|
|
خط ۸۸: |
خط ۸۸: |
| # [[امامت]] [[حضرت جواد]] {{ع}} در خردسالی، ذهن [[مسلمانان]] را برای پذیرفتن [[امامت حضرت مهدی]] {{ع}} و [[غیبت]] ایشان در خردسالی آماده ساخت. | | # [[امامت]] [[حضرت جواد]] {{ع}} در خردسالی، ذهن [[مسلمانان]] را برای پذیرفتن [[امامت حضرت مهدی]] {{ع}} و [[غیبت]] ایشان در خردسالی آماده ساخت. |
| # چنان که از [[تاریخ]] نیز برمیآید، [[امامت]] [[حضرت جواد]] {{ع}} در خردسالی آزمایشی سخت برای [[شیعیان]] بود تا [[مؤمنان راستین]] خویش را نشان دهند و به مقامی والاتر رسند. در این ماجرا، برخی کسان ـ که [[سست ایمان]] و مردد بودند ـ از راه به در رفتند و بازشناخته گشتند<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۹.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۲۰-۱۲۱.</ref> | | # چنان که از [[تاریخ]] نیز برمیآید، [[امامت]] [[حضرت جواد]] {{ع}} در خردسالی آزمایشی سخت برای [[شیعیان]] بود تا [[مؤمنان راستین]] خویش را نشان دهند و به مقامی والاتر رسند. در این ماجرا، برخی کسان ـ که [[سست ایمان]] و مردد بودند ـ از راه به در رفتند و بازشناخته گشتند<ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۶۹.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۲۰-۱۲۱.</ref> |
|
| |
| == افضلیت ==
| |
| {{اصلی|افضلیت امام جواد}}
| |
| [[برتری]] و تقدیم [[امام جواد]] {{ع}} بر دیگران در کمالاتی که لازمه [[امامت]] است مستند به سخنان [[امام رضا]] {{ع}} و اعتراف دیگران است. در این زمینه صنعانی میگوید: خدمت [[امام رضا]] {{ع}} بودم که پسر کودکش [[ابی جعفر]] {{ع}} را آوردند فرمود: این همان مولودی است که مولودی پربرکتتر از او نسبت به [[شیعیان]] ما متولد نشده است<ref>{{متن حدیث|فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِينَا مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ}}؛ کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>.
| |
|
| |
| همچنین [[ابن حجر]] هیتمی درباره [[امام جواد]] {{ع}} جریان برخورد زیرکانه آن حضرت در سن کودکی با مأمون را [[نقل]] میکند: پس از [[شهادت امام رضا]] {{ع}}، روزی مأمون از یکی از کوچههای [[بغداد]] عبور میکرد و [[امام جواد]] که کودک ۹ ساله بود، [[ایستاده]] بود و دیگر بچهها بازی میکردند. همین که مأمون رسید غیر از [[امام جواد]] {{ع}} دیگر کودکان فرار کردند ولی او همچنان باقی بود مامون از او پرسید تو چرا فرار نکردی؟ [[امام]] به سرعت جواب داد: راه تنگ نبود تا برای شما راه باز میکردم و جرمی مرتکب نشده بودم تا از شما میترسیدم و در [[حق]] شما نیز [[حسن ظن]] داشتم که به کسی که جرمی ندارد آسیبی نمیرسانید. مأمون از سخنان و صورت زیبای او خیلی خوشش آمد و از او پرسید: اسمت چیست و [[فرزند]] چه کسی هستی؟ [[امام]] جواب داد: من [[محمد بن علی بن موسی الرضا]] {{ع}} هستم. مأمون برای [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} از [[خداوند]] طلب [[مغفرت]] کرد و به راه خود ادامه داد<ref>ر. ک: الصواعق، ج ۲، ص ۵۳۱.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ج۲، ص۷۷-۷۹.</ref>
| |
|
| |
|
| == سرگذشت زندگی == | | == سرگذشت زندگی == |