ترور: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: واگردانی دستی
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ترور در فقه سیاسی]] - [[ترور در فقه اسلامی]] - [[ترور در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ترور در فقه سیاسی]] - [[ترور در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
[[ترور]]، واژه‌ای فرانسوی به معنای [[وحشت]] و [[هراس]] افکنی و [[قتل]] [[سیاسی]] با [[سلاح]] آمده است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۸۴۹، آشوری، فرهنگ سیاسی، ۹۹</ref> در [[زبان عربی]] سه لغت «[[فتک]]» (قتل غافلگیرانه)،<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۰/۴۷۲</ref> «[[اغتیال]]» (قتل با [[نیرنگ]] و در خفا)<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۱/۵۱۳</ref> و «[[ارهاب]]» ([[ترساندن]] و ایجاد وحشت)<ref>بوذرجمهر، فرهنگ فارسی-عربی، ۸۵</ref> برای رساندن مفهوم ترور وجود دارد. «فتک» و «اغتیال» هر دو به معنای [[حمله]] ناگهانی و کشتن غافلگیرانه است؛ اما در فتک، مقتول [[قاتل]] را می‌بیند و نوعی تأمین به فرد داده می‌شود؛ ولی در اغتیال قاتل را [[مشاهده]] نمی‌کند یا از این نظر اعم است؛ همچنان‌که در اغتیال بردنِ فرد به محلی مخفی ملاحظه شده و فتک از این نظر اعم است.<ref>منتظری، حکومت دینی و حقوق انسان، ۷۵</ref> از سوی دیگر، اغتیال معنایی گسترده‌تر از ترور دارد؛ چون شامل قتل‌های غیر سیاسی و قتل‌هایی که بدون سلاح صورت می‌گیرد، نیز می‌باشد.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه، ۱/۵۸۲</ref>
[[ترور]]، واژه‌ای فرانسوی به معنای [[وحشت]] و [[هراس]] افکنی و [[قتل]] [[سیاسی]] با [[سلاح]] آمده است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۸۴۹، آشوری، فرهنگ سیاسی، ۹۹</ref> در [[زبان عربی]] سه لغت «[[فتک]]» (قتل غافلگیرانه)،<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۰/۴۷۲</ref> «[[اغتیال]]» (قتل با [[نیرنگ]] و در خفا)<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۱/۵۱۳</ref> و «[[ارهاب]]» ([[ترساندن]] و ایجاد وحشت)<ref>بوذرجمهر، فرهنگ فارسی-عربی، ۸۵</ref> برای رساندن مفهوم ترور وجود دارد. «فتک» و «اغتیال» هر دو به معنای [[حمله]] ناگهانی و کشتن غافلگیرانه است؛ اما در فتک، مقتول [[قاتل]] را می‌بیند و نوعی تأمین به فرد داده می‌شود؛ ولی در اغتیال قاتل را [[مشاهده]] نمی‌کند یا از این نظر اعم است؛ همچنان‌که در اغتیال بردنِ فرد به محلی مخفی ملاحظه شده و فتک از این نظر اعم است.<ref>منتظری، حکومت دینی و حقوق انسان، ۷۵</ref> از سوی دیگر، اغتیال معنایی گسترده‌تر از ترور دارد؛ چون شامل قتل‌های غیر سیاسی و قتل‌هایی که بدون سلاح صورت می‌گیرد، نیز می‌باشد.<ref>هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه، ۱/۵۸۲</ref>

نسخهٔ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۵

معناشناسی

ترور، واژه‌ای فرانسوی به معنای وحشت و هراس افکنی و قتل سیاسی با سلاح آمده است.[۱] در زبان عربی سه لغت «فتک» (قتل غافلگیرانه)،[۲] «اغتیال» (قتل با نیرنگ و در خفا)[۳] و «ارهاب» (ترساندن و ایجاد وحشت)[۴] برای رساندن مفهوم ترور وجود دارد. «فتک» و «اغتیال» هر دو به معنای حمله ناگهانی و کشتن غافلگیرانه است؛ اما در فتک، مقتول قاتل را می‌بیند و نوعی تأمین به فرد داده می‌شود؛ ولی در اغتیال قاتل را مشاهده نمی‌کند یا از این نظر اعم است؛ همچنان‌که در اغتیال بردنِ فرد به محلی مخفی ملاحظه شده و فتک از این نظر اعم است.[۵] از سوی دیگر، اغتیال معنایی گسترده‌تر از ترور دارد؛ چون شامل قتل‌های غیر سیاسی و قتل‌هایی که بدون سلاح صورت می‌گیرد، نیز می‌باشد.[۶]

به‌طور کلی ترور را می‌توان عمل تهدیدآمیز و ناگهانیِ با پیش‌بینی قبلی دانست که به قصد کشتن فرد یا افرادی غالباً سرشناس یا برای ایجاد رعب و وحشت در دیگران[۷] و رساندن یک پیام و ایجاد تأثیر روانی معین[۸] صورت می‌گیرد.

تروریسم در ادبیات سیاسی بر خشونت مستمر برای رسیدن به هدف سیاسی گفته می‌شود. خشونت فیزیکی و ناگهانی با انگیزه سیاسی و خارج از فضای جنگ رسمی از شاخصه‌های عملیات تروریستی است.[۹] تروریست‌ها برای ایجاد وحشت از گروگان‌گیری، بمب‌گذاری، آدم‌ربایی و آدم‌کشی قتل کودکان و کهنسالان، هواپیماربایی، دزدی و سرقت اموال مردم و آتش‌زدن مزارع استفاده می‌کنند.[۱۰].[۱۱]

پیشینه

ترور دارای پیشینه‌ای دیرینه است. در دوران باستان نمونه‌هایی از انواع ترور و سوء قصد به چشم می‌خورد؛ ترور پادشاهان دولت آشور در درون خاندان سلطنتی،[۱۲] ترور بردیا به دست برادرش کمبوجیه در دوران ساسانیان[۱۳] و اقدام کاسیوس به ترور ژولیوس سزار، امپراتور روم در سال ۴۴ق [۱۴] از آن جمله است.

سابقه ترور در جهان اسلام به دوران نخست و سوء قصدهای مخالفان پیامبر اکرم(ص) به جان ایشان بازمی‌گردد؛ تلاش ناکام عمیر بن‌ وهب با تحریک و معاونت صفوان‌ بن‌ امیه،[۱۵] واقعه معروف لیلة المبیت که امیرالمؤمنین علی(ع) برای حفظ جان پیامبر اکرم(ص) در بستر ایشان خوابید[۱۶] و تلاش یهودیان بنی‌نضیر برای ترور آن حضرت[۱۷] ازجمله آن موارد است. پس از پیامبر اسلام(ص) نیز ترورهایی صورت گرفت که ترور امام‌ علی(ع) به دست ابن‌ملجم مرادی[۱۸] از شهرت بیشتری برخوردار است.

در ایران و در دوره سلجوقیان، فرقه اسماعیلیه نزاری به رهبری حسن صباح مخالفان خویش را با ترور سازمان‌ یافته‌ای از پا درمی‌آورد.[۱۹] در دوران معاصر، ترور ناصرالدین‌شاه قاجار به سال ۱۲۷۱ به دست میرزا رضا کرمانی از وقایع مهم در این زمینه است.[۲۰]

پس از انقلاب مشروطه، تهران شاهد ترورهای فراوانی[۲۱] مانند ترور ستارخان و سید عبدالله بهبهانی[۲۲] بود. در این دوره گروه‌های سیاسی از سلاح ترور برای حذف رقبای خود از صحنه سیاسی استفاده می‌کردند.[۲۳] انجمن‌های مخفی[۲۴] به‌ویژه کمیته مجازات نیز از این وسیله برای مقابله با مخالفان خود استفاده کردند.[۲۵] رضا پهلوی هم پس از به دست گرفتنِ قدرت، موجی از ترور و سوء قصد به جان مخالفان خود به راه انداخت که ترور نافرجام سید حسن مدرس در سال ۱۳۰۵ یکی از آنهاست.[۲۶] وی حتی از ترور کسانی که در به‌ قدرت‌ رساندن وی سهم عمده‌ای داشتند، فروگذار نکرد.[۲۷] عوامل امنیتی محمدرضا پهلوی نیز از ترور مخالفان دریغ نداشتند.[۲۸]

در میان گروه‌های مذهبی نیز، گروه فداییان اسلام ترور مخالفان دین و برخی عوامل رژیم پهلوی را در دستور کار خود قرار داد و طی یک دهه فعالیت جدی سیاسی، چندین ترور ازجمله ترور سید احمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزم‌آرا، سید حسین فاطمی و حسین علاء را برنامه‌ریزی و اجرا کرد که البته دو ترور اخیر نافرجام بود.[۲۹] جمعیت مؤتلفه اسلامی نیز در سال ۱۳۴۳، با همین انگیزه، حسنعلی منصور، نخست‌ وزیر را ترور کرد.[۳۰]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گروه فرقان، سازمان مجاهدین خلق ایران و چند گروه دیگر به اقدامات تروریستی روی آوردند و بسیاری از مردم، ائمه جماعات و جمعه، متفکران اسلامی و شخصیت‌های نظام اسلامی را ترور کردند. در فقه به این موضوع به صورت مستقل توجه نشده است اما برخی فقها و نویسندگان معاصر از نگاهی فقهی به آن پرداخته‌اند.[۳۱]

ترور در قرآن

منظور آیاتی است که خداوند پیامبر خود را از نقشه: «مکر» کافران و منافقان برای ترور او آگاه نموده و در نتیجه ترور پیامبر نافرجام مانده است.

  1. ﴿وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ[۳۲].
  2. ﴿لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ[۳۳].
  3. ﴿يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ[۳۴].
  4. ﴿يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ[۳۵].

نکات:در آیات این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. نافرجام ماندن توطئه ترور پیامبر از ناحیه کافران مکه به پیامبر یاد آوری شده و این که در مقابل مکر آنان اراده خداوند پیروز شده است: ﴿وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ[۳۶].
  2. تصمیم منافقان برای ترور پیامبر در عقبه: مطرح شده است: ﴿لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ[۳۷].
  3. نافرجام ماندن ترور پیامبر از سوی منافقان به سبب نزول وحی: ﴿يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ[۳۸].[۳۹]

ترور در فقه اسلامی

بنابر احکام اولیه اسلام، جان، مال، ناموس و حقوق همه انسان‌ها محترم است و تعرض به آن بدون دلیل و مجوز شرعی جایز نیست[۴۰]؛ از این‌رو اقدام به کشتن کسی بدون حکم حاکم شرع و دادگاه صالح به شیوه فتک یا اغتیال یا به هر شکل دیگری، درصورتی که مهدورالدم نباشد، حرام و حرمت آن از ضروریات دین شمرده می‌شود و اگر به صورت فتک و اغتیال انجام شود، مصداق ترور است و زشتی و حرمت بیشتری دارد.[۴۱] امام‌ خمینی نیز خاطرنشان کرده که جان و مال انسان‌ها در اسلام محترم و تجاوز به آن از گناهان کبیره است[۴۲] و ترور و تعرض به جان بی‌گناهان از نگاه اسلام، باطل و غیرمجاز است و مسلمان هیچ‌گاه دست به عمل تروریستی نمی‌زند.[۴۳]

بنابر یک روایت معتبر، امام‌ صادق(ع)، ابوالصباح کنانی را از کشتن پنهانی کسی که به امیرالمؤمنین(ع) ناسزا گفته بود، منع کرد و چنین عملی را مصداق فتک و مورد نهی پیامبر(ص) و دین اسلام به‌شمار آورد.[۴۴] مسلم‌بن‌عقیل، پیشنهاد کشتن ناگهانی عبیدالله‌بن‌زیاد را با توجه به حدیث رسول اکرم(ص) در منع از ترور نپذیرفت.[۴۵]

ترور را از نظر فقهی می‌توان در مواردی از مصادیق محاربه به‌شمار آورد و محاربه در اصطلاح فقها عملی مسلحانه است که به قصد ایجاد وحشت در میان مردم صورت می‌گیرد[۴۶] و به جهت داشتن مؤلفه‌هایی چون استفاده از سلاح، قصد ارعاب و وحشت و سلب امنیتِ مردم در مواردی اقدامی تروریستی به‌شمار آمده، مستوجب مجازات است.[۴۷]

ترور از نظر امام‌ خمینی نیز، گاهی از مصادیق محاربه و افساد فی الارض به‌شمار می‌رود؛ شاهد آن، سخنان ایشان دربارهٔ اقدام‌های مسلحانه سازمان مجاهدین خلق و حکم شرعی این نوع اعمال در سال‌های ۱۳۵۹–۱۳۶۱ است.[۴۸] محارب از نگاه ایشان کسی است که با کشیدن سلاح یا آماده‌سازی آن، قصد ارعاب یا فساد در زمین را دارد و مجازات او همچنان‌که در قرآن آمده است، ﴿إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۴۹] کشتن، به‌دارآویختن، قطع دست و پا به صورت مخالف (دست راست با پای چپ یا بالعکس) و تبعید است و حاکم شرع می‌تواند به تناسب همراهی محاربه با جرایمی مانند کشتن و غارت اموال و ترساندن مردم یکی از حدود چهارگانه را انتخاب کند[۵۰].[۵۱]

فرق ترور با اقدام مشروع

میان ترور و اقدام مشروع برای کشتن کسانی که علیه جامعه اسلامی و مسلمانان فعالیت می‌کنند، فرق است؛ چنان‌که نقل شده است پیامبر اسلام(ص)، دستور قتل کعب‌ بن‌ اشرف و تعدادی از سران یهودی را به دلیل نقض پیمان، محاربه، شرکت در جنگ‌های علنی و غیر علنی علیه اسلام، تحریک مشرکان علیه مسلمانان، هجو پیامبر(ص) و همسران آن حضرت و برخی دیگر از زنان مسلمان که موجب آزار خدا و پیامبر(ص) می‌شد، صادر کرد و جوانان اوس و خزرج آن را اجرا کردند.[۵۲] کشتن این افراد به دلایل مزبور، مصداق فتک و اغتیال به‌شمار نمی‌آید.[۵۳]

امروزه عده‌ای با فرق‌نگذاشتن میان تروریسم و دفاع مشروع از این عنوان‌ها به نفع خود بهره می‌برند [۵۴]؛ همچنان‌که هر یک از سازمان‌ها و دولت‌های تروریستی، دیگری را به تروریسم و حمایت از آن متهم می‌کند.[۵۵] برخی سازمان‌های بین‌المللی، با فرق‌ نگذاشتن میان مبارزه مشروع و تروریسم، از برخی گروه‌ها و دولت‌های تروریست به عنوان دولت و سازمانِ قانونی دفاع می‌کنند و دفاع ملت‌های مظلوم و مبارزات نهضت‌های آزادی‌بخش را به بهانه تروریسم سرکوب می‌سازند،[۵۶] اما دفاع مشروع (جهاد دفاعی) در برابر تهاجم و تجاوز دشمن و دفع ضرر از جان و مال و ناموس خود و حفظ کرامت انسانی، در صورت ضرورت و نبودن راهی دیگر برای دفع تجاوز، یک حق طبیعی، فطری و عقلی به‌شمار می‌رود و با رعایت تناسب نوع دفاع با تهاجم و مراتب دفاع از آسان به سخت، تکلیف شرعی[۵۷] و دفاع با جان و مال از کشور، دین و عقیده بر همه مسلمانان واجب است.[۵۸]

امام‌ خمینی دفاع مشروع از کشور و اسلام را بی‌نیاز از اجازه امام(ع) یا حاکم و به هر شکل و وسیله ممکن لازم می‌داند.[۵۹] با توجه به تأکید ایشان بر استفاده از هر وسیله‌ای برای دفاع مشروع از دین و سرزمین اسلامی و ستایش و تقدیر ایشان از اقدام محمدحسین فهمیده،[۶۰] به نظر می‌رسد عملیات استشهادی نیز اگر در چارچوب دفاع جمعی و ملی باشد، در نظر ایشان مجاز و حتی واجب است[۶۱]؛ همچنان‌که برخی از علمای معاصر مانند محمد فاضل لنکرانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، ناصر مکارم شیرازی و حسین نوری همدانی، به جواز و بعضی به وجوب عملیات شهادت‌طلبانه در صورت داشتن ماهیت دفاعی، رعایت اهم و مهم و مصالح اسلام و مسلمانان و با اذن حاکم شرعی نظر داده‌اند.[۶۲] دفاع مشروع در روابط بین‌الملل امری پذیرفته‌شده است و بر مبنای آن افراد و دولت‌ها می‌توانند در برابر فرد یا دولت متجاوز از خود دفاع کنند.[۶۳]

از نگاه امام‌ خمینی، دفاع از کیان اسلام نیز از مصادیق دفاع مشروع به‌شمار می‌رود؛ از این‌رو ایشان در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ فتوای قتل سلمان رشدی نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی را که به ساحت اسلام، پیامبر اکرم(ص) و قرآن اهانت روا داشته بود، صادر کرد و از عموم مسلمانان جهان خواست، او را در هر نقطه‌ای که یافتند، اعدام کنند.[۶۴] برخی این حکم امام‌ خمینی را مساوی با جواز اقدام‌های تروریستی در اسلام ارزیابی کردند؛ در حالی‌که ماهیت و هدف چنین حکمی با اقدام‌های تروریستی فرق دارد؛ زیرا مهم‌ترین مؤلفه اقدام تروریستی ناگهانی و نامشروع‌ بودن آن است؛ در حالی‌ که سلمان رشدی به جرم ارتداد، خیانت به امت اسلامی، فسادانگیزی و توهین به اسلام و مقدسات اسلامی، به حکم تمام مذاهب اسلامی مهدورالدم شناخته شده، مستوجب برخورد قاطع و سریع و جدی بود، تا مرزهای عقیدتی و فکری مسلمانان از توهین و تحقیر به دور بماند. حکم قتل سلمان رشدی را مرجع ذی‌صلاح صادر کرد، اما به دلیل در دسترس‌ نبودن وی اجرای حکم آن به همه مسلمانان تفویض شده است؛ از این‌رو اقدام به قتل وی مصداق ترور به‌شمار نمی‌آید[۶۵].[۶۶]

اقسام ترور

اعمال تروریستی را به لحاظ عاملان اجرا می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

تروریسم دولتی

تروریسم دولتی به اقدام برخی دولت‌ها که در جهت حذف، سرکوب و ترساندن مخالفان صورت می‌گیرد، گفته می‌شود.[۶۷] گاه برخی دولت‌ها در داخل مرز جغرافیایی و حتی در ورای آن، مخالفان خود را به قتل می‌رسانند که نمونه آن، اعمال تروریستی دولت آمریکا توسط سازمان سیا در نقاط مختلف جهان ازجمله ایران است.[۶۸] یکی از مصادیق آشکار تروریسم دولتی، دولت غاصب اسرائیل است که تاریخ آن آکنده از جنایات و اعمال تروریستی است و بیشترین عملیات تروریستی و کشتارهای فجیع و رعب‌آور در تاریخ آن ثبت شده است.[۶۹] این رژیم، عملیات تروریستی فراوان در داخل و خارج فلسطین انجام داده و برخی از رهبران جنبش‌های مقاومت فلسطین و حزب‌الله لبنان را به شهادت رسانده است.[۷۰] امام‌ خمینی نیز از آمریکا[۷۱] و رژیم صهیونیستی[۷۲] به عنوان مصادیق تروریسم دولتی یاد کرده است. ایشان علت اقدام‌های تروریستی چنین دولت‌هایی را علیه متفکران و دانشمندان انقلابی کشورهای اسلامی مقابله این دانشمندان با ظلم و شرک و کفر و نشانی از ضعف و زبونی دولت‌های استکباری شرق و غرب در رویارویی مستقیم با جهان اسلام می‌دانست.[۷۳]

در دوران حکومت محمدرضا پهلوی نیز، مواردی از ترور و سوء قصد به جان مخالفان اتفاق می‌افتاد [۷۴]؛ امام‌ خمینی با اشاره به برخی از این اقدامات که اگر مستقیماً از سوی حکومت هم نبود، موجب ایجاد حاشیه‌های زیاد می‌شد، آن را ازجمله جریان‌سازی‌های ساواک برای ایجاد غائله و غافل‌ کردن مردم از مسائل اصلی می‌دانست.[۷۵].[۷۶]

