مقام متقین به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص'
جز (جایگزینی متن - ':"' به ': "')
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۶: خط ۲۶:


::::::بنابراین، منظور از {{متن قرآن|أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}} امیرالمؤمنین {{ع}} می‌شود. به راستی توصیف امیر مؤمنان علی {{ع}} به تقوا در چنین جایی، نشان‌گر چه تقوایی است؟ اگر کسی بگوید: [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} مفرد و {{متن قرآن|أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}} جمع است و بین ضمیر و مرجع و صفت و موصوف مطابقت شرط است، چگونه مراد از {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ}} علی {{ع}} می‌تواند باشد؟ مفسّران به این جهت توجّه دارند. آنان می‌گویند: "الَّذی" در این جا به معنای "الّذین" است و اگر ابوبکر هم مراد بود، او نیز مفرد بود، امّا مفسّران می‌گویند: منظور امیرالمؤمنین {{ع}} است. از سوی دیگر، برخی ادّعا می‌کنند که در استعمالات فصیحه، «الَّذی» به معنای "الّذین" آمده است. البته در خصوص امیر مؤمنان علی {{ع}} این قضیّه نظیر دارد. شما آیۀ ولایت را ملاحظه کنید، آن جا که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}}؛<ref>«سرپرست شما تنها خدا، پیامبر و آنانی هستند که ایمان آورده‌اند... .»؛ سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> در این آیه مبارکه عبارت‌های {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ}}، {{متن قرآن|وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}} و {{متن قرآن|وَهُمْ رَاكِعُونَ}} به صیغۀ جمع آمده است، با این وجود بین [[شیعه]] و [[سنی]] متفق علیه است که منظور شخصِ امیرالمؤمنین {{ع}} است. <ref>تفسیر العیاشی: ۱ / ۳۲۸، حدیث ۱۳۹، تفسیر القمی: ۱ / ۱۷۰، الأمالی، شیخ صدوق: ۱۸۶، تفسیر مجمع البیان: ۳ / ۳۶۲، ابن شهر آشوب: ۲ / ۲۰۸ – ۲۱۰، تفسیر جامع البیان: ۶ / ۳۸۹، تفسیر ابن ابی حاتم: ۴ / ۱۱۶۲، حدیث ۶۵۵۱، تاریخ مدینۀ دمشق: ۴۲ / ۳۵۷، شواهد التنزیل: ۱ / ۲۰۹، حدیث ۲۱۶، الدر المنثور: ۲ / ۲۹۳، فتح القدیر: ۲ / ۵۳، کنزالعمّال: ۱۳ / ۱۰۸، حدیث ۳۶۳۵۴.</ref> آری، عملی را که امیرالمؤمنین {{ع}} انجام می‌دهند با عمل همۀ {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاة وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}} معادل است، کاری را که آن حضرت در تصدیق رسول الله {{صل}} انجام دادند که تصدیق اعتقادی، قولی و فعلی بود تا حدّی که جانشان را فدای رسول خدا کردند و در لیلة المبیت، در بستر آن حضرت خوابیدند و خودشان را در معرض خطر قرار دادند؛ همۀ این‌ها، تصدیق است، چه کسی چنین کارهایی را انجام داده است؟ فراتر این که نه تنها عمل امیرالمؤمنین {{ع}} معادل عمل آنان است؛ بلکه عمل آن حضرت از عمل همۀ جن و انس افضل است، مگر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} در قضیه قتل [[عمرو بن عبدود]]، نفرمودند: لضربةعلی یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین؛ <ref>این حدیث شریف در منابع اهل سنّت با تعبیرهای گوناگونی آمده است. ر.ک: ینابیع المودّه: ۱ / ۴۱۲، حدیث ۵، السیرة الحلبیه: ۲ / ۶۴۳، المواقف، قاضی ایجی: ۳ / ۶۲۸، المستدرک علی الصحیحین: ۳ / ۳۲، تاریخ بغداد: ۱۳ / ۱۴، حدیث ۶۳۶، کنز العمّال: ۱۱ / ۶۲۳، حدیث ۳۳۰۳۵. و از منابع شیعی ر.ک: المناقب، ابن شهر آشوب، ۲ / ۳۲۷، الطرائف: ۵۱۴، اقبال الأعمال: ۲ / ۲۶۷، کشف الغمّه: ۱ / ۱۴۸، حدیث ۱۰۲، حلیة الأبرار: ۲ / ۱۶۰، بحارالأنوار: ۳۶ / ۱۶۵، حدیث ۱۴۷.</ref> یک ضربه شمشیر [[امام علی]] {{ع}} در روز خندق (که بر عمرو بن عبدود وارد کرد) از عبادت جن و انس برتر است.
::::::بنابراین، منظور از {{متن قرآن|أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}} امیرالمؤمنین {{ع}} می‌شود. به راستی توصیف امیر مؤمنان علی {{ع}} به تقوا در چنین جایی، نشان‌گر چه تقوایی است؟ اگر کسی بگوید: [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} مفرد و {{متن قرآن|أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}} جمع است و بین ضمیر و مرجع و صفت و موصوف مطابقت شرط است، چگونه مراد از {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ}} علی {{ع}} می‌تواند باشد؟ مفسّران به این جهت توجّه دارند. آنان می‌گویند: "الَّذی" در این جا به معنای "الّذین" است و اگر ابوبکر هم مراد بود، او نیز مفرد بود، امّا مفسّران می‌گویند: منظور امیرالمؤمنین {{ع}} است. از سوی دیگر، برخی ادّعا می‌کنند که در استعمالات فصیحه، «الَّذی» به معنای "الّذین" آمده است. البته در خصوص امیر مؤمنان علی {{ع}} این قضیّه نظیر دارد. شما آیۀ ولایت را ملاحظه کنید، آن جا که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا}}؛<ref>«سرپرست شما تنها خدا، پیامبر و آنانی هستند که ایمان آورده‌اند... .»؛ سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> در این آیه مبارکه عبارت‌های {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ}}، {{متن قرآن|وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}} و {{متن قرآن|وَهُمْ رَاكِعُونَ}} به صیغۀ جمع آمده است، با این وجود بین [[شیعه]] و [[سنی]] متفق علیه است که منظور شخصِ امیرالمؤمنین {{ع}} است. <ref>تفسیر العیاشی: ۱ / ۳۲۸، حدیث ۱۳۹، تفسیر القمی: ۱ / ۱۷۰، الأمالی، شیخ صدوق: ۱۸۶، تفسیر مجمع البیان: ۳ / ۳۶۲، ابن شهر آشوب: ۲ / ۲۰۸ – ۲۱۰، تفسیر جامع البیان: ۶ / ۳۸۹، تفسیر ابن ابی حاتم: ۴ / ۱۱۶۲، حدیث ۶۵۵۱، تاریخ مدینۀ دمشق: ۴۲ / ۳۵۷، شواهد التنزیل: ۱ / ۲۰۹، حدیث ۲۱۶، الدر المنثور: ۲ / ۲۹۳، فتح القدیر: ۲ / ۵۳، کنزالعمّال: ۱۳ / ۱۰۸، حدیث ۳۶۳۵۴.</ref> آری، عملی را که امیرالمؤمنین {{ع}} انجام می‌دهند با عمل همۀ {{متن قرآن|الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاة وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ}} معادل است، کاری را که آن حضرت در تصدیق رسول الله {{صل}} انجام دادند که تصدیق اعتقادی، قولی و فعلی بود تا حدّی که جانشان را فدای رسول خدا کردند و در لیلة المبیت، در بستر آن حضرت خوابیدند و خودشان را در معرض خطر قرار دادند؛ همۀ این‌ها، تصدیق است، چه کسی چنین کارهایی را انجام داده است؟ فراتر این که نه تنها عمل امیرالمؤمنین {{ع}} معادل عمل آنان است؛ بلکه عمل آن حضرت از عمل همۀ جن و انس افضل است، مگر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} در قضیه قتل [[عمرو بن عبدود]]، نفرمودند: لضربةعلی یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین؛ <ref>این حدیث شریف در منابع اهل سنّت با تعبیرهای گوناگونی آمده است. ر.ک: ینابیع المودّه: ۱ / ۴۱۲، حدیث ۵، السیرة الحلبیه: ۲ / ۶۴۳، المواقف، قاضی ایجی: ۳ / ۶۲۸، المستدرک علی الصحیحین: ۳ / ۳۲، تاریخ بغداد: ۱۳ / ۱۴، حدیث ۶۳۶، کنز العمّال: ۱۱ / ۶۲۳، حدیث ۳۳۰۳۵. و از منابع شیعی ر.ک: المناقب، ابن شهر آشوب، ۲ / ۳۲۷، الطرائف: ۵۱۴، اقبال الأعمال: ۲ / ۲۶۷، کشف الغمّه: ۱ / ۱۴۸، حدیث ۱۰۲، حلیة الأبرار: ۲ / ۱۶۰، بحارالأنوار: ۳۶ / ۱۶۵، حدیث ۱۴۷.</ref> یک ضربه شمشیر [[امام علی]] {{ع}} در روز خندق (که بر عمرو بن عبدود وارد کرد) از عبادت جن و انس برتر است.
::::::در تفاسیری که به جنبه‌های ادبی آیات توجه می‌شود؛ هم چون الکشاف زمخشری و برخی تفاسیر و کتب دیگر این پرسش را مطرح می‌نمایند که چرا آیۀ ولایت به صیغۀ جمع آمده با این که منظور شخص امیرالمؤمنین می‌باشد؟! آن‌ها چند نکته ذکر می‌کنند که در کتاب تشیید المراجعات در ذیل آیۀ ولایت ذکر کرده‌ام. بنابر آن چه گذشت کلمۀ "المتقون" در زیارت جامعه، ممکن است به این آیۀ مبارکه اشاره باشد که در این زمینه نکته جالبی در تفسیرطبری آمده است. ابن تیمیّه نیز این مطلب را عنوان کرده است. نقل شده در جلسۀ یک عالم سنّی سؤال شد که مراد از {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ}} کیست؟ آن عالم گفت: ابوبکر است. شخصی شیعی در آن جا بود و گفت: نه منظور علی {{ع}} است. وی در پاسخ گفت: اگر منظور علی باشد، تو که معتقد به عصمت [[امام علی|علی بن ابی طالب]] هستی و این عقیده با آیه سازگار نیست؛ چرا که هر چند در ذیل آیه آمده است: {{متن قرآن|أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}، امّا بعد از این آیه آمده است: {{متن قرآن|لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«تا خداوند بدترین اعمالی که از آنان سرزده است بیامرزد و آنان را به بهترین اعمالی که انجام می‌دهند پاداش و جزا دهد»؛ سوره زمر، آیه ۳۵.</ref> بنابراین نباید –حتّی از نظر شما- منظور از این آیه، علی بن ابی طالب باشد، چون با عصمت منافات دارد. ولی روشن است که این عالم سنّی ندانسته یا اعمال غرض کرده و تعصّب نموده است؛ چرا که خداوند متعال در سورۀ فتح به پیامبر خدا {{صل}} فرموده: {{متن قرآن|لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ}}؛<ref>«تا خداوند گناهان گذشته و آینده تو را که به تو نسبت می‌دادند ببخشاید»؛ سوره فتح، آیه ۲.</ref> این چه گناهی بوده که از پیامبر {{صل}} قبلاً سر زده؟ و چه گناهی بوده که بعداً از آن حضرت صادر شده است؟ هر چه درباره این آیه پاسخ دهند، همان را دربارۀ آن آیه خواهیم داد. این آیات با عصمت هیچ منافاتی ندارند؛ نه با [[عصمت]] پیامبر {{صل}} و نه با عصمت [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}}. البته به جهت وجه عدم منافات باید به تفاسیر مراجعه نمود» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۲، ص:۳۲ تا ۳۸.</ref>.
::::::در تفاسیری که به جنبه‌های ادبی آیات توجه می‌شود؛ هم چون الکشاف زمخشری و برخی تفاسیر و کتب دیگر این پرسش را مطرح می‌نمایند که چرا آیۀ ولایت به صیغۀ جمع آمده با این که منظور شخص امیرالمؤمنین می‌باشد؟! آن‌ها چند نکته ذکر می‌کنند که در کتاب تشیید المراجعات در ذیل آیۀ ولایت ذکر کرده‌ام. بنابر آن چه گذشت کلمۀ "المتقون" در زیارت جامعه، ممکن است به این آیۀ مبارکه اشاره باشد که در این زمینه نکته جالبی در تفسیرطبری آمده است. ابن تیمیّه نیز این مطلب را عنوان کرده است. نقل شده در جلسۀ یک عالم سنّی سؤال شد که مراد از {{متن قرآن|وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ}} کیست؟ آن عالم گفت: ابوبکر است. شخصی شیعی در آن جا بود و گفت: نه منظور علی {{ع}} است. وی در پاسخ گفت: اگر منظور علی باشد، تو که معتقد به عصمت [[امام علی|علی بن ابی طالب]] هستی و این عقیده با آیه سازگار نیست؛ چرا که هر چند در ذیل آیه آمده است: {{متن قرآن|أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}، امّا بعد از این آیه آمده است: {{متن قرآن|لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«تا خداوند بدترین اعمالی که از آنان سرزده است بیامرزد و آنان را به بهترین اعمالی که انجام می‌دهند پاداش و جزا دهد»؛ سوره زمر، آیه ۳۵.</ref> بنابراین نباید –حتّی از نظر شما- منظور از این آیه، علی بن ابی طالب باشد، چون با عصمت منافات دارد. ولی روشن است که این عالم سنّی ندانسته یا اعمال غرض کرده و تعصّب نموده است؛ چرا که خداوند متعال در سورۀ فتح به پیامبر خدا {{صل}} فرموده: {{متن قرآن|لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ}}؛<ref>«تا خداوند گناهان گذشته و آینده تو را که به تو نسبت می‌دادند ببخشاید»؛ سوره فتح، آیه ۲.</ref> این چه گناهی بوده که از پیامبر {{صل}} قبلاً سر زده؟ و چه گناهی بوده که بعداً از آن حضرت صادر شده است؟ هر چه درباره این آیه پاسخ دهند، همان را دربارۀ آن آیه خواهیم داد. این آیات با عصمت هیچ منافاتی ندارند؛ نه با [[عصمت]] پیامبر {{صل}} و نه با عصمت [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}}. البته به جهت وجه عدم منافات باید به تفاسیر مراجعه نمود» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۲، ص۳۲ تا ۳۸.</ref>.




خط ۳۴: خط ۳۴:
[[پرونده:260.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید احمد خاتمی|سید احمد خاتمی]]]]
[[پرونده:260.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید احمد خاتمی|سید احمد خاتمی]]]]
::::::آیت الله '''[[سید احمد خاتمی|سید احمد خاتمی]]''' در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آیت الله '''[[سید احمد خاتمی|سید احمد خاتمی]]''' در کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«جامع‌ترین تعریف برای "تقوا" حریم نگهداری برای خداوند است؛ حریم نگهداری در همه عرصه‌ها. براین اساس است که "تقوا" جامع‌ترین مفهوم اخلاقی است که [[امامان]]{{عم}} جمعه موظّفند مردم را به آن دعوت کنند. این یک واژه نیست بلکه یک منش و سلوک دینی است که در همه عرصه‌های دینی جریان دارد. تجلّی تقوای جامع، [[امامان معصوم]]{{عم}} هستند؛ تقوایی که در همه عرصه‌های زندگی، نشان داشته باشد. "تقوا نیرویی است روحانی که بر اثر تمرین‌های زیاد، پدید می‌آید و پرهیزهای معقول و منطقی از یک طرف، سبب و مقدّمه پدید آمدن این حالت روحانی است و از طرف دیگر، معلول و نتیجه آن است و از لوازم آن به شمار می‌رود. این حالت، روح را نیرومند و شاداب می‌کند و به آن مصونیّت می‌دهد.... تقوا یک نیروی معنوی است که بر اثر ممارست و تمرین پدید می‌آید... پرهیز از گناه را سهل می‌کند. تقوا نیرویی است روحی، نیرویی مقدّس و متعالی که منشأ کشش‌ها و گریزهایی می‌گردد که کشش به سوی ارزش‌های معنوی و فوق حیوانی و گریز از پستی‌ها و آلودگی‌های مادّی است... تقوا حالتی است که به روح انسان، شخصیّت و قدرت می‌دهد و آدمی را مسلّط بر خویشتن و مالک خود می‌نماید... تقوا نه تنها مانع آزادی نیست بلکه منبع و منشأ همه آزادی‌هاست... تقوا به انسان آزادی معنوی می‌دهد؛ یعنی او را از اسارت و بندگی هوا و هوس آزاد می‌کند، رشته آز و طمع و شهوت را از گردنش بر می‌دارد و به این ترتیب، ریشه رقّیّت‌ها و بردگی‌های اجتماعی را از بین می‌برد"<ref>مجموعه آثار شهید مطهّری، ج۱۶، ص:۵۱۰ - ۵۰۲.</ref> این همه تعریف از تقوا را یک جا در معصومین{{عم}} می‌توان دید، آنان تقوای مجسّم‌اند. به تعبیر آیة الله [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]: "بدین ترتیب، برنامه هر یک از [[امامان معصوم]]{{عم}} این بود که نقش ویژه‌اش در ساخت نظام اسلامی، بر پایه تقوا باشد و بر اساس این بنیان مرصوص، به ایفای نقش خود قیام و اقدام کند؛ بنابراین، تأسیس حوزه علمیه [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} مانند تأسیس حکومت علوی و حسنی، قیام حسینی، تحمّل زندان موسوی، پذیرش ولایت عهدی رضوی و... همگی بر محور عنصر تقوا بوده است. این ذوات قدسی که متّقیان کامل در دو حوزه علم و مدیریّت‌اند، کارشناسان تقوا و کارگزاران آن هستند"<ref>ادب فنای مقرّبان، ج۳، ص:۲۹۲.</ref>»<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص: ۱۵۹.</ref>.
