←دلالت حدیث
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
مقصود از خلیفه (صورت مفرد) در این آیه، [[حضرت آدم]]{{ع}} است که خداوند او را خلیفه قرار داده تا به [[حق]] [[حکم]] کند. خداوند از زبان [[حضرت موسی]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ}}<ref>«و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref>. | مقصود از خلیفه (صورت مفرد) در این آیه، [[حضرت آدم]]{{ع}} است که خداوند او را خلیفه قرار داده تا به [[حق]] [[حکم]] کند. خداوند از زبان [[حضرت موسی]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ}}<ref>«و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref>. | ||
[[خداوند]] در [[آیه]] پیشین (بقره/ ۳۰)، | [[خداوند]] در [[آیه]] پیشین (بقره/ ۳۰)، جعل [[خلافت]] را به خودش مستند میکند؛ چنانکه درباره [[پیشوایان]] [[بنیاسرائیل]] میفرمود: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا...}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>. | ||
[[پیامبر]]{{صل}} خلافت را [[امر الهی]] دانسته و در برابر درخواست [[قبایل عرب]] ({{عربی|أ يكون لنا امير من بعدك؟}})، فرموده است: {{متن حدیث|الأمر إلى الله يضعه حيث يشاء}}<ref>تاریخ الطبری، ج۱، ص۵۵۶.</ref>؛ «این کار به دست خداست و برای هر که بخواهد قرارش میدهد». [[ابن عباس]] نقل میکند: مسلیمة کذاب در زمان پیامبر{{صل}} میگفت: «اگر محمد{{صل}} امر پس از خود را در من قرار دهد، از او [[پیروی]] میکنم؛ پیامبر در حالی که در دستشان تکه چوبی بود فرمود: اگر این تکه چوب را از من بخواهی، به تو نخواهم داد و هرگز امر [[الله]] را در خود نخواهی دید و اگر پشت کنی [و [[اسلام]] نیاوری]، بیگمان خداوند تو را [[خوار]] خواهد کرد و من عاقبت تو را شوم میبینم»<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۱۳۲۵ {{متن حدیث|حدثنا أبو اليمان أخبرنا شعيب عن عبد الله بن أبي حسين حدثنا نافع بن جبير عن ابن عباس رضي الله عنهما قال قدم مسيلمة الكذاب على عهد رسول الله{{صل}} فجعل يقول: إن جعل لي محمد الأمر من بعده تبعته و قدمها في بشر كثير من قومه فأقبل إليه رسول الله{{صل}} و معه ثابت بن قيس بن شماس و في يد رسول الله{{صل}} قطعة جريد حتى وقف على مسيلمة في أصحابه فقال: «لو سألتني هذه القطعة ما أعطيتكها ولن تعدو أمر الله فيك و لئن أدبرت ليعقرنك الله و إني لأراك الذي أريت فيك ما رأيت}}. همچنین ر.ک: صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۸۰.</ref>. | [[پیامبر]]{{صل}} خلافت را [[امر الهی]] دانسته و در برابر درخواست [[قبایل عرب]] ({{عربی|أ يكون لنا امير من بعدك؟}})، فرموده است: {{متن حدیث|الأمر إلى الله يضعه حيث يشاء}}<ref>تاریخ الطبری، ج۱، ص۵۵۶.</ref>؛ «این کار به دست خداست و برای هر که بخواهد قرارش میدهد». [[ابن عباس]] نقل میکند: مسلیمة کذاب در زمان پیامبر{{صل}} میگفت: «اگر محمد{{صل}} امر پس از خود را در من قرار دهد، از او [[پیروی]] میکنم؛ پیامبر در حالی که در دستشان تکه چوبی بود فرمود: اگر این تکه چوب را از من بخواهی، به تو نخواهم داد و هرگز امر [[الله]] را در خود نخواهی دید و اگر پشت کنی [و [[اسلام]] نیاوری]، بیگمان خداوند تو را [[خوار]] خواهد کرد و من عاقبت تو را شوم میبینم»<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۱۳۲۵ {{متن حدیث|حدثنا أبو اليمان أخبرنا شعيب عن عبد الله بن أبي حسين حدثنا نافع بن جبير عن ابن عباس رضي الله عنهما قال قدم مسيلمة الكذاب على عهد رسول الله{{صل}} فجعل يقول: إن جعل لي محمد الأمر من بعده تبعته و قدمها في بشر كثير من قومه فأقبل إليه رسول الله{{صل}} و معه ثابت بن قيس بن شماس و في يد رسول الله{{صل}} قطعة جريد حتى وقف على مسيلمة في أصحابه فقال: «لو سألتني هذه القطعة ما أعطيتكها ولن تعدو أمر الله فيك و لئن أدبرت ليعقرنك الله و إني لأراك الذي أريت فيك ما رأيت}}. همچنین ر.ک: صحیح مسلم، ج۴، ص۱۷۸۰.</ref>. |