بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== شرایط و معیار [[دوست]] و دوستی == | == شرایط و معیار [[دوست]] و دوستی == | ||
{{اصلی|شرایط و معیار دوست و دوستی}} | |||
هر انسانی فارغ از مسلک و [[مذهب]]، [[شایسته]] دوستی است و تنها معیار دوستی، [[انسان]] بودن است. اما در عین حال برخی خصوصیات وجود دارند که [[امام]] {{ع}} آنها را بهعنوان معیار برمیشمرد. [[امام]] {{ع}} دوستی با [[نیکان]] را سفارش میکند، کسانیکه رفتارشان نیک و دارای صفات [[پسندیده]] و [[سجایای اخلاقی]] هستند. [[انسان]] با دوستی با آنان هم از خلق و [[خوی]] آنها تأثیر میپذیرد و هم به صفت آنها متصف میشود: | هر انسانی فارغ از مسلک و [[مذهب]]، [[شایسته]] دوستی است و تنها معیار دوستی، [[انسان]] بودن است. اما در عین حال برخی خصوصیات وجود دارند که [[امام]] {{ع}} آنها را بهعنوان معیار برمیشمرد. [[امام]] {{ع}} دوستی با [[نیکان]] را سفارش میکند، کسانیکه رفتارشان نیک و دارای صفات [[پسندیده]] و [[سجایای اخلاقی]] هستند. [[انسان]] با دوستی با آنان هم از خلق و [[خوی]] آنها تأثیر میپذیرد و هم به صفت آنها متصف میشود: | ||
با [[نیکان]] بیامیز تا از آنان شمرده شوی<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|قَارِنْ أَهْلَ الْخَيْرِ تَكُنْ مِنْهُمْ}}.</ref>. از دیگر سو، برخی افراد قابل [[اعتماد]] و [[شایسته]] دوستی نیستند، از جمله افراد [[پست]] و حقیر، زیرا کسی که شخصیت خود را پاس نمیدارد، نسبت به دیگران نیز تن به [[خیانت]] میدهد: در [[یاور]] [[پست]] و حقیر و در [[دوست]] متهم خیری نیست<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|خَيْرَ فِي مُعِينٍ [مُهِينٍ] مَهِينٍ وَ لَا فِي صَدِيقٍ ظَنِينٍ}}.</ref>. | با [[نیکان]] بیامیز تا از آنان شمرده شوی<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|قَارِنْ أَهْلَ الْخَيْرِ تَكُنْ مِنْهُمْ}}.</ref>. از دیگر سو، برخی افراد قابل [[اعتماد]] و [[شایسته]] دوستی نیستند، از جمله افراد [[پست]] و حقیر، زیرا کسی که شخصیت خود را پاس نمیدارد، نسبت به دیگران نیز تن به [[خیانت]] میدهد: در [[یاور]] [[پست]] و حقیر و در [[دوست]] متهم خیری نیست<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|خَيْرَ فِي مُعِينٍ [مُهِينٍ] مَهِينٍ وَ لَا فِي صَدِيقٍ ظَنِينٍ}}.</ref>. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۲: | ||
از این قبیل افراد که بگذریم [[آدمی]] میتواند برای خود دوستانی برگزیند و با توجه به [[شناخت]] هر یک از آنها محدوده مناسبی برای دوستی تعریف کند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۴۰۴.</ref>. | از این قبیل افراد که بگذریم [[آدمی]] میتواند برای خود دوستانی برگزیند و با توجه به [[شناخت]] هر یک از آنها محدوده مناسبی برای دوستی تعریف کند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۴۰۴.</ref>. | ||
== شرایط دوستی == | == [[شرایط دوستی]] == | ||
[[امام]] {{ع}} را امری خارج از [[نفاق]] و دورویی میداند. [[دوستان]] باید با یکدیگر صادقانه [[رفتار]] کنند. از اینرو در کلامی [[دوستان]] را در سه گروه معرفی میکند: [[دوستان]] تو سه گروهاند... دوستت، [[دوست]] دوستت، [[دشمن]] دشمنت...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۷: {{متن حدیث|أَصْدِقَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ؛ فَأَصْدِقَاؤُكَ: صَدِيقُكَ وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّكَ}}.</ref>. آنچه از این [[کلام]] برمیآید، آن استکه انسانهایی که در [[زندگی]] [[هدف]] دارند، نمیتوانند با شخصیتهای متضاد دوستی گزینند و اگر چنین شد، در [[دل]] یکسو و یک جهت نیستند و [[نفاق]] بین آنها بهوجود میآید که عمل به آن موجب ادای برقرار شد، [[التزام]] و حقوقی بین آنها بهوجود میآید که عمل به آن موجب ادای [[حق]] دوستی و گسترش پیوند بین آنها میشود. نزد [[امام]]، [[دوست]] بهمثابه خویشاوند است و [[دوست]] حقیقی کسی است که در [[غیبت]] [[دوست]] نیز پایبند به دوستی باشد<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. از اینرو سه [[حق]] را برای دوستی حقیقی برمیشمرد: [[دوست]] باید در سه مورد [[حق]] [[دوست]] را نگاه دارد: گرفتاری، غیاب و پس از [[مرگ]]<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۹: {{متن حدیث|لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ: فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ}}.</ref>. | [[امام]] {{ع}} را امری خارج از [[نفاق]] و دورویی میداند. [[دوستان]] باید با یکدیگر صادقانه [[رفتار]] کنند. از اینرو در کلامی [[دوستان]] را در سه گروه معرفی میکند: [[دوستان]] تو سه گروهاند... دوستت، [[دوست]] دوستت، [[دشمن]] دشمنت...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۷: {{متن حدیث|أَصْدِقَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ وَ أَعْدَاؤُكَ ثَلَاثَةٌ؛ فَأَصْدِقَاؤُكَ: صَدِيقُكَ وَ صَدِيقُ صَدِيقِكَ وَ عَدُوُّ عَدُوِّكَ}}.</ref>. آنچه از این [[کلام]] برمیآید، آن استکه انسانهایی که در [[زندگی]] [[هدف]] دارند، نمیتوانند با شخصیتهای متضاد دوستی گزینند و اگر چنین شد، در [[دل]] یکسو و یک جهت نیستند و [[نفاق]] بین آنها بهوجود میآید که عمل به آن موجب ادای برقرار شد، [[التزام]] و حقوقی بین آنها بهوجود میآید که عمل به آن موجب ادای [[حق]] دوستی و گسترش پیوند بین آنها میشود. نزد [[امام]]، [[دوست]] بهمثابه خویشاوند است و [[دوست]] حقیقی کسی است که در [[غیبت]] [[دوست]] نیز پایبند به دوستی باشد<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. از اینرو سه [[حق]] را برای دوستی حقیقی برمیشمرد: [[دوست]] باید در سه مورد [[حق]] [[دوست]] را نگاه دارد: گرفتاری، غیاب و پس از [[مرگ]]<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۹: {{متن حدیث|لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ: فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ}}.</ref>. | ||