۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[پرونده:373589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید علی حسینی میلانی]]]] | [[پرونده:373589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید علی حسینی میلانی]]]] | ||
::::::آیتالله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر ج۴ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آیتالله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر ج۴ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«{{عربی|"المُطیعُونَ لِلّهِ"}}؛<ref>«گواهی میدهم که شما فرمانبران از خدا هستید»</ref> [[ائمّه]] {{عم}} مطیع خداوند متعال هستند. در توضیح این عبارت میگوییم: وقتی کسی را به اطاعت وصف بکنند و بگویند که این فرد (هر که باشد) مطیع خدا است، در حقیقت او را به ایمان وصف کردهاند؛ چون اطاعت، فرع ایمان است و آن، فرع معرفت میباشد. پس پیش از ایمان، او را به معرفت، وصف میکنند. پس اگر گفتند: فلانی مطیع خداوند است؛ یعنی خدا را شناخته، به خدا ایمان آورده و از خدا اطاعت میکند. پس اعتراف و اقرار به عبودیت و اطاعت کسی به خدای سبحان؛ یعنی وصف او به ایمان و قبل از ایمان به معرفت. بنابراین {{عربی|"المطیعون لله"}} یعنی {{عربی|"المعارفون بالله، المؤمنون بالله، المطیعون لله"}}». امّا چه معرفتی؟ چه یقینی؟ و چه عبودیّتی؟ آنها میگویند: {{عربی|ما عبدتک خوفاً من نارک و لا طمعاً فی جنّتک بل وجدتک أهلاً للعبادة فعبدتک}}<ref>(خدایا!) عبادت کردن من برای تو نه به خاطر ترس از آتش دوزخ توست و نه به خاطر رغبت به بهشت تو؛ بلکه تو را عبادت میکنم به خاطر این که تو را شایستۀ عبادت یافتم. روض الجنان: ۲۷، مشارق الشموس: ۱ / ۸۸، شرح اصول کافی: ۱ / ۲۵۷، عوالی اللآلی: ۱ / ۲۰، بحار الأنوار: ۶۷ / ۱۸۶ و ۱۹۷، مرآة العقول: ۲ / ۱۰۱</ref> در این جا سخن [[امام علی|امیر مؤمنان علی]] {{ع}} روشن میشود که فرمودند: {{عربی|"لو کشف لِیَ الغطاء ما ازددتُ یقیناً"}}؛<ref> «اگر پردههای حجاب بالا رود یقین من بیشتر نمیشود.» المناقب، ابن شهرآشوب: ۱ / ۳۱۷، تفسیر ابی السعود: ۱ / ۵۶، کشف الغمه: ۱ / ۱۶۹، الصراط المستقیم: ۱ / ۲۳۰، بحار الأنوار: ۴۰ / ۱۵۳ و ۴۶ / ۱۳۵، ینابیع الموده: ۱ / ۲۰۳، حدیث ۸، مناقب خوارزمی: ۳۷۵.</ref> وقتی آن حضرت چنین بفرمایند، آیا میشود ذرّهای نسبت به خداوند متعال شک و جهلی و یا لحظهای غفلت داشته باشد؟ [[ائمّه]] {{عم}} مصداق أتمّ «العلماء» هستند که خداوند متعال در قرآن فرمود: | ::::::«{{عربی|"المُطیعُونَ لِلّهِ"}}؛<ref>«گواهی میدهم که شما فرمانبران از خدا هستید»</ref> [[ائمّه]] {{عم}} مطیع خداوند متعال هستند. در توضیح این عبارت میگوییم: وقتی کسی را به اطاعت وصف بکنند و بگویند که این فرد (هر که باشد) مطیع خدا است، در حقیقت او را به ایمان وصف کردهاند؛ چون اطاعت، فرع ایمان است و آن، فرع معرفت میباشد. پس پیش از ایمان، او را به معرفت، وصف میکنند. پس اگر گفتند: فلانی مطیع خداوند است؛ یعنی خدا را شناخته، به خدا ایمان آورده و از خدا اطاعت میکند. پس اعتراف و اقرار به عبودیت و اطاعت کسی به خدای سبحان؛ یعنی وصف او به ایمان و قبل از ایمان به معرفت. بنابراین {{عربی|"المطیعون لله"}} یعنی {{عربی|"المعارفون بالله، المؤمنون بالله، المطیعون لله"}}». امّا چه معرفتی؟ چه یقینی؟ و چه عبودیّتی؟ آنها میگویند: {{عربی|ما عبدتک خوفاً من نارک و لا طمعاً فی جنّتک بل وجدتک أهلاً للعبادة فعبدتک}}<ref>(خدایا!) عبادت کردن من برای تو نه به خاطر ترس از آتش دوزخ توست و نه به خاطر رغبت به بهشت تو؛ بلکه تو را عبادت میکنم به خاطر این که تو را شایستۀ عبادت یافتم. روض الجنان: ۲۷، مشارق الشموس: ۱ / ۸۸، شرح اصول کافی: ۱ / ۲۵۷، عوالی اللآلی: ۱ / ۲۰، بحار الأنوار: ۶۷ / ۱۸۶ و ۱۹۷، مرآة العقول: ۲ / ۱۰۱</ref> در این جا سخن [[امام علی|امیر مؤمنان علی]] {{ع}} روشن میشود که فرمودند: {{عربی|"لو کشف لِیَ الغطاء ما ازددتُ یقیناً"}}؛<ref> «اگر پردههای حجاب بالا رود یقین من بیشتر نمیشود.» المناقب، ابن شهرآشوب: ۱ / ۳۱۷، تفسیر ابی السعود: ۱ / ۵۶، کشف الغمه: ۱ / ۱۶۹، الصراط المستقیم: ۱ / ۲۳۰، بحار الأنوار: ۴۰ / ۱۵۳ و ۴۶ / ۱۳۵، ینابیع الموده: ۱ / ۲۰۳، حدیث ۸، مناقب خوارزمی: ۳۷۵.</ref> وقتی آن حضرت چنین بفرمایند، آیا میشود ذرّهای نسبت به خداوند متعال شک و جهلی و یا لحظهای غفلت داشته باشد؟ [[ائمّه]] {{عم}} مصداق أتمّ «العلماء» هستند که خداوند متعال در قرآن فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}} }}<ref>«از میان تمام بندگان خدا، تنها عالمان از خدا میترسند».</ref> بلکه آن بزرگواران {{عربی|"هُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ"}}؛<ref>«آنها تنها از خداوند میترسند و تنها ترس او را به دل راه میدهند»</ref> هستند. اطاعت از [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} اطاعت از [[پیامبر خاتم|پیامبر خداست]] {{صل}}. اکنون در معنای اطاعت تأمّل و آن را درک نماییم، اگر کسی نسبت به خداوند متعال چنین اطاعتی داشته باشند که با وجود مقام {{عربی|"عند الله"}} بودن، {{عربی|"لا یستکبرون عن عبادته"}} و {{عربی|"هُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ"}} هستند، ناگزیر اطاعت از آنها، اطاعت خداوند متعال میشود. در حدیثی پیامبر خدا {{صل}} فرمود: {{عربی|"یا علی! من أطاعک فقد أطاعنی و من أطاعنی فقد أطاع الله و من عصاک فقد عصانی و من عصانی فقد عصی الله"}}؛<ref>«ای علی! آن کس که تو را اطاعت کند مرا اطاعت نموده است؛ و آن کس که مرا اطاعت کند همانا خداوند را اطاعت کرده است. و آن کس که از تو سرپیچی نماید از من سرپیچی نموده است و هر کس از من سرپیچی نماید همانا از خداوند سرپیچی کرده است»؛ الأمالی، شیخ طوسی: ۵۵۲، المناقب، ابن شهر آشوب: ۳ / ۶، بحار الأنوار: ۳۸ / ۲۹، بشارة المصطفی: ۴۲۰، حدیث ۲۸ و ر.ک: المستدرک علی الصحیحین: ۳ / ۱۲۸.</ref> چرا اطاعت چنین فردی لازم است؟ چون تمام حرکات، سکنات، افعال و تروک او، اطاعت از خداوند متعال است. پس کسی که میخواهد مطیع خدا باشد باید از او اطاعت داشته باشد. اطاعت کنندگان همان پیروزمندانند با توجّه به آن چه گذشت ذکر این آیۀ شریفه مناسب است که: {{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ}} }}<ref>و هر کس از خدا و رسولش اطاعت کند و از خدا بترسد و از مخالفت با او پرهیز نماید چنین کسانی همان پیروزمندان واقعی هستند.</ref> در آیۀ دیگری "فوز" را به "عظمت" وصف کرده، میفرماید: {{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}} }}<ref>و هر کس از خدا و رسولش اطاعت نماید، به رستگاری بزرگی دست یافته است.</ref> اطاعت از امام، اطاعت از خدا و رسول است، و هنگامی که اطاعت با خشیت باشد، فوز خواهد بود. آن گاه این پرسش مطرح میشود که مراد از فوز در این آیه چیست؟ در پاسخ این پرسش به قرآن مراجعه میکنیم که "فوز" را چگونه معنا میکند. قرآن کریم در آیۀ دیگری آن گاه که نعمتهای بهشتی را میشمارد میفرماید: {{متن قرآن|وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} }}<ref>خشنودی و رضای خداوند (از همه چیز برتر است) و پیروزی و رستگاری بزرگ همین است.</ref> چه مقامی بالاتر از این؟! نعمتهای بهشتی در برابر {{متن قرآن|رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ}} }} چیزی نیست. | ||
::::::'''از دیگر آثار اطاعت:''' از طرف دیگر، اگر کسی این گونه خداوند متعال را عبادت بکند و مطیع او باشد، خداوند متعال تمام کائنات را در خدمت او و مطیع او قرار میدهد. البته این معنا را در فرازهایی از زیارت جامعه خواهیم خواند. در روایتی آمده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"من خاف الله أخاف الله من کلّ شیء، و من لم یخف الله أخافه الله من کلّ شیء"}}.<ref>الکافی: ۲ / ۶۸، حدیث ۳، بحار الأنوار: ۶۷ / ۳۸۱، حدیث ۳۲.</ref> به همین جهت، اطاعت [[اهل بیت]] {{عم}} فرض و بر این اطاعت، امر شده است. از این رو در اصول کافی بابی تحت این عنوان آمده است: {{عربی|اندازه=۱۵۵%|"باب فرض طاعة الائمّة{{عم}}"}}. بنابراین، اطاعت مطلقه با عصمت ملازمه دارد و تسلیم مطلق با ولایت تکوینی و تشریعی مساوی است. در قرآن کریم آیهای در فضیلت [[ائمّه]] {{عم}} آمده است که میفرماید: | ::::::'''از دیگر آثار اطاعت:''' از طرف دیگر، اگر کسی این گونه خداوند متعال را عبادت بکند و مطیع او باشد، خداوند متعال تمام کائنات را در خدمت او و مطیع او قرار میدهد. البته این معنا را در فرازهایی از زیارت جامعه خواهیم خواند. در روایتی آمده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"من خاف الله أخاف الله من کلّ شیء، و من لم یخف الله أخافه الله من کلّ شیء"}}.<ref>الکافی: ۲ / ۶۸، حدیث ۳، بحار الأنوار: ۶۷ / ۳۸۱، حدیث ۳۲.</ref> به همین جهت، اطاعت [[اهل بیت]] {{عم}} فرض و بر این اطاعت، امر شده است. از این رو در اصول کافی بابی تحت این عنوان آمده است: {{عربی|اندازه=۱۵۵%|"باب فرض طاعة الائمّة{{عم}}"}}. بنابراین، اطاعت مطلقه با عصمت ملازمه دارد و تسلیم مطلق با ولایت تکوینی و تشریعی مساوی است. در قرآن کریم آیهای در فضیلت [[ائمّه]] {{عم}} آمده است که میفرماید: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ۖ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا}} }}؛<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی «۲» دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم»؛ سوره نسا، آیه ۵۴.</ref> یا این که مردم بر آن چه به آنان (پیامبر و خداندانش) از فضلش بخشیده است حسد میورزند. همانا ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و حکومتی بزرگ به آنان عطا کردیم. [[امام باقر]]{{ع}} در ذیل آیه فرمودند: {{عربی|"نَحْنُ الْمَحْسُودُونَ"}}؛<ref>«ما همان کسانی هستیم که بر ما حسد میورزند»؛ بصائر الدرجات: ۵۵ / حدیث ۳، الکافی: ۱ / ۲۰۶، حدیث ۲. در این منبع از ابا الحسن {{ع}} نقل شده است، بحار الأنوار: ۲۳ / ۲۸۶، حدیث</ref> البته منظور از {{متن قرآن|مُّلْكًا عَظِيمًا}} }} ولایت تکوینی است که ما –إن شاء الله- در جای خود در این باره به تفصیل بحث خواهیم کرد» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۲، ص:۶۰ تا ۶۵.</ref>. | ||
== پاسخهای دیگر== | == پاسخهای دیگر== | ||
{{یادآوری پاسخ}} | {{یادآوری پاسخ}} | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
::::::*«{{عربی|" الْمُطِيعُونَ لِلَّهِ "}}؛ "سلام بر [[امامان معصوم]]{{عم}} که بنده خالص و فرمانبردار حقاند و بس فرمانبرداری از سر عشق". شارح صحیفه سجادیه مرحوم [[سید علیخان شیرازی]] میگوید: "برای آنکه اطاعت جزو فضایل شمرده شود، باید دارای این شرایط باشد: ۱. فرمانبردار، شرایط اطاعت را بداند. ۲. با رغبت و اختیار فرمان ببرد. ۳. با اعتقاد راسخ نفسانی به حسن و نیکویی آن، اختیارش کند. ۴. مداومت و استمرار بر آن داشته باشد و بر آن استقامت ورزد". | ::::::*«{{عربی|" الْمُطِيعُونَ لِلَّهِ "}}؛ "سلام بر [[امامان معصوم]]{{عم}} که بنده خالص و فرمانبردار حقاند و بس فرمانبرداری از سر عشق". شارح صحیفه سجادیه مرحوم [[سید علیخان شیرازی]] میگوید: "برای آنکه اطاعت جزو فضایل شمرده شود، باید دارای این شرایط باشد: ۱. فرمانبردار، شرایط اطاعت را بداند. ۲. با رغبت و اختیار فرمان ببرد. ۳. با اعتقاد راسخ نفسانی به حسن و نیکویی آن، اختیارش کند. ۴. مداومت و استمرار بر آن داشته باشد و بر آن استقامت ورزد". | ||
::::::اطاعت معصومین از خداوند، اعمّ از پیامبران و امامان{{عم}} مطلق است، مقطعی و موسمی نیست. آنان مطيع همه احکام حضرت حقاند، واجبات، مستحبّات، مکروهات و مباحات، تمامی اینها را حکم حضرت حق دانسته پایبند و ملتزم به آن هستند. ریشه نافرمانی در این گلهای بیخار جهان هستی خشکانده شده است. ریشه نافرمانی، هوا و هوس و خودخواهی است، این رذیله در آنان راه ندارد و چون معصوماند، لذا مطیع به نحو اطلاق خداوند هستند و این فضیلت برتر از فضیلت در عبادت به معنای خاصّ آن؛ یعنی نماز و روزه و دیگر عبادات است؛ زیرا چه بسا کسانی اهل اینها هستند، اما مطيع محض و بیچون و چرای ذات مقدّس حق نیستند. [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در مورد شیطان میفرماید:"شیطان، شش هزار سال که معلوم نیست از سالهای دنیاست، یا از سالهای آخرت، خدا را عبادت کرد<ref>{{عربی|اندازه=120%|" وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الْآخِرَةِ"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>. البتّه برای خود آن حضرت و سایر انسانهای کامل معصوم، روشن است لكن برای انسانهای عادی معلوم نیست و آن ذوات قدسی بر اساس مصالحی نخواستند بیان کنند. شیطان با این همه عبادت، چون اطاعت بیچون و چرا از خداوند نداشت، از درگاه ذات احدیّت رانده شد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود:"هنگامی که ابلیس، مأمور به سجده بر آدم شد، او گفت: پروردگار من! به عزّتت سوگند! اگر مرا از سجده بر آدم معاف داری، به گونهای تو را عبادت خواهم کرد که کسی مانند آن عبادت نکرده باشد، خدای متعال فرمود: من دوست دارم آنگونه که خودم میخواهم اطاعت شوم نه آنگونه که تو میخواهی"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"أُمِرَ إِبْلِيسُ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ فَقَالَ يَا رَبِّ وَ عِزَّتِكَ إِنْ أَعْفَيْتَنِي مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ لَأَعْبُدَنَّكَ عِبَادَةً مَا عَبَدَكَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَيْثُ أُرِيدُ"}}؛بحارالأنوار، ج۲، ۲۶۲.</ref>» <ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص: ۱۶۵</ref>. | ::::::اطاعت معصومین از خداوند، اعمّ از پیامبران و امامان{{عم}} مطلق است، مقطعی و موسمی نیست. آنان مطيع همه احکام حضرت حقاند، واجبات، مستحبّات، مکروهات و مباحات، تمامی اینها را حکم حضرت حق دانسته پایبند و ملتزم به آن هستند. ریشه نافرمانی در این گلهای بیخار جهان هستی خشکانده شده است. ریشه نافرمانی، هوا و هوس و خودخواهی است، این رذیله در آنان راه ندارد و چون معصوماند، لذا مطیع به نحو اطلاق خداوند هستند و این فضیلت برتر از فضیلت در عبادت به معنای خاصّ آن؛ یعنی نماز و روزه و دیگر عبادات است؛ زیرا چه بسا کسانی اهل اینها هستند، اما مطيع محض و بیچون و چرای ذات مقدّس حق نیستند. [[امام علی|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در مورد شیطان میفرماید:"شیطان، شش هزار سال که معلوم نیست از سالهای دنیاست، یا از سالهای آخرت، خدا را عبادت کرد<ref>{{عربی|اندازه=120%|" وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الْآخِرَةِ"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>. البتّه برای خود آن حضرت و سایر انسانهای کامل معصوم، روشن است لكن برای انسانهای عادی معلوم نیست و آن ذوات قدسی بر اساس مصالحی نخواستند بیان کنند. شیطان با این همه عبادت، چون اطاعت بیچون و چرا از خداوند نداشت، از درگاه ذات احدیّت رانده شد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود:"هنگامی که ابلیس، مأمور به سجده بر آدم شد، او گفت: پروردگار من! به عزّتت سوگند! اگر مرا از سجده بر آدم معاف داری، به گونهای تو را عبادت خواهم کرد که کسی مانند آن عبادت نکرده باشد، خدای متعال فرمود: من دوست دارم آنگونه که خودم میخواهم اطاعت شوم نه آنگونه که تو میخواهی"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"أُمِرَ إِبْلِيسُ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ فَقَالَ يَا رَبِّ وَ عِزَّتِكَ إِنْ أَعْفَيْتَنِي مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ لَأَعْبُدَنَّكَ عِبَادَةً مَا عَبَدَكَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَيْثُ أُرِيدُ"}}؛بحارالأنوار، ج۲، ۲۶۲.</ref>» <ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص: ۱۶۵</ref>. | ||
::::::*«{{عربی|" وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ "}}؛ "فرمانی که شما [[اهل بیت]]{{عم}} را فرماندهی میکند، تنها و تنها فرمان خداوند است و بس". این یعنی "تکلیف محوری" و همانی است که خداوند، [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} را به آن میستاید آنجا که در برابر فرمان خداوند مبنی بر ذبحش فرمود: | ::::::*«{{عربی|" وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ "}}؛ "فرمانی که شما [[اهل بیت]]{{عم}} را فرماندهی میکند، تنها و تنها فرمان خداوند است و بس". این یعنی "تکلیف محوری" و همانی است که خداوند، [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} را به آن میستاید آنجا که در برابر فرمان خداوند مبنی بر ذبحش فرمود: {{متن قرآن| يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ }} }}<ref> ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت؛ سوره صافات، آیه:۱۰۲.</ref> جالب این است که [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} نفرمود: " پدرم! مرا ذبح کن" بلکه فرمود: "آنچه امر خداست انجام ده!"؛ یعنی مهم، امر خداوند است. [[امامان معصوم]]{{عم}} تجسّم تکلیف مداری بودند که در حقیقت، این ویژگی، قطب نمای تمام حرکات سیاسی آنان بود و تنوّع شیوهها در موضعگیریها برخاسته از این خطّ راهبردی است» <ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص: ۵۶۰</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
::::::آقای'''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای'''[[سید مجتبی حسینی]]''' در کتاب ''«[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::*«'''امر:''' بعضی در توضیح این عبارت زیارت جامعه گفتهاند: [[ائمه]] {{عم}} برپادارندگان امر خدا هستند؛ یعنی دستوراتی که خداوند به قسط، عدل و احسان داده را به پا میدارند. امر، اگر همراه با نهی بیاید، معنای بکن و نکن (امر و نهی) میدهد، اما اگر همراه نهی نیاید، معانی متنوعی دارد: کار، حکومت، دستور، شیء و... بعضی از معانی امر، هم به صورت کلی با این معانی که میفهمیم و میگوییم، متفاوت است. | ::::::*«'''امر:''' بعضی در توضیح این عبارت زیارت جامعه گفتهاند: [[ائمه]] {{عم}} برپادارندگان امر خدا هستند؛ یعنی دستوراتی که خداوند به قسط، عدل و احسان داده را به پا میدارند. امر، اگر همراه با نهی بیاید، معنای بکن و نکن (امر و نهی) میدهد، اما اگر همراه نهی نیاید، معانی متنوعی دارد: کار، حکومت، دستور، شیء و... بعضی از معانی امر، هم به صورت کلی با این معانی که میفهمیم و میگوییم، متفاوت است. | ||
::::::'''عالم خلق، عالم امر:''' در قرآن آمده است: خداوند یک عالم خلق و یک عالم امر دارد. | ::::::'''عالم خلق، عالم امر:''' در قرآن آمده است: خداوند یک عالم خلق و یک عالم امر دارد. {{متن قرآن|...أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ...}} }}<ref>«آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست»؛ سوره اعراف، آیه ۵۴</ref> عالم امر فراتر از عالم خلق است. چیزی که در عالم امر تثبیتشده، به عالم خلق القا میشود؛ مثلاً وقتی گفته میشود گاهی دعا در عالم امر مستجاب شده و در عالم خلق محتاج زمان است، به همین دو عالم اشاره دارد.<ref>توضیح مفصلتر در مورد عالم امر، در ابتدای همین مجموعه آمده است.</ref> | ||
::::::'''کلیدداران عالم امر:''' همانگونه که قبلاً بیان شد، عالم امر، عالمی است که کلیدهای اصلی تحولات عالم خلق (که تأثیر اصلی را در عالم میگذارند) در آنجا قرار دارد. به کسانی که کلید امر را در دست دارند، "اولیالامر" میگویند. [[ائمه]] {{عم}} مسلح به عوامل عالم امر هستند و نیازی به عوامل عالم خلق ندارند. فرمود: هدایت [[ائمه]] {{عم}}، هدایت به امر است. | ::::::'''کلیدداران عالم امر:''' همانگونه که قبلاً بیان شد، عالم امر، عالمی است که کلیدهای اصلی تحولات عالم خلق (که تأثیر اصلی را در عالم میگذارند) در آنجا قرار دارد. به کسانی که کلید امر را در دست دارند، "اولیالامر" میگویند. [[ائمه]] {{عم}} مسلح به عوامل عالم امر هستند و نیازی به عوامل عالم خلق ندارند. فرمود: هدایت [[ائمه]] {{عم}}، هدایت به امر است. {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا...}} }}<ref>« و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند»؛ سوره انبیا، آیه ۷۳</ref> پس [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} در حال حاضر ما را هدایت میکنند و نیازی به حضور فیزیکی و گفتگو با ما ندارند. گفتگو، مربوط به عالم خلق است. هر زمان، هادی خاصی دارد و قرار است هدایت [[امام زمان]]{{ع}} برای اهل زمانش، هدایت امری باشد؛ بنابراین، احتیاجی به حضور فیزیکی ایشان نیست. توسلی که ما به [[اهل بیت]] {{عم}} پیدا میکنیم، از باب این است که خدا خواسته کلیدهای عالم امر در اختیار آنان باشد. کلید اصلی و اولیه عالم امر در دست [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}} است. هر کس دیگر که در عالم از این کلید دارد، یا از امیرالمؤمنین {{ع}} اجازه گرفته، یا [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} موقتاً به او سپردهاند تا دوباره برگرداند. راوی میگوید که با [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] {{صل}} به جنگ رفتم. در شرایط بحرانی جنگ، دیدم رسول خدا{{صل}} ایستادهاند و دعا میخوانند. نزدیک شدم تا دعای ایشان را یاد بگیرم و بدانم چگونه در مواقع بحرانی دعا کنم. دیدم پیامبر{{صل}} دست به دعا بلند کرده میفرمایند: {{عربی|"إِلَهِي بِحَقِّ عَلِيٍّ، بِحَقِّ عَلِيٍّ، بِحَقِّ عَلِيّ..."}} مقام پیامبر {{صل}} البته بالاتر از [[امام علی|امیرالمؤمنین {{ع}} است و در مقاماتی هم برابرند، اما کلید عالم امر به دست على{{ع}} است» <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱ ص: ۳۱۲.</ref>. | ||
::::::*«{{عربی|"وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ"}} | ::::::*«{{عربی|"وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ"}} | ||
::::::'''مسئلهای به نام امر خدا:''' باید فهمید امر خدا چیست. گاهی نمیشود امر خدا را درک کرد. گاهی حتی نمیتوان به آن عمل کرد یا حتی آن را باور کرد. خدا با امر خود، عالم را میآفریند. با همان امر، زمین را زیر و رو میکند و اگر اعجازی صورت میگیرد، در امر الهی است. [[ائمه]] {{عم}} با آن امر کار میکنند. شخصی در جریان جنگ با معاویه، برخورد بدی با [[امام علی|امیرالمؤمنين]] {{ع}} کرد؛ طوری که حضرت با یک خطاب او را تبدیل به یک سگ کرد و بعد دوباره با حرکت لب امیرالمؤمنین {{ع}} تبدیل به انسان شد. آن فرد گفت: همهچیز را فهمیدم؛ شما به جای دیگری وصل هستید. هرچه شما بگویی درست است. جالب این است که شخص دیگری به حضرت گفت: یا علی این معجزه را با معاویه بکن تا دیگر اینقدر مسلمان برای اجرای حق و عدالت کشته نشود. حضرت فرمودند<ref>ارشادالقلوب، ج۲، ص۲۷</ref>: | ::::::'''مسئلهای به نام امر خدا:''' باید فهمید امر خدا چیست. گاهی نمیشود امر خدا را درک کرد. گاهی حتی نمیتوان به آن عمل کرد یا حتی آن را باور کرد. خدا با امر خود، عالم را میآفریند. با همان امر، زمین را زیر و رو میکند و اگر اعجازی صورت میگیرد، در امر الهی است. [[ائمه]] {{عم}} با آن امر کار میکنند. شخصی در جریان جنگ با معاویه، برخورد بدی با [[امام علی|امیرالمؤمنين]] {{ع}} کرد؛ طوری که حضرت با یک خطاب او را تبدیل به یک سگ کرد و بعد دوباره با حرکت لب امیرالمؤمنین {{ع}} تبدیل به انسان شد. آن فرد گفت: همهچیز را فهمیدم؛ شما به جای دیگری وصل هستید. هرچه شما بگویی درست است. جالب این است که شخص دیگری به حضرت گفت: یا علی این معجزه را با معاویه بکن تا دیگر اینقدر مسلمان برای اجرای حق و عدالت کشته نشود. حضرت فرمودند<ref>ارشادالقلوب، ج۲، ص۲۷</ref>: {{متن قرآن|...عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}} }}<ref>« بندگانی ارجمندند؛ در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند»؛ سوره انبیا، آیات ۲۶ و ۲۷.</ref> [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} که با قدرت خودشان میتوانند کل عوالم را نگه دارند و تحمل کنند و بنده اکرامشده خدا هستند، در قول و در امر از خدا پیشی نمیگیرند؛ به آن چیزی عمل میکنند که خدا به آن امر میکند. ایشان جزء سیستم امر الهی هستند؛ همان امری که عذابآور است، همان امری که قیامتآور و ظهورآور است. ایشان همراه خدا و متصل به او هستند؛ بنابراین این تسلیم از درون (نه از ظاهر و بیرون) است. | ||
::::::'''چه نوع تسلیمی خوب است؟''' ممکن است کسی با گفتن شهادتین مسلمان شود. برای برخورداری از حقوق اجتماعی مسلمانان، تسلیم ظاهری هم کافی است؛ اما {{عربی|"لَهُ تُسَلِّمُونَ"}}، تسلیمی است که تمام پسزمینهها الهی شده است. ولایت [[اهل بیت]] {{عم}} یک شبکه اتصالی است که مؤمن را به توحید وصل میکند تا مؤمن جزو {{عربی|"بِأَمرِهِ تَعمَلُون"}} شود. اینگونه است که انسان مستقل میشود. در عبارتی فرمودند: {{عربی|"اِعْلَمْ بِأَنَّكَ لاَ تَكُونُ لَنَا وَلِيّاً حَتَّى لَوِ اجْتَمَعَ عَلَيْكَ أَهْلُ مِصْرِكَ وَ قَالُوا إِنَّكَ رَجُلُ سَوْءٍ لَمْ يَحْزُنْكَ ذَلِكَ وَ لَوْ قَالُوا إِنَّكَ رَجُلٌ صَالِحٌ لَمْ يَسُرَّكَ ذَلِكَ"}}<ref>تحف العقول، ص ۲۸۴</ref> بدان که تحت ولایت ما نیستی، مگر اینکه این ویژگی را داشته باشی که اگر اهل شهر جمع شوند و بگویند تو گناهکاری، ناراحت نشوی و اگر بگویند صالح هستی، خوشحال نشوی. [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}} با ویژگی {{عربی|"لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمرِهِ تَعمَلُون"}} آئینه خداست. اگر [[امام صادق]] {{ع}} به صحابهای به خاطر یک گناه کمتوجهی میکردند؛ به دلیل {{عربی|"بِأمرِهِ تَعمَلُون"}} بود. » <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۲ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۲ ص: ۳۲۱.</ref>. | ::::::'''چه نوع تسلیمی خوب است؟''' ممکن است کسی با گفتن شهادتین مسلمان شود. برای برخورداری از حقوق اجتماعی مسلمانان، تسلیم ظاهری هم کافی است؛ اما {{عربی|"لَهُ تُسَلِّمُونَ"}}، تسلیمی است که تمام پسزمینهها الهی شده است. ولایت [[اهل بیت]] {{عم}} یک شبکه اتصالی است که مؤمن را به توحید وصل میکند تا مؤمن جزو {{عربی|"بِأَمرِهِ تَعمَلُون"}} شود. اینگونه است که انسان مستقل میشود. در عبارتی فرمودند: {{عربی|"اِعْلَمْ بِأَنَّكَ لاَ تَكُونُ لَنَا وَلِيّاً حَتَّى لَوِ اجْتَمَعَ عَلَيْكَ أَهْلُ مِصْرِكَ وَ قَالُوا إِنَّكَ رَجُلُ سَوْءٍ لَمْ يَحْزُنْكَ ذَلِكَ وَ لَوْ قَالُوا إِنَّكَ رَجُلٌ صَالِحٌ لَمْ يَسُرَّكَ ذَلِكَ"}}<ref>تحف العقول، ص ۲۸۴</ref> بدان که تحت ولایت ما نیستی، مگر اینکه این ویژگی را داشته باشی که اگر اهل شهر جمع شوند و بگویند تو گناهکاری، ناراحت نشوی و اگر بگویند صالح هستی، خوشحال نشوی. [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}} با ویژگی {{عربی|"لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمرِهِ تَعمَلُون"}} آئینه خداست. اگر [[امام صادق]] {{ع}} به صحابهای به خاطر یک گناه کمتوجهی میکردند؛ به دلیل {{عربی|"بِأمرِهِ تَعمَلُون"}} بود. » <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۲ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۲ ص: ۳۲۱.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |