رهبری سیاسی: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
|||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
[[رده:نظام سیاسی]] | [[رده:نظام سیاسی]] | ||
[[رده: | [[رده:شئون امامت]] | ||
[[رده:رهبری]] | [[رده:رهبری]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۹
رهبری سیاسی یکی از شؤون مهم امام است که دیدگاههای محتلفی درباره آن مطرح شده است، اصل لزوم وجود رهبر و امام برای اداره جامعه مورد پذیرش اغلب اندیشمندان مسلمان بوده و اختلاف ایشان، بیشتر درباره ویژگیهای امام، راه انتخاب او و نیز مصداق آن بوده است. مفهوم آیاتی از قرآن کریم مانند آیه ولایت و آیه اولی الامر وبرخی روایات دال بر ضرورت چنین ضرورتی برای امام است. همچنین از جمله وظایفی که در این راستا برای امام تعریف شده است: حفظ نظام اجتماعی مسلمانان؛ برگزاری حج؛ امر جهاد و قضاوت است.
مقدمه
از جمله شئونی که از دیرباز کانون نزاع میان مسلمانان بوده، شأن رهبری اجتماعی و سیاسی است. این شأن در حقیقت متکفل اجرای دین در جامعه است. نگاهی اجمالی به دیدگاههای مطرح میان فرقههای مسلمانان نشان از این واقعیت دارد که اصل لزوم وجود یک رهبر و امام برای اداره جامعه مورد پذیرش اغلب اندیشمندان مسلمان بوده و اختلاف ایشان، بیشتر درباره ویژگیهای امام، راه انتخاب او و نیز مصداق آن بوده است[۱].[۲]
ضرورت وجود امام و رهبر سیاسی از دیدگاه قرآن و سنت
شاید نتوان در قرآن کریم آیهای را یافت که به صراحت از ضرورت وجود رهبر سیاسی بهطور مطلق (معصوم یا غیر معصوم) در جامعه سخن گفته باشد؛ اما این مسئله در روایات، بازتاب فراوانی یافته است؛ بهگونهای که پیشوایان راستین دین اسلام در سخنان خود بارها به ضرورت وجود امام و رهبر سیاسی در جامعه اشاره کردهاند[۳]. دراینباره امام على (ع) خطاب به خوارج که منکر این حقیقت بودند، فرمودند: «إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ»[۴]
نقل شده است که روزی یکی از خوارج وارد مسجد شد و گفت: "لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ"، یکی دیگر از همکیشان وی نیز همین جمله را تکرار کرد. امام على (ع) خطاب به مردم، با ابطال سخن خوارج تأکید کردند که اصلاح کار مردم با وجود یک امیر صالح يا فاجر است. مردم گفتند: دلیل نیاز به رهبر نیکوکار را میدانیم. اما نیاز به فاجر چرا؟ امام فرمودند: "در حکومت فاجر] مؤمن فرصت عمل پیدا میکند و به فاجر مهلت داده میشود... و راههای شما امن میگردد و بازارهایتان پابرجا میماند و درآمدها توزیع، و با دشمنانتان پیکار، و حق ضعیف از قوی ستانده میشود"[۵]. امیر بیان در سخنی دیگر فرمودند: "...فرمانروای ستمپیشه بهتر است از فتنه و آشوب دائمی"[۶]. در نظام حکومتی اسلام، همگان به اطاعت از والی موظف شدهاند. این آموزهای است که نخستین پیشوای مسلمانان، یعنی پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند[۷] و دیگر امامان نیز بر آن تأكيد[۸] و تصویری رفیع از منصب امامت ارائه کردند. برای نمونه، امام علی (ع) فرمودند: «جایگاه رهبر چونان ریسمانی محکم است که مهرهها را متحد ساخته، به هم پیوند میدهد. اگر این رشته از هم بگسلد، مهرهها پراکنده شده، هرکدام به سویی خواهند افتاد و هرگز جمعآوری نخواهند شد»[۹]
از جمله دلایل نیاز به وجود امام، حفظ نظام اجتماعی مسلمانان و جلوگیری از اختلاف و تفرقه است. دراینباره حضرت زهرا (س) نیز در خطبه معروف فدکیه بر این آموزه تأکید کردهاند[۱۰]. امام رضا (ع) دراینباره به تفصیل به جزئیات فلسفه وجودی امام در جامعه اشاره کردهاند. ایشان بقای نوع انسانی را بر وجود یک رئیس متوقف دانسته که مردم در پرتو رهبری او به نبرد با دشمنان برمیخیزند. در این نظام است که نماز جمعه اقامه میشود؛ حق مظلوم از ظالم گرفته شده؛ شریعت حفظ میشود و...[۱۱].[۱۲]
رهبری سیاسی امام معصوم در آینه قرآن
در قرآن کریم آیهای که به صراحت از ضرورت وجود رهبر در جامعه سخن به میان آورده باشد، وجود ندارد؛ اما آیاتی وجود دارند که ناظر به مسئله رهبری سیاسیاند و به کمک روایات میتوان مصادیق متعلق این آیات را همان وجود پاک امامان (ع) دانست. برخی از این آیات عبارتاند از:
- آيه ولایت: این آیه از جمله آیاتی است که میتوان به وسیله آن، شأن رهبری اجتماعی را برای امامان معصوم (ع) اثبات کرد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾.[۱۳]. مفسران و متکلمان شیعی، واژه ولیّ را در این آیه به معنای سرپرست و اختیاردار امور دانسته و با توجه به شأن نزول این آیه، آن را بر امیرالمؤمنین (ع) منطبق کردهاند[۱۴]. نگاهی به آیه نشان از این واقعیت دارد که همان ولایتی که برای خود خداوند است از سوی او به رسول الله (ص) و مصداق مورد نظر داده میشود. ازاینرو، میتوان با بررسی قلمرو ولایت خداوند به پاسخ این پرسش نزدیک شد. بیگمان ولایت در تدبیر عالم یکی از انواع ولایت است که آیات قرآن کریم بر آن دلالت دارند[۱۵]
- آیه اولیالامر: آیه دیگری که میتوان به وسیله آن شأن رهبری اجتماعی را اثبات کرد، آیه اولیالامر است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً﴾[۱۶]. عالمان امامیه بر این باورند که خداوند متعال مسلمانان را به اطاعت مطلق از اولیالامر فرمان داده است. ازاینرو ایشان باید انسانهایی معصوم باشند؛ چراکه در غیر این صورت لازم میآید خداوند، مسلمانان را به گناه امر کرده باشد. عالمان امامیه، «اولیالامر» را بر امامان معصوم تطبيق کردهاند[۱۷].[۱۸]
رهبری سیاسی امامان در آینه روایات
روایاتی پرشمار در متون معتبر روایی شیعه وجود دارند که یکی از شئون امام را رهبری سیاسی ایشان میدانند؛ بهگونهای که در صدور این روایات از معصوم تردیدی نیست. روایات یادشده را میتوان در دو دسته کلی به بحث گذاشت:
- رهبری سیاسی امام علی (ع) در متون روایی: روایاتی که از رهبری سیاسی امام علی (ع) سخن به میان میآورند، از دیرباز مورد توجه متكلمان و محققان شیعه بوده و ایشان این روایات را جمعآوری و بررسی کردهاند. از جمله آنها احادیث یومالدار، منزلت، غدير و ولایت است. بیتردید این احادیث، به ویژه حديث غدیر، برگ زرینی در حیات پرافتخار شیعه و اميرالمؤمنین (ع) به شمار میآید.
- رهبری سیاسی دیگر امامان در روایات: برخی دیگر از روایات، درباره تمام امامان (ع) و بهطور کلی منصب امامت است. مانند اینکه حسین بن ابی العلاء نقل میکند که دیدگاه خود را درباره اوصیا و امامان بیان کرد که به باور وی ایشان مفترضالطاعة هستند. امام صادق (ع) با استناد به آیات اولیالامر و ولایت دیدگاه وی را تأیید فرمودند[۱۹].[۲۰]
وظایف امام
یکی از شئون امام (ع)، رهبری اجتماعی و سیاسی است. بیگمان متصدی این منصب، وظایفی بر عهده دارد. برخی از این وظایف عبارتاند از:
- حفظ نظام اجتماعی مسلمانان: از نخستین وظایف امام (ع) حفظ وحدت و نظام اجتماعی مسلمانان برای پیادهسازی احکام اسلامی است. در دنیایی که اغلب آن کافرند، تلاش برای پایداری نظامی که مردمش مسلماناند (اگرچه به ناحق تشکیل شده باشد) یک فریضه است. ازهمپاشیدگی چنین نظامی موجب طمع دشمنان و کافران و در نتیجه از میان رفتن اصل اسلام خواهد بود. امامان (ع) با درک صحیح این واقعیت، گاه که خود نیز در رأس حکومت نبودند، بر حفظ وحدت برای انسجام نظام اجتماعی مسلمانان تأکید کردهاند. حفظ نظام اجتماعی مسلمانان و وحدت میان افراد جامعه، در راستای حفظ اسلام و جلوگیری از فروپاشی کیان اسلام است؛ اما در جایی که رعایت این مسئله در حفظ اسلام تأثیری ندارد، یا حتی موجب تضعیف کیان اسلام شود، انجام آن ضروری نیست.
- امام و مسئله حج: با نگاهی اجمالی به مجموعه آموزههای دین مبین اسلام میتوان به این نتیجه رسید که اهمیت مسئله اتحاد و وحدت میان مسلمانان بسیار مورد تأكيد خداوند متعال بوده است. ازاینرو اموری همچون نماز جمعه، نماز جماعت، صله ارحام، نیکی به همسایگان و... که موجب همبستگی میان مسلمانان میشود، اهمیتی دو چندان دارد. از جمله اموری که همبستگی مسلمانان جهان را با خود به دنبال دارد، مسئله حج است.
- امام و امر جهاد: جهاد از بزرگترین فرایض الهی است که در قرآن کریم و روایات پیشوایان دین بسیار بدان تأکید شده است. طبیعی است آنگاه که امام (ع) متصدی امر حکومت میشود، مرزبانی از مرزهای جامعه اسلامی را بر عهده دارد و آنگاه که صلاح بداند، برای گسترش اسلام به کشورهایی که حاکمان آنها مانع از رسیدن پیام اسلام میشوند، حمله میکند. براساس تقسیم رایج، جهاد به دو نوع دفاعی و ابتدایی تقسیم میشود[۲۱].
- قضاوت: جنگها، خونریزیها، کشتارهای کوچک و بزرگ، دعواهای خانوادگی و... بخشی از رویدادهای دنیا، آشکارا بیانگر این حقیقتاند که انسانها به دلیل داشتن قوه اختیار و نیز غرایز و تمایلات گوناگون، گاه با همنوع خود اختلاف پیدا میکنند و هرکدام برای خود حقوقی قائلاند و به گاهِ اختلاف، دیگری را محکوم میکنند. وجود قانون و کسانی که توانایی فهم و استنباط صحیح آن را داشته باشند، از ضروریات هر جامعه بشری است. بیگمان خداوند متعال نیز که انسان را آفریده، نیازهای فردی و اجتماعی او را بهتر از هر کسی میداند. خداوند حکیم با شناخت انسان، قوانینی را بهطور ویژه برای رفع خصومتها نیز تشریع کرده است. بهترین قانون برای رفع خصومت میان انسانها همان قانونی است که خداوند متعال شارع آن است. قرآن کریم و روایات پیشوایان دین، آکنده از احکامی قضایی است که برای رفع خصومت میان انسانها تعبیه شده است[۲۲].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ برای نمونه به چند منبع از فرقههای معتزله، اشاعره و زیدیه اشاره میکنیم: ر.ک: عبدالجبار معتزلی، المغنی فی ابواب التوحيد والعدل، ج۲۰، ص۱۶-۵۵؛ محمد بن عمر فخر رازی، الاربعين فی اصول الدين، ج۲، ص۲۵۵؛ قاسم بن محمد بن علی زیدی، الاساس لعقائد الاكياس، ص۱۴۴.
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۴.
- ↑ در تدوین این بخش، از بحث از کتاب رهبری در اسلام، نوشته محمد محمدی ری شهری کمک گرفته شده است.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۴۰.
- ↑ عبدالله بن محمد بن ابی شیبة، مصنف ابن ابی شیبة، ج۱۵، ص۳۲۷.
- ↑ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۱۳۵؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدين، ص۱۸۵.
- ↑ «اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَام»، شیخ مفید، الامالی، ص۱۴.
- ↑ امام رضا (ع) فرمود: «الْإِمَامُ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ»، محمد بن علی بن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب (ع)، ج۱، ص۲۴۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۶.
- ↑ «فَفَرَضَ... الطَّاعَةَ نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ الْإِمَامَةَ لَمّاً مِنَ الْفُرْقَةِ... »، محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۲۴۸؛ همو، من لايحضره الفقیه، ج۳، ص۵۶۸. گفتنی است این سخن حضرت زهرا (س) در منابع قدیمیتر چنين نقل شده است: «طاعتنا نظاماً و إمامتنا أمناً من الفرقة»، ر.ک: احمد بن ابی طاهر بن طيفور، بلاغات النساء، ص۲۸. ضمن آنکه در نهج البلاغه به عنوان سخن امام على (ع) نقل شده است: نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۰۰-۱۰۲.
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۵۴ تا ۲۵۶.
- ↑ سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ برای نمونه، ر.ک: شیخ مفید، تفسير القرآن المجيد، ج۱، ص۱۸۲؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج۱، ص۳۳۷؛ ابوالفتوح حسین بن علی رازی، روض الجنان، ج۷، ص۲۵؛ ملافتح الله کاشانی، تفسير منهج الصادقین، ج۳، ص۲۶۵؛ محمد جواد مغنیه، تفسير الكاشف، ج۳، ص۸۲؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۸-۵؛ سید محمد حسين فضل الله، من وحی القرآن، ج۸، ص۲۳۰-۲۳۲.
- ↑ ﴿قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ...﴾، سوره آلعمران، آیه۲۶.
- ↑ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولیالامر را. و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید؛ اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این [کار] برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است»، سوره نساء، آیه۵۹.
- ↑ برای نمونه، ر.ک: ابوالصلاح حلبی، الكافی فی الفقه، ص۹۳؛ شیخ طوسی، التبیان، ج۳، ص۲۳۶؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۱؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۳۹۰؛ سید محمد حسين فضل الله، من وحی القرآن، ج۷، ص۳۲۴.
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۵۶ تا ۲۶۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۷. نظیر این سخن را ابی الصباح کنانی در روایتی صحیح نقل کرده است (همان، ص۱۸۶).
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۶۶ تا ۲۷۰.
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۷۶ تا ۲۷۹.
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۲۷۰ ـ ۲۸۲.