وصیت پیامبر خاتم به امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
[[پیامبر]] {{صل}} دوباره فرمود: "[[برادر]] و همراهم را فرا بخوانید". [[حفصه]] گفت: "شاید منظور ایشان [[عمر]] است. او را بخوانید". هنگامی که عمر به نزد [[پیامبر]] {{صل}} وارد شد، آن حضرت با دیدن عمر، صورتش را از او برگرداند و حرفی نزد. [[رسول خدا]] {{صل}} برای سومین مرتبه فرمود: "[[برادر]] و همراهم را بخوانید". [[ام سلمه (همسر پیامبر)|ام سلمه]] گفت: "منظورش [[علی]] است، او را بخوانید و دنبال دیگری نروید". پس [[علی]] {{ع}} را فرا خواندند. وقتی [[علی]] {{ع}} نزدیک [[پیامبر]] {{صل}} نشست، [[پیامبر]] {{صل}} به ایشان اشاره کرد. [[علی]] {{ع}} [[خم]] شد و سرش را نزدیک دهان آن حضرت برد. [[پیامبر]] {{صل}} مدتی طولانی با علی {{ع}} [[نجوا]] کرد. سپس علی {{ع}} در گوشه‌ای نشست و آن حضرت {{صل}} خوابید. دیگران از [[علی]] {{ع}} پرسیدند: "ای [[ابوالحسن]]، [[رسول خدا]] چه چیزی به تو گفت؟" علی {{ع}} پاسخ داد: "[[هزار در علم]] به روی من گشوده شد که هر دری، هزار در دیگر دارد و مرا به چیزی [[وصیت]] کرد که به خواست [[خدا]] آن را انجام خواهم داد". سپس [[رسول خدا]] {{صل}} چشم‌هایش را گشود و به [[علی]] {{ع}} فرمود: "ای [[علی]]، سر مرا در دامنت قرار ده! همانا [[امر الهی]] فرا رسیده است. پس از [[رحلت]] من [[دست]] بر صورتم بکش و آن را بر صورت خود بکش. سپس مرا رو به [[قبله]] کن و انجام کارهای مرا به عهده بگیر و پیش از همه بر من [[نماز]] بخوان و از من جدا نشو تا مرا به [[خاک]] بسپاری و از [[خدای متعال]] کمک بخواه"<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۹۶-۲۰۰.</ref>
[[پیامبر]] {{صل}} دوباره فرمود: "[[برادر]] و همراهم را فرا بخوانید". [[حفصه]] گفت: "شاید منظور ایشان [[عمر]] است. او را بخوانید". هنگامی که عمر به نزد [[پیامبر]] {{صل}} وارد شد، آن حضرت با دیدن عمر، صورتش را از او برگرداند و حرفی نزد. [[رسول خدا]] {{صل}} برای سومین مرتبه فرمود: "[[برادر]] و همراهم را بخوانید". [[ام سلمه (همسر پیامبر)|ام سلمه]] گفت: "منظورش [[علی]] است، او را بخوانید و دنبال دیگری نروید". پس [[علی]] {{ع}} را فرا خواندند. وقتی [[علی]] {{ع}} نزدیک [[پیامبر]] {{صل}} نشست، [[پیامبر]] {{صل}} به ایشان اشاره کرد. [[علی]] {{ع}} [[خم]] شد و سرش را نزدیک دهان آن حضرت برد. [[پیامبر]] {{صل}} مدتی طولانی با علی {{ع}} [[نجوا]] کرد. سپس علی {{ع}} در گوشه‌ای نشست و آن حضرت {{صل}} خوابید. دیگران از [[علی]] {{ع}} پرسیدند: "ای [[ابوالحسن]]، [[رسول خدا]] چه چیزی به تو گفت؟" علی {{ع}} پاسخ داد: "[[هزار در علم]] به روی من گشوده شد که هر دری، هزار در دیگر دارد و مرا به چیزی [[وصیت]] کرد که به خواست [[خدا]] آن را انجام خواهم داد". سپس [[رسول خدا]] {{صل}} چشم‌هایش را گشود و به [[علی]] {{ع}} فرمود: "ای [[علی]]، سر مرا در دامنت قرار ده! همانا [[امر الهی]] فرا رسیده است. پس از [[رحلت]] من [[دست]] بر صورتم بکش و آن را بر صورت خود بکش. سپس مرا رو به [[قبله]] کن و انجام کارهای مرا به عهده بگیر و پیش از همه بر من [[نماز]] بخوان و از من جدا نشو تا مرا به [[خاک]] بسپاری و از [[خدای متعال]] کمک بخواه"<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۹۶-۲۰۰.</ref>


== [[وصیت پیامبر]] به [[علی]] {{ع}} ==
== وصیت پیامبر به [[علی]] {{ع}} ==
[[امام صادق]] {{ع}} در روایتی بخشی از وصیت پیامبر به علی {{ع}} در هنگام [[مرگ]] را [[نقل]] کرده است که عموماً توصیه به [[نیکی]] به اقشار مختلف [[ضعیف]] و کشاورز [[جامعه]] است: ای علی {{ع}}، در حضور تو به کشاورزان [[ستم]] نشود و بر زمینی که بر آن قرار داری، چیز میفزای و بدون مزد از [[مسلمان]] بیگاری مکش<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۸۴: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ لَا يُظْلَمُ الْفَلَّاحُونَ بِحَضْرَتِكَ وَ لَا يَزْدَادُ عَلَى أَرْضٍ وَضَعْتَ عَلَيْهَا وَ لَا سُخْرَةَ عَلَى مُسْلِمٍ يَعْنِي الْأَجِيرَ}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۲۲.</ref>
[[امام صادق]] {{ع}} در روایتی بخشی از وصیت پیامبر به علی {{ع}} در هنگام [[مرگ]] را [[نقل]] کرده است که عموماً توصیه به [[نیکی]] به اقشار مختلف [[ضعیف]] و کشاورز [[جامعه]] است: ای علی {{ع}}، در حضور تو به کشاورزان [[ستم]] نشود و بر زمینی که بر آن قرار داری، چیز میفزای و بدون مزد از [[مسلمان]] بیگاری مکش<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۸۴: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ لَا يُظْلَمُ الْفَلَّاحُونَ بِحَضْرَتِكَ وَ لَا يَزْدَادُ عَلَى أَرْضٍ وَضَعْتَ عَلَيْهَا وَ لَا سُخْرَةَ عَلَى مُسْلِمٍ يَعْنِي الْأَجِيرَ}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۲۲.</ref>


۱۱۳٬۱۶۱

ویرایش