::::::«جامع‌ترین تعریف برای "تقوا" حریم نگهداری برای خداوند است؛ حریم نگهداری در همه عرصه‌ها. براین اساس است که "تقوا" جامع‌ترین مفهوم اخلاقی است که [[امامان]]{{عم}} جمعه موظّفند مردم را به آن دعوت کنند. این یک واژه نیست بلکه یک منش و سلوک دینی است که در همه عرصه‌های دینی جریان دارد. تجلّی تقوای جامع، [[امامان معصوم]]{{عم}} هستند؛ تقوایی که در همه عرصه‌های زندگی، نشان داشته باشد. "تقوا نیرویی است روحانی که بر اثر تمرین‌های زیاد، پدید می‌آید و پرهیزهای معقول و منطقی از یک طرف، سبب و مقدّمه پدید آمدن این حالت روحانی است و از طرف دیگر، معلول و نتیجه آن است و از لوازم آن به شمار می‌رود. این حالت، روح را نیرومند و شاداب می‌کند و به آن مصونیّت می‌دهد.... تقوا یک نیروی معنوی است که بر اثر ممارست و تمرین پدید می‌آید... پرهیز از گناه را سهل می‌کند. تقوا نیرویی است روحی، نیرویی مقدّس و متعالی که منشأ کشش‌ها و گریزهایی می‌گردد که کشش به سوی ارزش‌های معنوی و فوق حیوانی و گریز از پستی‌ها و آلودگی‌های مادّی است... تقوا حالتی است که به روح انسان، شخصیّت و قدرت می‌دهد و آدمی را مسلّط بر خویشتن و مالک خود می‌نماید... تقوا نه تنها مانع آزادی نیست بلکه منبع و منشأ همه آزادی‌هاست... تقوا به انسان آزادی معنوی می‌دهد؛ یعنی او را از اسارت و بندگی هوا و هوس آزاد می‌کند، رشته آز و طمع و شهوت را از گردنش بر می‌دارد و به این ترتیب، ریشه رقّیّت‌ها و بردگی‌های اجتماعی را از بین می‌برد"<ref>مجموعه آثار شهید مطهّری، ج۱۶، ص۵۱۰ - ۵۰۲.</ref> این همه تعریف از تقوا را یک جا در معصومین{{عم}} می‌توان دید، آنان تقوای مجسّم‌اند. به تعبیر آیة الله [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]: "بدین ترتیب، برنامه هر یک از [[امامان معصوم]]{{عم}} این بود که نقش ویژه‌اش در ساخت نظام اسلامی، بر پایه تقوا باشد و بر اساس این بنیان مرصوص، به ایفای نقش خود قیام و اقدام کند؛ بنابراین، تأسیس حوزه علمیه [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} مانند تأسیس حکومت علوی و حسنی، قیام حسینی، تحمّل زندان موسوی، پذیرش ولایت عهدی رضوی و... همگی بر محور عنصر تقوا بوده است. این ذوات قدسی که متّقیان کامل در دو حوزه علم و مدیریّت‌اند، کارشناسان تقوا و کارگزاران آن هستند"<ref>ادب فنای مقرّبان، ج۳، ص۲۹۲.</ref>»<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص ۱۵۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌؛}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین ب‍ح‍ری‍ن‍ی‌؛}}
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش