جز
جایگزینی متن - ':«' به ': «'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ':«' به ': «') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
== حذیفه و خنثی شدن [[توطئه]] [[قتل پیامبر]] {{صل}} == | == حذیفه و خنثی شدن [[توطئه]] [[قتل پیامبر]] {{صل}} == | ||
[[منافقان]] و کسانی که [[کینه]] [[اسلام]] را به [[دل]] داشتند، همیشه [[منتظر]] فرصتی بودند که [[پیامبر]] {{صل}} را به [[قتل]] برسانند و ضربه خود را به [[آیین]] [[یکتاپرستی]] وارد کنند. گروهی از [[منافقان]] در مراجعت از [[تبوک]] که [[دوازده نفر]] بودند، [[تصمیم]] گرفتند در یکی از گردنههای بین [[راه]] [[تبوک]] به [[مدینه]]، به صورت ناشناس در مسیر عبور [[پیامبر]] {{صل}} کمین کنند و به هنگام عبور آن [[حضرت]] در [[تاریکی]] [[شب]] شتر او را رم دهند تا [[حضرت]] از بالای کوه به دره پرت شود و به [[قتل]] برسد! اما [[پیامبر]] {{صل}} از [[راه وحی]] متوجه [[توطئه]] [[منافقان]] شد و وقتی که آنها را در گردنهای نزدیکی [[عقبه]] دید به اسم، آنها را صدا زد و پرده از [[راز]] آنها برداشت و نام تک تک شان را به حذیفه گفت، اما اجازه تعرض به آنها را نداد و در پاسخ عدهای که خواهان [[مجازات]] و [[قتل]] [[توطئه]] گران بودند، فرمود:« اگر آنها را [[مجازات]] کنم [[مردم]] خواهند گفت: [[محمد]] پس از آنکه به اوج [[قدرت]] رسید، به کشتن [[یاران]] خود پرداخت و من این کار را [[دوست]] ندارم»<ref>ر. ک: سیره محلی، ج۳، ص۱۲۰؛ البدایة و النهایه ابن کثیر، ج۵، ص۱۸؛ بحارالانوار توبه. ، ج۲۱، ص۲۳۳و ۲۴۷ تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۴۶ و ۵۱ و تفسیر المنار، ذیل آیه ۶۴ و ۷۴ سوره توبه.</ref>. | [[منافقان]] و کسانی که [[کینه]] [[اسلام]] را به [[دل]] داشتند، همیشه [[منتظر]] فرصتی بودند که [[پیامبر]] {{صل}} را به [[قتل]] برسانند و ضربه خود را به [[آیین]] [[یکتاپرستی]] وارد کنند. گروهی از [[منافقان]] در مراجعت از [[تبوک]] که [[دوازده نفر]] بودند، [[تصمیم]] گرفتند در یکی از گردنههای بین [[راه]] [[تبوک]] به [[مدینه]]، به صورت ناشناس در مسیر عبور [[پیامبر]] {{صل}} کمین کنند و به هنگام عبور آن [[حضرت]] در [[تاریکی]] [[شب]] شتر او را رم دهند تا [[حضرت]] از بالای کوه به دره پرت شود و به [[قتل]] برسد! اما [[پیامبر]] {{صل}} از [[راه وحی]] متوجه [[توطئه]] [[منافقان]] شد و وقتی که آنها را در گردنهای نزدیکی [[عقبه]] دید به اسم، آنها را صدا زد و پرده از [[راز]] آنها برداشت و نام تک تک شان را به حذیفه گفت، اما اجازه تعرض به آنها را نداد و در پاسخ عدهای که خواهان [[مجازات]] و [[قتل]] [[توطئه]] گران بودند، فرمود: « اگر آنها را [[مجازات]] کنم [[مردم]] خواهند گفت: [[محمد]] پس از آنکه به اوج [[قدرت]] رسید، به کشتن [[یاران]] خود پرداخت و من این کار را [[دوست]] ندارم»<ref>ر. ک: سیره محلی، ج۳، ص۱۲۰؛ البدایة و النهایه ابن کثیر، ج۵، ص۱۸؛ بحارالانوار توبه. ، ج۲۱، ص۲۳۳و ۲۴۷ تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۴۶ و ۵۱ و تفسیر المنار، ذیل آیه ۶۴ و ۷۴ سوره توبه.</ref>. | ||
[[مجلسی]] از [[ارشاد القلوب دیلمی]] شبیه این قصه را بعد از بازگشت [[پیامبر خدا]] {{صل}} از [[حجة الوداع]] پس از [[واقعه غدیر خم]] در عقبهای به نام ثنیة العقبه [[نقل]] کرده است [[رسول خدا]] {{صل}} اسم سیزده نفر را که در کمین [[کشتن پیامبر]] بودند به حذیفه معرفی کرد، و آنها نوعا همان کسانی بودند که بعدها [[حضرت علی]] {{ع}} را [[خانه]] نشین کردند و [[خلافت]] را به [[دست]] گرفتند<ref>بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۰۰ و معدن الحکمه، ج۱، ص۱۹۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۲-۴۲۳.</ref> | [[مجلسی]] از [[ارشاد القلوب دیلمی]] شبیه این قصه را بعد از بازگشت [[پیامبر خدا]] {{صل}} از [[حجة الوداع]] پس از [[واقعه غدیر خم]] در عقبهای به نام ثنیة العقبه [[نقل]] کرده است [[رسول خدا]] {{صل}} اسم سیزده نفر را که در کمین [[کشتن پیامبر]] بودند به حذیفه معرفی کرد، و آنها نوعا همان کسانی بودند که بعدها [[حضرت علی]] {{ع}} را [[خانه]] نشین کردند و [[خلافت]] را به [[دست]] گرفتند<ref>بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۰۰ و معدن الحکمه، ج۱، ص۱۹۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۴۲-۴۲۳.</ref> | ||