←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[امام علی]] {{ع}}: خداوندا! من از [[غالیان]] (ستایندگان افراطی) بیزارم، همانند [[بیزاری]] [[عیسی بن مریم]] از [[نصارا]]. خداوندا! همواره آنان را [[خوار]] ساز و هیچ یک از آنان را [[یاری]] نرسان<ref>{{متن حدیث|عنه {{ع}}: اللهُم إنی بَریءٌ مِنَ الغُلاةِ کبَراءَةِ عیسَی بنِ مَریمَ مِنَ النصاری، اللهُم اخذُلهُم أبَداً، ولا تَنصُر مِنهُم أحَداً}} (الأمالی، طوسی، ص ۶۵۰، ح ۱۳۵۰).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۷۷۸.</ref> | [[امام علی]] {{ع}}: خداوندا! من از [[غالیان]] (ستایندگان افراطی) بیزارم، همانند [[بیزاری]] [[عیسی بن مریم]] از [[نصارا]]. خداوندا! همواره آنان را [[خوار]] ساز و هیچ یک از آنان را [[یاری]] نرسان<ref>{{متن حدیث|عنه {{ع}}: اللهُم إنی بَریءٌ مِنَ الغُلاةِ کبَراءَةِ عیسَی بنِ مَریمَ مِنَ النصاری، اللهُم اخذُلهُم أبَداً، ولا تَنصُر مِنهُم أحَداً}} (الأمالی، طوسی، ص ۶۵۰، ح ۱۳۵۰).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۷۷۸.</ref> | ||
==علل و زمینههای [[غلو]] درباره [[حضرت علی]]{{ع}} و [[رشد]] آن== | |||
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین مسائلی که زمینه غلو را درباره [[شخصیت حضرت علی]]{{ع}} فراهم آورد، آشکار شدن گوشههایی از [[شخصیت]] والای آن حضرت در [[زمان]] حکومتش در [[کوفه]] بود. [[جامعه]] آن [[روز]]، به واسطه [[اعمال]] سلیقه [[حاکمان]]، فرسنگها از [[قرآن]] و [[سنت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فاصله گرفت و این امر تودههای [[تازه مسلمان]] را که با هزاران [[امید]] رو به [[اسلام]] آورده بودند، در [[ناامیدی]] فرو برد؛ بهویژه هنگامی که از بعضی [[صحابه]]، مطالبی درباره [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} میشنیدند و آن را با [[سیره]] حاکمان خود مقایسه میکردند، بیشتر در [[حسرت]] فرو میرفتند. از سوی دیگر حضرت علی{{ع}} خود را احیاکننده سنت پیامبر اکرم{{صل}} شناساند و در این راه [[قاطعیت]] [[شگفتی]] از خود بروز میداد. [[سیره حکومتی]] و [[ساده زیستی]] حضرت در عین قاطعیت، برای آنان که دربار شاهان بزرگ را دیده بودند، بسیار جالب توجه بود. افزون بر همه اینها جامع الاضداد بودن حضرت علی{{ع}} آنها را در [[حیرت]] فرو میبرد. ظهور صفاتی مانند [[شجاعت]]، [[علم]] و [[بلاغت]] در آن حضرت که تا آن زمان برای آن مثالی ندیده بودند، آنها را متحیر میکرد. جملاتی همچون {{متن حدیث|سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹، فقره ۵. نیز ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۹۲، فقره ۲: {{متن حدیث|فَاسْأَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا [تَسْأَلُونَنِي] تَسْأَلُونِّي عَنْ شَيْءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا...}}.</ref> بر إعجاب و حیرت همگان میافزود. نیز [[پیشگوییها]] و [[خبرهای غیبی]] که بسیاری از آنها را در خطبههای خود برای [[مردم]] بیان میکرد و آنان را از فتنههایی که رخ خواهد داد، [[آگاه]] میساخت<ref>برای آگاهی اجمالی از پیشگوییهای حضرت و نظر دانشمندان غیرشیعی درباره آنها مراجعه شود به: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۵-۲۸۶ و ج۵، ص۱۳-۴ و ج۷، ص۹۸ و ج۱۰، ص۱۲.</ref>، برای مردمی که از [[حاکمان]] خود جز مشغول شدن به [[امور سیاسی]] و نظامی چیزی ندیده بودند، بسیار شگفت مینمود. | |||
اینها [[مردم]] کم ظرفیت آن [[زمان]] را به این [[وسوسه]] انداخت که او را موجودی مافوق [[بشر]] به حساب آورند و تا آنجا پیش روند که [[مقام]] [[الوهیت]] و ربویت را به وی نسبت دهند. علاوه بر اینها علل و زمینههای متفاوت دیگری نیز برای [[غلو]] درباره [[شخصیت حضرت علی]]{{ع}} و [[امامان]] پس از او گفته شده است که پارهای از آنها به قرار زیر است: | |||
===علل روانی=== | |||
از نظر روانی «[[حب]] به ذات»، در مراتب مختلف آن محور همه [[افکار]]، [[اعمال]] و رفتارهای [[انسان]] و بلکه هر موجود زندهای است. از لوازم «حب به ذات»، «حب به متعلقات ذات» است، و یکی از این متعلقات [[عقیده]] شخص میباشد. از این رو هر [[انسانی]] برای توجیه عقیدهای که پذیرفته، [[تمایل]] به [[بزرگنمایی]] آن دارد تا این نکته را به [[اثبات]] برساند که تنها عقیده [[برتر]]، همان است که او برگزیده است. | |||
بنابراین [[انحصار]] طبیعی غلو به انسان [[متدین]] - با این توجیه که [[طبیعت]] تدین، [[ایمان]] به امور غیر عادی و [[معجزات]] است<ref>الصله بین التصوف والتشیع، ج۱، ص۱۳۱. عبارت او چنین است: {{عربی|الغلو طبيعة مركبة في الانسان المتدين في كل زمان ومكان لأن من طبيعة التدين الايمان بالخوارق والمعجزات وهو في حد ذاته غلو في الأنبياء}}.</ref>- درست به نظر نمیرسد؛ زیرا ایمان به [[معجزه]] و امور غیرعادی اگر از حد خود [[تجاوز]] ننماید، از مصادیق غلو نیست. علاوه بر آنکه موارد فراوانی از غلو در غیر متدینین که ایمان به خوارق و معجزات ندارند، نیز [[مشاهده]] میشود. از اینجا است که ناچاریم غلو را فراتر از [[طبیعت انسان]] متدین دانسته، آن را مربوط به اصل طبیعت انسان بدانیم. | |||
جاهطلبیهای [[رهبران]] گروههای غالی مانند [[ابوالخطاب]]، [[مغیره بن سعید]]، و [[ابومنصور عجلی]] که برای رسیدن به [[جاه]] و [[مال و منال]] با بهانه کردن [[الوهیت]] [[ائمه]]{{عم}}، خود را [[پیامبر]] و [[منصوب]] از طرف آنان میدانستند، نیز در این بخش جای میگیرد<ref>سلوم سامرایی، عبدالله، الغلو والفرق العالیه فی الحضاره الاسلامیه، ص۱۵.</ref>. همچنین [[آگاهی]] آنان از این مطلب که [[مردم]] ساده [[دل]]، دروغهای بزرگ را زودتر میپذیرند<ref>ولوی، علی محمد، تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، ج۱، ص۱۲۲.</ref>، میتواند یکی از علل روانی برای مطرح کردن الوهیت ائمه{{عم}} باشد. | |||
رواج [[اباحیگری]] از سوی گروههای غالی که اشباعکننده [[غریزه]] آزادیطلبی بیحد و [[حصر]] روان و [[جسم]] [[انسان]] است<ref>ر.ک: غالیان، کاوشی در جریانها و برآیندها، ص۳۰۰-۲۹۰.</ref>، یکی دیگر از مهمترین علل روانی [[رشد]] گروههای غالی است. دیگر آنکه [[محبت]] فراوان به ائمه{{عم}} از مؤثرترین علل روانی [[غلو]] به شمار میآید؛ چنانکه [[امام سجاد]]{{ع}} میفرماید: | |||
شدت محبت گروهی از [[شیعیان]] ما به [[امامان]] باعث میشد تا آنها را از حد خود فراتر برند؛ چنانکه همین علت باعث [[اعتقاد]] [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] به [[پسر خدا]] بودن [[عزیر]]{{ع}} و [[عیسی]]{{ع}} گشت<ref>بحار الانوار، ج۲۵، ص۲۸۸، ح۴۴.</ref>.<ref>[[نعمتالله صفری فروشانی|صفری فروشانی، نعمتالله]]، [[غلو - صفری فروشانی (مقاله)| مقاله «غلو»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۴۱۷.</ref> | |||
===علل [[اجتماعی]]=== | |||
[[جهل]] و [[ناآگاهی]] مردم و به عبارت دیگر کمظرفیتی آنان نیز از مهمترین علل غلو است. [[امام رضا]]{{ع}} ضمن [[حدیثی]] مفصل که در آن به شدت بر [[غالیان]] در [[حق]] [[حضرت علی]]{{ع}} تاخته است، به این علت اشاره میکند. ایشان حضرت علی{{ع}} را [[بنده]] پر [[فضیلت]] [[خدا]] میداند؛ اما غالیان [[جاهل]] این نکته را در نیافته و با [[مشاهده]] [[کرامات]] حضرت، او را از حد بشری بالاتر بردند و او را بزرگتر از آن دانستند که خود مربوب و مخلوق باشد<ref>بحار الانوار، ج۲۵، ص۲۷۶، ح۲۰. گوشهای از عبارات این روایت چنین است:... {{متن حدیث|إِنَّ هَؤُلَاءِ الضُّلَّالَ الْكَفَرَةَ مَا أُتُوا إِلَّا مِنْ قِبَلِ جَهْلِهِمْ بِمِقْدَارِ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى اشْتَدَّ إِعْجَابُهُمْ بِهَا وَ كَثُرَ تَعْظِيمُهُمْ لِمَا يَكُونُ مِنْهَا فَاسْتَبَدُّوا بِآرَائِهِمُ الْفَاسِدَةِ وَ اقْتَصَرُوا عَلَى عُقُولِهِمُ الْمَسْلُوكِ بِهَا غَيْرَ سَبِيلِ الْوَاجِبِ حَتَّى اسْتَصْغَرُوا قَدْرَ اللَّهِ وَ احْتَقَرُوا أَمْرَهُ وَ تَهَاوَنُوا بِعَظِيمِ شَأْنِهِ إِذْ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ الْقَادِرُ بِنَفْسِهِ الْغَنِيُّ بِذَاتِهِ...}}. (ص ۲۷۶) در جای دیگر میفرماید: {{متن حدیث|فَكَذَلِكَ هَؤُلَاءِ وَجَدُوا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} عَبْداً أَكْرَمَهُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ فَضْلَهُ، وَ يُقِيمَ حُجَّتَهُ فَصَغُرَ عِنْدَهُمْ خَالِقُهُمْ أَنْ يَكُونَ جَعَلَ عَلِيّاً [لَهُ] عَبْداً، وَ أَكْبَرُوا عَلِيّاً أَنْ يَكُونَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ رَبّاً، فَسَمَّوْهُ بِغَيْرِ اسْمِهِ...}}. (ص ۲۷۸)</ref>. | |||
بررسی [[جامعه]] [[کوفه]] و نیز بعضی دیگر از شهرهای [[عراق]] آن [[زمان]]، مانند [[مدائن]]، و نیز مقایسه آن با جامعه [[حجاز]]، میتواند ما را با گوشهای از علل [[اجتماعی]] [[غلو]] آشنا کند؛ زیرا اگرچه ما پیشتر سخن [[ابن ابی الحدید]] را درباره [[تاریخ]] اصل غلو، نپذیرفتیم، اشاره او به بعضی از خصوصیات این دو جامعه همچون [[اهل]] دقت نظر بودن جامعه کوفه، آشنا بودن [[کوفیان]] با [[تعالیم]] [[فلاسفه]] و و [[حکما]] و نیز [[آگاهی]] آنان از نحلههای مختلف<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۵۱.</ref>، میتواند در این بحث مفید باشد. ناگفته نماند که برخی از نویسندگان در ارزیابی این علت، قدری راه غلورا پیموده و آن را نکتهای مثبت در جامعه کوفه که حکایت از [[پیشرفت]] [[فکری]] و [[درک عمیق]] اجتماعی آنان میکند، به شمار آوردهاند<ref>تاریخ الامامیه واسلافهم من الشیعه، ص۱۷۹. عبارت او چنین است: {{عربی|ظهور الغلو في الكوفة كان دليلا على التقدم الفكري العميق والوعي الاجتماعي عند اهل الكوفة رغم انحراف القائلين به عن الاسلام جانبا اجتماعيا ايجابيا وذلك ان القائلين به كانوا بالنسبة لمعاصريهم اكثر شعورا بظلم الانسان لاخيه الانسان ويبدو ان اكثرية الغلاة اتخذت من الغلو وسيلة للثورة الاجتماعية عن الطبقية والعشائرية التين تبناهما حكام المسلمين حينذاك}}.</ref>. | |||
همچنین تشکیل اقلیتهای کوچک را در درون جامعه [[اکثریت]]، باید در همین ارتباط، مورد توجه قرار داد؛ زیرا چنین اقلیتهایی از سویی برای در [[امان]] ماندن از تأثیرات اکثریت ناچار به بسته عمل کردن میباشند و سعی بر آن دارند که از نظر فکری و [[عقیدتی]] تنها از کانالهای خاصی [[تغذیه]] شوند، و از سوی دیگر [[رهبران]] چنین اقلیتهایی برای جذب بیشتر و یا لااقل [[حفظ]] نیروهای موجود، به ابزارهایی مانند [[غلو]] درباره شخصیتها و گاه [[رهبران]] خود [[متوسل]] میشوند.<ref>[[نعمتالله صفری فروشانی|صفری فروشانی، نعمتالله]]، [[غلو - صفری فروشانی (مقاله)| مقاله «غلو»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۴۱۸.</ref> | |||
===علل [[دینی]]=== | |||
وجود [[ادیان]] و نحلههای مختلف در [[جامعه]] نوبنیاد [[کوفه]] و نیز قریب العهد بودن بسیاری از [[مسلمانان]] به [[دین]] و نحله قبلی خود که احیاناً دارای [[عقاید]] [[غلوآمیز]] بودهاند، میتواند یکی دیگر از علل دینی غلو قلمداد شود<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۵۱؛ امین، احمد، فجر الاسلام، ص۲۷؛ فیاض، عبدالله، تاریخ الامامیه، ص۸۷.</ref>. | |||
بعضی از نویسندگان معاصر، عقاید [[معتدل]] [[شیعه]] را اصل در غلو دانسته و چنین نگاشتهاند: «اصل غلو عقاید معتدل شیعه بوده است که اذهان [[ضعیف]] و نیز مغرض آنها را از حد منطقی خود خارج کرده و به غلو کشانیده است»<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن هفتم هجری، ص۱۱۰.</ref>. | |||
گرچه تأثیر این عقاید را فی الجمله میتوان پذیرفت، این نکته را هم یادآور میشویم که این عقاید را نمیتوان اصل در غلو دانست؛ زیرا چنانکه دیدیم از نظر [[تاریخی]] در آغاز کسانی راه غلو را پیمودند که هیچ اطلاعی از [[عقاید شیعه]] نداشتند. علاوه بر آنکه در آن هنگام هنوز عقاید [[کلامی]] شیعه برای بسیاری روشن نشده بود. گروههایی از [[غلات]] نیز بودهاند که از همان آغاز مسئله [[الوهیت]] [[ائمه]]{{عم}} یا [[نبوت]] آنها را مطرح کردهاند که هیچ گونه ریشهای در عقاید شیعه ندارد.<ref>[[نعمتالله صفری فروشانی|صفری فروشانی، نعمتالله]]، [[غلو - صفری فروشانی (مقاله)| مقاله «غلو»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۴۱۹.</ref> | |||
===علل [[سیاسی]]=== | |||
[[سیره حکومتی]] [[حضرت علی]]{{ع}} در [[برخورد با مردم]] و طبقات مختلف [[اجتماعی]] و مقایسه این [[سیره]] از سوی [[مردم]] با [[حاکمان]] قبلی و بعدی آن، حضرت، آنان را به این نتیجه رسانید که تفاوت میان این دو نوع [[حکومت]] از [[زمین]] تا [[آسمان]] است. بدین روی [[مردم کوفه]] بر گذشته خود [[تأسف]] خوردند، و گویا برای جبران کوتاهیهای خود به سمت غلو درباره [[شخصیت]] آن حضرت کشیده شدند<ref>انصاری، عبدالواحد، مذاهب ابتدعتها السیاسه فی الاسلام، ص۱۷۶.</ref>. همچنین فشار بیحد و [[حصر]] [[بنی امیه]] بر [[کوفیان]] و [[محروم]] کردن آنان از ذکر [[فضایل حضرت علی]]{{ع}} آنان را به عکس العمل واداشت و به [[غلو]] درباره او کشاند<ref>الصله بین التصوف والتشیع، ج۱، ص۱۲۲.</ref>. همین امر به عنوان یکی از علل عدم غلو [[مردم]] درباره [[حضرت محمد]]{{صل}} مطرح است؛ زیرا [[حکومت]]، آنان را از ذکر [[فضایل]] [[حضرت پیامبر]] منع نمیکرد<ref>الصله بین التصوف والتشیع، ج۱، ص۱۲۲. این نظر را از قول «وردی» نقل میکند.</ref>. | |||
مقابله [[شیعه]] با [[دشمنان]] خود که در ذکر فضایل بعضی از شخصیتها مانند [[معاویه]] غلو میکردند، یکی دیگر از علل [[سیاسی]] غلو است<ref>الصله بین التصوف والتشیع، ج۱، ص۱۲۲.</ref>. | |||
همچنین گفته شده است که اظهار [[تأسف]] عمیق [[کوفیان]] از گذشته خود که علی{{ع}} و فرزندانش را [[یاری]] نکردند، باعث شد تا آنها برای جبران گذشته خود، گروههای غالی را راه اندازی کنند و گاه به [[نبرد]] با [[حاکمان]] بپردازند<ref>الصله بین التصوف والتشیع، ج۱، ص۱۲۲. نیز ر.ک: تاریخ الامامیه، ص۹۱.</ref>. برخی نیز گفتهاند: تبعیضهای [[نژادی]] که حاکمان و [[اعراب]] بر [[موالی]] روا میداشتند، آنان را در جستوجوی [[پناهگاه]] به طرف [[اهلبیت]]{{عم}} کشانید و برای آنکه از [[شخصیت]] آنان در مقابل [[بنیامیه]] استفاده نمایند، به دام غلو درباره آنان افتادند و با این [[شعار]] به [[جنگ]] حاکمان رفتند<ref>برای اطلاع بیشتر از موالی و گرایشهای آنان مراجعه شود به: جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۲؛ زبیدی، محمد حسین، الحیاه الاجتماعیه والاقتصادیه فی الکوفه فی القرن الأول الهجری، ص۸۱-۵۴؛ تاریخ تشیع از آغاز تا قرن هفتم هجری، ص۱۱۶-۹۲.</ref>.<ref>[[نعمتالله صفری فروشانی|صفری فروشانی، نعمتالله]]، [[غلو - صفری فروشانی (مقاله)| مقاله «غلو»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] ص ۴۲۰.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |