میراث امام کاظم: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امام کاظم | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==میراث علمی امام کاظم{{ع}}== پس از شهادت امام جعفر صادق{{ع}} دانشگاه او به امام موسی بن جعفر{{ع}} رسید. علیرغم شرایط سخت و دگرگونی اوضاع، این دانشگاه...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
#کتاب الحشر و المعاد و الآداب و [[السنن]]. | #کتاب الحشر و المعاد و الآداب و [[السنن]]. | ||
تنوع علومی که از [[حضرت کاظم]]{{ع}} در بالا نام برده شد، خود دلیلی بر «[[دائرة المعارف]]» بودن این [[میراث]] است. از دیگر سو [[تکامل]] روند [[علمی]] که [[اهل بیت]]{{عم}} پایهگذار آن بوده و در راه [[استحکام]] بخشیدن اساس و برافراشتن نشانههای آن کوشیدهاند و برای به ثمر نشاندن آن و تأکید بر به ظهور رساندن نقش دگرگونساز آن در [[جامعه اسلامی]] بهطور عام و در [[جماعت صالحان]] به طور خاص در تکاپو بودند، به ما مینمایاند. | تنوع علومی که از [[حضرت کاظم]]{{ع}} در بالا نام برده شد، خود دلیلی بر «[[دائرة المعارف]]» بودن این [[میراث]] است. از دیگر سو [[تکامل]] روند [[علمی]] که [[اهل بیت]]{{عم}} پایهگذار آن بوده و در راه [[استحکام]] بخشیدن اساس و برافراشتن نشانههای آن کوشیدهاند و برای به ثمر نشاندن آن و تأکید بر به ظهور رساندن نقش دگرگونساز آن در [[جامعه اسلامی]] بهطور عام و در [[جماعت صالحان]] به طور خاص در تکاپو بودند، به ما مینمایاند. | ||
==[[توحید]] و اساس [[تدبیر]] و برنامه خداوندی== | |||
#از «[[محمد بن ابی عمیر]]» نقل شده است که گفت: «بر مولایم [[موسی بن جعفر]]{{ع}} وارد شدم و به او گفتم: ای فرزند [[رسول خدا]] علم توحید را به من بیاموز. [[امام]]{{ع}} فرمود: ای [[ابو احمد]]، از آنچه که [[خداوند]] در کتاب خود درباره توحید فرموده، [[تجاوز]] مکن که هلاک میشوی. حال که میخواهی [[دانش]] توحید را فراگیری پس بدان که [[خداوند متعال]] یکی، یگانه و [[بینیاز]] است. نه زاده است تا [[ارث]] گذارد و نه زاده شده تا [[شریک]] داشته باشد. [[همسر]] و فرزند و شریکی نگزیده است. همو زندهای است که هرگز نمیرد، [[توانایی]] است که [[ناتوان]] نشود، [[پیروزی]] است که مغلوب نگردد، [[بردباری]] است که [[شتاب]] نکند، جاودانهای است که نابود نشود، ماندگاری است که فنا نپذیرد، ثابت و پایایی است که زوال نگیرد، [[بینیازی]] است که [[فقیر]] نگردد، عزیزی است که [[خوار]] نشود، عالمی است که [[نادانی]] بدو راه نیابد، [[دادگری]] است که [[ستم]] روا ندارد، بخشندهای است که [[بخل]] نورزد، خردها به کنه معرفت او نرسند و تصورات او را در نیابند، چیزی او را احاطه نکرده، جایی او را در خود ندارد، دیدگان، او را نمییابند و اوست که دیدگان را درمییابد و او لطیف [[آگاه]] است و چیزی همانند او نیست و اوست که شنوا و بیناست. آنگاه [[امام کاظم]]{{ع}} این [[آیه]] را [[تلاوت]] فرمود: «هیچ گفت و گوی محرمانهای میان سه تن نیست، مگر اینکه او چهارمین آنهاست، و نه میان [[پنج تن]] مگر اینکه او ششمین آنهاست، و نه کمتر از این عدد و نه بیشتر، مگر اینکه هرکجا باشند او با آنهاست» سپس فرمود: و او اوّلی است که چیزی پیش از او نبوده و آخری است که چیزی پس از او نخواهد بود. او قدیم و ازلی است و هرچه غیر او مخلوق و حادث است. حضرتش از توصیف و صفات [[خلق]] بالاتر و بسی والاتر است.<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا أَحْمَدَ، لَا تَتَجَاوَزْ فِي التَّوْحِيدِ مَا ذَكَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ فِي كِتَابِهِ فَتَهْلِكَ. وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى وَاحِدٌ، أَحَدٌ، صَمَدٌ، لَمْ يَلِدْ فَيُورَثَ، وَ لَمْ يُولَدْ فَيُشَارَكَ، وَ لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً وَ لَا شَرِيكاً، وَ أَنَّهُ الْحَيُّ الَّذِي لا يَمُوتُ، وَ الْقَادِرُ الَّذِي لَا يَعْجِزُ، وَ الْقَاهِرُ الَّذِي لَا يُغْلَبُ، وَ الْحَلِيمُ الَّذِي لَا يَعْجَلُ، وَ الدَّائِمُ الَّذِي لَا يَبِيدُ، وَ الْبَاقِي الَّذِي لَا يَفْنَى، وَ الثَّابِتُ الَّذِي لَا يَزُولُ، وَ الْغَنِيُّ الَّذِي لَا يَفْتَقِرُ، وَ الْعَزِيزُ الَّذِي لَا يَذِلُّ، وَ الْعَالِمُ الَّذِي لَا يَجْهَلُ، وَ الْعَدْلُ الَّذِي لَا يَجُورُ، وَ الْجَوَادُ الَّذِي لَا يَبْخَلُ، وَ أَنَّهُ لَا تُقَدِّرُهُ الْعُقُولُ وَ لَا تَقَعُ عَلَيْهِ الْأَوْهَامُ، وَ لَا تُحِيطُ بِهِ الْأَقْطَارُ، وَ لَا يَحْوِيهِ مَكَانٌ، وَ لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ، وَ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ. {{متن قرآن|مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا}} وَ هُوَ الْأَوَّلُ الَّذِي لَا شَيْءَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرُ الَّذِي لَا شَيْءَ بَعْدَهُ، وَ هُوَ الْقَدِيمُ وَ مَا سِوَاهُ مَخْلُوقٌ مُحْدَثٌ، تَعَالَى عَنْ صِفَاتِ الْمَخْلُوقِينَ عُلُوّاً كَبِيراً}}؛ [[بحار الانوار]]، ج۷۵، ص۲۹۶- ۳۱۹؛ [[التوحید]]، ص۸۶.</ref>. | |||
#از «[[زکریا بن عمران]]» از [[ابو الحسن]]، [[موسی بن جعفر]]{{ع}} نقل شده است که فرمود: وجود هرآنچه که در [[آسمانها]] و در [[زمین]] است به هفت چیز بستگی دارد: [[قضا]]، قدر، [[اراده]]، [[مشیت]]، کتاب، [[اجل]] و [[اذن]] ([[فرمان]])، پس هرکس جز این را بگوید به [[یقین]] بر [[خدا]] [[دروغ]] بسته و بر حضرتش برگشته است<ref>{{متن حدیث|لَا يَكُونُ شَيْءٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَ لَا فِي الْأَرْضِ إِلَّا بِسَبْعٍ: بِقَضَاءٍ، وَ قَدَرٍ، وَ إِرَادَةٍ، وَ مَشِيئَةٍ، وَ كِتَابٍ، وَ أَجَلٍ، وَ إِذْنٍ، فَمَنْ زَعَمَ غَيْرَ هذَا، فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ، أَوْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ اصول کافى، ج۱، ص۱۴۹؛ الخصال، ص۳۵۹.</ref>. | |||
#از «[[محمد بن حکیم]]» نقل است که گفت: «[[ابو الحسن]]، [[موسی بن جعفر]]{{ع}} نامهای به پدرم نوشت که در آن آمده بود: [[خداوند]] [[برتر]] و بزرگتر از آن است که بشود به کنه صفات او پی برد، پس او را آنگونه توصیف کنید که حضرتش توصیف فرمود و از غیر آن دست بدارید<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اللَّهَ أَعْلَى وَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يُبْلَغَ كُنْهُ صِفَتِهِ، فَصِفُوهُ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ، وَ كُفُّوا عَمَّا سِوَى ذَلِكَ}}؛ اصول کافى، ج۱، ص۱۰۲.</ref>. | |||
#نیز [[امام کاظم]]{{ع}} فرموده است: «خدای- تبارک و تعالی- به هیچ چیز تشبیهپذیر نبوده و هیچ چیز به او شباهت ندارد. کدامین [[ناسزا]] و [[دشنام]] و هرزهدرایی، بزرگتر از اینکه [[آفریدگار]] اشیا را به [[جسم]]، صورت اندام [[تشبیه]] کرد یا او را به جایی محدود نمود؟ حضرتش از چنین توصیفی بالاتر و بسی والاتر است»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ، أَيُّ فُحْشٍ أَوْ خَنًى أَعْظَمُ مِنْ قَوْلِ مَنْ يَصِفُ خَالِقَ الْأَشْيَاءِ بِجِسْمٍ أَوْ صُورَةٍ أَوْ بِخِلْقَةٍ أَوْ بِتَحْدِيدٍ أَوْ أَعْضَاءٍ، تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً}}؛ اصول کافى، ج۱، ص۱۰۵.</ref>. <ref>[[سید منذر حکیم|سید منذر حکیم،سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۹ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۹، ص ۲۹۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۱۸ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۴
میراث علمی امام کاظم(ع)
پس از شهادت امام جعفر صادق(ع) دانشگاه او به امام موسی بن جعفر(ع) رسید. علیرغم شرایط سخت و دگرگونی اوضاع، این دانشگاه و دانشاندوزان آن در طول سه دهه و نیم از توجه و عنایت و کار و فعالیت مستمر علمی امام(ع) در پرورش یاران هوشیار و شیعیان امام(ع) که طالبان معرفت و دانش بودند، بهرهمند شدند. از امام کاظم(ع) مجموعههایی روایی مانند: «مسائل علی بن جعفر»، «الأشعثیات» و... ثبت و نقل شده است. آنان که میراث اهل بیت(ع) را مورد توجه قرار داده، با دیده اهمیت و ارج نهادن، بدان مینگریستند، به گردآوری تراث نقل شده از اهل بیت(ع) از تمام مصادر پرداخته، آن را تنظیم و فصلبندی کرده «مسند» نام گزاردند که این تلاش در خور ستایش است،؛ چراکه با این اقدام، فرصتی مناسب برای پژوهشگران فراهم آورده است تا در میراث و سیره اهل بیت(ع) غور کرده، به تحقیق و مطالعه عمیق آن بپردازند. آخرین گردآوری نصوص مربوط به حضرت موسی بن جعفر(ع) در سه جلد و بیش از یک هزار صفحه است که به سبک موسوعههایی روایی، اما با تفاوتهایی، فصلبندی شده است. در مقدمه این اثر نصوصی درباره پرورش، زندگی و سیره امام کاظم(ع) نقل شده، میراث حدیثی امام(ع) به بخشهای: عقاید، اخلاق، احکام، سیره، تاریخ و رجال تقسیم شده است. با نگاهی گذرا به مسند امام کاظم(ع) و در نظر گرفتن شرایط سخت سیاسی و اجتماعیای که امام کاظم(ع) و یاران و شیعیان او در دورهای حدود سی و پنج سال با آن دست به گریبان بودند، به سترگی نقش فکری و نیز دادههای علمی امام کاظم(ع) که امت اسلامی به صورت عام و جماعت صالحان و طالبان دانش پیرو خط اهل بیت(ع) بهطور خاص از آن برخوردار بودند، پی میبریم.
مسند امام کاظم(ع) به ترجمه ۶۳۸ تن از راویان امام کاظم(ع) پرداخته است. باید به این امر توجه داشت که چنین رقمی برای یک دوره ۳۵ ساله و شرایط آن دوره رقم بسیار بزرگی است. فهرست این مسند دربردارنده تعداد نصوص هرباب از ابواب دانش است که برخی به واسطه امام کاظم(ع) از پدران و جدش رسول خدا(ص) نقل شده که این خود گواهی بر نهایت توجه و اهتمام آن حضرت به سیره جدش میباشد و پارهای دیگر از نصوص به هیچ کس اسناد نشده است که باید آن را از تراث خاص امام کاظم(ع) دانست. «الرسالة الکبیرة» که از حضرت کاظم(ع) در مورد «عقل» نقل شده است از مورد دوم؛ یعنی تراث خاص امام(ع) میباشد که ممکن است تنها رساله جامعی باشد که از دیدگاه کتاب و سنت به «عقل» و ارزیابی آن میپردازد که این خود میراثی فراگیر و اثری جاودان بوده و شیوه شناخت قرآنی و حدیثی اهل بیت(ع) را دربردارد. در بخشهای آینده، نص کامل این سفر گران سنگ را مرور خواهیم کرد. جزء اول این مسند شامل بابهای زیر است:
- علم و عقل (۱۰ باب)؛
- توحید (۱۴ باب)؛
- تاریخ پیامبران و امامان (۱۴ باب)؛
- نبوت و امامت (۲۲ باب)؛
- شناخت اصحاب و یاران (۴۱ باب)؛
- شناخت راویان امام کاظم(ع) (۶۳۸ باب)؛
- ایمان و کفر (۴۲ باب)؛
- اخلاق و معاشرت (۱۵۲ باب).
جزء دوم مسند، شامل موارد زیر میباشد:
- کتاب القرآن (۵۱ باب)؛
- کتاب الدعاء (۵۱ باب)؛
- احتجاجها (۸ باب).
این جزء بخش اعظم موضوعهای فقهی را دربردارد، مانند:
- کتاب الطهارة (۷۳ باب)؛
- کتاب الصلاة (۴۱ باب)؛
- کتاب الصوم (۲۵ باب)؛
- کتاب الزکاة (۲۸ باب)؛
- کتاب المعیشة (۵۹ باب)؛
- کتاب السفر (۸ باب)؛
- کتاب الحج (۶۸ باب)؛
- کتاب الزیارة (۷ باب)؛
- کتاب الجهاد (۵ باب)؛
- کتاب النکاح (۴۰ باب)؛
- کتاب الطلاق (۳۰ باب).
موضوعهای جزء سوم مسند به شرح زیر است:
- کتاب الأولاد (۱۲ باب)؛
- کتاب التجمیل و الزینه (۴۳ باب)؛
- کتاب الرواتب (۱۲ باب)؛
- کتاب الأطعمة (۶۸ باب)؛
- کتاب الأشربة (۱۳ باب)؛
- کتاب العتق (۱۲ باب)؛
- کتاب الأیمان و النذور (۹ باب)؛
- کتاب الحدود (۱۸ باب)؛
- کتاب الدیات (۱۶ باب)؛
- کتاب الوصیة (۱۵ باب)؛
- کتاب الإرث (۱۱ باب)؛
- کتاب الجنائز (۲۹ باب)؛
- کتاب الحشر و المعاد و الآداب و السنن.
تنوع علومی که از حضرت کاظم(ع) در بالا نام برده شد، خود دلیلی بر «دائرة المعارف» بودن این میراث است. از دیگر سو تکامل روند علمی که اهل بیت(ع) پایهگذار آن بوده و در راه استحکام بخشیدن اساس و برافراشتن نشانههای آن کوشیدهاند و برای به ثمر نشاندن آن و تأکید بر به ظهور رساندن نقش دگرگونساز آن در جامعه اسلامی بهطور عام و در جماعت صالحان به طور خاص در تکاپو بودند، به ما مینمایاند.
توحید و اساس تدبیر و برنامه خداوندی
- از «محمد بن ابی عمیر» نقل شده است که گفت: «بر مولایم موسی بن جعفر(ع) وارد شدم و به او گفتم: ای فرزند رسول خدا علم توحید را به من بیاموز. امام(ع) فرمود: ای ابو احمد، از آنچه که خداوند در کتاب خود درباره توحید فرموده، تجاوز مکن که هلاک میشوی. حال که میخواهی دانش توحید را فراگیری پس بدان که خداوند متعال یکی، یگانه و بینیاز است. نه زاده است تا ارث گذارد و نه زاده شده تا شریک داشته باشد. همسر و فرزند و شریکی نگزیده است. همو زندهای است که هرگز نمیرد، توانایی است که ناتوان نشود، پیروزی است که مغلوب نگردد، بردباری است که شتاب نکند، جاودانهای است که نابود نشود، ماندگاری است که فنا نپذیرد، ثابت و پایایی است که زوال نگیرد، بینیازی است که فقیر نگردد، عزیزی است که خوار نشود، عالمی است که نادانی بدو راه نیابد، دادگری است که ستم روا ندارد، بخشندهای است که بخل نورزد، خردها به کنه معرفت او نرسند و تصورات او را در نیابند، چیزی او را احاطه نکرده، جایی او را در خود ندارد، دیدگان، او را نمییابند و اوست که دیدگان را درمییابد و او لطیف آگاه است و چیزی همانند او نیست و اوست که شنوا و بیناست. آنگاه امام کاظم(ع) این آیه را تلاوت فرمود: «هیچ گفت و گوی محرمانهای میان سه تن نیست، مگر اینکه او چهارمین آنهاست، و نه میان پنج تن مگر اینکه او ششمین آنهاست، و نه کمتر از این عدد و نه بیشتر، مگر اینکه هرکجا باشند او با آنهاست» سپس فرمود: و او اوّلی است که چیزی پیش از او نبوده و آخری است که چیزی پس از او نخواهد بود. او قدیم و ازلی است و هرچه غیر او مخلوق و حادث است. حضرتش از توصیف و صفات خلق بالاتر و بسی والاتر است.[۱].
- از «زکریا بن عمران» از ابو الحسن، موسی بن جعفر(ع) نقل شده است که فرمود: وجود هرآنچه که در آسمانها و در زمین است به هفت چیز بستگی دارد: قضا، قدر، اراده، مشیت، کتاب، اجل و اذن (فرمان)، پس هرکس جز این را بگوید به یقین بر خدا دروغ بسته و بر حضرتش برگشته است[۲].
- از «محمد بن حکیم» نقل است که گفت: «ابو الحسن، موسی بن جعفر(ع) نامهای به پدرم نوشت که در آن آمده بود: خداوند برتر و بزرگتر از آن است که بشود به کنه صفات او پی برد، پس او را آنگونه توصیف کنید که حضرتش توصیف فرمود و از غیر آن دست بدارید[۳].
- نیز امام کاظم(ع) فرموده است: «خدای- تبارک و تعالی- به هیچ چیز تشبیهپذیر نبوده و هیچ چیز به او شباهت ندارد. کدامین ناسزا و دشنام و هرزهدرایی، بزرگتر از اینکه آفریدگار اشیا را به جسم، صورت اندام تشبیه کرد یا او را به جایی محدود نمود؟ حضرتش از چنین توصیفی بالاتر و بسی والاتر است»[۴]. [۵]
منابع
پانویس
- ↑ «يَا أَبَا أَحْمَدَ، لَا تَتَجَاوَزْ فِي التَّوْحِيدِ مَا ذَكَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ فِي كِتَابِهِ فَتَهْلِكَ. وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى وَاحِدٌ، أَحَدٌ، صَمَدٌ، لَمْ يَلِدْ فَيُورَثَ، وَ لَمْ يُولَدْ فَيُشَارَكَ، وَ لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً وَ لَا شَرِيكاً، وَ أَنَّهُ الْحَيُّ الَّذِي لا يَمُوتُ، وَ الْقَادِرُ الَّذِي لَا يَعْجِزُ، وَ الْقَاهِرُ الَّذِي لَا يُغْلَبُ، وَ الْحَلِيمُ الَّذِي لَا يَعْجَلُ، وَ الدَّائِمُ الَّذِي لَا يَبِيدُ، وَ الْبَاقِي الَّذِي لَا يَفْنَى، وَ الثَّابِتُ الَّذِي لَا يَزُولُ، وَ الْغَنِيُّ الَّذِي لَا يَفْتَقِرُ، وَ الْعَزِيزُ الَّذِي لَا يَذِلُّ، وَ الْعَالِمُ الَّذِي لَا يَجْهَلُ، وَ الْعَدْلُ الَّذِي لَا يَجُورُ، وَ الْجَوَادُ الَّذِي لَا يَبْخَلُ، وَ أَنَّهُ لَا تُقَدِّرُهُ الْعُقُولُ وَ لَا تَقَعُ عَلَيْهِ الْأَوْهَامُ، وَ لَا تُحِيطُ بِهِ الْأَقْطَارُ، وَ لَا يَحْوِيهِ مَكَانٌ، وَ لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ، وَ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ. ﴿مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا﴾ وَ هُوَ الْأَوَّلُ الَّذِي لَا شَيْءَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرُ الَّذِي لَا شَيْءَ بَعْدَهُ، وَ هُوَ الْقَدِيمُ وَ مَا سِوَاهُ مَخْلُوقٌ مُحْدَثٌ، تَعَالَى عَنْ صِفَاتِ الْمَخْلُوقِينَ عُلُوّاً كَبِيراً»؛ بحار الانوار، ج۷۵، ص۲۹۶- ۳۱۹؛ التوحید، ص۸۶.
- ↑ «لَا يَكُونُ شَيْءٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَ لَا فِي الْأَرْضِ إِلَّا بِسَبْعٍ: بِقَضَاءٍ، وَ قَدَرٍ، وَ إِرَادَةٍ، وَ مَشِيئَةٍ، وَ كِتَابٍ، وَ أَجَلٍ، وَ إِذْنٍ، فَمَنْ زَعَمَ غَيْرَ هذَا، فَقَدْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ، أَوْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ اصول کافى، ج۱، ص۱۴۹؛ الخصال، ص۳۵۹.
- ↑ «أَنَّ اللَّهَ أَعْلَى وَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يُبْلَغَ كُنْهُ صِفَتِهِ، فَصِفُوهُ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ، وَ كُفُّوا عَمَّا سِوَى ذَلِكَ»؛ اصول کافى، ج۱، ص۱۰۲.
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ، أَيُّ فُحْشٍ أَوْ خَنًى أَعْظَمُ مِنْ قَوْلِ مَنْ يَصِفُ خَالِقَ الْأَشْيَاءِ بِجِسْمٍ أَوْ صُورَةٍ أَوْ بِخِلْقَةٍ أَوْ بِتَحْدِيدٍ أَوْ أَعْضَاءٍ، تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً»؛ اصول کافى، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ سید منذر حکیم،سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۹، ص ۲۹۰.