خلید بن قره یربوعی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
در [[تاریخ طبری]] نیز این داستان را از [[شعبی]] نقل میکند و میگوید وقتی که [[جعده]] به ابرشهر | == خُلَید بن قرّه یربوعی، [[کارگزار خراسان]] == | ||
[[حضرت علی]]{{ع}} بعد از بازگشت از [[جنگ جمل]]، [[جعدة بن هبیره مخزومی|جَعدَة بن هُبَیره مَخزومی]] را به [[خراسان]] فرستاد و چون به [[نیشابور]] رسید و دانست که [[مردم]] آن منطقه [[کافر]] شدهاند، بازگشت و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[خلید بن قره یربوعی]] را فرستاد. او نیشابور را محاصره کرد و اهالی آنجا با او [[صلح]] کردند. مردم [[مرو]] نیز با او از در [[آشتی]] درآمدند<ref>نویری، نهایة الإرب، ج۵، ص۲۳۹؛ الکامل فی التاریخ، ترجمه، ج۴، ص۱۱۷.</ref>. | |||
در [[تاریخ طبری]] نیز این داستان را از [[شعبی]] نقل میکند و میگوید وقتی که [[جعده]] به ابرشهر ـ که همان نیشابور یا در نزدیکی آن بود ـ رسید، دید که مردم کافر شدهاند و به این جهت برگشت<ref>تاریخ طبری، چاپ لیدن، ج۶، ص۳۳۵۰.</ref>. | |||
[[بلاذری]] در [[فتوح البلدان]] مینویسد: [[ماهویه]] [[مرزبان]] مرو در [[کوفه]] نزد [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} آمد حضرت هم [[دستوری]] برای وی صادر کرد و [[مسئول]] گردآوری [[خراج]] خراسان شد که مردم [[بیعت شکنی]] کردند و حضرت جعده را به خراسان اعزام کرد و او [[ناتوان]] از [[فتح خراسان]] بود و نا آرامی خراسان تا پایان [[حکومت]] حضرت ادامه داشت<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۹۹.</ref>. | [[بلاذری]] در [[فتوح البلدان]] مینویسد: [[ماهویه]] [[مرزبان]] مرو در [[کوفه]] نزد [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} آمد حضرت هم [[دستوری]] برای وی صادر کرد و [[مسئول]] گردآوری [[خراج]] خراسان شد که مردم [[بیعت شکنی]] کردند و حضرت جعده را به خراسان اعزام کرد و او [[ناتوان]] از [[فتح خراسان]] بود و نا آرامی خراسان تا پایان [[حکومت]] حضرت ادامه داشت<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۹۹.</ref>. | ||
خط ۹: | خط ۱۰: | ||
در تاریخ خلیفة بن خیاط به جای جعده، دارد که حضرت عَون بن جعده مخزومی را به خراسان فرستاد مردم او را نپذیرفتند. سپس خلید بن قره تمیمی را اعزام کرد<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۵۱.</ref>. | در تاریخ خلیفة بن خیاط به جای جعده، دارد که حضرت عَون بن جعده مخزومی را به خراسان فرستاد مردم او را نپذیرفتند. سپس خلید بن قره تمیمی را اعزام کرد<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۵۱.</ref>. | ||
اعزام خلید به خراسان به نظر میرسد قبل از [[جنگ صفین]] بوده است. [[نصر بن مزاحم]] در این باره مینویسد: بعد از آمدن حضرت امیر{{ع}} از [[بصره]] به کوفه، خلید را به خراسان فرستاد او وقتی که به نزدیک نیشابور رسید، متوجه شد | اعزام خلید به خراسان به نظر میرسد قبل از [[جنگ صفین]] بوده است. [[نصر بن مزاحم]] در این باره مینویسد: بعد از آمدن حضرت امیر{{ع}} از [[بصره]] به کوفه، خلید را به خراسان فرستاد او وقتی که به نزدیک نیشابور رسید، متوجه شد [[مردم خراسان]] کافر شده و دست از [[اطاعت]] برداشته و گروهی از [[کارگزاران]] کسری از کابل آمده و مردم را به [[طغیان]] و [[شورش]] [[دعوت]] کردهاند. خلید با [[مردم نیشابور]] جنگید و آنها را [[شکست]] داد و [[مردم]] [[شهر]] را محاصره نمود و خبر فتح و [[پیروزی]] و [[اسارت]] عدهای را به اطلاع علی{{ع}} رساند<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 517-518.</ref>. | ||
==اسارت دو دختر کسری== | == اسارت دو دختر کسری == | ||
خُلید سپس دو دختر کسری را که از کابل آمده بودند و آنها را [[امان]] داده بود، به جانب علی{{ع}} فرستاد. وقتی که آنها بر علی{{ع}} وارد شدند، حضرت فرمود: شما را به [[ازدواج]] دربیاوریم؟ آنها گفتند: نه مگر | خُلید سپس دو دختر کسری را که از کابل آمده بودند و آنها را [[امان]] داده بود، به جانب علی{{ع}} فرستاد. وقتی که آنها بر علی{{ع}} وارد شدند، حضرت فرمود: شما را به [[ازدواج]] دربیاوریم؟ آنها گفتند: نه مگر اینکه ما را به عنوان [[همسران]] دو فرزندت [[انتخاب]] کنی؛ زیرا ما [[کفو]] و همانندی جز آنها برای خود نمیبینیم. علی{{ع}} فرمود: هر کجا که میخواهید بروید<ref>منقری، وقعة صفین، ص۱۲.</ref>. | ||
طبق نقل [[طبری]]<ref>تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۴، ص۴۶.</ref>، حضرت آنها را به [[خراسان]] باز گرداند، «نرسا» که غلامی [[ایرانی]] بود و به [[عادت]] و [[رسوم]] [[پادشاهان ایران]] و [[خانواده]] آنها آشنایی داشت، به حضرت گفت: مرا به سوی ایشان بفرست؛ زیرا من با ایشان [[خویشاوندی]] دارم و نرسا همراه شان شد و به آنان در | طبق نقل [[طبری]]<ref>تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۴، ص۴۶.</ref>، حضرت آنها را به [[خراسان]] باز گرداند، «نرسا» که غلامی [[ایرانی]] بود و به [[عادت]] و [[رسوم]] [[پادشاهان ایران]] و [[خانواده]] آنها آشنایی داشت، به حضرت گفت: مرا به سوی ایشان بفرست؛ زیرا من با ایشان [[خویشاوندی]] دارم و نرسا همراه شان شد و به آنان در ظرفهای طلایی [[غذا]] و آب میداد و جامههای [[پادشاهی]] به آنها میپوشاند و حریر در اختیارشان میگذاشت<ref>منقری، وقعة صفین، ص۱۲؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۵۷، اخبار الطوال، ص۱۵۲.</ref>. | ||
این گوشهای از [[رفتار]] علی{{ع}} با [[اسیران]] است. از این نقل استفاده میشود که خلید از جریان [[کافر]] شدن [[مردم نیشابور]] [[آگاه]] نبوده است و چنان چه [[جعده]] به خاطر [[کفر]] آنها برگشته بود، مسلماً خلید | این گوشهای از [[رفتار]] علی{{ع}} با [[اسیران]] است. از این نقل استفاده میشود که خلید از جریان [[کافر]] شدن [[مردم نیشابور]] [[آگاه]] نبوده است و چنان چه [[جعده]] به خاطر [[کفر]] آنها برگشته بود، مسلماً خلید قبل از این جریان آگاه میشد. البته این احتمال [[قوی]] به نظر میرسد که [[اعتراض]] اولیه به ماهویه بوده سپس حضرت جعده را فرستاده آنگاه خلید و بنا به [[نقلی]] [[حریث بن جابر]]<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 518-519.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۶ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۳۹
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
خُلَید بن قرّه یربوعی، کارگزار خراسان
حضرت علی(ع) بعد از بازگشت از جنگ جمل، جَعدَة بن هُبَیره مَخزومی را به خراسان فرستاد و چون به نیشابور رسید و دانست که مردم آن منطقه کافر شدهاند، بازگشت و امیرالمؤمنین(ع)، خلید بن قره یربوعی را فرستاد. او نیشابور را محاصره کرد و اهالی آنجا با او صلح کردند. مردم مرو نیز با او از در آشتی درآمدند[۱].
در تاریخ طبری نیز این داستان را از شعبی نقل میکند و میگوید وقتی که جعده به ابرشهر ـ که همان نیشابور یا در نزدیکی آن بود ـ رسید، دید که مردم کافر شدهاند و به این جهت برگشت[۲].
بلاذری در فتوح البلدان مینویسد: ماهویه مرزبان مرو در کوفه نزد علی بن ابی طالب(ع) آمد حضرت هم دستوری برای وی صادر کرد و مسئول گردآوری خراج خراسان شد که مردم بیعت شکنی کردند و حضرت جعده را به خراسان اعزام کرد و او ناتوان از فتح خراسان بود و نا آرامی خراسان تا پایان حکومت حضرت ادامه داشت[۳].
در تاریخ خلیفة بن خیاط به جای جعده، دارد که حضرت عَون بن جعده مخزومی را به خراسان فرستاد مردم او را نپذیرفتند. سپس خلید بن قره تمیمی را اعزام کرد[۴].
اعزام خلید به خراسان به نظر میرسد قبل از جنگ صفین بوده است. نصر بن مزاحم در این باره مینویسد: بعد از آمدن حضرت امیر(ع) از بصره به کوفه، خلید را به خراسان فرستاد او وقتی که به نزدیک نیشابور رسید، متوجه شد مردم خراسان کافر شده و دست از اطاعت برداشته و گروهی از کارگزاران کسری از کابل آمده و مردم را به طغیان و شورش دعوت کردهاند. خلید با مردم نیشابور جنگید و آنها را شکست داد و مردم شهر را محاصره نمود و خبر فتح و پیروزی و اسارت عدهای را به اطلاع علی(ع) رساند[۵].
اسارت دو دختر کسری
خُلید سپس دو دختر کسری را که از کابل آمده بودند و آنها را امان داده بود، به جانب علی(ع) فرستاد. وقتی که آنها بر علی(ع) وارد شدند، حضرت فرمود: شما را به ازدواج دربیاوریم؟ آنها گفتند: نه مگر اینکه ما را به عنوان همسران دو فرزندت انتخاب کنی؛ زیرا ما کفو و همانندی جز آنها برای خود نمیبینیم. علی(ع) فرمود: هر کجا که میخواهید بروید[۶].
طبق نقل طبری[۷]، حضرت آنها را به خراسان باز گرداند، «نرسا» که غلامی ایرانی بود و به عادت و رسوم پادشاهان ایران و خانواده آنها آشنایی داشت، به حضرت گفت: مرا به سوی ایشان بفرست؛ زیرا من با ایشان خویشاوندی دارم و نرسا همراه شان شد و به آنان در ظرفهای طلایی غذا و آب میداد و جامههای پادشاهی به آنها میپوشاند و حریر در اختیارشان میگذاشت[۸].
این گوشهای از رفتار علی(ع) با اسیران است. از این نقل استفاده میشود که خلید از جریان کافر شدن مردم نیشابور آگاه نبوده است و چنان چه جعده به خاطر کفر آنها برگشته بود، مسلماً خلید قبل از این جریان آگاه میشد. البته این احتمال قوی به نظر میرسد که اعتراض اولیه به ماهویه بوده سپس حضرت جعده را فرستاده آنگاه خلید و بنا به نقلی حریث بن جابر[۹].
منابع
پانویس
- ↑ نویری، نهایة الإرب، ج۵، ص۲۳۹؛ الکامل فی التاریخ، ترجمه، ج۴، ص۱۱۷.
- ↑ تاریخ طبری، چاپ لیدن، ج۶، ص۳۳۵۰.
- ↑ بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۹۹.
- ↑ تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۵۱.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 517-518.
- ↑ منقری، وقعة صفین، ص۱۲.
- ↑ تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۴، ص۴۶.
- ↑ منقری، وقعة صفین، ص۱۲؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۵۷، اخبار الطوال، ص۱۵۲.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص 518-519.