←حدیث بازگشت خورشید
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
[[پیامبر]]{{صل}} پس از [[هجرت]]، مدتی در [[خانه]] [[ابوایوب انصاری]] [[منزل]] گزید و در مدت یازده ماه که کار ساختمان [[مسجد مدینه]] ادامه داشت، در همانجا بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۵.</ref>. پس از آن، پیامبر از خانه [[ابوایوب]] به خانه خود رفت. علی{{ع}}، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، عباس، [[حمزه]] و دیگر [[عموهای پیامبر]] نیز در خانههای خود ماندند و برای بیرون رفتن از خانه، از درهایی گذر میکردند که از [[خانهها]] به [[مسجد]] راه داشتند. پس از چندی دستور رسید که همه [[صحابه]]، حتی عموهای پیامبر، در خانه خود را که به [[مسجد پیامبر]] باز میشد، ببندند و از درهای دیگر رفت و آمد کنند و برای [[نماز]] از درهای اصلی مسجد وارد شوند. تنها علی{{ع}} [[اجازه]] یافت که در خانه خویش را به مسجد باز نگه دارد و هر کار که در مسجد بر پیامبر [[حلال]] است، بر وی نیز حلال باشد. این امتیاز بر برخی از صحابه، مانند [[عموهای پیامبر]]، گران آمد و به [[گله]] گزاری پرداختند، اما [[پیامبر]] قاطعانه از این [[دستور الهی]] [[پیروی]] کرد و فرمود که علی به [[حکم خدا]] از این ویژگی برخوردار است. از این رو، [[اصحاب]] آرام شدند و در [[خانه]] خود را به [[مسجد]] بستند<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۳۹۶؛ امینی، الغدیر، ج۳، ص۲۰۲.</ref>.<ref>[[محسن معینی|معینی، محسن]]، [[امام علی در نگاه پیامبر (مقاله)| مقاله «امام علی در نگاه پیامبر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۲۸۷.</ref>. | [[پیامبر]]{{صل}} پس از [[هجرت]]، مدتی در [[خانه]] [[ابوایوب انصاری]] [[منزل]] گزید و در مدت یازده ماه که کار ساختمان [[مسجد مدینه]] ادامه داشت، در همانجا بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۵.</ref>. پس از آن، پیامبر از خانه [[ابوایوب]] به خانه خود رفت. علی{{ع}}، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، عباس، [[حمزه]] و دیگر [[عموهای پیامبر]] نیز در خانههای خود ماندند و برای بیرون رفتن از خانه، از درهایی گذر میکردند که از [[خانهها]] به [[مسجد]] راه داشتند. پس از چندی دستور رسید که همه [[صحابه]]، حتی عموهای پیامبر، در خانه خود را که به [[مسجد پیامبر]] باز میشد، ببندند و از درهای دیگر رفت و آمد کنند و برای [[نماز]] از درهای اصلی مسجد وارد شوند. تنها علی{{ع}} [[اجازه]] یافت که در خانه خویش را به مسجد باز نگه دارد و هر کار که در مسجد بر پیامبر [[حلال]] است، بر وی نیز حلال باشد. این امتیاز بر برخی از صحابه، مانند [[عموهای پیامبر]]، گران آمد و به [[گله]] گزاری پرداختند، اما [[پیامبر]] قاطعانه از این [[دستور الهی]] [[پیروی]] کرد و فرمود که علی به [[حکم خدا]] از این ویژگی برخوردار است. از این رو، [[اصحاب]] آرام شدند و در [[خانه]] خود را به [[مسجد]] بستند<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۳۹۶؛ امینی، الغدیر، ج۳، ص۲۰۲.</ref>.<ref>[[محسن معینی|معینی، محسن]]، [[امام علی در نگاه پیامبر (مقاله)| مقاله «امام علی در نگاه پیامبر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۲۸۷.</ref>. | ||
===[[حدیث | ===[[حدیث بازگشت خورشید]]=== | ||
از معجزههایی که به [[دعای پیامبر]] برای علی{{ع}} رخ داد، بازگشتن [[آفتاب]] از [[مغرب]] بود، تا علی{{ع}} بتواند [[نماز عصر]] را در وقت ادا کند. [[روایات]] «ردالشمس» در [[کتب حدیثی شیعه]] و [[سنی]] با الفاظ و طرق مختلف به چشم میخورند. علی{{ع}} میفرماید: | از معجزههایی که به [[دعای پیامبر]] برای علی{{ع}} رخ داد، بازگشتن [[آفتاب]] از [[مغرب]] بود، تا علی{{ع}} بتواند [[نماز عصر]] را در وقت ادا کند. [[روایات]] «ردالشمس» در [[کتب حدیثی شیعه]] و [[سنی]] با الفاظ و طرق مختلف به چشم میخورند. علی{{ع}} میفرماید: | ||
آنگاه که در [[خیبر]] بودیم، شبی پیامبر در [[جنگ با مشرکان]] بود و به [[خواب]] نرفت. [[روز]] دیگر پس از نماز عصر سر بر دامانم گذاشت و به خوابی سنگین فرو رفت و تا [[غروب]] [[بیدار]] نشد. وقتی برخاست، گفتم: «ای [[رسول خدا]]، من نماز عصر نگزاردم؛ نخواستم تو را از خواب بیدار کنم». رسول خدا{{صل}} دست به [[دعا]] برداشت و فرمود: «خدایا، بندهات خویشتن را فدای پیامبرت کرد، تو نیز تابش آفتاب را برایش بازگردان». ناگهان آفتاب را در وقت عصر، سپید و صاف دیدم. بر همین حال بود تا برخاستم و [[وضو]] ساختم و [[نماز]] گزاردم و سپس آفتاب غروب کرد<ref>متقی هندی، کنزالعمال، ج۶، ص۲۷۷؛ طبری، محب الدین، الریاض النضره، ج۳، ص۱۸۰ – ۱۷۹؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۸، ص۲۷۹؛ ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ص۷۶؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج۲، ص۱۲۲؛ دائرةالمعارف تشیع، ج۶، ص۱۶۷ - ۱۶۶؛ امینی، الغدیر، ج۳، ص۳۹۳.</ref>.<ref>[[محسن معینی|معینی، محسن]]، [[امام علی در نگاه پیامبر (مقاله)| مقاله «امام علی در نگاه پیامبر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۲۸۸.</ref>. | آنگاه که در [[خیبر]] بودیم، شبی پیامبر در [[جنگ با مشرکان]] بود و به [[خواب]] نرفت. [[روز]] دیگر پس از نماز عصر سر بر دامانم گذاشت و به خوابی سنگین فرو رفت و تا [[غروب]] [[بیدار]] نشد. وقتی برخاست، گفتم: «ای [[رسول خدا]]، من نماز عصر نگزاردم؛ نخواستم تو را از خواب بیدار کنم». رسول خدا{{صل}} دست به [[دعا]] برداشت و فرمود: «خدایا، بندهات خویشتن را فدای پیامبرت کرد، تو نیز تابش آفتاب را برایش بازگردان». ناگهان آفتاب را در وقت عصر، سپید و صاف دیدم. بر همین حال بود تا برخاستم و [[وضو]] ساختم و [[نماز]] گزاردم و سپس آفتاب غروب کرد<ref>متقی هندی، کنزالعمال، ج۶، ص۲۷۷؛ طبری، محب الدین، الریاض النضره، ج۳، ص۱۸۰ – ۱۷۹؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۸، ص۲۷۹؛ ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، ص۷۶؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج۲، ص۱۲۲؛ دائرةالمعارف تشیع، ج۶، ص۱۶۷ - ۱۶۶؛ امینی، الغدیر، ج۳، ص۳۹۳.</ref>.<ref>[[محسن معینی|معینی، محسن]]، [[امام علی در نگاه پیامبر (مقاله)| مقاله «امام علی در نگاه پیامبر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۲۸۸.</ref>. |