حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[حدیث در قرآن]] - [[حدیث در علوم حدیث]] - [[حدیث در نهج البلاغه]] - [[حدیث در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[حدیث در قرآن]] - [[حدیث در علوم حدیث]] - [[حدیث در نهج البلاغه]] - [[حدیث در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


'''حدیث''' یا '''روایت''' در اصطلاح [[دینی]] به [[سخن پیامبر]] و [[امامان معصوم]] {{عم}} گفته می‌شود. به سخنان [[خداوند]] نیز (غیر از [[قرآن کریم]]) "[[حدیث قدسی]]" می‌گویند. از آنجا که گفته‌های [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه]] برای [[مسلمانان]] [[حجّت]] و [[سند]] است، آنچه از آن [[پیشوایان]] شنیده می‌شده، ثبت می‌گردید یا در خاطره‌ها و حافظه‌ها می‌ماند و برای دیگران بازگو می‌شد. به کسی که [[احادیث]] [[معصومین]] را بنویسد و [[نقل]] کند "محدّث" گفته می‌شود. [[علم]] شناختِ [[حدیث]] در [[فرهنگ]] [[اسلام]]، "درایه" نام دارد. به [[نقل]] اینگونه سخنان "[[روایت]]" و به ناقلان [[احادیث]]، "[[راوی]]" هم گفته می‌شود. مجموعه‌های مفصّلی از [[احادیث]] [[پیامبر]] و [[امامان]] در کتب [[روایت]] گردآوری شده است و در [[معارف]] [[اسلام]] و [[احکام شرعی]]، یکی از منابع استخراج [[حکم خدا]] در کنار [[قرآن]] محسوب می‌شود. هر یک از [[ائمه]] [[شیعه]]، یارانی داشته‌اند که [[احادیث]] را از آنان شنیده و می‌نگاشتند. نام و مشخصاتِ اصحابی که [[راوی حدیث]] بوده‌اند، در "کتب [[رجال]]" آمده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۸۴.</ref>.
'''حدیث''' یا '''روایت''' در اصطلاح [[دینی]] به سخن پیامبر و [[امامان معصوم]] {{عم}} گفته می‌شود. به سخنان [[خداوند]] نیز (غیر از [[قرآن کریم]]) "[[حدیث قدسی]]" می‌گویند. از آنجا که گفته‌های [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ائمه]] برای [[مسلمانان]] [[حجّت]] و سند است، آنچه از آن [[پیشوایان]] شنیده می‌شده، ثبت می‌گردید یا در خاطره‌ها و حافظه‌ها می‌ماند و برای دیگران بازگو می‌شد. به کسی که [[احادیث]] [[معصومین]] را بنویسد و [[نقل]] کند "محدّث" گفته می‌شود. [[علم]] شناختِ [[حدیث]] در [[فرهنگ]] [[اسلام]]، "درایه" نام دارد. به [[نقل]] اینگونه سخنان "[[روایت]]" و به ناقلان [[احادیث]]، "راوی" هم گفته می‌شود. مجموعه‌های مفصّلی از [[احادیث]] [[پیامبر]] و [[امامان]] در کتب [[روایت]] گردآوری شده است و در معارف [[اسلام]] و [[احکام شرعی]]، یکی از منابع استخراج [[حکم خدا]] در کنار [[قرآن]] محسوب می‌شود. هر یک از [[ائمه]] [[شیعه]]، یارانی داشته‌اند که [[احادیث]] را از آنان شنیده و می‌نگاشتند. نام و مشخصاتِ اصحابی که راوی حدیث بوده‌اند، در "کتب [[رجال]]" آمده است.


== مقدمه ==
== معناشناسی ==
حدیث که در نزد علمای [[شیعی]] مترادف با واژه‌های "[[روایت]]"، "خبر" و "اثر" است، در لغت به‌معنای چیز جدید و مطلق [[کلام]] و خبر است. [[عالمان شیعه]] حدیث را بیانگر فعل، قول یا تقریر<ref>تقریر، یعنی عمل صحابه در محضر معصوم که با تأیید یا سکوت حاکی از تأیید آن معصوم همراه بوده است.</ref> [[معصوم]] می‌دانند. اگر حدیث بر منشأ [[حکم شرعی]] دلالت داشته باشد، به آن "[[سنت]]" اطلاق می‌شود. [[سنت]] در لغت به‌معنای روش و در [[علم حدیث]] یعنی آنچه از [[روش زندگی]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و دیگر [[معصومین]] {{عم}} [[نقل]] شده است. اما خبر، گزارشی از قول یا عمل است و می‌تواند از [[معصوم]] یا غیرمعصوم ([[اصحاب]] و [[تابعان]] ایشان) [[نقل]] شود. خبر نسبت به حدیث اعم است. از این رو دو دسته خبر وجود دارد: خبر [[معصوم]] و خبر غیرمعصوم. اثر در [[فرهنگ]] لغات به‌معنای ردپا یا جای پاست. آثار به‌جامانده از داش [[معصومین]] و سخنان رسیده از [[صحابه]] و [[تابعان]] را "اثر [[معصوم]]" نامند<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۷۹.</ref>.
«حدیث» به معنای نو و جدید است. خبر و [[سخن]] را نیز حدیث گویند<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۳/۱۷۷؛ جوهری، الصحاح، ۱/۲۷۸؛ فیومی، المصباح المنیر ۱۲۴.</ref>. [[حدیث]] در اصطلاح، سخنی است که قول، فعل یا [[تقریر معصوم]]{{ع}} را گزارش کند<ref>میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۳۳۸؛ مامقانی، مقباس الهدایه فی علم الدرایه، ۱/۵۷.</ref>؛ پس کاربرد این واژه برای آنچه از غیر [[معصوم]] رسیده، مَجاز است<ref>بهایی، الوجیزه، ۴؛ بهایی، مشرق الشمسین، ۲۲.</ref>؛ ولی در اصطلاح [[محدثان]] حدیث کاربرد گسترده‌تری دارد و به هر چیزی که از معصوم یا دربارۀ معصوم از دیگری [[نقل]] شود، حدیث گفته می‌شود<ref>رحمان‌ستایش، مبانی رجالی و حدیث‌شناسی امام خمینی، ۲.</ref>.
 
به مجموعه دانش‌هایی که به نوعی مرتبط با حدیث‌اند، [[علم حدیث]] یا [[علوم]] حدیث گفته می‌شود<ref>رحمان‌ستایش، مبانی رجالی و حدیث‌شناسی امام خمینی، ۲.</ref>. علم حدیث [[علمی]] است که به سبب آن سخنان، [[افعال]] و احوال پیامبر اکرم{{صل}} و امامان معصوم{{ع}} شناخته می‌شود و به دو قسم «روایة الحدیث» و «[[درایة الحدیث]]» تقسیم می‌شود. «روایة الحدیث» علمی است که از حیث [[پیوستگی]] حدیث با معصوم از این جهت که [[راوی]] [[عادل]] و ضابط است یا نه، بحث می‌کند و درایة الحدیث که به آن فقه الحدیث نیز گفته شده‌ است، علمی است که از مفاد الفاظ متن حدیث همانند شرح لغت‌ها، بیان حالات [[حدیث]] مانند اطلاق، تقیید یا داشتن مُعارض بحث می‌کند<ref>عصارپور آرانی، روشهای فقه الحدیثی امام خمینی، ۱۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی |مزینانی، محمد صادق]]، [[حدیث (مقاله)|مقاله «حدیث»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۳۲۶.</ref>


حدیث بر دو گونه است: حدیث قدسی و حدیث غیر قدسی. حدیث غیر قدسی همان است که درباره آن گفته شد. اما حدیث قدسی، [[کلام]] [[خداوند]] است که از زبان [[معصوم]] بیان شده است، ولی جزو [[آیات قرآن]] نیست. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} گاه حکمی را از جانب [[خداوند متعال]] بیان می‌فرمود، مانند آنچه درباره [[روزه]] از قول [[خداوند]] [[روایت]] شده است که "[[روزه]] برای من است". علمای حدیث این‌گونه [[احادیث]] را "حدیث قدسی" نامیده‌اند. یعنی از عالم بالا و منتسب به [[خداوند]] است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۷۹- ۲۸۰.</ref>.
حدیث بر دو گونه است: حدیث قدسی و حدیث غیر قدسی. حدیث غیر قدسی همان است که درباره آن گفته شد. اما حدیث قدسی، [[کلام]] [[خداوند]] است که از زبان [[معصوم]] بیان شده است، ولی جزو [[آیات قرآن]] نیست. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} گاه حکمی را از جانب [[خداوند متعال]] بیان می‌فرمود، مانند آنچه درباره [[روزه]] از قول [[خداوند]] [[روایت]] شده است که "[[روزه]] برای من است". علمای حدیث این‌گونه [[احادیث]] را "حدیث قدسی" نامیده‌اند. یعنی از عالم بالا و منتسب به [[خداوند]] است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۷۹- ۲۸۰.</ref>.


== اجزای حدیث ==
== پیشینه تدوین حدیث ==
حدیث دارای دو بخش است: [[سند]] و متن:
پیشینه حدیث به آغاز [[اسلام]] و نزول [[وحی]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بازمی‌گردد. بر اساس روایاتی که از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] [[نقل]] شده‌ است، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[حفظ]]، [[ثبت]] و [[نقل حدیث]]<ref>ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ۱/۶–۱۳؛ خطیب بغدادی، تقیید العلم، ۶۷، ۶۹ و ۷۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۴ و ۱۵۱.</ref> و مذاکره آن<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۵۲؛ حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفه، ۸۷.</ref> سفارش کرده‌ است؛ ولی با همه تأکیدی که حضرت به ثبت [[روایات]] داشت، [[خلیفه اول]] و دوم با این ادعا که [[کتاب خدا]] با حدیث [[اشتباه]] نشود و [[مصونیت]] [[قرآن]] محفوظ بماند<ref>مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۵۰–۵۱.</ref>، از [[نوشتن]]، تدوین و نقل آن به‌شدت جلوگیری کردند<ref>حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفه، ۲۶۷.</ref>. منع نوشتن حدیث تا [[زمان]] [[حکومت]] [[عمر بن عبدالعزیز]] ادامه داشت. او این منع را لغو کرد؛ در حالی‌که در آن زمان بیشتر [[صحابه]] از [[دنیا]] رفته بودند<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱/۳۳.</ref>. در دوران منع نوشتن حدیث، امیرالمؤمنین علی{{ع}} و دیگر [[امامان معصوم]]{{ع}} به حفظ، [[کتابت]] و [[نشر حدیث]] توجه داشتند و خود به نوشتن حدیث پرداختند و [[پیروان]] خود را نیز بدان [[تشویق]] کردند<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۱/۲۲۷، ۲۳۱ و ۲۳۵–۲۳۶؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۷/۳۰۲؛ آقابزرگ، الذریعه، ۲/۳۰۶.</ref>.
# '''[[سند]] حدیث:''' [[سند]] در اصطلاح عبارت از سلسله راویانی است که متن حدیث را به [[معصوم]] می‌رساند. راه پی بردن به وثیق بودن یا نبودن حدیث، بررسی طریق [[راویان]] است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 280.</ref>.
 
# '''متن حدیث:''' در اصطلاح عبارت است از [[نقل]] آخرین [[راوی]]، چه در قول و الفاظ و چه در فعل و تقریر، که از [[معصوم]] [[نقل]] شده است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 280.</ref>.
معصومان {{ع}} [[یاران]] و شاگردان خود را [[تشویق]] به [[ثبت]] و ضبط [[احادیث]] می‌کردند و بسیاری از [[روایات]] [[شیعی]] از عصر صادقین به بعد در قالب [[کتاب تدوین]] شدند<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۲.</ref>. جمعی از [[اصحاب ائمه]]{{ع}} از دست‌اندرکاران این [[کار]] بودند<ref>غفاری، تلخیص مقباس، ۲۳۸.</ref>. مجموعه این مکتوباتِ [[محدثان شیعه]] به ۶۶۰۰ کتاب (رساله یا نوشته)<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۳۰/۱۶۵؛ امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ۱/۱۲۳.</ref> یا شش هزار کتاب و چهارصد اصل رسید<ref>آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۲/۱۳۴.</ref>. کتاب‌های [[کافی]] از [[محمد بن یعقوب کلینی]]، [[من لایحضره الفقیه]] از [[شیخ صدوق]]، [[تهذیب الاحکام]] و [[استبصار]] از [[محمد بن حسن طوسی]]، چهار کتاب مهم حدیثی [[شیعه]]، در [[قرن چهارم]] و پنجم بر اساس همان کتاب‌ها و اصول تألیف شدند<ref>غفاری، تلخیص مقباس، ۲۴۲؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۲/۱۳۴–۱۳۵.</ref>. در سده دهم [[هجری]] کتاب‌های [[وافی]] از [[محمد محسن فیض کاشانی]]، [[وسائل الشیعه]] از [[محمد حسن حر عاملی]]، [[بحار الانوار]] از [[محمد باقر مجلسی]] و [[عوالم العلوم]] از [[عبدالله بحرانی اصفهانی]] با سبکی نو به تدوین حدیث رونق دادند و پس از آنها نیز عده‌ای از [[علما]] مانند میرزا [[حسین نوری]] با [[نگارش]] کتاب‌هایی مانند [[مستدرک الوسائل]] به تکمیل آن پرداختند<ref>مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۱۱۲–۱۲۲.</ref>.
 
در میان [[اهل سنت]] نیز پس از رفع ممنوعیت نوشتن حدیث، اقداماتی صورت گرفت. [[محمد بن شهاب زهری]] در [[قرن دوم هجری]] [[احادیث]] [[مدینه]] را گردآوری و برای [[عمر بن عبدالعزیز]] فرستاد و او آنها را به صورت دفترهایی به [[شهرها]] فرستاد<ref>عمری، بحوث فی تاریخ السنة المشرفه، ۲۳۵.</ref>. از قرن دوم هجری شخصیت‌های بسیاری به نگارش [[حدیث]] روی آوردند<ref>عمری، بحوث فی تاریخ السنة المشرفه، ۲۳۲–۲۳۳.</ref>. این [[زمان]] [[زمینه‌ساز]] دوران [[شکوفایی]] تدوین حدیث در [[قرن سوم]] و چهارم شد. [[صحاح شش‌گانه]] اهل سنت، [[صحیح بخاری]]، [[صحیح مسلم]]، [[سنن ابن‌ماجه]]، [[سنن ابی‌داوود]]، [[سنن ترمذی]] و [[سنن نسایی]] به ترتیب در این [[عصر]] تألیف شده‌اند<ref>مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۱۳۱–۱۳۵.</ref>، به جز صحاح شش‌گانه [[کتاب‌های حدیثی]] دیگری نیز در همین [[مقطع]] تألیف شدند<ref>مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۱۳۵.</ref>. از [[قرن پنجم]] به بعد کار تدوین [[جوامع حدیثی]]، نگارش مستدرکات و نگارش شرح بر کتاب‌های حدیثی در میان اهل سنت پیگیری شد<ref>مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۱۳۶–۱۳۸.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی |مزینانی، محمد صادق]]، [[حدیث (مقاله)|مقاله «حدیث»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۳۲۶؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص۹۸.</ref>
 
== جایگاه و اهمیت حدیث ==
حدیث پس از [[قرآن کریم]]، منبع اصلی معارف و [[احکام اسلام]] است و در همه [[علوم اسلامی]] از قبیل [[تفسیر قرآن]]، اصول فقه، [[فقه]]، [[کلام]]، [[فلسفه]]، [[تاریخ]]، [[اخلاق]] و [[عرفان]] نقشی مهم و برجسته دارد. در قرآن کریم اصول اساسی [[مسائل اعتقادی]] و [[اخلاق]] و [[احکام]] بیان شده و شرح و تفصیل و تطبیق آن در شرایط گوناگون [[نیازمند]] شرح و [[تفسیر]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{ع}} است<ref>نحل، ۴۴؛ حشر، ۷؛ طباطبایی، المیزان، ۳/۸۴–۸۵.</ref>.
 
درباره جایگاه و اهمیت [[احادیث]]، روایات بسیاری در [[فضیلت]] فراگیری، [[حفظ]] و [[مذاکره]] [[حدیث]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۳ و ۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۶ و ۱۵۳.</ref> و به‌ویژه [[فهم حدیث]] آمده است، تا جایی که به‌دست آوردن یک [[حدیث]] درباره حلال و حرام از همه [[امور مادی]]، [[برتر]] از [[دنیا]] معرفی شده<ref> مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۶.</ref> و [[منزلت]] [[شیعیان]] به اندازه نقل و فهم آنان از روایات دانسته شده است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۵۲.</ref> و گفته شده فهم یک [[روایت]] بهتر از نقل ده روایت است<ref>نعمانی، الغیبه، ۱۴۱.</ref>. به همین جهت [[مسلمانان]] نیز اهتمامی ویژه به حدیث داشته‌اند<ref>آقابزرگ، الذریعه، ۲/۱۲۸.</ref>.
 
از سوی دیگر، حدیث از صدر اسلام در معرض [[تحریف]] و جعل افراد [[منحرف]] و سودجو بوده است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۱/۹۶–۹۷ و ۲۵/۴۴۲.</ref> و [[بنی‌امیه]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۲۲/۲۰۲.</ref> و [[ملحدان]] مانند [[ابن ابی العوجا]]<ref> مفضل، توحید المفضل، ۳۰ و ۳۹–۴۰؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۱۰/۱۱۳.</ref> از مهم‌ترین جریان‌های تحریف‌گر [[احادیث پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه اهل بیت]]{{ع}} بوده‌اند. [[محدثان]] برای [[حفاظت]] حدیث از تحریف و تصحیح و [[نقل]] درست آن، [[اجازه]] حدیث را مرسوم کردند و محدثان برای دریافت و [[نقل حدیث]] می‌بایست اجازه یا جواز دریافت و نقل می‌گرفتند<ref>آقابزرگ، الذریعه، ۱/۱۳۱–۲۶۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی |مزینانی، محمد صادق]]، [[حدیث (مقاله)|مقاله «حدیث»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۳۲۶.</ref>


== [[علوم حدیث]] ==
== اقسام حدیث و اعتبار آن ==
[[علم حدیث]] [[دانش]] و [[آگاهی]] از قواعد و قوانینی است که به‌واسطه آن اجزای حدیث ([[سند]] و متن) شناسایی می‌شوند<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 281.</ref>.
حدیث از زوایای مختلف در خور تقسیم است: در یک تقسیم‌بندی، [[خبر]] به [[متواتر]]، [[مستفیض]] و [[واحد]] تقسیم شده است<ref>بهایی عاملی، الوجیزه، ۴–۵؛ عراقی، الاجتهاد و التقلید، ۴۷.</ref>. خبر نقل شده در صورتی که علم‌آور باشد<ref>سید مرتضی، رسائل، ۲/۲۸۳؛ کرکی، جامع المقاصد، ۳/۳۶۷.</ref> به گونه‌ای که واسطه [[نقل]] آن جماعتی باشند که عادتاً [[هماهنگی]] در میان آنها برای [[جعل حدیث]] و [[دروغگویی]] ممتنع است، به آن [[خبر متواتر]] گفته می‌شود<ref>شهید ثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایه، ۶۱؛ بهایی عاملی، الوجیزه ۴؛ صدر، سید محمد باقر، قاعده لاضرر، ۲۴–۲۵.</ref> و خبری که [[راویان]] آن در هر طبقه بیش از دو یا سه نفر باشند، اما به [[حد]] [[تواتر]] نرسد، مستفیض گفته می‌شود<ref>عراقی، الاجتهاد و التقلید، ۴۷؛ فضلی، اصول الحدیث، ۹۹.</ref>؛ همچنین در صورتی که علم‌آور نباشد<ref>سید مرتضی، الذریعه، ۲/۴۰؛  حائری اصفهانی، الفصول الغرویه فی الأصول الفقهیه، ۲۷۰.</ref> و ظن‌آور باشد، [[خبر واحد]] نامیده می‌شود، خواه [[راوی]] آن یک نفر باشد یا بیشتر<ref>حلی، علامه، مبادئ الوصول الی علم الأصول، ۲۰۵؛  میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۳۹۳.</ref>.


[[علم حدیث]] دارای سه شاخه است:
حدیث از ابعاد دیگر نیز تقسیماتی دارد؛ از جهت [[صفات راویان]] به خبر صحیح، حَسن، [[موثق]] و [[ضعیف]] تقسیم شده است. [[حدیث صحیح]] آن است که همه [[سلسله]] [[سند روایت]] را راویان امامی [[عادل]] تشکیل دهند<ref>شهید ثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایه، ۷۶.</ref>. [[حدیث حسن]] [[حدیثی]] است که راوی آن امامی [[ممدوح]] باشد؛ یعنی به [[وثاقت]] او تصریح شده باشد<ref>شهید ثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایه، ۸۱.</ref>. [[حدیث موثق]] به [[حدیثی]] گویند که در [[سلسله]] [[سند]] فردی غیر امامیِ [[ثقه]] باشد؛ اگرچه بقیه امامی [[عادل]] باشند<ref>شهید ثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایه، ۸۴–۸۵.</ref>. حدیث ضعیف آن است که [[راوی]] آن امامیِ عادل یا [[ممدوح]] یا مخالفی که [[وثاقت]] او [[تأیید]] شده، نباشد<ref>شهید ثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایه، ۸۶.</ref>.
# [[علم رجال]] الحدیث که به بررسی حالات [[راویان]] می‌پردازد؛
# فقه‌الحدیث که به بررسی متن و شرح [[کلام]] می‌پرازد؛
# درایة‌الحدیث که به بررسی [[سند]] و متن حدیث می‌پردازد<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۸۱.</ref>.


== ارتباط [[قرآن]] با حدیث ==
همچنین [[حدیث]] از جهت اتصال یا عدم [[اتصال سند]] به [[معصوم]]{{ع}} به [[خبر]] [[مسند]]، معلق، مقطوع، منقطع و مرسل و از جهت منبع خبر به [[حدیث قدسی]] ([[کلام خداوند]]) و غیر قدسی تقسیم شده‌ است<ref>بهایی عاملی، الوجیزه، ۴–۵.</ref>.
[[عالمان]] [[شیعی]] حدیث را مبین [[قرآن]] دانسته‌اند. [[احادیث]] از دو وجه با [[قرآن]] در ارتباط‌اند:
# احادیثی که درباره [[قرآن]] هستند که بیشتر ناظر به کیفیت [[نزول قرآن]]، [[نزول]] یک‌باره [[قرآن]] در [[شب قدر]]، کیفیت [[جمع‌آوری قرآن]]، قرائات [[قرآن]]، کیفیت [[تلاوت قرآن]]، [[فضیلت]] [[آموزش]] [[قرآن]] و [[احکام]] مرتبط با [[قرآن]] هستند<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 281.</ref>.
# احادیثی که مرتبط با شرح و [[تفسیر قرآن]] هستند، مانند بیان جزئیات و [[تبیین]] مطالب مجمل در [[قرآن]]، مثل اوقات [[نماز]]، تعداد رکعات و کیفیت آن، توضیح الفاظ و عبارات مبهم [[قرآن]]، تخصیص عام [[قرآن]] مانند [[تفسیر]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[ظلم]] به [[شرک]] در [[آیه]] ۸۲ سوره انعام، بیان معنا یا مصادیق الفاظ، مانند [[تفسیر]] "مغضوب علیهم" به [[یهود]] و "ضالین" به [[نصارا]]، بیان احکامی که در [[قرآن]] نیستند، مانند حد زناکار محصن و محصنه، بیان [[ناسخ و منسوخ]] و...»<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 281.</ref>.


== [[تدوین حدیث]] ==
از میان اقسام حدیث، [[علما]] حجیت [[خبر متواتر]] را پذیرفته‌اند؛ زیرا خبر متواتر یقین‌آور و موجب قطع است و قطع به خودی خود [[حجت]] است و حجیت آن نیازی به جعل و تعبد شرعی ندارد<ref>صدر، سیدمحمدباقر، دروس، ۱/۲۷۰–۲۷۱؛ پژوهشگاه علوم، ۳۹۶.</ref>؛ اما در حجیت خبر واحد [[اختلاف]] است<ref>سید مرتضی، الذریعه، ۲/۴۱؛ طوسی، العده، ۱/۹۷؛ حلی، محقق، معارج الاصول، ۲۰۳–۲۰۴ و ۲۰۷–۲۰۸؛ حلی، علامه، مبادئ الوصول الی علم الأصول، ۲۰۵–۲۰۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی |مزینانی، محمد صادق]]، [[حدیث (مقاله)|مقاله «حدیث»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۳۲۶؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص۱۲۹.</ref>
== [[آثار مکتوب امام علی]] ==
== [[تدوین حدیث در سیره معصوم]] ==
== [[اصول اربعمائه]] ==


== [[اصول حدیثی در عصر امامان]] ==
== [[شناخت]] و فهم حدیث ==
== [[جوامع حدیثی شیعه]] ==
"درایة الحدیث" [[علمی]] است که موضوع آن به‌طور مشخص متن و محتوای [[حدیث]] است و با استفاده از آن، [[شیوه]] فهم و [[تفسیر]] [[روایات]] دانسته می‌شود<ref>رحمان‌ستایش، مبانی رجالی و حدیث‌شناسی امام خمینی، ۸۹.</ref>.
== [[اعتماد به حدیث]] ==
== اقسام حدیث ==
در گذشته [[علمای شیعه]] حدیث را به دو قسم صحیح و ضعیف تقسیم می‌کردند و بر اساس ویژگی نویسنده، درباره [[احادیث]] وی [[داوری]] می‌کردند؛ ولی از [[قرن هفتم]] به بعد حدیث را به چهار قسم کلی تقسیم کردند که این موضوع در آثار [[جمال الدین احمد بن طاووس]] (م ۶۷۳ق) و شاگردش [[علامه حلی]] (م ۷۲۶ق) [[مشاهده]] می‌شود<ref>جمال‌الدین حسن بن زین‌الدین شهید ثانی عاملی، منتقی الجمان، ج۱، ص۱۴؛ اسدالله تستری کاظمی، مقابس الأنوار، ص۳.</ref> و توسط [[شاگرد]] دیگرش، ابن [[داوود]] (م ۶۴۷ق) هم مطرح گردیده است<ref>حسن امین، مستدرکات أعیان الشیعه، ج۱، ص۱۶۲.</ref>؛ سپس از طریق [[شاگردان]] [[علامه حلی]] و [[پیروان]] مدرسه حله، [[شهید]] اول و ثانی، این تقسیم مطرح گردیده و امروز مورد توافق بسیاری از [[فقها]] قرار گرفته است<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص۱۲۹.</ref>.
[[احادیث]] به‌طور کلی به دو گونه تقسیم می‌شود: [[متواتر]] یا غیر [[متواتر]]، که از آن به "[[خبر واحد]]" تعبیر شده است.
# '''حدیث [[متواتر]]:''' حدیثی است که سلسله [[راویان]] آن تا فرد [[معصوم]] در هر طبقه به تعدادی باشد که بتوان به صحت آن [[یقین]] پیدا کرد. از جمله [[احادیث متواتر]] می‌توان به [[حدیث غدیر]] اشاره کرد که تعداد [[راویان]] آن از طبقه [[صحابه]] بیش از صد نفر و از طبقه [[تابعین]] بیش از هشتاد نفر گزارش شده است.
# '''[[خبر واحد]]:''' حدیثی است که [[راویان]] آن در طبقات مختلف به حد [[تواتر]] نرسیده‌اند. [[خبر واحد]] به‌تنهایی قابل وثوق و [[اطمینان]] نیست و باید با قرائن دیگر [[حجیت]] آن را اثبات کرد. بیشتر روایاتی که به ما رسیده‌اند، در گروه خبر واحدند. از این رو باید به کمک قرائن مختلف بتوان درجه احتمال آن را بالا برد و این کار بررسی علمی [[احادیث]] است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۸۰.</ref>.


مطابق با روش‌های [[علوم]] حدیث، [[احادیث]] غیرمتواتر به چهار گروه تقسیم می‌شوند:
[[فقها]] [[قواعد]] و شیوه‌هایی برای فهم [[درستی]] حدیث بیان کرده‌اند که عبارت‌اند از:
# '''صحیح:''' خبری است که [[سند]] آن با [[نقل]] [[راوی]] امامی [[عادل]] به [[معصوم]] برسد. این دسته [[احادیث]] در حد [[تواتر]] نیستند، ولی کاملاً قابل اعتمادند.
# عرضه روایات بر [[قرآن]]: قرآن افزون بر ملاک درستی و نادرستی [[احادیث]]، وسیله‌ای برای فهم احادیث نیز شمرده شده‌ است<ref>کلینی، الکافی، ۱/۶۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۲۳۵–۲۳۶ و ۲۴۲–۲۴۴؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۳/۵۸۵.</ref>؛
# '''[[حسن]] (نیکو):''' سند به واسطه امامی [[ستایش]] شده که تصریح بر [[عدالت]] وی نگردیده به معصوم برسد، به عبارتی [[عدالت]] همه ناقلان محرز نیست، ولی به [[پاک]] بودن اعتقادشان [[اطمینان]] داریم.
# عرضه [[حدیث]] به [[سنت]] [[قطعی]]؛
# '''[[موثق]]:''' برخی از [[راویان]] [[عادل]] و پاک‌اند، یعنی به [[معصومین]] [[دروغ]] نمی‌بندند، ولی [[شیعه]] نیستند.
# توجه به محاورات [[عرفی]] و لغوی: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} به زبان متعارف و شناخته‌ شده [[زمان]] خود [[سخن]] گفته‌اند؛ از این‌رو [[فهم]] سخن آنان، با دقت در محاورات عرفیِ رایجِ در زمان ایشان ممکن خواهد شد<ref>طوسی، المبسوط، ۲/۹۰؛ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱/۲۶۵–۲۶۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۲/۲۴۸.</ref>؛
# '''ضعیف:''' شرایط سه دسته مذکور را ندارند<ref>شهید اول، ذکری الشیعه فی احکام الشریعه، ج۱، ص۴۸؛ شهید ثانی، الرعایه، ص۶۶-۷۱؛ ابن فهد حلّی، المهذب البارع، ج۱، ص۶۶؛ شیخ بهائی، مشرق الشمسین، ص۲۵.</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۸۰؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]].</ref>
# توجه به [[مناصب]] [[معصومان]]{{ع}}: پیامبر{{صل}} و [[ائمه]]{{ع}} دارای مناصب و [[شئون]] گوناگونی چون تبلیغ احکام، [[قضاوت]] و [[رهبری اجتماع]] بوده‌اند<ref>شهید اول، القواعد و الفوائد فی الفقه و الاصول و العربیه، ۱/۲۱۴–۲۱۵؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۱/۱۲۰.</ref> و سخنان آنان به مقتضای مناصب یاد شده بیان شده‌ است. [[حدیثی]] که در مقام [[بیان احکام]] باشد، حکمی ثابت و [[جاودانه]] و برای همه زمان‌ها خواهد بود؛ اما دسته‌ای دیگر با توجه به شرایط و موقعیت‌های ویژه ممکن است [[قضایی]] یا [[حکومتی]] یا غیر آن باشند؛
# [[ارشاد]] [[روایات]] به امور عقلایی: مضمون برخی از روایات، [[تأیید]] روش‌های عقلا در [[زندگی]] است. توجه به این اصل در فهم درست روایات دخیل است؛ ازجمله بیشتر [[فقها]] برای [[اثبات]] جواز [[تقلید]]، به بنای عُقلا مبنی بر [[لزوم]] [[رجوع]] غیر [[عالم]] و غیر متخصص به عالم و متخصص استناد کرده‌اند؛
# وضع الفاظ برای [[روح]] معنا: یکی از اصولی که در فهم روایات و [[معارف دینی]] حل بسیاری از [[مشکلات]] شمرده می‌شود، توجه به این نکته است که الفاظ برای روح معنا وضع شده‌اند؛
# توجه به عنصر [[زمان]] و مکان<ref>شهید اول، القواعد و الفوائد فی الفقه و الاصول و العربیه، ۱/۱۵۱–۱۵۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۹/۲۸۹، ۳۴۳؛ ۲۲/۱۷۲، ۴۲۸–۴۲۹ و ۴۱/۲۱۶.</ref>؛
# [[شناخت راه]] جمع میان [[اخبار]] [[متعارض]]؛
# ارجاع [[حدیث متشابه]] به محکم؛
# توجه به [[اختلاف]] نسخه‌ها؛
# بررسی محتوایی [[حدیث]]؛
# توجه به متون [[فقهی]] نخستین<ref>[[محمد صادق مزینانی |مزینانی، محمد صادق]]، [[حدیث (مقاله)|مقاله «حدیث»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۳۲۶.</ref>.


==[[عوامل تعارض در روایات]]==
== جایگاه [[منابع حدیثی]] ==
وجود [[اختلاف]] در میان [[احادیث]] [[فقهی]] و [[تعارض]] آنها موجب گردیده که [[اصولیین]] پیش از آنکه به راه‌حل‌های تعارض بپردازند به تحقیق دربارۀ علل و عوامل بروز [[تعارض بین روایات]] فقهی [[همت]] گمارند.
چهار کتاب حدیثی شیعه<ref>الکافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب الاحکام و الاستبصار.</ref> نزد عالمان شیعه از اعتبار خاصی برخوردارند و مهم‌ترین [[منابع حدیثی شیعه]] به‌شمار می‌آیند تا جایی که به «اصول اربعه» [[شهرت]] یافته‌اند. [[قدمت]] زمانی و نزدیکی آنها به [[زمان]] [[حضور]] [[معصومان]]، تنظیم و باب‌بندی زیبا و حجم زیاد و گستردگی مباحث از عوامل این شهرت است<ref>مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۸۴–۸۵.</ref>.
برخی از علمای [[اهل سنت]] وجود تعارض در [[روایات]] را دلیل بر [[اجتهادی]] بودن آرای آنان شمرده و [[طبیعت]] [[اجتهاد]] را عامل اصلی اختلاف آرا و تعارض روایات دانسته‌اند و به این ترتیب [[مرجعیت]] روایات را در [[استنباط احکام]] و [[ارزش]] [[تشریعی]] آنها را [[نفی]] و [[مقام ائمه]]{{ع}} را به رتبۀ سایر مجتهدین تنزل داده‌اند<ref>تعارض الادلة الشرعیه، ص۳۸.</ref>.
# [[کتاب‌های چهارگانه]]:
[[شهید صدر]] در پاسخ به این [[شبهه]]، عوامل مؤثر در تعارض را اموری خارج از [[روایت]] دانسته و آنها را در هشت بند آورده که عبارتند از: [[ذهنیت فقیه]]، [[نسخ]] [[احکام]]، فقدان قرائن، نقل به معنی، تدریجی بودن، [[بیان احکام]] [[تقیه]]، شرایط زمانی [[راوی]] و [[کذب]] راوی<ref>فقه سیاسی، ج۹، ص۳۰۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۲۶۶.</ref>
## [[الکافی]] تألیف [[محمد بن یعقوب کلینی]]، وی در دقت [[علمی]]، [[ثبت]] و [[ضبط حدیث]] و نیز [[وثاقت]]، مقامی برجسته در نزد [[عالمان]] [[شیعی]] ازجمله [[نجاشی]]، [[شیخ مفید]]، [[محقق کرکی]]، [[شهید]] اول و دیگران دارد و [[عالمان شیعه]] از این کتاب ستایش‌های بسیار کرده‌اند<ref> نوری، خاتمة مستدرک، ۳/۴۶۳–۴۷۰.</ref>.
## [[من لایحضره الفقیه]]، تألیف [[محمد بن علی]] ملقّب به [[صدوق]]، از او نیز [[علما]] به [[نیکی]] یاد کرده‌اند و او را از استوانه‌های [[فقه شیعه]] شمرده‌اند<ref> نوری، خاتمة مستدرک، ۴/۵؛ امام خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۴–۱۶.</ref>. او کتاب‌های [[روایی]] بسیاری دارد که برجسته‌ترینِ آنها این کتاب است.
## [[تهذیب الاحکام]] تألیف [[محمد بن حسن]]، معروف به [[شیخ طوسی]]، علمای شیعه، [[طوسی]] را از بزرگ‌ترین علمای شیعه شمرده‌اند<ref> آقابزرگ، مقدمه، ۱/۲–۴۲.</ref>.
## [[الاستبصار]] این کتاب نیز از آثار شیخ طوسی است. [[هدف]] وی در این کتاب جمع [[عرفی]] میان [[اخبار]] [[متعارض]] است<ref>طوسی، الاستبصار، ۱/۳.</ref>.
# [[نهج‌البلاغه]]: مجموعه‌ای از [[خطبه‌ها]]، [[نامه‌ها]] و [[کلمات قصار]] [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} است که [[سید رضی]] آن را گرد آورده‌است.
# [[مصحف فاطمه]]{{ع}}: مصحف فاطمه{{ع}} مجموعه مطالبی است که [[جبرئیل]] پس از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} تا [[شهادت فاطمه]]{{ع}} به ایشان می‌گفت و [[فاطمه]]{{ع}} برای [[علی]]{{ع}} [[املا]] می‌کرد و ایشان آن را می‌نوشت<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۳۹–۲۴۱.</ref>.
# [[صحیفه سجادیه]]: صحیفه سجادیه مجموعه دعاهایی است که [[امام باقر]]{{ع}} و [[زید بن علی]] از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] کرده‌اند<ref>استادولی، مقدمه کتاب صحیفه سجادیه امام‌سجاد{{ع}}، ۱۵–۱۶.</ref>.
# [[تحف العقول]]: مؤلف این کتاب [[ابن‌شعبه حرانی]] از معاصران [[صدوق]] است<ref>غفاری، مقدمه تحف العقول، ۹.</ref> و [[روایات]] آن مرسل است<ref>غفاری، مقدمه تحف العقول، ۳.</ref>.
# [[بحار الأنوار]]: تألیف [[محمد باقر مجلسی]]، مجموعه‌ای از چهارصد کتاب و رساله و در [[حقیقت]] کتابخانه کوچکی که به نام [[بحار الانوار]] خوانده شده‌ است.
# [[مستدرک الوسائل]]: این کتاب تألیف [[میرزا حسین نوری]] است.
# [[تفسیر عیاشی]]: تألیف [[ابوعمرو محمد بن مسعود عیاشی]] است. این کتاب، [[تفسیری]] [[روایی]] بر همه [[قرآن]] است و همه [[روایات]] آن نیز مستند و رجال اسناد آن از ماوراءالنهر بوده‌اند؛ ولی امروزه تنها دو جلد از این [[تفسیر]] تا [[سوره مائده]] با حذف رجال [[سند]] و مرسل در دست است<ref>آقابزرگ، الذریعه، ۴/۲۹۵؛ امین، سید حسن، مستدرکات اعیان الشیعه، ۶/۳۰۷.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی |مزینانی، محمد صادق]]، [[حدیث (مقاله)|مقاله «حدیث»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۳۲۶.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۷۷: خط ۹۰:
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه''']]
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:1100516.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|'''درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه''']]
# [[پرونده:1100516.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|'''درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه''']]
# [[پرونده:1100701.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۲''']]
# [[پرونده:IM009800.jpg|22px]] [[محمد صادق مزینانی |مزینانی، محمد صادق]]، [[حدیث (مقاله)|مقاله «حدیث»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۴''']]
# [[پرونده:IM009800.jpg|22px]] [[محمد صادق مزینانی |مزینانی، محمد صادق]]، [[حدیث (مقاله)|مقاله «حدیث»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۴''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}

نسخهٔ ‏۱۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۲

حدیث یا روایت در اصطلاح دینی به سخن پیامبر و امامان معصوم (ع) گفته می‌شود. به سخنان خداوند نیز (غیر از قرآن کریم) "حدیث قدسی" می‌گویند. از آنجا که گفته‌های رسول خدا (ص) و ائمه برای مسلمانان حجّت و سند است، آنچه از آن پیشوایان شنیده می‌شده، ثبت می‌گردید یا در خاطره‌ها و حافظه‌ها می‌ماند و برای دیگران بازگو می‌شد. به کسی که احادیث معصومین را بنویسد و نقل کند "محدّث" گفته می‌شود. علم شناختِ حدیث در فرهنگ اسلام، "درایه" نام دارد. به نقل اینگونه سخنان "روایت" و به ناقلان احادیث، "راوی" هم گفته می‌شود. مجموعه‌های مفصّلی از احادیث پیامبر و امامان در کتب روایت گردآوری شده است و در معارف اسلام و احکام شرعی، یکی از منابع استخراج حکم خدا در کنار قرآن محسوب می‌شود. هر یک از ائمه شیعه، یارانی داشته‌اند که احادیث را از آنان شنیده و می‌نگاشتند. نام و مشخصاتِ اصحابی که راوی حدیث بوده‌اند، در "کتب رجال" آمده است.

معناشناسی

«حدیث» به معنای نو و جدید است. خبر و سخن را نیز حدیث گویند[۱]. حدیث در اصطلاح، سخنی است که قول، فعل یا تقریر معصوم(ع) را گزارش کند[۲]؛ پس کاربرد این واژه برای آنچه از غیر معصوم رسیده، مَجاز است[۳]؛ ولی در اصطلاح محدثان حدیث کاربرد گسترده‌تری دارد و به هر چیزی که از معصوم یا دربارۀ معصوم از دیگری نقل شود، حدیث گفته می‌شود[۴].

به مجموعه دانش‌هایی که به نوعی مرتبط با حدیث‌اند، علم حدیث یا علوم حدیث گفته می‌شود[۵]. علم حدیث علمی است که به سبب آن سخنان، افعال و احوال پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) شناخته می‌شود و به دو قسم «روایة الحدیث» و «درایة الحدیث» تقسیم می‌شود. «روایة الحدیث» علمی است که از حیث پیوستگی حدیث با معصوم از این جهت که راوی عادل و ضابط است یا نه، بحث می‌کند و درایة الحدیث که به آن فقه الحدیث نیز گفته شده‌ است، علمی است که از مفاد الفاظ متن حدیث همانند شرح لغت‌ها، بیان حالات حدیث مانند اطلاق، تقیید یا داشتن مُعارض بحث می‌کند[۶].[۷]

حدیث بر دو گونه است: حدیث قدسی و حدیث غیر قدسی. حدیث غیر قدسی همان است که درباره آن گفته شد. اما حدیث قدسی، کلام خداوند است که از زبان معصوم بیان شده است، ولی جزو آیات قرآن نیست. پیامبر اکرم (ص) گاه حکمی را از جانب خداوند متعال بیان می‌فرمود، مانند آنچه درباره روزه از قول خداوند روایت شده است که "روزه برای من است". علمای حدیث این‌گونه احادیث را "حدیث قدسی" نامیده‌اند. یعنی از عالم بالا و منتسب به خداوند است[۸].

پیشینه تدوین حدیث

پیشینه حدیث به آغاز اسلام و نزول وحی بر پیامبر اکرم(ص) بازمی‌گردد. بر اساس روایاتی که از شیعه و اهل سنت نقل شده‌ است، پیامبر اکرم(ص) به حفظ، ثبت و نقل حدیث[۹] و مذاکره آن[۱۰] سفارش کرده‌ است؛ ولی با همه تأکیدی که حضرت به ثبت روایات داشت، خلیفه اول و دوم با این ادعا که کتاب خدا با حدیث اشتباه نشود و مصونیت قرآن محفوظ بماند[۱۱]، از نوشتن، تدوین و نقل آن به‌شدت جلوگیری کردند[۱۲]. منع نوشتن حدیث تا زمان حکومت عمر بن عبدالعزیز ادامه داشت. او این منع را لغو کرد؛ در حالی‌که در آن زمان بیشتر صحابه از دنیا رفته بودند[۱۳]. در دوران منع نوشتن حدیث، امیرالمؤمنین علی(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) به حفظ، کتابت و نشر حدیث توجه داشتند و خود به نوشتن حدیث پرداختند و پیروان خود را نیز بدان تشویق کردند[۱۴].

معصومان (ع) یاران و شاگردان خود را تشویق به ثبت و ضبط احادیث می‌کردند و بسیاری از روایات شیعی از عصر صادقین به بعد در قالب کتاب تدوین شدند[۱۵]. جمعی از اصحاب ائمه(ع) از دست‌اندرکاران این کار بودند[۱۶]. مجموعه این مکتوباتِ محدثان شیعه به ۶۶۰۰ کتاب (رساله یا نوشته)[۱۷] یا شش هزار کتاب و چهارصد اصل رسید[۱۸]. کتاب‌های کافی از محمد بن یعقوب کلینی، من لایحضره الفقیه از شیخ صدوق، تهذیب الاحکام و استبصار از محمد بن حسن طوسی، چهار کتاب مهم حدیثی شیعه، در قرن چهارم و پنجم بر اساس همان کتاب‌ها و اصول تألیف شدند[۱۹]. در سده دهم هجری کتاب‌های وافی از محمد محسن فیض کاشانی، وسائل الشیعه از محمد حسن حر عاملی، بحار الانوار از محمد باقر مجلسی و عوالم العلوم از عبدالله بحرانی اصفهانی با سبکی نو به تدوین حدیث رونق دادند و پس از آنها نیز عده‌ای از علما مانند میرزا حسین نوری با نگارش کتاب‌هایی مانند مستدرک الوسائل به تکمیل آن پرداختند[۲۰].

در میان اهل سنت نیز پس از رفع ممنوعیت نوشتن حدیث، اقداماتی صورت گرفت. محمد بن شهاب زهری در قرن دوم هجری احادیث مدینه را گردآوری و برای عمر بن عبدالعزیز فرستاد و او آنها را به صورت دفترهایی به شهرها فرستاد[۲۱]. از قرن دوم هجری شخصیت‌های بسیاری به نگارش حدیث روی آوردند[۲۲]. این زمان زمینه‌ساز دوران شکوفایی تدوین حدیث در قرن سوم و چهارم شد. صحاح شش‌گانه اهل سنت، صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابن‌ماجه، سنن ابی‌داوود، سنن ترمذی و سنن نسایی به ترتیب در این عصر تألیف شده‌اند[۲۳]، به جز صحاح شش‌گانه کتاب‌های حدیثی دیگری نیز در همین مقطع تألیف شدند[۲۴]. از قرن پنجم به بعد کار تدوین جوامع حدیثی، نگارش مستدرکات و نگارش شرح بر کتاب‌های حدیثی در میان اهل سنت پیگیری شد[۲۵].[۲۶]

جایگاه و اهمیت حدیث

حدیث پس از قرآن کریم، منبع اصلی معارف و احکام اسلام است و در همه علوم اسلامی از قبیل تفسیر قرآن، اصول فقه، فقه، کلام، فلسفه، تاریخ، اخلاق و عرفان نقشی مهم و برجسته دارد. در قرآن کریم اصول اساسی مسائل اعتقادی و اخلاق و احکام بیان شده و شرح و تفصیل و تطبیق آن در شرایط گوناگون نیازمند شرح و تفسیر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است[۲۷].

درباره جایگاه و اهمیت احادیث، روایات بسیاری در فضیلت فراگیری، حفظ و مذاکره حدیث[۲۸] و به‌ویژه فهم حدیث آمده است، تا جایی که به‌دست آوردن یک حدیث درباره حلال و حرام از همه امور مادی، برتر از دنیا معرفی شده[۲۹] و منزلت شیعیان به اندازه نقل و فهم آنان از روایات دانسته شده است[۳۰] و گفته شده فهم یک روایت بهتر از نقل ده روایت است[۳۱]. به همین جهت مسلمانان نیز اهتمامی ویژه به حدیث داشته‌اند[۳۲].

از سوی دیگر، حدیث از صدر اسلام در معرض تحریف و جعل افراد منحرف و سودجو بوده است[۳۳] و بنی‌امیه[۳۴] و ملحدان مانند ابن ابی العوجا[۳۵] از مهم‌ترین جریان‌های تحریف‌گر احادیث پیامبر(ص) و ائمه اهل بیت(ع) بوده‌اند. محدثان برای حفاظت حدیث از تحریف و تصحیح و نقل درست آن، اجازه حدیث را مرسوم کردند و محدثان برای دریافت و نقل حدیث می‌بایست اجازه یا جواز دریافت و نقل می‌گرفتند[۳۶].[۳۷]

اقسام حدیث و اعتبار آن

حدیث از زوایای مختلف در خور تقسیم است: در یک تقسیم‌بندی، خبر به متواتر، مستفیض و واحد تقسیم شده است[۳۸]. خبر نقل شده در صورتی که علم‌آور باشد[۳۹] به گونه‌ای که واسطه نقل آن جماعتی باشند که عادتاً هماهنگی در میان آنها برای جعل حدیث و دروغگویی ممتنع است، به آن خبر متواتر گفته می‌شود[۴۰] و خبری که راویان آن در هر طبقه بیش از دو یا سه نفر باشند، اما به حد تواتر نرسد، مستفیض گفته می‌شود[۴۱]؛ همچنین در صورتی که علم‌آور نباشد[۴۲] و ظن‌آور باشد، خبر واحد نامیده می‌شود، خواه راوی آن یک نفر باشد یا بیشتر[۴۳].

حدیث از ابعاد دیگر نیز تقسیماتی دارد؛ از جهت صفات راویان به خبر صحیح، حَسن، موثق و ضعیف تقسیم شده است. حدیث صحیح آن است که همه سلسله سند روایت را راویان امامی عادل تشکیل دهند[۴۴]. حدیث حسن حدیثی است که راوی آن امامی ممدوح باشد؛ یعنی به وثاقت او تصریح شده باشد[۴۵]. حدیث موثق به حدیثی گویند که در سلسله سند فردی غیر امامیِ ثقه باشد؛ اگرچه بقیه امامی عادل باشند[۴۶]. حدیث ضعیف آن است که راوی آن امامیِ عادل یا ممدوح یا مخالفی که وثاقت او تأیید شده، نباشد[۴۷].

همچنین حدیث از جهت اتصال یا عدم اتصال سند به معصوم(ع) به خبر مسند، معلق، مقطوع، منقطع و مرسل و از جهت منبع خبر به حدیث قدسی (کلام خداوند) و غیر قدسی تقسیم شده‌ است[۴۸].

از میان اقسام حدیث، علما حجیت خبر متواتر را پذیرفته‌اند؛ زیرا خبر متواتر یقین‌آور و موجب قطع است و قطع به خودی خود حجت است و حجیت آن نیازی به جعل و تعبد شرعی ندارد[۴۹]؛ اما در حجیت خبر واحد اختلاف است[۵۰].[۵۱]

شناخت و فهم حدیث

"درایة الحدیث" علمی است که موضوع آن به‌طور مشخص متن و محتوای حدیث است و با استفاده از آن، شیوه فهم و تفسیر روایات دانسته می‌شود[۵۲].

فقها قواعد و شیوه‌هایی برای فهم درستی حدیث بیان کرده‌اند که عبارت‌اند از:

  1. عرضه روایات بر قرآن: قرآن افزون بر ملاک درستی و نادرستی احادیث، وسیله‌ای برای فهم احادیث نیز شمرده شده‌ است[۵۳]؛
  2. عرضه حدیث به سنت قطعی؛
  3. توجه به محاورات عرفی و لغوی: پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) به زبان متعارف و شناخته‌ شده زمان خود سخن گفته‌اند؛ از این‌رو فهم سخن آنان، با دقت در محاورات عرفیِ رایجِ در زمان ایشان ممکن خواهد شد[۵۴]؛
  4. توجه به مناصب معصومان(ع): پیامبر(ص) و ائمه(ع) دارای مناصب و شئون گوناگونی چون تبلیغ احکام، قضاوت و رهبری اجتماع بوده‌اند[۵۵] و سخنان آنان به مقتضای مناصب یاد شده بیان شده‌ است. حدیثی که در مقام بیان احکام باشد، حکمی ثابت و جاودانه و برای همه زمان‌ها خواهد بود؛ اما دسته‌ای دیگر با توجه به شرایط و موقعیت‌های ویژه ممکن است قضایی یا حکومتی یا غیر آن باشند؛
  5. ارشاد روایات به امور عقلایی: مضمون برخی از روایات، تأیید روش‌های عقلا در زندگی است. توجه به این اصل در فهم درست روایات دخیل است؛ ازجمله بیشتر فقها برای اثبات جواز تقلید، به بنای عُقلا مبنی بر لزوم رجوع غیر عالم و غیر متخصص به عالم و متخصص استناد کرده‌اند؛
  6. وضع الفاظ برای روح معنا: یکی از اصولی که در فهم روایات و معارف دینی حل بسیاری از مشکلات شمرده می‌شود، توجه به این نکته است که الفاظ برای روح معنا وضع شده‌اند؛
  7. توجه به عنصر زمان و مکان[۵۶]؛
  8. شناخت راه جمع میان اخبار متعارض؛
  9. ارجاع حدیث متشابه به محکم؛
  10. توجه به اختلاف نسخه‌ها؛
  11. بررسی محتوایی حدیث؛
  12. توجه به متون فقهی نخستین[۵۷].

جایگاه منابع حدیثی

چهار کتاب حدیثی شیعه[۵۸] نزد عالمان شیعه از اعتبار خاصی برخوردارند و مهم‌ترین منابع حدیثی شیعه به‌شمار می‌آیند تا جایی که به «اصول اربعه» شهرت یافته‌اند. قدمت زمانی و نزدیکی آنها به زمان حضور معصومان، تنظیم و باب‌بندی زیبا و حجم زیاد و گستردگی مباحث از عوامل این شهرت است[۵۹].

  1. کتاب‌های چهارگانه:
    1. الکافی تألیف محمد بن یعقوب کلینی، وی در دقت علمی، ثبت و ضبط حدیث و نیز وثاقت، مقامی برجسته در نزد عالمان شیعی ازجمله نجاشی، شیخ مفید، محقق کرکی، شهید اول و دیگران دارد و عالمان شیعه از این کتاب ستایش‌های بسیار کرده‌اند[۶۰].
    2. من لایحضره الفقیه، تألیف محمد بن علی ملقّب به صدوق، از او نیز علما به نیکی یاد کرده‌اند و او را از استوانه‌های فقه شیعه شمرده‌اند[۶۱]. او کتاب‌های روایی بسیاری دارد که برجسته‌ترینِ آنها این کتاب است.
    3. تهذیب الاحکام تألیف محمد بن حسن، معروف به شیخ طوسی، علمای شیعه، طوسی را از بزرگ‌ترین علمای شیعه شمرده‌اند[۶۲].
    4. الاستبصار این کتاب نیز از آثار شیخ طوسی است. هدف وی در این کتاب جمع عرفی میان اخبار متعارض است[۶۳].
  2. نهج‌البلاغه: مجموعه‌ای از خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار امیرالمؤمنین علی(ع) است که سید رضی آن را گرد آورده‌است.
  3. مصحف فاطمه(ع): مصحف فاطمه(ع) مجموعه مطالبی است که جبرئیل پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) تا شهادت فاطمه(ع) به ایشان می‌گفت و فاطمه(ع) برای علی(ع) املا می‌کرد و ایشان آن را می‌نوشت[۶۴].
  4. صحیفه سجادیه: صحیفه سجادیه مجموعه دعاهایی است که امام باقر(ع) و زید بن علی از امام سجاد(ع) نقل کرده‌اند[۶۵].
  5. تحف العقول: مؤلف این کتاب ابن‌شعبه حرانی از معاصران صدوق است[۶۶] و روایات آن مرسل است[۶۷].
  6. بحار الأنوار: تألیف محمد باقر مجلسی، مجموعه‌ای از چهارصد کتاب و رساله و در حقیقت کتابخانه کوچکی که به نام بحار الانوار خوانده شده‌ است.
  7. مستدرک الوسائل: این کتاب تألیف میرزا حسین نوری است.
  8. تفسیر عیاشی: تألیف ابوعمرو محمد بن مسعود عیاشی است. این کتاب، تفسیری روایی بر همه قرآن است و همه روایات آن نیز مستند و رجال اسناد آن از ماوراءالنهر بوده‌اند؛ ولی امروزه تنها دو جلد از این تفسیر تا سوره مائده با حذف رجال سند و مرسل در دست است[۶۸].[۶۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. فراهیدی، کتاب العین، ۳/۱۷۷؛ جوهری، الصحاح، ۱/۲۷۸؛ فیومی، المصباح المنیر ۱۲۴.
  2. میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۳۳۸؛ مامقانی، مقباس الهدایه فی علم الدرایه، ۱/۵۷.
  3. بهایی، الوجیزه، ۴؛ بهایی، مشرق الشمسین، ۲۲.
  4. رحمان‌ستایش، مبانی رجالی و حدیث‌شناسی امام خمینی، ۲.
  5. رحمان‌ستایش، مبانی رجالی و حدیث‌شناسی امام خمینی، ۲.
  6. عصارپور آرانی، روشهای فقه الحدیثی امام خمینی، ۱۱.
  7. مزینانی، محمد صادق، مقاله «حدیث»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۳۲۶.
  8. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۷۹- ۲۸۰.
  9. ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ۱/۶–۱۳؛ خطیب بغدادی، تقیید العلم، ۶۷، ۶۹ و ۷۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۴ و ۱۵۱.
  10. کلینی، الکافی، ۱/۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۵۲؛ حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفه، ۸۷.
  11. مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۵۰–۵۱.
  12. حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفه، ۲۶۷.
  13. بخاری، صحیح البخاری، ۱/۳۳.
  14. فیض کاشانی، الوافی، ۱/۲۲۷، ۲۳۱ و ۲۳۵–۲۳۶؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۷/۳۰۲؛ آقابزرگ، الذریعه، ۲/۳۰۶.
  15. کلینی، الکافی، ۱/۵۲.
  16. غفاری، تلخیص مقباس، ۲۳۸.
  17. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۳۰/۱۶۵؛ امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ۱/۱۲۳.
  18. آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۲/۱۳۴.
  19. غفاری، تلخیص مقباس، ۲۴۲؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۲/۱۳۴–۱۳۵.
  20. مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۱۱۲–۱۲۲.
  21. عمری، بحوث فی تاریخ السنة المشرفه، ۲۳۵.
  22. عمری، بحوث فی تاریخ السنة المشرفه، ۲۳۲–۲۳۳.
  23. مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۱۳۱–۱۳۵.
  24. مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۱۳۵.
  25. مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۱۳۶–۱۳۸.
  26. مزینانی، محمد صادق، مقاله «حدیث»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۳۲۶؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص۹۸.
  27. نحل، ۴۴؛ حشر، ۷؛ طباطبایی، المیزان، ۳/۸۴–۸۵.
  28. کلینی، الکافی، ۱/۳۳ و ۴۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۶ و ۱۵۳.
  29. مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۴۶.
  30. مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۵۲.
  31. نعمانی، الغیبه، ۱۴۱.
  32. آقابزرگ، الذریعه، ۲/۱۲۸.
  33. مطهری، مجموعه آثار، ۲۱/۹۶–۹۷ و ۲۵/۴۴۲.
  34. مطهری، مجموعه آثار، ۲۲۲/۲۰۲.
  35. مفضل، توحید المفضل، ۳۰ و ۳۹–۴۰؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۱۰/۱۱۳.
  36. آقابزرگ، الذریعه، ۱/۱۳۱–۲۶۶.
  37. مزینانی، محمد صادق، مقاله «حدیث»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۳۲۶.
  38. بهایی عاملی، الوجیزه، ۴–۵؛ عراقی، الاجتهاد و التقلید، ۴۷.
  39. سید مرتضی، رسائل، ۲/۲۸۳؛ کرکی، جامع المقاصد، ۳/۳۶۷.
  40. شهید ثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایه، ۶۱؛ بهایی عاملی، الوجیزه ۴؛ صدر، سید محمد باقر، قاعده لاضرر، ۲۴–۲۵.
  41. عراقی، الاجتهاد و التقلید، ۴۷؛ فضلی، اصول الحدیث، ۹۹.
  42. سید مرتضی، الذریعه، ۲/۴۰؛ حائری اصفهانی، الفصول الغرویه فی الأصول الفقهیه، ۲۷۰.
  43. حلی، علامه، مبادئ الوصول الی علم الأصول، ۲۰۵؛ میرزای قمی، القوانین المحکمة فی الاصول، ۲/۳۹۳.
  44. شهید ثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایه، ۷۶.
  45. شهید ثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایه، ۸۱.
  46. شهید ثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایه، ۸۴–۸۵.
  47. شهید ثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایه، ۸۶.
  48. بهایی عاملی، الوجیزه، ۴–۵.
  49. صدر، سیدمحمدباقر، دروس، ۱/۲۷۰–۲۷۱؛ پژوهشگاه علوم، ۳۹۶.
  50. سید مرتضی، الذریعه، ۲/۴۱؛ طوسی، العده، ۱/۹۷؛ حلی، محقق، معارج الاصول، ۲۰۳–۲۰۴ و ۲۰۷–۲۰۸؛ حلی، علامه، مبادئ الوصول الی علم الأصول، ۲۰۵–۲۰۶.
  51. مزینانی، محمد صادق، مقاله «حدیث»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۳۲۶؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص۱۲۹.
  52. رحمان‌ستایش، مبانی رجالی و حدیث‌شناسی امام خمینی، ۸۹.
  53. کلینی، الکافی، ۱/۶۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲/۲۳۵–۲۳۶ و ۲۴۲–۲۴۴؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۳/۵۸۵.
  54. طوسی، المبسوط، ۲/۹۰؛ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱/۲۶۵–۲۶۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۲/۲۴۸.
  55. شهید اول، القواعد و الفوائد فی الفقه و الاصول و العربیه، ۱/۲۱۴–۲۱۵؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۱/۱۲۰.
  56. شهید اول، القواعد و الفوائد فی الفقه و الاصول و العربیه، ۱/۱۵۱–۱۵۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۹/۲۸۹، ۳۴۳؛ ۲۲/۱۷۲، ۴۲۸–۴۲۹ و ۴۱/۲۱۶.
  57. مزینانی، محمد صادق، مقاله «حدیث»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۳۲۶.
  58. الکافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب الاحکام و الاستبصار.
  59. مهریزی، آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه، ۸۴–۸۵.
  60. نوری، خاتمة مستدرک، ۳/۴۶۳–۴۷۰.
  61. نوری، خاتمة مستدرک، ۴/۵؛ امام خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۴–۱۶.
  62. آقابزرگ، مقدمه، ۱/۲–۴۲.
  63. طوسی، الاستبصار، ۱/۳.
  64. کلینی، الکافی، ۱/۲۳۹–۲۴۱.
  65. استادولی، مقدمه کتاب صحیفه سجادیه امام‌سجاد(ع)، ۱۵–۱۶.
  66. غفاری، مقدمه تحف العقول، ۹.
  67. غفاری، مقدمه تحف العقول، ۳.
  68. آقابزرگ، الذریعه، ۴/۲۹۵؛ امین، سید حسن، مستدرکات اعیان الشیعه، ۶/۳۰۷.
  69. مزینانی، محمد صادق، مقاله «حدیث»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۳۲۶.