دعوت عباسی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'محمدبن' به 'محمد بن'
جز (جایگزینی متن - 'اعراب یمنی' به 'عرب‌های یمنی')
جز (جایگزینی متن - 'محمدبن' به 'محمد بن')
خط ۷۳: خط ۷۳:
ابومسلم که از [[افتخار]] شرکت در این موفقیت‎ها [[محروم]] بود، برای نشان دادن نقش مهم خود در [[نهضت]] و هم به منظور [[استوار]] ساختن [[قدرت]] [[عباسیان]] در [[خراسان]] دست به [[تصفیه]] نیروهای مظنون و [[سرکش]] در خراسان زد و در این راه، پیوسته به بزرگترین دستاویز، یعنی [[فرمان]] اخیر [[ابراهیم امام]] [[توسل]] می‌جست. [[امام]] به وی فرمان داده بود که «به [[عرب]] [[اعتماد]] نکند و هر کس را که به [[زبان عربی]] تکلم می‌کند از میان بردارد<ref>ابن عبد ربه، شهاب‌الدین احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۲۳۲.</ref> و هر کس را که بدو بدگمان می‌شود به [[قتل]] رساند و [[احترام]] [[سلیمان بن کثیر]] را نگه دارد»<ref>بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ص۱۰۳۴- ۱۰۳۵.</ref>. اولین کس که [[قربانی]] این تصفیه شد، [[شیبان بن سلمه خارجی]]<ref>تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۲۳ -۳۲۴؛ الکامل، ج۵، ص۳۶۸.</ref> از [[یاران]] [[ضحاک بن قیس]] بود<ref>ضحاک بن قیس حروری رهبری خوارج را در واپسین سال‌های خلافت اموی بر عهده داشت وی به سال ۱۲۷ ق. پس از چند نبرد در جنگ با سپاه مروان به قتل رسید (تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۳۸- ۳۳۹).</ref>. وی به دنبال [[شکست]] [[ضحاک]] به عبدالله بن معاویه و پس از [[مرگ]] او به ابومسلم پیوسته بود؛ ولی چون ابومسلم نسبت به او ظنین شده بود، به فرمان وی دستگیر شد؛ اما شیبان بگریخت<ref>اخبار الدولة العباسیة، ص۳۲۱.</ref> و سرانجام در [[شعبان]] ۱۳۰ ق در [[نبرد]] با [[لشکریان]] ابومسلم شکست خورد و کشته شد<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن‌خلدون، ج۳، ص۱۵۴.</ref>. دیگری، عبدالله بن معاویه بود که پس از شکست از [[سپاهیان]] [[اموی]] به خراسان گریخته و به ابومسلم پیوسته بود. به گفته [[بلاذری]]، عبدالله بر آن بود تا خراسانیان را از اعتماد بر ابومسلم و عباسیان باز دارد و قصد عباسیان را در استفاده از [[شعار]] {{عربی|الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}}}} آشکار سازد؛ از این‌رو به فرمان ابومسلم، او را که خطرناک‌ترین [[دشمن]] عباسیان به حساب می‌آمد، از میان برداشتند<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌الاشراف، ج۲، ص۶۶.</ref> و وانمود ساختند که به [[مرگ طبیعی]] مرده است<ref>اخبار الدولة العباسیة، ص۳۲۱.</ref>. چنان که خواهیم دید، این [[تصفیه]] که شدیداً به شائبه [[انتقام‌جویی]] شخصی و رقابت‌های [[سیاسی]] آمیخته بود، دامن سلیمان‌بن کثیر و [[ابوسلمه خلال]] و خود ابومسلم را ـ که از بنیان‌گذاران اصلی [[دولت عباسی]] بودند ـ نیز گرفت.
ابومسلم که از [[افتخار]] شرکت در این موفقیت‎ها [[محروم]] بود، برای نشان دادن نقش مهم خود در [[نهضت]] و هم به منظور [[استوار]] ساختن [[قدرت]] [[عباسیان]] در [[خراسان]] دست به [[تصفیه]] نیروهای مظنون و [[سرکش]] در خراسان زد و در این راه، پیوسته به بزرگترین دستاویز، یعنی [[فرمان]] اخیر [[ابراهیم امام]] [[توسل]] می‌جست. [[امام]] به وی فرمان داده بود که «به [[عرب]] [[اعتماد]] نکند و هر کس را که به [[زبان عربی]] تکلم می‌کند از میان بردارد<ref>ابن عبد ربه، شهاب‌الدین احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۲۳۲.</ref> و هر کس را که بدو بدگمان می‌شود به [[قتل]] رساند و [[احترام]] [[سلیمان بن کثیر]] را نگه دارد»<ref>بلعمی، ابوعلی، تاریخنامه طبری، ص۱۰۳۴- ۱۰۳۵.</ref>. اولین کس که [[قربانی]] این تصفیه شد، [[شیبان بن سلمه خارجی]]<ref>تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۲۳ -۳۲۴؛ الکامل، ج۵، ص۳۶۸.</ref> از [[یاران]] [[ضحاک بن قیس]] بود<ref>ضحاک بن قیس حروری رهبری خوارج را در واپسین سال‌های خلافت اموی بر عهده داشت وی به سال ۱۲۷ ق. پس از چند نبرد در جنگ با سپاه مروان به قتل رسید (تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۳۸- ۳۳۹).</ref>. وی به دنبال [[شکست]] [[ضحاک]] به عبدالله بن معاویه و پس از [[مرگ]] او به ابومسلم پیوسته بود؛ ولی چون ابومسلم نسبت به او ظنین شده بود، به فرمان وی دستگیر شد؛ اما شیبان بگریخت<ref>اخبار الدولة العباسیة، ص۳۲۱.</ref> و سرانجام در [[شعبان]] ۱۳۰ ق در [[نبرد]] با [[لشکریان]] ابومسلم شکست خورد و کشته شد<ref>ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن‌خلدون، ج۳، ص۱۵۴.</ref>. دیگری، عبدالله بن معاویه بود که پس از شکست از [[سپاهیان]] [[اموی]] به خراسان گریخته و به ابومسلم پیوسته بود. به گفته [[بلاذری]]، عبدالله بر آن بود تا خراسانیان را از اعتماد بر ابومسلم و عباسیان باز دارد و قصد عباسیان را در استفاده از [[شعار]] {{عربی|الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}}}} آشکار سازد؛ از این‌رو به فرمان ابومسلم، او را که خطرناک‌ترین [[دشمن]] عباسیان به حساب می‌آمد، از میان برداشتند<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب‌الاشراف، ج۲، ص۶۶.</ref> و وانمود ساختند که به [[مرگ طبیعی]] مرده است<ref>اخبار الدولة العباسیة، ص۳۲۱.</ref>. چنان که خواهیم دید، این [[تصفیه]] که شدیداً به شائبه [[انتقام‌جویی]] شخصی و رقابت‌های [[سیاسی]] آمیخته بود، دامن سلیمان‌بن کثیر و [[ابوسلمه خلال]] و خود ابومسلم را ـ که از بنیان‌گذاران اصلی [[دولت عباسی]] بودند ـ نیز گرفت.


بله، کار [[عباسیان]] در این [[زمان]] [[پیشرفت]] بسیار کرد تا آنکه [[نامه]] [[ابراهیم امام]] به ابومسلم، به دست [[مروان بن محمد]] افتاد؛ پس [[ابراهیم]] در [[سال ۱۳۱ ق]]. دستگیر و در حرّان [[محبوس]] شد. ابراهیم چون دریافت که از [[حبس]] [[امویان]] [[رهایی]] نخواهد یافت، کار [[دعوت]] را به [[برادر]] خود، عبدالله‌بن محمد، سپرد و به او سفارش کرد که در گسترش دعوت بکوشد و به [[کوفه]] برود. ابراهیم در [[سال ۱۳۲ ق]] به [[قتل]] رسید و عبدالله‌بن محمد و دیگر بزرگان [[خاندان عباسی]] در [[محرم]] همان سال وارد کوفه شدند. ابوسلمه خلال ورود ایشان را مخفی نگاه داشت<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۴۵؛ ابن طقطقی، محمدبن علی بن طباطبا، الفخری فی آداب السلطانیة والدول الاسلامیة، ص۱۴۶.</ref> و آنان را در [[خانه]] ولید بن سعد پنهان ساخت.
بله، کار [[عباسیان]] در این [[زمان]] [[پیشرفت]] بسیار کرد تا آنکه [[نامه]] [[ابراهیم امام]] به ابومسلم، به دست [[مروان بن محمد]] افتاد؛ پس [[ابراهیم]] در [[سال ۱۳۱ ق]]. دستگیر و در حرّان [[محبوس]] شد. ابراهیم چون دریافت که از [[حبس]] [[امویان]] [[رهایی]] نخواهد یافت، کار [[دعوت]] را به [[برادر]] خود، عبدالله‌بن محمد، سپرد و به او سفارش کرد که در گسترش دعوت بکوشد و به [[کوفه]] برود. ابراهیم در [[سال ۱۳۲ ق]] به [[قتل]] رسید و عبدالله‌بن محمد و دیگر بزرگان [[خاندان عباسی]] در [[محرم]] همان سال وارد کوفه شدند. ابوسلمه خلال ورود ایشان را مخفی نگاه داشت<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۴۵؛ ابن طقطقی، محمد بن علی بن طباطبا، الفخری فی آداب السلطانیة والدول الاسلامیة، ص۱۴۶.</ref> و آنان را در [[خانه]] ولید بن سعد پنهان ساخت.


=== پایان کار امویان و آغاز حکومت عباسیان ===
=== پایان کار امویان و آغاز حکومت عباسیان ===
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش