←خاستگاه تبیین و دلایل دو نظریه
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
«عبارت «اولی الامر منكم»، دلالت بر اعتبار و [[حجیت]] اجماع امت اسلامی دارد؛ زیرا [[خدای متعال]] در این [[آیه کریمه]] به طور قطع و [[یقین]] [[مردم]] را به [[طاعت از اولی الامر]] فرمان داده است و هرگاه چنین [[دستوری]] از ناحیه [[خدای بزرگ]] صادر گردد به ناچار آن فرد یا افراد باید از خطا و اشتباه مصون و محفوظ، باشند به دلیل آنکه اگر چنین اتفاقی پیش نیاید لازمهاش آن است که آن فرد یا افراد به خطا و اشتباه اقدام ورزند در نتیجه چون خدای بزرگ دستور به اطاعت از سخنان و فرامین «اولی الامر» داده است به ناچار امر به کاری [[نهی]] شده و خطا آمیز داده است و بر این پایه موضوع [[اجتماع]] [[امر و نهی]] در یک کار پیش میآید و این مطلب به لحاظ [[عقلی]] تحقق ناپذیر است. اکنون با این توضیح معلوم میشود که لازمه [[فرمان الهی]] به [[اطاعت]] از «[[اولی الامر]] آن است که آنان از [[خطا]] و [[اشتباه]] مصون و محفوظ باشند پس اولی الامر با این صفت و خصوصیت - [[عصمت]] - باید یا تمام [[امت اسلامی]] تصور شوند یا بعضی از آنان و چون امکان ندارد که مقصود از «اولی الامر» با این خصوصیت گروه خاص یا برخی از امت اسلامی باشد لازم میآید گفته شود مقصود از «اولی الامر» در [[آیه شریفه]] همان افراد حل و [[عقد]] از [[امت]] هستند از این رو به [[یقین]] [[اجماع]] [[امت مسلمان]] [[حجیت]] و اعتبار دارد». <ref>فخر رازی، مفاتح الغیب، ج10، ص113.</ref>. | «عبارت «اولی الامر منكم»، دلالت بر اعتبار و [[حجیت]] اجماع امت اسلامی دارد؛ زیرا [[خدای متعال]] در این [[آیه کریمه]] به طور قطع و [[یقین]] [[مردم]] را به [[طاعت از اولی الامر]] فرمان داده است و هرگاه چنین [[دستوری]] از ناحیه [[خدای بزرگ]] صادر گردد به ناچار آن فرد یا افراد باید از خطا و اشتباه مصون و محفوظ، باشند به دلیل آنکه اگر چنین اتفاقی پیش نیاید لازمهاش آن است که آن فرد یا افراد به خطا و اشتباه اقدام ورزند در نتیجه چون خدای بزرگ دستور به اطاعت از سخنان و فرامین «اولی الامر» داده است به ناچار امر به کاری [[نهی]] شده و خطا آمیز داده است و بر این پایه موضوع [[اجتماع]] [[امر و نهی]] در یک کار پیش میآید و این مطلب به لحاظ [[عقلی]] تحقق ناپذیر است. اکنون با این توضیح معلوم میشود که لازمه [[فرمان الهی]] به [[اطاعت]] از «[[اولی الامر]] آن است که آنان از [[خطا]] و [[اشتباه]] مصون و محفوظ باشند پس اولی الامر با این صفت و خصوصیت - [[عصمت]] - باید یا تمام [[امت اسلامی]] تصور شوند یا بعضی از آنان و چون امکان ندارد که مقصود از «اولی الامر» با این خصوصیت گروه خاص یا برخی از امت اسلامی باشد لازم میآید گفته شود مقصود از «اولی الامر» در [[آیه شریفه]] همان افراد حل و [[عقد]] از [[امت]] هستند از این رو به [[یقین]] [[اجماع]] [[امت مسلمان]] [[حجیت]] و اعتبار دارد». <ref>فخر رازی، مفاتح الغیب، ج10، ص113.</ref>. | ||
در ادامه [[فخر رازی]] دیدگاههای دیگر [[مفسران]] را در بیان معنای [[اولی الامر]] یاد کرده و در بیان [[ضعف]] آنها و [[تأیید]] دیدگاه خود نوشته است: | |||
حمل معنای لفظ «اولی لامر» در [[آیه کریمه]] بر [[اجماع]] شایستهتر است؛ زیرا لفظ «الرسول» و «اولی الامر» بر یک ردیف لفظی و عبارتی آمده است در نتیجه حمل معنای «اولی الامر» بر کسانی که معصومند به دلیل آنکه نزدیک و در رتبه لفظ «الرسول» قرار دارد، از حمل آن بر افرادی که [[گناه]] کار و [[فاسق]] هستند، سزاوارتر است. <ref>رازی، فخرالدین، مفاتح الغیب، ج10، ص114.</ref>. | |||
وی در ادامه نوشته است: | |||
«ظاهر معنای [[کلام الهی]] که فرمودند: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ}}<ref>«بگو از خداوند فرمان برید» سوره نساء، آیه 59.</ref>... بیهیچ قید و شرط و اطلاق را میطلبد... و [[خدای متعال]] در یک عبارت به [[اطاعت]] از پیامبرش و اولی الامر دستور داده است و فرموده {{متن قرآن|أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه 59.</ref>و این عبارت امکان ندارد هم مطلق و هم مشروط باشد بنابراین چون به صورت اطلاق و بیهیچ قید و شرط درباره [[فرستاده خدا]] به کار رفته است، در نتیجه درباره «اولی الامر» نیز لازم است به صورت مطلق به کار رفته باشد.» <ref>رازی، فخرالدین، مفاتح الغیب، ج10، ص114.</ref>. | |||
==بررسی دیدگاههای [[اهل سنت]]== | ==بررسی دیدگاههای [[اهل سنت]]== |