برهان تسلسل: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
''' | '''تسلسل''' در لغت به معنای روان شدن آب و هر امری است که وجود آن موقوف به وجود دیگری باشد و در اصطلاح [[فلسفه]]، یعنی ترتب و ادامۀ سلسلۀ علت و معلول تا بینهایت. یعنی اموری که در ترتب وجودی به یکدیگر پیوسته باشند. [[متکلمان]] و [[فلاسفه]] از برهان تسلسل در مواضع مختلفی از جمله [[اثبات خدا]]، اثبات ضرورت [[نبوت]] و [[امامت]] و نیز [[اثبات عصمت]] [[نبی]] و [[امام]]، استفاده کردهاند. تقریر این برهان در اثبات عصمت امام این است که دلیل نیاز [[مردم]] به وجود و [[نصب امام]] از جانب [[خداوند]]، خطاپذیری مردم است. حال اگر خود امام، [[معصوم از خطا]] و [[معصیت]] نباشد، خودش [[نیاز به وجود امام]] دیگرى دارد و آن امام نیز نیاز به وجود امام دیگر و... که منجر به تسلسل مىشود که [[باطل]] است. | ||
== معناشناسی [[تسلسل]]== | == معناشناسی [[تسلسل]]== | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
=== در اصطلاح [[فلاسفه]] === | === در اصطلاح [[فلاسفه]] === | ||
تسلسل در اصطلاح [[فلسفه]]، یعنی ترتب و ادامۀ سلسلۀ علت و معلول تا بینهایت. به عبارت دیگر، تسلسل عبارت است از: ترتب امور غیرمتناهی به نحوی که مترتب لاحق، مترتب بر مترتب سابق، و به دنبال آن باشد. و بالاخره اموری که در ترتب وجودی به یکدیگر پیوسته باشند | تسلسل در اصطلاح [[فلسفه]]، یعنی ترتب و ادامۀ سلسلۀ علت و معلول تا بینهایت. به عبارت دیگر، تسلسل عبارت است از: ترتب امور غیرمتناهی به نحوی که مترتب لاحق، مترتب بر مترتب سابق، و به دنبال آن باشد. و بالاخره اموری که در ترتب وجودی به یکدیگر پیوسته باشند<ref>نک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج ۲، ص۸۰، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۶ هـ ش.</ref>. | ||
به عبارت دیگر اگر در یک فرایند پیاپی اعلام کنیم که سلسله علتها و معلولها تا بینهایت ادامه مییابد، این سخن قابل پذیرشی نبوده و بر این اساس باید به یک علت نهایی دست یابیم. | |||
به عبارت دیگر اگر در یک فرایند پیاپی اعلام کنیم که سلسله علتها و معلولها تا بینهایت ادامه مییابد، این سخن قابل پذیرشی نبوده و بر این اساس باید به یک علت نهایی دست یابیم. خداباوران با استفاده از این اصل منطقی و [[فلسفی]] به [[اثبات خدا]] میپردازند که این روش به «[[برهان تسلسل]]» [[شهرت]] دارد. | |||
== اقسام تسلسل == | == اقسام تسلسل == | ||
تسلسل به لحاظ امور متسلسل اقسامی دارد: | تسلسل به لحاظ امور متسلسل اقسامی دارد: | ||
#تسلسل در امور اعتباری که بر حسب اعتبارِ اعتبار کننده است. | # تسلسل در امور اعتباری که بر حسب اعتبارِ اعتبار کننده است. | ||
#تسلسل در حوادث و امور فانی. این دو نوع تسلسل[[باطل]] نیستند. | # تسلسل در حوادث و امور فانی. این دو نوع تسلسل [[باطل]] نیستند. | ||
#تسلسل در علل و معلول که عبارت است از: ترتب امور غیرمتناهی که هر مرتبتی علت لاحق و معلول سابق خود باشد. این نوع تسلسل باطل و محال است. | # تسلسل در علل و معلول که عبارت است از: ترتب امور غیرمتناهی که هر مرتبتی علت لاحق و معلول سابق خود باشد. این نوع تسلسل باطل و محال است. | ||
== دلیل بطلان تسلسل == | == دلیل بطلان تسلسل == | ||
فلاسفه | فلاسفه تسلسلی را محال میدانند كه حلقات آن دارای ترتب حقيقی و [[اجتماع]] در وجود باشند<ref>نک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج ۲، ص۸۰، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۶ هـ ش.</ref>. به عبارت دیگر تسلسل از آن جهت [[باطل]] است که چون وجود معلول وجودی وابسته، نیازمند و غیر [[قائم]] به ذات خود؛ یعنی ممکن الوجود و وجود رابط است. بنابراین، هرگاه فرض کنیم چنین موجوداتی در حد بینهایت وجود دارند، لازم میآید که بینهایت وجود وابسته و قائم به غیر و رابط داشته باشیم، بیآنکه آن غیر و آن وجود مستقل که تکیه گاه این وجودهای وابسته و رابط است، موجود باشد، و این محال است<ref>ولایی عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۷۴.</ref>. | ||
== [[اثبات عصمت امام]] با | == [[اثبات عصمت امام]] با برهان تسلسل == | ||
[[متکلمان]] و [[فلاسفه]] از برهان تسلسل در مواضع مختلفی از جمله [[اثبات خدا]]، [[ | [[متکلمان]] و [[فلاسفه]] از برهان تسلسل در مواضع مختلفی از جمله [[اثبات خدا]]، اثبات ضرورت [[نبوت]] و [[امامت]] و نیز [[اثبات عصمت]] [[نبی]] و [[امام]]، استفاده کردهاند. | ||
=== [[اثبات ضرورت امامت]] === | === [[اثبات ضرورت امامت]] === | ||
خط ۳۳: | خط ۳۴: | ||
=== اثبات عصمت امام === | === اثبات عصمت امام === | ||
{{اصلی|اثبات عصمت امام}} | {{اصلی|اثبات عصمت امام}} | ||
یکی از [[دلایل]] [[وجوب عصمت امام]]، بطلان [[تسلسل]] است. تقریر این [[برهان]] به این صورت است که: دلیل نیاز [[مردم]] به وجود و [[نصب امام]] از جانب [[خداوند]]، | یکی از [[دلایل]] [[وجوب عصمت امام]]، بطلان [[تسلسل]] است. تقریر این [[برهان]] به این صورت است که: دلیل نیاز [[مردم]] به وجود و [[نصب امام]] از جانب [[خداوند]]، خطاپذیری مردم است. حال اگر خود امام، [[معصوم از خطا]] و [[معصیت]] نباشد، خودش [[نیاز به وجود امام]] دیگری دارد و آن امام نیز نیاز به وجود امام دیگر و... که منجر به تسلسل میشود و تسلسل از دیدگاه عقلا [[باطل]] است. | ||
[[فلسفه]] [[وجوب نصب امام]]، جایز الخطا بودن مردم است و اگر این ملازمه در باره امام نیز ثابت باشد، [[واجب]] است که براى او نیز امام دیگرى باشد که در نتیجه یا منجر به تسلسل خواهد شد یا به | |||
در یک [[کلام]] اگر امام [[اهل]] خطا و [[گناه]] باشد، | [[فلسفه]] [[وجوب نصب امام]]، جایز الخطا بودن مردم است و اگر این ملازمه در باره امام نیز ثابت باشد، [[واجب]] است که براى او نیز امام دیگرى باشد که در نتیجه یا منجر به تسلسل خواهد شد یا به امامی منتهی میشود که [[خطا]] برای او جایز نباشد؛ پس او اما اصلی خواهد بود<ref>علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۹۲، تحقیق و تصحیح: حسن حسن زاده آملی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین ـ قم، ۱۴۱۷هـ.</ref>. | ||
در یک [[کلام]] اگر امام [[اهل]] خطا و [[گناه]] باشد، نیازمند امام دیگری است که در این صورت یا باید به امام [[معصوم]] ختم شود که مطلوب ما است یا منجر به تسلسل شود که از نظر عقلا مردود است<ref>ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص۳۱۹ - ۳۶۴.</ref>. | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه| خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۶ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۴۰
تسلسل در لغت به معنای روان شدن آب و هر امری است که وجود آن موقوف به وجود دیگری باشد و در اصطلاح فلسفه، یعنی ترتب و ادامۀ سلسلۀ علت و معلول تا بینهایت. یعنی اموری که در ترتب وجودی به یکدیگر پیوسته باشند. متکلمان و فلاسفه از برهان تسلسل در مواضع مختلفی از جمله اثبات خدا، اثبات ضرورت نبوت و امامت و نیز اثبات عصمت نبی و امام، استفاده کردهاند. تقریر این برهان در اثبات عصمت امام این است که دلیل نیاز مردم به وجود و نصب امام از جانب خداوند، خطاپذیری مردم است. حال اگر خود امام، معصوم از خطا و معصیت نباشد، خودش نیاز به وجود امام دیگرى دارد و آن امام نیز نیاز به وجود امام دیگر و... که منجر به تسلسل مىشود که باطل است.
معناشناسی تسلسل
معنای لغوی
«تسلسل» در لغت به معنای روان شدن آب و هر امری است که وجود آن موقوف به وجود دیگری باشد.
در اصطلاح فلاسفه
تسلسل در اصطلاح فلسفه، یعنی ترتب و ادامۀ سلسلۀ علت و معلول تا بینهایت. به عبارت دیگر، تسلسل عبارت است از: ترتب امور غیرمتناهی به نحوی که مترتب لاحق، مترتب بر مترتب سابق، و به دنبال آن باشد. و بالاخره اموری که در ترتب وجودی به یکدیگر پیوسته باشند[۱].
به عبارت دیگر اگر در یک فرایند پیاپی اعلام کنیم که سلسله علتها و معلولها تا بینهایت ادامه مییابد، این سخن قابل پذیرشی نبوده و بر این اساس باید به یک علت نهایی دست یابیم. خداباوران با استفاده از این اصل منطقی و فلسفی به اثبات خدا میپردازند که این روش به «برهان تسلسل» شهرت دارد.
اقسام تسلسل
تسلسل به لحاظ امور متسلسل اقسامی دارد:
- تسلسل در امور اعتباری که بر حسب اعتبارِ اعتبار کننده است.
- تسلسل در حوادث و امور فانی. این دو نوع تسلسل باطل نیستند.
- تسلسل در علل و معلول که عبارت است از: ترتب امور غیرمتناهی که هر مرتبتی علت لاحق و معلول سابق خود باشد. این نوع تسلسل باطل و محال است.
دلیل بطلان تسلسل
فلاسفه تسلسلی را محال میدانند كه حلقات آن دارای ترتب حقيقی و اجتماع در وجود باشند[۲]. به عبارت دیگر تسلسل از آن جهت باطل است که چون وجود معلول وجودی وابسته، نیازمند و غیر قائم به ذات خود؛ یعنی ممکن الوجود و وجود رابط است. بنابراین، هرگاه فرض کنیم چنین موجوداتی در حد بینهایت وجود دارند، لازم میآید که بینهایت وجود وابسته و قائم به غیر و رابط داشته باشیم، بیآنکه آن غیر و آن وجود مستقل که تکیه گاه این وجودهای وابسته و رابط است، موجود باشد، و این محال است[۳].
اثبات عصمت امام با برهان تسلسل
متکلمان و فلاسفه از برهان تسلسل در مواضع مختلفی از جمله اثبات خدا، اثبات ضرورت نبوت و امامت و نیز اثبات عصمت نبی و امام، استفاده کردهاند.
اثبات ضرورت امامت
اثبات عصمت امام
یکی از دلایل وجوب عصمت امام، بطلان تسلسل است. تقریر این برهان به این صورت است که: دلیل نیاز مردم به وجود و نصب امام از جانب خداوند، خطاپذیری مردم است. حال اگر خود امام، معصوم از خطا و معصیت نباشد، خودش نیاز به وجود امام دیگری دارد و آن امام نیز نیاز به وجود امام دیگر و... که منجر به تسلسل میشود و تسلسل از دیدگاه عقلا باطل است.
فلسفه وجوب نصب امام، جایز الخطا بودن مردم است و اگر این ملازمه در باره امام نیز ثابت باشد، واجب است که براى او نیز امام دیگرى باشد که در نتیجه یا منجر به تسلسل خواهد شد یا به امامی منتهی میشود که خطا برای او جایز نباشد؛ پس او اما اصلی خواهد بود[۴].
در یک کلام اگر امام اهل خطا و گناه باشد، نیازمند امام دیگری است که در این صورت یا باید به امام معصوم ختم شود که مطلوب ما است یا منجر به تسلسل شود که از نظر عقلا مردود است[۵].
منابع
پانویس
- ↑ نک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج ۲، ص۸۰، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۶ هـ ش.
- ↑ نک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج ۲، ص۸۰، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۶ هـ ش.
- ↑ ولایی عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۷۴.
- ↑ علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۹۲، تحقیق و تصحیح: حسن حسن زاده آملی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین ـ قم، ۱۴۱۷هـ.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص۳۱۹ - ۳۶۴.