ابوشمیله شنئی: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
بنا بر نقل [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۶.</ref>، صحابهنگارانی چون [[مستغفری]] - صاحب کتاب [[معرفة الصحابة الاوائل]] - که اینک در دست نیست. وی را [[صحابی]] دانستهاند؛ چنان که ابن فتحون در استدراک بر کتاب الاستیعاب نام وی را به عنوان صحابی افزوده است. با اینکه ابن حجر از استدراک ابن فتحون در این مورد یاد کرده، ولی ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۱.</ref> شرح حال این فرد را در بخش [[کنیهها]] آورده و از او با عنوان {{عربی| | بنا بر نقل [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۶.</ref>، صحابهنگارانی چون [[مستغفری]] - صاحب کتاب [[معرفة الصحابة الاوائل]] - که اینک در دست نیست. وی را [[صحابی]] دانستهاند؛ چنان که [[ابن فتحون]] در استدراک بر کتاب [[الاستیعاب]] نام وی را به عنوان صحابی افزوده است. با اینکه ابن حجر از استدراک ابن فتحون در این مورد یاد کرده، ولی [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۱.</ref> شرح حال این فرد را در بخش [[کنیهها]] آورده و از او با عنوان {{عربی|«رجل من الصحابه»}} یاد کرده است. بر اساس گزارشی که سند آن به [[ابن عباس]] میرسد، [[ابوشمیله]] مردی از [[قبیله]] شنوءه بود که پیوسته شراب مینوشید. چون وی را مست نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آوردند، آن حضرت مشتی خاک برداشت و به صورت او پاشید و به [[مردم]] [[اجازه]] زدن وی را داد. مردم هم با کفشها و آنچه در دست داشتند وی را کتک زدند<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۱۶۴؛ زمخشری، ج۳، ص۲۲۳.</ref>. | ||
از ابوشمیله نامی، روایتی نقل شده است که بسا همین ابوشمیله باشد. خبر او این است: وقتی کنیزی از [[اهل | از ابوشمیله نامی، روایتی نقل شده است که بسا همین ابوشمیله باشد. خبر او این است: وقتی کنیزی از [[اهل قبا]] که [[مسلمان]] بود، اما [[کارهای ناشایست]] میکرد و گاه [[نماز]] میخواند و گاه نمیخواند، مرد، [[انصار]] تصمیم گرفتند او را بدون انجام [[آداب]] [[دفن]] به خاک سپارند، ولی رسول خدا{{صل}} از این کار ممانعت کرد و فرمود وی را [[غسل]] دهند و [[کفن]] کنند و بر جنازهاش نماز گزارند<ref>ابن قدامه، ج۲، ص۳۰۱ و ج۲، ص۴۲۰.</ref>. این [[روایت]] که میتواند شراب نوشی ابوشمیله را [[پوشش]] دهد و از [[قبح]] آن بکاهد، با سند دیگر و اندک تفاوتی در متن، بدون یاد از ابوشمیله نیز نقل شده<ref>مالک، ج۱، ص۱۷۹؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۳، ص۵۳۹؛ طبرانی، ج۲، ص۱۴۳؛ بخاری، ج۶، ص۴۳۱.</ref> و مورد استناد [[فقها]] برای [[وجوب]] [[نماز میت]] بر تارک نماز قرار گرفته است<ref>علامه حلی، ج۲، ص۳۷.</ref><ref>[[منصور داداشنژاد|داداشنژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوشمیله شنئی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۷۵.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۳
ابوشمیله شنئی | |
---|---|
نام کامل | ابوشمیله شنئی |
جنسیت | مرد |
از قبیله | شنوءه |
از اصحاب | پیامبر خاتم |
مقدمه
بنا بر نقل ابن حجر[۱]، صحابهنگارانی چون مستغفری - صاحب کتاب معرفة الصحابة الاوائل - که اینک در دست نیست. وی را صحابی دانستهاند؛ چنان که ابن فتحون در استدراک بر کتاب الاستیعاب نام وی را به عنوان صحابی افزوده است. با اینکه ابن حجر از استدراک ابن فتحون در این مورد یاد کرده، ولی ابن عبدالبر[۲] شرح حال این فرد را در بخش کنیهها آورده و از او با عنوان «رجل من الصحابه» یاد کرده است. بر اساس گزارشی که سند آن به ابن عباس میرسد، ابوشمیله مردی از قبیله شنوءه بود که پیوسته شراب مینوشید. چون وی را مست نزد رسول خدا(ص) آوردند، آن حضرت مشتی خاک برداشت و به صورت او پاشید و به مردم اجازه زدن وی را داد. مردم هم با کفشها و آنچه در دست داشتند وی را کتک زدند[۳].
از ابوشمیله نامی، روایتی نقل شده است که بسا همین ابوشمیله باشد. خبر او این است: وقتی کنیزی از اهل قبا که مسلمان بود، اما کارهای ناشایست میکرد و گاه نماز میخواند و گاه نمیخواند، مرد، انصار تصمیم گرفتند او را بدون انجام آداب دفن به خاک سپارند، ولی رسول خدا(ص) از این کار ممانعت کرد و فرمود وی را غسل دهند و کفن کنند و بر جنازهاش نماز گزارند[۴]. این روایت که میتواند شراب نوشی ابوشمیله را پوشش دهد و از قبح آن بکاهد، با سند دیگر و اندک تفاوتی در متن، بدون یاد از ابوشمیله نیز نقل شده[۵] و مورد استناد فقها برای وجوب نماز میت بر تارک نماز قرار گرفته است[۶][۷]
جستارهای وابسته
- شنوءه (قبیله)
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر، ج۷، ص۱۷۶.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۱.
- ↑ ابن اثیر، ج۴، ص۱۶۴؛ زمخشری، ج۳، ص۲۲۳.
- ↑ ابن قدامه، ج۲، ص۳۰۱ و ج۲، ص۴۲۰.
- ↑ مالک، ج۱، ص۱۷۹؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۳، ص۵۳۹؛ طبرانی، ج۲، ص۱۴۳؛ بخاری، ج۶، ص۴۳۱.
- ↑ علامه حلی، ج۲، ص۳۷.
- ↑ داداشنژاد، منصور، مقاله «ابوشمیله شنئی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۷۵.