تربیت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۲
، ۳۰ دسامبر ۲۰۲۲بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
=== تربیت الهی === | === تربیت الهی === | ||
تربیت الهی تربیتی است که برنامه آن از سوی [[خداوند]] و توسط [[انبیاء]] به [[بشر]] [[ابلاغ]] شده است و محتوای آن [[وحی الهی]] است و اگر انسان مطابق آنچه از سوی خداوند و توسط انبیاء ابلاغ شده [[رشد]] یابد، تربیت الهی شده است<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۰۴.</ref>. در این ساحت انسان که ظرفیت بالقوه برای دستیابی به مراتب [[فوق طبیعی]] دارد به آن مراتب دست مییابد<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۶ – ۱۷۵.</ref>. | تربیت الهی تربیتی است که برنامه آن از سوی [[خداوند]] و توسط [[انبیاء]] به [[بشر]] [[ابلاغ]] شده است و محتوای آن [[وحی الهی]] است و اگر انسان مطابق آنچه از سوی خداوند و توسط انبیاء ابلاغ شده [[رشد]] یابد، تربیت الهی شده است<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۰۴.</ref>. در این ساحت انسان که ظرفیت بالقوه برای دستیابی به مراتب [[فوق طبیعی]] دارد به آن مراتب دست مییابد<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۶ – ۱۷۵.</ref>. | ||
امام گاهی از تربیت الهی به «تربیت [[الوهیت]]» یاد میکند و مراد از «تربیت الوهیت» این است که انسان موجودی [[الهی]] شود و خداوند را در هر حال [[احساس]] کند و به [[مقامات]] عالی [[معنوی]] برسد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۶.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۸۸.</ref> | امام گاهی از تربیت الهی به «تربیت [[الوهیت]]» یاد میکند و مراد از «تربیت الوهیت» این است که انسان موجودی [[الهی]] شود و خداوند را در هر حال [[احساس]] کند و به [[مقامات]] عالی [[معنوی]] برسد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۶.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۸۸.</ref> | ||
=== [[تربیت معنوی]] === | === [[تربیت معنوی]] === | ||
تربیت معنوی عبارت است از اینکه انسان به [[سعادت]] این [[دنیا]] اکتفا نکند؛ بلکه به گونهای [[رفتار]] نماید که [[سعادت اخروی]] را نیز تحصیل کند. تربیت معنوی، [[تربیت بشر]] به وحی الهی و به تربیت انبیاء است و تربیت به [[وحی]] و انبیاء این است که انسان در [[زندگی دنیوی]] برنامهای را [[اجرا]] کند و [[اعمال]] و رفتارهایی را انجام دهد که سعادت اخروی وی تأمین گردد<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۹۰ - ۱۸۹.</ref>. امام تربیت معنوی را در برابر [[تربیت اخلاقی]] بهکار میبرد و آن را مرتبه بالاتر از تربیت اخلاقی میداند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰.</ref>. از کلمات امام بهدست میآید که مراد ایشان از تربیت معنوی و [[روحی]] یک معناست و هر دو در مقابل تربیت [[علمی]] هستند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۸ - ۴۹۷ و ۵۰۱.</ref>. در این که آیا مراد [[حضرت]] امام از تربیت معنوی معنایی غیر از همان تربیت الهی است؟ به نظر میرسد این دو در واقع از نظر ایشان یکی باشند و فقط از نظر تعبیر و نیز نوع توضیحی که برای هریک به کار میبرند کمی متفاوت است. [[تربیت دینی]] میتواند معنایی اعم از این دو تعبیر داشته باشد و شامل این دو نیز بشود | تربیت معنوی عبارت است از اینکه انسان به [[سعادت]] این [[دنیا]] اکتفا نکند؛ بلکه به گونهای [[رفتار]] نماید که [[سعادت اخروی]] را نیز تحصیل کند. تربیت معنوی، [[تربیت بشر]] به وحی الهی و به تربیت انبیاء است و تربیت به [[وحی]] و انبیاء این است که انسان در [[زندگی دنیوی]] برنامهای را [[اجرا]] کند و [[اعمال]] و رفتارهایی را انجام دهد که سعادت اخروی وی تأمین گردد<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۹۰ - ۱۸۹.</ref>. امام تربیت معنوی را در برابر [[تربیت اخلاقی]] بهکار میبرد و آن را مرتبه بالاتر از تربیت اخلاقی میداند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰.</ref>. از کلمات امام بهدست میآید که مراد ایشان از تربیت معنوی و [[روحی]] یک معناست و هر دو در مقابل تربیت [[علمی]] هستند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۸ - ۴۹۷ و ۵۰۱.</ref>. در این که آیا مراد [[حضرت]] امام از تربیت معنوی معنایی غیر از همان تربیت الهی است؟ به نظر میرسد این دو در واقع از نظر ایشان یکی باشند و فقط از نظر تعبیر و نیز نوع توضیحی که برای هریک به کار میبرند کمی متفاوت است. [[تربیت دینی]] میتواند معنایی اعم از این دو تعبیر داشته باشد و شامل این دو نیز بشود<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۸۹.</ref>. | ||
=== [[تربیت دینی]] === | === [[تربیت دینی]] === | ||
تربیت دینی هرگاه به [[تنهایی]] به کار رود همان [[تربیت اسلامی]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۸۸.</ref> و شامل [[تربیت معنوی]]، [[روحی]] و [[اخلاقی]] نیز میشود. اما اگر در کنار [[تربیت اخلاقی]] بهکار رود شامل تربیت اخلاقی نمیشود و تنها شامل بُعد [[معنوی]] و روحی میشود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۹۲.</ref>. در کلمات [[امام]] در صورت کاربرد اول در برابر [[تربیت]] غیر [[اسلامی]] به کار رود و در صورت دوم گاهی در برابر تربیت مادی<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۶۸.</ref> و گاهی در برابر تربیت [[فاسد]] و تربیت غیر صحیح بهکار میرود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۸۲.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۸۹.</ref> | تربیت دینی هرگاه به [[تنهایی]] به کار رود همان [[تربیت اسلامی]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۸۸.</ref> و شامل [[تربیت معنوی]]، [[روحی]] و [[اخلاقی]] نیز میشود. اما اگر در کنار [[تربیت اخلاقی]] بهکار رود شامل تربیت اخلاقی نمیشود و تنها شامل بُعد [[معنوی]] و روحی میشود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۹۲.</ref>. در کلمات [[امام]] در صورت کاربرد اول در برابر [[تربیت]] غیر [[اسلامی]] به کار رود و در صورت دوم گاهی در برابر تربیت مادی<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۶۸.</ref> و گاهی در برابر تربیت [[فاسد]] و تربیت غیر صحیح بهکار میرود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۸۲.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۸۹.</ref> | ||
=== تربیت [[انسانی]] === | === تربیت [[انسانی]] === | ||
در کلمات امام گاهی تعبیر به «تربیت انسانی»<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۶.</ref> شده؛ اما منظور از آن همان تربیت اسلامی است<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۳.</ref> و گاهی هم از آن به «تربیت انسانی- اسلامی»<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۲.</ref> تعبیر کردهاند | در کلمات امام گاهی تعبیر به «تربیت انسانی»<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۶.</ref> شده؛ اما منظور از آن همان تربیت اسلامی است<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۳.</ref> و گاهی هم از آن به «تربیت انسانی- اسلامی»<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۲.</ref> تعبیر کردهاند<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref>. | ||
=== [[تربیت اخلاقی]]=== | === [[تربیت اخلاقی]]=== | ||
تربیت اخلاقی<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۸، ص۹۲؛ ج۱۰، ص۳۶؛ ج۱۶، ص۴۹۸.</ref> یکی از ساحتهای تربیت است که در مرتبه [[پایینتر]] از تربیت معنوی قرار دارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰.</ref> و مراد از آن همان [[تهذیب نفس]] و رعایت مسائل اخلاقی [[اسلام]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۷ و ۴۹۵؛ ج۱۳، ص۳.</ref> و [[حضرت]] امام گاهی از آن به «تربیت [[نفسانی]]» نیز تعبیر کردهاند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۷۶.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref> | تربیت اخلاقی<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۸، ص۹۲؛ ج۱۰، ص۳۶؛ ج۱۶، ص۴۹۸.</ref> یکی از ساحتهای تربیت است که در مرتبه [[پایینتر]] از تربیت معنوی قرار دارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰.</ref> و مراد از آن همان [[تهذیب نفس]] و رعایت مسائل اخلاقی [[اسلام]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۷ و ۴۹۵؛ ج۱۳، ص۳.</ref> و [[حضرت]] امام گاهی از آن به «تربیت [[نفسانی]]» نیز تعبیر کردهاند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۷۶.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref> | ||
=== [[تربیت اجتماعی]] === | === [[تربیت اجتماعی]] === | ||
در کلمات حضرت امام به واژه «تربیت اجتماعی» تصریح نشده است؛ اما در مواردی در کنار تصریح به ساحتهای تربیت معنوی و اخلاقی به محتوای تربیت اجتماعی اشاره کردهاند و مراد ایشان از آن تعامل و [[معاشرت]] صحیح و مطلوب [[انسان]] با دیگران است<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۱؛ ج۳، ص۲۲۰.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref> | در کلمات حضرت امام به واژه «تربیت اجتماعی» تصریح نشده است؛ اما در مواردی در کنار تصریح به ساحتهای تربیت معنوی و اخلاقی به محتوای تربیت اجتماعی اشاره کردهاند و مراد ایشان از آن تعامل و [[معاشرت]] صحیح و مطلوب [[انسان]] با دیگران است<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۱؛ ج۳، ص۲۲۰.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref> | ||
=== تربیت سیاسی === | === تربیت سیاسی === | ||
در کلمات امام به «تربیت سیاسی» تصریح<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.</ref> و بر اهمیت آن تأکید شده است و حتی برای [[کودکان]] در [[مدارس]] آن را مورد توجه قرار دادهاند. مراد ایشان از [[تربیت سیاسی]] آشنایی با مسائل [[سیاسی]] و [[حکومت]] و حضور در صحنههای سیاسی است. از نظر ایشان [[سیاست]] [[اسلامی]] عبارت است از [[مملکتداری]] به طرز صحیح و عاقلانه و موافق با ضوابط مورد [[تأیید]] [[اسلام]]<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref> | در کلمات امام به «تربیت سیاسی» تصریح<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.</ref> و بر اهمیت آن تأکید شده است و حتی برای [[کودکان]] در [[مدارس]] آن را مورد توجه قرار دادهاند. مراد ایشان از [[تربیت سیاسی]] آشنایی با مسائل [[سیاسی]] و [[حکومت]] و حضور در صحنههای سیاسی است. از نظر ایشان [[سیاست]] [[اسلامی]] عبارت است از [[مملکتداری]] به طرز صحیح و عاقلانه و موافق با ضوابط مورد [[تأیید]] [[اسلام]]<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۰.</ref> | ||
=== [[تربیت عقلانی]] === | === [[تربیت عقلانی]] === | ||
تربیت عقلانی<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۴، ص۱۷۵.</ref> عبارت از به فعلیت رساندن [[قوه]] [[عقلی]] در [[انسان]] است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۵.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۱.</ref> | تربیت عقلانی<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۴، ص۱۷۵.</ref> عبارت از به فعلیت رساندن [[قوه]] [[عقلی]] در [[انسان]] است<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۱.</ref> | ||
=== [[تربیت]] [[علمی]] === | === [[تربیت]] [[علمی]] === | ||
تربیت علمی یا [[تعلیم و تربیت]] علمی<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۴۹۶ - ۴۹۵.</ref> در برابر [[تربیت معنوی]] و [[اخلاقی]] است و مراد از آن [[آموزش]] و بالا بردن معلومات افراد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۵ - ۴۹۶.</ref> و تقویت جنبه بحث [[آزاد]] و [[نقد]] و بررسی در انسان است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۷.</ref> و گاهی حضرت امام از آن به «آموزش علمی»<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۵۰۰.</ref> تعبیر کردهاند | تربیت علمی یا [[تعلیم و تربیت]] علمی<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۴۹۶ - ۴۹۵.</ref> در برابر [[تربیت معنوی]] و [[اخلاقی]] است و مراد از آن [[آموزش]] و بالا بردن معلومات افراد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۵ - ۴۹۶.</ref> و تقویت جنبه بحث [[آزاد]] و [[نقد]] و بررسی در انسان است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۷.</ref> و گاهی حضرت امام از آن به «آموزش علمی»<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۵۰۰.</ref> تعبیر کردهاند<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۱.</ref>. | ||
=== تربیت مادی === | === تربیت مادی === | ||
تربیت مادی در [[سخنان امام]] دو کاربرد دارد که یکی جنبه منفی دارد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۶.</ref> و آن پرورشی است که نتیجهاش [[انحراف]] از مسیر درست اسلامی است و گاهی از آن به تربیت [[فاسد]]<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳۵.</ref>تربیت انگلی<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۶.</ref>، تربیت [[انحرافی]]<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۴.</ref>، تربیت [[شیطانی]]<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۴۹.</ref>، تربیت طاغوتی<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۷.</ref> یاد میشود. کاربرد دیگری که جنبه منفی ندارد مراد از آن جنبه آموزش استفاده صحیح از [[مادیات]] در [[دنیا]] است<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۶۸ - ۴۶۷.</ref> و گاهی از آن به تربیت جسمی<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۸۹.</ref>، تربیت طبیعی<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۱۲.</ref>، تربیت زمینی<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۴.</ref>، تربیت [[دنیایی]]<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۴.</ref>، تعبیر کردهاند | تربیت مادی در [[سخنان امام]] دو کاربرد دارد که یکی جنبه منفی دارد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۶.</ref> و آن پرورشی است که نتیجهاش [[انحراف]] از مسیر درست اسلامی است و گاهی از آن به تربیت [[فاسد]]<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳۵.</ref>تربیت انگلی<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۶.</ref>، تربیت [[انحرافی]]<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۴.</ref>، تربیت [[شیطانی]]<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۴۹.</ref>، تربیت طاغوتی<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۷.</ref> یاد میشود. کاربرد دیگری که جنبه منفی ندارد مراد از آن جنبه آموزش استفاده صحیح از [[مادیات]] در [[دنیا]] است<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۶۸ - ۴۶۷.</ref> و گاهی از آن به تربیت جسمی<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۸۹.</ref>، تربیت طبیعی<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۱۲.</ref>، تربیت زمینی<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۴.</ref>، تربیت [[دنیایی]]<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۴.</ref>، تعبیر کردهاند<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۱.</ref>. | ||
== مراحل تربیت == | == مراحل تربیت == | ||
حضرت امام به مراحل [[تربیت]] توجه ویژهای نشان داده است و به صورت مشخص آنها را بیان کرده است. از نظر ایشان امر تربیت از قبل از [[تولد]] آغاز و تا پس از [[مرگ]] ادامه دارد و در این فاصله به مراحل و دورههایی چون [[انتخاب همسر]]، انعقاد نطفه، بارداری، [[کودکی]]، [[نوجوانی]]، [[جوانی]]، [[پیری]] و [[کهنسالی]]، و دوره [[برزخ]] و پس از آن اشاره و تأکید میکند که در [[دین اسلام]] برای همه این دورهها [[احکام]] و دستورالعملهای ویژهای وجود دارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۴، ص۳۱؛ ج۶، ص۲۰۱؛ ج۷، ص۲۸۸، ۴۱۳؛ ج۹، ص۴۵۷.</ref>. در دوره انتخاب همسر تأکید میکند که باید هر یک از [[زن]] و شوهر که | حضرت امام به مراحل [[تربیت]] توجه ویژهای نشان داده است و به صورت مشخص آنها را بیان کرده است. از نظر ایشان امر تربیت از قبل از [[تولد]] آغاز و تا پس از [[مرگ]] ادامه دارد و در این فاصله به مراحل و دورههایی چون [[انتخاب همسر]]، انعقاد نطفه، بارداری، [[کودکی]]، [[نوجوانی]]، [[جوانی]]، [[پیری]] و [[کهنسالی]]، و دوره [[برزخ]] و پس از آن اشاره و تأکید میکند که در [[دین اسلام]] برای همه این دورهها [[احکام]] و دستورالعملهای ویژهای وجود دارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۰؛ ج۴، ص۳۱؛ ج۶، ص۲۰۱؛ ج۷، ص۲۸۸، ۴۱۳؛ ج۹، ص۴۵۷.</ref>. در دوره انتخاب همسر تأکید میکند که باید هر یک از [[زن]] و شوهر که پدر و مادر [[آینده]] هستند شرایطی را داشته باشند. شوهر باید واجد شرایطی چون بداخلاق نبودن، [[فاسق]] نبودن و شرابخوار نبودن<ref>تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۳۸.</ref> باشد و مادر نیز از ویژگیهایی چون ولد [[زنا]] نبودن، [[عفیف]] بودن، [[عزیز]] بودن در میان [[خانواده]]، [[مهربان]] بودن<ref>تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۳۷.</ref> برخوردار باشد. در هنگام انعقاد نطفه نیز زن و شوهر باید نکاتی را رعایت و از برخی [[رفتارها]] [[پرهیز]] نمایند<ref>تحریر الوسیله، ج۲، ص۲۳۹.</ref>. | ||
حضرت امام در مقطع بعد از تولد بر «[[مرحله کودکی]]» تأکید بیشتری دارند و معتقدند [[انسان]] از همان بدو کودکی باید تحت تربیت مربی قرار گیرد<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۵۳.</ref> و در هر زمانی موافق با شرایط و اقتضائات آن [[زمان]] تربیت شود<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۱۹۹.</ref>. نوزادان که به [[دنیا]] میآیند قابلیت کسب [[ملکات]] صالحه و [[رذیله]] را دارند و به تدریج این ملکات در آنان تحقق مییابد<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۹۹.</ref>. [[کودکان]] ظرفیت ویژهای برای پرورش صحیح دارند، آنان جدیدالعهد به [[ملکوت]] هستند و از کدورتها و آلودگیهای [[طبیعت]] به دورند<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۸۷.</ref>. از وقتی وارد محیط [[تعلیم]] میشوند [[نفوس]] [[ساده]]، [[بیآلایش]] داشته و آماده برای قبول هر [[تربیتی]] هستند<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۲.</ref>. آنان موجوداتی نورانیاند و میباید [[نورانیت]] آنها شکوفا گردد<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۴.</ref>. حضرت امام از [[تهذیب نفس]] نونهالان سخن به میان میآورد و بر نقش مشترک [[والدین]] و معلمان در مهذب ساختن [[کودکان]] تأکید کرده، توصیه میکند که والدین باید نونهالان مهذب تحویل معلمان دهند و معلمان آنان را بیشتر [[تهذیب]] نمایند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۱۶۲.</ref>. همچنین ایشان بر [[تربیت سیاسی]] کودکان در کنار [[تربیت]] [[علمی]] آنان تأکید و معلمان را به [[تعلیم]] مسائل [[سیاسی]] به کودکان [[ترغیب]] میکنند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.</ref>. | حضرت امام در مقطع بعد از تولد بر «[[مرحله کودکی]]» تأکید بیشتری دارند و معتقدند [[انسان]] از همان بدو کودکی باید تحت تربیت مربی قرار گیرد<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۵۳.</ref> و در هر زمانی موافق با شرایط و اقتضائات آن [[زمان]] تربیت شود<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۱۹۹.</ref>. نوزادان که به [[دنیا]] میآیند قابلیت کسب [[ملکات]] صالحه و [[رذیله]] را دارند و به تدریج این ملکات در آنان تحقق مییابد<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۹۹.</ref>. [[کودکان]] ظرفیت ویژهای برای پرورش صحیح دارند، آنان جدیدالعهد به [[ملکوت]] هستند و از کدورتها و آلودگیهای [[طبیعت]] به دورند<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۸۷.</ref>. از وقتی وارد محیط [[تعلیم]] میشوند [[نفوس]] [[ساده]]، [[بیآلایش]] داشته و آماده برای قبول هر [[تربیتی]] هستند<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۲.</ref>. آنان موجوداتی نورانیاند و میباید [[نورانیت]] آنها شکوفا گردد<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۴.</ref>. حضرت امام از [[تهذیب نفس]] نونهالان سخن به میان میآورد و بر نقش مشترک [[والدین]] و معلمان در مهذب ساختن [[کودکان]] تأکید کرده، توصیه میکند که والدین باید نونهالان مهذب تحویل معلمان دهند و معلمان آنان را بیشتر [[تهذیب]] نمایند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۱۶۲.</ref>. همچنین ایشان بر [[تربیت سیاسی]] کودکان در کنار [[تربیت]] [[علمی]] آنان تأکید و معلمان را به [[تعلیم]] مسائل [[سیاسی]] به کودکان [[ترغیب]] میکنند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۳.</ref>. از نظر حضرت امام دوره [[نوجوانی]] که دوره مدرسه به حساب میآید مهمتر از دوره [[دانشگاه]] است؛ چراکه [[رشد عقلی]] آنان در این دوره شکل میگیرد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۸۹.</ref>. | ||
از نظر حضرت امام دوره [[نوجوانی]] که دوره مدرسه به حساب میآید مهمتر از دوره [[دانشگاه]] است؛ چراکه [[رشد عقلی]] آنان در این دوره شکل میگیرد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۸۹.</ref>. | |||
[[دوره جوانی]] بسیار مورد توجه حضرت امام قرار گرفته و به ویژه بر تهذیب نفس در این دوره تأکید ورزیده و معتقدند دوره جوانی دوره تهذیب نفس است و اگر [[انسان]] در این دوره مهذب نشد، مهذب شدن در دوره [[پیری]] و [[کهنسالی]] بسیار مشکل است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۴۰.</ref>. وی برای روشنتر کردن این موضوع در کلمات متعدد به مقایسه دوره جوانی و پیری میپردازد و ویژگیهای انسان در این دوره را بر میشمارد. درباره ویژگیهای [[جوانی]] معتقدند: [[قوای فکری]] و [[روحی]]، [[قدرت]] بر [[عبادت]] و حال و [[آمادگی]] برای عبادت در جوانی قوت دارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۹.</ref>. [[جوانها]] به [[ملکوت]] نزدیکتر هستند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۹؛ ج۱۴، ص۱۵۳؛ ج۲۱، ص۴۵؛ آداب الصلوة، ص۳۵.</ref>. [[نفوس]] آنان صیقلی است و چندان [[آلودگی]] پیدا نکرده است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۹؛ ج۱۳، ص۵۰۸.</ref>. [[جوان]] [[روح]] انعطافپذیر و لطیفی دارد و ریشههای [[فساد]] در او [[ضعیف]] است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۲؛ ج۸، ص۳۰۰؛ ج۱۶، ص۲۲۲.</ref> و برای آنان [[توبه]] آسانتر و [[اصلاح]] نفس و تربیت [[باطن]] سریعتر است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۲.</ref>. ایشان در توصیف [[پیران]] و دوره پیری معتقداند: در این دوره انسان [[قادر]] به عبادت نیست، نمیتواند به [[راحتی]] تحصیل کند و مطالب علمی را [[درک]] کند و [[افکار]] [[قوی]] و مستقیمی ندارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.</ref>. در این دوره [[ضعف]] و نقاهت بر [[انسان]] [[غلبه]] میکند و مانع انجام فعالیت مؤثر در انسان میشود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۰۰.</ref>. ریشههای [[اخلاق]] [[فاسد]] در انسان قویتر میشود. در این سن افراد از [[ملکوت]] [[اعلی]] دورتر و اذهانشان کدرتر<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۵۳.</ref>، [[هواهای نفسانی]] و [[جاهطلبی]] و [[مالدوستی]] و خود بزرگبینی افزونتر<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۲.</ref> و [[ارادهها]] ضعیفتر<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۴۰؛ ج۱۸، ص۱۴.</ref> و [[نسیان]] و [[فراموشی]] در آنان بیشتر میگردد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.</ref>؛ از این رو، حضرت امام [[جوانان]] را [[ترغیب]] میکنند که [[دوره جوانی]] را [[غنیمت]] بشمارند و برای جامعهشان مؤثر باشند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۴۲۴.</ref>، [[تهذیب نفس]] کنند<ref>صحیفه امام، ج۶ ص۲۸۶.</ref>، تمام قوای خود را صرف [[شهوات]] نکنند<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۲.</ref> و [[قدر نعمت]] [[جوانی]] را بدانند و آن را هدر ندهند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۷.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۲.</ref> | [[دوره جوانی]] بسیار مورد توجه حضرت امام قرار گرفته و به ویژه بر تهذیب نفس در این دوره تأکید ورزیده و معتقدند دوره جوانی دوره تهذیب نفس است و اگر [[انسان]] در این دوره مهذب نشد، مهذب شدن در دوره [[پیری]] و [[کهنسالی]] بسیار مشکل است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۴۰.</ref>. وی برای روشنتر کردن این موضوع در کلمات متعدد به مقایسه دوره جوانی و پیری میپردازد و ویژگیهای انسان در این دوره را بر میشمارد. درباره ویژگیهای [[جوانی]] معتقدند: [[قوای فکری]] و [[روحی]]، [[قدرت]] بر [[عبادت]] و حال و [[آمادگی]] برای عبادت در جوانی قوت دارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۹.</ref>. [[جوانها]] به [[ملکوت]] نزدیکتر هستند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۹؛ ج۱۴، ص۱۵۳؛ ج۲۱، ص۴۵؛ آداب الصلوة، ص۳۵.</ref>. [[نفوس]] آنان صیقلی است و چندان [[آلودگی]] پیدا نکرده است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۹؛ ج۱۳، ص۵۰۸.</ref>. [[جوان]] [[روح]] انعطافپذیر و لطیفی دارد و ریشههای [[فساد]] در او [[ضعیف]] است<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۲؛ ج۸، ص۳۰۰؛ ج۱۶، ص۲۲۲.</ref> و برای آنان [[توبه]] آسانتر و [[اصلاح]] نفس و تربیت [[باطن]] سریعتر است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۲.</ref>. ایشان در توصیف [[پیران]] و دوره پیری معتقداند: در این دوره انسان [[قادر]] به عبادت نیست، نمیتواند به [[راحتی]] تحصیل کند و مطالب علمی را [[درک]] کند و [[افکار]] [[قوی]] و مستقیمی ندارد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.</ref>. در این دوره [[ضعف]] و نقاهت بر [[انسان]] [[غلبه]] میکند و مانع انجام فعالیت مؤثر در انسان میشود<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۰۰.</ref>. ریشههای [[اخلاق]] [[فاسد]] در انسان قویتر میشود. در این سن افراد از [[ملکوت]] [[اعلی]] دورتر و اذهانشان کدرتر<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۵۳.</ref>، [[هواهای نفسانی]] و [[جاهطلبی]] و [[مالدوستی]] و خود بزرگبینی افزونتر<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۲.</ref> و [[ارادهها]] ضعیفتر<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۴۰؛ ج۱۸، ص۱۴.</ref> و [[نسیان]] و [[فراموشی]] در آنان بیشتر میگردد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.</ref>؛ از این رو، حضرت امام [[جوانان]] را [[ترغیب]] میکنند که [[دوره جوانی]] را [[غنیمت]] بشمارند و برای جامعهشان مؤثر باشند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۴۲۴.</ref>، [[تهذیب نفس]] کنند<ref>صحیفه امام، ج۶ ص۲۸۶.</ref>، تمام قوای خود را صرف [[شهوات]] نکنند<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۲.</ref> و [[قدر نعمت]] [[جوانی]] را بدانند و آن را هدر ندهند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۷.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۲.</ref> | ||
== عوامل [[تربیت]] == | == عوامل [[تربیت]] == | ||
خط ۵۲: | خط ۵۱: | ||
=== [[خداوند]] === | === [[خداوند]] === | ||
[[خداوند متعال]]، اولین [[معلم]] و مربی [[انسان]] است و او را از ظلمتها بیرون میبرد و به [[نور]] رهنمون میسازد<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۱.</ref>. در [[قرآن]] {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید» سوره علق، آیه ۱.</ref> آمده و نه {{عربی|اقْرَأْ بِاسْمِ اللَّهِ}} و یا {{عربی| اقْرَأْ بِاسْمِ الناس}} بلکه فرمود: {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ}} یعنی [[رب]] [[رسول]] و آنکه رسول را تربیت کرده است. خداوندی که مربی به تمام معنا در عالم [[طبیعت]] و عالم ماورای طبیعت است<ref>صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۲ – ۴۲۳.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۵.</ref> | [[خداوند متعال]]، اولین [[معلم]] و مربی [[انسان]] است و او را از ظلمتها بیرون میبرد و به [[نور]] رهنمون میسازد<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۱.</ref>. در [[قرآن]] {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید» سوره علق، آیه ۱.</ref> آمده و نه {{عربی|اقْرَأْ بِاسْمِ اللَّهِ}} و یا {{عربی| اقْرَأْ بِاسْمِ الناس}} بلکه فرمود: {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ}} یعنی [[رب]] [[رسول]] و آنکه رسول را تربیت کرده است. خداوندی که مربی به تمام معنا در عالم [[طبیعت]] و عالم ماورای طبیعت است<ref>صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۲ – ۴۲۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۵.</ref> | ||
=== [[انبیاء]] === | === [[انبیاء]] === | ||
انبیاء آمدهاند تا انسان را به همه ابعادش تربیت کنند. انبیاء هم جنبه [[دنیایی]] انسان را تربیت میکنند و هم جنبههای [[معنوی]] و [[اخروی]] وی را و این [[مسئولیت]] از غیر انبیاء برنمیآید<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۲ – ۳۱.</ref>؛ زیرا غیر انبیاء (علمای طبیعت) به هر مرتبهای که بر سند ادراکاتشان در حد خصوصیات طبیعت است و [[قادر]] به تربیت بعد مافوق طبیعی انسان نیستند و خداوند انبیاء را فرستاد تا قابلیت انسان برای دستیابی به مراتب فوق طبیعت را فعلیت بخشد و انسان را به [[تربیت الهی]] نائل گردانند<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۶ – ۱۷۵.</ref>. در [[حقیقت]] انبیاء آمدهاند تا بعد معنوی انسان را تربیت کنند و انسان [[تربیت معنوی]] شود<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۸۹.</ref>. خداوند متعال انبیاء را [[تعلیم و تربیت]] کرده و آنها را برای تربیت و [[تعلیم]] [[عامه]] [[مردم]] فرستاد<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۰۳.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۵.</ref> | انبیاء آمدهاند تا انسان را به همه ابعادش تربیت کنند. انبیاء هم جنبه [[دنیایی]] انسان را تربیت میکنند و هم جنبههای [[معنوی]] و [[اخروی]] وی را و این [[مسئولیت]] از غیر انبیاء برنمیآید<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۲ – ۳۱.</ref>؛ زیرا غیر انبیاء (علمای طبیعت) به هر مرتبهای که بر سند ادراکاتشان در حد خصوصیات طبیعت است و [[قادر]] به تربیت بعد مافوق طبیعی انسان نیستند و خداوند انبیاء را فرستاد تا قابلیت انسان برای دستیابی به مراتب فوق طبیعت را فعلیت بخشد و انسان را به [[تربیت الهی]] نائل گردانند<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۷۶ – ۱۷۵.</ref>. در [[حقیقت]] انبیاء آمدهاند تا بعد معنوی انسان را تربیت کنند و انسان [[تربیت معنوی]] شود<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۱۸۹.</ref>. خداوند متعال انبیاء را [[تعلیم و تربیت]] کرده و آنها را برای تربیت و [[تعلیم]] [[عامه]] [[مردم]] فرستاد<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۰۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۵.</ref> | ||
=== قرآن === | === قرآن === | ||
قرآن، کتاب [[انسانسازی]] است<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱ - ۲۴۰؛ ج۶، ص۲۸۷.</ref> و به همه مراتبی که برای انسان است نظر دارد<ref>صحیفه امام، ج۶۳، ص۲۱۸.</ref>. قرآن آمده است تا انسان را که بالقوه همه مراتب را دارد، انسان کند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۳۰.</ref>. انسان را به تمام ابعاد تربیت کند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۲.</ref>. قرآن کتاب [[طب]]، [[فقه]]، [[فلسفه]] یا [[علوم]] دیگر نیست بلکه کتاب آدمسازی است. حتی اگر از سایر علوم بحث کند نظر به جنبه [[الوهیت]] آن دارد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۸.</ref>. از طریق [[قرآن]] میتوان [[حرکت معنوی]] داشت و به [[تربیت]] [[انسانی]] رسید<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳۰.</ref>. قرآن غنیترین کتاب عالم در [[تعلیم و تربیت]]<ref>صحیفه امام، ج۱۵، ص۴۱۵.</ref>، و کتاب [[اصلاح جامعه]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۵، ص۵۰۴.</ref>. کتاب [[معرفت]] و [[نامه]] [[محبوب]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۱.</ref> و برای قرائت کننده آن آثار دلپذیری دارد و [[تدبر]] در آن [[انسان]] را به [[مقامات]] بالاتر و والاتر [[هدایت]] میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۶.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۶.</ref> | قرآن، کتاب [[انسانسازی]] است<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱ - ۲۴۰؛ ج۶، ص۲۸۷.</ref> و به همه مراتبی که برای انسان است نظر دارد<ref>صحیفه امام، ج۶۳، ص۲۱۸.</ref>. قرآن آمده است تا انسان را که بالقوه همه مراتب را دارد، انسان کند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۳۰.</ref>. انسان را به تمام ابعاد تربیت کند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۲.</ref>. قرآن کتاب [[طب]]، [[فقه]]، [[فلسفه]] یا [[علوم]] دیگر نیست بلکه کتاب آدمسازی است. حتی اگر از سایر علوم بحث کند نظر به جنبه [[الوهیت]] آن دارد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۸.</ref>. از طریق [[قرآن]] میتوان [[حرکت معنوی]] داشت و به [[تربیت]] [[انسانی]] رسید<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳۰.</ref>. قرآن غنیترین کتاب عالم در [[تعلیم و تربیت]]<ref>صحیفه امام، ج۱۵، ص۴۱۵.</ref>، و کتاب [[اصلاح جامعه]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۵، ص۵۰۴.</ref>. کتاب [[معرفت]] و [[نامه]] [[محبوب]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۱.</ref> و برای قرائت کننده آن آثار دلپذیری دارد و [[تدبر]] در آن [[انسان]] را به [[مقامات]] بالاتر و والاتر [[هدایت]] میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۶.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۶.</ref> | ||
=== [[ایام الله]] === | === [[ایام الله]] === | ||
ایام الله، انسانساز است و قضایایی که در ایام الله رخ داده است برای انسان آموزنده و بیدار کننده است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۸۵.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۶.</ref> | ایام الله، انسانساز است و قضایایی که در ایام الله رخ داده است برای انسان آموزنده و بیدار کننده است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۸۵.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۶.</ref> | ||
=== [[خانواده]] === | === [[خانواده]] === | ||
محیط [[خانه]] مبدأ اصلی و بالاترین محل [[تربیت کودک]] است و اگر [[کودک]] در این محیط خوب تربیت شود تا آخر به همین تربیت صحیح باقی میماند. از این رو، باید [[کوشش]] شود تا محیط خانه محیط سالم<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.</ref>، محبتآمیز و [[اسلامی]] باشد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.</ref>. [[پدران]] و [[مادران]] [[الگوی عملی]] [[فرزندان]] هستند<ref>آداب الصلوة، ص۱۵۵.</ref> و نسبت به [[تربیت فرزندان]] از همه مؤثرترند و از این رو باید بر رفت و آمدهای فرزندانشان [[مراقبت]] کنند، آنان را زیر نظر بگیرند و با اساتید و معلمانشان در تماس باشند و به کمک هم در تربیت فرزندانشان نقش ایفا کنند<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۵ – ۴.</ref>. | محیط [[خانه]] مبدأ اصلی و بالاترین محل [[تربیت کودک]] است و اگر [[کودک]] در این محیط خوب تربیت شود تا آخر به همین تربیت صحیح باقی میماند. از این رو، باید [[کوشش]] شود تا محیط خانه محیط سالم<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.</ref>، محبتآمیز و [[اسلامی]] باشد<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.</ref>. [[پدران]] و [[مادران]] [[الگوی عملی]] [[فرزندان]] هستند<ref>آداب الصلوة، ص۱۵۵.</ref> و نسبت به [[تربیت فرزندان]] از همه مؤثرترند و از این رو باید بر رفت و آمدهای فرزندانشان [[مراقبت]] کنند، آنان را زیر نظر بگیرند و با اساتید و معلمانشان در تماس باشند و به کمک هم در تربیت فرزندانشان نقش ایفا کنند<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۵ – ۴.</ref>. | ||
پدر و مادر، الگوی فرزند در خوبی و [[بدی]] بوده و [[رفتار]] و گفتار آنان در مرئای فرزند است، اگر پدر و مادر [[فرد صالح]] باشند فرزندان نیز [[صالح]] میشوند و اگر آنان غیر صالح و [[دروغگو]] باشند فرزندان نیز غیر صالح و دروغگو میشوند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۸۶ - ۲۸۵.</ref>. [[اخلاق]] خوب پدر و مادر با یکدیگر و تفاهم آنها در کودک تأثیرگذار است، کودک وقتی دید پدر و مادر کارهای اسلامی میکنند با هم اخلاق خوبی دارند و با هم [[سازش]] و تفاهم دارند، خوب بار میآید<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۷.</ref> | |||
=== نقش ویژه مادر === | === نقش ویژه مادر === | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
بچه در دامن مادر که هست همه آرزوهایی که دارد در مادر خلاصه میشود و همه چیز را در مادر میبیند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۸۳.</ref>، آن چیزی که از مادر میشنود در قلبش ثابت میماند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۴۴.</ref>. آن چیزی بچه در [[کودکی]] از مادر میبیند و یا میشنود در قلبش نقش میبندد تا آخر همراهش هست<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۶.</ref>. | بچه در دامن مادر که هست همه آرزوهایی که دارد در مادر خلاصه میشود و همه چیز را در مادر میبیند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۸۳.</ref>، آن چیزی که از مادر میشنود در قلبش ثابت میماند<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۴۴.</ref>. آن چیزی بچه در [[کودکی]] از مادر میبیند و یا میشنود در قلبش نقش میبندد تا آخر همراهش هست<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۶.</ref>. | ||
از ابعاد مهم تأثیرگذاری [[مادر]] در [[کودک]] تأمین نیازهای [[عاطفی]] او است. کودک نیاز به [[عاطفه]] [[مادری]] دارد و غیر مادر نمیتواند این نیاز مهم را تأمین کند. از این رو، جدایی کودک از مادر پیامدهای [[تربیتی]] منفی به دنبال دارد، حضرت امام در این زمینه [[معتقد]] است بچه لطیف و ظریف محتاج به [[محبت]] مادر است، اگر تحت [[تربیت]] مادر نباشد و به [[اجنبی]] سپرده شود و محبت مادر را نچشد [[عقده]] پیدا خواهد کرد و این عقدهها، منشأ همه [[مفاسد]] است؛ دزدیها، آدمکشیها و خیانتها از این عقدهها پیدا میشود<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۴۵؛ ج۹، ص۱۳۶ و ۲۹۳؛ ج۸، ص۹۱ و ۳۵۵.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۷.</ref> | |||
از ابعاد مهم تأثیرگذاری [[مادر]] در [[کودک]] تأمین نیازهای [[عاطفی]] او است. کودک نیاز به [[عاطفه]] [[مادری]] دارد و غیر مادر نمیتواند این نیاز مهم را تأمین کند. از این رو، جدایی کودک از مادر پیامدهای [[تربیتی]] منفی به دنبال دارد، حضرت امام در این زمینه [[معتقد]] است بچه لطیف و ظریف محتاج به [[محبت]] مادر است، اگر تحت [[تربیت]] مادر نباشد و به [[اجنبی]] سپرده شود و محبت مادر را نچشد [[عقده]] پیدا خواهد کرد و این عقدهها، منشأ همه [[مفاسد]] است؛ دزدیها، آدمکشیها و خیانتها از این عقدهها پیدا میشود<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۴۵؛ ج۹، ص۱۳۶ و ۲۹۳؛ ج۸، ص۹۱ و ۳۵۵.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۷.</ref> | |||
=== [[معلم]] === | === [[معلم]] === | ||
یکی از عوامل مهم تربیتی، معلم است<ref>الطلب و الاراده، ص۸۲.</ref>، معلمی [[مقام]] والایی است که بالاتر از آن نیست و [[خداوند متعال]] از آن [[تعظیم]] کرده است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۱۶۲.</ref>. [[شغل]] معلمی شریفترین شغلهاست؛ چراکه شغل [[انسانسازی]] است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۷؛ ج۸، ص۹۲.</ref>. نقش معلم در [[جامعه]] نقش [[انبیاء]] یعنی تربیت است<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۱.</ref>. [[وظیفه]] مهم [[تربیت کودکان]] و [[جوانها]] بر عهده معلمین است و [[نجات]] [[کشور]] در [[آینده]] در گرو تربیت صحیح این جوانهاست<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۴۰۱.</ref>. بنابراین کلید [[سعادت]] یک مملکت به دست معلم است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۴.</ref>. معلم نقش برجستهای در تربیت صحیح یا ناصحیح [[جوان]] دارد، معلم است که میتواند [[انسانها]] را مهذب و [[متعهد]] بار آورد و یا آنان را انگل و وابسته پرورش دهد. همه [[سعادتها]] و شقاوتها انگیزهاش از مدرسههاست و کلیدش دست معلمین است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۹.</ref>. کودکانی که در [[اختیار]] معلمین هستند لایق این هستند که یک [[انسان کامل]] و یا یک [[شیطان]] بشوند و در پرتو تربیت معلمین است که کودک میتواند ره به [[انسانیت]] ببرد یا ره به حیوانیت<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۸.</ref>. [[رسالت]] معلم در [[تربیت دینی]] این است که [[کودکان]] را از ابتدا خداخواه و متوجه به [[خداوند]] بار آورد، [[عبودیت]] و پیوند با [[خداوند]] را در آنان تزریق و [[تربیت الهی]] را در آنان ایجاد کند<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۰.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۹.</ref> | یکی از عوامل مهم تربیتی، معلم است<ref>الطلب و الاراده، ص۸۲.</ref>، معلمی [[مقام]] والایی است که بالاتر از آن نیست و [[خداوند متعال]] از آن [[تعظیم]] کرده است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۱۶۲.</ref>. [[شغل]] معلمی شریفترین شغلهاست؛ چراکه شغل [[انسانسازی]] است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۷؛ ج۸، ص۹۲.</ref>. نقش معلم در [[جامعه]] نقش [[انبیاء]] یعنی تربیت است<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۹۱.</ref>. [[وظیفه]] مهم [[تربیت کودکان]] و [[جوانها]] بر عهده معلمین است و [[نجات]] [[کشور]] در [[آینده]] در گرو تربیت صحیح این جوانهاست<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۴۰۱.</ref>. بنابراین کلید [[سعادت]] یک مملکت به دست معلم است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۴.</ref>. معلم نقش برجستهای در تربیت صحیح یا ناصحیح [[جوان]] دارد، معلم است که میتواند [[انسانها]] را مهذب و [[متعهد]] بار آورد و یا آنان را انگل و وابسته پرورش دهد. همه [[سعادتها]] و شقاوتها انگیزهاش از مدرسههاست و کلیدش دست معلمین است<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۹.</ref>. کودکانی که در [[اختیار]] معلمین هستند لایق این هستند که یک [[انسان کامل]] و یا یک [[شیطان]] بشوند و در پرتو تربیت معلمین است که کودک میتواند ره به [[انسانیت]] ببرد یا ره به حیوانیت<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۸.</ref>. [[رسالت]] معلم در [[تربیت دینی]] این است که [[کودکان]] را از ابتدا خداخواه و متوجه به [[خداوند]] بار آورد، [[عبودیت]] و پیوند با [[خداوند]] را در آنان تزریق و [[تربیت الهی]] را در آنان ایجاد کند<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۴۰.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۹۹.</ref> | ||
=== [[دوستان]] و همنشینان === | === [[دوستان]] و همنشینان === | ||
[[دوست]] عامل تأثیرگذار [[تربیتی]] است<ref>الطلب و الاراده، ص۸۲.</ref> و تأثیر [[معاشرت]] با دوستان در [[صلاح]] یا [[فساد]] [[انسان]] اجتنابناپذیر است. مجالس [[گناه]] انسان را از [[یاد خدا]] [[غافل]] میکند و موجب سلب [[توفیق]] از انسان میگردد. [[امام]] به فرزندش [[سید]] احمد توصیه میکند که دوستان خود را از اشخاص [[وارسته]] و [[متعهد]] و متوجه به [[معنویات]] و کسانی که به حسب [[دنیا]] و زخارف آن [[گرایش]] ندارند و مجالشان [[آلوده]] به گناه نیست و از [[اخلاق کریمه]] برخوردارند، [[انتخاب]] کند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۲ - ۲۱۱.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۰.</ref> | [[دوست]] عامل تأثیرگذار [[تربیتی]] است<ref>الطلب و الاراده، ص۸۲.</ref> و تأثیر [[معاشرت]] با دوستان در [[صلاح]] یا [[فساد]] [[انسان]] اجتنابناپذیر است. مجالس [[گناه]] انسان را از [[یاد خدا]] [[غافل]] میکند و موجب سلب [[توفیق]] از انسان میگردد. [[امام]] به فرزندش [[سید]] احمد توصیه میکند که دوستان خود را از اشخاص [[وارسته]] و [[متعهد]] و متوجه به [[معنویات]] و کسانی که به حسب [[دنیا]] و زخارف آن [[گرایش]] ندارند و مجالشان [[آلوده]] به گناه نیست و از [[اخلاق کریمه]] برخوردارند، [[انتخاب]] کند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۲ - ۲۱۱.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۰.</ref> | ||
=== [[وراثت]] === | === [[وراثت]] === | ||
از جمله عوامل مهم و شناخته شده در [[تربیت]] وراثت است. در اینکه آیا وراثت صرفاً در حوزه صفات ظاهری و [[جسمانی]] است و یا فراتر از آن صفات [[باطنی]] و [[اخلاقی]] را نیز شامل میشود، میان صاحبنظران [[اختلاف]] دیدگاه وجود دارد. از نظر [[حضرت]] امام صفات و کرائم اخلاقی نیز به [[ارث]] برده میشود و از همین رو در هنگام [[ازدواج]] فرزندشان سید احمد با خانم طباطبایی، عروس خود را به برخورداری از کرائم اخلاقی موروثه از [[پدر]] و اجداد پدری و [[مادر]] و اجداد [[مادری]] ایشان، توصیف میکنند<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۴۹.</ref>. امام همچنین [[معتقد]] به وراثت [[روحانی]] یا باطنی هستند و مصداق این وراثت را وراثت [[علماء]] از [[انبیاء]] معرفی میکنند و [[حدیث شریف]] {{متن حدیث|الْعُلَمَاء وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ}} را دلیل واضح و صریح بر این وراثت میدانند<ref>شرح چهل حدیث، ص۴۲۱ – ۴۲۰.</ref>. امام نه تنها [[صفات اخلاقی]] بلکه به گونهای [[اعمال]] و [[رفتارها]] را نیز مشمول وراثت میداند و معتقد است چنانکه یکی از پدر و مادر، اخلاقش [[فاسد]] و اعمالش غیر [[انسانی]] باشد؛ این شرایط به واسطه وراثتی که هست در فرزند آنان نیز اثرگذار خواهد بود<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۰.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۰.</ref> | از جمله عوامل مهم و شناخته شده در [[تربیت]] وراثت است. در اینکه آیا وراثت صرفاً در حوزه صفات ظاهری و [[جسمانی]] است و یا فراتر از آن صفات [[باطنی]] و [[اخلاقی]] را نیز شامل میشود، میان صاحبنظران [[اختلاف]] دیدگاه وجود دارد. از نظر [[حضرت]] امام صفات و کرائم اخلاقی نیز به [[ارث]] برده میشود و از همین رو در هنگام [[ازدواج]] فرزندشان سید احمد با خانم طباطبایی، عروس خود را به برخورداری از کرائم اخلاقی موروثه از [[پدر]] و اجداد پدری و [[مادر]] و اجداد [[مادری]] ایشان، توصیف میکنند<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۴۹.</ref>. امام همچنین [[معتقد]] به وراثت [[روحانی]] یا باطنی هستند و مصداق این وراثت را وراثت [[علماء]] از [[انبیاء]] معرفی میکنند و [[حدیث شریف]] {{متن حدیث|الْعُلَمَاء وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ}} را دلیل واضح و صریح بر این وراثت میدانند<ref>شرح چهل حدیث، ص۴۲۱ – ۴۲۰.</ref>. امام نه تنها [[صفات اخلاقی]] بلکه به گونهای [[اعمال]] و [[رفتارها]] را نیز مشمول وراثت میداند و معتقد است چنانکه یکی از پدر و مادر، اخلاقش [[فاسد]] و اعمالش غیر [[انسانی]] باشد؛ این شرایط به واسطه وراثتی که هست در فرزند آنان نیز اثرگذار خواهد بود<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۰۰.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۰.</ref> | ||
=== معارف و [[علوم]] === | === معارف و [[علوم]] === | ||
مطالعه علوم مختلف و ممارست با کتب و آراء دخالت تمام و عظیمی در اختلاف [[ارواح]] دارد<ref>انوار الهدایة، ج۱، ص۸۴؛ الطلب و الاراده، ص۸۱ – ۸۰.</ref>. [[معارف الهی]] یکی از عوامل مؤثر در [[تربیت]] [[انسان]] است و [[فلسفه وجودی]] آنها تبدیل انسان ناقص به [[انسان کامل]] است<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | مطالعه علوم مختلف و ممارست با کتب و آراء دخالت تمام و عظیمی در اختلاف [[ارواح]] دارد<ref>انوار الهدایة، ج۱، ص۸۴؛ الطلب و الاراده، ص۸۱ – ۸۰.</ref>. [[معارف الهی]] یکی از عوامل مؤثر در [[تربیت]] [[انسان]] است و [[فلسفه وجودی]] آنها تبدیل انسان ناقص به [[انسان کامل]] است<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۸.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | ||
=== [[فرهنگ]] === | === [[فرهنگ]] === | ||
فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای یک [[ملت]] است و کسانی که با فرهنگ [[ناصالح]] تربیت شوند موجب [[فساد]] در [[آینده]] میشوند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۶.</ref>. [[امام]] از فرهنگ [[استعماری]] و غربی به فرهنگ [[انگلیسی]] یادی کند و [[معتقد]] است فرهنگ انگلیسی، جوانهای ما را انگل بار میآورد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۶.</ref> و به جای تربیت صحیح تربیت انگلیسی میکند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۶.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای یک [[ملت]] است و کسانی که با فرهنگ [[ناصالح]] تربیت شوند موجب [[فساد]] در [[آینده]] میشوند<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۶.</ref>. [[امام]] از فرهنگ [[استعماری]] و غربی به فرهنگ [[انگلیسی]] یادی کند و [[معتقد]] است فرهنگ انگلیسی، جوانهای ما را انگل بار میآورد<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۰۶.</ref> و به جای تربیت صحیح تربیت انگلیسی میکند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۶.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | ||
=== مدرسه === | === مدرسه === | ||
مدرسه عامل تربیت است و بر [[کودکان]] تأثیر تام دارد<ref>امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۵۶.</ref>. [[مدارس]] باید تربیتکننده باشند و خروجی آنها افرادی مستقل و غیر وابسته، متکی به نفس، معتقد به مبانی [[اخلاقی]] و [[اسلامی]] باشند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۴.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | مدرسه عامل تربیت است و بر [[کودکان]] تأثیر تام دارد<ref>امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۵۶.</ref>. [[مدارس]] باید تربیتکننده باشند و خروجی آنها افرادی مستقل و غیر وابسته، متکی به نفس، معتقد به مبانی [[اخلاقی]] و [[اسلامی]] باشند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۴.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | ||
=== دانشگاه === | === دانشگاه === | ||
نقش دانشگاه در هر کشوری ساختن انسانهاست<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۹۳.</ref>. دانشگاه مرکز تربیت و ساختن انسان<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۱۷؛ ج۱۲، ص۲۸.</ref> و مبدأ همه تحولات و منشأ [[سعادت]] یا [[شقاوت]] یک [[جامعه]] است<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۴.</ref>. از دانشگاه [[سرنوشت]] یک ملت تعیین میشود، دانشگاه خوب یک ملت را [[سعادتمند]] میکند و دانشگاه بد و غیر اسلامی آن را به عقب میزند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۱.</ref>. از دانشگاهها باید انسانهایی مستقل، [[مقاوم]]، متکی به نفس، و معتقد به مبانی اخلاقی و اسلامی بیرون بیاید<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۴.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | نقش دانشگاه در هر کشوری ساختن انسانهاست<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۹۳.</ref>. دانشگاه مرکز تربیت و ساختن انسان<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۱۷؛ ج۱۲، ص۲۸.</ref> و مبدأ همه تحولات و منشأ [[سعادت]] یا [[شقاوت]] یک [[جامعه]] است<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۴.</ref>. از دانشگاه [[سرنوشت]] یک ملت تعیین میشود، دانشگاه خوب یک ملت را [[سعادتمند]] میکند و دانشگاه بد و غیر اسلامی آن را به عقب میزند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۶۱.</ref>. از دانشگاهها باید انسانهایی مستقل، [[مقاوم]]، متکی به نفس، و معتقد به مبانی اخلاقی و اسلامی بیرون بیاید<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۶۴.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۱.</ref> | ||
=== [[رسانهها]] === | === [[رسانهها]] === | ||
امام از تلویزیون به دانشگاه عمومی و یک دستگاه [[تربیتی]] که باید تمام ملت را تربیت کند، یاد میکند و معتقد است تلویزیون باید دستگاهی باشد که بعد از چند سال [[مردم]] را [[آگاه]]، [[مبارز]]، متفکر، مستقل و آزادمنش بار آورد و از غربزدگی خارج و به [[استقلال]] برساند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۹.</ref>. رادیو و تلویزیون یک دستگاه [[آموزشی]] است<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۱۲.</ref>. به کمک رادیو و تلویزیون بهتر از هر چیز دیگر میتوان یک ملت را پرورش داد،؛ چراکه همه افراد اعم از باسواد و بیسواد، شهری و روستایی از این [[رسانه]] استفاده میکنند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۰۶ - ۲۰۵.</ref>. | امام از تلویزیون به دانشگاه عمومی و یک دستگاه [[تربیتی]] که باید تمام ملت را تربیت کند، یاد میکند و معتقد است تلویزیون باید دستگاهی باشد که بعد از چند سال [[مردم]] را [[آگاه]]، [[مبارز]]، متفکر، مستقل و آزادمنش بار آورد و از غربزدگی خارج و به [[استقلال]] برساند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۳۹۹.</ref>. رادیو و تلویزیون یک دستگاه [[آموزشی]] است<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۱۲.</ref>. به کمک رادیو و تلویزیون بهتر از هر چیز دیگر میتوان یک ملت را پرورش داد،؛ چراکه همه افراد اعم از باسواد و بیسواد، شهری و روستایی از این [[رسانه]] استفاده میکنند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۲۰۶ - ۲۰۵.</ref>. | ||
[[امام]] از سینما نیز به عنوان یک دستگاه [[آموزشی]] یاد میکند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۱۲.</ref> و بیان میدارد اگر سینما به دست انسانهای صحیح بیفتد آموزنده خواهد بود<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۱.</ref>؛ صدا و [[سیما]] دستگاهی است که با [[صحت]] آن بسیاری از [[مردم]] در داخل و خارج صحیح شوند و با [[فساد]] آم، [[فاسد]] میشوند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۳۶۳.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۲.</ref> | |||
[[امام]] از سینما نیز به عنوان یک دستگاه [[آموزشی]] یاد میکند<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۴۱۲.</ref> و بیان میدارد اگر سینما به دست انسانهای صحیح بیفتد آموزنده خواهد بود<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۱.</ref>؛ صدا و [[سیما]] دستگاهی است که با [[صحت]] آن بسیاری از [[مردم]] در داخل و خارج صحیح شوند و با [[فساد]] آم، [[فاسد]] میشوند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۳۶۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۲.</ref> | |||
=== تغذیه === | === تغذیه === | ||
تغذیه عاملی است که بر [[انسان]] تأثیرگذار است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۵۵.</ref> و این تأثیر در نطفه آشکار میشود؛ زیرا غذاها از نظر [[لطافت]] و کیفی و نیز صفابخشی و کدورتبخشی متفاوتاند و این تفاوت در نطفه مشخص میگردد و زمینهساز [[سعادت]] یا [[شقاوت انسان]] میگردد<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۸۱ – ۸۰.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۳.</ref> | تغذیه عاملی است که بر [[انسان]] تأثیرگذار است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۵۵.</ref> و این تأثیر در نطفه آشکار میشود؛ زیرا غذاها از نظر [[لطافت]] و کیفی و نیز صفابخشی و کدورتبخشی متفاوتاند و این تفاوت در نطفه مشخص میگردد و زمینهساز [[سعادت]] یا [[شقاوت انسان]] میگردد<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۸۱ – ۸۰.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۳.</ref> | ||
== موانع تربیت == | == موانع تربیت == | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۹: | ||
=== حب نفس، [[خودبینی]] و [[خودخواهی]] === | === حب نفس، [[خودبینی]] و [[خودخواهی]] === | ||
حب نفس، رأس همه خطاها<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۱۹۴ و ۲۱۱ – ۲۱۰.</ref> و منشأ همه [[گرفتاریها]]<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۹ - ۸؛ ج۱۶، ص۴۵۸.</ref> و اساس همه [[فسادها]]، [[جنگها]]، [[ظلمها]]، تعدیها، تجاوزها<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۵۸.</ref>، عامل [[هلاکت]] [[انسان]] و سرچشمه [[مفاسد]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۶۷.</ref> است. خودبینی [[ارث]] [[شیطان]] و منشأ همه فسادهای فردی، [[حکومتی]]<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۳.</ref>، سرچشمه همه ظلمتها<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۰.</ref>، [[حجاب]] برای انسان<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۱۱.</ref> و اصل اصول [[فتنه]] است<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۵۵.</ref>. | حب نفس، رأس همه خطاها<ref>صحیفه امام، ج۱۳، ص۱۹۴ و ۲۱۱ – ۲۱۰.</ref> و منشأ همه [[گرفتاریها]]<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۹ - ۸؛ ج۱۶، ص۴۵۸.</ref> و اساس همه [[فسادها]]، [[جنگها]]، [[ظلمها]]، تعدیها، تجاوزها<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۵۸.</ref>، عامل [[هلاکت]] [[انسان]] و سرچشمه [[مفاسد]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۶۷.</ref> است. خودبینی [[ارث]] [[شیطان]] و منشأ همه فسادهای فردی، [[حکومتی]]<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۳.</ref>، سرچشمه همه ظلمتها<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۰.</ref>، [[حجاب]] برای انسان<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۱۱.</ref> و اصل اصول [[فتنه]] است<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۵۵.</ref>. | ||
خودخواهی و منیت نوعی [[بیماری]]<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۷۲.</ref> و منشأ همه ظلمتها<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۰.</ref> و ارث شیطان<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۵۵.</ref> است. انانیت و منیت انسان عامل حجاب او است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰۹ - ۲۰۸.</ref> و اگر این انانیت و منیت از میان برداشته شود همه نگرانیهایش تمام میشود<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۱۱.</ref>. بنابراین، [[حب مذموم]] خود انسان است و همه مخالفتها با [[خدا]] و همه معصیتها و خیانتها و جنایتها از [[حب]] «خود» است که این حب منشأ [[حب دنیا]] و زخارف آن، [[مقام]] و [[جاه]] و [[مال]] آن است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref>. [[وابستگی]] به خود منشأ همه وابستگیهای انسان است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۳.</ref> | |||
خودخواهی و منیت نوعی [[بیماری]]<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۷۲.</ref> و منشأ همه ظلمتها<ref>صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۰.</ref> و ارث شیطان<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۵۵.</ref> است. انانیت و منیت انسان عامل حجاب او است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰۹ - ۲۰۸.</ref> و اگر این انانیت و منیت از میان برداشته شود همه نگرانیهایش تمام میشود<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۱۱.</ref>. بنابراین، [[حب مذموم]] خود انسان است و همه مخالفتها با [[خدا]] و همه معصیتها و خیانتها و جنایتها از [[حب]] «خود» است که این حب منشأ [[حب دنیا]] و زخارف آن، [[مقام]] و [[جاه]] و [[مال]] آن است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref>. [[وابستگی]] به خود منشأ همه وابستگیهای انسان است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۳.</ref> | |||
=== [[حب دنیا]] === | === [[حب دنیا]] === | ||
«حب دنیا» اساس [[شقاوتها]]، [[بدبختیها]]، [[هلاکتها]] و رأس همه خطاها است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۳.</ref>. باید از آن دوری کرد، حتی اگر حلالش باشد؛ زیرا به ناچار انسان را به دنبال [[حرام]] میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۵۲۰.</ref>. البته باید توجه داشت مراد از دنیای [[مذموم]] [[دنیایی]] است که در [[درون انسان]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref> و در [[حقیقت]] وابستگی و تعلق انسان به آن مذموم است<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۱.</ref>؛ زیرا دنیا به معنای عالم [[طبیعت]] و [[ملک]] نه تنها مورد [[نکوهش]] نیست بلکه [[مظهر]] [[حق]] و مقام [[ربوبیت]] او و مهبط [[ملائکه]] و جایگاه [[تربیت]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] {{عم}} است و [[حب]] آن اگر ناشی از حب به [[خداوند]] باشد مطلوب و موجب کمال اوست<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۴.</ref> | «حب دنیا» اساس [[شقاوتها]]، [[بدبختیها]]، [[هلاکتها]] و رأس همه خطاها است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۳.</ref>. باید از آن دوری کرد، حتی اگر حلالش باشد؛ زیرا به ناچار انسان را به دنبال [[حرام]] میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۵۲۰.</ref>. البته باید توجه داشت مراد از دنیای [[مذموم]] [[دنیایی]] است که در [[درون انسان]] است<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref> و در [[حقیقت]] وابستگی و تعلق انسان به آن مذموم است<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۱.</ref>؛ زیرا دنیا به معنای عالم [[طبیعت]] و [[ملک]] نه تنها مورد [[نکوهش]] نیست بلکه [[مظهر]] [[حق]] و مقام [[ربوبیت]] او و مهبط [[ملائکه]] و جایگاه [[تربیت]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] {{عم}} است و [[حب]] آن اگر ناشی از حب به [[خداوند]] باشد مطلوب و موجب کمال اوست<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۴.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۴.</ref> | ||
=== نفس اماره === | === نفس اماره === | ||
نفس اماره به عنوان عامل [[شیطان]]<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۶۴.</ref>[[انسان]] را به [[بدی]] فرا میخواند و او را به [[انکار]] [[مقامات معنوی]] و [[سلوک إلی الله]] و به تبع آن [[دشمنی]] و ضدیت با خداوند میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰۹.</ref>. نفس [[اماره]] انسان را مورد [[خدعه]] قرار میدهد و چه بسا به [[اسم خداوند]] و [[خدمت]] به [[خلق]] [[خدا]]، او را از خداوند باز دارد و به سوی خود و [[آمال]] خود سوق دهد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۱.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۴.</ref> | نفس اماره به عنوان عامل [[شیطان]]<ref>صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۶۴.</ref>[[انسان]] را به [[بدی]] فرا میخواند و او را به [[انکار]] [[مقامات معنوی]] و [[سلوک إلی الله]] و به تبع آن [[دشمنی]] و ضدیت با خداوند میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۰۹.</ref>. نفس [[اماره]] انسان را مورد [[خدعه]] قرار میدهد و چه بسا به [[اسم خداوند]] و [[خدمت]] به [[خلق]] [[خدا]]، او را از خداوند باز دارد و به سوی خود و [[آمال]] خود سوق دهد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۱.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۴.</ref> | ||
=== شیطان === | === شیطان === | ||
شیطان از طرق زیادی انسان را [[مغرور]] میکند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۶۳؛ صحیفه امام، ج۱۸، ص۱۴۸.</ref>. [[وسوسه]]، [[شک و تردید]] را در [[قلب]] انسان میاندازد<ref>صحیفه امام، ص۳۹۹.</ref>، انسان را به [[یأس]] میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۸۱.</ref>، [[فریب]] میدهد و چه بسا به اسم خداوند و به اسم خدمت به خلق خدا، وی را از خدا باز داشته به سوی خواستههای خود سوق دهد، [[پیران]] را به بهانه پیر شدن و [[فرصت]] از دست رفتن و [[مأیوس]] کردن فریب میدهد و [[جوانان]] را با [[گناه]] کردن و [[اعتماد]] به فرصت کافی برای [[توبه]] داشتن و [[ارحم الراحمین]] بودن خداوند میفریبد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۱؛ ج۱۸، ص۱۴.</ref>. انسان را به انکار مقامات معنوی وامیدارد و [[روح]] [[شوق]] دستیابی به [[کمالات انسانی]] و مقامات معنوی را در او میمیراند<ref>شرح چهل حدیث، ص۵۰۷.</ref>. [[ایمان]] را از انسان میگیرد<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۳.</ref> و او را از [[فطرت توحیدی]] [[منحرف]] میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۵۳۱.</ref> و [[خودبینی]] را در انسان به [[ارث]] میگذارد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۳.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۵.</ref> | شیطان از طرق زیادی انسان را [[مغرور]] میکند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۶۳؛ صحیفه امام، ج۱۸، ص۱۴۸.</ref>. [[وسوسه]]، [[شک و تردید]] را در [[قلب]] انسان میاندازد<ref>صحیفه امام، ص۳۹۹.</ref>، انسان را به [[یأس]] میکشاند<ref>صحیفه امام، ج۹، ص۱۸۱.</ref>، [[فریب]] میدهد و چه بسا به اسم خداوند و به اسم خدمت به خلق خدا، وی را از خدا باز داشته به سوی خواستههای خود سوق دهد، [[پیران]] را به بهانه پیر شدن و [[فرصت]] از دست رفتن و [[مأیوس]] کردن فریب میدهد و [[جوانان]] را با [[گناه]] کردن و [[اعتماد]] به فرصت کافی برای [[توبه]] داشتن و [[ارحم الراحمین]] بودن خداوند میفریبد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۲۱؛ ج۱۸، ص۱۴.</ref>. انسان را به انکار مقامات معنوی وامیدارد و [[روح]] [[شوق]] دستیابی به [[کمالات انسانی]] و مقامات معنوی را در او میمیراند<ref>شرح چهل حدیث، ص۵۰۷.</ref>. [[ایمان]] را از انسان میگیرد<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۲۳.</ref> و او را از [[فطرت توحیدی]] [[منحرف]] میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۷، ص۵۳۱.</ref> و [[خودبینی]] را در انسان به [[ارث]] میگذارد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۵.</ref> | ||
=== همنشینی با اهل معصیت === | === همنشینی با اهل معصیت === | ||
همنشینی با اهل معصیت و شرکت در مجالس آنها سبب میشود انسان تحت تأثیر منفی حالات و [[اعمال]] آنها قرار گیرد و همانند آنها گردد<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۷۶.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۵.</ref> | همنشینی با اهل معصیت و شرکت در مجالس آنها سبب میشود انسان تحت تأثیر منفی حالات و [[اعمال]] آنها قرار گیرد و همانند آنها گردد<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۷۶.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۵.</ref> | ||
=== [[طاغوت]] === | === [[طاغوت]] === | ||
[[حاکمیت رژیم طاغوت]] یکی از موانع بیرونی تربیت است که نمونهای از آن قبل از [[انقلاب اسلامی]] بر [[جامعه اسلامی]] ما [[حکومت]] میکرد. [[رژیم طاغوتی]]، جوانهای [[جامعه]] و بلکه همه [[ملت]] اعم از [[زن]] و مرد را به [[فساد]] و [[تباهی]] کشانید<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۶۸ و ۵۳۱.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۶.</ref> | [[حاکمیت رژیم طاغوت]] یکی از موانع بیرونی تربیت است که نمونهای از آن قبل از [[انقلاب اسلامی]] بر [[جامعه اسلامی]] ما [[حکومت]] میکرد. [[رژیم طاغوتی]]، جوانهای [[جامعه]] و بلکه همه [[ملت]] اعم از [[زن]] و مرد را به [[فساد]] و [[تباهی]] کشانید<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۲۶۸ و ۵۳۱.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۶.</ref> | ||
=== وابستگی فکری === | === وابستگی فکری === | ||
وابستگی فکری سرآغاز وابستگی در عرصههای [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و وابستگی در همه چیز است؛ از این رو میبایست مغزهای [[جوانان]] را از وابستگی فکری [[پاک]] و مغز [[اسلامی]] [[انسانی]] را جایگزین آنها نمود<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۶.</ref> | وابستگی فکری سرآغاز وابستگی در عرصههای [[اقتصادی]]، [[فرهنگی]] و وابستگی در همه چیز است؛ از این رو میبایست مغزهای [[جوانان]] را از وابستگی فکری [[پاک]] و مغز [[اسلامی]] [[انسانی]] را جایگزین آنها نمود<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۵۳.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۶.</ref> | ||
=== علم غیر الهی === | === علم غیر الهی === | ||
چنانچه علم غیر الهی و با [[انگیزه]] [[انحرافی]] حاصل گردد، نه تنها [[انسان]] را به [[سعادت]] رهنمون نمیسازد؛ بلکه خود، مانعی برای [[تربیت]] و [[هدایت]] انسان و دور کننده وی از [[صراط مستقیم]] است<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۲۸.</ref>. بلکه [[علم توحید]] و [[عرفان]] هم چنانچه برای انباشت اصطلاحات باشد و خودش موضوعیت یابد؛ سالک را از مقصد دور میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۴.</ref> و نه تنها از حجابهای او نمیکاهد که حجابهای کوچک او را به حجابهای بزرگتر تبدیل میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۵۰.</ref> و هرچه این [[علوم]] بیشتر شوند حجابها غلیظتر و افزونتر میگردد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۹.</ref><ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۶.</ref> | چنانچه علم غیر الهی و با [[انگیزه]] [[انحرافی]] حاصل گردد، نه تنها [[انسان]] را به [[سعادت]] رهنمون نمیسازد؛ بلکه خود، مانعی برای [[تربیت]] و [[هدایت]] انسان و دور کننده وی از [[صراط مستقیم]] است<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۳۲۸.</ref>. بلکه [[علم توحید]] و [[عرفان]] هم چنانچه برای انباشت اصطلاحات باشد و خودش موضوعیت یابد؛ سالک را از مقصد دور میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۴.</ref> و نه تنها از حجابهای او نمیکاهد که حجابهای کوچک او را به حجابهای بزرگتر تبدیل میکند<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۵۰.</ref> و هرچه این [[علوم]] بیشتر شوند حجابها غلیظتر و افزونتر میگردد<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۱۹.</ref>.<ref>[[علی همتبناری|همتبناری، علی]]، [[نظام تربیتی اسلام - همت بناری (مقاله)| مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۰۶.</ref> | ||
==مبانی تربیت== | == مبانی تربیت == | ||
منظور از مبانی، سلسله [[معارف]] نظری است که جنبههای مختلفی از یک موضوع [[انسانی]]، از جمله جنبههای وجودشناختی، [[انسانشناختی]] و [[معرفتشناختی]] را دربر دارند. این معارف، با بینشها و [[باورها]] و [[احکام]] ناظر به هست و نیستها سر و کار دارند. در یک تقسیمبندی مبانی بر چهار دسته اساسی تقسیم میشوند: ۱. مبانی [[هستیشناختی]] ۲. مبانی انسانشناختی ۳. مبانی معرفتشناختی ۴. مبانی ارزششناختی | منظور از مبانی، سلسله [[معارف]] نظری است که جنبههای مختلفی از یک موضوع [[انسانی]]، از جمله جنبههای وجودشناختی، [[انسانشناختی]] و [[معرفتشناختی]] را دربر دارند. این معارف، با بینشها و [[باورها]] و [[احکام]] ناظر به هست و نیستها سر و کار دارند. در یک تقسیمبندی مبانی بر چهار دسته اساسی تقسیم میشوند: ۱. مبانی [[هستیشناختی]] ۲. مبانی انسانشناختی ۳. مبانی معرفتشناختی ۴. مبانی ارزششناختی. این مبانی به موضوع [[فلسفه]]، [[مکتب]] و یا قلمرو خاصی اختصاص ندارند و هر مکتبی با توجه به نوع نگرش خود این مبانی را ترسیم میکند<ref>لطفی، مرتضی، پایاننامه، ص۴۷.</ref>. | ||
این مبانی به موضوع [[فلسفه]]، [[مکتب]] و یا قلمرو خاصی اختصاص ندارند و هر مکتبی با توجه به نوع نگرش خود این مبانی را ترسیم میکند<ref>لطفی، مرتضی، پایاننامه، ص۴۷.</ref>. | |||
===مبانی هستیشناختی=== | === مبانی هستیشناختی === | ||
[[هستیشناسی]] یا وجودشناسی (Ontology) شاخهای است از فلسفه که به مطالعه بودن، هستی با وجود میپردازد. [[دانش]] هستیشناسی در پی تشخیص و شرح ردههای بنیادین و [[ارتباطات]] آنها در هستی یا عالم وجود بر میآید، تا بدین وسیله به تعریف موجودات و انواع آنها در آن چارچوب [[قادر]] گردد. هستیشناسی (Ontology) مطالعه [[فلسفی]] [[سرشت]] بودن، وجود یا [[واقعیت]] به طورکلی و نیز مقولههای عمده بودن و [[روابط]] آنهاست. به صورت سنتی بخشی از شاخه عمده فلسفه متافیزیک به حساب میآید که با پرسشهای مربوط به چیستی موجودات، انواع، مقولهبندی، سلسه مراتب و زیرشاخهها، تفاوتها و شباهتهای موجودات سروکار دارد. [[تربیت اسلامی]] میکوشد که میان [[انسان]] و [[خدا]] رابطهای که به نام [[عبودیت]] میباشد و هستیشناسی از آن جهت در تربیت اسلامی اهمیت دارد که این رابطه را برای انسان معرفی میکند. [[مقام معظم رهبری]] هستی را دارای [[هدف]]، مبدأ، [[معاد]]، [[نظام]] اکمل و جلوه ظهور [[حقتعالی]] میداند. در نگاه [[توحیدی]] ایشان [[غایت]] القصوای هستی، [[یگانهپرستی]] و [[تسلیم]] در برابر [[ذات اقدس اله]] است. کسی که خود را [[بنده]] خدا میداند دیگر حاضر نمیشود [[بندگی]] و [[بردگی]] کس دیگری را بپذیرد؛ چراکه خواسته یا ناخواسته در دام [[شرک]] افتاده است؛ لذا انسان را ملزم به دانستن هستیشناسی [[تربیتی]] خود میداند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۰/۳/۱۳۶۹.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۳۸.</ref> | [[هستیشناسی]] یا وجودشناسی (Ontology) شاخهای است از فلسفه که به مطالعه بودن، هستی با وجود میپردازد. [[دانش]] هستیشناسی در پی تشخیص و شرح ردههای بنیادین و [[ارتباطات]] آنها در هستی یا عالم وجود بر میآید، تا بدین وسیله به تعریف موجودات و انواع آنها در آن چارچوب [[قادر]] گردد. هستیشناسی (Ontology) مطالعه [[فلسفی]] [[سرشت]] بودن، وجود یا [[واقعیت]] به طورکلی و نیز مقولههای عمده بودن و [[روابط]] آنهاست. به صورت سنتی بخشی از شاخه عمده فلسفه متافیزیک به حساب میآید که با پرسشهای مربوط به چیستی موجودات، انواع، مقولهبندی، سلسه مراتب و زیرشاخهها، تفاوتها و شباهتهای موجودات سروکار دارد. [[تربیت اسلامی]] میکوشد که میان [[انسان]] و [[خدا]] رابطهای که به نام [[عبودیت]] میباشد و هستیشناسی از آن جهت در تربیت اسلامی اهمیت دارد که این رابطه را برای انسان معرفی میکند. [[مقام معظم رهبری]] هستی را دارای [[هدف]]، مبدأ، [[معاد]]، [[نظام]] اکمل و جلوه ظهور [[حقتعالی]] میداند. در نگاه [[توحیدی]] ایشان [[غایت]] القصوای هستی، [[یگانهپرستی]] و [[تسلیم]] در برابر [[ذات اقدس اله]] است. کسی که خود را [[بنده]] خدا میداند دیگر حاضر نمیشود [[بندگی]] و [[بردگی]] کس دیگری را بپذیرد؛ چراکه خواسته یا ناخواسته در دام [[شرک]] افتاده است؛ لذا انسان را ملزم به دانستن هستیشناسی [[تربیتی]] خود میداند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۰/۳/۱۳۶۹.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۳۸.</ref> | ||
====[[وحدت]] [[جهان هستی]]==== | ==== [[وحدت]] [[جهان هستی]] ==== | ||
جهان هستی بهسان پیکره [[واحدی]] است که تمامی عناصر و اجزاء آن با یکدیگر [[ارتباط]] ذاتی، ساختاری و وجودی دارند و [[هماهنگی]] و [[پیوستگی]] و [[همبستگی]] پدیدههای [[نظام هستی]] مجموعه واحدی را نشان میدهد که از یک ارگانیسم متقن، مستحکم، زنده، باشعور و هدفمند و نظاممند حکایت دارد. | جهان هستی بهسان پیکره [[واحدی]] است که تمامی عناصر و اجزاء آن با یکدیگر [[ارتباط]] ذاتی، ساختاری و وجودی دارند و [[هماهنگی]] و [[پیوستگی]] و [[همبستگی]] پدیدههای [[نظام هستی]] مجموعه واحدی را نشان میدهد که از یک ارگانیسم متقن، مستحکم، زنده، باشعور و هدفمند و نظاممند حکایت دارد. | ||
از نگاه [[مقام معظم رهبری]] تمامی پدیدههای [[جهان هستی]] به دلیل نیاز ذاتی و [[فقر وجودی]]، [[وابستگی]] تام به [[خداوند]] دارند و آغاز و فرجام و مبدأ و [[غایت]] و تمام [[هویت]] و [[حقیقت]] آنها وابسته به اوست و خداوند احاطه قیومیه بر همه پدیدهها و مصنوعات و [[مخلوقات]] دارد و همگی [[آیات]] او به شمار میآیند و به عبارت دیگر همه هستی با دو ویژگی ذاتی و ساختاری از اوئی و به سوی اوئی سامان یافته و سرشته شدهاند. | از نگاه [[مقام معظم رهبری]] تمامی پدیدههای [[جهان هستی]] به دلیل نیاز ذاتی و [[فقر وجودی]]، [[وابستگی]] تام به [[خداوند]] دارند و آغاز و فرجام و مبدأ و [[غایت]] و تمام [[هویت]] و [[حقیقت]] آنها وابسته به اوست و خداوند احاطه قیومیه بر همه پدیدهها و مصنوعات و [[مخلوقات]] دارد و همگی [[آیات]] او به شمار میآیند و به عبارت دیگر همه هستی با دو ویژگی ذاتی و ساختاری از اوئی و به سوی اوئی سامان یافته و سرشته شدهاند. | ||
بیتردید [[تربیتی]] که بر مبنای [[وحدت]] جهان هستی سترگ شده باشد، زمینه تعالی و [[عروج]] [[انسان]] را از حضیض دنیای [[حس]] و ماده به عالم [[قدس]] و [[ملکوت]] فراهم میآورد؛ زیرا [[آیات شریفه]] [[جهانشناسی]] [[قرآن کریم]] علاوه بر اینکه انسان را با [[عظمت]] و بزرگی [[آفرینش]] آشنا میسازد و خداوند را بدو نشان میدهد، [[فطرت خداشناسی]] و [[خداجویی]] و [[خدایابی]] او را شکوفا میسازد و زمینه [[حقشناسی]] و سپاسگذاری او را فراهم میآورد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی، ۱۰/۹/۱۳۸۹.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۳۹.</ref> | بیتردید [[تربیتی]] که بر مبنای [[وحدت]] جهان هستی سترگ شده باشد، زمینه تعالی و [[عروج]] [[انسان]] را از حضیض دنیای [[حس]] و ماده به عالم [[قدس]] و [[ملکوت]] فراهم میآورد؛ زیرا [[آیات شریفه]] [[جهانشناسی]] [[قرآن کریم]] علاوه بر اینکه انسان را با [[عظمت]] و بزرگی [[آفرینش]] آشنا میسازد و خداوند را بدو نشان میدهد، [[فطرت خداشناسی]] و [[خداجویی]] و [[خدایابی]] او را شکوفا میسازد و زمینه [[حقشناسی]] و سپاسگذاری او را فراهم میآورد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی، ۱۰/۹/۱۳۸۹.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۳۹.</ref> | ||
====فقر وجودی موجودات==== | ==== فقر وجودی موجودات ==== | ||
جهان هستی عین نیاز و تعلق و وابستگی به خداوند است و این [[فقر ذاتی]] و این نیاز، ساختاری و وجودی است و در هیچ [[زمان]] و مکانی و در هیچ شریطی گسسته نمیشود. حال با توجه به اینکه انسان خود نیازمند است و جهانی که در آن [[زندگی]] میکند نیازمند پدیدههایی که با آنها مواجه است، قطعاً باید این [[فقر]] گسترده انسان و [[جهان]] مبنای [[تربیت]] قرار گیرد و تمامی برنامههای تربیت و اهداف و اصول آن بر این پایه [[استوار]] باشند و [[مربیان]] و متربیان [[باور]] کنند که همه وجود از خداست و ماسویالله عدمهای هستینما هستند و همه برنامههای [[تربیتی]]، متربیان را در برابر [[آفریدگار هستی]] [[متواضع]] سازد. [[مقام معظم رهبری]] بر این [[باور]] است که وقتی [[انسان]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند، پیروزمند فرزانهای است» سوره فتح، آیه ۷.</ref> را باورکند و بدان [[معتقد]] شود در وجود انسان نیرو و قوتی [[الهی]] پدیدار میشود که جز به [[خدای متعال]] به هیچ مبدأی نگاه نخواهد کرد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی، ۱۰/۹/۱۳۸۹.</ref> و آن بدین جهت است که تمام موجودات [[آفریده]] شده در [[آسمان]] و [[زمین]] مخلوق و معلول [[خداوند]] هستند و هیچ معلولی نمیتواند موجودیت خود را در پیدایش و یا بقاء بدون [[خالق]] و علت خود ادامه دهد؛ لذا تمام موجودات از جمله انسان در اصل وجود خود [[فقر ذاتی]] دارند و این [[فقر]] را مادام که معلول هستند با خود یدک میکشند و از ناحیه علت خود احتیاج به [[فیض]] دارند. با توجه به اینکه انسان خود را نسبت به [[خداوند تبارک و تعالی]] [[فقیر]] محض میبیند و هیچ پناهگاهی به جز او در [[ذهن]] وی جایی ندارد، به او تکیه میکند و تنها [[امید]] خویش را به او معطوف میدارد | جهان هستی عین نیاز و تعلق و وابستگی به خداوند است و این [[فقر ذاتی]] و این نیاز، ساختاری و وجودی است و در هیچ [[زمان]] و مکانی و در هیچ شریطی گسسته نمیشود. حال با توجه به اینکه انسان خود نیازمند است و جهانی که در آن [[زندگی]] میکند نیازمند پدیدههایی که با آنها مواجه است، قطعاً باید این [[فقر]] گسترده انسان و [[جهان]] مبنای [[تربیت]] قرار گیرد و تمامی برنامههای تربیت و اهداف و اصول آن بر این پایه [[استوار]] باشند و [[مربیان]] و متربیان [[باور]] کنند که همه وجود از خداست و ماسویالله عدمهای هستینما هستند و همه برنامههای [[تربیتی]]، متربیان را در برابر [[آفریدگار هستی]] [[متواضع]] سازد. [[مقام معظم رهبری]] بر این [[باور]] است که وقتی [[انسان]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند، پیروزمند فرزانهای است» سوره فتح، آیه ۷.</ref> را باورکند و بدان [[معتقد]] شود در وجود انسان نیرو و قوتی [[الهی]] پدیدار میشود که جز به [[خدای متعال]] به هیچ مبدأی نگاه نخواهد کرد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نخستین نشست اندیشههای راهبردی، ۱۰/۹/۱۳۸۹.</ref> و آن بدین جهت است که تمام موجودات [[آفریده]] شده در [[آسمان]] و [[زمین]] مخلوق و معلول [[خداوند]] هستند و هیچ معلولی نمیتواند موجودیت خود را در پیدایش و یا بقاء بدون [[خالق]] و علت خود ادامه دهد؛ لذا تمام موجودات از جمله انسان در اصل وجود خود [[فقر ذاتی]] دارند و این [[فقر]] را مادام که معلول هستند با خود یدک میکشند و از ناحیه علت خود احتیاج به [[فیض]] دارند. با توجه به اینکه انسان خود را نسبت به [[خداوند تبارک و تعالی]] [[فقیر]] محض میبیند و هیچ پناهگاهی به جز او در [[ذهن]] وی جایی ندارد، به او تکیه میکند و تنها [[امید]] خویش را به او معطوف میدارد<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۰.</ref>. | ||
====[[هدایت]] تمام موجودات [[جهان هستی]]==== | ==== [[هدایت]] تمام موجودات [[جهان هستی]] ==== | ||
تمام موجودات جهان هستی از کوچکترین ذره تا بزرگترین کهکشان، و از موجود جامد و بیجان گرفته تا نباتات و حیوانات و انسان و... همه از [[هدایت الهی]] برخورداند، یعنی [[خداوند متعال]] به گونهای ساختار وجودی آنها را سامان داده که به صورت طبیعی، غریزی و [[فطری]] به سوی مقصد از پیش تعیین شده کشیده میشوند؛ زیرا خداوند [[فیاض]] [[علی الاطلاق]] است و هر یک از موجودات مورد [[عنایت]] و [[لطف]] ویژه او هستند و به هریک آنچه بایسته و [[شایسته]] آنها است داده شده است. | تمام موجودات جهان هستی از کوچکترین ذره تا بزرگترین کهکشان، و از موجود جامد و بیجان گرفته تا نباتات و حیوانات و انسان و... همه از [[هدایت الهی]] برخورداند، یعنی [[خداوند متعال]] به گونهای ساختار وجودی آنها را سامان داده که به صورت طبیعی، غریزی و [[فطری]] به سوی مقصد از پیش تعیین شده کشیده میشوند؛ زیرا خداوند [[فیاض]] [[علی الاطلاق]] است و هر یک از موجودات مورد [[عنایت]] و [[لطف]] ویژه او هستند و به هریک آنچه بایسته و [[شایسته]] آنها است داده شده است. | ||
از دیدگاه [[رهبر انقلاب]]، [[هدایت تکوینی]] از سنتهای تغییرناپذیر خداوند و از ویژگیهای [[جهان آفرینش]] میباشد و معنا و مفهوم [[هدایت تکوینی]] این است که [[خداوند متعال]] هر موجودی را با [[برنامهریزی]] و اندازهگیری و تقدیر خاص [[آفریده]]، و متناسب با او ویژگیهای ساختاری به او عطا کرده و شیوه بهرهگیری از توانمندیها را به او آموخته و مقصد هر موجودی را به [[درستی]] تعیین کرده و او را در مسیر خاص خویش [[هدایت]] کرده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۳.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۱.</ref> | از دیدگاه [[رهبر انقلاب]]، [[هدایت تکوینی]] از سنتهای تغییرناپذیر خداوند و از ویژگیهای [[جهان آفرینش]] میباشد و معنا و مفهوم [[هدایت تکوینی]] این است که [[خداوند متعال]] هر موجودی را با [[برنامهریزی]] و اندازهگیری و تقدیر خاص [[آفریده]]، و متناسب با او ویژگیهای ساختاری به او عطا کرده و شیوه بهرهگیری از توانمندیها را به او آموخته و مقصد هر موجودی را به [[درستی]] تعیین کرده و او را در مسیر خاص خویش [[هدایت]] کرده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۳.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۱.</ref> | ||
===مبانی [[انسانشناختی]]=== | === مبانی [[انسانشناختی]] === | ||
[[انسان]] در مجموعه عالم در نوع نگاه [[دینی]] [[اشرف]] از سایر موجودات است و جایگاه خاصی در [[تفکر]] [[اندیشمندان مسلمان]] از جمله [[مقام معظم رهبری]] دارد که در ذیل به نمونههایی از مبانی انسانشناختی از زاویه دید ایشان اشاره میگردد. | [[انسان]] در مجموعه عالم در نوع نگاه [[دینی]] [[اشرف]] از سایر موجودات است و جایگاه خاصی در [[تفکر]] [[اندیشمندان مسلمان]] از جمله [[مقام معظم رهبری]] دارد که در ذیل به نمونههایی از مبانی انسانشناختی از زاویه دید ایشان اشاره میگردد. | ||
====ترکیب انسان از دو ساحت [[جسمانی]] و [[روحانی]]==== | ==== ترکیب انسان از دو ساحت [[جسمانی]] و [[روحانی]] ==== | ||
[[رهبر معظم انقلاب]] همانند سایر متفکران [[مسلمان]]، [[اعتقاد]] به دو بعدی بودن وجود انسان دارد. [[خداوند]]، انسان را از ترکیب [[جسم]] و [[روح]] آفریده است. در [[اسلام]] مسأله جسم و روح توأماند و از هم قابل تفکیک نیستند و لذا انسان باید جسم و روح را با هم پرورش دهد. وی پرورش جسم را مقدمهای برای پرورش روح میداند و بیان میدارد که این مقدمه بودن به معنای تقدم زمانی نیست، بلکه [[تربیت جسمانی]] و [[معنوی]] هر دو با هم و در کنار هم و به موازات هم هستند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، مصاحبه با مجله ورزش، ۲۱/۵/۱۳۶۶.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۱.</ref> | [[رهبر معظم انقلاب]] همانند سایر متفکران [[مسلمان]]، [[اعتقاد]] به دو بعدی بودن وجود انسان دارد. [[خداوند]]، انسان را از ترکیب [[جسم]] و [[روح]] آفریده است. در [[اسلام]] مسأله جسم و روح توأماند و از هم قابل تفکیک نیستند و لذا انسان باید جسم و روح را با هم پرورش دهد. وی پرورش جسم را مقدمهای برای پرورش روح میداند و بیان میدارد که این مقدمه بودن به معنای تقدم زمانی نیست، بلکه [[تربیت جسمانی]] و [[معنوی]] هر دو با هم و در کنار هم و به موازات هم هستند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، مصاحبه با مجله ورزش، ۲۱/۵/۱۳۶۶.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۱.</ref> | ||
====برخورداری انسان از فطرتی خداجو==== | ==== برخورداری انسان از فطرتی خداجو ==== | ||
از جمله ویژگیهای انسان، برخورداری از فطرتی [[پاک]] و [[الهی]] است. همه [[انسانها]] بر این [[فطرت]] [[خلق]] شدهاند؛ چنان که [[آیات قرآن کریم]] نیز اشاره به این مطلب دارد: (با توجه به بیپایه بودن [[شرک]]، حقگرایانه و بدون [[انحراف]] با همه وجودت به سوی این [[دین توحیدی]] روی آور، و پابرجا و ثابت بر [[سرشت]] [[خدا]] که [[مردم]] را بر آن سرشته است باش. برای [[آفرینش]] خدا هیچگونه [[تغییر]] و تبدیلی نیست؛ این است [[دین]] [[استوار]]؛ ولی بیشتر مردم [[معرفت]] به این [[حقیقت]] اصیل ندارند)<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. | از جمله ویژگیهای انسان، برخورداری از فطرتی [[پاک]] و [[الهی]] است. همه [[انسانها]] بر این [[فطرت]] [[خلق]] شدهاند؛ چنان که [[آیات قرآن کریم]] نیز اشاره به این مطلب دارد: (با توجه به بیپایه بودن [[شرک]]، حقگرایانه و بدون [[انحراف]] با همه وجودت به سوی این [[دین توحیدی]] روی آور، و پابرجا و ثابت بر [[سرشت]] [[خدا]] که [[مردم]] را بر آن سرشته است باش. برای [[آفرینش]] خدا هیچگونه [[تغییر]] و تبدیلی نیست؛ این است [[دین]] [[استوار]]؛ ولی بیشتر مردم [[معرفت]] به این [[حقیقت]] اصیل ندارند)<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. | ||
[[رهبر انقلاب]] که خود در مسیر [[آیات]] [[نورانی]] [[قرآن کریم]] حرکت میکند بر این [[باور]] است که در [[بینش]] [[اسلامی]] که اساس [[نظام]] [[تربیت]] ما بر آن [[استوار]] است [[انسان]] این طور معرفی شده که {{متن حدیث|كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۳.</ref> هر بنی [[آدمی]] بر اساس [[سرشت انسانی]]، موجود خوب و [[مطهر]] و پاکیزهای متولد شده که این سرشت انسانی همان [[فطرت]] [[انسانیت]]، فطرت [[صراط مستقیم]]، فطرت [[اسلام]]، و فطرت [[توحید]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، مصاحبه با مجله آیندهسازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵.</ref>. | [[رهبر انقلاب]] که خود در مسیر [[آیات]] [[نورانی]] [[قرآن کریم]] حرکت میکند بر این [[باور]] است که در [[بینش]] [[اسلامی]] که اساس [[نظام]] [[تربیت]] ما بر آن [[استوار]] است [[انسان]] این طور معرفی شده که {{متن حدیث|كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۳.</ref> هر بنی [[آدمی]] بر اساس [[سرشت انسانی]]، موجود خوب و [[مطهر]] و پاکیزهای متولد شده که این سرشت انسانی همان [[فطرت]] [[انسانیت]]، فطرت [[صراط مستقیم]]، فطرت [[اسلام]]، و فطرت [[توحید]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، مصاحبه با مجله آیندهسازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵.</ref>. | ||
کلمه فطرت از جمله مفاهیمی است که برای اولین بار [[قرآن]] آن را در مورد انسان به کار برده است. فطرت از ریشه «فَطَرَ» در لغت هم به معنای شکافتن است، و هم به معنای [[خلق]] و ایجاد و [[ابداع]] است. یعنی اختراع و آفرینشی که بدون سابقه و بدون [[الگوگیری]] از دیگری است. از آنجا که لغت فطرت در قرآن در مورد انسان و رابطه او با [[دین]] آمده است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>؛ در بیان این حقیقت است که انسان به گونهای خاص [[آفریده]] شده است و خلقتش ابداعی و اختراعی است و دارای ویژگیهای خاص در اصل [[خلقت]] است. مثلاً به نوعی از جیلیت و [[سرشت]] و [[طبیعت]] [[آفریده]] شده است که برای [[پذیرش دین]] [[آمادگی]] دارد و اگر به حال خود و به حال طبیعی رها شود، همان راه را [[انتخاب]] میکند، مگر آنکه عوامل خارجی و قسری او را از راهش [[منحرف]] کند. | کلمه فطرت از جمله مفاهیمی است که برای اولین بار [[قرآن]] آن را در مورد انسان به کار برده است. فطرت از ریشه «فَطَرَ» در لغت هم به معنای شکافتن است، و هم به معنای [[خلق]] و ایجاد و [[ابداع]] است. یعنی اختراع و آفرینشی که بدون سابقه و بدون [[الگوگیری]] از دیگری است. از آنجا که لغت فطرت در قرآن در مورد انسان و رابطه او با [[دین]] آمده است: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>؛ در بیان این حقیقت است که انسان به گونهای خاص [[آفریده]] شده است و خلقتش ابداعی و اختراعی است و دارای ویژگیهای خاص در اصل [[خلقت]] است. مثلاً به نوعی از جیلیت و [[سرشت]] و [[طبیعت]] [[آفریده]] شده است که برای [[پذیرش دین]] [[آمادگی]] دارد و اگر به حال خود و به حال طبیعی رها شود، همان راه را [[انتخاب]] میکند، مگر آنکه عوامل خارجی و قسری او را از راهش [[منحرف]] کند. | ||
بنابراین [[فطرت]] به معنای سرشت خاص و [[آفرینش]] ویژه [[انسان]] است و [[امور فطری]]، یعنی آنچه که نوع خلقت و [[آفرینش انسان]] اقتضای آن را داشته و مشترک بین همه [[انسانها]] باشد. | بنابراین [[فطرت]] به معنای سرشت خاص و [[آفرینش]] ویژه [[انسان]] است و [[امور فطری]]، یعنی آنچه که نوع خلقت و [[آفرینش انسان]] اقتضای آن را داشته و مشترک بین همه [[انسانها]] باشد. | ||
حکماء و [[علماء]] و [[مفسرین]]، معانی مختلفی برای فطرت گفتهاند، اما شاید بهترین و [[جامعترین]] تعاریف این باشد که فطرت عبارت است از نوعی [[هدایت تکوینی]] انسان در دو حوزه [[شناخت]] و [[احساس]]. | حکماء و [[علماء]] و [[مفسرین]]، معانی مختلفی برای فطرت گفتهاند، اما شاید بهترین و [[جامعترین]] تعاریف این باشد که فطرت عبارت است از نوعی [[هدایت تکوینی]] انسان در دو حوزه [[شناخت]] و [[احساس]]. | ||
توضیح اینکه [[خداوند متعال]] نوع خلقت و [[سرشت آدمی]] را به گونهای آفریده که نسبت به برخی امور [[ادراک]] و [[بینش]] و [[آگاهی]] خاصی که غیر اکتسابی است، دارد و سپس به آنها میل و [[گرایش]] ویژهای در خود احساس میکند. مثلاً طبق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}} و برخی [[روایات شریفه]] به [[صراحت]] از وجود نوعی [[فطرت الهی]] در انسان خبر میدهد، یعنی انسان با نوعی از جبلت و سرشت و طبیعت آفریده شده که برای پذیرش دین آمادگی دارد و [[انبیاء]] در [[دعوت]] انسانها به [[توحید]] و [[پرستش]] [[خداوند]] با موجوداتی بیتفاوت رو به رو نبودهاند؛ بلکه در ذات و سرشت همه انسانها، یک نوع شناخت و بینش نسبت به [[خدا]] و پرستش آن و توحید بوده که یک [[تمایل]] و کشش خاص [[قلبی]] را به سوی خدا و توحید و [[دین]] به همراه داشته است. [[امام صادق]]{{ع}} در توضیح این جمله [[پیامبر]]{{صل}} که فرمود: {{متن حدیث|كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ}}؛ هر نوزادی بر فطرت توحید زاده میشود. فرمود: مقصود پیامبر{{صل}} آن است که هر نوزادی با این فطرت و آگاهی که خداوند [[خالق]] و آفریننده اوست متولد میشود<ref>http://www.andisheqom. com</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۲.</ref> | توضیح اینکه [[خداوند متعال]] نوع خلقت و [[سرشت آدمی]] را به گونهای آفریده که نسبت به برخی امور [[ادراک]] و [[بینش]] و [[آگاهی]] خاصی که غیر اکتسابی است، دارد و سپس به آنها میل و [[گرایش]] ویژهای در خود احساس میکند. مثلاً طبق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا}} و برخی [[روایات شریفه]] به [[صراحت]] از وجود نوعی [[فطرت الهی]] در انسان خبر میدهد، یعنی انسان با نوعی از جبلت و سرشت و طبیعت آفریده شده که برای پذیرش دین آمادگی دارد و [[انبیاء]] در [[دعوت]] انسانها به [[توحید]] و [[پرستش]] [[خداوند]] با موجوداتی بیتفاوت رو به رو نبودهاند؛ بلکه در ذات و سرشت همه انسانها، یک نوع شناخت و بینش نسبت به [[خدا]] و پرستش آن و توحید بوده که یک [[تمایل]] و کشش خاص [[قلبی]] را به سوی خدا و توحید و [[دین]] به همراه داشته است. [[امام صادق]]{{ع}} در توضیح این جمله [[پیامبر]]{{صل}} که فرمود: {{متن حدیث|كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ}}؛ هر نوزادی بر فطرت توحید زاده میشود. فرمود: مقصود پیامبر{{صل}} آن است که هر نوزادی با این فطرت و آگاهی که خداوند [[خالق]] و آفریننده اوست متولد میشود<ref>http://www.andisheqom. com</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۲.</ref> | ||
====[[انسان]] موجودی مختار و انتخابگر==== | ==== [[انسان]] موجودی مختار و انتخابگر ==== | ||
یکی از مسائل مهم [[انسانشناسی]]، بحث [[اختیار انسان]] میباشد. [[اختیار]] به معنای [[تصمیمگیری]] پس از سنجش میباشد و از زیر بناهای اصلی [[انسانشناختی]] توجه به نقش چشمگیر «[[گزینش]] [[آزاد]]» در فرایند [[رشد]] و حرکت تکاملی انسان است. شکلگیری هرگونه رشد و مهارتی در انسان باید آزادانه و آگاهانه و از روی اختیار باشد. [[رهبر انقلاب]] [[خدای متعال]] را گستراننده سفره [[طبیعت]] برای افراد انسان میداند که [[خداوند]] این [[مائده]] طبیعی را بالفعل، آماده و به صورت رنگین در اختیار افراد [[بشر]] قرار داده است که از آن بهره ببرند؛ لکن یک حدود و ضوابط و قواعدی را بر این [[حاکم]] میداند؛ که انسان اختیار دارد از این سفره [[عظیم]] [[الهی]] به صورت درست یا نادرست استفاده کند و صورت درست آن این است که انسان این سفره طبیعی الهی، این [[موهبت الهی]] را آنچنانی که ضوابط و [[قواعد]] الهی دستور داده است، بر طبق او [[رفتار]] کند، از حدود و ضوابط تخطی نکند، در مناطق ممنوعه قدم نگذارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان، ۱۴۲۹ – ۳۰/ ۶/۱۳۸۷.</ref>. | یکی از مسائل مهم [[انسانشناسی]]، بحث [[اختیار انسان]] میباشد. [[اختیار]] به معنای [[تصمیمگیری]] پس از سنجش میباشد و از زیر بناهای اصلی [[انسانشناختی]] توجه به نقش چشمگیر «[[گزینش]] [[آزاد]]» در فرایند [[رشد]] و حرکت تکاملی انسان است. شکلگیری هرگونه رشد و مهارتی در انسان باید آزادانه و آگاهانه و از روی اختیار باشد. [[رهبر انقلاب]] [[خدای متعال]] را گستراننده سفره [[طبیعت]] برای افراد انسان میداند که [[خداوند]] این [[مائده]] طبیعی را بالفعل، آماده و به صورت رنگین در اختیار افراد [[بشر]] قرار داده است که از آن بهره ببرند؛ لکن یک حدود و ضوابط و قواعدی را بر این [[حاکم]] میداند؛ که انسان اختیار دارد از این سفره [[عظیم]] [[الهی]] به صورت درست یا نادرست استفاده کند و صورت درست آن این است که انسان این سفره طبیعی الهی، این [[موهبت الهی]] را آنچنانی که ضوابط و [[قواعد]] الهی دستور داده است، بر طبق او [[رفتار]] کند، از حدود و ضوابط تخطی نکند، در مناطق ممنوعه قدم نگذارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان، ۱۴۲۹ – ۳۰/ ۶/۱۳۸۷.</ref>. | ||
در [[قرآن کریم]] [[آیات]] فراوانی دلالت بر مختار بودن انسان دارد؛ مانند آیهای که خداوند میفرمایند: بگو [[حق]] ([[قرآن]]) از سوی خداوند تو است؛ پس هرکس میخواهد [[ایمان]] آورد و هرکس میخواهد [[کافر]] شود<ref>{{متن قرآن|وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا}} «و چرا هنگامی که به باغستان خویش درآمدی نگفتی: «ما شاء الله لا قوّة الّا باللّه» [- آنچه خداوند بخواهد (همان است) هیچ توانی جز از سوی خداوند نیست؛ اگر مرا در مال و فرزند کمتر از خود مییابی» سوره کهف، آیه ۳۹.</ref>. آیاتی که دلالت بر مورد [[امتحان]] و [[ابتلا]] قرار گرفتن انسان دارد گویای انتخابگری [[آدمی]] است؛ مانند آیهای که میفرماید: [[راستی]] که ما آنچه که بر روی [[زمین]] است را [[آرایش]] زمین قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک [[نیکوترین]] میباشند<ref>{{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}} «ما هر چه را بر زمین است، (در کار) آرایش آن کردهایم تا آنان را بیازماییم که کدام نیکوکردارترند» سوره کهف، آیه ۷.</ref>. | در [[قرآن کریم]] [[آیات]] فراوانی دلالت بر مختار بودن انسان دارد؛ مانند آیهای که خداوند میفرمایند: بگو [[حق]] ([[قرآن]]) از سوی خداوند تو است؛ پس هرکس میخواهد [[ایمان]] آورد و هرکس میخواهد [[کافر]] شود<ref>{{متن قرآن|وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا}} «و چرا هنگامی که به باغستان خویش درآمدی نگفتی: «ما شاء الله لا قوّة الّا باللّه» [- آنچه خداوند بخواهد (همان است) هیچ توانی جز از سوی خداوند نیست؛ اگر مرا در مال و فرزند کمتر از خود مییابی» سوره کهف، آیه ۳۹.</ref>. آیاتی که دلالت بر مورد [[امتحان]] و [[ابتلا]] قرار گرفتن انسان دارد گویای انتخابگری [[آدمی]] است؛ مانند آیهای که میفرماید: [[راستی]] که ما آنچه که بر روی [[زمین]] است را [[آرایش]] زمین قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک [[نیکوترین]] میباشند<ref>{{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا}} «ما هر چه را بر زمین است، (در کار) آرایش آن کردهایم تا آنان را بیازماییم که کدام نیکوکردارترند» سوره کهف، آیه ۷.</ref>. | ||
آیاتی که دربردارنده [[انذار]]، وعد، [[وعید]] و [[مدح]] و [[نکوهش]] هستند نیز تنها زمانی معنا خواهند داشت که [[انسان]] مختار باشد. [[رهبر انقلاب]] در اینباره [[اعتقاد]] بر این دارد که در وجود انسان سرچشمه همه [[شرارتها]] وجود دارد، که همان نفس ماست. از همه [[بتها]] خطرناکتر، [[بت]] نفس و [[خودخواهی]] انسان است و از طرفی سرچشمه همه [[خیرات]] و زیباییها و [[کمالات]] نیز همین نفس است. اگر انسان [[همت]] کند و [[انتخاب]] صحیح کند میتواند خود را از چنگال [[نفس اماره]] به [[سوء]] و [[شهوات نفسانی]] [[نجات]] دهد و سرچشمه همه خیرات را به روی خود باز کند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با گروهی از خانواده شهدا و جانبازان و اقشار مختلف مردم، ۱/۸/۱۳۷۰.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۴.</ref> | آیاتی که دربردارنده [[انذار]]، وعد، [[وعید]] و [[مدح]] و [[نکوهش]] هستند نیز تنها زمانی معنا خواهند داشت که [[انسان]] مختار باشد. [[رهبر انقلاب]] در اینباره [[اعتقاد]] بر این دارد که در وجود انسان سرچشمه همه [[شرارتها]] وجود دارد، که همان نفس ماست. از همه [[بتها]] خطرناکتر، [[بت]] نفس و [[خودخواهی]] انسان است و از طرفی سرچشمه همه [[خیرات]] و زیباییها و [[کمالات]] نیز همین نفس است. اگر انسان [[همت]] کند و [[انتخاب]] صحیح کند میتواند خود را از چنگال [[نفس اماره]] به [[سوء]] و [[شهوات نفسانی]] [[نجات]] دهد و سرچشمه همه خیرات را به روی خود باز کند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با گروهی از خانواده شهدا و جانبازان و اقشار مختلف مردم، ۱/۸/۱۳۷۰.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۴.</ref> | ||
====وجود روحیه کمالجویی در [[فطرت انسان]]==== | ==== وجود روحیه کمالجویی در [[فطرت انسان]] ==== | ||
[[حقیقت]] این است که [[زندگی]] انسان وقتی معنا پیدا میکند که در [[راه کمال]] صرف شود. کسی که [[هدف]] کمال را دنبال نکند و [[سرمایه]] [[ارزشمند]] [[حیات]] و [[عمر]] را در همین مدتی که در [[اختیار]] دارد صرف [[خوشگذرانی]] کند، زندگی را ضایع کرده است. رهبر انقلاب در اینباره نظر به این دارد که اساس [[اندیشه]] [[اسلامی]] در یک [[جامعه اسلامی]] برای انسان، کامل شدن وی میباشد. این، بزرگترین [[نعمت الهی]] برای انسان است که او را برای [[رسیدن به کمال]] آماده میکند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت گروه کثیری از بازاریان، اصناف و روستاییان کشور، سال ۱۳۶۸، ص۱۳۸.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۵.</ref> | [[حقیقت]] این است که [[زندگی]] انسان وقتی معنا پیدا میکند که در [[راه کمال]] صرف شود. کسی که [[هدف]] کمال را دنبال نکند و [[سرمایه]] [[ارزشمند]] [[حیات]] و [[عمر]] را در همین مدتی که در [[اختیار]] دارد صرف [[خوشگذرانی]] کند، زندگی را ضایع کرده است. رهبر انقلاب در اینباره نظر به این دارد که اساس [[اندیشه]] [[اسلامی]] در یک [[جامعه اسلامی]] برای انسان، کامل شدن وی میباشد. این، بزرگترین [[نعمت الهی]] برای انسان است که او را برای [[رسیدن به کمال]] آماده میکند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت گروه کثیری از بازاریان، اصناف و روستاییان کشور، سال ۱۳۶۸، ص۱۳۸.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۵.</ref> | ||
====وجود [[عزم]] و [[اراده]] [[قوی]] در انسان==== | ==== وجود [[عزم]] و [[اراده]] [[قوی]] در انسان ==== | ||
گرچه بعضی از مکاتب برای اراده و نقش آن در [[تربیت]] انسان، چندان اهمیتی قائل نیستند و نقش اصلی را به عامل [[وراثت]] و محیط میدهند، ولی [[رهبر انقلاب]] بر این [[باور]] است که نقش اصلی در [[تربیت]] به [[اراده]] و [[تصمیم]] خود [[انسان]] وابسته است و اگر [[ایمان]] به اراده [[انسانی]]، در کنار [[اعتقاد]] و ایمان و [[اطمینان]] به [[کمک الهی]] واقع شود بزرگترین [[مشکلات]] به آسانی حل میشود و در اینباره میفرمایند که من، به نقش انسان و اراده و [[قدرت]] انسانی، ایمان زیادی دارم<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت وزیر کشور و معاونان و استانداران، ۱۹/۳/۱۳۶۸.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۵.</ref> | گرچه بعضی از مکاتب برای اراده و نقش آن در [[تربیت]] انسان، چندان اهمیتی قائل نیستند و نقش اصلی را به عامل [[وراثت]] و محیط میدهند، ولی [[رهبر انقلاب]] بر این [[باور]] است که نقش اصلی در [[تربیت]] به [[اراده]] و [[تصمیم]] خود [[انسان]] وابسته است و اگر [[ایمان]] به اراده [[انسانی]]، در کنار [[اعتقاد]] و ایمان و [[اطمینان]] به [[کمک الهی]] واقع شود بزرگترین [[مشکلات]] به آسانی حل میشود و در اینباره میفرمایند که من، به نقش انسان و اراده و [[قدرت]] انسانی، ایمان زیادی دارم<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت وزیر کشور و معاونان و استانداران، ۱۹/۳/۱۳۶۸.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۵.</ref> | ||
====وجود ویژگی [[ضعف]] در انسان==== | ==== وجود ویژگی [[ضعف]] در انسان ==== | ||
[[مقام معظم رهبری]] نظر به این دارد که انسان در میان [[اعمال]] خود نباید تنها نقاط قوتش را ببیند، بلکه باید به دنبال جبران نقاط ضعف و خطاهایش هم باشد همانطور که [[خداوند]] یکی از ویژگیهای انسان را [[ضعیف]] بودن او میداند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای کادر مرکزی جنبش انقلابی حزبالله لبنان، ۱۲/۱۲/۱۳۷۰.</ref>. چنانکه میفرماید: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ}}<ref>«خداوند همان است که شما را ناتوان آفرید آنگاه از پس ناتوانی (در شما) توانی پدید آورد و آنگاه از پس توانمندی ناتوانی و پیری پدیدار کرد؛ هر چه بخواهد میآفریند و او دانای تواناست» سوره روم، آیه ۵۴.</ref>. | [[مقام معظم رهبری]] نظر به این دارد که انسان در میان [[اعمال]] خود نباید تنها نقاط قوتش را ببیند، بلکه باید به دنبال جبران نقاط ضعف و خطاهایش هم باشد همانطور که [[خداوند]] یکی از ویژگیهای انسان را [[ضعیف]] بودن او میداند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای کادر مرکزی جنبش انقلابی حزبالله لبنان، ۱۲/۱۲/۱۳۷۰.</ref>. چنانکه میفرماید: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ}}<ref>«خداوند همان است که شما را ناتوان آفرید آنگاه از پس ناتوانی (در شما) توانی پدید آورد و آنگاه از پس توانمندی ناتوانی و پیری پدیدار کرد؛ هر چه بخواهد میآفریند و او دانای تواناست» سوره روم، آیه ۵۴.</ref>. | ||
[[قرآن کریم]] [[بشر]] بودن انسان را مورد بررسی قرار داده است هم در حالاتی که [[اعتدال]] دارد و هم در حالاتی که گرفتار [[انحراف]] است. از این رو در بیانات خود هم به نقطه ضعف او میپردازد که از بشر بودن او ناشی میشوند و هم از قابلیت و [[استعداد]] انسان سخن به میان آورده است. از این رو [[آزادی]] [[انتخاب]] و [[آزمایش]] را برای گرد آوردن انگیزههای قدرت و عوامل، از او نمیگیرد. همان عواملی که برای [[بشریت]]، این امکان را فراهم میآورند که با بهرهبرداری از آن به سوی [[رشد]] و [[تکامل]] حرکت نماید؛ زیرا انسان همانگونه که قابلیت ضعیف شدن را دارد قابلیت [[قوی]] شدن را هم دارد. بلکه هر کدام برای خود عوامل مؤثر و محرکهای [[هدایت]] و [[گمراهی]] را دارد. از این رو تلاش مینماید که با تکیه بر نقاط قوت از جمله [[ایمان به خدا]] و نمایاندن سیمای [[نورانی]] از [[انسان]] قوی که بر ضعفهایش فائق آمده است، [[احساس]] [[ضرورت]] [[غلبه]] کردن بر نقاط [[ضعف]] را در او برانگیزد. این در برابر سیمای تاریک و سیاهی قرار دارد که در آن انسان در برابر [[تمایلات]] [[نفس اماره]]، دچار [[فروپاشی]] میشود. [[قرآن کریم]] با [[قوانین]] خود سعی کرده است که با بستن بعضی روزنهها از یک سو و گشودن بعضی روزنههای دیگر این [[تمایل]] را مورد درمان قرار دهد. [[قرآن]] میفرماید انسان در برابر [[امیال]] خود [[ضعیف]] [[آفریده]] شده است. از این رو او را در چنگال خواهشها و فشار [[شهوتها]] رها نمیکند بلکه در فرایند [[نظم]] دادن به نیاز و [[وظیفه]]، برای امیال و شهوتهای او چارچوب خاصی قرار میدهد<ref>{{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ * وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا * يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفً}} «خداوند میخواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند و شما را به روشهای (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد و توبه شما را بپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است * و خداوند میخواهد توبه شما را بپذیرد و آنان که از شهوتها پیروی دارند میخواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید * خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریدهاند» سوره نساء، آیه ۲۶-۲۸.</ref>. | [[قرآن کریم]] [[بشر]] بودن انسان را مورد بررسی قرار داده است هم در حالاتی که [[اعتدال]] دارد و هم در حالاتی که گرفتار [[انحراف]] است. از این رو در بیانات خود هم به نقطه ضعف او میپردازد که از بشر بودن او ناشی میشوند و هم از قابلیت و [[استعداد]] انسان سخن به میان آورده است. از این رو [[آزادی]] [[انتخاب]] و [[آزمایش]] را برای گرد آوردن انگیزههای قدرت و عوامل، از او نمیگیرد. همان عواملی که برای [[بشریت]]، این امکان را فراهم میآورند که با بهرهبرداری از آن به سوی [[رشد]] و [[تکامل]] حرکت نماید؛ زیرا انسان همانگونه که قابلیت ضعیف شدن را دارد قابلیت [[قوی]] شدن را هم دارد. بلکه هر کدام برای خود عوامل مؤثر و محرکهای [[هدایت]] و [[گمراهی]] را دارد. از این رو تلاش مینماید که با تکیه بر نقاط قوت از جمله [[ایمان به خدا]] و نمایاندن سیمای [[نورانی]] از [[انسان]] قوی که بر ضعفهایش فائق آمده است، [[احساس]] [[ضرورت]] [[غلبه]] کردن بر نقاط [[ضعف]] را در او برانگیزد. این در برابر سیمای تاریک و سیاهی قرار دارد که در آن انسان در برابر [[تمایلات]] [[نفس اماره]]، دچار [[فروپاشی]] میشود. [[قرآن کریم]] با [[قوانین]] خود سعی کرده است که با بستن بعضی روزنهها از یک سو و گشودن بعضی روزنههای دیگر این [[تمایل]] را مورد درمان قرار دهد. [[قرآن]] میفرماید انسان در برابر [[امیال]] خود [[ضعیف]] [[آفریده]] شده است. از این رو او را در چنگال خواهشها و فشار [[شهوتها]] رها نمیکند بلکه در فرایند [[نظم]] دادن به نیاز و [[وظیفه]]، برای امیال و شهوتهای او چارچوب خاصی قرار میدهد<ref>{{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ * وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا * يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفً}} «خداوند میخواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند و شما را به روشهای (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد و توبه شما را بپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است * و خداوند میخواهد توبه شما را بپذیرد و آنان که از شهوتها پیروی دارند میخواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید * خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریدهاند» سوره نساء، آیه ۲۶-۲۸.</ref>. | ||
به این ترتیب [[اسلام]] با [[واقعیت]] [[هماهنگی]] حاصل مینماید و به امیال و خواستههای ضعف موجود در انسان [[احترام]] میگذارد و از انسان نمیخواهد که این [[ضعفها]] را از بین ببرد و یا دچار [[جمود]] سازد بلکه این زمینه را برای انسان فراهم میسازد که به [[درستی]] با آن به تعامل بپردازد و [[روحیه]] [[تعادل]] را در خود بپروراند | به این ترتیب [[اسلام]] با [[واقعیت]] [[هماهنگی]] حاصل مینماید و به امیال و خواستههای ضعف موجود در انسان [[احترام]] میگذارد و از انسان نمیخواهد که این [[ضعفها]] را از بین ببرد و یا دچار [[جمود]] سازد بلکه این زمینه را برای انسان فراهم میسازد که به [[درستی]] با آن به تعامل بپردازد و [[روحیه]] [[تعادل]] را در خود بپروراند<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۶.</ref>. | ||
====تأثیرپذیری و تأثیرگذاری==== | ==== تأثیرپذیری و تأثیرگذاری ==== | ||
فرازهای مختلف زمانی و موقعیتهای مختلف مکانی، منشاء آثار متفاوتی میباشند. [[آدمی]] در بسیاری از وضعیتهای پیشآمده در عرصه مختلف [[زندگی]]، تأثیرگذار است و یا از آنها تأثیر میپذیرد. تأثیرپذیری [[انسان]] از شرایط به معنای [[اضطرار]] او در برابر آن نیست، بلکه این امکان نیز وجود دارد که در قبال فشار وارد شده، [[ایستادگی]] کند و رنگ نپذیرد و یا در حدی فراتر، بر شرایط [[اجتماعی]] تأثیر گذارد. | فرازهای مختلف زمانی و موقعیتهای مختلف مکانی، منشاء آثار متفاوتی میباشند. [[آدمی]] در بسیاری از وضعیتهای پیشآمده در عرصه مختلف [[زندگی]]، تأثیرگذار است و یا از آنها تأثیر میپذیرد. تأثیرپذیری [[انسان]] از شرایط به معنای [[اضطرار]] او در برابر آن نیست، بلکه این امکان نیز وجود دارد که در قبال فشار وارد شده، [[ایستادگی]] کند و رنگ نپذیرد و یا در حدی فراتر، بر شرایط [[اجتماعی]] تأثیر گذارد. | ||
یکی از رسالتهای [[انبیاء]] نیز این بوده است که زمینههای تغییرآفرینی را در افراد و در سطوح [[جامعه]] ایجاد نمایند؛ [[رهبر انقلاب]] نیز بدین [[باور]] است که دگرگونی هر پدیدهای در عالم، به دست انسان است و همه تحولها با [[اراده انسان]]، انجام میگیرد. انسان اگر بخواهد در وضعیت جامعه خود، [[کشور]] خود و زندگی خود، [[تحول]] ایجاد کند، باید این تحول را از خود آغاز کند. تحولی که مشتمل بر تحول [[اخلاقی]]، تحول درونی، رفتن به سوی [[صفا]] و [[انسانیت]]، [[عبودیت]] [[پروردگار]] و [[تسلیم]] در مقابل [[اراده خداوند]] عالم و آفریننده هستی میباشد، باید از خود آغاز کند که چنین تحولی [[سعادت]] [[انسانها]] را متضمن میشود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال نو، ۱/۱/۱۳۷۰.</ref>. | یکی از رسالتهای [[انبیاء]] نیز این بوده است که زمینههای تغییرآفرینی را در افراد و در سطوح [[جامعه]] ایجاد نمایند؛ [[رهبر انقلاب]] نیز بدین [[باور]] است که دگرگونی هر پدیدهای در عالم، به دست انسان است و همه تحولها با [[اراده انسان]]، انجام میگیرد. انسان اگر بخواهد در وضعیت جامعه خود، [[کشور]] خود و زندگی خود، [[تحول]] ایجاد کند، باید این تحول را از خود آغاز کند. تحولی که مشتمل بر تحول [[اخلاقی]]، تحول درونی، رفتن به سوی [[صفا]] و [[انسانیت]]، [[عبودیت]] [[پروردگار]] و [[تسلیم]] در مقابل [[اراده خداوند]] عالم و آفریننده هستی میباشد، باید از خود آغاز کند که چنین تحولی [[سعادت]] [[انسانها]] را متضمن میشود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، پیام به ملت شریف ایران، به مناسبت حلول سال نو، ۱/۱/۱۳۷۰.</ref>. | ||
یکی از ویژگیهای انسان، [[تربیتپذیری]] اوست؛ چراکه انسان بر خلاف سایر موجودات به دلیل برخورداری از [[اراده]] و [[اختیار]]، توان آن را دارد که [[تربیت]] شود و در واقع اساس تربیت انبیاء تربیت انسان بوده است؛ پس باید این قابلیت در انسان وجود داشته باشد تا [[خداوند]]، انبیاء را برای پرورش او [[مبعوث]] نماید. یکی از اصولی که به [[تبعیت]] از انبیاء مورد توجه رهبر انقلاب بوده و از اهمیت فوقالعادهای برخورداراست، اصل تربیتپذیری انسان میباشد و ایشان این امر را هرگز مقولهای در عرض دیگر نیازهای انسان به شمار نمیآورد. ایشان [[اعتقاد]] دارد که [[نظام تربیتی اسلام]] بر حقایقی از این قبیل [[استوار]] است که [[انسان]] احتیاج مبرم به [[رشد]] و پرورش دارد و دوران رشد و پرورش را منحصر در یک دوره خاص از [[زندگی]] انسان نمیداند بلکه همه دوران زندگی را شامل رشد و [[تربیت]] میشمارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، مصاحبه با مجله آیندهسازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۷.</ref> | یکی از ویژگیهای انسان، [[تربیتپذیری]] اوست؛ چراکه انسان بر خلاف سایر موجودات به دلیل برخورداری از [[اراده]] و [[اختیار]]، توان آن را دارد که [[تربیت]] شود و در واقع اساس تربیت انبیاء تربیت انسان بوده است؛ پس باید این قابلیت در انسان وجود داشته باشد تا [[خداوند]]، انبیاء را برای پرورش او [[مبعوث]] نماید. یکی از اصولی که به [[تبعیت]] از انبیاء مورد توجه رهبر انقلاب بوده و از اهمیت فوقالعادهای برخورداراست، اصل تربیتپذیری انسان میباشد و ایشان این امر را هرگز مقولهای در عرض دیگر نیازهای انسان به شمار نمیآورد. ایشان [[اعتقاد]] دارد که [[نظام تربیتی اسلام]] بر حقایقی از این قبیل [[استوار]] است که [[انسان]] احتیاج مبرم به [[رشد]] و پرورش دارد و دوران رشد و پرورش را منحصر در یک دوره خاص از [[زندگی]] انسان نمیداند بلکه همه دوران زندگی را شامل رشد و [[تربیت]] میشمارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، مصاحبه با مجله آیندهسازان، ۲۱/۷/۱۳۶۵.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۷.</ref> | ||
====تأکید خاص بر [[تزکیه]]==== | ==== تأکید خاص بر [[تزکیه]] ==== | ||
در مرحله اول، [[انبیاء الهی]] برای تزکیه و [[خودسازی]] [[مبعوث]] شدهاند و در مرحله دوم امر به [[تعلیم]] دادن داشتهاند. آنها آمدهاند تا افراد را بسازند و تربیت کنند و بعد [[آموزش]] بدهند و اگر یک [[جامعه]] بخواهد رشد کند و [[اخلاق]] صحیح [[اسلامی]] را در خود به وجود آورد، محتاج تأکید خاص بر امر تزکیه است. [[رهبر انقلاب]] مراد در چند [[آیه قرآن]] که {{متن قرآن|يُزَكِّيهِم}} پس از {{متن قرآن|يُعَلِّمُهُم}}<ref>{{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}} «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.</ref> یا قبل از آن<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref> بیان شده است را [[پاک]] کردن و طاهر کردن و پیراسته کردن انسان میداند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نماز جمعه تهران، سال ۱۳۶۸.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۸.</ref> | در مرحله اول، [[انبیاء الهی]] برای تزکیه و [[خودسازی]] [[مبعوث]] شدهاند و در مرحله دوم امر به [[تعلیم]] دادن داشتهاند. آنها آمدهاند تا افراد را بسازند و تربیت کنند و بعد [[آموزش]] بدهند و اگر یک [[جامعه]] بخواهد رشد کند و [[اخلاق]] صحیح [[اسلامی]] را در خود به وجود آورد، محتاج تأکید خاص بر امر تزکیه است. [[رهبر انقلاب]] مراد در چند [[آیه قرآن]] که {{متن قرآن|يُزَكِّيهِم}} پس از {{متن قرآن|يُعَلِّمُهُم}}<ref>{{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}} «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد، برانگیز! بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.</ref> یا قبل از آن<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref> بیان شده است را [[پاک]] کردن و طاهر کردن و پیراسته کردن انسان میداند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نماز جمعه تهران، سال ۱۳۶۸.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۸.</ref> | ||
====[[کرامت]] و [[عزت]] [[نفس انسانی]]==== | ==== [[کرامت]] و [[عزت]] [[نفس انسانی]] ==== | ||
[[خدای متعال]] به [[آدمیان]] نعمتهای ویژهای عطا فرموده که با داشتن این [[نعمتها]] از توان و ظرفیتهای چشمگیر و بالایی برخوردار شدهاند و به گونهای [[احساس]] [[کرامت]] و [[عزت]] در [[انسانها]] قرار داده است که باورشان شود که دستیازیدن به کارهای [[پست]] به منزله [[آلوده]] کردن گوهر [[انسانیت]] است و [[پیروی]] کردن از [[خواستههای نفسانی]] چیزی جز برده ساختن و [[زبون]] کردن [[عقل]] و [[روح]] [[ملکوتی]] و [[الهی]] در [[انسان]] نیست. [[آموزش و پرورش]] الهی با تکیه بر این اصل باید تأمین کننده کرامت و عزت فراگیران و بازکننده راه [[گزینش]] درست برای آنان باشد. بهکارگیری این اصل فراگیران را از به هدر رفتن، نادیده انگاشته شدن و به [[بیراهه]] افتادن بازمیدارد. این اصل فراگیران را از درون و [[مربیان]] را از بیرون برمیانگیزد که حرکتی پر شتابتر و در جهت [[هدف آفرینش]] داشته باشند. هیچ مکتبی به قدر [[اسلام]]، [[ارزش]] و [[کرامت انسان]] را والا نمیداند. از این رو [[رهبر انقلاب]] یکی از [[اصول اسلامی]] که همیشه در تعریف و معرفی [[تربیت]] اسلام مطرح شده است، اصل «[[تکریم]] انسان» میدانند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا{{س}} و «روز زن»، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۹.</ref> | [[خدای متعال]] به [[آدمیان]] نعمتهای ویژهای عطا فرموده که با داشتن این [[نعمتها]] از توان و ظرفیتهای چشمگیر و بالایی برخوردار شدهاند و به گونهای [[احساس]] [[کرامت]] و [[عزت]] در [[انسانها]] قرار داده است که باورشان شود که دستیازیدن به کارهای [[پست]] به منزله [[آلوده]] کردن گوهر [[انسانیت]] است و [[پیروی]] کردن از [[خواستههای نفسانی]] چیزی جز برده ساختن و [[زبون]] کردن [[عقل]] و [[روح]] [[ملکوتی]] و [[الهی]] در [[انسان]] نیست. [[آموزش و پرورش]] الهی با تکیه بر این اصل باید تأمین کننده کرامت و عزت فراگیران و بازکننده راه [[گزینش]] درست برای آنان باشد. بهکارگیری این اصل فراگیران را از به هدر رفتن، نادیده انگاشته شدن و به [[بیراهه]] افتادن بازمیدارد. این اصل فراگیران را از درون و [[مربیان]] را از بیرون برمیانگیزد که حرکتی پر شتابتر و در جهت [[هدف آفرینش]] داشته باشند. هیچ مکتبی به قدر [[اسلام]]، [[ارزش]] و [[کرامت انسان]] را والا نمیداند. از این رو [[رهبر انقلاب]] یکی از [[اصول اسلامی]] که همیشه در تعریف و معرفی [[تربیت]] اسلام مطرح شده است، اصل «[[تکریم]] انسان» میدانند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا{{س}} و «روز زن»، ص۱۲۶.</ref>.<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۹.</ref> | ||
===مبانی [[معرفتشناختی]]=== | === مبانی [[معرفتشناختی]] === | ||
[[معرفت]] به معنای [[شناخت]] و [[آگاهی]] است. مباحث [[معرفتشناسی]]، به [[پرسش]] از نسبتِ معرفت و [[علم]] با معروف و معلوم و چگونگی حکایت علم از عالم خارج و همچنین به محدوده، [[میزان]] و توان [[دانش بشری]] و مسائلی از این قبیل میپردازد. این سلسله مباحث، از دیرباز در متن و یا حاشیه مباحث [[فلسفی]]، مطرح میشده است<ref>کانت، ایمانوئل، تمهیدات، ترجمه: غلامعلی حدادعادل، ۱۳۶۷، ص۱۷۵.</ref>. [[رهبر معظم انقلاب]] در پرتو مباحث معرفتشناسی [[اسلامی]] بر این [[باور]] است که [[ابزار معرفت]] و شناخت [[حس]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، سخنرانی در مراسم بیعت جهادگران جهاد سازندگی سراسر کشور، سال ۱۳۶۸.</ref>، [[وهم]] و [[خیال]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، سال ۱۳۸۲.</ref>، عقل و [[قلب]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با علما و روحانیون در آستانه ماه مبارک رمضان، سال ۱۳۷۶.</ref> و [[وحی]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت نمایندگان عشایر سراسر کشور، ۹/۴/۱۳۶۸.</ref> است | [[معرفت]] به معنای [[شناخت]] و [[آگاهی]] است. مباحث [[معرفتشناسی]]، به [[پرسش]] از نسبتِ معرفت و [[علم]] با معروف و معلوم و چگونگی حکایت علم از عالم خارج و همچنین به محدوده، [[میزان]] و توان [[دانش بشری]] و مسائلی از این قبیل میپردازد. این سلسله مباحث، از دیرباز در متن و یا حاشیه مباحث [[فلسفی]]، مطرح میشده است<ref>کانت، ایمانوئل، تمهیدات، ترجمه: غلامعلی حدادعادل، ۱۳۶۷، ص۱۷۵.</ref>. [[رهبر معظم انقلاب]] در پرتو مباحث معرفتشناسی [[اسلامی]] بر این [[باور]] است که [[ابزار معرفت]] و شناخت [[حس]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، سخنرانی در مراسم بیعت جهادگران جهاد سازندگی سراسر کشور، سال ۱۳۶۸.</ref>، [[وهم]] و [[خیال]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، سال ۱۳۸۲.</ref>، عقل و [[قلب]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با علما و روحانیون در آستانه ماه مبارک رمضان، سال ۱۳۷۶.</ref> و [[وحی]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم بیعت نمایندگان عشایر سراسر کشور، ۹/۴/۱۳۶۸.</ref> است<ref>[[مرتضی لطفی|لطفی]] و [[محمد شعبانی|شعبانی]]، [[نظام تربیتی اسلام - لطفی و شعبانی (مقاله)|مقاله «نظام تربیتی اسلام»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱]] ص ۴۴۹.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |