سازگاری خانوادگی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۳۷: خط ۳۷:
[[زندگی]] [[خانوادگی]] جز با [[مدارا]] و سازگاری متقابل [[زن]] و مرد به [[درستی]] تداوم نمی‌یابد و لازم است دو [[همسر]] از اموری که این مدارا و سازگاری را آسیب می‌زند، می‌کاهد و زایل می‌سازد به شدت بپرهیزند و اسباب بقادهنده و افزاینده آن را به [[غفلت]] نسپارند و در روند زندگی به خوبی به کار گیرند<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)| سیره نبوی ج۴]]، ص۲۹۳-۲۹۹.</ref>.
[[زندگی]] [[خانوادگی]] جز با [[مدارا]] و سازگاری متقابل [[زن]] و مرد به [[درستی]] تداوم نمی‌یابد و لازم است دو [[همسر]] از اموری که این مدارا و سازگاری را آسیب می‌زند، می‌کاهد و زایل می‌سازد به شدت بپرهیزند و اسباب بقادهنده و افزاینده آن را به [[غفلت]] نسپارند و در روند زندگی به خوبی به کار گیرند<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)| سیره نبوی ج۴]]، ص۲۹۳-۲۹۹.</ref>.


== تفاهم و توافق در زندگی خانوادگی ==
== [[تفاهم و توافق]] در [[زندگی خانوادگی]]==
قرار گرفتن [[زن]] و مرد در یک منظومه به نام [[خانواده]] و [[سیر]] آنان به سوی [[اهداف]] خانواده، جز با تفاهم و توافق به [[درستی]] میسر نیست.
قرار گرفتن زن و مرد در یک منظومه به نام [[خانواده]] و [[سیر]] آنان به سوی [[اهداف]]خانواده، جز با تفاهم و توافق به درستی میسر نیست.
مراد از تفاهم و توافق [[درک]] و [[فهم]] مشترک و متقابل و نیز [[هم‌فکری]] و [[همسویی]] در امور مشترک و گام زدن در مسیر مورد توافق است. [[قرآن کریم]] با بیانی لطیف این [[حقیقت]] را در [[زندگی]] مشترک روشن کرده است: {{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref>.
مراد از تفاهم و توافق [[درک]] و [[فهم]] مشترک و متقابل و نیز [[هم‌فکری]] و [[همسویی]] در امور مشترک و گام زدن در مسیر مورد توافق است. [[قرآن کریم]] با بیانی لطیف این [[حقیقت]] را در زندگی مشترک روشن کرده است: {{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref>.


قرآن کریم در موضوع شیر دادن نوزادان لطایفی را مطرح کرده است که در [[روابط خانوادگی]] راهگشاست. [[حق]] شیر دادن در دو سال شیرخوارگی از آن [[مادران]] است و مدت شیر دادن طفل لازم نیست حتما دو سال باشد و دو سال برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را کامل نماید و [[مادران]] [[حق]] دارند با توجه به وضع طفل و رعایت [[سلامت]] او و دیگر ملاحظات [[خانوادگی]] این مدت را کاهش دهند، ولی این امر باید با صلاحدید و [[هم‌فکری]] و توافق [[پدر]] و [[مادر]] صورت بگیرد. گرچه مادر مجبور نیست نوزاد را شیر دهد و بنابراین هر وقت بخواهد می‌تواند از آن خودداری کند، ولی بهتر است که در [[جهت]] [[رشد]] و سلامت [[کودک]] و [[مصالح]] آتی او از برخی خواسته‌های خود بگذرد و با تفاهم و توافق با [[همسر]] به تصمیمی مناسب برسند و [[قرآن کریم]] با تعابیر “تراضی” و “تشاور” یعنی یکدیگر را [[راضی]] نگه داشتن و باهم [[مشورت]] کردن [[راه]] مناسب را نشان داده است<ref>تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۳۲، ۱۳۴.</ref>. و نه تنها در این مورد راه مناسب برای [[زندگی]] توأم با [[همدلی]]، [[همفکری]]، [[همراهی]] و [[خشنودی]] را نشان داده است بلکه در واقع بنایی اساسی را برای زندگی مشترک معرفی کرده است؛ و آن اینکه زندگی مشترک باید براساس تفاهم و توافق راه برده شود.
[[قرآن کریم]] در موضوع شیر دادن نوزادان لطایفی را مطرح کرده است که در [[روابط خانوادگی]] راهگشاست. [[حق]] شیر دادن در دو سال شیرخوارگی از آن [[مادران]] است و مدت شیر دادن طفل لازم نیست حتما دو سال باشد و دو سال برای کسی است که بخواهد [[دوران شیرخوارگی]] را کامل نماید و مادران حق دارند با توجه به وضع طفل و رعایت [[سلامت]] او و دیگر ملاحظات [[خانوادگی]] این مدت را کاهش دهند، ولی این امر باید با صلاحدید و [[هم‌فکری]] و توافق پدر و مادر صورت بگیرد. گرچه مادر مجبور نیست نوزاد را شیر دهد و بنابراین هر وقت بخواهد می‌تواند از آن خودداری کند، ولی بهتر است که در جهت [[رشد]] و سلامت [[کودک]] و [[مصالح]] آتی او از برخی خواسته‌های خود بگذرد و با [[تفاهم و توافق]] با [[همسر]] به تصمیمی مناسب برسند و قرآن کریم با تعابیر “تراضی” و “تشاور” یعنی یکدیگر را [[راضی]] نگه داشتن و باهم [[مشورت]] کردن راه مناسب را نشان داده است<ref>تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۳۲، ۱۳۴.</ref>. و نه تنها در این مورد راه مناسب برای [[زندگی]] توأم با [[همدلی]]، [[همفکری]]، [[همراهی]] و [[خشنودی]] را نشان داده است بلکه در واقع بنایی اساسی را برای زندگی مشترک معرفی کرده است؛ و آن اینکه زندگی مشترک باید براساس [[تفاهم و توافق]] راه برده شود.


اگر در زندگی مشترک تفاهم و توافق به‌عنوان یک قاعده در [[تصمیم‌گیری]] و اداره و پیشبرد امور پذیرفته شود، [[روابط]] خانوادگی به [[درستی]] تنظیم می‌گردد و بسیاری از بدفهمی‌ها و [[اختلاف‌ها]] رفع می‌شود.
اگر در زندگی مشترک تفاهم و توافق به‌عنوان یک قاعده در [[تصمیم‌گیری]] و اداره و پیشبرد امور پذیرفته شود، [[روابط خانوادگی]] به [[درستی]] تنظیم می‌گردد و بسیاری از بدفهمی‌ها و [[اختلاف‌ها]] رفع می‌شود.
[[زن]] و مرد در زندگی مشترک لازم است در یک مسیر گام بردارند، و در عین [[حفظ]] [[شخصیت]] مستقل خود در یک جهت حرکت کنند، وگرنه پیوسته زندگی مشترک را به اصطکاک و درگیری می‌کشانند و به‌جای [[پیشرفت]]، درجا می‌زنند، و به جای حرکت مثبت گرفتار سکون منفی می‌گردند.
[[زن]] و مرد در زندگی مشترک لازم است در یک مسیر گام بردارند، و در عین [[حفظ شخصیت]] مستقل خود در یک جهت [[حرکت]] کنند، وگرنه پیوسته زندگی مشترک را به اصطکاک و درگیری می‌کشانند و به‌جای [[پیشرفت]]، درجا می‌زنند، و به جای حرکت مثبت گرفتار سکون منفی می‌گردند.


البته تفاهم و توافق به معنای [[نفی]] شخصیت یکی در برابر دیگری، و هضم شدن یکی در دیگری نیست و اعضای [[خانواده]] می‌توانند در عین داشتن شخصیت مستقل و [[اندیشه]] و نظر خویش در اهداف و جهت‌گیری‌ها و مسیر زندگی [[اهل]] تفاهم و توافق باشند. تفاهم و توافق در زندگی خانوادگی [[درک]] متقابل و هم‌فکری و [[همسویی]] در امور مشترک است نه نفی یکدیگر و نادیده گرفتن علایق و سلایق گوناگون. این [[انتظار]] که همه افراد [[خانواده]] در یک مسأله دارای یک نظر و سلیقه باشند و در همه چیز یک [[فهم]] و [[عقیده]] معنا یابد، انتظاری غیر [[واقعی]] است. بلکه آنچه مهم است و قاعده‌ای اساسی در [[زندگی خانوادگی]] است تفاهم و توافق در معنایی است که اشاره شد. چنین تفاهم و توافقی مایه [[آرامش]] خانواده و [[پیشرفت]] آن در [[جهت]] اهداف مجموعه است.
البته تفاهم و توافق به معنای [[نفی]] [[شخصیت]] یکی در برابر دیگری، و هضم شدن یکی در دیگری نیست و اعضای [[خانواده]] می‌توانند در عین داشتن شخصیت مستقل و [[اندیشه]] و نظر خویش در اهداف و جهت‌گیری‌ها و مسیر زندگی [[اهل]] تفاهم و توافق باشند. تفاهم و توافق در زندگی [[خانوادگی]] [[درک]] متقابل و [[هم‌فکری]] و [[همسویی]] در امور مشترک است نه نفی یکدیگر و نادیده گرفتن علایق و سلایق گوناگون. این [[انتظار]] که همه افراد خانواده در یک مسأله دارای یک نظر و سلیقه باشند و در همه چیز یک [[فهم]] و [[عقیده]] معنا یابد، انتظاری غیر [[واقعی]] است. بلکه آنچه مهم است و قاعده‌ای اساسی در زندگی خانوادگی است تفاهم و توافق در معنایی است که اشاره شد. چنین تفاهم و توافقی مایه [[آرامش]] خانواده و پیشرفت آن در جهت اهداف مجموعه است.


در داستان بِلَوْهَرْ و یوذاسَف<ref>بِلَوْهَرْ و یوذاسَف (یا برلئام و یوزاف، و برلعام و یواصاف/بوذاسَف/بوداسف/یوداسپ) روایتی از زندگی بودا به زبان سانسکریت است که در آن بلوهر زاهد، وی را با حقایق زندگی آشنا می‌کند. این روایت به بسیاری از زبان‌ها ترجمه و در اغلب کشورها منتشر شده است. ظاهراً نخستین ترجمه آن به زبان خُتَنی، و سپس به زبان‌های سغدی و پارتی بوده است. احتمالا ترجمه پهلوی این داستان از سانسکریت، در دوره انوشیروان (سده ششم میلادی) انجام گرفته و مترجم یا نگارنده آن برزویه طبیب بوده است. با اینکه تحریر پهلوی آن در دست نیست، بیش‌تر ترجمه‌های بعدی، مستقیم و غیر مستقیم، از آن گرفته شده است. شیخ صدوق در کمال الدین از ابو علی احمد بن حسن قطان رازی شیعی، استاد خود، و او از حسن بن علی سکری، و او از محمد بن زکریا غلابی بصری این داستان را روایت کرده است. به موجب روایت شیخ صدوق، پادشاهی عیاش و شهوت‌پرست در هندوستان فرمانروایی می‌کرد که همه فرزندان او دختر بودند. پس از سال‌ها صاحب پسری شد به نام یوذاسف که در حسن و جمال بی‌مانند بود. دانشمندی پیشگویی کرد که وی پیشوای اهل دین خواهد شد. اما پدرش که با دین‌باوران مخالف بود، کوشید تا وی سخنی از عبادت و دین و جهان دیگر نشنود و با بیماری و پیری و مرگ روبه‌رو نشود تا به دین و دینداران نگرود. ازاین‌رو شهری را از برای یوذاسف خالی کرد و او را با جمعی از خدمتگزاران در آن شهر جای داد. ولی او علی‌رغم خواست پدر، از حصاری که گردش کشیده بودند، بیرون آمد و از آمیختگی زندگی با رنج‌ها و ناپایداری آن آگاه شد. سرانجام پارسایی خردمند به نام بلوهر، او را به آیین خود جذب کرد و او پنهان از پدر و به راهنمایی و تعلیم فرشتگان، از تاج و تخت چشم پوشید و سفری دور و دراز در پیش گرفت تا به صحرایی رسید و چون میوه درخت عظیمی را چشید، از تمامی میوه‌ها شیرین‌تر یافت و درخت را نشانه‌ای از بشارت نبوت دانست. خداوند احوال عالم ارواح، عالم ابدان، قیامت و احوال امور آینده را بر او ظاهر گرداند. سپس به دعوت و هدایت مردم پرداخت و به این منظور سفرهای بسیار کرد و در لحظات پایانی زندگی نیز یکی از شاگردان نزدیک خود به نام یابد را به دل نبستن به زندگی مادی و ملازمت حق برانگیخت. (کمال الدین، ج۲، ص۵۷۷-۶۳۸؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۸۳-۴۴۴). این مطالب، با اندک تفاوتی، با اتکا به منابع دست اول بودایی، در کتاب‌های معاصران سده اخیر یافت می‌شود. اکبر ثبوت، مدخل «بِلَوْهَرْ و یوذاسَف»، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج۴، ۱۳۷۷ ش. ص۱۶۸-۱۷۰.</ref> آمده است که شاهزاده (یوذاسَف) از [[حکیم]] (بِلَوْهَرْ) درباره بهترین‌ها و برترین‌ها [[پرسش]] کرد و از جمله پرسید: {{متن حدیث|أَيُّ‏ شَيْ‏ءٍ مِنَ‏ الدُّنْيَا أَقَرُّ لِلْعَيْنِ‏؟}}.<ref>«چه چیز دنیا بیش از همه مایه آرامش و روشنی چشم است؟».</ref>.
در داستان بِلَوْهَرْ و یوذاسَف<ref>بِلَوْهَرْ و یوذاسَف (یا برلئام و یوزاف، و برلعام و یواصاف/بوذاسَف/بوداسف/یوداسپ) روایتی از زندگی بودا به زبان سانسکریت است که در آن بلوهر زاهد، وی را با حقایق زندگی آشنا می‌کند. این روایت به بسیاری از زبان‌ها ترجمه و در اغلب کشورها منتشر شده است. ظاهراً نخستین ترجمه آن به زبان خُتَنی، و سپس به زبان‌های سغدی و پارتی بوده است. احتمالا ترجمه پهلوی این داستان از سانسکریت، در دوره انوشیروان (سده ششم میلادی) انجام گرفته و مترجم یا نگارنده آن برزویه طبیب بوده است. با اینکه تحریر پهلوی آن در دست نیست، بیش‌تر ترجمه‌های بعدی، مستقیم و غیر مستقیم، از آن گرفته شده است. شیخ صدوق در کمال الدین از ابو علی احمد بن حسن قطان رازی شیعی، استاد خود، و او از حسن بن علی سکری، و او از محمد بن زکریا غلابی بصری این داستان را روایت کرده است. به موجب روایت شیخ صدوق، پادشاهی عیاش و شهوت‌پرست در هندوستان فرمانروایی می‌کرد که همه فرزندان او دختر بودند. پس از سال‌ها صاحب پسری شد به نام یوذاسف که در حسن و جمال بی‌مانند بود. دانشمندی پیشگویی کرد که وی پیشوای اهل دین خواهد شد. اما پدرش که با دین‌باوران مخالف بود، کوشید تا وی سخنی از عبادت و دین و جهان دیگر نشنود و با بیماری و پیری و مرگ روبه‌رو نشود تا به دین و دینداران نگرود. ازاین‌رو شهری را از برای یوذاسف خالی کرد و او را با جمعی از خدمتگزاران در آن شهر جای داد. ولی او علی‌رغم خواست پدر، از حصاری که گردش کشیده بودند، بیرون آمد و از آمیختگی زندگی با رنج‌ها و ناپایداری آن آگاه شد. سرانجام پارسایی خردمند به نام بلوهر، او را به آیین خود جذب کرد و او پنهان از پدر و به راهنمایی و تعلیم فرشتگان، از تاج و تخت چشم پوشید و سفری دور و دراز در پیش گرفت تا به صحرایی رسید و چون میوه درخت عظیمی را چشید، از تمامی میوه‌ها شیرین‌تر یافت و درخت را نشانه‌ای از بشارت نبوت دانست. خداوند احوال عالم ارواح، عالم ابدان، قیامت و احوال امور آینده را بر او ظاهر گرداند. سپس به دعوت و هدایت مردم پرداخت و به این منظور سفرهای بسیار کرد و در لحظات پایانی زندگی نیز یکی از شاگردان نزدیک خود به نام یابد را به دل نبستن به زندگی مادی و ملازمت حق برانگیخت. (کمال الدین، ج۲، ص۵۷۷-۶۳۸؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۸۳-۴۴۴). این مطالب، با اندک تفاوتی، با اتکا به منابع دست اول بودایی، در کتاب‌های معاصران سده اخیر یافت می‌شود. اکبر ثبوت، مدخل «بِلَوْهَرْ و یوذاسَف»، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج۴، ۱۳۷۷ ش. ص۱۶۸-۱۷۰.</ref> آمده است که شاهزاده (یوذاسَف) از [[حکیم]] (بِلَوْهَرْ) درباره بهترین‌ها و برترین‌ها [[پرسش]] کرد و از جمله پرسید: {{متن حدیث|أَيُّ‏ شَيْ‏ءٍ مِنَ‏ الدُّنْيَا أَقَرُّ لِلْعَيْنِ‏؟}}.<ref>«چه چیز دنیا بیش از همه مایه آرامش و روشنی چشم است؟».</ref>.


