حسبنا کتاب الله: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
''' | '''حسبنا کتاب الله''' یعنی [[کتاب خدا]]، [[قرآن]] برای ما بس است. این جمله را [[عمر بن خطاب]] وقتی گفت که [[رسول خدا]]{{صل}} در روزهای آخر [[عمر]] و ایّام [[بیماری]] درخواست کرد کاغذ و قلمی بیاورند تا چیزی بنویسد که [[امّت]] پس از وی [[گمراه]] نشوند. | ||
== مقدمه == | == مقدمه == |
نسخهٔ کنونی تا ۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۴
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
حسبنا کتاب الله یعنی کتاب خدا، قرآن برای ما بس است. این جمله را عمر بن خطاب وقتی گفت که رسول خدا(ص) در روزهای آخر عمر و ایّام بیماری درخواست کرد کاغذ و قلمی بیاورند تا چیزی بنویسد که امّت پس از وی گمراه نشوند.
مقدمه
پیامبر میخواست مسأله جانشینی امیر المؤمنین(ع) را با صراحت و به صورت سند مکتوب بنویسد تا راه بر هرفتنهای بسته شود. امّا عمر با کمال جسارت، گفت که درد بر پیامبر غلبه کرده و هذیان میگوید، قرآن پیش شماست و کتاب خدا برای ما کافی است "إنّ النّبیّ قد غلب علیه الوجع (إنّ رسول اللّه یهجر) و عندکم القرآن، حسبنا کتاب اللّه"[۱]. وی میدانست که قصد رسول خدا چه بود، از اینرو ممانعت کرد[۲] و پیامبر هم از جرّ و بحث در حضور خود ناراحت شد و از حاضران خواست بیرون بروند. با آنکه رسول خدا(ص) طبق حدیث ثقلین بارها فرموده بود کتاب و سنت (یا کتاب و عترت) از هم جدا نمیشوند، عدهای با تمسّک به قرآن، عترت را کنار زدند و منطقشان همان "حسبنا کتاب اللّه" بود و این شیوه، برای خانهنشین ساختن اهل بیت و منع روایت فضایل امیر المؤمنین و خاندان پاک پیامبر خدا بود. ابن عباس میگفت: همۀ مصیبت، آن روز بود که نگذاشتند پیامبر خدا آنچه را میخواست بنویسد[۳].
جلوگیری از نگارش و نقل احادیث پیامبر، در زمان ابوبکر و عمر بهشدّت اعمال میشد و مردم را با استناد به برخی روایات جعلی از قول پیامبر که فرموده: سخنان مرا ننویسید و روایت نکنید و آن را با قرآن مخلوط نسازید و... مدّتها از نقل و روایت و تدوین احادیث پیامبر جلوگیری میکردند[۴]. حتی اگر باخبر میشدند کسانی روایاتی را گردآوری کردهاند، دستور میدادند تا آنها را محو کنند، گاهی تهدید میکردند، یا به حبس میافکندند[۵] تفکّر "حسبنا کتاب اللّه"، در تقابل با امامت و پیشوایی ائمه معصوم(ع) است و معتقدان به این مسلک، مخالفان ولایت اهل بیت پیامبرند. این تفکر در تضادّ با قرآن و فرمودۀ پیامبر است که ثقلین را میان امّت خود به یادگار گذاشت. به تعبیر شهید پاکنژاد: حسبنا کتاب اللّه، در برابر آیۀ شریفه که اطاعت از پیامبر را واجب دانسته، ردّ مطلب است. حسبنا کتاب اللّه در برابر حدیث ثقلین إنّی تارک فیکم الثّقلین کتاب اللّه و عترتی که مورد تأیید اکثریت فرزندان دانشمند سقیفه است، ردّ فرمودۀ نبی گرامی است. حسبنا کتاب اللّه هیچ با نام اهل سنت و سنی و تسنن سازگاری ندارد (و سنّی یعنی پذیرای سنّت، سنت چیزی اضافه بر کتاب) حسبنا کتاب اللّه با (فاسئلوا أهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون) جور در نمیآید...[۶]. فرهنگ حسبنا کتاب اللّه، فرهنگ حذف اهل بیت و سیرۀ قولی و عملی پیامبر خدا(ص) و کنار گذاشتن یکی از ثقلین است. چه کتاب و عترت را ملاک قرار دهیم (که شیعه میگوید) و چه کتاب و سنت را (که اهل سنّت بر آن پای میفشارند)، یک نکته روشن است و آن اینکه تکیه بر قرآن و فاصله گرفتن از سنّت و عترت، به بیراهه میرود، چون اهل بیت، مفسّران قرآنند و سنت، مبین کتاب خداوند است[۷].
منابع
پانویس
- ↑ المراجعات نامه ۸۶ به نقل از منابع متعدد اهل سنت با اختلاف در تعبیر، «تدوین السنة الشریفه» ص۸۱، دلائل الصدق ج ۳ ص۱۱۹.
- ↑ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ۳، ص۱۱۴.
- ↑ الملل و النحل، شهرستانی ج۱ ص۲۲، معالم المدرستین ج۱ ص۱۱۲ و منابع تاریخی دیگر.
- ↑ اضواء علی السنة المحمدیه، محمود ابوریه ص۴۶، تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص۲۶۳.
- ↑ تدوین السنة الشریفه محمد رضا الجلالی ص۴۳۶.
- ↑ مظلومی گمشده در سقیفه ص۸۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۲۶.