علم معصوم: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
== [[ضرورت]] [[علم]] [[معصوم]] == | == [[ضرورت]] [[علم]] [[معصوم]] == | ||
# از جمله [[دلایل]] امامیه بر اینکه امام باید به جمیع احکام شریعت عالم باشد آن است که او [[حافظ شریعت]] است و [[حفظ شریعت]] بدون آگاهی جامع و کامل از آن ممکن نخواهد بود. | # از جمله [[دلایل]] امامیه بر اینکه امام باید به جمیع احکام شریعت عالم باشد آن است که او [[حافظ شریعت]] است و [[حفظ شریعت]] بدون آگاهی جامع و کامل از آن ممکن نخواهد بود. | ||
# [[استدلال]] دیگر آنان استناد به [[سیره]] عقلای بشر است زیرا از نظر عقلای بشر روا نیست که [[زمامدار]]، افرادی را به [[وزارت]] و [[سرپرستی]] امور مملکت برگزیند که به امور مربوط به وزارت و منصب خود؛ علم کافی ندارند. هرگاه این شرط را رعایت نکند مورد نکوهش عقلا واقع خواهد شد. همین گونه است اگر فردی، [[اداره امور]] مربوط به [[فرزندان]] یا [[اموال]] و [[شئون]] دیگرش را به | # [[استدلال]] دیگر آنان استناد به [[سیره]] عقلای بشر است زیرا از نظر عقلای بشر روا نیست که [[زمامدار]]، افرادی را به [[وزارت]] و [[سرپرستی]] امور مملکت برگزیند که به امور مربوط به وزارت و منصب خود؛ علم کافی ندارند. هرگاه این شرط را رعایت نکند مورد نکوهش عقلا واقع خواهد شد. همین گونه است اگر فردی، [[اداره امور]] مربوط به [[فرزندان]] یا [[اموال]] و [[شئون]] دیگرش را به فرد [[ناآگاه]] بسپارد<ref>الشافی فی الامامة، ج۱، ص۱۹۳-۱۶۵؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۳-۴۳۴؛ الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۳۱۰؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۹۰-۲۹۵؛ تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۴۵-۲۶۶.</ref>. این سیره عقلایی، اولاً: ریشه در [[عقل]] دارد و ثانیاً: از سوی [[شرع]] رد نشده است، پس اعتبار [[عقلی]] و [[شرعی]] دارد. مضافا بر اینکه [[آیات]] و [[روایات]] نیز مؤید آن است. بنابراین، کسی که از مسائل مربوط به [[امامت]]، [[آگاه]] است، با [[ناآگاهان]] یکسان نیست، و او شایسته احراز [[مقام امامت]] است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۶۷-۷۸.</ref>. | ||
# دلیل دیگر آنکه [[پیشوا]] و جلودار باید از راه و پیچ و خمهایش کاملاً [[آگاه]] باشد و علمش از تمامی پیروانش بیشتر باشد؛ در غیر این صورت تقدّم [[مفضول]] بر [[فاضل]] و مرجوح با راجح است و این هم [[قبیح]] خواهد بود. در مورد [[امام]] که از سوی [[خدا]] برای [[هدایت]] بندگانش [[منصوب]] میشود و [[عهد الهی]] ([[امامت]]) که بر عهدهاش گذاشته میشود باید با [[علمی]] خاص ـ که از سوی [[پروردگار]] به او افاضه میشود ـ از همه حقایق [[دین]] [[آگاه]] باشد تا بتواند [[مردم]] را به [[حقّ]] رهنمون گردد. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)| امامشناسی ۵]]، ص۶۰؛ [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]]، ص ۳۷۵ - ۳۷۷.</ref> | # دلیل دیگر آنکه [[پیشوا]] و جلودار باید از راه و پیچ و خمهایش کاملاً [[آگاه]] باشد و علمش از تمامی پیروانش بیشتر باشد؛ در غیر این صورت تقدّم [[مفضول]] بر [[فاضل]] و مرجوح با راجح است و این هم [[قبیح]] خواهد بود. در مورد [[امام]] که از سوی [[خدا]] برای [[هدایت]] بندگانش [[منصوب]] میشود و [[عهد الهی]] ([[امامت]]) که بر عهدهاش گذاشته میشود باید با [[علمی]] خاص ـ که از سوی [[پروردگار]] به او افاضه میشود ـ از همه حقایق [[دین]] [[آگاه]] باشد تا بتواند [[مردم]] را به [[حقّ]] رهنمون گردد. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)| امامشناسی ۵]]، ص۶۰؛ [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]]، ص ۳۷۵ - ۳۷۷.</ref> | ||
نسخهٔ ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۱
علم معصوم از خصوصیات مهم معصوم است که به دلیل وظیفه هدایتگری ایشان باید در بالاترین سطح از بینش اسلامی و فهم حقایق قرآنی قرار داشته باشد. این علم دارای گونههای مختلفی است مانند: علم ذاتی و علم اکتسابی؛ علم استقلالی و تبعی؛ علم عادی و علم لدنی؛ علم فعلی و علم شأنی و غیره. منابع مختلفی نیز برای علم معصوم بیان شده است مانند: وحی؛ الهام؛ وراثت علوم انبیا؛ وراثت از پیامبر؛ وراثت از امام پیشین؛ علمالکتاب و غیره. برخی از ویژگیهایی هم که برای این علم بیان شده عبارت است از: افزایشپذیری آن؛ عدم فراموشی؛ جامعیت؛ علم به جزئیات؛ راه نداشتن جهل در آن و غیره.
مقدمه
یکی از مهمترین خصوصیات معصوم، علم خاصّ اوست. معصوم به همه نیازهای امّت در همه زمینهها آگاه است و آنچه را که باعث نیکبختی انسانها در دو جهان است میداند. علم معصوم به کلّیه حقایق در زمینههای گوناگون معارف اسلامی و در بالاترین درجات از بینش اسلامی و فهم حقایق قرآنی ناشی از جامعیت اوست؛ زیرا شخصیّت امام امتداد شخصیّت پیامبر a است و این ویژگی از الطاف خاصّ الهی است که به کاملترین بندگان ارزانی میشود[۱].
لزوم علم داشتن معصوم
مهمترین وظیفه معصوم، هدایت مردم به سوی خداست و این مهم بدون علم الهی دستیافتنی نیست؛ از اینرو، معصوم باید به ویژگی علم مجهّز باشد تا بتواند مردم را به سعادت و کمال رهنمون شود[۲]. امام باقر S در تفهیم لزوم علم برای رهبر و امام جامعه علاوه بر تأکید به آگاهی امام، جهل به برخی از امور را با شأن امام منافی میداند و میفرماید: "نه به خدا عالم هرگز جاهل نباشد (یعنی عالمیکه خدا اطاعتش را بر مردم واجب کرده و از همان امام است) ممکن نیست چیزی را بداند و چیزی را نداند (او همه چیز میداند) سپس فرمود: خدا والاتر از آن است که فرمانبری از بندهای را واجب کند که علم آسمان و زمینش را از او نهان داشته است و باز فرمود: آن را از او نهان نکند"[۳].[۴]
ضرورت علم معصوم
- از جمله دلایل امامیه بر اینکه امام باید به جمیع احکام شریعت عالم باشد آن است که او حافظ شریعت است و حفظ شریعت بدون آگاهی جامع و کامل از آن ممکن نخواهد بود.
- استدلال دیگر آنان استناد به سیره عقلای بشر است زیرا از نظر عقلای بشر روا نیست که زمامدار، افرادی را به وزارت و سرپرستی امور مملکت برگزیند که به امور مربوط به وزارت و منصب خود؛ علم کافی ندارند. هرگاه این شرط را رعایت نکند مورد نکوهش عقلا واقع خواهد شد. همین گونه است اگر فردی، اداره امور مربوط به فرزندان یا اموال و شئون دیگرش را به فرد ناآگاه بسپارد[۵]. این سیره عقلایی، اولاً: ریشه در عقل دارد و ثانیاً: از سوی شرع رد نشده است، پس اعتبار عقلی و شرعی دارد. مضافا بر اینکه آیات و روایات نیز مؤید آن است. بنابراین، کسی که از مسائل مربوط به امامت، آگاه است، با ناآگاهان یکسان نیست، و او شایسته احراز مقام امامت است[۶].
- دلیل دیگر آنکه پیشوا و جلودار باید از راه و پیچ و خمهایش کاملاً آگاه باشد و علمش از تمامی پیروانش بیشتر باشد؛ در غیر این صورت تقدّم مفضول بر فاضل و مرجوح با راجح است و این هم قبیح خواهد بود. در مورد امام که از سوی خدا برای هدایت بندگانش منصوب میشود و عهد الهی (امامت) که بر عهدهاش گذاشته میشود باید با علمی خاص ـ که از سوی پروردگار به او افاضه میشود ـ از همه حقایق دین آگاه باشد تا بتواند مردم را به حقّ رهنمون گردد. قرآن کریم میفرماید: قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۷].[۸]
حقیقت علم معصوم
تبیین علم امام S در گرو شناخت ماهیت علم است. از دیدگاه ملاصدرا علم از سنخ وجود و عبارت است از حصول شیء مجرد از ماده و عوارض آن برای امر مجردی که مستقل در وجود باشد، خواه این حصول برای خودش (بنفسه) باشد چنانکه در علم حضوری است و خواه این حصول برای غیر به صورت شیء باشد، مثل علم حصولی". یکسانی وجود و علم این نتیجه را در پی دارد که علم نیز همانند وجود، حقیقتی تشکیکی و دارای مراتب است؛ لذا هر موجودی به اندازه بهرهمندی که از وجود دارد، از علم نیز بهرهمند است و خداوند که وجود صرف و مطلق است، دارای علم مطلق نیز هست و بر همین اساس، فرض موجودی که در پرتو آن موجود مطلق، توان بهرهمندی از این علم مطلق را داشته باشد، محال نیست و معصومین (ع) چنین هستند. البته مطلق بودن علم معصومین (ع) بدین معناست که آنان همه چیز را میدانند و تنها تفاوت دانش آنان با خداوند در این است که دانش آنها عَرَضی و دانش خداوند ذاتی است[۹].
معدن علم بودن معصوم
وجود روایات متعددی که در بردارنده تعبیر «مَعْدِنُ الْعِلْم»اند، نشان از قطعیت صدور این مفهوم از امامان (ع) و معدن علم بودن حضرات معصومین (ع) دارد. امیر المؤمنین S و دیگر امامان (ع) نیز به وسیله این تعبیر به تبیین چیستی مقام امامت پرداختهاند. امیر المؤمنین S در روایتی معتبر فرمودند: “همانا ما اهل بیت، درخت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد ملائکه و خانه رحمت و معدن علمیم”[۱۰]. امام سجاد S نیز در روایتی که به سه طریق نقل شده است، بر سخن جدّشان تأکید فرموده[۱۱]. مفهوم «مَعْدِنُ الْعِلْمِ» چنانکه روشن است، به فراوانی و گستردگی علم امام اشاره دارد[۱۲].
عیبة علم الله بودن معصوم
هر کسی نمیتواند دانش الهی را تحمل کند؛ بلکه دانش الهی به سبب گستردگی، نیازمند انسانهای باظرفیتی است که دانش الهی را میپذیرند و از هم فرو نمیریزند. یکی از ویژگیهای دانش اهل بیت (ع)، توانایی پذیرش دانش خداوند است. آنان، برگزیده خداوند و ظرف دانش او هستند. امام سجاد S، در توصیف اهل بیت (ع) فرموده است: "ما، درهای خدا هستیم و ما، راه راست اوییم و ما، ظرف دانش او هستیم"[۱۳] این از عنایات خداوند به اهل بیت S است و چنین ظرفیتی را خداوند، تنها برای ایشان فراهم آورده است[۱۴].
معجزه علم معصوم
معجزه، کاری است که بشر به طور عادی و معمولی قادر به انجام آن نیست و لذا دلیل ارتباط انسان با خدا و شاهدی محکم بر صحّت ادّعای نبوت یا امامت میشود. معجزه بودن امور خارقالعاده پیامبران گذشته، معنایی جز ناتوانی بشر از همانندآوری ندارد[۱۵]. اگر اثبات رسالت پیامبر نیازمند این باشد که وی از باب اعجاز، علم غیب بداند و از غیب خبر دهد، باید توانایی آن را داشته باشد و چون امامت، خلافت از رسول است، بنابراین اگر لازمۀ اثبات امامت آنان نیز داشتن علم غیب باشد، قطعاً واجد آن خواهند بود. البته این در رسول به عنوان معجزه و در غیر او به عنوان کرامت خواهد بود. علم امام را از این نظر که آن را از منبعی فرا عادی دریافت میکند نه از راه حواس و فکر و حدس، یک نوع کرامت و معجزه میدانند؛ زیرا از اموری خبر میدهند که از دسترس عقل بشری خارجاند و جز از راه وحی و الهام به این سنخ از آگاهی نمیتوان رسید[۱۶].
گونه های مختلف علم
به لحاظ منشأ
- علم ذاتی (علم فطری): در دو معنا می تواند به کار برده شود: یکی ذاتی به معنای استقلالی بدان معنا که تصور شود علم امام مستقل و غیروابسته به خداوند است، این معنا با توجه به معارف توحیدی و اسلامی باطل است و تنها علم خداوند ذاتی است. معنای دوم، ذاتی به معنای غیر استقلالی است، یعنی اگر چه علم امام غیر ذاتی و وابسته به عطای خداوند متعال است، اما خداوند، هرگاه امامی را میآفریند، علم ویژه را همراه او در فطرتش قرار میدهد لذا علم امام ذاتی یعنی فطری است[۱۷].
- علم اکتسابی (غیر ذاتی): علمی است که از راههای حسی و تجربی و عقلی میتوان به دست آورد و قابل شدت و ضعف است. بخشی از علوم پیامبران و امامان (ع)، به شیوههای عادی مانند حواس یا تعقل کسب میشود. در مقابل علم اکتسابی، علم لدنی قرار دارد و آن علمی است که خداوند عنایت میکند[۱۸]. علم غیر ذاتی، در مقابل علم ذاتی علمی است که خداوند متعال به انسانهای برگزیده تعلیم میدهد و چنین علمی تبعی و نسبت به علم خداوند موقتی و محدود است. از این علم در تعبیرات امامان S به علم مستفاد و یا علم غیب اکتسابی نیز یاد شده است[۱۹]. نام دیگری علم غیر ذاتی علم مستفاد است. علم مستفاد علمی است موهوبی که ابزار آن را خداوند متعال عطا کرده است، به گونهای که اگر معرفی نکرده بود، یا اصلاً قابل کسب نبود و یا به کمال و تمام قابل دسترسی نبود، در مقابل علم اکتسابی که از راههای تجربی به دست میآید[۲۰].
به لحاظ استقلال و عدم آن
- علم استقلالی: علم استقلالی به معنای استقلالی بودن علم امام S بدین معناست که تصور شود امام S دانشهای خود را به طور غیر وابسته به خداوند و صرف نظر از عطای الهی در ذات خود دارد؛ به عبارت دیگر علم او هیچ ارتباطی با خداوند نداشته و ذات امام S به طور مستقل دارای این علوم باشد. کسی که اندک آشنایی با معارف اسلامی داشته باشد، نادرست بودن چنین فرضی برای او کاملا آشکار است. اساسیترین رکن اعتقادی در اسلام، توحید است که بنابر آن، همه توانها، کمالات و آنچه در جهان ظهور پیدا کرده، وابسته به خداوند متعال است. بنابراین تنها میتوان کمالات خداوند را به این معنا ذاتی دانست و علوم و کمالاتی که در پیامبران و امامان (ع) و دیگر مخلوقات مشاهده میشود، از خداوند متعال و مشروط به اذن و اراده اوست: إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا[۲۱].
- علم تبعی: تفسیر دیگری که بر ذاتی بودنِ علم امام S قابل تصور است، آن است که علم امام S اگرچه به معنای غیر ذاتی و وابسته به عطای خداوند متعال است؛ اما خداوند، هرگاه امامی را میآفریند، علم ویژه را همراه او در فطرتش قرار میدهد. بدین معنا علم امام S ذاتی یعنی فطری است و تصور جهل برای امام محال است. علمای امامیه کمتر به چنین معنایی از ذاتی بودن اشاره کردهاند. چنین ویژگی برای علم امام S مورد اختلاف است[۲۲].
به لحاظ بشریت و الهی بودن
- علم عادی: علمی است که از طریق حواس ظاهری و راههای اکتسابی به دست میآید و سیرۀ اهل بیت (ع) در گفتار و رفتار مبتنی بر علم عادی بوده است. البته این بدان معنا نیست که ایشان از علم غیبی استفاده نمی کردند. فراگیری علم به صورت عادی، امری است همگانی که هرکس به اندازۀ استعداد، تلاش و کوشش خود میتواند از آن بهره برد[۲۳]. از این علم، به علم اکتسابی نیز می توان یاد کرد.
- علم لدنی: افاضۀ بیواسطۀ دانش، از ناحیۀ خداوند به برخی از بندگان شایسته مانند معصومین S است. علم لدنی علم به همه چیز است و با علمی که انسانهای عادی میآموزند تفاوت دارد. مانند آنچه به حضرت خضر S داده شد: فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا ءَاتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ عَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا[۲۴]. این علم به موجب ادلۀ عقلی و نقلی که آن را اثبات میکند قابل هیچ گونه تخلفی نبوده و تغییر نمیپذیرد و به اصطلاح علم است، به آنچه در لوح محفوظ ثبت شده است و آگاهی است از آنچه قضای حتمی خداوند به آن تعلق گرفته و لذا هیچ گونه تکلیفی به متعلق این گونه علم از آن جهت که حتمیالوقوع میباشد تعلق نمیگیرد[۲۵]. از این علم، به علم موهوبی و یا علم ویژه الهی و خارق العاده و باطنی نیز می توان یاد کرد.
به لحاظ فعلیت
- علم فعلی: عبارت است از اینکه علم، نزد ایشان حاضر باشد، یعنی علم به اشیاء یا به تعبیر صحیحتر اشیاء و حقایق در پیش امام حاضر هستند و امام به همۀ اشیا آگاه است. در مقابلِ علم فعلی، علم شأنی قرار دارد؛ شأنی دانستن علم امام بدین معناست که امام به برخی موضوعات علم ندارد؛ اما توان دریافت آنها را به شیوههای خاص خود دارد[۲۶].
- علم شأنی: ممکن است علم غیب به صورت فعلی و آنی نزد امام حاضر نباشد، اما هر وقت اراده کند از علوم و امور غیبی آگاه میشود. البته این اراده نیز با اذن و رضای خدا انجام میگیرد. در برابر علم شأنی، علم فعلی قرار دارد که مراد از آن علمی است که از مرتبۀ قوه و استعداد گذشته و به مرتبه فعلیت رسیده است. کسانی که قائل به علم اشائی و ارادی معصوم هستند به چهار دسته از روایات استدلال کردهاند دستۀ اول، روایاتی که میگوید "امام هر گاه بخواهد میداند؛ دستۀ دوم، روایاتی که مسئله قبض و بسط علم اهل بیت (ع)را مطرح میکنند؛ دستۀ سوم، روایاتی که مربوط به افزایش علوم آنان است و اگر علوم آنان فعلی بود، افزایش آن معنای معقولی نداشت و دستۀ چهارم، روایاتی که بیانگر عدم آگاهی اهل بیت (ع)به برخی موضوعات است و چون جهل و ناآگاهی با اصل علم اهل بیت (ع)منافات دارد، بنابراین توجیه صحیح اینها عدم فعلیت و إرادی بودن علم آنان است[۲۷]. از این علم، به اشائی یا استعدادی یا ارادی یا اختیاری و یا بالقوه نیز می توان یاد کرد.
به لحاظ دفعیت و تدرّج
- علم دفعی: آن است که علم به یکباره به امامان (ع) تعلیم داده شود. دربارۀ علم دفعی معصوم دو دیدگاه کلی وجود دارد: برخی قائلاند علوم امامان (ع) به صورت دفعی است هر چند علم به معلومات به صورت تدریجی بوده است. تعلّم و یادگیری پیامبر دفعی بوده است؛ چراکه در آیات قرآن آمده است: وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْء[۲۸] و برخی دیگر قائلاند چنین نیست که همۀ علوم امامان (ع) را دفعی بدانیم زیرا علمآموزی به شیوههایی مانند وحی، الهام، شهود و عرضۀ اعمال، به طور طبیعی تدریجی بودن این علوم را میرساند. همچنین روایات ازدیاد علم در شبهای جمعه و یا شب قدر و یا ازدیاد علم ایشان به صورت دائمی در دنیا در آخرت بیانگر تدریجی بودن علم ایشان است[۲۹].
- علم تدریجی:
به لحاظ گستره
- علم تام: در زمینه گستره علم معصوم اختلاف است که آیا علم ایشان تام است یا محدود؟ همچنین در معنای تام و محدود سه نظریه وجود دارد: تام به معنای فعلی در مقابل شأنی؛ تام به معنای علم تفصیلی در برابر علم اجمالی و کلی و تام به معنای احاطه بر تمام علومی که غیر خداوند میتواند به آن احاطه پیدا کند. علم محدود در هر یک از معانی علم تام، معنای خاص همان را خواهد داشت. هر دو گروه برای خود قائلین و ادلهای دارند ریشۀ اختلاف، ظهور متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است؛ لذا اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، بیش از همه به تحلیل و جمعبندی روایات این موضوع وابسته است.
- علم محدود: در زمینه گستره علم معصوم اختلاف است که آیا علم ایشان تام است یا محدود؟ همچنین در معنای تام و محدود سه نظریه وجود دارد: تام به معنای فعلی در مقابل شأنی؛ تام به معنای علم تفصیلی در برابر علم اجمالی و کلی و تام به معنای احاطه بر تمام علومی که غیر خداوند میتواند به آن احاطه پیدا کند. علم محدود در هر یک از معانی علم تام، معنای خاص همان را خواهد داشت. هر دو گروه برای خود قائلین و ادلهای دارند ریشۀ اختلاف، ظهور متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است؛ لذا اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، بیش از همه به تحلیل و جمعبندی روایات این موضوع وابسته است[۳۰].
به لحاظ اجمال و تفصیل
- علم اجمالی:
- علم کلی: علم کلی امام یعنی علم تفصیلی به تمام جزئیات. اما در اینکه آیا علم امام کلی است یا اجمالی اختلاف نظر وجود دارد، برخی در این زمینه توقف کردهاند و برخی دیگر براساس ادلهای قائل به علم کلی و تفصیلی شدهاند، بدین معنا که هیچ دانشی نیست که برای غیر خداوند ممکن باشد و امام نسبت به آن آگاه نباشد و گروهی دیگر قول به اجمال را پذیرفتهاند، این گروه معتقدند تام بودن علوم امامان (ع) موجه نیست و ضرورتی ندارد امام S به همۀ امور جهان به صورت جزئی و تفصیلی آگاه باشد. ریشه این اختلاف، ظهور متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است، بنابراین اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، به تحلیل و جمعبندی روایات این موضوع وابسته است. علم تفصیلی امام یعنی علم به تمام جزئیات. اما در اینکه آیا علم امام تفصیلی است یا اجمالی اختلاف نظر وجود دارد، برخی در این زمینه توقف کردهاند و برخی دیگر براساس ادلهای قائل به علم کلی و تفصیلی شدهاند، بدین معنا که هیچ دانشی نیست که برای غیر خداوند ممکن باشد و امام نسبت به آن آگاه نباشد و گروهی دیگر قول به اجمال را پذیرفتهاند، این گروه معتقدند تام بودن علوم امامان (ع) موجه نیست و ضرورتی ندارد امام S به همۀ امور جهان به صورت جزئی و تفصیلی آگاه باشد. ریشه این اختلاف، ظهور متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است، بنابراین اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، به تحلیل و جمعبندی روایات این موضوع وابسته است[۳۱].
به لحاظ اطلاق و تقیید
- علم مطلق: بدین معناست که معصومین S همه چیز را میدانند و تنها تفاوت دانش آنان با خداوند در این است که دانش آنها عرضی و دانش خداوند ذاتی است در مقابل علم مشروط که علوم غیبی ایشان به خواست و اراده آنان و مصلحت الهی وابسته است.
- علم مشروط: بدین معناست که علوم معصومین به خواست و اراده ایشان و مصلحت الهی وابسته است در مقابل علم مطلق که علم آنها را موهوبی میداند. قائلین به مشروط بودن علم معصوم معتقدند علم انبیا و ائمه (ع) به همه حقایق عالم است، ولی در ارتباط با "لوح محو و اثبات" اما علم خداوند به تمام حقایق در ارتباط با لوح محفوظ است[۳۲].
مراتب علم معصوم
در روایاتی از تفاضل علمی بین ائمه (ع) خبر داده شده است: در روایتی با سند صحیح از امام صادق S چنین نقل شده است: "همه ما در اطاعت و امر امامت یک حکم داریم و بعضی از ما از برخی دیگر داناترند". در روایتی دیگر، از آن حضرت سؤال شده است که آیا برخی از ائمه (ع) داناتر از برخی دیگرند؟ آن حضرت پاسخ میدهد: "آری، ولی علمشان به حلال و حرام و تفسیر قرآن یکسان است". در منبع یاد شده، دو روایت با این محتوا نقل شده است که روایت اول دارای سند صحیح و دومی معتبر است؛ زیرا اگرچه حسین بن زیاد که در این روایت آمده، مجهول است؛ اما ابن ابی عمیر از او این روایت را نقل کرده و چنانکه مشهور است، ابن ابی عمیر از اصحاب اجماع است و جز از ثقه روایت نقل نمیکند[۳۳].
علم موقوف (علم مستأثر)
"مستأثر" به معنای برگزیده[۳۴]، از نامهای الهی است که خداوند آن را برای خویش برگزیده و پنهان کرده است و از این روی، علم مستأثر را "علم مکنون"، "علم مخزون"، علم مکفوف و علم موقوف نیز میگویند[۳۵]. در مقابل این علم، علم مبذول قرار دارد. علم مستأثر و یا موقوف از علومِ مختص به خداوند است که حتی امامان معصوم هم از آن آگاهی ندارند[۳۶].
علم الیقین معصوم
یقین عبارت است از علم صد در صدی که شک و تردید در آن رخنه نداشته باشد و علم الیقین عبارت است از علم به چیزی غایب از چشم و دل بر اساس دلایل عقلی و نظری. یکی از اوصافی که در قرآن کریم برای امامان (ع) بیان شده است یقین است: وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ[۳۷]. باید دانست علم لدنی که امامان (ع) از آن برخوردار هستند، یقین تام میآورد که انسان نمیتواند چیز دیگری اراده کند و یکی از استلزاماتش عصمت است[۳۸].
علم حادث معصوم
علم حادث به معنای واقع و وجود یافته عبارت از الهامی است که به معصوم القاء میشود[۳۹]. براساس روایات این نوع از علم إفاضات دائمی الهی است که همیشه رو به إزدیاد بوده و برترین علم ایشان است. امام صادق S فرمودند: "همانا علم آنی است که در شب و روز، روز به روز و ساعت به ساعت حادث میشود"[۴۰].
علم حضوری معصوم
علم حضوری معصوم، آن است که علم، نزد ایشان بالفعل حاضر باشد. مراد از علم در این مقام، آگاهی از موضوعات خارجی جزئی است، نه آگاهی از موضوعات احکام کلی. حال این علم به وسیله وحی حاصل شود یا الهام و یا هر اسبابی که اختصاص به انبیا و اوصیا آنها دارد. در مقابلِ علم حضوری و یا فعلی، علم شأنی قرار دارد؛ شأنی دانستن علم امام یعنی امام به برخی موضوعات، علم ندارد؛ اما توان دریافت آنها را به شیوههای خاص خود دارد. نافعتر بودن علم حضوری برای امت؛ کاملتر بودن علم حضوری در رسالت و امامت؛ سزاوارتر بودن انتخاب افضل برای امام و ... از جمله ادله حضوری بودن علم معصوم است[۴۱].
علم حصولی معصوم
علم حصولی دارای دو معناست: ۱. علم حصولی در اصطلاح فلسفه و منطق دانشی است که از طریق صورتهای ذهنی حاصل شده و از راه ابزارهای حسی به دست میآید، در مقابل علم حضوری؛ ۲. علم حصولی در اصطلاح دانشمندان کلام و امامشناسی: به معنای "علم ارادی" که در این صورت مراد از علم حضوری، "علم فعلی" است؛ مراد در اینجا معنای اول است. در اینکه آیا علوم معصومین (ع) حضوری است یا حصولی؟ گفته شده، امام هم مانند همۀ انسانهای دیگر علومی دارد که از طریق بهکارگیری حواس ظاهری به دست میآید، منتها برخی از راههای کسب علوم امامان (ع) حضوری و برخی حصولی هستند مانند: نزول بیواسطۀ وحی بر قلب؛ دریافت علوم از فرشتگان؛ نزول وحی در خواب و بهرهگیری از حواس[۴۲].
علم غابر معصوم
براساس برخی روایات، علوم ائمه (ع) به سه دسته "ماضی و غابر و حادث" تقسیم شده است و احتمال دارد علم غابر همان آثاری باشد که از پیامبر a به ائمه S به ارث رسیده است و یا اینکه ممکن است از مجموع روایات چنین برداشت نمود که: معلومات ائمه (ع) ـ که از قبل در لوح سینه آنان و یا در جای دیگری ثبت شده است ـ برخی از این معلومات، در عالم خارج تحقق یافته و برخی دیگر هنوز زمان تحقق آن فرا نرسیده است[۴۳].
علم کامل معصوم
درباره چگونگی علم امام S، همواره اختلاف نظرهایی میان علمای امامیه وجود داشته است. از آن جمله میتوان به اختلاف در مطلق یا مشروط بودن علم امام S یا به تعبیر دیگر، فعلی یا ارادی بودن آن اشاره کرد[۴۴]. ولی با توجه به معنای خاصی که این دو واژه در فلسفه دارند، بهتر است از بهکارگیری آن خوداری کنیم؛ زیرا که علم حضوری در فلسفه به علمی گفته میشود که معلوم با وجودش نزد عالم حاضر باشد و چیزی بین عالم و معلوم واسطه نشود[۴۵]، این در صورتی است که آنچه بیشتر علما در بحث علم امام S با عنوان حضوری و حصولی آوردهاند، همان چیزی است که درباره علم فعلی و ارادی یا مطلق و مشروط گفته شده است. مطلق بودن علم پیامبران a و ائمه (ع): بدین معناست که آنان همه چیز را میدانند و تنها تفاوت دانش آنان با خداوند در این است که دانش آنها عرضی و دانش خداوند ذاتی است. مشروط بودن علم آنان به این معناست که علوم غیبی معصومین به خواست و اراده آنان و مصلحت الهی وابسته است[۴۶].
علم احاطی معصوم
در زمینه گستره علم معصوم اختلاف است که آیا علم ایشان تام است یا محدود؟ همچنین در معنای تام و محدود سه نظریه وجود دارد: تام به معنای فعلی در مقابل شأنی؛ تام به معنای علم تفصیلی در برابر علم اجمالی و کلی و تام به معنای احاطه بر تمام علومی که غیر خداوند میتواند به آن احاطه پیدا کند. علم محدود در هر یک از معانی علم تام، معنای خاص همان را خواهد داشت. هر دو گروه برای خود قائلین و ادلهای دارند ریشۀ اختلاف، ظهور متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است؛ لذا اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، بیش از همه به تحلیل و جمعبندی روایات این موضوع وابسته است[۴۷].
علم وراثتی معصوم
علم وراثتی عبارت از آن است که امام وارث علوم انبیاء و پیامبر اکرم a است. تمام علوم انبیای گذشته به پیامبر اسلام a به ارث رسیده و ایشان هم، همۀ معارف و علوم خود را به امیرالمؤمنین S و ایشان نیز به فرزندانش تا امام زمان S منتقل کرد. حال این وراثت یا از راه عادی و تعلیم و تعلم بوده است و یا از راه القاء و عنایت خداوندی[۴۸].
علم پیامبر
پیامبران الهی به اقتضای مأموریتی که دارند، دارای برخی صفات هستند که یکی از مهمترین آنان علم خدادادی است. تفاوت اصلی فرستادگان الهی با مردم عادی در برخورداری آنان از علوم وحیانی است. منشأ این علم وحی و یا الهام الهی و یا دانشهای انبیا پیشین است که البته منشأ دانشهای انبیای گذشته نیز وحی الهی است[۴۹].
علم امام
علم امام یکی از مهمترین خصوصیات اوست. مهمترین وظیفه امام، هدایت مردم به سوی خداست و این، بدون علم الهی دستیافتنی نیست. علم امام از برخی راهها به دست میآید مانند: قرآن؛ علم نبوی؛ محدَّث بودن و.... از دلایل علم داشتن امام، حافظ شریعت بودن و سیره عقلاست[۵۰].
علم مزبور معصوم
امام موسی کاظم S، در کیفیت عالم شدن ائمه (ع) میفرماید: "علم، به سه وجه به ما میرسد: گذشته، ینده و حادث. امّا علم گذشته، علمی است که تفسیر شده و علم آینده، علم مزبور و مکتوب است و امّا علم حادث، چیزی است که در قلب انداخته و در گوش خوانده میشود و بهترین علم ما همین است و پیامبری بعد از پیامبر ما وجود ندارد"[۵۱].
نکت (افتادن در قلب) و نقر (خواندن در گوش)، از خصوصیات ائمه (ع) است. ابوالخیر میگوید: "به امام صادق S عرض کردم: من از عبدالله بن حسن سؤال کردم، او گمان میکند امام، در بین شما (اهل بیت) نیست! فرمود: قسم به خدا ای پسر نجاشی! به درستی که از ماست آنکه علم به قلب او انداخته میشود و به گوش او خوانده میشود و ملائکه با او مصافحه میکنند"[۵۲].
امام رضا S نیز روایت امام صادق S را بدین صورت تفسیر میکند: "غابر، علمی است که از سابق بوده و مزبور، علمی است که در آینده به ما میرسد و افتادن در قلب، الهام است و کوبیدن در گوش، از سوی ملک است"[۵۳].[۵۴]
منابع علم معصوم
وحی به معصوم
یکی از منابع علم غیب پیامبران و معصومین S "وحی" است که از این طریق با عالم غیب ارتباط برقرار میکنند. خداوند به پیامبر a دو نوع علم تعلیم داده است، تعلیم از راه وحی: وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ[۵۵] و دیگری تعلیم از راه القاء و الهام بر قلب ایشان: وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ[۵۶]، یعنی از هر دو راه برای تعلیم پیامبر استفاده شده است. در مورد امامان (ع) باید گفت، علوم امامان (ع) منحصر به آنچه از پیامبر اکرم a بیواسطه یا باواسطه شنیده بودند نبوده است، بلکه ایشان از نوعی علوم غیرعادی نیز بهرهمند بودهاند که به صورت الهام و تحدیث به ایشان افاضه میشده است[۵۷].
الهام به معصوم
یكی از منابع علم غیب پیامبران و معصومین (ع) "الهام" است كه از این طریق با عالم غیب ارتباط برقرار میكنند. خداوند به پیامبر a دو نوع علم تعلیم داده است، تعلیم از راه وحی: وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ[۵۸] و دیگری تعلیم از راه القاء و الهام بر قلب ایشان: وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ[۵۹]، یعنی از هر دو راه برای تعلیم پیامبر استفاده شده است. در مورد امامان (ع) باید گفت، علوم امامان (ع) منحصر به آنچه از پیامبر اکرم a بیواسطه یا باواسطه شنیده بودند نبوده است، بلکه ایشان از نوعی علوم غیرعادی نیز بهرهمند بودهاند که به صورت الهام و تحدیث به ایشان افاضه میشده است[۶۰].
وراثت علوم انبیا
وراثت علوم انبیاء یعنی اینکه علم هر پیامبری به پیامبر پس از خود و اوصیای او منتقل میشود؛ لذا یکی از منابع علم امامان S، تعلیم سنت نبوی و وصایت و وراثت از پیامبران و پیامبر گرامی اسلام a است. این وراثت میتواند به صورت اعتباری و در امور ظاهری باشد مانند پیراهن حضرت یوسف S و یا به صورت حقیقی و در علوم، حکمتها و کمالات و سجایای اخلاقی باشد[۶۱].
وراثت از پیامبر
وراثت انبیاء و پیامبر اکرم a یکی از منابع علم امامان S است. امام تالی تلو نبی بوده و امامت با نبوت اتصال و ارتباط بلافصل دارد، لذا امام، وارث انبیاست و اگر این علم به ارث نمیرسید مردم جاهل میماندند و خداوند حجّتی بر مردم نداشت[۶۲].
وراثت از امام پیشین
یکی از منابع علم امامان S وراثت از انبیاء و پیامبر اکرم a است؛ تمام علوم انبیای گذشته به پیامبر اسلام a به ارث رسیده و ایشان هم همۀ معارف و علوم خود را به امیرالمؤمنین S تعلیم داده و آن حضرت نیز به فرزندانش تا امام زمان S منتقل کردند. یکی از دلایل به ارث رسیدن علوم آن است که علم از طرف خداوند است و اگر به ارث نرسد مردم جاهل مانده، نظام خلق فاسد میگردد و خداوند نیز حجّتی بر مردم نخواهد داشت[۶۳].
علمالکتاب
علم الکتاب براساس آیات قرآن کریم، اقیانوسی از دانش است که اسرار هستی در آن نهان است. این علم به گونهایی است که همراه با تسلط بر عالم است یعنی به هر اندازه که گسترهاش بیشتر باشد، تسلط صاحبش بر عالم بیشتر است. صاحب علم الکتاب به درجاتی بالا از علم و معرفت دست یافته و از حقایقی آگاهی دارد که انسانهای عادی از آن بیبهرهاند. و آگاهی از علم الکتاب یکی از منابع علوم امامان S است[۶۴].
عمود نور
براساس روایات، عمود نور یکی از منابع علم امامان S بیان شده است. به کمک این ستونِ نوریِ است که امام معصوم S از ایمان و نفاق پنهان در سینهها آگاه میشود، بدون آنکه حجابی در کار باشد. عمود نور امری جداپذیر از امام نیست، بلکه ویژگی و توانایی در امام است که خداوند آن را برای احتجاج بر خلقش برای امام فراهم کرده است[۶۵].
جفر
جفر یکی از معروفترین منابع و کتب نزد امامان (ع) است. کتابی است شامل علم منایا و بلایا و مرگ و میرها و آنچه در جهان اتفاق افتاده و آنچه در آینده روی خواهد داد، در این کتاب منعکس گردیده است. این کتاب، هماکنون در دست مبارک حضرت ولی عصر S است[۶۶].
جامعه علی
جامعه علی S کتابی است به طول هفتاد زراع که در آن کلیۀ حوادث عالم تا پایان به طریق رمز نوشته شده است و اولاد آن حضرت به آن کتاب حکم میکنند. این کتاب بعد از امیرالمؤمنین S به امامان بعدی یکی پس از دیگری منتقل شده و اکنون نزد امام زمان S است[۶۷].
مصحف فاطمه
یکی از منابع معرفتی اهل بیت S که دربردارندۀ اخبار غیبی و وقایع نسبت به زمان آینده است و توسط جبرئیل بعد از رحلت پیامبر a عرضه و توسط امیرالمؤمنین S نگاشته شده است، مصحف حضرت زهرا (س) است. این کتاب حاوی علوم بسیار است که نزد امامان S موجود است[۶۸].
ام الکتاب
ام الکتاب یا به معنای کتابی است که اصل و اساس همه کتابهای آسمانی است و یا همان لوحی است که از آن به لوح محفوظ یاد میشود و از هرگونه تغییر و تبدیل و تحریفی محفوظ است و همه حقایق عالم و حوادث آینده و گذشته و همه کتابهای آسمانی در آن نوشته شده است. این کتاب یکی از منابع معرفتی ائمه S است[۶۹].
کتاب مبین و امام مبین
«امام مبین» و «کتاب مبین» همان «لوح محفوظ» یا «علم الهی» است که همه چیز در آن ثبت است. امام مبین آگاه به همه چیز بوده و تمام اطلاعات در نزد اوست. در قرآن کریم هرجا از این کتاب نام برده شده، برای بیان احاطۀ علمی خداوند به موجودات و حوادث جاری جهان است. حقیقت و اصل قرآن در لوح محفوظ و کتاب مبین است و غیر از کسانی که از تطهیر ویژۀ الهی و مقام عصمت برخوردارند، از حقیقت و اصل قرآن آگاهی ندارند[۷۰]. بر اساس روایات، اهل کساء مصادیق قطعی مطهرون هستند، لذا پیامبر اکرم a و اهل بیت ایشان از لوح محفوظ آگاه بودند و یا اگر میخواستند آگاه میشدند[۷۱].
تحدیث فرشتگان با معصوم
یکی از منابع ائمه (ع) تحدیث است و ایشان بخشی از علم خود را از این راه و سخن گفتن با فرشتگان الهی به دست میآورند که نوعی الهام به حساب میآید. علم و آگاهی که توسط قلب انسان درک میگردد، الهام و تأثیرپذیری و معرفتی که توسط دستگاه شنیداری محقق میگردد، تحدیث دانسته شده است. محدث کسی است که فرشته با او سخن بگوید؛ بدون اینکه پیامبر باشد و یا فرشته را ببیند و یا کسی که در او دانشی به طریق الهام و مکاشفه ایجاد گردد و یا آنکه در قلب او حقایقی پدید آید که از دیگران مخفی است[۷۲].[۷۳]
تعلیم اسماء
تعلیم الاسماء عبارت است از تعلیم برخی از حقایق توسط خداوند به حضرت آدم S در پی اعتراض ملائکه به خلقت انسان و مقصود از تعلیم اسماء، شناخت حقاق و سنن حاکم بر آنهاست. این تعلیم گرچه در مورد حضرت آدم S بوده است، ولی مخصوص او نبوده و شامل انبیاء و امامان (ع) نیز میشود[۷۴].
الف باب
"الف باب" عنوان روایات پرتعدادی است که بیانگر یکی از منابع علوم ائمه S است. در این روایات با اشاره به دعوت پیامبر اکرم a از امیرالمؤمنین S، به انتقال دانشی از پیامبر به امیرالمؤمنین S در ساعات پایانی عمر حضرت اشاره شده و از تعلیم هزار باب علم که از هر یک، هزار باب دانش باز میشود بحث شده است. این علم پس از امام علی S به امامان بعدی منتقل گردید[۷۵].
اسم اعظم
اسم اعظم بزرگترین نام خداوند است که پیامبران و اولیای الهی به وسیلۀ آن، دست به تصرفات غیر طبیعی و خوارق عادات میزنند و از امور غیبی آگاهی پیدا میکنند. در روایات، اسم اعظم الهی اصل و عنوانی دانسته شده که شامل امور و حروف متعددی است که قابل انتقال به دیگران است. این اسم یکی از منابع علم ائمه S دانسته شده است[۷۶].
روح القدس
روح القدس بهمعنای موجودی پاک عنوانی است که دو مصداق برای آن بیان شده است؛ یکی: فرشتۀ وحی و دیگری: نیروی مرموز غیبی خاصّی که با برگزیدگان الهی بوده است. برخی از روایات بیانگر آن است که روح القدس حقیقتی همراه اهل بیت (ع) بوده است که با آن حقایق بسیاری را درک میکردهاند. این روح یکی از منابع علم امامان (ع) است که آنان را همراهی کرده، حقایق و معارفی را به ایشان القاء میکند[۷۷].
رؤیای صادق معصوم
برخی از خوابها از واقعیتی محکم و استوار گزارش میدهند، این نوع خوابهایِ الهی انسان را با جهان خارج از خود مربوط میسازد؛ به این خوابها رؤیای صادق گفته میشود. پیامبر اسلام a در مورد این خوابها فرموده است: "رؤیای صادق، بخشی از نبوت است"[۷۸]. همچنین رؤیای صادقه مرحلهای از کشف و شهود و از راههای اطلاع بر غیب است. این نوع از خوابها از جمله منابع علم امامان S است[۷۹].
عرش
عرش به معنای تخت و سلطنت، در اصطلاح دینی کنایه از حاکمیت و فرمانروایی مطلق خداوند بر همه هستی و موجودات است. عرش به معنای علم و قدرت الهی است و حامل آن دارای علم و قدرتی است که بدین وسیله، بر همۀ مخلوقات دانا و تواناست و پیامبران و اهل بیت (ع) حاملان این علم هستند[۸۰].
عقل
عقل به معنای بازداشتن و نگهداری است، قوۀ مدركه انسان را نیز عقل میگویند زیرا صاحب خود را از افتادن به ورطههای هلاکت حفظ میکند. عقل کامل یکی از منابع علم ائمه (ع) است که خداوند به آنان داده است و به واسطۀ آن شعاع بسیار گستردهای از علم را دارا میشوند[۸۱].
ویژگیهای علم معصوم
نقر در گوش معصوم
نقر فی الاسماع یا محدث بودن اهل بیت (ع) یکی از منابع علم ائمه S است که نوعی الهام محسوب میشود و عبارت است از صحبت کردن با فرشتگان الهی به گونهایی که فرشته با آنها صحبت کند، بدون اینکه پیامبر باشند و یا فرشته را ببینند[۸۲].
نکت در دل معصوم
یکی از منابع علم اهل بیت "نکت فی القلب" یا همان الهام است. "نکت" به حالتی میگویند که مطلبی علمی بدون تحصیل مقدمات به دل انسان بیاید. این علم از طرف خداوند عنایت شده و از برترین علوم ائمه S است و یا به وسیله ملک انجام میگیرد و از ناحیه گوش است، یا بدون ملک و از ناحیه قلب و یا به وسائل دیگر. این علم دائما در حال ازدیاد است و از مصادیق علم غیب[۸۳].
افزایش علم معصوم
پیامبر و امامِ هر زمانی باید اعلم مردم آن زمان باشد، لذاست که در برخی از روایات[۸۴] اشاره به افزایش پذیری علم امامان (ع) شده است. افزایش پذیری علم معصوم دو معنا دارد: نوعی از علومی که دائماً به امام S افزوده میشود که همان سیر نفس امام در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است و نوع دیگر از علومی که افزوده میشود، علم به حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرائط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل میکند و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه میشوند. این افزایش پذیری به اندازهای مهم است که امامان (ع) به اصحابشان فرمودهاند، اگر این افزایش نباشد، علم ایشان پایان مییابد[۸۵].
راسخان در علم
راسخان در علم که در دو آیه از قرآن کریم آمده، کسانی هستند که به علم و دانش آراسته شده و شبههای بر آنها عارض نمیشود. براساس روایات، پیامبر a و امامان (ع) از راسخان در علم هستند[۸۶].
خزانهداری علم الهی
ائمه S، نگهبان دانش خداوند هستند و آن را مانند گنجی پاس میدارند. براساس روایات ائمه S خزانهدار علم خدا هستند: «خزان علم الله»[۸۷].
شهود معصوم
شهود عبارت از آن است که افرادی بتوانند فراتر از قلمرو حواس، حقایقی از جهان غیب را با قلب خود مشاهده کنند که دیگران قادر به دیدن آنها نیستند. براساس برخی از روایات ائمه (ع) دارای چنین شهودی بودهاند و این شیوه، یکی از روشهای علم آموزی و آگاهی از غیب بوده است[۸۸].
عدم فراموشی علم امام
از ویژگیهای علم امام این است که نسیان و فراموشی در آن راه ندارد. روایات نیز مؤید این مطلباند. از کلینی روایت است که امیرالمؤمنین S درباره تعلیم یافتن خود از مکتب نبوی و عدم فراموشی علوم انتقال یافته از پیامبر a میفرماید: من هر روز یک بار و هر شب یک بار نزد رسول خدا a میرفتم و هر جا آن حضرت میرفت، من نیز در خدمت ایشان بودم. همه اصحاب این را میدانستند که پیامبر خدا a جز با شخص من با هیچکس دیگر چنین دیدارهایی ندارد. در چنین دیدارهایی، من هر چه را که از حضرت میپرسیدم، جواب کافی دریافت میکردم و چون خاموش میشدم و سؤالاتام پایان میپذیرفت، ایشان خود سخن آغاز میکرد. هیچ آیهای از قرآن بر رسول خدا a نازل نشد، مگر اینکه برای من خواند و تقریر فرمود تا آن را به خط خود نوشتم و ایشان تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و... را بر من آموخت و از خدای در خواست کرد قدرت فهم و حفظ آن را به من مرحمت نماید. پس از آن دعایی که در حق من فرمود، هیچ آیهای از کتاب خدا و نیز هیچ یک از مطالبی را که ایشان املاکرد و من نوشتم، از خاطر نبردم و فراموش نکردم[۸۹].
گستره علم معصوم
جامعیت علم معصوم
در زمینه گستره علم معصوم اختلاف است که آیا علم ایشان تام است یا محدود؟ همچنین در معنای تام و محدود سه نظریه وجود دارد: تام به معنای فعلی در مقابل شأنی؛ تام به معنای علم تفصیلی در برابر علم اجمالی و کلی و تام به معنای احاطه بر تمام علومی که غیر خداوند میتواند به آن احاطه پیدا کند. علم محدود در هر یک از معانی علم تام، معنای خاص همان را خواهد داشت. هر دو گروه برای خود قائلین و ادلهای دارند ریشۀ اختلاف، ظهور متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است؛ لذا اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، بیش از همه به تحلیل و جمعبندی روایات این موضوع وابسته است[۹۰].
علم معصوم به جزئیات
علم تفصیلی امام یعنی علم به تمام جزئیات. اما در اینکه آیا علم امام تفصیلی است یا اجمالی اختلاف نظر وجود دارد، برخی در این زمینه توقف کردهاند و برخی دیگر براساس ادلهای قائل به علم کلی و تفصیلی شدهاند، بدین معنا که هیچ دانشی نیست که برای غیر خداوند ممکن باشد و امام نسبت به آن آگاه نباشد و گروهی دیگر قول به اجمال را پذیرفتهاند، این گروه معتقدند تام بودن علوم امامان (ع) موجه نیست و ضرورتی ندارد امام S به همۀ امور جهان به صورت جزئی و تفصیلی آگاه باشد. ریشه این اختلاف، ظهور متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است، بنابراین اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، به تحلیل و جمعبندی روایات این موضوع وابسته است[۹۱].
محدودیت علم معصوم
در زمینه گستره علم معصوم اختلاف است که آیا علم ایشان تام است یا محدود؟ همچنین در معنای تام و محدود سه نظریه وجود دارد: تام به معنای فعلی در مقابل شأنی؛ تام به معنای علم تفصیلی در برابر علم اجمالی و کلی و تام به معنای احاطه بر تمام علومی که غیر خداوند میتواند به آن احاطه پیدا کند. علم محدود در هر یک از معانی علم تام، معنای خاص همان را خواهد داشت. هر دو گروه برای خود قائلین و ادلهای دارند ریشۀ اختلاف، ظهور متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است؛ لذا اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، بیش از همه به تحلیل و جمعبندی روایات این موضوع وابسته است[۹۲].
علم معصوم به قرآن
علم معصوم به قرآن ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
علم معصوم به باطن قرآن
قرآن کریم یکی از مهمترین و معتبرترین خاستگاه علوم اهل بیت S است. براساس آیات و روایات قرآن کریم دارای ظاهر و باطن است و هر کسی نمیتواند به عمق و باطن آن دست یابد و حقایق علمی آن را کشف کند. پیامبر اکرم a از طریق وحی از آن آگاهی دارد و بعد از ایشان تنها اهل بیت (ع) به همه قرآن از جمله باطن و ظاهر آن آشنا هستند[۹۳].
علم معصوم به تأویل قرآن
تأویل قرآن عبارت است از حقایقی خارجی که آیات قرآن در معارف، شرایع و سایر بیانات خود مستند به آن حقایق است، به طوری که اگر آن حقایق دگرگون شود، معارفی هم که در مضامین آیات است دگرگون میشود. براساس روایات، رسول اکرم a و اهل بیت ایشان از راسخین در علم بوده و از تأویل آیات قرآن کریم آگاهی دارند[۹۴].
علم معصوم به همه حقایق قرآن
یکی از مهمترین منابع علوم اهل بیت (ع) قرآن کریم است. این کتاب آسمانی سرچشمۀ تمامی احکام شریعت و مهمترین منبع علوم و معارف اسلامی است و بر اساس ادله قرآنی و روایی اهل بیت (ع) آگاه به تمام حقایق آن هستند و این آگاهی از علومی است که لازم است امام از آن برخوردار باشد، چراکه برای هدایت جامعه اسلامی لازم است[۹۵].
علم معصوم به مشاغل و صناعات
دربارۀ علم امام به صنایع و فنون دو دیدگاه وجود دارد: برخی قائلاند این عنایت شامل اهل بیت S شده و یکی از مصادیق علمی ایشان، علم به صناعات است. بدان علت که اگر امام، این صنایع و فنون را نداند، آنان که عالم به اینها هستند از امام تبعیت نمیکنند. برخی دیگر از بزرگان شیعه نیز قائلاند علم امام به غیر امور امامت عقلاً واجب نیست، در عین حال که ممتنع هم نیست[۹۶].
علم معصوم به همه زبانها
در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که آشکارا آگاهی پیامبران و برخی از بندگان خاص خدا از زبان تمام موجودات را تصدیق میکند. بر اساس روایات، ائمه (ع) نیز به تمام زبانهایی که مردم با آن سخن میگویند و نیز زبان سایر حیوانات واقف بوده و میتوانند همانگونه و به همان لهجه و با فصاحت کامل سخن بگویند[۹۷].
انتفای علم معصوم
جهل معصوم
روایاتی وجود دارد که عدهای خواستهاند جهل معصوم را از آنها برداشت نمایند، منتها درباره قلمرو علوم ائمه دو دیدگاه وجود دارد، برخی معتقد به تام بودن علوم ائمه (ع) هستند و عدهای معتقد به محدودیت علوم ایشان. اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، به تحلیل و جمعبندی روایات این موضوع وابسته است[۹۸].
منابع
- طباطبایی، سید محمد حسین، علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء
- طباطبایی، سید محمد حسین، بررسیهای اسلامی
- مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام
- مطهری، مرتضی، امامت و رهبری
- امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت
- مصباح یزدی، محمد تقی، قرآنشناسی
- مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید
- محمدی ریشهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره
- سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب
- سبحانی، جعفر، منشور جاوید
- نمازی شاهرودی، علی، علم غیب
- تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی
- کرباسیزاده، علی، رضایی، محمد جعفر؛ علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر
- فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان
- مهری، سید مرتضی، آگاهیهای غیبی
- مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن
- ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت
- خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی
- مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم
- هاشمی، سید علی، قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن
- هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی
- هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟
- هاشمی، سید علی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه
- هاشمی، سید علی، شهود یکی از روشهای علمآموزی ائمه
- هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه
- حسینی شاهرودی، سید مرتضی، آشنایی با عرفان اسلامی
- شاکر، محمد تقی، منابع علم امامان در قرآن و روایات
- شاکر، محمد تقی، پژوهشی در روایات الف باب
- شاکر، محمد تقی، بهرامی، علی رضا، واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش
- تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج۱
- فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲
- حسینی طهرانی، سید محمد حسین، امام شناسی
- سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه
- میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث
- بخاراییزاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت
- نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات
- موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی
- افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات
- خوشباور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین
- نادم، محمد حسن، علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه
- نادم، محمد حسن، افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد
- موسوی، سید علی، تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی
- غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی
- سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱
- رحمان ستایش، محمد کاظم و شهیدی، روحالله، اندیشه امامتپژوهانه صفار در بصائرالدرجات
- رستمی، محمد زمان، آلبویه، طاهره، علم امام
- اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه
- عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی
- بابایی، علی اکبر، اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن
- محمدی، رضا، امامشناسی
- مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی
- یوسفی، زهرا، علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی
پانویس
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص۵۹-۶۰.
- ↑ آیات الولایة فی القرآن، ص۳۵۸؛ الشافی فی الإمامة، ج۲، ص۱۵؛ علم الإمام، ص۵؛ آگاهی سوم یا علم غیب.
- ↑ «لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ عَالِمٌ جَاهِلًا أَبَداً عَالِماً بِشَيْءٍ جَاهِلًا بِشَيْءٍ ثُمَّ قَالَ اللَّهُ أَجَلُّ وَ أَعَزُّ وَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ يَحْجُبُ عَنْهُ عِلْمَ سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ ثُمَّ قَالَ لَا يَحْجُبُ ذَلِكَ عَنْهُ»؛ کافی، ج۱، ص۲۶۲.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۷۰-۷۱.
- ↑ الشافی فی الامامة، ج۱، ص۱۹۳-۱۶۵؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۳-۴۳۴؛ الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص۳۱۰؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۹۰-۲۹۵؛ تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۴۵-۲۶۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۶۷-۷۸.
- ↑ «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی "حق" رهنمون باشد؟ بگو خداوند به "حق" رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی ۵، ص۶۰؛ عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۳۷۵ - ۳۷۷.
- ↑ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، شماره ۶۳، ص۹ و ۱۰؛ کرباسیزاده، علی، رضایی، محمد جعفر، علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص۱۲۹.
- ↑ «إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ بَيْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ «مَا يَنْقِمُ النَّاسُ مِنَّا فَنَحْنُ وَ اللَّهِ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ بَيْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۲۱؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۵۶-۵۸.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۳۰.
- ↑ «نحن أبواب الله و نحن الصراط المستقیم و نحن عیبة علمه»؛ معانی الاخبار، ص۳۵، ح۵.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره ۴، ص۷۶ الی ۸۲.
- ↑ ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، قرآنشناسی، ص۱۳۱؛ مهری، سید مرتضی، آگاهیهای غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.
- ↑ ر.ک: مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۸۲ ـ ۸۷.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمی امامیه و قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، ص۲۷۶؛ بخاراییزاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص۱۹.
- ↑ ر.ک: حسینی شاهرودی، سید مرتضی، آشنایی با عرفان اسلامی، ص ۴۴؛ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص ۲۶۹.
- ↑ ر.ک: مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۴؛ تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص۲۵۰.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص ۹۸ و ص ۲۶۹؛ حسینی شاهرودی، سید مرتضی، آشنایی با عرفان اسلامی، ص ۴۴.
- ↑ جز این نیست که هر که در آسمانها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده میآید؛ سوره مریم، آیه ۹۳.
- ↑ هاشمی، سید علی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه.
- ↑ ر.ک: نادم، محمد حسن، علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه؛ افقی، داود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۲۳ ـ ۲۵؛ موسوی، سید علی، تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی، ص۶۹.
- ↑ و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم. سوره کهف آیه ۶۵.
- ↑ ر.ک: مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۵؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص ۲۴ و ۲۵؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۶۳.
- ↑ ر.ک: موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۲۴۸؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸.
- ↑ ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۳۴؛ طباطبایی، سید محمد حسین، بررسیهای اسلامی؛ نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸ ـ ۲۲۴.
- ↑ سورۀ نحل، آیۀ ۸۹.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء، ص۳۳۱؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۳۳۱۱ ـ ۳۳۲؛ رستمی، محمد زمان، آلبویه، طاهره، علم امام.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷؛ نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ ر.ک: کرباسیزاده، علی، علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص۱۲۹؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص۲۳۵.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟، ص ۶۱.
- ↑ المفردات، ص۵.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۸۷ و ۱۸۹.
- ↑ ر.ک: مسعودی، سید محمد علی، تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص ۸.
- ↑ «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ ر.ک: شاکر، محمد تقی، منابع علم امامان در قرآن و روایات، ص۳۰؛ حسینی شاهرودی، سید مرتضی، آشنایی با عرفان اسلامی، ص۴۶؛ حسینی طهرانی، سید محمد حسین، امامشناسی، ص۲.
- ↑ ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۰۱ ـ ۲۱۰.
- ↑ ر.ک: غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی.
- ↑ ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۴۷ ـ ۱۵۰؛ مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۱۰۸ـ ۱۱۳؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۱۴۶؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۰؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص۲۶.
- ↑ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی.
- ↑ برخی از اندیشمندان در اینباره تعبیر علم حضوری و حصولی را به کار بردهاند؛ لواسانی، نور الافهام، ج۲، ص۳۰۶.
- ↑ طباطبایی، نهایة الحکمة، ص۱۷۴.
- ↑ کرباسیزاده، علی، علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص۱۲۹.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۳۳۱۱ ـ ۳۳۲؛ رستمی، محمد زمان، آلبویه، طاهره، علم امام.
- ↑ ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام۲، ص۷۲؛ مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص۲۹؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۹۱ و ۳۹۲؛ مروی، احمد، مصطفوی، حسن، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۳۰.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱، ص ۱۸۷-۱۹۲.
- ↑ عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی ج۲، ج۲، ص۳۸۸ ـ ۳۹۶؛ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص۶۷-۷۸؛ محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۸ ـ ۱۴۸.
- ↑ «مَبْلَغُ عِلْمِنَا ثَلاَثُ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ فَأَمَّا اَلْمَاضِي فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا اَلْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا اَلْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِي اَلْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي اَلْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لاَ نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا»؛ بصائر الدرجات، ص ۳۱۸.
- ↑ «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللهِ S: إِنِّي سَأَلْتُ عَبْدَاللهِ بْنَ اَلْحَسَنِ فَزَعَمَ أَنْ لَيْسَ فِيكُمْ إِمَامٌ، قَالَ: بَلَى واللهِ يَا ابْنَ اَلنَّجَاشِيِّ! إِنَّ فِينَا لَمَنْ يُنْكَتُ فِي قَلْبِهِ وَيُنْقَرُ فِي أُذُنِهِ وَتُصَافِحُهُ اَلْمَلاَئِكَةُ»؛ بصائر الدرجات، ص ۳۱۸.
- ↑ «فَأَمَّا اَلْغَابِرُ فَمَا تَقَدَّمَ مِنْ عِلْمِنَا وَ أَمَّا اَلْمَزْبُورُ فَمَا يَأْتِينَا وَ أَمَّا اَلنَّكْتُ فِي اَلْقُلُوبِ فَإِلْهَامٌ وَ أَمَّا اَلنَّقْرُ فِي اَلْأَسْمَاعِ فَإِنَّهُ مِنَ اَلْمَلَكِ»؛ بصائر الدرجات، ص ۳۱۸.
- ↑ غلامی، اصغر، مقاله «آفاق علم امام در الکافی»، مجموعه مقالات فارسی کنگره بینالمللی ثقةالاسلام کلینی ج۴.
- ↑ سورۀ نساء، آیۀ ۱۱۳.
- ↑ سورۀ نساء، آیۀ ۱۱۳.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج ۲، ص ۳۷۲ ـ ۳۷۹؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۲۸؛ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۲۵۴.
- ↑ سورۀ نساء، آیۀ ۱۱۳.
- ↑ سورۀ نساء، آیۀ ۱۱۳.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج ۲، ص ۳۷۲ ـ ۳۷۹؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۲۸؛ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۲۵۴.
- ↑ ر.ک: تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص ۳۶۳ ـ ۳۶۵؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن، فصلنامه امامت پژوهی، ش ۶، ص ۱۷۷؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۳۹۱ و ۳۹۲.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص ۲۹؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج ۲، ص ۳۹۱ و ۳۹۲؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص ۱۵۰.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، ص ۲۹؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۳۹۱ و ۳۹۲؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۴ ـ ۶۸.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟؛ نادم، محمد حسن، افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، ص ۶۶.
- ↑ ر.ک: شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن، فصلنامۀ امامت پژوهی، ش ۶، ص ۱۸۳ ـ ۱۸۴؛ هاشمی، سید علی، شهود یکی از روشهای علمآموزی ائمه، ص ۸۷؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۱۴۴ ـ ۱۴۶.
- ↑ ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۹۹ ـ ۱۳۰؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۴۴ ـ ۵۰؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۶؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۴۹.
- ↑ ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۹۹ ـ ۱۳۰؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۶؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۴۴ـ ۵۰.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۶؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۹۹ ـ ۱۳۰؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۴۴ ـ ۵۰.
- ↑ ر.ک: دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص۳۸۰؛ تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص۱۳۸؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و حدیث، ص۱۳۱.
- ↑ سورۀ واقعه، آیۀ ۷۸ و ۷۹.
- ↑ ر.ک: بخاراییزاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص۱۳۱ و ۱۳۲؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص۷۷.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۷۱، ح۴.
- ↑ ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص ۳۲۱؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۳۹۶ ـ ۳۹۷؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۱۳۰ ـ ۱۴۰؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷؛ رحمان ستایش، محمد کاظم، بازشناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم، ص ۱۱۶ ـ ۱۱۹.
- ↑ ر.ک: سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص۸۷؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه، فصل اول.
- ↑ ر.ک: شاکر، محمد تقی، بهرامی، علی رضا، واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش، مجلۀ تحقیقات علوم قرآن و حدیث، ش ۱۲، ص۱۳۵؛ شاکر، محمد تقی، پژوهشی در روایات الف باب، مجلۀ علوم حدیث، ش ۶۶، ص۱۵۸.
- ↑ ر.ک: موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۲۷۳؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن، ش ۶، ص۱۷۰.
- ↑ ر.ک: تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی، ص ۲۱۰؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۱۴۱ ـ ۱۴۴؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص ۱۷۱.
- ↑ «إِنَّ الرُّؤْیَا الصَّادِقَةَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِینَ جُزْءاً مِنَ النُّبُوَّةِ»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۵.
- ↑ ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۶، ص۲۲۸؛ هاشمی، سید علی، قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن.
- ↑ ر.ک: رستمی، محمد زمان، آلبویه، طاهره، علم امام، ص ۸۵ ـ ۹۰.
- ↑ ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۱۶۵-۱۶۶؛ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۱۹۷-۲۰۴؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ١٥٧.
- ↑ ر.ک: نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۳۳۰؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۹۶ و ۳۹۷؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۳۰ ـ ۱۴۰.
- ↑ ر.ک: نادم، محمد حسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۳۳۰؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص۳۹۶ و ۳۹۷؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۳۰ ـ ۱۴۰.
- ↑ مانند: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۵۵.
- ↑ ر.ک: نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۴۰ ـ ۱۴۲؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۸۷؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی؛ نادم، محمدحسن، افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص۶۱.
- ↑ ر.ک: موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۶۰؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص ۱۹۹.
- ↑ ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۶۷؛ نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۳۰؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، شهود یکی از روشهای علمآموزی ائمه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۷، ص ۸۸۱.
- ↑ یوسفی، زهرا، علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی، ص ۱۴۵.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۳۳۱۱ ـ ۳۳۲؛ رستمی، محمد زمان، آلبویه، طاهره، علم امام.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷؛ نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۳۳۱۱ ـ ۳۳۲؛ رستمی، محمد زمان، آلبویه، طاهره، علم امام.
- ↑ ر.ک: عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۷۱؛ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟.
- ↑ ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام ص۶۳؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۱۹۷.
- ↑ ر.ک: بابایی، علی اکبر، اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن، ماهنامه معرفت، ش ۷۳، ص۲۷؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۷۱؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۷۵ ـ ۷۶.
- ↑ ر.ک: اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۱۱۰؛ رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص۲۰۷.
- ↑ ر.ک: سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص۱۰۱ و ۱۰۳؛ خوشباور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین، ص۱۸؛ رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام، ص ۱۴۳ـ ۱۴۵؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۲.
- ↑ هاشمی، سید علی، علم امام تام یا محدود؟، فصلنامه مشرق موعود.