تروریسم غیردولتی

این نوع ترور را مخالفان حکومت با حذف چهره‌های سیاسی و ایجاد رعب و وحشت در دستگاه حاکم انجام می‌دهند و از این اقدام رسیدن به قدرت یا تعدیل و کنترل قدرت حاکم را می‌خواهند.[۷۷] پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران که دشمنان نظام اسلامی و عناصر گروه‌های منحرف و محارب، ترورِ یاران امام‌ خمینی و دست‌اندرکاران نظام را در دستور کار خود قرار داده بودند، امام‌ خمینی با تأکید بر عقب‌نشینی نکردن ملت ایران در رویارویی با ترور اشخاص و مصمم‌ترشدن آنان در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار،[۷۸]استمرار و تداوم نهضت را با وجود ترور اشخاص نوید می‌داد.[۷۹]

امام‌ خمینی هیچ‌گاه هدایت مبارزه مسلحانه با رژیم را به عهده نگرفت. ایشان در دیدار با برخی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در نجف اشرف که تأکید کرد اکنون هنگام قیام مسلحانه نیست و آنان با این کار نیروی خودشان را از دست می‌دهند و کاری نیز از پیش نمی‌برند،[۸۰] نشان داد اعتقادی به مبارزه مسلحانه ندارد[۸۱] و برای اعلام مخالفت با رژیم پهلوی راهِ اعتصاب و تظاهرات مردمی را ترجیح می‌دهد.[۸۲] ایشان مطلق ترور، چه ترور اعضا و عوامل حکومت پهلوی و چه ترور دین‌ستیزان و فعالان ضد دینی و ضد شیعی را مجاز نمی‌دانست؛ به همین جهت اعضای جمعیت مؤتلفه اسلامی نتوانستند جواز ترور حسنعلی منصور (از عناصر اصلی پذیرش کاپیتولاسیون) را از ایشان بگیرند[۸۳] و در مجموع نگاهی مشروط به مبارزه مسلحانه داشت.

امام‌ خمینی همان‌گونه که در مبارزه با رژیم پهلوی به گزینه ترور متوسل نشد، پس از پیروزی انقلاب نیز هرگز مجوزی برای این اقدام‌ها علیه مخالفان خود و نظام صادر نکرد. ایشان به‌رغم اعلام آمادگی برخی از هواداران خود در مصر، آنان را از ترور همسر محمدرضا پهلوی در قاهره نهی کرد؛ همچنان‌که مجوز شرعی برای ترور رئیس‌ جمهور مخلوع، سید ابوالحسن بنی‌صدر در پاریس که علیه نظام فعالیت می‌کرد، صادر نکرد.[۸۴].[۸۵]

عملیات تروریستی در جمهوری اسلامی ایران

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی از معاندان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران به‌ویژه سازمان مجاهدین خلق و گروه فرقان، هم‌زمان با جبهه‌گیری علیه نظام به مبارزات مسلحانه و ترور مسئولان و دست‌اندرکاران نظام روی آوردند.[۸۶] تروریست‌ها با ترور و انفجار بمب در مجامع عمومی و نماز جمعه‌ها، عده بسیاری از مردم، ائمه جمعه و جماعت و متفکران اسلامی مانند مرتضی مطهری و شخصیت‌هایی مانند محمد مفتح، مهدی عراقی، سید محمد علی قاضی طباطبایی؛ امام‌جمعه تبریز، سید محمد حسینی بهشتی با بیش از هفتاد نفر از نمایندگان مجلس و شخصیت‌های انقلاب، محمد علی رجائی؛ رئیس‌ جمهور، محمد جواد باهنر؛ نخست‌ وزیر، علی قدوسی؛ دادستان کل کشور، سید عبدالحسین دستغیب؛ امام‌جمعه شیراز، محمد صدوقی؛ امام‌جمعه یزد، عطاءالله اشرفی اصفهانی؛ امام‌جمعه کرمانشاه، سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد، محمد تقی حاج‌طرخانی و نظامیانی مانند ولی‌الله قرنی و هوشنگ وحید دستجردی را به شهادت رساندند.[۸۷]ترور ناموفق اکبر هاشمی رفسنجانی و ترور نافرجام سید علی خامنه‌ای؛ امام‌جمعه تهران، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و سید رضی شیرازی از دیگر کارهای تروریست‌ها بود. ترور بیش از شانزده‌ هزار نفر از مردم ایران در کارنامه گروه‌های ضد انقلاب به چشم می‌خورد.[۸۸]

امام‌ خمینی این گروه‌های تروریستی را کوردل خوانده و سازمان مجاهدین خلق را با ابن‌ملجم مقایسه کرده است[۸۹] تروریست‌ها در خارج از ایران نیز شخصیت‌های طرفدار امام‌ خمینی مانند: سید عارف حسین حسینی در پاکستان و راغب حرب در لبنان و سید مهدی حکیم، عالم عراقی را در سفر به سودان به شهادت رساندند.[۹۰].[۹۱]

اهداف تروریست‌ها

تروریست‌ها با ناامن جلوه‌دادن کشور با عملیات تروریستی تلاش کردند نظام اسلامی را با بحران مواجه سازند.[۹۲] به نظر امام‌ خمینی مخالفان اسلام برای جداکردن مردم از اسلام، دست به کشتار شخصیت‌های اسلامی می‌زنند و کشتن عالمانی مانند سید عبدالله بهبهانی در مشروطه برای این هدف بود.[۹۳] مقابله و برگشت مردم از انقلاب و نظام اسلامی،[۹۴] جدا کردن مسئولان از مردم و ایجاد اختلاف میان آنان[۹۵] و ساقط‌کردن نظام جمهوری اسلامی[۹۶] از دیگر اهداف تروریست‌ها بود. آنان برای پوشاندن ضعف و ناامیدی خود دست به کارهای تروریستی می‌زدند.[۹۷]

امام‌ خمینی انتقام و ترساندن مجاهدان راه خدا را انگیزه دیگر اقدامات تروریستی علیه شخصیت‌های انقلاب می‌دانست.[۹۸] به باور ایشان دشمنان با کشتن افرادی چون سید اسدالله مدنی؛ امام‌جمعه تبریز در پی نابودی حرکت و حکومت اسلامی و برقراری حکومت آمریکایی بودند.[۹۹] ایجاد ترس و وحشت در مردم[۱۰۰] و نابودکردن سرمایه‌های اسلام و انقلاب اسلامی[۱۰۱] از دیگر اهداف تروریست‌ها بود. آنان تلاش می‌کردند با ترور شخصیت‌های انقلابی و اسلامی پایه‌های انقلاب را سست و مردم را از جمهوری اسلامی ناامید و زمینه خارج‌شدن شخصیت‌های بزرگ را از صحنه انقلاب فراهم کنند.[۱۰۲] امام‌ خمینی در پیامی به مناسبت شهادت عارف حسینی خاطرنشان کرد استکبار شرق و غرب عاجز از رویارویی مستقیم با جهان اسلام و برای حاکم‌ کردن اسلام آمریکایی راه ترور مطهری‌ها و بهشتی‌ها و راغب حرب‌ها و عارف حسینی‌ها و در عراق صدرها و حکیم‌ها و در تمامی کشورها روحانیون درد آشنای اسلام ناب محمدی را در پیش گرفته است.[۱۰۳].[۱۰۴]

پیامد ترور شخصیت‌های انقلاب اسلامی

در نگاه امام‌ خمینی تروریست‌ها، خسارت‌های بسیاری به اسلام و مردم وارد کردند و ذخیره‌های باارزشی را از ملت اسلامی گرفتند؛ چنان‌که هر کدام از شهدای ترورشده در ۷ تیر ۱۳۶۰ را با جمعیتی معادل شمرد[۱۰۵]. از نظر ایشان ترور شخصیت‌های اسلامی برای دشمنان اسلام سوژه تبلیغاتی ضد اسلام و جمهوری اسلامی فراهم کرده است؛ زیرا بیگانگان این‌گونه کارها را نشانه بی‌ثباتی و شکست جمهوری اسلامی جلوه می‌دهند[۱۰۶]؛ با این حال، ایشان ابزار ترور را برای به زانو درآوردن مردم ایران ناکارآمد شمرده و یادآور شده نهضت اسلامی ایران قائم به فرد نیست تا با ترور شخصیت‌ها، خللی در آن وارد شود[۱۰۷]؛ چنان‌که عالمانی نظیر سید حسن مدرس که هدف ترور قرار گرفتند، در تاریخ زنده‌اند[۱۰۸] و ترورها نشان می‌دهد دشمن در مقابله با انقلاب اسلامی شکست خورده است.[۱۰۹]

امام‌ خمینی تأکید دارد دنیا گذرگاه است و مسلمان خوفی از ترور به دل راه نمی‌دهد[۱۱۰] و روحانیان نیز در تمام صحنه‌های سیاسی پیش‌قدم بوده‌اند و ترور و کشتن، آنان را از صحنه خارج نخواهد ساخت[۱۱۱] و تروریست‌ها با کشتن اشخاص، شخصیت انسانی مردان بزرگ را نمی‌توانند نابود سازند و مردم ایران نه تنها از مبارزه علیه ظلم دست برنمی‌دارند که کشته‌ شدن شخصیت‌ها بر تصمیم و قاطعیت مردم در مبارزه با فساد و استکبار خواهد افزود.[۱۱۲] ایشان معتقد بود ترور شخصیت‌های اسلامی به دست دشمنان اسلام و انقلاب، منجر به تأیید اسلام و استواری راه مسلمانان و تقویت ایمان و افزایش شناخت مردم دربارهٔ دشمنان‌شان می‌شود[۱۱۳] و رمز پیروزی ملت ایران در برابر دشمنان نیز، نترسیدن از کشته‌ شدن بود[۱۱۴]؛ از این‌رو انقلاب اسلامی ایران ضربه‌ناپذیر است و ترور شخصیت‌های انقلاب بر قوت و تحرک نهضت اسلامی می‌افزاید.[۱۱۵] ایشان همچنین با بزرگداشت قربانیان ترور و شهید خواندن آنان، مردم را به جایگاه والای آنان توجه می‌داد و شهادت آنان را به مردم تبریک و تسلیت می‌گفت.[۱۱۶].[۱۱۷]

ایستادگی در برابر تروریست‌ها

امام‌ خمینی در رویارویی با موج ترورهای سیاسیِ مخالفان علیه شخصیت‌های انقلاب، همواره به مردم قوت قلب می‌داد[۱۱۸] و با اشاره به سابقه عملیات تروریستی در گذشته ایران و جهان یادآور می‌شد مردم و مسئولان باید با دل محکم مشغول کار باشند و از این مسائل نترسند.[۱۱۹]ترور نشانه ضعف و ناامیدی دشمن از رسیدن به اهداف خویش است[۱۲۰] و ابرقدرت‌ها با این کارها نمی‌توانند انقلاب اسلامی ایران را در هم شکنند.[۱۲۱] ایشان پس از شهادت مدنی، امام‌جمعه تبریز؛ آذربایجانی‌ها و مردم ایران را به صبر و استقامت فراخواند و به تروریست‌ها یادآور شد نمی‌توان مردمی که برای خدا قیام کرده و هزاران شهید و معلول داده‌اند را با این کارها، سست کرد یا از میدان به‌دربرد. مردم پیرو سیدالشهدا(ع) هستند که برای حفظ اسلام، طفل شش‌ماهه و پیرمرد هشتادساله را فدا کرد[۱۲۲].

امام‌ خمینی از سوی دیگر، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سفارش کرد از شخصیت‌های اسلامی و انقلابی هرچند خود بدان رضایت ندهند، مراقبت کنند[۱۲۳] و تأکید کرد قوای امنیتی به‌ویژه سپاه، مواظب باشند تروریست‌ها در اجتماعات مردم اخلال نکنند و با قوت و قدرت از نفوذ آنان پیشگیری کنند و رفت‌وآمدهای مشکوک را زیر نظر بگیرند.[۱۲۴] ایشان پس از ترور محمد صدوقی، امام‌جمعه یزد، در حکمی به محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ترورهای مشابه را موجب ایجاد نگرانی و تردید و سؤال دربارهٔ محافظان این شخصیت‌های بزرگ دانست و از آنجا که سپاه مسئول رسیدگی به این امور است، فرمانده سپاه را مأمور کرد با دقت، سوابق پاسداران محافظ را بررسی و گزارشی تهیه کند؛ همچنین برای این امر مهم، از پاسداران آزموده و باسابقه و متعهد استفاده شود.[۱۲۵]

امام‌ خمینی همچنین با محکوم‌ کردن و شرارت خواندن عملیات تروریست‌ها، از مجامع بین‌المللی درخواست کرد جنایت‌های تروریست‌ها علیه دانشمندان و علمای بزرگ ایران را محکوم کنند.[۱۲۶] ایشان با نکوهش از بی‌توجهی مدعیان حقوق بشر به فجایع انسانی تروریست‌ها آن را نشانه زوال انسانیت[۱۲۷] و رفتار گزینشی ابرقدرت‌ها در برابر گروه‌های تروریستی خواند و افزود رژیم عراق در پی سجده‌ کردن در برابر آمریکا از شمار گروه‌های تروریستی در فهرست آمریکا خارج شد.[۱۲۸] مردم و نیروهای امنیتی برای مقابله با جریان ترور به میدان آمدند و توانستند با تلاش شبانه‌روزی آن را مهار و امنیت نظام و شخصیت‌های آن را تأمین کنند؛ بدین ترتیب توطئه گروه‌ها به وسیله ترور برای براندازی و انحراف نظام اسلامی از مسیر خود خنثی گردید.[۱۲۹].[۱۳۰]

مجازات تروریست‌ها

امام‌ خمینی، رهبری رئوف و باگذشت بود و به هواداران گروه‌های معارض اندرز می‌داد دست از مخالفت بردارند و به همگان نیز هشدار می‌داد با گفتگو، جوانان را از فروافتادن در دام گروه‌های مخالفِ نظام بازدارند.[۱۳۱] به طرفداران گروه‌های تروریستی نیز اعلان می‌کرد در صورت بازگشت به دامن ملت، آزاد خواهند بود[۱۳۲]؛ از این‌رو برخی از افراد فریب‌خورده گروه تروریستی فرقان بخشیده شدند.[۱۳۳] بسیاری از آنان از فریبکاری همدستان خود مطلع شدند و توبه کرده، به زندگی عادی بازگشتند.[۱۳۴] امام‌ خمینی حتی گروهی از کودتاگران نوژه را عفو کرد و برخی از آنان در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند؛ اما در برخورد با گروه‌های برانداز و کسانی که برای ترور شخصیت‌های مجاهد و مردم بی‌گناه، دست به سلاح می‌بردند، پس از اتمام حجت، مسامحه نکرد و فرمان داد دادگاه‌های انقلاب برابر دستورهای اسلام و قرآن، عوامل ترور را مجازات کنند.[۱۳۵] ایشان از عوامل تروریستیِ دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، به «تفاله‌های آمریکایی» تعبیر و تأکید کرد تروریست‌ها باید دستگیر و به سزای اعمال خود برسند[۱۳۶] و در نامه‌ای به دادستانی انقلاب، تروریست‌ها را مفسد فی الارض خواند؛ با این حال، افزود در مجازات آنان نباید از حدود خدا تجاوز شود.[۱۳۷].[۱۳۸]

دامنه مصادیق تروریسم

کارگزاران سیاسی و امنیتی دولت آمریکا در طول دوره انقلاب به‌طور آشکارا از جنایت‌های تروریست‌های داخلی ایران حمایت کرده‌اند[۱۳۹] و منابع غربی نیز به‌طور گسترده از کمک‌های اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی آمریکا به سازمان‌های تروریستیِ مخالف جمهوری اسلامی گزارش داده‌اند.[۱۴۰]

امام‌ خمینی در شناساندن مصادیق تروریسم نگاهی عام‌تر دارد. از نگاه ایشان قدرت‌های شیطانی به‌طور مستقیم یا به وسیله افراد مزدور یا جاهل به ترور مخالفان خود اقدام می‌کنند.[۱۴۱] ایشان استکبار شرق و غرب و به‌طور مشخص دولت آمریکا و شوروی را حامی تروریسم و عوامل و ایادی آنها را مجری ترور در ایران معرفی می‌کرد.[۱۴۲] و باور داشت قدرت‌های شرق و غرب برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران، اقدام به ترور مردم، انفجار کور و حتی به‌آتش‌ کشیدن مزارع کرده‌اند[۱۴۳]؛ زیرا انقلاب اسلامی ایران توانسته است کشورهای اسلامی و ستمدیدگان جهان را به سوی اسلام جلب کند.[۱۴۴] ایشان به‌ویژه بر نقش آمریکا در ترورها تأکید داشت.[۱۴۵] در عین حال آمریکا همواره اقدامات جنایتکارانه‌اش را به کشورهای مخالف خود نسبت می‌دهد،[۱۴۶] حال آنکه دولت آمریکا که تروریست بالذات است، سراسر جهان را به آتش کشیده است.[۱۴۷]

یکی از نمونه‌های بارز ترور دولتی، که از جانب دولت آمریکا صورت گرفت، ترور فرمانده پرآوازه ایرانی، قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران و یکی از فرماندهان عالی‌رتبه ایران است که در برابر گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه ایستاد. این ترور در ۱۳/۱۰/۱۳۹۸، در زمانی که مهمان رسمی دولت عراق بود، به همراه نُه نفر از همراهیان ایرانی و عراقی خود، در فرودگاه بغداد به دستور مستقیم دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا اجرا شد و آنان با حمله موشکی نیروهای آمریکایی به شهادت رسیدند.[۱۴۸] در پی این ترور موج بسیار گسترده محکوم‌ساختن این جنایت در داخل و خارج ایران راه افتاد و میلیون‌ها نفر از مردم مسلمان ایران با حضور خود در مراسم تشییع جنازه سلیمانی شرکت جستند و خواهان انتقام خون او و دیگر شهدای این ترور شدند.[۱۴۹]

امام‌ خمینی همچنین رژیم اسرائیل را دولتی تروریستی می‌دانست که با هم‌پیمانی با آمریکا برای رسیدن به مقاصد استعماری خود، مرتکب جنایات فراوانی شده[۱۵۰] و در حق مردم فلسطین و لبنان جنایت‌ها کرده است.[۱۵۱] این رژیم برای رسیدن به اهداف نامشروع و توسعه‌ طلبانه خود از هر وسیله‌ای استفاده و با ارعاب و وحشت صدها هزار فلسطینی را آواره کرده است.[۱۵۲]

امام‌ خمینی دولت فرانسه را نیز دولتی تروریستی می‌دانست[۱۵۳]؛ زیرا به گروه تروریستی مجاهدین خلق پناه داده است.[۱۵۴] حزب بعث عراق نیز از مصادیق تروریست دولتی بود که در مدت عمر خود گروه بسیاری از علما و اندیشمندان را به قتل رساند. امام‌ خمینی کشتن سید محمدباقر صدر و سید مهدی حکیم را از کارهای تروریستی حزب بعث شمرده که به هدف خاموش‌ کردن اسلام ناب محمدی انجام شد.[۱۵۵] از نگاه ایشان حکومت محمدرضا پهلوی نیز، بر پایه ترور و وحشت استوار بود[۱۵۶] و رژیم پهلوی راه‌های گوناگونی ازجمله ترور و تهدید افراد را برای به زانو درآوردن مردم آزمود.[۱۵۷]

در نگاه امام‌ خمینی، کمونیست‌ها نیز از عاملان وحشت و ترور پس از انقلاب اسلامی بوده‌اند که با حسابگری مادی در صدد نابودی انقلاب اسلامی بودند.[۱۵۸]اتحاد جماهیر شوروی در آن سال‌ها نماد تفکر کمونیستی و ابرقدرتی شرق بود و بسیاری از گروه‌های تروریستی وابسته به آن بودند.[۱۵۹] ایشان کسانی که به اسم خلق، زندگی مردم را به تباهی کشیده، خدمتگزاران خلق و خالق را ترور می‌کنند، از طرفداران اجانب و خائنان به اسلام شمرده است.[۱۶۰] «کمونیست‌های ساختگی» و «ریشه‌های رژیم شاه»، تعبیر دیگر امام‌ خمینی از این دسته از گروه‌های تروریستی است.[۱۶۱].[۱۶۲]

اتهام ترور به جمهوری اسلامی ایران

آمریکا برای بدنام‌ کردن جمهوری اسلامی ایران در نگاه جهانیان، این کشور را متهم کرد که از تروریسم جانبداری می‌کند.[۱۶۳] امام‌ خمینی خاطرنشان کرده است که در منطق آمریکا کسانی تروریست هستند که از این کشور پیروی نمی‌کنند[۱۶۴]؛ چنان‌که در پاسخ به تروریست خواندن جمهوری اسلامی ایران در جریان اشغال سفارتخانه آمریکا، تأکید کرد دانشجویان با افراد دستگیرشده با رأفت رفتار کردند، و حال آنکه آمریکا دانشجویان ایرانی را در آمریکا شکنجه می‌کند و سگ‌ها را به جان آنان می‌اندازد.[۱۶۵] ایشان خاطرنشان کرده است استکبار شرق و غرب به دلیل ناتوانی از رویارویی مستقیم با جهان اسلام، شخصیت‌های دینی و سیاسیِ مخالف خود را نابود می‌کنند و فرهنگ اسلام آمریکایی را در میان مردم گسترش می‌دهند[۱۶۶] و آمریکا کشوری است که کارهای جنایتکارانه خود را به کشورهای مخالف خود نسبت می‌دهد.[۱۶۷] ایشان دشمنی جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل تروریست و مورد حمایت آمریکا را از علل دشمنی آمریکا با ایران شمرده[۱۶۸] و خاطرنشان کرده از این‌روی آمریکا برای تضعیف جمهوری اسلامی، ایران را متهم به ترور می‌کند؛ ولی با این اتهام نه تنها موقعیت جمهوری اسلامی ایران کاهش پیدا نکرده، بلکه جایگاه آن در نظرها بالا رفته و روحیه دشمنان اسلام تضعیف شده است.[۱۶۹] به نظر امام‌ خمینی، جمهوری اسلامی ایران به دلیل پیروی از قرآن نیازمند استفاده از ابزار ترور نیست.[۱۷۰] جمهوری اسلامی خود قربانی ترور است و روز هشتم شهریور سالروز ترور محمدعلی رجایی، رئیس‌جمهور و محمدرضا باهنر، نخست‌وزیر ایران، روز مبارزه با تروریسم نام‌گذاری شده است.[۱۷۱].[۱۷۲]

ترور شخصیت

واژه ترور تنها در کشتن و از میان بردن جسمی اشخاص کاربرد ندارد، بلکه گاهی به لطمه‌زدن به آبرو و مخدوش‌کردن شخصیت اجتماعی و وجهه عمومی افراد و شخصیت‌ها با دروغ‌سازی و تبلیغات منفی گفته می‌شود که از آن به ترور شخصیت یاد می‌کنند.[۱۷۳] به‌این معنا از ترور در سخنان امام‌ خمینی نیز توجه شده است.[۱۷۴] ایشان به ترور شخصیت برخی از دست‌اندرکاران نظام مانند: سید محمد حسینی بهشتی،[۱۷۵] محمد علی رجایی[۱۷۶] و سید احمد خمینی[۱۷۷] واکنش نشان داد و به دشمنان نظام و انقلاب بی‌ثمر و فایده‌بودن این نوع اقدام‌ها را گوشزد کرد[۱۷۸].[۱۷۹]

منابع

پانویس

  1. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۸۴۹، آشوری، فرهنگ سیاسی، ۹۹
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۰/۴۷۲
  3. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۱/۵۱۳
  4. بوذرجمهر، فرهنگ فارسی-عربی، ۸۵
  5. منتظری، حکومت دینی و حقوق انسان، ۷۵
  6. هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه، ۱/۵۸۲
  7. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۷۱۷
  8. توکلی، دو نظریه تروریسم و فداکاری، ۱۶
  9. علی‌بابایی، فرهنگ روابط بین‌الملل، ۸۳–۸۴
  10. پلنو و آلتون، فرهنگ روابط بین‌الملل، ۲۴۳
  11. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  12. ماله، تاریخ ملل شرق و یونان، ۷۸
  13. سایکس، تاریخ ایران، ۱/۲۰۴
  14. بیگدلی، ترورهای سیاسی در تاریخ معاصر، ۱/ش
  15. ابن‌هشام، السیرة النبویه(ص)، ۱/۶۶۱–۶۶۲
  16. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۲/۳۷۱–۳۷۲
  17. ابن‌هشام، السیرة النبویه(ص)، ۳/۱۹۹–۲۰۰؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۴/۷۵
  18. شمّری، الخوارج اصول و عقاید، ۵۸–۶۳
  19. توکلی، دو نظریه تروریسم و فداکاری، ۴۸–۶۸
  20. آوری، تاریخ معاصر ایران، ۱/۲۲۸
  21. کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱/۱۹۷–۲۰۰، ۳/۴۰۴ و ۴۷۷
  22. علوی، رجال عصر مشروطیت، ۵۵–۵۶ و ۷۶
  23. رائین، حیدرخان عمواغلی، ۲۶۵
  24. طیب، تروریسم در فراز و فرود تاریخ، ۴۶–۴۷
  25. مؤسسه پژوهش، تاریخ معاصر ایران، ۱/۱۴۱–۱۴۲؛ ایران، روزنامه، ۱۵
  26. بیگدلی، ترورهای سیاسی در تاریخ معاصر، ۲/۸۵۰
  27. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۸۷–۱۸۸
  28. مهدی‌نیا، قتل‌های سیاسی و تاریخی، ۲/۴۴۶
  29. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۱۷۰–۱۸۹
  30. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۳۲۳
  31. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  32. «و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
  33. «بی‌گمان آنان پیش‌تر هم فتنه‌جویی کردند و کارها را برای تو دگرگون ساختند تا آنکه حق فرا رسید و فرمان خداوند آشکار شد با آنکه آنان نمی‌پسندیدند» سوره توبه، آیه ۴۸.
  34. «منافقان می‌هراسند آیه‌ای به زیان آنان فرو فرستاده شود که آنان را از آنچه در دل‌های ایشان است، آگاه گرداند بگو: ریشخند کنید که خداوند آنچه را که از آن می‌هراسید آشکار خواهد کرد» سوره توبه، آیه ۶۴.
  35. «به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را» سوره توبه، آیه ۷۴.
  36. «و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
  37. «بی‌گمان آنان پیش‌تر هم فتنه‌جویی کردند و کارها را برای تو دگرگون ساختند تا آنکه حق فرا رسید و فرمان خداوند آشکار شد با آنکه آنان نمی‌پسندیدند» سوره توبه، آیه ۴۸.
  38. «منافقان می‌هراسند آیه‌ای به زیان آنان فرو فرستاده شود که آنان را از آنچه در دل‌های ایشان است، آگاه گرداند بگو: ریشخند کنید که خداوند آنچه را که از آن می‌هراسید آشکار خواهد کرد» سوره توبه، آیه ۶۴.
  39. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۸۸.
  40. عبداللهی‌نژاد، ترور از دیدگاه فقه، ۱۷۳–۱۷۴
  41. منتظری، حکومت دینی و حقوق انسان، ۷۸
  42. امام‌ خمینی، صحیفه، ۵/۴۰۲
  43. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۱۸۳ و ۱۱/۷۷
  44. کلینی، الکافی، ۷/۳۷۵
  45. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۰۲؛ منتظری، حکومت دینی و حقوق انسان، ۷۷
  46. نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۵۶۴–۵۶۵؛ بجنوردی، مجموعه مقالات، ۶/۲۰۷–۲۰۸
  47. طارمی، بررسی فقهی اقدامات تروریستی، ۷۶–۷۷؛ نعمتی، ترور از دیدگاه اسلام و امام‌ خمینی(ره)، ۷۸–۸۴
  48. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۱، ۱۵/۳۱–۳۲ و ۱۷/۱۴۱
  49. «کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.
  50. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۶۷–۴۶۸
  51. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  52. ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۴/۵–۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲۰/۱۳؛ سبحانی، فروغ ابدیت، ۶۲۰
  53. منتظری، حکومت دینی و حقوق انسان، ۱۰۱
  54. برجی، پیشگفتار کتاب دفاع مشروع، و
  55. زکی، مفهوم و مصداق تروریسم، ۲۰۲
  56. زکی، مفهوم و مصداق تروریسم، ۲۰۶ و ۲۱۷
  57. نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۱۶–۱۷؛ امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱–۴۶۳ سلطانی، نگاهی به دفاع مشروع، ۲۶–۳۷ و ۴۸–۴۹
  58. زکی، مفهوم و مصداق تروریسم، ۵۷
  59. امام‌ خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱
  60. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۴/۷۳
  61. علوی‌مهر، دفاع و عملیات استشهادی، ۱۵۱–۱۵۲
  62. علوی‌مهر، دفاع و عملیات استشهادی، ۱۶۴–۱۶۶
  63. استیری، شرایط دفاع مشروع، ۵۲۴–۵۲۵
  64. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳
  65. طارمی، بررسی فقهی اقدامات تروریستی، ۸۴–۸۵
  66. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  67. علیزاده، فرهنگ خاص علوم سیاسی، ۲۷۴
  68. شیرودی، اسلام و تروریسم، ۱۵۹–۱۶۰
  69. زکی، مفهوم و مصداق تروریسم، ۲۳۶–۲۳۷
  70. جام جم، روزنامه
  71. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۸
  72. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۰
  73. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰
  74. توکلی، دو نظریه تروریسم و فداکاری، ۸۳–۸۷ و ۱۰۰–۱۰۶
  75. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۲۳۶ و ۷/۴۱
  76. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  77. فیضی، چالش مشروعیت، ۴۱–۴۲
  78. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۹
  79. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۵۰۵
  80. امام‌ خمینی، صحیفه، ۸/۱۴۴
  81. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی-سیاسی ایران، ۴۱۵
  82. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۳۱۴ و ۳۳۱
  83. توکلی، دو نظریه تروریسم و فداکاری، ۸۸ و ۹۲
  84. خسروشاهی، تجلی مفاهیم منشور برادری، ۳
  85. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  86. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی، ۱/۴۲۵–۴۳۰؛ راستگو، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، ۴۸–۴۹
  87. موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۹۲
  88. جلیلی‌نژاد، خون‌خواهی هابیل، ۴۸
  89. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲۰ و ۱۵/۱۳۵–۱۳۶
  90. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰–۱۲۱
  91. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  92. طباطبایی، قربانیان ترو، ۴۰
  93. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۴۵۹
  94. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۴۶ و ۱۵/۱۳۴
  95. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۵/۲
  96. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۶
  97. امام‌ خمینی، صحیفه، ۹/۹۵
  98. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۹
  99. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۲۵
  100. امام‌ خمینی، صحیفه، ۹/۸۶
  101. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۴۷–۱۴۸
  102. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۷ و ۱۴/۲۴۱
  103. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰–۱۲۱
  104. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  105. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۴۷–۱۴۸
  106. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۸۶
  107. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۵۰۴–۵۰۵
  108. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵
  109. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۴۱
  110. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۷
  111. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۱
  112. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۱۵۷ و ۱۷۸–۱۷۹
  113. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۱۸۳ و ۱۵/۱۴۸–۱۴۹
  114. امام‌ خمینی، صحیفه، ۹/۸۹
  115. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۹۲
  116. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۸
  117. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  118. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۸۶
  119. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۹۳
  120. امام‌ خمینی، صحیفه، ۹/۹۵
  121. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵
  122. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۲۷
  123. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵
  124. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵ و ۱۴/۱۴۱
  125. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۷۴
  126. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۲
  127. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۲
  128. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۳۴
  129. درودیان، سازمان مجاهدین خلق، ۶–۱۹
  130. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  131. درودیان، سازمان مجاهدین خلق، ۱۶/۱۲۸
  132. انصاری، خاطرات، ۲/۲۱۲
  133. ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۸۷
  134. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۲۸
  135. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۱
  136. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸
  137. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۱–۱۴۲
  138. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  139. سلیمی، آمریکا و حمایت از تروریسم، ۱۴–۱۶
  140. غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، ۴۰۱–۴۰۳
  141. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۷
  142. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۱۹۱ و ۲۱/۱۱۹–۱۲۰
  143. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۰
  144. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۶–۲۷
  145. امام‌ خمینی، صحیفه، ۹/۹۵ و ۲۰/۳۲۴؛ موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۹۴
  146. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۲۰
  147. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۸
  148. جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۴/۱۰/۱۳۹۸
  149. جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۷/۱۰/۱۳۹۸
  150. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۸
  151. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۰
  152. مرکز الثقافی، یوم القدس، ۶۲–۶۵؛ علم‌الهدی، شناخت صهیونیسم بین‌الملل، ۱۱۵–۱۵۲
  153. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۲۳–۲۲۴
  154. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۹۸–۹۹
  155. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰
  156. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲/۱۲۳ و ۱۲۹–۱۳۰
  157. امام‌ خمینی، صحیفه، ۴/۲۹۵
  158. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۱۹۱
  159. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۹
  160. امام‌ خمینی، صحیفه، ۹/۸۶
  161. امام‌ خمینی، صحیفه، ۷/۱۹۱
  162. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  163. Target America، Bodansky، ۴؛ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۲۰؛ غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، ۳۸۹–۳۹۰
  164. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۷۰–۲۷۱
  165. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۱/۷۷
  166. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰
  167. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۲۰
  168. امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۸
  169. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۳۵
  170. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۳۸
  171. صابری، روز مبارزه با تروریسم، ۳۴
  172. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.
  173. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۷۱۷
  174. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۴۸ و ۲۰/۳۲۴
  175. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۷۷–۲۷۸
  176. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۹
  177. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۸۸–۲۸۹
  178. امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۸
  179. عفتی و تام، مقاله «ترور»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۳۲۴ – ۳۳۵.