* عمر بن ابی سلمه، مکنا به "ابوحفص" [[فرزند]] [[امسلمه]] ([[همسر گرامی پیامبر اکرم]]{{صل}}) و پدرش [[ابوسلمه بن عبدالاسد]] بود. آنان از تیره [[بنیمخزوم]] از [[قبیله قریش]] و در مجد و [[شرافت]]، چون [[قبیله]] [[بنیهاشم]] بودهاند. [[عمر بن ابیسلمه]] در [[سال دوم هجری]] در [[حبشه]] متولد شد. هنگامی که [[امام]]{{ع}} به [[خلافت ظاهری]] رسید، [[امسلمه]]، [[فرزند]] خویش را همراه با نامهای نزد [[امام]]{{ع}} فرستاد. او در [[نامه]] خود، افزون بر اشاره به [[فتنه عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]]، اینگونه نوشت: "اگر نبود که [[خداوند]] ما [[زنان پیامبر]] را از [[خروج]] به [[قیام]] منع فرموده و [[فرمان]] داده که در خانههای خود بمانیم، هر آینه [[یاری]] و [[همراهی]] تو را رها نمیکردم. اکنون نیز فرزندم [[عمر بن ابیسلمه]] را، که همانند من است، بهسوی تو میفرستم.ای [[امیرالمؤمنین]]، او را به [[نیکی]] و خیر سفارش کن."
*[[عمر بن ابیسلمه]] نیز همواره در کنار [[امام]]{{ع}} بود و در تمام [[جنگهای امام]] حضوری مؤثر داشت. او در [[جنگ جمل]] در [[جناح چپ]] [[سپاه امام]] به [[خدمت]] گرفته شد. پس از [[جنگ جمل]]، [[امام]] او را بهسمت [[فرمانداری بحرین]] [[منصوب]] کرد. [[امام]] آنگاه که برای [[نبرد صفین]] آماده میشد او را از [[امارت بحرین]] برکنار و نزد خویش فراخواند. [[امام]]{{ع}} در نامهای خطاب به او نوشت: اما بعد، من نعمان را به [[زمامداری بحرین]] گماشتم و تو را از [[مسئولیت]] آنجا برداشتم، بی آنکه گَرد [[نکوهش]] و گناهی بر دامنت نشسته باشد، زیرا تو [[مسئولیت]] خود را [[نیکو]] انجام دادی و [[امانت]] را به خوبی پاس داشتی. بنابراین با [[اطمینان]] خاطر بدون اینکه مورد [[سرزنش]] و [[تهمت]] و گناهی باشی به سوی [[دارالخلافه]] حرکت کن، زیرا من عازم [[جهاد]] علیه [[ستمگران]] اهل شامم و دوست دارم در کنارم باشی، چون تو از آنانی که من در [[نبرد]] با [[دشمن]] و افراشتن [[پرچم]] [[دین]] بدو پشت گرمم، انشاءالله<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۲</ref>. او در زمره [[راویان احادیث]]، از جمله [[حدیث شریف کساء]]، قرار دارد. [[عمر بن ابیسلمه]] سرانجام در سال ۸۳ هجری درگذشت<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 588-589.</ref>.