امامت در کلام: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==آیا کلامیانگاری امامت بدعتآمیز است؟== | ==آیا کلامیانگاری امامت بدعتآمیز است؟== | ||
*[[اهل سنت]] مسئله [[امامت]] را یک مسئله فرعی [[علم فقه|فقهی]] [[تفسیر]] نموده که به ادله مختلف از جمله [[دلیل سمعی]] معتقدند که بر [[مردم]] واجب است که به امر [[حکومت]] و [[تعیین]] [[حاکم]] اقدام نمایند، چنانکه [[مسلمانان]] صدر [[اسلام]] بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} چنین نمودند. اما [[شیعه]] [[امامت]] را از بحث فرعی [[علم فقه|فقهی]] خارج نموده و آن را داخل مباحث [[علم کلام|کلامی]] و عقیدتی نمودهاند و معتقدند اصل [[امامت]] از معارف [[اعتقاد|اعتقادی]] و [[علم کلام|کلامی]] است و این خود موجب [[بدعت]] میشود. | *[[اهل سنت]] مسئله [[امامت]] را یک مسئله فرعی [[علم فقه|فقهی]] [[تفسیر]] نموده که به ادله مختلف از جمله [[دلیل سمعی]] معتقدند که بر [[مردم]] واجب است که به امر [[حکومت]] و [[تعیین]] [[حاکم]] اقدام نمایند، چنانکه [[مسلمانان]] صدر [[اسلام]] بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} چنین نمودند. اما [[شیعه]] [[امامت]] را از بحث فرعی [[علم فقه|فقهی]] خارج نموده و آن را داخل مباحث [[علم کلام|کلامی]] و عقیدتی نمودهاند و معتقدند اصل [[امامت]] از معارف [[اعتقاد|اعتقادی]] و [[علم کلام|کلامی]] است و این خود موجب [[بدعت]] میشود. | ||
این [[شبهه]] را [[ابن خلدون]] ذکر کرده و متذکر شده [[اهل سنت]] [[امامت]] را در مباحث [[علم فقه|فقهی]] بحث نموده و نهایت آن را به مباحث [[اعتقاد|اعتقادی]] الحاق کردهاند، یکی از دلایل توصیف [[شیعه]] به [[بدعت]] قول آنان در [[امامت]] است که آن را از عقاید [[اعتقاد|اعتقادی]] و [[ایمان|ایمانی]] دانستند {{عربی | این [[شبهه]] را [[ابن خلدون]] ذکر کرده و متذکر شده [[اهل سنت]] [[امامت]] را در مباحث [[علم فقه|فقهی]] بحث نموده و نهایت آن را به مباحث [[اعتقاد|اعتقادی]] الحاق کردهاند، یکی از دلایل توصیف [[شیعه]] به [[بدعت]] قول آنان در [[امامت]] است که آن را از عقاید [[اعتقاد|اعتقادی]] و [[ایمان|ایمانی]] دانستند {{عربی|" ظهر من بدعة الامامیة من قولهم انما من عقاید الأیمان...، و لا تحلق بالعقاید"}}<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص ۵۸۸ و نیز: ابوالفضل برقعی، تضاد مفاتیح الجنان با قرآن، ص ۱۶۹. </ref> | ||
پاسخ این [[شبهه]] از تحلیل [[شبهه]] پیشین روشن میشود، اینجا به نکات دیگر اشاره میشود: | پاسخ این [[شبهه]] از تحلیل [[شبهه]] پیشین روشن میشود، اینجا به نکات دیگر اشاره میشود: |
نسخهٔ ۱۷ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۲۰
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت در کلام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
آیا کلامیانگاری امامت بدعتآمیز است؟
- اهل سنت مسئله امامت را یک مسئله فرعی فقهی تفسیر نموده که به ادله مختلف از جمله دلیل سمعی معتقدند که بر مردم واجب است که به امر حکومت و تعیین حاکم اقدام نمایند، چنانکه مسلمانان صدر اسلام بعد از رحلت پیامبر(ص) چنین نمودند. اما شیعه امامت را از بحث فرعی فقهی خارج نموده و آن را داخل مباحث کلامی و عقیدتی نمودهاند و معتقدند اصل امامت از معارف اعتقادی و کلامی است و این خود موجب بدعت میشود.
این شبهه را ابن خلدون ذکر کرده و متذکر شده اهل سنت امامت را در مباحث فقهی بحث نموده و نهایت آن را به مباحث اعتقادی الحاق کردهاند، یکی از دلایل توصیف شیعه به بدعت قول آنان در امامت است که آن را از عقاید اعتقادی و ایمانی دانستند " ظهر من بدعة الامامیة من قولهم انما من عقاید الأیمان...، و لا تحلق بالعقاید"[۱]
پاسخ این شبهه از تحلیل شبهه پیشین روشن میشود، اینجا به نکات دیگر اشاره میشود:
- بدعت در تعریف بدعت: در پاسخ شبهه پیشین تعریف بدعت ذکر و تحلیل شد، اما این سخن ابن خلدون که چون امامت بحث فرعی و فقهی است، اما امامیه آن را در ذیل بحث عقاید و کلام گنجانیدهاند، و لذا مشمول بدعت میشود، یک تعریف و ملاک جدیدی از بدعت است که فاقد آن مبنا و توجیه است. اینکه یک مسئله کلامی، فقهی، اصولی، اخلاقی است؟ ممکن است دیدگاههای مختلفی مطرح باشد و هر دیدگاهی برای خود توجیه و مبنایی داشته باشد و صرف بردن مسئلهای به یک علم دیگر موجب بدعت نمیشود. به دیگر سخن ابن خلدون با این نگره خود در تعریف بدعت - که مورد اتفاق فریقین است - بدعت جدیدی احداث کرده است که فاقد مبنا و توجیه است.
- لازمه تعریف فوق جری بدعت بر بعض اهل سنت: اینکه اکثریت عالمان اهل سنت امامت را یک مسئله فرعی فقهی تفسیر نمودهاند، جای شبهه نیست، اما برخی از آنان مانند بیضاوی در کتاب المنهاج و محشّین آن نهتنها امامت را از مباحث عقایدی بلکه آن را از اصول دین انگاشتند[۲]
لازمه تعریف جدید ابن خلدون شمول بدعت بر امثال بیضاوی است؛ چراکه وی نیز امامت را از مسئله فرعی فقهی به مسئله اصلی بلکه از اصول دین برده است»[۳].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص ۵۸۸ و نیز: ابوالفضل برقعی، تضاد مفاتیح الجنان با قرآن، ص ۱۶۹.
- ↑ ر.ک: بیضاوی، کتاب المنهاج، مبحث الأخبار، و نیز: ابجد العلوم، ج ۲، ص ۴۵۰.
- ↑ محمد حسن قدردان قراملکی، امامت، ص۷۶ - ۸۲.