]] [[هدی]] {{عم}} در کنار آن باشد و [[توحید]] بیولایت کافی نیست. این مضمون در [[کلام]] دیگری از آن حضرت [[نقل]] شده است که: {{متن حدیث|کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸.</ref>. در [[روایات]] بیشماری نیز آمده است که شرط [[قبولی اعمال]]، [[ولایت]] [[اهل بیت]] {{عم}} و [[محبّت]] آنان است. آنچه در [[کلام]] [[امام رضا|حضرت رضا]] {{عم}} بیشتر جلوه میکند، نقش [[ولایت]] [[امام]] [[معصوم]] در به ثمر رساندن عقیدۀ [[توحیدی]] در [[جامعه]] و محوریت [[ولایت]] برای [[دینداری]] است. بدون این [[ولایتپذیری]] از [[أئمه]]، نه [[توحید]] درست میشود و نه [[خداپرستی]] صحیحی صورت میگیرد. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: هرکس که با عبادتی پرزحمت و طاقتفرسا برای [[خداوند]] [[دینداری]] کند، امّا [[پیشوای الهی]] نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم [[گمراه]] و سرگردان است<ref>{{متن حدیث|کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸.</ref>. همچنین آن حضرت فرمود: "[[خداوند]] را کسی میشناسد و میپرستد که [[خدا]] را و [[امام]] از ما [[خاندان]] را شناخته باشد و کسی که [[خدا]] را نشناسد و به ما [[معرفت]] نداشته باشد، غیر [[خدا]] را شناخته و غیر [[خدا]] را میپرستد و اینگونه [[گمراه]] میشود."<ref>کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴.</ref>. حدیث سلسلة الذهب (زنجیرۀ طلایی) برای آن جهت به این نام مشهور شده است که همۀ سلسله [[سند]] آن تا به [[خداوند]] برسد، [[نورانی]]، محکم و نفیس است و [[نقل]] شده که این [[حدیث]] چون به یکی از امرای سامانی رسید، آن را به خطّ طلا نوشت و [[وصیّت]] کرد که همراهش [[دفن]] کنند. پس از مرگش او را در [[خواب]] دیدند که میگفت مرا به سبب همین [[حدیث]] و احترامی که به آن کردم آمرزیدند<ref>کشف الغمه، ج ۳ ص ۹۸.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۵.</ref> |
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۴
حدیث سلسلة الذهب حدیثی که حضرت رضا (ع) در نیشابور در مراسم استقبال شورانگیز شیعیان از آن حضرت فرمود.
مقدمه
امام رضا (ع) در سفر تاریخی خود به ایران، هر جا که توانست کوشیدند مردم را با اسلام، قرآن، تشیع، اخلاق اسلامی، آرمانهای دینی و احکام مذهبی آشنا سازند؛ زیرا که این یکی از اهداف بزرگ امام (ع) از آمدن به این سفر بود.
از جمله مهمترین فرازهای این سفر، توقف امام (ع) در نیشابور بود. زمانی که حضرت خواست از آن شهر به سمت خراسان برود، راویان و اصحاب حدیث گرد آن حضرت بودند، گفتند ای پسر پیامبر از پیش ما میروی، آیا حدیثی نمیفرمایی که بهره ببریم؟ حضرت رضا (ع) در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم موسی بن جعفر (ع) شنیدم که از پدرش امام صادق، از پدرش امام باقر، از پدرش امام سجاد، از پدرش حسین بن علی، از پدرش امیر المؤمنین (ع) شنید که او از پیامبر خدا شنید که فرمود: از جبرئیل شنیدم که گفت: خداوند متعال میفرماید: «لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی»[۱]، چون مرکب او حرکت کرد، دوباره فرمود: «بشروطها و أنا من شروطها»، با شرطهایش، من یکی از شرطهای آنم[۲].
این روایت از دلایلی است که نشان میدهد توحید و اسلام وقتی کامل است که رهبری معصوم و ولایت أئمه هدی (ع) در کنار آن باشد و توحید بیولایت کافی نیست. این مضمون در کلام دیگری از آن حضرت نقل شده است که: «کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا»[۳]. در روایات بیشماری نیز آمده است که شرط قبولی اعمال، ولایت اهل بیت (ع) و محبّت آنان است. آنچه در کلام حضرت رضا (ع) بیشتر جلوه میکند، نقش ولایت امام معصوم در به ثمر رساندن عقیدۀ توحیدی در جامعه و محوریت ولایت برای دینداری است. بدون این ولایتپذیری از أئمه، نه توحید درست میشود و نه خداپرستی صحیحی صورت میگیرد. امام باقر (ع) فرمود: هرکس که با عبادتی پرزحمت و طاقتفرسا برای خداوند دینداری کند، امّا پیشوای الهی نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم گمراه و سرگردان است[۴]. همچنین آن حضرت فرمود: "خداوند را کسی میشناسد و میپرستد که خدا را و امام از ما خاندان را شناخته باشد و کسی که خدا را نشناسد و به ما معرفت نداشته باشد، غیر خدا را شناخته و غیر خدا را میپرستد و اینگونه گمراه میشود."[۵]. حدیث سلسلة الذهب (زنجیرۀ طلایی) برای آن جهت به این نام مشهور شده است که همۀ سلسله سند آن تا به خداوند برسد، نورانی، محکم و نفیس است و نقل شده که این حدیث چون به یکی از امرای سامانی رسید، آن را به خطّ طلا نوشت و وصیّت کرد که همراهش دفن کنند. پس از مرگش او را در خواب دیدند که میگفت مرا به سبب همین حدیث و احترامی که به آن کردم آمرزیدند[۶].[۷]
بشرطها و شروطها
تعبیر و اصطلاحی است برگرفته از حدیث "سلسلة الذهب" که حضرت امام رضا (ع) در نیشابور در جمع شیعیان فرمود و توحید را دژ استوار الهی دانست، امّا به شرط امامت و رهبری اهل بیت (ع). در سفری که آن حضرت از مدینه به خراسان میرفت، در نیشابور استقبال بینظیری از سوی شیعیان انجام گرفت. مردم درخواست کردند که حدیثی بفرماید. حضرت، کلامی را از پدرانش از پیامبر، از جبرئیل و از خدا نقل کرد که خداوند میفرماید: کلمۀ لا اله الا اللّه (عقیدۀ توحید)، حصن و دژ استوار من است، هرکس وارد آن شود (و موحّد باشد) از عذاب من ایمن گردد. حضرت درنگی فرمود، سپس سر از کجاوه بیرون آورد و فرمود: بشروطها و أنا من شروطها[۸]، یعنی این سخن شرطهایی دارد، من یکی از آن شرطهایم. معنای این تأکید آن است که "توحید" وقتی دژ حفاظتی و ایمنساز از عذاب خدا و ضامن سعادت بشر است که در کنار آن، عقیده به ولایت ائمه معصومین و اطاعت از آنان باشد و در رأس این دینداری، امامت معصوم هم باشد، وگرنه این دژ، بینگهبان و بیحفاظ است و به تسخیر دشمن درمیآید. نکتۀ جالب اینکه در این حدیث، کلمۀ لا اله الا اللّه، قلعۀ الهی بهشمار آمده است، در حدیث دیگری ولایت علی بن ابی طالب، حصن الهی شمرده شده است[۹]، نتیجۀ این دو حدیث، پیوند توحید و ولایت است، هردو حافظ و قلعه و دژ الهیاند و این، همان و أنا من شروطها را بهتر اثبات میکند. این حدیث، به سبب سند بسیار خوبش به "سلسلة الذهب" نیز معروف است[۱۰].
منابع
پانویس
- ↑ لا اله الا اللّه، قلعه و دژ من است، هرکه در قلعۀ من وارد شود، از عذابم ایمن گردد.
- ↑ بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳ به نقل از عیون اخبار الرضا (ع) و امالی صدوق، ص ۳۰۶.
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸.
- ↑ «کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...»؛ وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸.
- ↑ کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴.
- ↑ کشف الغمه، ج ۳ ص ۹۸.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۵.
- ↑ بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳، امالی صدوق، ص ۳۰۶(مجلس ۴۱
- ↑ سفینة البحار، کلمۀ ولی
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۲۶.