عصمت از کفر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
(خنثی‌سازی نسخهٔ 1241022 از Bahmani (بحث))
برچسب: خنثی‌سازی
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


'''عصمت از کفر''' از جمله موضوعات مهمی که در هنگام بحث از گستره عصمت اعتقادی معصومان، مورد بحث قرار می‌گیرد. از آنجا که کفر و شرک به خدای متعال به نص قرآن کریم به عنوان ظلمی بزرگ تلقی شده و ظلم نیز در شمار گناهان کبیره است، متکلمان اسلامی به بحث از عصمت معصومان از کفر به صورت مستقل و ویژه پرداخته‌اند. [[امامیه]] و [[اکثریت]] فرق [[کلامی]] به [[عصمت پیامبر]] از کفر از دوران پیش از [[نبوت]] [[معتقد]] هستند و بدین منظور به پازه‌ای از ادله عقلی و نقلی استناد کرده‌اند.
'''[[عصمت از کفر]]''' از جمله موضوعات مهمی که در هنگام بحث از گستره [[عصمت اعتقادی]] [[معصومان]]، مورد بحث قرار می‌گیرد. از آنجا که [[کفر]] و [[شرک]] به [[خدای متعال]] به [[نص]] [[قرآن کریم]] به عنوان ظلمی بزرگ تلقی شده و [[ظلم]] نیز در شمار [[گناهان کبیره]] است، [[متکلمان اسلامی]] به بحث از [[عصمت]] معصومان از کفر به صورت مستقل و ویژه پرداخته‌اند. [[امامیه]] و [[اکثریت]] فرق [[کلامی]] به [[عصمت پیامبر]] از کفر از دوران پیش از [[نبوت]] [[معتقد]] هستند و بدین منظور به پازه‌ای از [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] استناد کرده‌اند.


== معناشناسی [[عصمت]] ==
== معناشناسی [[عصمت]] ==
خط ۱۹: خط ۱۹:


=== ادله عصمت معصومان از کفر ===
=== ادله عصمت معصومان از کفر ===
از آنجا که کفر و شرک به خدای متعال به نص قرآن کریم به عنوان ظلمی بزرگ تلقی شده{{متن قرآن|يَا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}} <ref>«ای پسر عزیزم، هرگز شرک به خدا نیاور که شرک بسیار ظلم بزرگی است.» سوره لقمان، آیه 13</ref>  و ظلم نیز در شمار گناهان کبیره است، متکلمان اسلامی به بحث از عصمت انبیا از کفر به صورت مستقل و ویژه پرداخته‌اند. [[امامیه]] و [[اکثریت]] فرق [[کلامی]] به [[عصمت پیامبر]] از کفر از دوران پیش از [[نبوت]] [[معتقد]] هستند که [[ادله]] این مدعا را می‌‌توان در دو بخش [[عقلی]] و [[نقلی]] تقریر کرد.
از آنجا که کفر و شرک به خدای متعال به نص قرآن کریم به عنوان ظلمی بزرگ تلقی شده{{متن قرآن|يَا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای پسر عزیزم، هرگز شرک به خدا نیاور که شرک بسیار ظلم بزرگی است.» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>  و ظلم نیز در شمار گناهان کبیره است، متکلمان اسلامی به بحث از عصمت انبیا از کفر به صورت مستقل و ویژه پرداخته‌اند. [[امامیه]] و [[اکثریت]] فرق [[کلامی]] به [[عصمت پیامبر]] از کفر از دوران پیش از [[نبوت]] [[معتقد]] هستند که [[ادله]] این مدعا را می‌‌توان در دو بخش [[عقلی]] و [[نقلی]] تقریر کرد.


=== دلیل عقلی ===
=== دلیل عقلی ===
خط ۲۷: خط ۲۷:
تبیین تقریر فوق بنا به دیدگاه [[فلاسفه]] و کسانی که [[وحی]] را به [[قوه عاقله]] یا ملکه نفسانی [[تفسیر]] می‌کنند، روشن است؛ چراکه کسب قوه عاقله و اتصال به عالم [[عقول]] و همچنین اکتساب ملکه نفسانی در گرو [[تهذیب]] و تعالی نفس است که حسب فرض تحقق آن در [[کافر]] و نفس وی مفقود بلکه محال است.
تبیین تقریر فوق بنا به دیدگاه [[فلاسفه]] و کسانی که [[وحی]] را به [[قوه عاقله]] یا ملکه نفسانی [[تفسیر]] می‌کنند، روشن است؛ چراکه کسب قوه عاقله و اتصال به عالم [[عقول]] و همچنین اکتساب ملکه نفسانی در گرو [[تهذیب]] و تعالی نفس است که حسب فرض تحقق آن در [[کافر]] و نفس وی مفقود بلکه محال است.


اما بنا به تقریر تفضلی انگاران وحی، آنان هرچند وحی و نبوت را تفضل و [[لطف]] محض [[الهی]] می‌دانند، لکن معتقدند چنین لطفی تنها شامل انسان‌هایی می‌شود که [[لیاقت]] و قابلیت آن را دارند. نکته قابل توجه اینکه دلیل عقلی فوق تنها بر [[ناسازگاری]] نبوت و کفر مقارن و همزمان دلالت می‌کند، اما اگر کافری بتواند از کفر خود برگشته و به تعالی و تهذیب خویش بپردازد به گونه‌ای که دارای ملکه نفسانی یا قوه عاقله خاص نبوت گردد، [[عقل]] به ناسازگاری فوق [[رأی]] نمی‌دهد، اما اینکه آیا چنین [[پیغمبری]] وجود داشته یا نه؟ پاسخ آن را باید از [[ادله نقلی]] دریافت کرد؛ اما اینکه پیامبر هنگام [[بعثت]] نباید [[کفر]] داشته باشد، بطلان آن از تصورش روشن می‌شود، علاوه آنکه [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] در [[قلمرو عصمت]] از [[گناه]] و [[تلقی وحی]]، [[فساد]] آن را واضح می‌کند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)|کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.</ref>.
اما بنا به تقریر تفضلی انگاران وحی، آنان هرچند وحی و نبوت را تفضل و [[لطف]] محض [[الهی]] می‌دانند، لکن معتقدند چنین لطفی تنها شامل انسان‌هایی می‌شود که لیاقت و قابلیت آن را دارند. نکته قابل توجه اینکه دلیل عقلی فوق تنها بر ناسازگاری نبوت و کفر مقارن و همزمان دلالت می‌کند، اما اگر کافری بتواند از کفر خود برگشته و به تعالی و تهذیب خویش بپردازد به گونه‌ای که دارای ملکه نفسانی یا قوه عاقله خاص نبوت گردد، [[عقل]] به ناسازگاری فوق رأی نمی‌دهد، اما اینکه آیا چنین [[پیغمبری]] وجود داشته یا نه؟ پاسخ آن را باید از [[ادله نقلی]] دریافت کرد؛ اما اینکه پیامبر هنگام [[بعثت]] نباید [[کفر]] داشته باشد، بطلان آن از تصورش روشن می‌شود، علاوه آنکه ادله عقلی و [[نقلی]] در [[قلمرو عصمت]] از [[گناه]] و تلقی وحی، [[فساد]] آن را واضح می‌کند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)|کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.</ref>.


=== [[دلیل نقلی]] ===
=== [[دلیل نقلی]] ===
[[قرآن مجید]] درباره اشتراط عدم [[اعتقاد]] کفر و [[شرک]] برای [[پیامبر]]، [[آیه]] خاص و صریحی ندارد که به نظر می‌رسد علت آن عدم وقوع آن باشد به این معنی که [[خداوند]] هر [[پیغمبری]] را که برگزیده است، از [[معصیت]] [[اعتقادی]] (کفر و شرک) پیراسته بوده است و به تعبیری سابقه [[خداپرستی]] داشته است. با این حال، بعضی [[آیات]] به صورت غیر صریح به اشتراط شرط خداپرستی از اول [[عمر]] در [[نبوت]] دلالت می‌کند؛ مانند آیه {{متن قرآن|للاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
[[قرآن مجید]] درباره اشتراط عدم [[اعتقاد]] کفر و [[شرک]] برای [[پیامبر]]، [[آیه]] خاص و صریحی ندارد که به نظر می‌رسد علت آن عدم وقوع آن باشد به این معنی که [[خداوند]] هر [[پیغمبری]] را که برگزیده است، از [[معصیت]] [[اعتقادی]] (کفر و شرک) پیراسته بوده است و به تعبیری سابقه [[خداپرستی]] داشته است. با این حال، بعضی [[آیات]] به صورت غیر صریح به اشتراط شرط خداپرستی از اول [[عمر]] در [[نبوت]] دلالت می‌کند؛ مانند آیه {{متن قرآن|للاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.


آیه فوق در پاسخ [[حضرت ابراهیم]] مبنی بر امکان نیل [[فرزندان]] وی به [[مقام امامت]] و نبوت نازل شده است. روشن است که درخواست حضرت ابراهیم محدود به فرزندانی می‌‌شد که در [[زمان]] حال مصون از گناه بودند، هر چند که قبلاً [[مرتکب معصیت]] شده باشند، به دیگر سخن، حضرت ابراهیم از خداوند اعطای [[مقام نبوت]] و [[امامت]] را به فرزندانی که در زمان حال، مرتکب معصیت میشوند، درخواست نمی‌کند، بلکه استدعای وی [[مقید]] به پیراستگان از گناه در زمان حال است. لکن خداوند در پاسخ حضرت ابراهیم [[منصب نبوت]] و امامت را بالاتر از آن وصف می‌کند که [[گناهکاران]] زمان گذشته و پیراستگان زمان حال را شامل گردد، بلکه [[مقام]] فوق متعلق به [[معصومان]] به قید اطلاق است.
آیه فوق در پاسخ [[حضرت ابراهیم]] مبنی بر امکان نیل [[فرزندان]] وی به [[مقام امامت]] و نبوت نازل شده است. روشن است که درخواست حضرت ابراهیم محدود به فرزندانی می‌‌شد که در [[زمان]] حال مصون از گناه بودند، هر چند که قبلاً [[مرتکب معصیت]] شده باشند، به دیگر سخن، حضرت ابراهیم از خداوند اعطای [[مقام نبوت]] و [[امامت]] را به فرزندانی که در زمان حال، مرتکب معصیت میشوند، درخواست نمی‌کند، بلکه استدعای وی مقید به پیراستگان از گناه در زمان حال است. لکن خداوند در پاسخ حضرت ابراهیم [[منصب نبوت]] و امامت را بالاتر از آن وصف می‌کند که [[گناهکاران]] زمان گذشته و پیراستگان زمان حال را شامل گردد، بلکه مقام فوق متعلق به [[معصومان]] به قید اطلاق است.


اما اینکه آیه فوق بر عدم شمول [[عهد]] و نبوت به فلاسفان دلالت می‌کند و [[اثبات]] این که کفر و شرک [[ظلم]] است، نیازمند دلیل مستقلی است، در پاسخ آن باید گفت اولاً طریق [[اولویت]] آن را [[اثبات]] می‌کند؛ چراکه [[اعتقاد]] [[کفر]] و [[شرک]] [[برتر]] از ظلم‌های عادی است و ثانیاً خود [[قرآن]] شرک و کفر را [[ظلم]] بزرگ قلمداد کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.</ref>.
اما اینکه آیه فوق بر عدم شمول [[عهد]] و نبوت به فلاسفان دلالت می‌کند و [[اثبات]] این که کفر و شرک [[ظلم]] است، نیازمند دلیل مستقلی است، در پاسخ آن باید گفت اولاً طریق اولویت آن را [[اثبات]] می‌کند؛ چراکه [[اعتقاد]] [[کفر]] و [[شرک]] [[برتر]] از ظلم‌های عادی است و ثانیاً خود [[قرآن]] شرک و کفر را [[ظلم]] بزرگ قلمداد کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.</ref>.


دو [[آیه]] فوق صغری و آیه پیشین کبرای قیاس شکل اول ذیل می‌شود: «کفر و شرک ظلم است. [[عهد]] و [[نبوت]] به [[ظالم]] نمی‌رسد. پس [[کافر]] و [[مشرک]] نمی‌توانند به [[مقام نبوت]] نایل آیند«. اما اینکه مشرک بالفعل ([[حقیقی]]) یا اعم از آن و گذشته، از نبوت [[محروم]] است؟ گفته شد که به حسب درخواست [[حضرت ابراهیم]] و نزول آیه روشن می‌شود که مقصود از مشرک معنای عام آن بوده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)|کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.</ref>.
دو [[آیه]] فوق صغری و آیه پیشین کبرای قیاس شکل اول ذیل می‌شود: «کفر و شرک ظلم است. [[عهد]] و [[نبوت]] به [[ظالم]] نمی‌رسد. پس [[کافر]] و [[مشرک]] نمی‌توانند به [[مقام نبوت]] نایل آیند«. اما اینکه مشرک بالفعل ([[حقیقی]]) یا اعم از آن و گذشته، از نبوت [[محروم]] است؟ گفته شد که به حسب درخواست [[حضرت ابراهیم]] و نزول آیه روشن می‌شود که مقصود از مشرک معنای عام آن بوده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)|کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.</ref>.
== منابع ==
{{منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:گستره عصمت]]
۱۱۸٬۳۵۶

ویرایش