اخباریگری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
'''اخباریان''' گروهی هستند که به [[پیروی]] از [[اخبار]] و [[احادیث]] [[اعتقاد]] دارند و روشهای [[اجتهادی]] و [[اصول فقه]] را نمیپسندند. واژه اخباریگری از سده ۶ [[قمری]] رواج یافت و [[محمد امین استرآبادی]] را [[مجدّد]] آن میدانند، هر چند اصولیانی همچون [[وحید بهبهانی]] و شیخ [[مرتضی انصاری]] به مقابله با آن پرداختند. مهترین [[اختلاف]] میان اصولیون و اخباریها را میتوان این دانست که اخباریان [[اجتهاد]] را [[حرام]] میدانند، اما اصولیان آن را [[واجب کفایی]] میدانند و غیره. | |||
== مقدمه == | == مقدمه == |
نسخهٔ ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۶
اخباریان گروهی هستند که به پیروی از اخبار و احادیث اعتقاد دارند و روشهای اجتهادی و اصول فقه را نمیپسندند. واژه اخباریگری از سده ۶ قمری رواج یافت و محمد امین استرآبادی را مجدّد آن میدانند، هر چند اصولیانی همچون وحید بهبهانی و شیخ مرتضی انصاری به مقابله با آن پرداختند. مهترین اختلاف میان اصولیون و اخباریها را میتوان این دانست که اخباریان اجتهاد را حرام میدانند، اما اصولیان آن را واجب کفایی میدانند و غیره.
مقدمه
اخباریان، در فقه متأخر امامی، گروهی هستند که به پیروی از اخبار و احادیث اعتقاد دارند و روشهای اجتهادی و اصول فقه را نمیپسندند. در مقابل آنان فقیهان هوادار اجتهاد قرار میگیرند که با عنوان «اصولی» شناخته میشوند. بدون لحاظ عنوانهای «اخباری» و «اصولی» تقابل این دو گونه نگرش به فقه امامی، در سدههای نخستین اسلامی ریشه دارد.
سده ۴ قمری را میتوان اوج قدرت مکتب حدیثگرای قم محسوب داشت، به گونهای که فقیهان اهل استنباط چون ابن ابی عقیل عمانی و ابن جنید اسکافی در اقلیت قرار میگرفتند. از برجستگان فقیهان حدیثگرا در این دوره، میتوان کسانی همچون محمد بن یعقوب کلینی، علی ابن بابویه قمی، ابن قولویه و محمد ابن بابویه قمی را بر شمرد که در تألیف کهنترین مجموعههای فقهی حدیثی نقش عمدهای ایفا کردهاند. از سوی دیگر با ظهور شیخ مفید و در پی او سید مرتضی و شیخ طوسی و تألیف نخستین آثار در اصول فقه امامیه، حرکتی نوین در فقه امامی رخ داد که تا سدهها، گرایش فقها به استنباط را بر حدیثگرایی برتری داد. به هر روی تقابل این دو گرایش در جای جای آثار عالمان یاد شده، به چشم میخورد[۱].
رواج واژه اخباریگری
کاربرد اصطلاح اخباری برای پیروان متون روایات و اخبار، نخستین بار در نیمه نخست سده ۶ قمری در ملل و نحل شهرستانی به چشم میآید و به دنبال آن در کتاب نقض عبدالجلیل قزوینی رازی، عالم امامی سده ۶ قمری دو اصطلاح اخباری و اصولی در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند. مکتب فقیهان اهل حدیث که در اواخر سده ۴ و نیمه نخست سده ۵ قمری با کوشش فقیهان اصولگرا ضعیف شد، وجود محدود خود را در مجامع فقهی امامیه حفظ کرد، تا آنکه در اوایل سده ۱۱ قمری (۱۷م) بار دیگر به وسیله محمد امین استرابادی در قالبی نو مطرح شد که لبه تیز حملات خود را متوجه پیروان گرایش غالب در فقه امامی، یعنی جناح اصولگرایان کرد[۲].
استرآبادی مجدد اخباریگری
با عنایت به پیشینه تاریخی اخباریگری، در واقع رواج و اطلاق عنوان اخباری بر گروهی خاص و با معنا و اصطلاح مشخص امروزی آن از سده ۱۱ قمری و با ظهور پیشوای حرکت نوین اخباری، یعنی محمد امین استرابادی که برخی او را با صفت «اخباری صلب» وصف کردهاند، آغاز شده است. درباره وی به عنوان مؤسس مکتب اخباری در میان شیعیان متأخر گفتهاند: او نخستین کسی بوده است که باب طعن بر مجتهدان را گشود و امامیه را به دو بخش اخباریان و مجتهدان منقسم گردانید.
استرابادی نخست در سلک مجتهدان بود و از صاحب مدارک و صاحب معالم اجازه أخذ کرد و مدتی خود از طریقه ایشان تبعیت میکرد، اما دیری نگذشت که از روش استادانش روی برتافت و بر ضد گروه مجتهدان برخاست. برخی چنان میپندارند که تمامی گامهایی که او برداشت، نتیجه تأثیر افکار استادش میرزا محمد استرابادی بر وی بوده است. محمد امین تعالیم خود را در کتابی با عنوان الفوائد المدنیة تدوین کرده که در میان آثار او، اثری شاخص است و از مهمترین منابع در باب نظرات او و به طور کلی اخباریان محسوب میشود[۳].
مقابله اصولیان با اخباریگری
مبارزه اصولیان و اخباریان که از سده ۱۱ قمری آغاز شد و با تندرویهای اخباریان ادامه یافت، در نهایت از سوی مجتهدان و در رأس ایشان آقا وحید بهبهانی به مبارزهای جدی و منسجم بر ضداخباریگری تبدیل شد. در زمان وحید بهبهانی، شهرهای عراق به ویژه کربلا و نجف، پایگاه اخباریان بود و ریاست ایشان را در آن زمان شیخ یوسف بحرانی بر عهده داشت. در همان حال طرفداران اصول و اجتهاد به شدت در انزوا قرار گرفته بودند، تا اینکه وحید به کربلا مهاجرت کرد و به مبارزهای جدی و شدید بر ضد اخباریگری پرداخت. او در کنار بحثها و استدلالهای علمی خود در رد اخباریگری و اثبات طریقه اجتهاد و ضرورت بهکارگیری اصول در استنباط احکام شرعی، از برخوردهای عملی نیز در راه مبارزه با اخباریگری رویگردان نبود، و چنانکه گفته شد، نماز گزاردن به امامت شیخ یوسف بحرانی پیشوای اخباریان را تحریم کرد.
در پی اقدامات وحید بهبهانی و دیگر فقیهان اصولی برجسته آن زمان، اصولیان از انزوا به درآمدند و در برابر اخباریان به قدرت رسیدند. از جمله کتب وحید که در رد اخباریان و دفاع از مجتهدان به رشته تحریر در آمده، رسالة الاجتهاد و الاخبار است. وحید بهبهانی را به سبب مبارزه نظری و عملی شدید و طولانیش با اخباریان، مروج مذهب و رکن طایفه شیعه و پایه استوار شریعت در سده ۱۳ قمری و نیز مجدد مذهب و مروج طریقة اجتهاد، دانستهاند.
پس از وحید بهبهانی، شیخ مرتضی انصاری را باید بنیانگذار علم اصول فقه دانست. از او نقل شده که گفته است اگر امین استرابادی زنده بود، این اصول را میپذیرفت. از دیگر مبارزان بر ضد اخباریان، شیخ جعفر نجفی کاشف الغطاء است که از مخالفان میرزا محمد اخباری بود و در همین راستا رسالهای با عنوان کشف الغطاء عن معائب میرزا محمد عدو العلماء تألیف کرد. او این رساله را برای فتحعلی شاه قاجار فرستاد، تا از حمایت میرزا محمد دست بردارد[۴].
اختلافات میان اصولیان و اخباریگری
سید نعمت الله جزایری در منبع الحیاة و ملا رضی قزوینی در لسان الخواص اختلافهای عمده میان اخباریان و اصولیان را ذکر کردهاند. برخی از عمدهترین این اختلافها عبارت است از: اخباریان اجتهاد را حرام میدانند، اما اصولیان آن را واجب کفایی و حتی برخی از آنان واجب عینی میدانند؛ اخباریان ادله را به کتاب و سنت منحصر میدانند و بر خلاف اصولیان، اجماع و عقل را حجت نمیشمارند؛ اخباریان تحصیل احکام از طریق «ظن» را منع کرده، بر خلاف مجتهدان جز «علم» را حجت نمیدانند؛ احادیث نزد اخباریان بر دو نوع صحیح و ضعیف است، اما در آثار مجتهدان اخبار بر ۴ نوع صحیح، موثق، حسن و ضعیف تقسیم میشود؛ اصولیان ظاهر قرآن را حجت میدانند و آن را بر ظاهر خبر ترجیح میدهند، اما اخباریان تمسک به ظاهر کتاب را تنها در صورت وجود تفسیری از معصوم مجاز میشمارند و ...[۵].
منابع
پانویس
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۱۱۰.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۱۱۰.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۱۱۰.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۱۱۰.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۱۱۰.