و حکیم پاسخ داد: {{متن حدیث|الْوَلَدُ الْأَدِيبُ وَ الزَّوْجَةُ الْمُوَافِقَةُ الْمُؤَاتِيَةُ الْمُعِينَةُ عَلَى أَمْرِ الْآخِرَةِ}}<ref>«فرزند تربیت‌یافته و همسر موافق و سازگار و یاور بر کار آخرت». کمال الدین، ج۲، ص۶۱۷؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۴۲۳.</ref>.
و حکیم پاسخ داد: {{متن حدیث|الْوَلَدُ الْأَدِيبُ وَ الزَّوْجَةُ الْمُوَافِقَةُ الْمُؤَاتِيَةُ الْمُعِينَةُ عَلَى أَمْرِ الْآخِرَةِ}}<ref>«فرزند تربیت‌یافته و همسر موافق و سازگار و یاور بر کار آخرت». کمال الدین، ج۲، ص۶۱۷؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۴۲۳.</ref>.
[[زندگی خانوادگی]] فارغ از تفاهم و توافق از [[آرامش]] و [[شادی]] [[واقعی]]، بی‌بهره است.
[[زندگی]] [[خانوادگی]] فارغ از [[تفاهم و توافق]] از [[آرامش]] و [[شادی]] [[واقعی]]، بی‌بهره است.


تفاهم و توافق در زندگی {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} است. {{متن حدیث|قُرَّةَ‏}} قرار گرفتن و قرار یافتن است، و {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} [[آرامش]] و [[راحتی]] [[چشم]]، یعنی آرامش و راحتی [[زندگی]] است، زیرا [[انسان]] ناراحت و گرفتار، آرامش چشم ندارد و آرام یافتن چشم نشانه آرامش و راحتی زندگی است. و نیز {{متن حدیث|قُرَّةَ}} کنایه از [[شادی]] و [[سرور]] است و گفته‌اند اصل آن از {{عربی|قُرّ}} به معنی خنکی و سرماست، و سرما مقتضی سکون و قرار است، چنان‌که [[گرما]] و حرارت مقتضی حرکت است. و {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} به معنای خنکی چشم گرفته شده است، زیرا [[عرب]] [[معتقد]] بود که [[اشک]] ناشی از سرور و شادی خنک است و اشک ناشی از [[اندوه]] و [[گرفتاری]] گرم است<ref>کتاب العین، ج۳، ص۱۴۵۷؛ صحیح مسلم، ج۱۴، ص۱۹-۲۰؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۳، ص۸۲؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۹۷-۹۹؛ فتح الباری، ج۶، ص۴۴؛ عمدة القاری، ج۵، ص۱۰۰؛ شرح اصول الکافی للمازندرانی، ج۱۰، ص۳۷۹؛ بحارالانوار، ج۶، ص۲۲۷.</ref>. زندگی مشترک [[نیازمند]] {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} است و آن جز در پرتو تفاهم و توافق حاصل نمی‌شود. بنابراین اگر انسان در پی زندگی پرآرامش است، لازم است تفاهم و توافق را جدی بگیرد و در پی برقرار ساختن [[روابط]] یک‌سویه نباشد. با عبور از [[خودخواهی]] یک‌سونگری و [[سلطه‌گری]] و گام نهادن در روابطی دوسویه و مبتنی بر مفاهمه و برخاسته از توافق است که شادی جمعی و [[رضایت]] متقابل کسب می‌گردد. و هیچ [[سروری]] چون سرور برخاسته از تفاهم و توافق نیست، چنان‌که در خبری آمده است: {{متن حدیث|مُوَافِقَةُ الزَّوْجَةِ كَمَالُ‏ السُّرُورِ}}<ref>«موافقت و همراهی همسر کمال شادی و سرور است». فقه الرضا، ص۳۵۴؛ بحارالانوار، ج۷۹، ص۳۰۳.</ref>.
تفاهم و توافق در زندگی {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} است. {{متن حدیث|قُرَّةَ‏}} قرار گرفتن و قرار یافتن است، و {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} [[آرامش]] و [[راحتی]] [[چشم]]، یعنی آرامش و راحتی زندگی است؛ زیرا [[انسان]] ناراحت و گرفتار، آرامش چشم ندارد و آرام یافتن چشم نشانه آرامش و راحتی زندگی است. و نیز {{متن حدیث|قُرَّةَ}} کنایه از شادی و [[سرور]] است و گفته‌اند اصل آن از {{عربی|قُرّ}} به معنی خنکی و سرماست، و سرما مقتضی سکون و قرار است، چنان‌که [[گرما]] و حرارت مقتضی [[حرکت]] است. و {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} به معنای خنکی چشم گرفته شده است؛ زیرا [[عرب]] [[معتقد]] بود که [[اشک]] ناشی از سرور و شادی خنک است و اشک ناشی از [[اندوه]] و [[گرفتاری]] گرم است<ref>کتاب العین، ج۳، ص۱۴۵۷؛ صحیح مسلم، ج۱۴، ص۱۹-۲۰؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۳، ص۸۲؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۹۷-۹۹؛ فتح الباری، ج۶، ص۴۴؛ عمدة القاری، ج۵، ص۱۰۰؛ شرح اصول الکافی للمازندرانی، ج۱۰، ص۳۷۹؛ بحارالانوار، ج۶، ص۲۲۷.</ref>. [[زندگی]] مشترک نیازمند {{متن حدیث|قُرَّةَ الْعَيْنِ‏}} است و آن جز در پرتو [[تفاهم و توافق]] حاصل نمی‌شود. بنابراین اگر [[انسان]] در پی زندگی پرآرامش است، لازم است تفاهم و توافق را جدی بگیرد و در پی برقرار ساختن روابط یک‌سویه نباشد. با عبور از [[خودخواهی]] یک‌سونگری و [[سلطه‌گری]] و گام نهادن در روابطی دوسویه و مبتنی بر مفاهمه و برخاسته از توافق است که [[شادی]] جمعی و [[رضایت]] متقابل کسب می‌گردد. و هیچ [[سروری]] چون [[سرور]] برخاسته از تفاهم و توافق نیست، چنان‌که در خبری آمده است: {{متن حدیث|مُوَافِقَةُ الزَّوْجَةِ كَمَالُ‏ السُّرُورِ}}<ref>«موافقت و همراهی همسر کمال شادی و سرور است». فقه الرضا، ص۳۵۴؛ بحارالانوار، ج۷۹، ص۳۰۳.</ref>.


هرچه تفاهم و توافق در زندگی پررنگ‌تر باشد، پیوندها مستحکم‌تر و [[انس]] و [[الفت]] بیش‌تر خواهد بود. از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|الْأُنْسُ فِي ثَلَاثٍ فِي‏ الزَّوْجَةِ الْمُوَافِقَةِ وَ الْوَلَدِ الْبَارِّ وَ الصَّدِيقِ الْمُصَافِي}}<ref>«انس و آرامش در سه چیز است: در همسر موافق و سازگار، و فرزند خوش‌رفتار، و دوست باصفای وفادار». تحف العقول، ص۲۳۵؛ معدن الجواهر، ص۵۰؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۲۳۱.</ref>.
هرچه تفاهم و توافق در زندگی پررنگ‌تر باشد، پیوندها مستحکم‌تر و انس و [[الفت]] بیش‌تر خواهد بود. از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|الْأُنْسُ فِي ثَلَاثٍ فِي‏ الزَّوْجَةِ الْمُوَافِقَةِ وَ الْوَلَدِ الْبَارِّ وَ الصَّدِيقِ الْمُصَافِي}}<ref>«انس و آرامش در سه چیز است: در همسر موافق و سازگار، و فرزند خوش‌رفتار، و دوست باصفای وفادار». تحف العقول، ص۲۳۵؛ معدن الجواهر، ص۵۰؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۲۳۱.</ref>.


اگر در [[زندگی]] مشترک تفاهم و توافق نباشد، پیوسته زندگی گرفتار کشاکش و فقدان [[آرامش]] خواهد بود. از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|‏ خَمْسُ خِصَالٍ مَنْ فَقَدَ وَاحِدَةً مِنْهُنَّ‏ لَمْ‏ يَزَلْ‏ نَاقِصَ‏ الْعَيْشِ‏ زَائِلَ الْعَقْلِ مَشْغُولَ الْقَلْبِ فَأَوَّلُهَا صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ الثَّانِيَةُ الْأَمْنُ وَ الثَّالِثَةُ السَّعَةُ فِي الرِّزْقِ وَ الرَّابِعَةُ الْأَنِيسُ الْمُوَافِقُ قُلْتُ وَ مَا الْأَنِيسُ الْمُوَافِقُ قَالَ الزَّوْجَةُ الصَّالِحَةُ وَ الْوَلَدُ الصَّالِحُ وَ الْخَلِيطُ الصَّالِحُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِيَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ الدَّعَةُ}}<ref>«پنج چیز است که هرکس یکی از آنها را نداشته باشد، پیوسته زندگی‌اش تیره و عقلش آشفته و دلش گرفتار باشد: نخستین آنها تندرستی است، دوم امنیت است، و سوم گشادگی در روزی است، و چهارم همدم موافق است. راوی گوید، گفتم: همدم موافق کیست؟ فرمود: همسر صالح، و فرزند صالح، و دوست صالح. و پنجمین چیز که اینها را پوشش می‌دهد عبارت است از: آسایش». الخصال، ج۱، ص۲۸۴؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۸۶، ج۷۹، ص۳۰۰، ج۸۱، ص۱۷۱. و از امام سجاد {{ع}}: مکارم الاخلاق، ص۱۹۹.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۲۷۱-۲۷۶.</ref>
اگر در زندگی مشترک تفاهم و توافق نباشد، پیوسته زندگی گرفتار کشاکش و فقدان [[آرامش]] خواهد بود. از امام صادق{{ع}} روایت شده است که فرمود: {{متن حدیث|‏ خَمْسُ خِصَالٍ مَنْ فَقَدَ وَاحِدَةً مِنْهُنَّ‏ لَمْ‏ يَزَلْ‏ نَاقِصَ‏ الْعَيْشِ‏ زَائِلَ الْعَقْلِ مَشْغُولَ الْقَلْبِ فَأَوَّلُهَا صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ الثَّانِيَةُ الْأَمْنُ وَ الثَّالِثَةُ السَّعَةُ فِي الرِّزْقِ وَ الرَّابِعَةُ الْأَنِيسُ الْمُوَافِقُ قُلْتُ وَ مَا الْأَنِيسُ الْمُوَافِقُ قَالَ الزَّوْجَةُ الصَّالِحَةُ وَ الْوَلَدُ الصَّالِحُ وَ الْخَلِيطُ الصَّالِحُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِيَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ الدَّعَةُ}}<ref>«پنج چیز است که هرکس یکی از آنها را نداشته باشد، پیوسته زندگی‌اش تیره و عقلش آشفته و دلش گرفتار باشد: نخستین آنها تندرستی است، دوم امنیت است، و سوم گشادگی در روزی است، و چهارم همدم موافق است. راوی گوید، گفتم: همدم موافق کیست؟ فرمود: همسر صالح، و فرزند صالح، و دوست صالح. و پنجمین چیز که اینها را پوشش می‌دهد عبارت است از: آسایش». الخصال، ج۱، ص۲۸۴؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۸۶، ج۷۹، ص۳۰۰، ج۸۱، ص۱۷۱. و از امام سجاد{{ع}}: مکارم الاخلاق، ص۱۹۹.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص۲۷۱-۲۷۶.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==

نسخهٔ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۳

مقدمه

مدارا و سازگاری در زندگی خانوادگی به مفهوم نرمش‌پذیری، عدم سرسختی و انعطاف‌پذیری از قواعد مهم و اساسی است که بدون آن زندگی پیوسته در کشاکش و اصطکاک طی خواهد شد. زندگی خانوادگی ملازم مجموعه‌ای سازگاری‌هاست و دو فرد که با دو فرهنگ و دوگونه عادات و سلوک در کنار هم قرار می‌گیرند لازم است با مدارا و سازگاری مناسب تغییرات پیش‌آمده را پذیرا شوند و در برابر خواسته‌ها و انتظارات معقول و حقوق یکدیگر سرسختی نشان ندهند و هنگام بروز مشکلات با انعطاف‌های خردمندانه زندگی را پرآرامش و بانشاط سازند و اجازه ندهند که خشک‌سری و بی‌انعطافی زندگی خانوادگی را از سلامتی و همدلی و همراهی بیرون برد.

قرآن کریم سازگاری را تا آنجا ضروری معرفی کرده که حتی اگر به سبب برخی امور میان زن و شوهر ناخواهی و بی‌میلی پیش آید، با مدارا و سازگاری مناسب آن را از سر بگذرانند و با بروز این امور نظام خانواده را آسیب نزنند و سرسختانه رفتار نکنند: ﴿فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا[۱].

این آیه گذشته از آن‌که بیانگر واقعیتی در زندگی خانوادگی است و اینکه زندگی مشترک می‌تواند دستخوش مشکلاتی شود و لازم است آن مشکلات با مدارا و سازگاری حل گردد، نویدی اساسی داده است که در پی این مدارا و سازگاری، نعمت‌ها و برکت‌هایی برای چنین کسان از جانب خداست.

قرآن می‌آموزد که اگر مردان از همسران خود رضایت کامل نداشته باشند و به سبب اموری، ناخوشایندی و ناخواهی در آنان پیش‌آمد، به سوی جدایی میل نکنند و بدرفتاری ننمایند، بلکه مدارا و سازگاری پیش گیرند تا روابط اصلاح شود و برکات خدا شاملشان گردد؛ به ویژه آنکه بسیاری از مشکلات و اختلافات، معلول بد فهمیدن‌ها و سوءظن‌های بی‌دلیل، و حب و بغض‌های بی‌جهت است و قضاوت‌هایی که در این شرایط صورت می‌گیرد، غالباً نادرست می‌باشد، به‌گونه‌ای که خوبی‌ها در نظرشان بدی و بدی‌ها در دیده‌شان خوبی جلوه می‌کند، و آنچه نجات‌بخش و راهگشاست مدارا و سازگاری است که در پرتو آن با گذشت زمان حقایق آشکار می‌شود و روابط به سوی سلامت مجرا می‌یابد[۲].

این انتظار که زندگی خانوادگی، خالی از اختلاف‌نظر و سلیقه، و به دور از مشکل و گرفتاری باشد، انتظاری خلاف واقع است، و آن‌چه مهم است رویارویی صحیح با اختلافات و مشکلات است، و از قواعد مهم برای این رویارویی و دامن نزدن به اختلافات و مشکلات و کاستن آنها و زدودنشان، مدارا و سازگاری است که این‌گونه رفتار کردن زمینه‌ساز خوشبختی خانوادگی است، چنان‌که در حدیث نبوی آمده است: «أَرْبَعَةٌ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْخُلَطَاءُ الصَّالِحُونَ‏ وَ الْوَلَدُ الْبَارُّ وَ الْمَرْأَةُ الْمُؤَاتِيَةُ وَ أَنْ تَكُونَ مَعِيشَتُهُ فِي بَلَدِهِ»[۳].

همین معنا در حدیث امام صادق(ع) چنین آمده است: «ثَلَاثَةٌ هِيَ مِنَ السَّعَادَةِ الزَّوْجَةُ الْمُؤَاتِيَةُ وَ الْوَلَدُ الْبَارُّ وَ الرِّزْقُ‏ يُرْزَقُ‏ مَعِيشَةً يَغْدُو عَلَى صَلَاحِهَا وَ يَرُوحُ عَلَى عِيَالِهِ»[۴].

هرچه مدارا و سازگاری خردمندانه زن و مرد پررنگ‌تر باشد، خیر و برکت زندگی خانوادگی بیش‌تر خواهد بود، که مدارا و سازگاری خود از سنخ خیر و برکت است و مایه آن؛ و ازاین‌روست که بهترین همسران آنانند که اهل مدارا و سازگاری‌اند و شیرینی و لطافت زندگی خانوادگی را با اندک ملایمت و اختلاف به تلخی و درگیری نمی‌کشانند، و با بروز مشکلات، آن را با مدارا به سمت اصلاح پیش می‌برند. پیامبر اکرم(ص) در توصیفی درباره زنان فرمود: «خَيْرُ نِسَائِكُمُ الْوَدُودُ الْوَلُودُ الْمَوَاتِيَةُ الْمُوَاسِيَةُ إِذَا اتَّقَيْنَ اللَّهَ؛ وَشَرُّ نِسَائِكُمُ الْمُتَبَرِّجَاتُ الْمُتَخَيِلَّاتُ»[۵].

مدارا و سازگاری در زندگی خانوادگی منشأ گشایش و آسایش است، چنان‌که در بیان امیر مؤمنان علی(ع) آمده است: «الزَّوْجَةُ الْمُوَافِقَةُ إِحْدَى‏ الرَّاحَتَيْنِ‏»[۶].

اگر زن و مرد بنای روابط خود را بر مدارا و سازگاری بگذارند و این آمادگی را در خود فراهم کنند که در جهت اهداف مجموعه از خودمحوری بگذرند، و اسیر لجاجت و اصرارهای بی‌معنا نگردند، خانواده رنگ آرامش می‌یابد و تنش‌های ناشی از عدم سازگاری رفع می‌شود؛ و اگر بنای روابط بر مدارا و سازگاری نباشد، منظومه خانواده مدام در کش و قوس، و اضطراب و لرزش به سر خواهد برد. شاید به همین دلیل باشد که یکی از ملاک‌های تعیین بهترین همسر و بدترین همسر، چه زن و چه مرد، همین مدارا و سازگاری معرفی شده است، چنان‌که در حدیث نبوی آمده است: «خَيْرُ نِسَائِكُمْ‏ الْوَدُودُ الْوَلُودُ الْمُؤَاتِيَةُ وَ شَرُّهَا اللَّجُوجُ»[۷] و در حدیث علوی آمده است: «شَرُّ الزَّوْجَاتِ‏ مَنْ‏ لَا تُؤَاتِي‏»[۸].

و نیز از حضرت رضا(ع) روایت شده است که امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: بهترین زنانتان پنج ویژگی دارد. گفته شد: ای امیرمؤمنان، آن پنج ویژگی چیست؟ فرمود: آرام بودن و ملایم بودن و سازگار بودن و زنی که هرگاه موجبات خشم همسرش را فراهم کند خواب در چشمش نرود تا همسرش از او خشنود گردد، و زنی که چون همسرش به سفر رود خود را در غیاب او حفظ نماید؛ و چنین زنی کارگزاری از کارگزاران خداوند است، و کارگزار خدا ناامید نمی‌شود.[۹].

این‌گونه مدارا و سازگاری لازمه زندگی مشترک است و هم زن و هم مرد لازم است بر این مدار رفتار کنند که سلامت و صفای زندگی در پرتو آن جلوه‌گر می‌شود، چنان‌که در آموزه‌های پیشوایان دین بدان توجه شده است. پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «مُدَارَاةُ النَّاسِ‏ نِصْفُ‏ الْإِيمَانِ‏ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ»[۱۰] و از امیر مؤمنان علی(ع) فرموده است: «سَلَامَةُ الدِّينِ‏ وَ الدُّنْيَا فِي‏ مُدَارَاةِ النَّاسِ‏»[۱۱].

برای اینکه دو همسر به تعاملی مطلوب دست یابند، لازم است بیش‌ترین مدارا و سازگاری را با یکدیگر داشته باشند، و از هرگونه ناسازواری باهم پرهیز نمایند. برخی همسران نسبت به یکدیگر سرسخت و ناهموار و انعطاف‌ناپذیر، و نسبت به اقوام و خویشان خود رام و هموار و انعطاف‌پذیرند، و تحت تأثیر مراکز بیرون از کانون خانواده قرار دارند که این امر موجب اختلاف درون خانواده و آسیب‌های جدی به روابط خانوادگی می‌شود. پیامبر اکرم(ص) چنین همسرانی را بدترین شریکان زندگی معرفی کرده است. جابر بن عبد الله انصاری گفته است از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ‏ بِشِرَارِ نِسَائِكُمْ‏».[۱۲]. گفتند: چرا، ای رسول خدا. فرمود: «إِنَّ مِنْ شَرِّ نِسَائِكُمُ الذَّلِيلَةَ فِي‏ أَهْلِهَا الْعَزِيزَةَ مَعَ‏ بَعْلِهَا»[۱۳]. همچنین روایت شده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «شِرَارُ نِسَائِكُمُ... اللَّجُوجَةُ الْعَاصِيَةُ الذَّلِيلَةُ فِي‏ قَوْمِهَا الْعَزِيزَةُ فِي نَفْسِهَا الْحَصَانُ عَلَى زَوْجِهَا الْهَلُوكُ عَلَى غَيْرِهِ»[۱۴].

رسول خدا(ص) مکرر پیروان خود را به مدارا و سازگاری، و دوری از آسیب زدن به این رکن رکین خانوادگی فرامی‌خواند، چنان‌که در ضمن خطبه‌ای مهم فرمود: «مَنْ‏ كَانَتْ‏ لَهُ‏ امْرَأَةٌ لَمْ‏ تُوَافِقْهُ‏ وَ لَمْ تَصْبِرْ عَلَى مَا رَزَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ شَقَتْ عَلَيْهِ وَ حَمَّلَتْهُ مَا لَمْ يَقْدِرْ عَلَيْهِ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهَا حَسَنَةً تَتَّقِي بِهَا حَرَّ النَّارِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهَا مَا دَامَتْ كَذَلِكَ»[۱۵].

و نیز فرمود: «أَلَا وَ أَيُّمَا امْرَأَةٍ لَمْ‏ تَرْفُقْ‏ بِزَوْجِهَا وَ حَمَلَتْهُ عَلَى مَا لَا يَقْدِرُ عَلَيْهِ وَ مَا لَا يُطِيقُ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهَا حَسَنَةً وَ تَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ عَلَيْهَا غَضْبَانُ»[۱۶].

زندگی خانوادگی جز با مدارا و سازگاری متقابل زن و مرد به درستی تداوم نمی‌یابد و لازم است دو همسر از اموری که این مدارا و سازگاری را آسیب می‌زند، می‌کاهد و زایل می‌سازد به شدت بپرهیزند و اسباب بقادهنده و افزاینده آن را به غفلت نسپارند و در روند زندگی به خوبی به کار گیرند[۱۷].

تفاهم و توافق در زندگی خانوادگی

قرار گرفتن زن و مرد در یک منظومه به نام خانواده و سیر آنان به سوی اهدافخانواده، جز با تفاهم و توافق به درستی میسر نیست. مراد از تفاهم و توافق درک و فهم مشترک و متقابل و نیز هم‌فکری و همسویی در امور مشترک و گام زدن در مسیر مورد توافق است. قرآن کریم با بیانی لطیف این حقیقت را در زندگی مشترک روشن کرده است: ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۱۸].

قرآن کریم در موضوع شیر دادن نوزادان لطایفی را مطرح کرده است که در روابط خانوادگی راهگشاست. حق شیر دادن در دو سال شیرخوارگی از آن مادران است و مدت شیر دادن طفل لازم نیست حتما دو سال باشد و دو سال برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را کامل نماید و مادران حق دارند با توجه به وضع طفل و رعایت سلامت او و دیگر ملاحظات خانوادگی این مدت را کاهش دهند، ولی این امر باید با صلاحدید و هم‌فکری و توافق پدر و مادر صورت بگیرد. گرچه مادر مجبور نیست نوزاد را شیر دهد و بنابراین هر وقت بخواهد می‌تواند از آن خودداری کند، ولی بهتر است که در جهت رشد و سلامت کودک و مصالح آتی او از برخی خواسته‌های خود بگذرد و با تفاهم و توافق با همسر به تصمیمی مناسب برسند و قرآن کریم با تعابیر “تراضی” و “تشاور” یعنی یکدیگر را راضی نگه داشتن و باهم مشورت کردن راه مناسب را نشان داده است[۱۹]. و نه تنها در این مورد راه مناسب برای زندگی توأم با همدلی، همفکری، همراهی و خشنودی را نشان داده است بلکه در واقع بنایی اساسی را برای زندگی مشترک معرفی کرده است؛ و آن اینکه زندگی مشترک باید براساس تفاهم و توافق راه برده شود.

اگر در زندگی مشترک تفاهم و توافق به‌عنوان یک قاعده در تصمیم‌گیری و اداره و پیشبرد امور پذیرفته شود، روابط خانوادگی به درستی تنظیم می‌گردد و بسیاری از بدفهمی‌ها و اختلاف‌ها رفع می‌شود. زن و مرد در زندگی مشترک لازم است در یک مسیر گام بردارند، و در عین حفظ شخصیت مستقل خود در یک جهت حرکت کنند، وگرنه پیوسته زندگی مشترک را به اصطکاک و درگیری می‌کشانند و به‌جای پیشرفت، درجا می‌زنند، و به جای حرکت مثبت گرفتار سکون منفی می‌گردند.

البته تفاهم و توافق به معنای نفی شخصیت یکی در برابر دیگری، و هضم شدن یکی در دیگری نیست و اعضای خانواده می‌توانند در عین داشتن شخصیت مستقل و اندیشه و نظر خویش در اهداف و جهت‌گیری‌ها و مسیر زندگی اهل تفاهم و توافق باشند. تفاهم و توافق در زندگی خانوادگی درک متقابل و هم‌فکری و همسویی در امور مشترک است نه نفی یکدیگر و نادیده گرفتن علایق و سلایق گوناگون. این انتظار که همه افراد خانواده در یک مسأله دارای یک نظر و سلیقه باشند و در همه چیز یک فهم و عقیده معنا یابد، انتظاری غیر واقعی است. بلکه آنچه مهم است و قاعده‌ای اساسی در زندگی خانوادگی است تفاهم و توافق در معنایی است که اشاره شد. چنین تفاهم و توافقی مایه آرامش خانواده و پیشرفت آن در جهت اهداف مجموعه است.

در داستان بِلَوْهَرْ و یوذاسَف[۲۰] آمده است که شاهزاده (یوذاسَف) از حکیم (بِلَوْهَرْ) درباره بهترین‌ها و برترین‌ها پرسش کرد و از جمله پرسید: «أَيُّ‏ شَيْ‏ءٍ مِنَ‏ الدُّنْيَا أَقَرُّ لِلْعَيْنِ‏؟».[۲۱].

و حکیم پاسخ داد: «الْوَلَدُ الْأَدِيبُ وَ الزَّوْجَةُ الْمُوَافِقَةُ الْمُؤَاتِيَةُ الْمُعِينَةُ عَلَى أَمْرِ الْآخِرَةِ»[۲۲]. زندگی خانوادگی فارغ از تفاهم و توافق از آرامش و شادی واقعی، بی‌بهره است.

تفاهم و توافق در زندگی «قُرَّةَ الْعَيْنِ‏» است. «قُرَّةَ‏» قرار گرفتن و قرار یافتن است، و «قُرَّةَ الْعَيْنِ‏» آرامش و راحتی چشم، یعنی آرامش و راحتی زندگی است؛ زیرا انسان ناراحت و گرفتار، آرامش چشم ندارد و آرام یافتن چشم نشانه آرامش و راحتی زندگی است. و نیز «قُرَّةَ» کنایه از شادی و سرور است و گفته‌اند اصل آن از قُرّ به معنی خنکی و سرماست، و سرما مقتضی سکون و قرار است، چنان‌که گرما و حرارت مقتضی حرکت است. و «قُرَّةَ الْعَيْنِ‏» به معنای خنکی چشم گرفته شده است؛ زیرا عرب معتقد بود که اشک ناشی از سرور و شادی خنک است و اشک ناشی از اندوه و گرفتاری گرم است[۲۳]. زندگی مشترک نیازمند «قُرَّةَ الْعَيْنِ‏» است و آن جز در پرتو تفاهم و توافق حاصل نمی‌شود. بنابراین اگر انسان در پی زندگی پرآرامش است، لازم است تفاهم و توافق را جدی بگیرد و در پی برقرار ساختن روابط یک‌سویه نباشد. با عبور از خودخواهی یک‌سونگری و سلطه‌گری و گام نهادن در روابطی دوسویه و مبتنی بر مفاهمه و برخاسته از توافق است که شادی جمعی و رضایت متقابل کسب می‌گردد. و هیچ سروری چون سرور برخاسته از تفاهم و توافق نیست، چنان‌که در خبری آمده است: «مُوَافِقَةُ الزَّوْجَةِ كَمَالُ‏ السُّرُورِ»[۲۴].

هرچه تفاهم و توافق در زندگی پررنگ‌تر باشد، پیوندها مستحکم‌تر و انس و الفت بیش‌تر خواهد بود. از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: «الْأُنْسُ فِي ثَلَاثٍ فِي‏ الزَّوْجَةِ الْمُوَافِقَةِ وَ الْوَلَدِ الْبَارِّ وَ الصَّدِيقِ الْمُصَافِي»[۲۵].

اگر در زندگی مشترک تفاهم و توافق نباشد، پیوسته زندگی گرفتار کشاکش و فقدان آرامش خواهد بود. از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: «‏ خَمْسُ خِصَالٍ مَنْ فَقَدَ وَاحِدَةً مِنْهُنَّ‏ لَمْ‏ يَزَلْ‏ نَاقِصَ‏ الْعَيْشِ‏ زَائِلَ الْعَقْلِ مَشْغُولَ الْقَلْبِ فَأَوَّلُهَا صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ الثَّانِيَةُ الْأَمْنُ وَ الثَّالِثَةُ السَّعَةُ فِي الرِّزْقِ وَ الرَّابِعَةُ الْأَنِيسُ الْمُوَافِقُ قُلْتُ وَ مَا الْأَنِيسُ الْمُوَافِقُ قَالَ الزَّوْجَةُ الصَّالِحَةُ وَ الْوَلَدُ الصَّالِحُ وَ الْخَلِيطُ الصَّالِحُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِيَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ الدَّعَةُ»[۲۶].[۲۷]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «(بدانید) بسا چیزی را ناپسند می‌دارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است» سوره نساء، آیه ۱۹.
  2. تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۲۰-۳۲۱.
  3. «چهار چیز از خوشبختی انسان است: همنشینان شایسته، فرزند نیکوکار، زن سازگار، و اینکه محل کسب او در شهر خودش باشد». نوادر الراوندی، ص۱۱۰؛ میزان الحکمة، ج۵، ص۳۰۱.
  4. «سه چیز از خوشبختی است: همسر سازگار، فرزند نیکوکار، و کار و کسبی که روز در پی ساماندهی آن رود و شب نزد خانواده‌اش برگردد». امالی الطوسی، ص۳۰۳ [«وَ الرَّجُلُ‏ يُرْزَقُ‏» و «يَرُوحُ‏ إِلَى‏ عِيَالِهِ‏» آمده است]؛ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۵، ج۱۰۴، ص۱۰۳؛ میزان الحکمة، ج۵، ص۳۰۲. و قریب به همین: الکافی، ج۵، ص۲۵۸؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۲۳۶؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۱۸۰.
  5. «بهترین زنانتان، زن همسردوست زاینده و سازگار و همراه است، که پروای الهی داشته باشد؛ و بدترین زنانتان، زن خودنمای متکبر است». السنن الکبری، ج۷، ص۸۲؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۳۰؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۲۹۷.
  6. «همسر سازگار یکی از دو آسایش است». مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۷۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۵۶.
  7. «بهترین زنانتان، زن همسردوست زاینده و سازگار است، و بدترین زنانتان، زن لجوج است». مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۶۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۳۸.
  8. «بدترین همسران آن‌کس است که سازگاری نمی‌نماید». مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۷۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۵۶.
  9. «‏خَيْرُ نِسَائِكُمُ‏ الْخَمْسُ‏ قِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا الْخَمْسُ قَالَ الْهَيِّنَةُ اللَّيِّنَةُ الْمُؤَاتِيَةُ الَّتِي إِذَا غَضِبَ زَوْجُهَا لَمْ تَكْتَحِلْ بِغُمْضٍ حَتَّى يَرْضَى وَ إِذَا غَابَ عَنْهَا زَوْجُهَا حَفِظَتْهُ فِي غَيْبَتِهِ فَتِلْكَ عَامِلٌ مِنْ عُمَّالِ اللَّهِ وَ عَامِلُ اللَّهِ لَا يَخِيبُ»؛ الکافی، ج۵، ص۳۲۵؛ امالی الطوسی، ص۳۷۰؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۵؛ بحار الانوار، ج۱۰۳، ص۲۳۱؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۳۸.
  10. «مدارا کردن با مردم نصف ایمان است، و نرمی و مهربانی کردن با آنان نصف زندگی است». الکافی، ج۲، ص۱۱۷؛ تحف العقول، ص۲۹؛ وسائل الشیعة، ج۸، ص۵۴۰؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۴۴۰؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۵، ص۵۶۰.
  11. «سلامت دین و دنیا، در مدارا کردن با مردم است». شرح غررالحکم، ج۴، ص۱۴۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸۵.
  12. .آیا شما را از بدترین زنانتان آگاه نکنم؟
  13. «از جمله بدترین زنانتان کسی است که نسبت به خاندانش رام و نسبت به شوهرش ناسازگار است». الکافی، ج۵، ص۳۲۵؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۱؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۰۰؛ روضة الواعظین، ص۴۱۰؛ مکارم الاخلاق، ص۲۰۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۸؛ بحار الانوار، ج۱۰۳، ص۲۳۵.
  14. «بدترین زنانتان زنی است که لجوج و نافرمان باشد، نسبت به خاندان خود رام، و شخصی سرسخت باشد، ناسازگار نسبت به شوهرش و بردبار نسبت به دیگران باشد». الکافی، ج۵، ص۳۲۶؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۹.
  15. «هرکس زنی داشته باشد که با او ناسازگاری کند و به آن‌چه خدای متعال روزی مرد کرده است خشنود و قانع نباشد و بر شوهر خود سخت گیرد و آنچه را در توان او نیست بر وی تحمیل کند، خداوند از آن زن، کار نیکی که نگهدار او از آتش باشد نپذیرد، و تا زمانی که بر این خوی و خصلت است خداوند بر او خشمگین باشد». ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۳۳۶؛ بحار الانوار، ج۷۶، ص۳۶۷؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۲۵۵.
  16. «بدانید هر زنی که با شوهرش مدارا نداشته باشد و آنچه را در توان او نیست و قادر به انجام دادن آن نیست بر وی تحمیل کند، خداوند از آن زن کار نیکی نپذیرد، و او خداوند را در حالی دیدار کند که خداوند بر او خشمگین باشد». امالی الصدوق، ص۳۵۰؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۶؛ مکارم الاخلاق، ص۲۱۴؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۵۴؛ بحارالانوار، ج۷۶، ص۳۳۵، ج۱۰۳، ص۲۴۴؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۳۲۱.
  17. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص۲۹۳-۲۹۹.
  18. «و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر می‌دهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
  19. تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۳۲، ۱۳۴.
  20. بِلَوْهَرْ و یوذاسَف (یا برلئام و یوزاف، و برلعام و یواصاف/بوذاسَف/بوداسف/یوداسپ) روایتی از زندگی بودا به زبان سانسکریت است که در آن بلوهر زاهد، وی را با حقایق زندگی آشنا می‌کند. این روایت به بسیاری از زبان‌ها ترجمه و در اغلب کشورها منتشر شده است. ظاهراً نخستین ترجمه آن به زبان خُتَنی، و سپس به زبان‌های سغدی و پارتی بوده است. احتمالا ترجمه پهلوی این داستان از سانسکریت، در دوره انوشیروان (سده ششم میلادی) انجام گرفته و مترجم یا نگارنده آن برزویه طبیب بوده است. با اینکه تحریر پهلوی آن در دست نیست، بیش‌تر ترجمه‌های بعدی، مستقیم و غیر مستقیم، از آن گرفته شده است. شیخ صدوق در کمال الدین از ابو علی احمد بن حسن قطان رازی شیعی، استاد خود، و او از حسن بن علی سکری، و او از محمد بن زکریا غلابی بصری این داستان را روایت کرده است. به موجب روایت شیخ صدوق، پادشاهی عیاش و شهوت‌پرست در هندوستان فرمانروایی می‌کرد که همه فرزندان او دختر بودند. پس از سال‌ها صاحب پسری شد به نام یوذاسف که در حسن و جمال بی‌مانند بود. دانشمندی پیشگویی کرد که وی پیشوای اهل دین خواهد شد. اما پدرش که با دین‌باوران مخالف بود، کوشید تا وی سخنی از عبادت و دین و جهان دیگر نشنود و با بیماری و پیری و مرگ روبه‌رو نشود تا به دین و دینداران نگرود. ازاین‌رو شهری را از برای یوذاسف خالی کرد و او را با جمعی از خدمتگزاران در آن شهر جای داد. ولی او علی‌رغم خواست پدر، از حصاری که گردش کشیده بودند، بیرون آمد و از آمیختگی زندگی با رنج‌ها و ناپایداری آن آگاه شد. سرانجام پارسایی خردمند به نام بلوهر، او را به آیین خود جذب کرد و او پنهان از پدر و به راهنمایی و تعلیم فرشتگان، از تاج و تخت چشم پوشید و سفری دور و دراز در پیش گرفت تا به صحرایی رسید و چون میوه درخت عظیمی را چشید، از تمامی میوه‌ها شیرین‌تر یافت و درخت را نشانه‌ای از بشارت نبوت دانست. خداوند احوال عالم ارواح، عالم ابدان، قیامت و احوال امور آینده را بر او ظاهر گرداند. سپس به دعوت و هدایت مردم پرداخت و به این منظور سفرهای بسیار کرد و در لحظات پایانی زندگی نیز یکی از شاگردان نزدیک خود به نام یابد را به دل نبستن به زندگی مادی و ملازمت حق برانگیخت. (کمال الدین، ج۲، ص۵۷۷-۶۳۸؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۸۳-۴۴۴). این مطالب، با اندک تفاوتی، با اتکا به منابع دست اول بودایی، در کتاب‌های معاصران سده اخیر یافت می‌شود. اکبر ثبوت، مدخل «بِلَوْهَرْ و یوذاسَف»، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، ج۴، ۱۳۷۷ ش. ص۱۶۸-۱۷۰.
  21. «چه چیز دنیا بیش از همه مایه آرامش و روشنی چشم است؟».
  22. «فرزند تربیت‌یافته و همسر موافق و سازگار و یاور بر کار آخرت». کمال الدین، ج۲، ص۶۱۷؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۴۲۳.
  23. کتاب العین، ج۳، ص۱۴۵۷؛ صحیح مسلم، ج۱۴، ص۱۹-۲۰؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۳، ص۸۲؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۹۷-۹۹؛ فتح الباری، ج۶، ص۴۴؛ عمدة القاری، ج۵، ص۱۰۰؛ شرح اصول الکافی للمازندرانی، ج۱۰، ص۳۷۹؛ بحارالانوار، ج۶، ص۲۲۷.
  24. «موافقت و همراهی همسر کمال شادی و سرور است». فقه الرضا، ص۳۵۴؛ بحارالانوار، ج۷۹، ص۳۰۳.
  25. «انس و آرامش در سه چیز است: در همسر موافق و سازگار، و فرزند خوش‌رفتار، و دوست باصفای وفادار». تحف العقول، ص۲۳۵؛ معدن الجواهر، ص۵۰؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۲۳۱.
  26. «پنج چیز است که هرکس یکی از آنها را نداشته باشد، پیوسته زندگی‌اش تیره و عقلش آشفته و دلش گرفتار باشد: نخستین آنها تندرستی است، دوم امنیت است، و سوم گشادگی در روزی است، و چهارم همدم موافق است. راوی گوید، گفتم: همدم موافق کیست؟ فرمود: همسر صالح، و فرزند صالح، و دوست صالح. و پنجمین چیز که اینها را پوشش می‌دهد عبارت است از: آسایش». الخصال، ج۱، ص۲۸۴؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۸۶، ج۷۹، ص۳۰۰، ج۸۱، ص۱۷۱. و از امام سجاد(ع): مکارم الاخلاق، ص۱۹۹.
  27. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۴ ص۲۷۱-۲۷۶.