نجف: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶: | خط ۶: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==جغرافیای [[تاریخی]] نجف== | ==جغرافیای [[تاریخی]] نجف== |
نسخهٔ ۱۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۴۱
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ 25 اسفند ۱۴۰۲ توسط کاربر:Bahmani برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
جغرافیای تاریخی نجف
موقعیت
نجف مرکز استانی است به همین نام که در جنوب غربی عراق واقع شده است. این شهر، از نظر جمعیت هفتمین شهر مهم عراق و از منظر دینی و تقدس مذهبی، چهارمین شهر، پس از مکه، مدینه و بیت المقدس، در جهان اسلام و به ویژه از دیدگان شیعیان، به شمار میرود[۱]. نجف از بعد فقاهت و اجتهاد و علم و فرهنگ دیرینهای فراتر از هزار سال دارد و این همه از برکت وجود نازنین رادمردی است که اسلام و انسان، وامدارِ ایثار، جوانمردی، پارسایی، دانش، سخاوت، شجاعت و عظمت او است و پیامبر گرامی اسلام، وی را دروازه علم و آگاهی دانسته و به راستی که چنین بود؛ زیرا پس از گذشت قرنها هنوز جامعه انسانی از آبشخور زلال دانش وی بهرهمند است و در آینده نیز، چنین خواهد بود. چه بسیار علوم و فنونی که از برکت وجود حضرت پدید آمده و چه بیشمار عالمان و فرزانگانی که از تربت پاک وی سر برآورده و به اقصا نقاط گیتی رفتهاند و تشنگان دانش و فرهنگ را سیراب و عامه مردم را ارشاد و هدایت کردهاند.[۲]
وجه تسمیه
این شهر بزرگ و نواحی اطراف آن از بدو پیدایی تاکنون، برای همگان شناخته شده است، و نامهای متعددی داشته که هر یک حاکی از نوعی ویژگی خاص یا حالتی طبیعی، جغرافیایی و یا مذهبی است، و عبارتند از: طور، ظهر (یا ظهر الکوفه)، جودی، ربوه، وادی السلام، بانقیا، لسان، ذکوات البیض، غری، مشهد، نجف، حیره و براثا. اما مشهورترینِ اسامی آن در منابع اسلامی نامهای غری، مشهد و نجف است[۳]. در منابع تاریخی و جغرافیایی و حتی حدیثی و لغوی، برای هر یک از این نامها که مدلولهای جغرافیایی، طبیعی و مذهبی دارند، وجه تسمیههایی به این شرح ذکر شده است:
- این شهر را به دلیل اینکه کوههای «طور» و «جودی» در آن قرار دارد، از باب تسمیه کل به جزء، به این نامها خواندهاند.
- وجه تسمیه آن به «ظهر» یا «ظهرالکوفه» که در بسیاری از منابع کهن آمده، از آنرو است که این شهر در بالا و بلندای کوفه و اطراف آن قرار گرفته است[۴].
- علت نامگذاری شهر به «ربوه» آن است که این شهر بالای زمین مرتفعی قرار گرفته است و در لغت، زمین مرتفع را «ربوه» گویند[۵]. در قرآن نیز آمده است: وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ[۶]. برخی از مفسران نوشتهاند مراد از ربوه در این آیه، نجف است؛ چنانکه برخی نیز آن را بیت المقدس، رمله، دمشق یا مصر دانستهاند[۷]. ربوهای را که شهر نجف بر آن قرار دارد، یا ارتفاعاتی که شهر نجف را بر آن ساختهاند، «ربوات ثلاثه» نیز خواندهاند[۸].
- وجه تسمیه نجف به «وادی السلام» نیز، از باب تسمیه کل به جزء است و مراد از آن، گورستان بزرگ این شهر است که به اعتقاد شیعه اجساد و نفوس در آن از نعمت سلامت و امان از وحشت عذاب برخوردارند؛ زیرا به مرقد مطهر مولای متقیان(ع) نزدیکند[۹]. همچنین وجه تسمیه آن به وادی السلام در معنایی گستردهتر، به مفهوم سرزمین سلام و امن است[۱۰].
- نامگذاری آن به «بانقیا»، ناظر به زمان حضرت ابراهیم خلیل(ع) است. گفتهاند وی با برادرزادهاش، لوط نبی(ع) به قصد هجرت الی الله، گوسفندان خویش را از این سرزمین عبور دادند. طول این ناحیه دوازده فرسنگ بود و هر شب در آن زلزله میآمد؛ اما چون ابراهیم خلیل در آنجا فرود آمد، زلزله فروکش کرد. ساکنان آن سرزمین وقتی متوجه این امر شدند، از او خواستند تا در آنجا اقامت کند و حضرت نیز در مقابل گوسفندانی که به همراه داشت، این ملک را خریداری کرد در آنجا رحل اقامت گزید و چون کلمه «نقیا» در لغت نبطی به معنای گوسفند و کلمه «با» به معنای عدد صد بود، این سرزمین (نجف) را «بانقیا» نامیدند[۱۱].
- وجه تسمیه آن به «لسان» به مناسبت تشبیه است. در برخی منابع آمده که ظهر الکوفه، همان لسان است و به ناحیه نجف اطلاق شده است؛ چراکه نجف همچون زبان بیابان و خشکی نمودار است؛ چنانکه گویی صحرای خشک و سوزان، زبان خود را در دشت پر از سبزهزار فرو برده است[۱۲].
- از آن روزگار که جسم شریف امام در این مکان، به خاک سپرده شد، در زبان روایات و اهل دین آن را «ذکوات البیض» نامیدند؛ زیرا سه تل یا سه کوه که با سنگریزههایی سفید پوشیده شدهاند مرقد امام علی(ع) را احاطه کردهاند، و چون آفتاب بر آنها میتابد، گویی شرارههایی ملتهب از آن ناحیه برمیخیزد، و ذکوه در لغت به معنای شراره آتش از سنگریزه است. در روایاتی از امام صادق(ع) درباره قبر جدش امیرالمؤمنین(ع) پرسیدهاند. حضرت میفرماید که مزار جدش در میان ذکوات بیض (تلهای سفید) است[۱۳].
- «غری» یا «غریین» در لغت به معنای زیباروی یا بنای زیبا است، و برخی نیز نوشتهاند که غری به معنای آلوده کردن چیزی به خون است[۱۴]. مورخان و جغرافیدانان وجه تسمیه این شهر را به غری یا غریین چنین ثبت کردهاند: غریین، دوگنبدْ در پشت کوفه است. منذر بن امرئ القیس بن ماء السماء، دو ندیم خود را در حال مستی، کشت و پس از اینکه از مستی بیرون آمد و آنان را کشته یافت، بر سر قبر آنان دو گنبد بنا نهاد؛ سپس برای خویش سنتی مقرر کرد و دو روزِ سال را به نام روز نقمت و روز نعمت نام گذاشت، و هر کس را که در روز نقمت نزد او میآمد محکوم به مرگ میکرد و دستور میداد تا خون وی را به آن دو گنبد بمالند؛ از اینرو آن سرزمین به «غریان»، یعنی آلوده به خون، معروف شد[۱۵]. مسعودی بدون اینکه نامی از منذر بن امرئ القیس، یا شخصی دیگر ببرد، این داستان را به یکی از پادشاهان حیره نسبت داده و نقل کرده است؛ اما به این صورت که او دستور داد هر کسی بر این دو گنبد بگذرد باید بر آنان سجده کند و در غیر این صورت، میباید پس از برآورده شدن دو حاجت[۱۶]وی، او را بکشند و خون وی را به این دو گنبد بمالند. او سپس اضافه میکند که در اثر حادثهای بالاخره پادشاه مجبور شد، این رسم را براندازد. ابن طاووس این داستان را به جذیمة بن ابرش نخستین پادشاه قضاعه نسبت داده است که او دو ندیم، خود مالک و، عقیل فرزندان فالح را کشت و بر سر قبر آنان دو گنبد بنا نهاد؛ اما داستان کشتن افرادی را که با دستور او مخالفت میکردند به نعمان منذر بن امرئ القیس بن ماء السماء نسبت داده است[۱۷]. به هر حال این دو بنا و گنبد تا پس از اسلام وجود داشته است و منصور دوانیقی یکی از آنها را ویران کرد؛ ولی یکی دیگر از آن دو تا مدتها پس از آن پا بر جا بوده است[۱۸]، و اینکه برخی گمان کردهاند این دو گنبد در وادی السلام پشت مقام امام عصر(ع) بوده و تا این اواخر پا بر جا بوده، صحیح نیست[۱۹]. همچنین این مطلب را که غریان با بتپرستی ارتباط داشتهاند[۲۰]، نمیتوان صحیح دانست؛ چون پس از مرگ منذر، چیزی درباره سنتی که منذر بنا نهاده بود، شنیده نشده است[۲۱].
- اما علت اشتهار آن به «مشهد» روشن است؛ زیرا هر روز گروه فراوانی از زوار در آنجا گرد میآیند و به زیارت مرقد مطهر امام علی(ع) میپردازند[۲۲]. این کلمه از دیرباز در عراق و ایران درباره عتبات عالیات رایج و جاری بوده است؛ چنانکه گویند: مشهد الحایری، مشهد الکاظمینی، مشهد العلوی، مشهد الرضا[۲۳].
- وجه تسمیه این شهر به نجف را بر چند گونه روایت کردهاند:
- شیخ صدوق نوشته است که دلیل نامگذاری این بقعه، به نجف را امام صادق(ع) اینگونه بیان کرده است که نجف کوه بزرگی بود؛ همان کوهی که پسر نوح در هنگام سرپیچی از امر پدرش گفت: سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ[۲۴]. در روی زمین کوهی بزرگتر از آن وجود نداشت. پس خداوند به آن کوه وحی کرده که «ای کوه! آیا از دست من به تو پناهنده میشوند؟» و آن کوه قطعهقطعه شد و در بلاد شام پراکنده گشت و به صورت شنزار در آمد، و پس از آن مبدل به دریایی بزرگ گردید و آن دریا را «نی» مینامیدند، و چون خشک شد، بدان «نیجف» گفتند، و به مرور زمان برای آسان شدن تلفظ آن حرف «ی» را حذف کردند و «نجف» نامیده شد[۲۵]. برخی نوشتهاند این خبر و روایت و آنچه در افواه مردم شایع است، نیازمند تحقیق، دلیل و مدرکی محکم است، تا بتوان آن را با اطمینان خاطر پذیرفت[۲۶].
- اهل لغت گفتهاند نجف سرزمین مرتفع و بلندی است که چون سدی مانع از جاری شدن سیل بر خود میشود، یا چنانکه برخی گفتهاند نجف زمین مرتفع، گسترده و دایرهای یا مستطیل شکلی است که مانع عبور سیلاب میگردد و هر آبی را که به سوی آن جاری شود، مانع میگردد و پس میزند[۲۷].
با توجه به اینکه قول اول، نجف را کوهی بزرگ و عظیم دانسته که مانع از سیلگرفتگی میشود، و با در نظر آوردن مفهوم لغوی آن در گفتههای اهل لغت، میتوان یقین کرد که چون منطقه نجف سرزمین مرتفع و بلندی بوده است، آن را به این نام خواندهاند.
غیر از اسامی یادشده، در منابع و مآخذ به اسامی دیگری نیز برمیخوریم که عبارتند از:
- «خدالعذراء» که نوشتهاند آن ظهر الکوفه است و اعراب این منطقه را از عهد پادشاهان «حمید» و «بنومنذر» به این نام میخواندهاند؛ زیرا زمینی پر از گیاهان بابونه، قیصوم، زعفران و دِرمنه بوده است و گلهای شببوی صحرایی و شقایق[۲۸] که نزد اعراب به شقایق نعمان معروف است، چهره آن سرزمین را نیکو و بدیع ساخته بود. نوشتهاند نعمان بن منذر دلباخته طبیعت و مناظر زیبای آن بود؛ چنانکه نوشتهاند روزی به ناحیه نجف یا «ظهر الحیره» رفت و گلهای شقایق آن ناحیه وی را به شگفتی واداشت و گفت: هر کس گلی از گلهای شقایق را بچیند، باید بازویش را قطع کرد و از آن پس، مردم گلهای شقایق را «شقایق النعمان» نامیدند[۲۹]. به هر حال چون وادی نجف در امتداد باغها و بوستانهای حیره قرار داشت و گلهای زیبا و گیاهان فراوان به آن جلوهای بدیع داده بود «خدالعذراء» نام گرفت.
- نجف را در برخی منابع «حیره» نیز نامیدهاند؛ زیرا به تصریح منابع کهن، حیره در این منطقه و ناحیه بوده است. از جمله یعقوبی گوید: حیره در سه میلی کوفه است و حیره در نجف است[۳۰] و شایسته است که به آن اضافه شده، گفته شود: حيرة النجف ولی عادت عامه بر این قرار گرفته است که سرزمین ویران و زیرِ آب مانده را به سرزمین آباد تعریف کنند و بگویند: النجف الحاري یا النجف الحيرى؛ زیرا حیره در سرزمین نجف ساخته شد، اما دیری نپایید که پس از فتوحات اسلام و از میان رفتن حیره و پیدایی مرقد مطهر امام علی(ع) در این سرزمین، نام اصلی نجف بر آن اطلاق شد[۳۱].
درباره نسبت نجف به حیره، در بیت اول اشعاری که یاقوت نقل کرده، آمده است: و بالنجف الحاري إن زرت أهله *** مها مهملات ما عليهن سائس[۳۲][۳۳]
نجف اشرف
نجف، مخفف نی جفّ است: یعنی دریا خشک شد[۳۴]. نامهای دیگر این منطقه، غریّ، وادی السّلام، براثا، جودی، ربوه، طور، مشهد، حیره و ظهر الکوفه بود. طبق روایات، نجف مهبط اولیای خدا و خانۀ هجرت انبیا و محلّ قرار کشتی نوح بوده و ابراهیم خلیل در این سرزمین زیسته است. علی(ع) نگاهی به آن وادی مرتفع پشت کوفه (ظهر الکوفه) افکند و فرمود: چهقدر منظرهات زیبا و ژرفای درونت پاکیزه و معطّر است. خدایا قبر مرا در این سرزمین قرار بده[۳۵] وقتی در سال ۴۰ هجری حضرت امیر شهید شد، امام حسن و امام حسین(ع) طبق دستور آن حضرت، پیکرش را شبانه و پنهانی تشییع کردند و در بقعه و مرقد پاکش در نجف به خاک سپردند تا خوارج نسبت به بدن مطهر او جسارت نکنند،[۳۶] جایی که چند کیلومتر از کوفه فاصله داشت. قبر آن حضرت مدتهای مدیدی پنهان بود و جز خواص شیعه کسی از آن خبر نداشت. پس از آشکار شدن جای قبر امیر المؤمنین در نجف در عصر هارون الرشید، در نجف آبادانی و عمارتها در اطراف مرقد مقدّس از سال ۱۷۰ هجری شروع شد و علویان بخصوص شیعیان آنجا ساکن شدند و با گذشت زمان آبادتر و پرجمعیّتتر شد و یک قرن نگذشته بود که در نجف، غیر از شیعیان بیش از ۱۹۰۰ نفر از سادات علوی میزیستند و بتدریج رونق بیشتری یافت و در قرن هفتم و هشتم، در عصر حکومتهای شیعی جلایری و ایلخانی در عراق، رونق درخشانی یافت و با صرف مبالغ هنگفت، در آنجا مدرسهها، مساجد، تکیهها و. ۰. احداث شد[۳۷]. در قرون گذشته و اولیه به نجف مشهد امیر المؤمنین یا مشهد علی هم میگفتند. نام این سرزمین چو "غریّ" هم بوده، به ساکن یا اهل آنجا "غروی" گفته میشد[۳۸]. در روایات، با نامهای الطور، الظهور، الجودی، الربوه، بانقبا، وادی السّلام و اللسان هم از آن یاد شده است. با گذشت زمان، نجف به شهری آباد تبدیل شد که عاشقان حق و شیفتگان اهل بیت به آنجا روی آوردند. شیخ طوسی در قرن پنجم حوزۀ علمیه نجف را تأسیس کرد[۳۹] و این شهر، مهد علم و کانون معارف اهل بیت گشت و از حوزۀ هزارسالۀ نجف، هزاران دانشمند و فقیه و محدّث برخاست. قبر بسیاری از علمای اسلام در نجف است، کسانی چون: شیخ طوسی، علامه حلی، مقدس اردبیلی، بحر العلوم، نراقی، صاحب جواهر، شیخ مرتضی انصاری، میرزای شیرازی، محقق ثانی، میرداماد، شیخ جعفر شوشتری، محمد کاظم خراسانی، محمد کاظم یزدی، میرزا حسین نوری،[۴۰] علامه امینی، آیت اللّه حکیم و دهها چهرۀ برجسته و معروف دیگر. امروز نجف، هم یک شهر مقدّس و زیارتی است، هم بعد علمی و حوزۀ دیرپای آن، شهرۀ آفاق است و هم در سدههای اخیر تربیتکنندۀ صدها فقیه و مرجع تقلید بوده است. امام خمینی سالهای تبعیدی خود را در نجف گذراند و پایههای نظری حکومت اسلامی و ولایت فقیه را در درسهای خارج فقه این حوزه استوار ساخت. نجف به عنوان یک دانشگاه عظیم علمی دینی با ریشههای کهن و تأثیرات روشن در زمینۀ فقه و اصول و ادبیات و فرهنگ دینی به شمار میرود و مدارس علمی متعدّد و کتابخانههای غنی و معتبر دارد[۴۱]. حرم امیر المؤمنین در این شهر، در طول قرون بارها تجدیدبنا و مرمّت شده است.، مساجد تاریخی، مدارس دینی و کتابخانههای عظیم و ارزشمند دارد. روایات فراوانی در فضیلت این شهر آمده است، از جمله خود امام علی(ع) فرموده است: أوّل بقعة عبد اللّه علیها ظهر الکوفة، لمّا أمر اللّه الملائکة أن یسجدوا لآدم فسجدوا فی ظهر الکوفة[۴۲] این شهر، همواره قداست و حرمت داشته و پناهگاه دوستداران اهل بیت و شیعیان جهان بوده است. متأسّفانه در اشغال کشور عراق توسط نیروهای آمریکایی[۴۳] و به دنبال مقاومت دلیرانۀ شیعیان غیور در شهرهای مختلف عراق از جمله بر ضدّ نیروهای اشغالگر در تابستان ۱۳۸۳ ش. چندینبار مورد هجوم هوایی و زمینی ارتش آمریکا قرار گرفت و خونهای بسیاری از شیعیان مدافع شهر و حرم بر زمین ریخت و بارها قبرستان قدیمی وادی السّلام و محدودۀ قدیم نجف و اطراف حرم مقدس، بمباران و گلولهباران شد و خسارتها و ویرانیهایی بر این شهر و حرم حضرت امیر(ع) وارد گشت. پرداختن به نجف و شخصیتها، اماکن، تاریخ و سابقهاش در این مختصر نمیگنجد[۴۴]
منابع
پانویس
- ↑ آل محبوبه، جعفر، ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۸؛ مرکز اسلامی در انگلستان، النجف الاشرف اسهامات فی الحضارة الانسانیه، ج۱، ص۲۴۲.
- ↑ رفیعی، علی، مقاله «نجف»، دانشنامه امام علی ج۹ ص ۴۴۱.
- ↑ آل محبوبه، جعفر ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۸ – ۹؛ النجف الاشرف اسهامات، ج۱، ص۱۸۱ - ۱۸۳.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد مفید، ج۱، ص۲۵؛ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۵، ص۲۷۱.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۴، ص۳۰۶؛ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۲۶.
- ↑ «و آن دو را در پناه پشتهای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.
- ↑ شرقی، النجف الاشرف، ص۱۰؛ شبر، عبدالله، تفسیر الشبر، ص۳۳۳.
- ↑ حسنی، سید عبد الرزاق، العراق قدیماً وحدیثاً، ص۱۳۵.
- ↑ شرقی، علی، دیوان، ص۹.
- ↑ عبد الصاحب المظفر، محسن، مدینة النجف الکبری، ص۴۳.
- ↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۱، ص۴۸۳ – ۴۸۴؛ النجف الاشرف اسهامات، ج۱، ص۲۴۶.
- ↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۳۵۵؛ زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۹، ص۳۳۴؛ خلیلی، جعفر، موسوعة العتبات المقدسه، قسم النجف، ج۱، ص۱۲.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، ترجمه فرحة الغری، ص۸۳؛ آل محبوبه، جعفر؛ ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۲۱؛ عارف، عبدالغنی، تاریخ الحیره، ص۳۲.
- ↑ زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۱۰، ص۲۶۴.
- ↑ ر.ک: حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۷۹۱ – ۷۹۵؛ آل محبوبه، جعفر، ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص١۰.
- ↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۳۲۰ – ۳۲۱؛ ر.ک: بکری، عبدالله، معجم ما استعجم، ج۳، ص۹۹۵ – ۹۹۶؛ ابن حاجب، خزانة الادب، ج۱۱، ص۲۷۲ – ۲۷۳.
- ↑ سید ابن طاووس، ترجمة فرحة الغری، ص۵۴.
- ↑ نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب، ج۱، ص۳۷۴؛ آل محبوبه، جعفر، ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۱۰ - ۱۱.
- ↑ ر.ک: آل محبوبه، جعفر، ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۱۰.
- ↑ قزوینی، زکریا بن محمد، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۴۲۸.
- ↑ عارف، عبدالغنی، تاریخ الحیره، ص۳۳.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۴۱؛ زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۳، ص۳۷۳.
- ↑ آل محبوبه، جعفر، ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۱۲؛ النجف الاشرف اسهامات، ج۱، ص۱۸۲ - ۱۸۳.
- ↑ «او گفت: آنک به کوهی پناه میجویم که مرا از آب نگاه میدارد» سوره هود، آیه ۴۳.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرایع، ص۲۲ (باب ۲۶)؛ آل محبوبه، جعفر، ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۹.
- ↑ خلیلی، جعفر، موسوعة العتبات المقدسه، قسم نجف، ج۱، ص۱۲؛ ماهر، سعاد، مشهد الامام علی فی النجف، ص۸۸.
- ↑ ابن درید، محمد، جمهرة اللغه، ج۲، ص۱۰۸؛ فیروزآبادی، محمد، قاموس المحیط، ص۱۱۰۴ - ۱۱۰۵؛ زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۶، ص۲۵۱.
- ↑ ابن جوزی، الاذکیاء، ص۱۳۰؛ آل محبوبه، جعفر، ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۴؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشی، ج۴، ص۳۳۳.
- ↑ النجف الاشرف اسهامات، ج۱، ص۱۴.
- ↑ یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، البلدان، ص۷۳ - ۷۴؛ ابو الفداء، تقویم البلدان، ص۲۹۹.
- ↑ ماهر، سعاد، مشهد الامام علی فی النجف، ص۹۲ – ۹۳.
- ↑ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۷۶۱.
- ↑ رفیعی، علی، مقاله «نجف»، دانشنامه امام علی ج۹ ص ۴۴۱.
- ↑ موسوعة العتبات المقدسه، ج ۱
- ↑ بحارالأنوار، ج ۹۷ ص۲۳۷
- ↑ ارشاد القلوب، دیلمی، ج ۲ ص۳۸۶
- ↑ ماضی النجف و حاضرها، شیخ جعفر آل محبوبه نجفی، ج ۱ ص۱۸
- ↑ موسوعة العتبات المقدسه، ج ۷ ص۱۲ و ۱۴
- ↑ موسوعة العتبات المقدسه، ج ۷ ص۳۱.
- ↑ منتخب التواریخ، ص۱۷۳
- ↑ برای آشنایی بیشتر با نجف و حوزه آن، ر. ک: «موسوعة العتبات المقدسه»، ج ۶، «ماضی النجف و حاضرها» و «شعراء الغریّ».
- ↑ «اولین بقعهای که در آن عبادت خدا صورت گرفته، پشت کوفه (نجف) است، آنگاه که خداوند به فرشتگان فرمان داد که برای آدم سجده کنند، در پشت کوفه سجده کردند». بحارالأنوار، ج ۱۱ ص۱۴۹
- ↑ ارتش آمریکا و نیروهای ائتلاف در آغاز سال ۱۳۸۲ ش با صدها هزار سرباز وارد عراق شد و در پی اشغال عراق، رژیم بعث و حکومت «صدام حسین» سرنگون شد. اما مقاومت مردم بر ضدّ اشغالگران و جنایات جنگی آمریکاییها و انگلیسیها همچنان ادامه یافت
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۷۰.