ختم نبوت در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۲: خط ۲۲:
# هنگامی‌ که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} برای [[جنگ تبوک]] از [[مدینه]] حرکت می‌کردند، [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان علی]] {{ع}} را برای رسیدگی به کارهای [[مسلمانان]] به جای خود گماشتند. آن حضرت از اینکه از [[فیض]] شرکت در این [[جهاد]]، [[محروم]] می‌شوند [[اندوهگین]] شدند و [[اشک]] از چشمانشان جاری شد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به آن حضرت فرمودند: "آیا [[راضی]] نیستی که نسبت به من همانند [[هارون]] نسبت به [[موسی]] باشی؟"<ref>{{متن حدیث|أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ‏ مِنْ‏ مُوسَى‏ إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۵؛ خصال، ج۱، ص۳۲۲ و ج ۲، ص۴۸۷.</ref> و بلافاصله این جمله را اضافه کردند: "با این تفاوت که بعد از من [[پیامبری]] نیست" تا جای هیچ‌گونه توهمی باقی نماند.
# هنگامی‌ که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} برای [[جنگ تبوک]] از [[مدینه]] حرکت می‌کردند، [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان علی]] {{ع}} را برای رسیدگی به کارهای [[مسلمانان]] به جای خود گماشتند. آن حضرت از اینکه از [[فیض]] شرکت در این [[جهاد]]، [[محروم]] می‌شوند [[اندوهگین]] شدند و [[اشک]] از چشمانشان جاری شد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به آن حضرت فرمودند: "آیا [[راضی]] نیستی که نسبت به من همانند [[هارون]] نسبت به [[موسی]] باشی؟"<ref>{{متن حدیث|أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ‏ مِنْ‏ مُوسَى‏ إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۵؛ خصال، ج۱، ص۳۲۲ و ج ۲، ص۴۸۷.</ref> و بلافاصله این جمله را اضافه کردند: "با این تفاوت که بعد از من [[پیامبری]] نیست" تا جای هیچ‌گونه توهمی باقی نماند.
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[خداوند]] با [[پیامبر]] شما به [[پیامبری]] پایان بخشید، پس بعد از او هرگز [[پیامبری]] نخواهد آمد و با کتاب شما، نزول آسمانی را ختم کرد، پس تا ابد کتاب دیگری جایگزین [[قرآن]] نخواهد شد<ref>{{متن حدیث|إِنَ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ ذِكْرُهُ‏ خَتَمَ‏ بِنَبِيِّكُمُ‏ النَّبِيِّينَ‏ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ خَتَمَ بِكِتَابِكُمُ الْكُتُبَ فَلَا كِتَابَ بَعْدَهُ أَبَداً‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ کافی، ج۲، ص۱۰.</ref>.<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۱]]، ص۲۵۵ - ۲۶۴.</ref>
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "[[خداوند]] با [[پیامبر]] شما به [[پیامبری]] پایان بخشید، پس بعد از او هرگز [[پیامبری]] نخواهد آمد و با کتاب شما، نزول آسمانی را ختم کرد، پس تا ابد کتاب دیگری جایگزین [[قرآن]] نخواهد شد<ref>{{متن حدیث|إِنَ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ ذِكْرُهُ‏ خَتَمَ‏ بِنَبِيِّكُمُ‏ النَّبِيِّينَ‏ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ خَتَمَ بِكِتَابِكُمُ الْكُتُبَ فَلَا كِتَابَ بَعْدَهُ أَبَداً‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏}}؛ کافی، ج۲، ص۱۰.</ref>.<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)| معارف و عقاید ۱]]، ص۲۵۵ - ۲۶۴.</ref>
==[[ادله روایی]] [[ختم نبوت]]==
همان‌گونه که گذشت، [[قرآن کریم]] با صراحت و بیان آشکار، [[خاتمیت]] [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} را یادآور شده است و نیز [[پیشوایان]] بزرگ [[اسلام]] به ویژه خود [[پیامبر]]{{صل}} به مناسبت‌های مختلف درباره این موضوع سخن گفته و مفاد صریح [[قرآن]] را [[تأیید]] کرده‌اند. مجموع گفتار آنان از لحاظ سند به گونه‌ای است که به حد [[تواتر]] می‌رسد و از نظر دلالت، بیانگر این است که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[آخرین پیامبر]] است و پس از وی پیامبر جدیدی برانگیخته نخواهد شد. بنابراین اگر در [[تواتر لفظی]] آنها تردید گردد، در [[تواتر معنوی]] آنها جای هیچ‌گونه تردیدی نیست. در اینجا نخست به برخی از [[سخنان پیامبر]]{{صل}} در این موضوع و سپس به احادیثی از [[ائمه معصومین]]{{عم}} در این باره پرداخته می‌شود.
#به سندهای گوناگون از [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام{{صل}} به علی{{ع}} فرمود: آیا [[راضی]] نیستی که نسبت به من مانند [[هارون]] نسبت به [[موسی]] باشی؛ یعنی همان‌گونه که هارون [[جانشین]] موسی بود، تو هم جانشین و [[وصی]] من باشی؟ با یک تفاوت که هارون پیامبر بود و تو پیامبر نیستی؛ زیرا پس از من پیامبر دیگری نخواهد بود<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِعَلِيٍّ{{ع}}: أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‌}}؛ (مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، کتاب فضائل الصحابة، باب من فضائل علی بن أبی طالب{{ع}}، ص۱۸۷۰.</ref>.
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: مثل من در [[پیامبران]] پیش از من مانند شخصی است که [[خانه]] [[زیبا]] و کاملی را بنا کرده و آراسته است، جز جای یک خشت که آن را کار نگذاشته است. هر کس آن خانه زیبا را ببیند، [[نیکو]] می‌شمارد، جز جای خالی آن یک خشت را. همان‌گونه که آخرین خشت، تکمیل کننده آن خانه است، من هم آخرین خشت [[انبیا]] هستم و [[نبوت]] با من تکمیل شده است؛ از این رو [[نبوت انبیا]] به من پایان یافته است<ref>{{متن حدیث|قال: إن مثلي و مثل الأنبياء من قبلي كمثل رجل بنى بيتا، فأحسنه و أجمله إلا موضع لبنة من زاوية فجعل الناس يطوفون به و يعجبون له و يقولون هلا وضعت هذه اللبنة، قال: فأنا اللبنة و أنا خاتم النبيين}}.</ref>. این [[حدیث]] را هم [[محدثان]] و [[مفسران اهل سنت]] ذکر کرده‌اند و هم [[مفسران شیعه]] آن را دانسته‌اند. [[بخاری]]<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، شرح و تحقیق قاسم الشماعی الرفاعی، ج۵-۶، کتاب المناقب، باب ۱۹، ص۲۶.</ref>، مسلم<ref>مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، کتاب الفضائل، باب ۷، حدیث ۲۰-۲۱، ص۱۷۹۰.</ref>، [[احمد بن حنبل]]<ref>احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بهامشه منتخب کنز العمال، ج۲، ص۳۹۸ و ۴۱۲.</ref>، [[ترمذی]]<ref>محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، تصحیح عبدالرحمن محمد عثمان، ج۴، ابواب الامثال، باب دوم، حدیث ۳۰۲۲، ص۲۲۵.</ref>، [[طبرسی]]<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷-۸، ص۵۶۷.</ref>، [[عروسی]]<ref>عبد علی العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۶، ص۵۹.</ref>، [[سیوطی]]<ref>جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۵۴۴.</ref> و [[ابن کثیر دمشقی]]<ref>اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۲۷.</ref> از کسانی هستند که حدیث یاد شده را روایتی معتبر دانسته‌اند.
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در حدیث دیگری فرمودند: من نام‌هایی دارم: «محمد»، «احمد»، «الماحی»؛ چراکه [[خداوند]] [[کفر]] و [[شرک]] را به واسطه من از بین می‌برد و محو می‌کند و «[[حاشر]]»؛ چون [[روز قیامت]] همه [[مردم]] بعد از من [[محشور]] می‌شوند و من پیش از همه محشور می‌شوم و «عاقب»؛ زیرا من بعد از همه [[پیامبران الهی]] آمده‌ام و بعد از من [[پیامبر]] دیگری نخواهد آمد<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِي أَسْمَاءً أَنَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا أَحْمَدُ وَ أَنَا الْمَاحِي يَمْحُو اللَّهُ بِيَ الْكُفْرَ وَ أَنَا الْحَاشِرُ يُحْشَرُ النَّاسُ عَلَى قَدَمَيَ وَ أَنَا الْعَاقِبُ، قَالَ:... مَا الْعَاقِبُ، قَالَ الَّذِي لَيْسَ نَبِيَّ بَعْدَهُ}}؛ (احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۸۴).</ref>.
#در حدیث دیگری درباره [[شفاعت]] می‌فرماید: روز قیامت [[پیامبران]] نزد من می‌آیند و می‌گویند: ای محمد{{صل}} تو [[پیامبر خدا]] «و [[خاتم پیامبران]]» هستی، [[خدا]] [[گناه]] گذشته و [[آینده]] تو را بخشیده است، نزد [[خداوند]] برای ما [[شفاعت]] کن<ref>{{متن حدیث|فيأتوني فيقولون يا محمد{{صل}} أنت رسول الله و خاتم الأنبياء غفر الله لك ذنبك ما تقدم منه و ما تأخر فاشفع لنا إلى ربك ألا ترى إلى ما نحن فيه ألا ترى ما قد بلغنا...}}؛ (احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۳۶).</ref>.
#در [[حدیث]] دیگر است که [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: [[رسالت]] و [[نبوت]] گسسته شد، پس از من [[رسول]] و نبی‌ای نیست<ref>{{عربی|إن الرسالة و النبوة قد انقطعت، فلا رسول بعدي و لا نبي...}}؛ (اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۲۷).</ref>.
# [[جابر بن عبدالله]] از [[نبی اکرم]]{{صل}} نقل می‌کند که وی فرمود: من پیشوای [[پیامبران]] هستم، ولی [[افتخار]] نمی‌کنم؛ من [[خاتم پیغمبران]] هستم، ولی [[فخر]] نمی‌فروشم<ref>{{عربی|عن جابر بن عبدالله أن النبي{{صل}} قال: أنا قائد المرسلين و لا فخر و أنا خاتم النبيين و لا فخر و أنا أول شافع و أول مشفع و لا فخر}}؛ (عبدالله بن عبدالرحمن سمرقندی دارمی، سنن الدارمی، ج۱، ص۲۷).</ref>.
#در حدیث دیگری از رسول خدا{{صل}} نقل شده است که می‌فرماید: به شش [[خصلت]] بر دیگران [[برتری]] یافتم: به من [[جوامع]] الکلم داده شده است؛ با ایجاد [[رعب]] بر [[دشمنان]] [[پیروز]] می‌شوم؛ [[غنایم جنگی]] بر من [[حلال]] است؛ [[زمین]] برای من [[پاک]] کننده و سجده‌گاه است؛ به سوی همه [[مردم]] فرستاده شده‌ام؛ سلسله [[انبیا]] با من پایان یافته است<ref>{{عربی|فضلت على الأنبياء بست: أعطيت جوامع الكلم و نصرت بالرعب و أحلت لي الغنائم و جعلت لي الأرض مسجداً و طهوراً و أرسلت إلى الخلق كافة و ختم بي النبيون}}؛ (اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۲۸).</ref>.
# انس در ضمن [[حدیثی]] طولانی می‌گوید: شنیدم از رسول خدا{{صل}} که می‌فرمود: من خاتم پیامبرانم و تو ای علی{{ع}} خاتم [[اولیا]] هستی<ref>{{متن حدیث|أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَاتَمُ الْأَوْلِيَاءِ}}؛ (عبد علی عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۶، ص۵۸).</ref>.
# [[ابوذر غفاری]] می‌گوید [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: من ختم کننده [[پیامبران]] هستم و تو ای علی ختم کننده اوصیای پیامبران هستی<ref>{{متن حدیث|أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ}}؛ (سیدنورالله حسینی مرعشی تستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، تعلیق شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی، ج۴، ص۱۲۰).</ref>.
#در ضمن [[حدیث]] مفصلی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده است که فرمود: [[حضرت موسی]]{{ع}} نیز این [[حقیقت]] را به زبان آورده است که [[حضرت محمد]]{{صل}} [[آخرین پیامبر]] است و بعد از او [[پیامبری]] نیست<ref>{{متن حدیث|فِيمَا عَهِدَ إِلَيْنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ‌{{ع}} أَنَّهُ إِذَا كَانَ آخِرُ الزَّمَانِ يَخْرُجُ نَبِيٌّ يُقَالُ لَهُ أَحْمَدُ خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ...}}؛ (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۸۴).</ref>.
#از حضرت [[امام علی]]{{ع}} نقل است که فرمود: [[مردم]]! این جمله را از «[[خاتم پیامبران]]» بشنوید که فرمود: کسی که از ماست، اگر از [[دنیا]] برود، ظاهراً مرده است، اما در واقع و حقیقت، زنده است<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ‌! خُذُوهَا مِنْ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ‌{{صل}} إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ يَمُوتُ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَيِّتٍ...}}؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، ترجمه سید کاظم محمدی و محمد دشتی، خطبه ۸۷).</ref>.
#در [[حدیثی]] دیگر از آن حضرت [[روایت]] شده است: پروردگارا! گرامی‌ترین [[درود]] خود و [[برکات]] فزاینده خویش را بر محمد{{صل}} که [[بنده]] و [[رسول]] توست بفرست؛ پیامبری که ختم کننده گذشتگان و باز کننده درهای بسته [[هدایت]] به روی [[امت]] و آشکار کننده [[حق]] با دلیل و [[برهان]] است<ref>{{متن حدیث|اجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِكَ وَ نَوَامِيَ بَرَكَاتِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ...}}؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۷۲).</ref>.
#همچنین نقل است که فرمود: [[خداوند]] پس از مدتی که پیامبری را از طرف خود نفرستاده بود و مردم از [[دعوت انبیا]] دور مانده و گرفتار [[اختلاف]] و [[نزاع]] و [[جنگ]] شده بودند، [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} را فرستاد و او را پس از همه پیامبران قرار داد و [[وحی]] و [[نبوت]] را به وسیله او پایان داد<ref>{{متن حدیث|أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ تَنَازُعٍ مِنَ الْأَلْسُنِ فَقَفَّى بِهِ الرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ الْوَحْيَ}}؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳).</ref>.
#همچنین آن حضرت فرمودند: [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[امین وحی]] [[خداوند]] و [[خاتم انبیا]] و آخرین فرستاده او و [[بشارت دهنده]] به [[رحمت الهی]] و [[بیم دهنده]] از عذاب‌های اوست<ref>{{متن حدیث|أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِهِ}}؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳).</ref>.
#نیز نقل است که آن حضرت هنگام [[رحلت رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: پدر و مادرم فدای تو که با [[رحلت]] و [[وفات]] تو [[نبوت]] و [[پیامبری]] خاتمه یافت<ref>{{متن حدیث|بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ...}}؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۵).</ref>.
#همچنین نقل است که آن حضرت پس از [[حمد]] و ثنای خداوند و [[شهادت]] بر [[وحدانیت]] او فرمود: [[گواهی]] می‌دهم که محمد{{صل}} [[بنده خدا]] و [[پیامبر]] او [[خاتم پیامبران]] و [[حجت خدا]] بر [[جهان]] است<ref>{{متن حدیث|... وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ‌}}؛ (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تعلیق و تصحیح علی اکبر غفاری، ج۸، ص۶۷).</ref>.
#از [[امام باقر]]{{ع}} نقل است که فرمود: خداوند [[حضرت محمد]]{{صل}} را برای همه [[جن]] و انس برانگیخت و او ختم کننده [[پیامبران]] است و پس از او [[دوازده نفر]] [[جانشین]] و [[وصی]] اویند<ref>{{متن حدیث|... أَرْسَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مُحَمَّداً{{صل}} إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَامَّةً وَ كَانَ خَاتَمَ الْأَنْبِيَاءِ وَ كَانَ مِنْ بَعْدِهِ الِاثْنَا عَشَرَ الْأَوْصِيَاءَ}}؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۱، ص۵۲).</ref>.
#از [[امام هشتم]] در ضمن [[حدیثی]] [[روایت]] شده است که فرمود: [[شریعت]] [[پیامبر اسلام]] تا [[روز قیامت]] باقی است و [[نسخ]] نخواهد شد و پس از او تا [[روز رستاخیز]] پیامبر دیگری نخواهد آمد و هر کس پس از او [[ادعای پیامبری]] کند، یا پس از [[قرآن مجید]] کتابی را [[کتاب آسمانی]] شمارد، خونش [[مباح]] است<ref>{{متن حدیث|... وَ شَرِيعَةُ مُحَمَّدٍ صلَا تُنْسَخُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَمَنِ ادَّعَى بَعْدَهُ نُبُوَّةً أَوْ أَتَى بَعْدَ الْقُرْآنِ بِكِتَابٍ فَدَمُهُ مُبَاحٌ لِكُلِّ مَنْ سَمِعَ ذَلِكَ}}؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۸۱).</ref>.
#نیز [[روایت]] شده است که [[امام هشتم]]{{ع}} از [[پدران]] خود چنین نقل فرمود: [[پیامبر]]{{صل}} خطاب به علی{{ع}} فرمود: هیچ چیزی را برای خود از [[خدای متعال]] نخواستم مگر اینکه مانند آن را برای تو درخواست کردم، جز موضوع [[نبوت]]؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است پس از تو نبی‌ای نخواهد بود و سلسله [[پیامبران]] با تو پایان می‌یابد<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَا عَلِيُّ مَا سَأَلْتُ أَنَا رَبِّي شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُ لَكَ مِثْلَهُ غَيْرَ أَنَّهُ قَالَ: لَا نُبُوَّةَ بَعْدَكَ أَنْتَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ}}؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۷۳).</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱]] ص ۴۹.</ref>.
===چگونگی [[دلالت روایات]]===
همان [[طور]] که یادآوری شد، بیش از صد روایت در این موضوع نقل شده است که تنها به برخی از آنها اشاره کردیم. این [[روایات]] صریحاً نشان می‌دهند که [[دین اسلام]] آخرین [[دین]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[آخرین پیامبر]] است و پس از او باب نبوت به طور مطلق مسدود می‌شود و پیامبر دیگری ظهور نخواهد کرد؛ نه پیامبر [[تشریعی]] که دارای کتاب و [[شریعت]] جدید باشد و نه پیامبر [[تبلیغی]] که مبلغ و مروج دین اسلام باشد. بنابراین روایات یادشده «[[خاتمیت]]» را به [[کامل‌ترین]] وجه و با صراحت به [[اثبات]] می‌رساند.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱]] ص ۵۴.</ref>.
===[[ضرورت]] خاتمیت===
علاوه بر اینکه [[ادله]] یاد شده (به ویژه [[آیه]] اول و روایات مزبور) به صراحت، «خاتمیت» مورد نظر را به اثبات می‌رساند، می‌توان گفت که مسئله «خاتمیت» از [[ضروریات دین]] [[اسلام]] است و [[مسلمانان]] آن را امری واقع شده تلقی می‌کنند؛ زیرا این مسئله لازم لاینفک [[اعتقاد]] به اسلام است و [[اسلام آوردن]] با پذیرش پیامبر دیگری پس از پیامبر اسلام{{صل}} سازگار نیست. متفکران [[دینی]] و [[دانشمندان اسلامی]] به روشنی این مطلب را یادآور شده‌اند<ref>ر.ک: سید عبدالله شبر، حق الیقین فی معرفة اصول الدین، ج۱، ص۱۳۳؛ محمدجواد مغنیه، التفسیر الکاشف، ج۶، ص۲۲۵؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۱۵۳؛ جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۷، ص۳۱۷.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱]] ص ۵۴.</ref>.
===نتیجه کلی===
علاوه بر اینکه «[[خاتمیت]]» و مسدود بودن باب [[نبوت]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} از [[ضروریات دین]] [[اسلام]] به شمار می‌آید، [[آیه]] اول<ref>{{متن قرآن|مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}} «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.</ref> و [[روایات]] مزبور به صراحت می‌فهماند که باب [[بعثت انبیا]] به [[طور]] مطلق بسته شده و پس از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} پیامبر دیگری ظهور نخواهد کرد، اما آیه دوم<ref>{{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}} «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref> تنها [[جاودانگی دین اسلام]] و خاتمیت این [[دین]] را به [[اثبات]] می‌رساند و گفتار دین‌سازان را [[باطل]] اعلام می‌کند. آیه سوم<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref> و سایر آیاتی<ref>{{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}} «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم» سوره انعام، آیه ۱۹؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}} «به یقین آنان که این یادکرد را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲؛ {{متن قرآن|هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}} «این پیام‌رسانی برای مردم است تا بدان هشدار داده شوند و تا بدانند که او خدایی یگانه است و تا خردمندان در یاد گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۵۲؛ {{متن قرآن|إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ}} «همانا در این (کتاب)، برای گروهی پرستنده، پیامی رساست» سوره انبیاء، آیه ۱۰۶.</ref> که برخی [[محققان]] بدان [[استدلال]] کرده‌اند، نه تنها [[ختم نبوت]] را نمی‌رسانند، که دلالت آنها بر [[اثبات]] [[جاودانگی دین اسلام]] قابل [[تأمل]] است.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱]] ص ۵۴.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۹: خط ۶۰:
# [[پرونده:8989.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']]
# [[پرونده:8989.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']]
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|'''آموزش کلام اسلامی''']]
# [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|'''آموزش کلام اسلامی''']]
# [[پرونده:1379348.jpg|22px]] [[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ (کتاب)|'''خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۲

روایات ختم نبوت از منابع شیعه

از احادیث متواتر که در جریان جنگ تبوک گفته شد:

  1. «إِلَّا أَنَّهُ‏ لَا نَبِيَ‏ بَعْدِي‏»؛
  2. «أُرْسِلْتُ‏ إِلَى‏ النَّاسِ‏ كَافَّةً‏»؛
  3. «أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً (ص) لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ‏ وَ تَمَامِ‏ نُبُوَّتِهِ»؛
  4. «خَتَمَ‏ بِرَسُولِ‏ اللَّهِ‏ الْأَنْبِيَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛
  5. «فَأَخْبِرْنِي‏ يَا رَسُولَ‏ اللَّهِ‏ هَلْ‏ يَكُونُ‏ بَعْدَكَ‏ نَبِيٌ‏ قَالَ لَا أَنَا خَاتِمُ النَّبِيِّينَ».

امام صادق (ع) فرمودند: «ان اللَّهِ خَتَمَ بِنَبِيِّكُمُ النَّبِيِّينَ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ»[۱]. احادیث در این زمینه، دارای تواتر معنوی‌اند[۲].

ارسال نامه از سوی پیامبر برای سران کشورهای ایران، روم، حبشه و یمن، دلیل بر خاتمیت است زیرا اگر اسلام آیینی عربی و قومی بود، جایی برای دعوت سران سایر اقوام به اسلام وجود نداشت[۳].

روایات ختم نبوت از منابع اهل سنت

در آثار اهل سنت روایات فراوانی در موضوع خاتمیت رسول خدا (ص) نقل شده است[۴]. تعداد این روایات به اندازه‌ای است که ابن کثیر دمشقی در تفسیر خود ادعای تواتر می‌کند[۵]. در کتاب‌های حدیثی شیعه نیز روایاتی که خاتمیت رسول خدا (ص) را نشان می‌دهد، در حد تواتر نقل شده است. برخی از این احادیث که بر خاتمیت رسول خدا (ص) دلالت می‌کنند، عبارت‌اند از:

  1. هنگامی‌ که پیامبر اکرم (ص) برای جنگ تبوک از مدینه حرکت می‌کردند، امیرمؤمنان علی (ع) را برای رسیدگی به کارهای مسلمانان به جای خود گماشتند. آن حضرت از اینکه از فیض شرکت در این جهاد، محروم می‌شوند اندوهگین شدند و اشک از چشمانشان جاری شد. پیامبر اکرم (ص) به آن حضرت فرمودند: "آیا راضی نیستی که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی باشی؟"[۶] و بلافاصله این جمله را اضافه کردند: "با این تفاوت که بعد از من پیامبری نیست" تا جای هیچ‌گونه توهمی باقی نماند.
  2. امام صادق (ع) فرمود: "خداوند با پیامبر شما به پیامبری پایان بخشید، پس بعد از او هرگز پیامبری نخواهد آمد و با کتاب شما، نزول آسمانی را ختم کرد، پس تا ابد کتاب دیگری جایگزین قرآن نخواهد شد[۷].[۸]

ادله روایی ختم نبوت

همان‌گونه که گذشت، قرآن کریم با صراحت و بیان آشکار، خاتمیت پیامبر گرامی اسلام(ص) را یادآور شده است و نیز پیشوایان بزرگ اسلام به ویژه خود پیامبر(ص) به مناسبت‌های مختلف درباره این موضوع سخن گفته و مفاد صریح قرآن را تأیید کرده‌اند. مجموع گفتار آنان از لحاظ سند به گونه‌ای است که به حد تواتر می‌رسد و از نظر دلالت، بیانگر این است که پیامبر اسلام(ص) آخرین پیامبر است و پس از وی پیامبر جدیدی برانگیخته نخواهد شد. بنابراین اگر در تواتر لفظی آنها تردید گردد، در تواتر معنوی آنها جای هیچ‌گونه تردیدی نیست. در اینجا نخست به برخی از سخنان پیامبر(ص) در این موضوع و سپس به احادیثی از ائمه معصومین(ع) در این باره پرداخته می‌شود.

  1. به سندهای گوناگون از شیعه و سنی نقل شده است که پیامبر گرامی اسلام(ص) به علی(ع) فرمود: آیا راضی نیستی که نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی باشی؛ یعنی همان‌گونه که هارون جانشین موسی بود، تو هم جانشین و وصی من باشی؟ با یک تفاوت که هارون پیامبر بود و تو پیامبر نیستی؛ زیرا پس از من پیامبر دیگری نخواهد بود[۹].
  2. پیامبر اکرم(ص) فرمود: مثل من در پیامبران پیش از من مانند شخصی است که خانه زیبا و کاملی را بنا کرده و آراسته است، جز جای یک خشت که آن را کار نگذاشته است. هر کس آن خانه زیبا را ببیند، نیکو می‌شمارد، جز جای خالی آن یک خشت را. همان‌گونه که آخرین خشت، تکمیل کننده آن خانه است، من هم آخرین خشت انبیا هستم و نبوت با من تکمیل شده است؛ از این رو نبوت انبیا به من پایان یافته است[۱۰]. این حدیث را هم محدثان و مفسران اهل سنت ذکر کرده‌اند و هم مفسران شیعه آن را دانسته‌اند. بخاری[۱۱]، مسلم[۱۲]، احمد بن حنبل[۱۳]، ترمذی[۱۴]، طبرسی[۱۵]، عروسی[۱۶]، سیوطی[۱۷] و ابن کثیر دمشقی[۱۸] از کسانی هستند که حدیث یاد شده را روایتی معتبر دانسته‌اند.
  3. پیامبر اکرم(ص) در حدیث دیگری فرمودند: من نام‌هایی دارم: «محمد»، «احمد»، «الماحی»؛ چراکه خداوند کفر و شرک را به واسطه من از بین می‌برد و محو می‌کند و «حاشر»؛ چون روز قیامت همه مردم بعد از من محشور می‌شوند و من پیش از همه محشور می‌شوم و «عاقب»؛ زیرا من بعد از همه پیامبران الهی آمده‌ام و بعد از من پیامبر دیگری نخواهد آمد[۱۹].
  4. در حدیث دیگری درباره شفاعت می‌فرماید: روز قیامت پیامبران نزد من می‌آیند و می‌گویند: ای محمد(ص) تو پیامبر خدا «و خاتم پیامبران» هستی، خدا گناه گذشته و آینده تو را بخشیده است، نزد خداوند برای ما شفاعت کن[۲۰].
  5. در حدیث دیگر است که رسول خدا(ص) می‌فرماید: رسالت و نبوت گسسته شد، پس از من رسول و نبی‌ای نیست[۲۱].
  6. جابر بن عبدالله از نبی اکرم(ص) نقل می‌کند که وی فرمود: من پیشوای پیامبران هستم، ولی افتخار نمی‌کنم؛ من خاتم پیغمبران هستم، ولی فخر نمی‌فروشم[۲۲].
  7. در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) نقل شده است که می‌فرماید: به شش خصلت بر دیگران برتری یافتم: به من جوامع الکلم داده شده است؛ با ایجاد رعب بر دشمنان پیروز می‌شوم؛ غنایم جنگی بر من حلال است؛ زمین برای من پاک کننده و سجده‌گاه است؛ به سوی همه مردم فرستاده شده‌ام؛ سلسله انبیا با من پایان یافته است[۲۳].
  8. انس در ضمن حدیثی طولانی می‌گوید: شنیدم از رسول خدا(ص) که می‌فرمود: من خاتم پیامبرانم و تو ای علی(ع) خاتم اولیا هستی[۲۴].
  9. ابوذر غفاری می‌گوید رسول خدا(ص) فرمود: من ختم کننده پیامبران هستم و تو ای علی ختم کننده اوصیای پیامبران هستی[۲۵].
  10. در ضمن حدیث مفصلی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: حضرت موسی(ع) نیز این حقیقت را به زبان آورده است که حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر است و بعد از او پیامبری نیست[۲۶].
  11. از حضرت امام علی(ع) نقل است که فرمود: مردم! این جمله را از «خاتم پیامبران» بشنوید که فرمود: کسی که از ماست، اگر از دنیا برود، ظاهراً مرده است، اما در واقع و حقیقت، زنده است[۲۷].
  12. در حدیثی دیگر از آن حضرت روایت شده است: پروردگارا! گرامی‌ترین درود خود و برکات فزاینده خویش را بر محمد(ص) که بنده و رسول توست بفرست؛ پیامبری که ختم کننده گذشتگان و باز کننده درهای بسته هدایت به روی امت و آشکار کننده حق با دلیل و برهان است[۲۸].
  13. همچنین نقل است که فرمود: خداوند پس از مدتی که پیامبری را از طرف خود نفرستاده بود و مردم از دعوت انبیا دور مانده و گرفتار اختلاف و نزاع و جنگ شده بودند، پیامبر گرامی اسلام(ص) را فرستاد و او را پس از همه پیامبران قرار داد و وحی و نبوت را به وسیله او پایان داد[۲۹].
  14. همچنین آن حضرت فرمودند: رسول گرامی اسلام(ص) امین وحی خداوند و خاتم انبیا و آخرین فرستاده او و بشارت دهنده به رحمت الهی و بیم دهنده از عذاب‌های اوست[۳۰].
  15. نیز نقل است که آن حضرت هنگام رحلت رسول اکرم(ص) فرمود: پدر و مادرم فدای تو که با رحلت و وفات تو نبوت و پیامبری خاتمه یافت[۳۱].
  16. همچنین نقل است که آن حضرت پس از حمد و ثنای خداوند و شهادت بر وحدانیت او فرمود: گواهی می‌دهم که محمد(ص) بنده خدا و پیامبر او خاتم پیامبران و حجت خدا بر جهان است[۳۲].
  17. از امام باقر(ع) نقل است که فرمود: خداوند حضرت محمد(ص) را برای همه جن و انس برانگیخت و او ختم کننده پیامبران است و پس از او دوازده نفر جانشین و وصی اویند[۳۳].
  18. از امام هشتم در ضمن حدیثی روایت شده است که فرمود: شریعت پیامبر اسلام تا روز قیامت باقی است و نسخ نخواهد شد و پس از او تا روز رستاخیز پیامبر دیگری نخواهد آمد و هر کس پس از او ادعای پیامبری کند، یا پس از قرآن مجید کتابی را کتاب آسمانی شمارد، خونش مباح است[۳۴].
  19. نیز روایت شده است که امام هشتم(ع) از پدران خود چنین نقل فرمود: پیامبر(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: هیچ چیزی را برای خود از خدای متعال نخواستم مگر اینکه مانند آن را برای تو درخواست کردم، جز موضوع نبوت؛ زیرا خداوند فرموده است پس از تو نبی‌ای نخواهد بود و سلسله پیامبران با تو پایان می‌یابد[۳۵].[۳۶].

چگونگی دلالت روایات

همان طور که یادآوری شد، بیش از صد روایت در این موضوع نقل شده است که تنها به برخی از آنها اشاره کردیم. این روایات صریحاً نشان می‌دهند که دین اسلام آخرین دین و پیامبر اسلام(ص) آخرین پیامبر است و پس از او باب نبوت به طور مطلق مسدود می‌شود و پیامبر دیگری ظهور نخواهد کرد؛ نه پیامبر تشریعی که دارای کتاب و شریعت جدید باشد و نه پیامبر تبلیغی که مبلغ و مروج دین اسلام باشد. بنابراین روایات یادشده «خاتمیت» را به کامل‌ترین وجه و با صراحت به اثبات می‌رساند.[۳۷].

ضرورت خاتمیت

علاوه بر اینکه ادله یاد شده (به ویژه آیه اول و روایات مزبور) به صراحت، «خاتمیت» مورد نظر را به اثبات می‌رساند، می‌توان گفت که مسئله «خاتمیت» از ضروریات دین اسلام است و مسلمانان آن را امری واقع شده تلقی می‌کنند؛ زیرا این مسئله لازم لاینفک اعتقاد به اسلام است و اسلام آوردن با پذیرش پیامبر دیگری پس از پیامبر اسلام(ص) سازگار نیست. متفکران دینی و دانشمندان اسلامی به روشنی این مطلب را یادآور شده‌اند[۳۸].[۳۹].

نتیجه کلی

علاوه بر اینکه «خاتمیت» و مسدود بودن باب نبوت پس از پیامبر(ص) از ضروریات دین اسلام به شمار می‌آید، آیه اول[۴۰] و روایات مزبور به صراحت می‌فهماند که باب بعثت انبیا به طور مطلق بسته شده و پس از پیامبر اسلام(ص) پیامبر دیگری ظهور نخواهد کرد، اما آیه دوم[۴۱] تنها جاودانگی دین اسلام و خاتمیت این دین را به اثبات می‌رساند و گفتار دین‌سازان را باطل اعلام می‌کند. آیه سوم[۴۲] و سایر آیاتی[۴۳] که برخی محققان بدان استدلال کرده‌اند، نه تنها ختم نبوت را نمی‌رسانند، که دلالت آنها بر اثبات جاودانگی دین اسلام قابل تأمل است.[۴۴].

منابع

پانویس

  1. قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۲۶-۲۲۸.
  2. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی ج۲، ص۱۱۲.
  3. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی ج۲، ص ۱۲۷.
  4. تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۸۱ – ۳۸۴؛ در المنثور، ج۵، ص۲۰.
  5. تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۳۸۱.
  6. «أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ‏ مِنْ‏ مُوسَى‏ إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۵؛ خصال، ج۱، ص۳۲۲ و ج ۲، ص۴۸۷.
  7. «إِنَ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ ذِكْرُهُ‏ خَتَمَ‏ بِنَبِيِّكُمُ‏ النَّبِيِّينَ‏ فَلَا نَبِيَّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ خَتَمَ بِكِتَابِكُمُ الْكُتُبَ فَلَا كِتَابَ بَعْدَهُ أَبَداً‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ کافی، ج۲، ص۱۰.
  8. سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱، ص۲۵۵ - ۲۶۴.
  9. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِعَلِيٍّ(ع): أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‌»؛ (مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، کتاب فضائل الصحابة، باب من فضائل علی بن أبی طالب(ع)، ص۱۸۷۰.
  10. «قال: إن مثلي و مثل الأنبياء من قبلي كمثل رجل بنى بيتا، فأحسنه و أجمله إلا موضع لبنة من زاوية فجعل الناس يطوفون به و يعجبون له و يقولون هلا وضعت هذه اللبنة، قال: فأنا اللبنة و أنا خاتم النبيين».
  11. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، شرح و تحقیق قاسم الشماعی الرفاعی، ج۵-۶، کتاب المناقب، باب ۱۹، ص۲۶.
  12. مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، کتاب الفضائل، باب ۷، حدیث ۲۰-۲۱، ص۱۷۹۰.
  13. احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بهامشه منتخب کنز العمال، ج۲، ص۳۹۸ و ۴۱۲.
  14. محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، تصحیح عبدالرحمن محمد عثمان، ج۴، ابواب الامثال، باب دوم، حدیث ۳۰۲۲، ص۲۲۵.
  15. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷-۸، ص۵۶۷.
  16. عبد علی العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۶، ص۵۹.
  17. جلال الدین سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۶، ص۵۴۴.
  18. اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۲۷.
  19. «إِنَّ لِي أَسْمَاءً أَنَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا أَحْمَدُ وَ أَنَا الْمَاحِي يَمْحُو اللَّهُ بِيَ الْكُفْرَ وَ أَنَا الْحَاشِرُ يُحْشَرُ النَّاسُ عَلَى قَدَمَيَ وَ أَنَا الْعَاقِبُ، قَالَ:... مَا الْعَاقِبُ، قَالَ الَّذِي لَيْسَ نَبِيَّ بَعْدَهُ»؛ (احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۸۴).
  20. «فيأتوني فيقولون يا محمد(ص) أنت رسول الله و خاتم الأنبياء غفر الله لك ذنبك ما تقدم منه و ما تأخر فاشفع لنا إلى ربك ألا ترى إلى ما نحن فيه ألا ترى ما قد بلغنا...»؛ (احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۳۶).
  21. إن الرسالة و النبوة قد انقطعت، فلا رسول بعدي و لا نبي...؛ (اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۲۷).
  22. عن جابر بن عبدالله أن النبي(ص) قال: أنا قائد المرسلين و لا فخر و أنا خاتم النبيين و لا فخر و أنا أول شافع و أول مشفع و لا فخر؛ (عبدالله بن عبدالرحمن سمرقندی دارمی، سنن الدارمی، ج۱، ص۲۷).
  23. فضلت على الأنبياء بست: أعطيت جوامع الكلم و نصرت بالرعب و أحلت لي الغنائم و جعلت لي الأرض مسجداً و طهوراً و أرسلت إلى الخلق كافة و ختم بي النبيون؛ (اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۲۸).
  24. «أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَاتَمُ الْأَوْلِيَاءِ»؛ (عبد علی عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۶، ص۵۸).
  25. «أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ»؛ (سیدنورالله حسینی مرعشی تستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، تعلیق شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی، ج۴، ص۱۲۰).
  26. «فِيمَا عَهِدَ إِلَيْنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ‌(ع) أَنَّهُ إِذَا كَانَ آخِرُ الزَّمَانِ يَخْرُجُ نَبِيٌّ يُقَالُ لَهُ أَحْمَدُ خَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ...»؛ (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۸۴).
  27. «أَيُّهَا النَّاسُ‌! خُذُوهَا مِنْ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ‌(ص) إِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ يَمُوتُ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَيِّتٍ...»؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، ترجمه سید کاظم محمدی و محمد دشتی، خطبه ۸۷).
  28. «اجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِكَ وَ نَوَامِيَ بَرَكَاتِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ...»؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۷۲).
  29. «أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ تَنَازُعٍ مِنَ الْأَلْسُنِ فَقَفَّى بِهِ الرُّسُلَ وَ خَتَمَ بِهِ الْوَحْيَ»؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳).
  30. «أَمِينُ وَحْيِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِيرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِيرُ نِقْمَتِهِ»؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۳).
  31. «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ...»؛ (سید شریف رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۵).
  32. «... وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعَالَمِينَ‌»؛ (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تعلیق و تصحیح علی اکبر غفاری، ج۸، ص۶۷).
  33. «... أَرْسَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مُحَمَّداً(ص) إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَامَّةً وَ كَانَ خَاتَمَ الْأَنْبِيَاءِ وَ كَانَ مِنْ بَعْدِهِ الِاثْنَا عَشَرَ الْأَوْصِيَاءَ»؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۱، ص۵۲).
  34. «... وَ شَرِيعَةُ مُحَمَّدٍ صلَا تُنْسَخُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَمَنِ ادَّعَى بَعْدَهُ نُبُوَّةً أَوْ أَتَى بَعْدَ الْقُرْآنِ بِكِتَابٍ فَدَمُهُ مُبَاحٌ لِكُلِّ مَنْ سَمِعَ ذَلِكَ»؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۸۱).
  35. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَا عَلِيُّ مَا سَأَلْتُ أَنَا رَبِّي شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُ لَكَ مِثْلَهُ غَيْرَ أَنَّهُ قَالَ: لَا نُبُوَّةَ بَعْدَكَ أَنْتَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ»؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۷۳).
  36. عارفی، محمد اسحاق، خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ ص ۴۹.
  37. عارفی، محمد اسحاق، خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ ص ۵۴.
  38. ر.ک: سید عبدالله شبر، حق الیقین فی معرفة اصول الدین، ج۱، ص۱۳۳؛ محمدجواد مغنیه، التفسیر الکاشف، ج۶، ص۲۲۵؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۱۵۳؛ جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج۷، ص۳۱۷.
  39. عارفی، محمد اسحاق، خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ ص ۵۴.
  40. ﴿مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.
  41. ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
  42. ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ «و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.
  43. ﴿قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم، آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم» سوره انعام، آیه ۱۹؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ «به یقین آنان که این یادکرد را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲؛ ﴿هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ «این پیام‌رسانی برای مردم است تا بدان هشدار داده شوند و تا بدانند که او خدایی یگانه است و تا خردمندان در یاد گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۵۲؛ ﴿إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ «همانا در این (کتاب)، برای گروهی پرستنده، پیامی رساست» سوره انبیاء، آیه ۱۰۶.
  44. عارفی، محمد اسحاق، خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ ص ۵۴.