ذکر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
«ذکر» (به کسر و ضم ذال) به معنای به‌یاد داشتن چیزی و نقیض [[فراموشی]] است.<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۳۵۸؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۳۰۸.</ref> ذکر در [[قرآن]] دربارهٔ یاد [[خداوند]]،{{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}}<ref>«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.</ref> قرآن، {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref> [[پیامبران]] گذشته<ref>انبیاء، ۷.</ref> و به‌یاد آوردن<ref>کهف، ۶۳.</ref> به کار رفته است.<ref>راغب، مفردات راغب، ۳۲۸.</ref> در اصطلاح [[اخلاقی]] یاد کردن [[حق‌تعالی]] است<ref>نراقی، احمد، معراج السعادة، ۸۶۷.</ref> و در مواردی متعلق ذکر، یادِ [[قیامت]] و [[مرگ]] است.<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ۲/۴۹۵؛ مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین{{ع}}، ۵/۳۴۸.</ref> در اصطلاح [[عرفانی]] خلاصی از [[غفلت]] و [[نسیان]]<ref>انصاری، منازل السائرین، ۸۶.</ref> و توجه و یاد [[اسما]] و [[صفات خداوند]]<ref>تهرانی، رساله لب اللباب در سیر و سلوک، ۱۴۱.</ref> است. [[امام خمینی]] نیز ذکر را یاد حق‌تعالی و نعمت‌هایی که خداوند به [[انسان]] عطا می‌کند، می‌داند<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۰.</ref>.
«ذکر» (به کسر و ضم ذال) به معنای به‌یاد داشتن چیزی و نقیض [[فراموشی]] است.<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۳۵۸؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۳۰۸.</ref> ذکر در [[قرآن]] دربارهٔ یاد [[خداوند]]، {{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}}<ref>«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.</ref> قرآن، {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref> [[پیامبران]] گذشته<ref>انبیاء، ۷.</ref> و به‌یاد آوردن<ref>کهف، ۶۳.</ref> به کار رفته است.<ref>راغب، مفردات راغب، ۳۲۸.</ref> در اصطلاح [[اخلاقی]] یاد کردن [[حق‌تعالی]] است<ref>نراقی، احمد، معراج السعادة، ۸۶۷.</ref> و در مواردی متعلق ذکر، یادِ [[قیامت]] و [[مرگ]] است.<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ۲/۴۹۵؛ مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین{{ع}}، ۵/۳۴۸.</ref> در اصطلاح [[عرفانی]] خلاصی از [[غفلت]] و [[نسیان]]<ref>انصاری، منازل السائرین، ۸۶.</ref> و توجه و یاد [[اسما]] و [[صفات خداوند]]<ref>تهرانی، رساله لب اللباب در سیر و سلوک، ۱۴۱.</ref> است. [[امام خمینی]] نیز ذکر را یاد حق‌تعالی و نعمت‌هایی که خداوند به [[انسان]] عطا می‌کند، می‌داند<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۰.</ref>.


وِرد، [[تذکر]] و [[تفکر]] از واژگان مرتبط با ذکر است. ورد اخص از ذکر است و با [[اذکار]] و اوراد [[کلامی]] خاصی است که بازکننده ابواب و کمک‌کننده سالک در موانع راه است و [[اذن]] استاد از لوازم و شرایط گفتن آن می‌باشد؛ زیرا ورد [[حکم]] دوا را دارد که برای بعضی سودمند و برای دیگری زیان‌بار می‌باشد.<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۷۱.</ref> تذکر در برابر غفلت و فراموشی است،<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۳/۳۱۸.</ref> اما ذکر اعم است و دایماً پس از فراموشی نیست و گاهی برای ادامه [[حفظ]] و به‌خاطرسپردن است.<ref>راغب، مفردات راغب، ۳۲۸.</ref> فرق [[تذکر]] با تفکر آن است که تفکر [[طلب]] است و تذکر[[امر]] وجودی است؛ زیرا تذکر در امری است که با تفکر حاصل شده، سپس آن را فراموش کرده است.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۴۳؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۸۷.</ref> برخی [[عارفان]] تذکر را [[برتر]] از تفکر می‌دانند و بر این باورند که تفکر طلب امری است که متفکر فاقد آن است و ناشی از کدورت نفس از مشاهده مطلوب است؛ حال آنکه تذکر ناشی از رفع حجب و [[رهایی]] نفس از حجاب‌هاست.<ref>کاشانی، شرح منازل السائرین، ۱۹۴–۱۹۵.</ref> [[امام خمینی]] [[تذکر]] را از نتایج [[تفکر]] می‌داند و از همین جهت مقام و [[منزل]] تفکر را مقدم بر منزل [[تذکر]] می‌شمارد؛ زیرا تفکر طلبِ [[محبوب]] و تذکر حصولِ مطلوب است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۹۰–۲۹۱.</ref>.<ref>[[حمراء سادات علوی|سادات علوی، حمراء]]، [[ذکر - علوی (مقاله)| مقاله «ذکر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۵]]، ص۵۰۹ ـ ۵۱۵.</ref>
وِرد، [[تذکر]] و [[تفکر]] از واژگان مرتبط با ذکر است. ورد اخص از ذکر است و با [[اذکار]] و اوراد [[کلامی]] خاصی است که بازکننده ابواب و کمک‌کننده سالک در موانع راه است و [[اذن]] استاد از لوازم و شرایط گفتن آن می‌باشد؛ زیرا ورد [[حکم]] دوا را دارد که برای بعضی سودمند و برای دیگری زیان‌بار می‌باشد.<ref>بحرالعلوم، رساله سیر و سلوک، ۱۷۱.</ref> تذکر در برابر غفلت و فراموشی است،<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۳/۳۱۸.</ref> اما ذکر اعم است و دایماً پس از فراموشی نیست و گاهی برای ادامه [[حفظ]] و به‌خاطرسپردن است.<ref>راغب، مفردات راغب، ۳۲۸.</ref> فرق [[تذکر]] با تفکر آن است که تفکر [[طلب]] است و تذکر[[امر]] وجودی است؛ زیرا تذکر در امری است که با تفکر حاصل شده، سپس آن را فراموش کرده است.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۴۳؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۸۷.</ref> برخی [[عارفان]] تذکر را [[برتر]] از تفکر می‌دانند و بر این باورند که تفکر طلب امری است که متفکر فاقد آن است و ناشی از کدورت نفس از مشاهده مطلوب است؛ حال آنکه تذکر ناشی از رفع حجب و [[رهایی]] نفس از حجاب‌هاست.<ref>کاشانی، شرح منازل السائرین، ۱۹۴–۱۹۵.</ref> [[امام خمینی]] [[تذکر]] را از نتایج [[تفکر]] می‌داند و از همین جهت مقام و [[منزل]] تفکر را مقدم بر منزل [[تذکر]] می‌شمارد؛ زیرا تفکر طلبِ [[محبوب]] و تذکر حصولِ مطلوب است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۹۰–۲۹۱.</ref>.<ref>[[حمراء سادات علوی|سادات علوی، حمراء]]، [[ذکر - علوی (مقاله)| مقاله «ذکر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۵]]، ص۵۰۹ ـ ۵۱۵.</ref>
۱۱۲٬۷۳۰

ویرایش