۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن') |
جز (جایگزینی متن - '}} }}' به '}}') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
*برپایه تقسیم دیگری، قرب یا با علم نظری به دست می آید یا با علم کشفی یا با عمل و قسم سوم، خود یا با ادای واجبات حاصل میشود یا با انجام دادن مستحبات و برترین قرب، علم کشفی توحید است<ref>رسالههای شاه نعمت الله ولی، ج ۲، ص ۱۷۹.</ref>. | *برپایه تقسیم دیگری، قرب یا با علم نظری به دست می آید یا با علم کشفی یا با عمل و قسم سوم، خود یا با ادای واجبات حاصل میشود یا با انجام دادن مستحبات و برترین قرب، علم کشفی توحید است<ref>رسالههای شاه نعمت الله ولی، ج ۲، ص ۱۷۹.</ref>. | ||
*والاترین هدف خلقت، الهی شدن انسان و قرب به خداوند است. منظور، نزدیک شدن مکانی نیست، که خدا مکان ندارد، بلکه یافتن صفات الهی و فاصله گرفتن از رذایل است. و مقصود، نزدیک شدن خدا به ما نیست، چراکه خداوند، به ما نزدیک است. این نصّ قرآن کریم است که: {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ | *والاترین هدف خلقت، الهی شدن انسان و قرب به خداوند است. منظور، نزدیک شدن مکانی نیست، که خدا مکان ندارد، بلکه یافتن صفات الهی و فاصله گرفتن از رذایل است. و مقصود، نزدیک شدن خدا به ما نیست، چراکه خداوند، به ما نزدیک است. این نصّ قرآن کریم است که: {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ}}<ref>ق، ۱۶.</ref>. بلکه هدف، نزدیک شدن ما به خداوند است از طریق کسب فضائل و از راه آراسته شدن به مکارم اخلاق و تخلّق به اخلاق الله، به وسیله بندگی و طاعت و اخلاص و تقوا، با الگو قرار دادن پیشگامان و ره یافتگان به محضر ربوبی و واصلان و مقرّبان<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۵۵-۵۷.</ref>. | ||
*[[زیارت]]، چون پیوند و تجدید عهد با بندگان خالص خداوند است، زمینه کسب صفات شایسته و عامل رشد معنوی، و در نتیجه تقرب به خدا میگردد. وقتی در [[زیارت]]، انسان ناقص، در برابر انسان کامل قرار میگیرد و به آن مدل و الگو توجه میکند، انگیزه کمالیابی، او را به قرب معنوی به خدا میکشد و [[زیارت]]، مایه تقرب میگردد. تقرب به اولیای خدا، راهی است برای تقرب به خداوند، چراکه اینان، وسیله و صراط و راهنما و مشعل هدایتاند. آشنایی و انس با اینان، زائر را با خداوند هم مأنوس و آشنا میسازد. در مسیر کمالجویی، طلب و اراده، نقش مؤثری دارد. باید خواست تا رسید، به شرط آنکه موانعی در کار نباشد. تا انسان نخواهد که تقرّب بجوید، نزدیک هم نمیشود. باید «تقرّب» جست، تا به «قرب» رسید. به همین جهت، تعبیرِ «اتَقرّب» در زیارتنامهها زیاد است و دیدار مرقد ولیّ خدا، سبب نزدیک شدن به خدا به حساب آمده است. از موارد فراوان، به چند نمونه اشاره می شود: در [[زیارت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} می گوییم: خدایا! بنده و زائر تو، با زیارت قبر برادر پیامبرت، به تو تقرّب می جوید{{عربی|«اللهم عبدک و زائرک، متقربٌ إِلیک بزیاره قبر أَخی رسولک»}}<ref>محجه البیضا، ج۴، ص۷۸.</ref>. و در [[زیارت]] [[امام کاظم|موسیبن جعفر]]{{ع}} می خوانیم: {{عربی|«متقرباً بزیارتک إِلیَ الله تعالی»}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت موسیبن جعفر.</ref>. و در زیارت [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}}، خطاب به آنان میگوییم: {{عربی|«متقربٌ بکم إِلَیه»}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>. [[زیارت]] [[امام]]، وسیله نزدیک شدن به خداوند است و آراسته شدن به اوصاف و اخلاقیات [[معصومین]]{{عم}}، آراستگی به اوصاف الهی است و در همین قرب به خدا، کمال وجودی انسان نهفته است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۵۵-۵۷.</ref>. | *[[زیارت]]، چون پیوند و تجدید عهد با بندگان خالص خداوند است، زمینه کسب صفات شایسته و عامل رشد معنوی، و در نتیجه تقرب به خدا میگردد. وقتی در [[زیارت]]، انسان ناقص، در برابر انسان کامل قرار میگیرد و به آن مدل و الگو توجه میکند، انگیزه کمالیابی، او را به قرب معنوی به خدا میکشد و [[زیارت]]، مایه تقرب میگردد. تقرب به اولیای خدا، راهی است برای تقرب به خداوند، چراکه اینان، وسیله و صراط و راهنما و مشعل هدایتاند. آشنایی و انس با اینان، زائر را با خداوند هم مأنوس و آشنا میسازد. در مسیر کمالجویی، طلب و اراده، نقش مؤثری دارد. باید خواست تا رسید، به شرط آنکه موانعی در کار نباشد. تا انسان نخواهد که تقرّب بجوید، نزدیک هم نمیشود. باید «تقرّب» جست، تا به «قرب» رسید. به همین جهت، تعبیرِ «اتَقرّب» در زیارتنامهها زیاد است و دیدار مرقد ولیّ خدا، سبب نزدیک شدن به خدا به حساب آمده است. از موارد فراوان، به چند نمونه اشاره می شود: در [[زیارت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} می گوییم: خدایا! بنده و زائر تو، با زیارت قبر برادر پیامبرت، به تو تقرّب می جوید{{عربی|«اللهم عبدک و زائرک، متقربٌ إِلیک بزیاره قبر أَخی رسولک»}}<ref>محجه البیضا، ج۴، ص۷۸.</ref>. و در [[زیارت]] [[امام کاظم|موسیبن جعفر]]{{ع}} می خوانیم: {{عربی|«متقرباً بزیارتک إِلیَ الله تعالی»}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت موسیبن جعفر.</ref>. و در زیارت [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}}، خطاب به آنان میگوییم: {{عربی|«متقربٌ بکم إِلَیه»}}<ref>مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.</ref>. [[زیارت]] [[امام]]، وسیله نزدیک شدن به خداوند است و آراسته شدن به اوصاف و اخلاقیات [[معصومین]]{{عم}}، آراستگی به اوصاف الهی است و در همین قرب به خدا، کمال وجودی انسان نهفته است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۵۵-۵۷.</ref>. | ||
*ابوسعید ابوالخیر، از شیخ الرئیس بوعلی سینا، نابغه دوران، درباره تشرف به [[زیارت]]، پرسشی میکند. ایشان در پاسخ میگویند: «در این هنگام (هنگام تشرف به [[زیارت]]) اذهان، صفای زیادتری پیدا کرده، خاطره ها با تمرکز شدیدتری جلوه نموده و باعث نزدیکی به خداوند می گردد»<ref>اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، شهید پاکنژاد، ج۲، ص۳۷.</ref>. زائر، حتی این قرب را «احساس» هم میکند و درخواست دارد که استمرار یابد و قطع نشود. جلوهای از فیضها را در خویش مییابد و احساس «تصعید وجودی» میکند، خود را به خدا نزدیکتر مییابد، دلش شکستهتر میشود، با فطرتِ خداآشنای خود، صمیمیتر و درگوشیتر به نجوا میپردازد، و تصمیم بر توبهها و انابهها، از رهگذر همین توجهها و تقربها پدید میآید<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۵۵-۵۷.</ref>. | *ابوسعید ابوالخیر، از شیخ الرئیس بوعلی سینا، نابغه دوران، درباره تشرف به [[زیارت]]، پرسشی میکند. ایشان در پاسخ میگویند: «در این هنگام (هنگام تشرف به [[زیارت]]) اذهان، صفای زیادتری پیدا کرده، خاطره ها با تمرکز شدیدتری جلوه نموده و باعث نزدیکی به خداوند می گردد»<ref>اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، شهید پاکنژاد، ج۲، ص۳۷.</ref>. زائر، حتی این قرب را «احساس» هم میکند و درخواست دارد که استمرار یابد و قطع نشود. جلوهای از فیضها را در خویش مییابد و احساس «تصعید وجودی» میکند، خود را به خدا نزدیکتر مییابد، دلش شکستهتر میشود، با فطرتِ خداآشنای خود، صمیمیتر و درگوشیتر به نجوا میپردازد، و تصمیم بر توبهها و انابهها، از رهگذر همین توجهها و تقربها پدید میآید<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص:۵۵-۵۷.</ref>. |