کارگزاران دولت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴٬۹۴۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۳: خط ۶۳:


نکته دیگری که باید یادآوری کرد [[ایمان]] و تلاش سوده در [[جنگ صفین]] و اشعارش درباره [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است که حاوی مضامین [[ارزشمندی]] است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص۱۰۴- ۱۰۸.</ref>.
نکته دیگری که باید یادآوری کرد [[ایمان]] و تلاش سوده در [[جنگ صفین]] و اشعارش درباره [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است که حاوی مضامین [[ارزشمندی]] است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص۱۰۴- ۱۰۸.</ref>.
==حساسیت شَدید در امور مالی‌کارگزاران==
[[مسائل مالی]] بسیار حساس و لغزنده است، به همین جهت حضرت از نظر [[مالی]] دقت و وسواسی ویژه داشت که کارگزارانش به [[سوءاستفاده]] از [[بیت‌المال]] [[آلوده]] نشوند و گرفتار بی‌تدبیری‌هایی در این باره نگردند و هرگونه [[سوء استفاده مالی]] را پی می‌گرفت.
===[[اعتراض]] به دریافتکننده [[هدایا]]===
[[امیرالمؤمنین]] به عملکرد کارگزارانش بسیار سخت‌گیر بود و هیچ گونه [[تخلف]] از روش خود را در [[آیین]] [[حکومت]] داری نمی‌پذیرفت. هنگام [[جنگ صفّین]] [[ابو‌مسعود بدری]] [[انصاری]] را که دارای سابقه قابل قبولی بود، استان دار جدید [[کوفه]] ساخت. به نظر می‌رسد طولانی شدن جنگ صفّین باعث شده بود [[مردم]] اطراف کوفه که بیشتر [[ایرانی]] بودند برابرِ [[عادت]] دیرینه خود و یا شاید هنگام [[سرکشی]] به مناطق مختلف و دریافت [[خراج]]، هدایایی به او داده بودند. [[امام علی]]{{ع}} وقتی سری به [[خانه]] [[ابو‌مسعود]] زد، با انبوهی از هدایا روبه رو شد و او را برای دریافتِ آنها [[سرزنش]] کرد. وی نیز از کار و [[همراهی]] با علی کناره گرفت.
این نکته را طرطوشی در بیانِ علت [[کناره‌گیری]] [[ابو‌مسعود انصاری]] آورده، می‌نویسد: [[علی بن ابی طالب]]، ابو‌مسعود انصاری را بر سواد (اطراف کوفه) گمارد؛ او بازنگشت، و حال آنکه خانه‌اش انباشته از هدایایی بود که به او داده بودند. علی{{ع}} فرمود: ما هَوُلاءِ؟؛ اینها چیست؟ پاسخ داد: این گونه [[رفتار]] می‌کنند با مردی که [[مسئول]] [[انتخاب]] می‌شود؟ فرمود: همه اینها می‌خواهند در دوران [[امانت داری]] برای من [یا [[امارت]] من] بخورند و سوءاستفاده کنند؟<ref>{{متن حدیث|کُلُّ هؤلاءِ یُریدُونَ أنْ یأکُلوا فِی أمانَتی [أمارَتِی]}}</ref> ابو‌مسعود گفت: ما نیازی به کار در حکومت شما نداریم<ref>طرطوشی، سراج الملوک، ص۴۰۰.</ref>.
این کناره‌گیری به علت اعتراض حضرت به عملکرد وی بود. انبوه هدایا نشان از طولانی بودن [[مسئولیت]] وی داشت. البته از این گزارش برمی آید که حضرت او را برای دریافت [[مالیات]] به روستاهای کوفه فرستاده است، اما شاید بخشی از هدایا مربوط به حکومت ابو‌مسعود بر کوفه بود. این گزارش نشانه‌ای آشکار از دقت و توجه [[امام]]، بر عملکرد [[کارگزاران]] دارد.
البته دیگران علت دیگری را برای [[کناره‌گیری]] وی بیان کرده‌اند<ref>سیمای کارگزاران...، ج۱، ص۲۰۳.</ref> که با توجه به این گزارش، درست به نظر نمی‌رسد.
شاید سخن حضرت در [[نهج البلاغه]]، اشاره به این مورد باشد که: مردی از کارگزارانش ساختمان بزرگ و فخیمی ساخته بود، [[امام علی]] وقتی آن را دید فرمود:نقره‌ها سرهای خود را نشان می‌دهد! به [[درستی]] که ساختمان، نشانه [[غنا]] و [[ثروت]] توست.<ref>{{متن حدیث|أَطْلَعَتِ الْوَرِقُ رُءُوسَهَا إِنَّ الْبِنَاءَ يَصِفُ لَكَ الْغِنَى}}؛ نهج البلاغه، صبحی صالح، ص۵۳۷، حکمت ۳۵۵.</ref>
به نظر می‌رسد در مدت [[جنگ صفّین]] این [[هدایا]] را ابو‌مسعود گرفته و جزو [[اموال شخصی]] خود دانسته و از درآمدش [[خانه]] ساخته است.
'''[[حرمت]] [[هدیه]] گرفتن [[حاکم]]:'''
شاید گفته شود: هدیه گرفتن [[مسئولان]]، امروزه بسیار عادی است و نمی‌توان کسی را به این دلیل از کار برکنار، یا به او [[اعتراض]] کرد؛ که نوعی [[سخت‌گیری]] است!
در پاسخ می‌‌توان گفت برابر [[سیره نبوی]] و [[علوی]]، [[حاکمان]] و مسئولان[[حق]] ندارند از دیگران هدیه بپذیرند، بلکه باید به [[وظایف]] خود عمل کنند. بسیاری اوقات این هدایا باعث می‌شود که بودجه‌ها جا به جا شود و گروهی دیگر از [[حقّ]] خود [[محروم]] شوند و جمعی افزون بر حقّ خویش امکاناتی بیابند. به دیگر سخن، هدایایی که مسئولان می‌گیرند، در تصمیم گیری‌هایشان نقش دارد و علت حرمت آن نیز همین است. برای روشن شدن موضوع در این باره توضیحاتی کوتاه می‌دهیم.
[[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}}، [[ابن لتبیه]] را برای [[گردآوری زکات]] فرستاد. او همراه خود هدایایی آورد و به [[پیامبر]] گفت: این [[مال]] شماست و این را به من هدیه داده‌اند. پیامبر بالای [[منبر]] رفت و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: چه شده است که [[کارگزاری]] را می‎‌فرستیم، وقتی باز می‌گردد می‌گوید: این برای شما و این را به من [[هدیه]] داده‌اند! اگر او در [[خانه]] پدر یا مادرش نشسته بود و به [[انتظار]] می‌ماند، آیا برایش هدیه می‌آوردند یا نه! برای هیچ یک از شما چیزی نمی‌آورند، جز آنکه [[روز قیامت]] آن را با خود خواهد آورد؛ چه شتر باشد چه گاو، چه گوسفند!<ref>بخاری، صحیح البخاری، ج۲، ص۹۱۷، ح۲۴۵۷؛ ابو‌داوود، سنن ابی داوود، ج۳، ص۱۳۴، ح۲۹۴۶؛ ابنابی شیبه، المصنف، تحقیق سعید لحّام، ج۵، ص۲۲۹و ج۷، ص۷۱۱؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، چ دارالفکر، ج۶، ص۱۱؛ احمد خوانساری، جامع المدارک، ج۶، ص۱۹.</ref> یعنی او باید پاسخ گوی عمل خویش باشد.
و در [[حدیثی]] دیگر باز فرمود:هر که را بر کاری گماردیم و [[حقوقی]] برای او معیّن ساختیم، پس اگر بعد از آن چیزی برداشت، [[خیانت]] است.<ref>{{متن حدیث|من اسْتَعْمَلْنَاهُ علَی عَمَلٍ فَرَزَقْنَاهُ رِزْقًا فما أَخَذَ بَعْدَ ذلك فَهُوَ غُلُولٌ}}؛ ابو‌داوود، سنن ابی داوود، ج۳، ص۱۳۴؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، چ دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۵۶۳، ح۱۴۷۲.</ref>
«غُلول» یعنی برداشت نهانی از [[بیت المال]] که [[خیانت]] و [[حرام]] است. [[پیامبر]] فرمود:هدیه گرفتن [[کارگزاران]] خیانت است.<ref>{{متن حدیث|هَدَایَا الْعُمّالِ غُلُولٌ}}؛ وکیع، اخبار القضاه، ج۱، ص۵۹؛ ماوردی، الأحکام السّلطانیه، ص۱۴۱.</ref>
برابرِ نقل [[ابن ادریس]] در سرائر، این سخن از [[امام علی]]{{ع}} است<ref>ابن ادریس، السّرائر، ج۳، ص۱۷۸.</ref>، که در منابع [[شیعی]] به جای «العُمّال»، واژه «الاُمَرَاء» ([[فرماندهان]]) آمده است<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۲۶۲؛ حرّ عاملی، وسائل الشّیعه، ج۲۷، ص۲۲۳. {{متن حدیث|هَدِيَّةُ الْأُمَرَاءِ غُلُولٌ}}.</ref>.
امام علی{{ع}} در سخنی می‌فرماید:اگر [[والی]] هدیه‌ای بگیرد خیانت است.<ref>{{متن حدیث|وَ إِنْ أَخَذَ هَدِيَّةً كَانَ غُلُولًا}}؛ حرّ عاملی، وسائل الشّیعه، ج۱۷، ص۹۴؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۴۵.</ref>
تفاوت [[غلول]] و [[رشوه]] در این است که رشوه را دریافت کننده درخواست می‌کند، اما در غلول درخواستی مطرح نیست، گرچه ممکن است گاهی افراد [[منتظر]] آن باشند.
بنابراین، برخی هدیه‌ها برای دادن برخی امتیازهای قانونی و یا غیر قانونی است. چون بدون دریافتِ هدیه، امتیازی قانونی به افراد یا شرکتها نمیدهند؛ پس [[رشوه]] و بدون [[اختلاف]]، [[حرام]] است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۴، ص 604 - 608.</ref>
===کنترل [[مالی]] و [[حسابرسی]]===
یکی از [[وظایف کارگزاران]] مناطق گوناگون، دریافت [[خراج]] و [[زکات]] بود. بخشی از خراج به [[مصرف]] [[نیازمندان]] محلّ [[مأموریت]] آنان می‌رسید و بخش عمده آن به [[مرکز حکومت]] فرستاده می‌‌شد تا در [[اختیار]] مجاهدانی قرار گیرد که همواره آماده [[نبرد]] بوده و عضو دیوانِ عطا بودند. چنانچه افراد در ارسال خراج تأخیر داشتند، [[امیرالمؤمنین]] در نامه‌ای به آنان [[عتاب]] کرده و خواهان ارائه وضعیت مالی آنها می‌شد.
در نامه‌های زیادی که حضرت به [[کارگزاران]] خود نوشته از آنان می‌خواهد که [[اموال]] دریافتی را به مرکز بفرستند:
#در [[نامه]] به [[یزید بن قیس ارحبی]] اشاره می‌کند که در حملِ خراجت کوتاهی کردی! و او را از [[مجازات]] احتمالی برحذر میدارد<ref>سیمای کارگزاران...، ج۱، ص۴۸۵.</ref>.
#در نامه به [[عبدالله بن عباس]] [[حاکم بصره]] می‌نویسد: آنچه نزد تو از غَلّات [[مسلمانان]] و فیء آنان جمع شد، بین [[مردم]] تقسیم کن و اضافه‌اش را نزد ما بفرست تا بینِ کسانی که با ما هستند تقسیم نماییم<ref>سیمای کارگزاران...، ج۲، ص۴۳۹.</ref>.
#در نامه‌ای به [[کارگزار]] کَسْکَر؛ [[قدامة بن عجلان]]، دستور ارسال اموال را به مرکز می‌دهد و برای [[تصرف]] بی‌مورد در [[بیت المال]] و استفاده شخصی از آن به او [[اخطار]] می‌دهد<ref>سیمای کارگزاران...، ج۱، ص۳۹۰.</ref>.
#در نامه به [[سلیمان بن صرد خزاعی]]؛ کارگزار جَبُّل، از او می‌خواهد آمار موجودی اموالش را اعلام و آنها را بین نیازمندان منطقه‌اش تقسیم کند و اضافی‌اش را به مرکز بفرستد<ref>سیمای کارگزاران...، ج۱، ص۳۷۹.</ref>. مشابه آن را در نامه خود به [[قثم بن عباس]] [[کارگزار مکه]] نوشته است<ref>سیمای کارگزاران...، ج۱، ص۱۲۷</ref>.
#[[عبدالله‌ بن‌ سوار بن همام عبدی]] را بر [[بحرین]] گمارد. وی [[سوءاستفاده]] کرده و بخشی از اموال آنجا را گرد آورد و [[فرار]] کرد. حضرت نامه‌ای تهدیدآمیز به وی نوشت<ref>عسکری، الاوائل، ص۲۸۹. این کارگزار جدیدی است که در گذشته نام وی نیامده.</ref>.
برخوردهای [[امام علی]]{{ع}} هم زمانی بوده که افراد در پرداخت‌های خود تأخیر داشتند و هنوز گزارشی از [[خیانت]] شان به حضرت نرسیده بود، ولی چون احتمال [[لغزش]] می‌‌رفت، به آنان [[تذکر]] می‌داد و هم بعد از دریافت خیانت آنان.
در برابر، آن حضرت از کارگزارانی که به موقع [[خراج]] خود را می‌پرداختند [[قدردانی]] می‌کرد. در نامه‌ای از [[سعد بن مسعود ثقفی]]؛ [[کارگزار مدائن]] برای پرداخت بهنگام و دقیق خراج، قدردانی کرد<ref>سیمای کارگزاران، ج۱، ص۳۲۶.</ref>.
[[کارگزاران]]، [[اموال]] را به مرکز می‌آوردند و [[کاتبان]] [[محاسبه]] می‌کردند. روزی که آنان در حساب سر درگم شده بودند، علی به آنها فرمود: آیا به طور کامل اموال را محاسبه کردید؟ گفتند: نه! حضرت دستور داد تاریخِ اموالی را که وارد دفاتر می‌کنند بنویسند تا بتوانند مقدار اموالی را که یک [[کارگزار]] در زمان‌های مختلف آورده، محاسبه و جمع نمایند و این‌گونه [[دیوان]] استیفا را بنیان نهاد و محاسبه اموال برای کاتبان آسان گردید<ref>سیمای کارگزاران، ج۳، ص۶۰.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۴، ص 608 - 609.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:1100829.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱ (کتاب)|'''سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱''']]
#[[پرونده:1100829.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱ (کتاب)|'''سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱''']]
# [[پرونده: 1100831.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴ (کتاب)|'''سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش