←آغاز جنگ جمل و کشته شدن طلحه
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
وقتی [[سپاه]] [[جمل]] دچار [[تزلزل]] شد و به روشنی [[شکست]] آن آشکار شد، [[مروان]] که میدانست عامل اصلی در [[قتل عثمان]] کسی جز [[طلحه]] نیست، با خود گفت: اگر امروز [[انتقام]] [[خون عثمان]] را از طلحه نگیرم، در [[زمان]] دیگری نخواهم توانست چنین کاری بکنم و اینگونه بود که تیری در کمان نهاد و به سوی طلحه نشانه گرفت و تیر مروان در عمق ساق پای طلحه فرو رفت. در این موقع طلحه از [[غلام]] خود مرکبی طلبید که خود را به جایی برساند که پایش را مداوا کند. غلام استری آورد و طلحه بر آن سوار شد و خود را از میدان جنگ بیرون برد. در [[راه]] طلحه به غلامش میگفت: مرا در جایی فرود بیاور که از پای درآمدم. بالاخره کنار در خانهای از محلات [[بصره]] فرود آمدند. اما آن [[قدر]] از محل تیر [[خون]] آمد که [[طلحه]] را از پای انداخت و به زندگیاش پایان داد. | وقتی [[سپاه]] [[جمل]] دچار [[تزلزل]] شد و به روشنی [[شکست]] آن آشکار شد، [[مروان]] که میدانست عامل اصلی در [[قتل عثمان]] کسی جز [[طلحه]] نیست، با خود گفت: اگر امروز [[انتقام]] [[خون عثمان]] را از طلحه نگیرم، در [[زمان]] دیگری نخواهم توانست چنین کاری بکنم و اینگونه بود که تیری در کمان نهاد و به سوی طلحه نشانه گرفت و تیر مروان در عمق ساق پای طلحه فرو رفت. در این موقع طلحه از [[غلام]] خود مرکبی طلبید که خود را به جایی برساند که پایش را مداوا کند. غلام استری آورد و طلحه بر آن سوار شد و خود را از میدان جنگ بیرون برد. در [[راه]] طلحه به غلامش میگفت: مرا در جایی فرود بیاور که از پای درآمدم. بالاخره کنار در خانهای از محلات [[بصره]] فرود آمدند. اما آن [[قدر]] از محل تیر [[خون]] آمد که [[طلحه]] را از پای انداخت و به زندگیاش پایان داد. | ||
[[نقل]] شده، [[امام علی]] {{ع}} روزی به او فرمود: | [[نقل]] شده، [[امام علی]] {{ع}} روزی به او فرمود: و تو چه میدانی که اگر قصد کاری داشتی، در کجا به [[خواب]] خواهی رفت. و [[انسان]] [[فقیر]] چه میداند که چه زمانی [[توانمند]] میشود؛ و نیز ثروتمند نمیداند چه زمانی مستمند میشود. و تو چه میدانی که هرگاه شتر ماده ای را با شتر نری جمع کنی، آیا آن شتر ماده بچهای به [[دنیا]] خواهد آورد، یا بارش از بین خواهد رفت<ref>{{شعر}} | ||
{{ب|''وما تدري إذا أزمعت أمرا''|2=''بأي الأرض يدركك المقيل''}} | |||
و تو چه میدانی که اگر قصد کاری داشتی، در کجا به [[خواب]] خواهی رفت. | {{ب|''وما يدري الفقير متى غناه''|2=''ولا يدري الغني متى يعيل''}} | ||
{{ب|''وما تدري إذا ألقحت شولا''|2=''أ تنتج بعد ذلك أم تحيل''}}شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۹، ص۱۱۳</ref>. | |||
و [[انسان]] [[فقیر]] چه میداند که چه زمانی [[توانمند]] میشود؛ و نیز ثروتمند نمیداند چه زمانی مستمند میشود. | {{پایان شعر}} | ||
و تو چه میدانی که هرگاه شتر ماده ای را با شتر نری جمع کنی، آیا آن شتر ماده بچهای به [[دنیا]] خواهد آورد، یا بارش از بین خواهد رفت<ref>{{ | |||
اینگونه بود که طلحه در شصت و چهار سالگی کشته شد و در [[بصره]] [[دفن]] شد<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۳۶۵.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[طلحة بن عبیدالله تیمی (مقاله)|مقاله «طلحة بن عبیدالله تیمی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۵۴۵-۵۴۶.</ref> | اینگونه بود که طلحه در شصت و چهار سالگی کشته شد و در [[بصره]] [[دفن]] شد<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۳۶۵.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[طلحة بن عبیدالله تیمی (مقاله)|مقاله «طلحة بن عبیدالله تیمی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۵۴۵-۵۴۶.</ref> |