انتقام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


==مقدمه==
==مقدمه==
*عقوبت به قصد تشفی دل<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
*[[عقوبت]] به قصد تشفی [[دل]]<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
*انتقام‏<ref>  برگرفته از: دایرة المعارف قرآن کریم، مدخل انتقام، محمد ابو طالبی</ref>، گاه به انسان نسبت داده می‏‌شود و گاه به خداوند. تفاوت این دو در این است که انتقام‌‏های بشری بیشتر در پی زیانی است که فرد بر اثر ناتوانی از ناحیه دشمن دیده و بدین‏ وسیله می‌‏خواهد ناکامی و شکست خود را جبران کند؛ ازاین‏‌رو گاه ضمن گرفتن انتقام، از حدّ میانه‌‏روی بیرون رفته، مرتکب کار ناروا و خلاف حق می‌‏شود؛ اما انتقام الهی بر اثر آسیب دیدن خداوند یا برای تشفی خاطر نیست، زیرا خداوند آسیب‏‌پذیر نیست و تشفی خاطر در او راه ندارد، بلکه انتقام او به معنای کیفر دادن گناهکاران بر اساس [[حق]] و عدالت است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
*انتقام‏<ref>  برگرفته از: دایرة المعارف قرآن کریم، مدخل انتقام، محمد ابو طالبی</ref>، گاه به [[انسان]] نسبت داده می‏‌شود و گاه به [[خداوند]]. تفاوت این دو در این است که انتقام‌‏های بشری بیشتر در پی زیانی است که فرد بر اثر [[ناتوانی]] از [[ناحیه]] [[دشمن]] دیده و بدین‏ وسیله می‌‏خواهد ناکامی و [[شکست]] خود را جبران کند؛ ازاین‏‌رو گاه ضمن گرفتن انتقام، از حدّ میانه‌‏روی بیرون رفته، مرتکب کار ناروا و خلاف [[حق]] می‌‏شود؛ اما انتقام [[الهی]] بر اثر آسیب دیدن [[خداوند]] یا برای تشفی خاطر نیست، زیرا [[خداوند]] آسیب‏‌پذیر نیست و تشفی خاطر در او راه ندارد، بلکه انتقام او به معنای [[کیفر]] دادن [[گناهکاران]] بر اساس [[حق]] و [[عدالت]] است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
*انتقام بشری نیز به فردی و اجتماعی تقسیم می‌شود. انتقام فردی، بیشتر برخاسته از احساس و غایت آن تشفی خاطر است؛ اما انتقام اجتماعی که در قالب قصاص و مجازات صورت می‌‏گیرد، و بیشتر مبتنی بر عقل است و هدف آن، حفظ نظام اصلاح و تربیت افراد جامعه و بستن راه‌‏های ناامنی در اجتماع است. این نوع انتقام، بیشتر در قلمرو وظایف [[حکومت]] است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
*انتقام بشری نیز به فردی و [[اجتماعی]] تقسیم می‌شود. انتقام فردی، بیشتر برخاسته از احساس و [[غایت]] آن تشفی خاطر است؛ اما انتقام [[اجتماعی]] که در قالب قصاص و مجازات صورت می‌‏گیرد، و بیشتر مبتنی بر [[عقل]] است و [[هدف]] آن، [[حفظ نظام]] [[اصلاح]] و [[تربیت]] افراد [[جامعه]] و بستن راه‌‏های [[ناامنی]] در اجتماع است. این نوع انتقام، بیشتر در قلمرو [[وظایف]] [[حکومت]] است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.


==اقسام انتقام‏==
==اقسام انتقام‏==
*حس انتقام‏‌جویی یک اصل حیاتی است که خداوند آن را در وجود همه انسان‏ها و حتی برخی حیوانات به‏ ودیعه نهاده است؛ لکن بهره‌‏وری از این حس خدادادی به تناسب مورد و کیفیت و مقدار استفاده از آن دارای احکام و وجوه گوناگونی است که می‌‏توان آن را به انتقام پسندیده، مباح و ناپسند تقسیم کرد:
*[[حس]] انتقام‏‌جویی یک اصل حیاتی است که [[خداوند]] آن را در وجود همه انسان‏‌ها و حتی برخی حیوانات به‏ [[ودیعه]] نهاده است؛ لکن بهره‌‏وری از این [[حس]] خدادادی به تناسب مورد و کیفیت و مقدار استفاده از آن دارای [[احکام]] و وجوه گوناگونی است که می‌‏توان آن را به انتقام [[پسندیده]]، [[مباح]] و [[ناپسند]] تقسیم کرد:
#'''انتقام پسندیده و لازم‏:''' اسلام، با هرگونه ظلم و تعدی، به فرد یا جامعه مخالف است؛ از این‌‏رو مقابله با ستمگران و گرفتن حق مظلومان را امری ممدوح و گاه واجب می‌‏شمارد. [[قرآن کریم]] در آیات ۱۴ و ۱۵ سوره توبه، به مسلمانان فرمان می‌‏دهد با کافران و مشرکان نبرد کنند، تا ضمن رفع شرک و کفر از روی زمین، خشم مؤمنان ستمدیده فرو نشسته و دل‏های آنان تشفی یابد. شاید پسندیده بودن و وجوب انتقام در این موارد بدان سبب باشد که اگر از ستمگران انتقام گرفته نشود. موجب گستاخی آنان و پایمالی حقوق دیگران شده و فساد و ناامنی در جامعه گسترش می‌‏یابد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
#'''انتقام [[پسندیده]] و لازم‏:''' [[اسلام]]، با هرگونه [[ظلم]] و [[تعدی]]، به فرد یا [[جامعه]] مخالف است؛ از این‌‏رو مقابله با [[ستمگران]] و گرفتن [[حق]] [[مظلومان]] را امری ممدوح و گاه [[واجب]] می‌‏شمارد. [[قرآن کریم]] در [[آیات]] ۱۴ و ۱۵ سوره [[توبه]]، به [[مسلمانان]] [[فرمان]] می‌‏دهد با [[کافران]] و [[مشرکان]] [[نبرد]] کنند، تا ضمن رفع [[شرک]] و [[کفر]] از روی [[زمین]]، [[خشم]] [[مؤمنان]] ستمدیده فرو نشسته و دل‏های آنان تشفی یابد. شاید [[پسندیده]] بودن و [[وجوب]] انتقام در این موارد بدان سبب باشد که اگر از [[ستمگران]] انتقام گرفته نشود. موجب گستاخی آنان و پایمالی [[حقوق]] دیگران شده و [[فساد]] و [[ناامنی]] در [[جامعه]] گسترش می‌‏یابد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
#'''انتقام مجاز:''' اگر ستم و تجاوز متوجه شخص انسان شده باشد و انتقام گرفتن او پیامدی برای دیگران نداشته باشد، این کار، جایز و روا خواهد بود؛ بدین معنا که انسان در این‏گونه موارد، بین گرفتن انتقام از ظالم یا عفو او مخیر است. البته گرفتن انتقام به طور مطلق و در همه موارد روا نیست؛ بلکه در مواردی جایز است که اسلام آن را روا دانسته باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
#'''انتقام مجاز:''' اگر [[ستم]] و [[تجاوز]] متوجه شخص [[انسان]] شده باشد و انتقام گرفتن او پیامدی برای دیگران نداشته باشد، این کار، جایز و روا خواهد بود؛ بدین معنا که [[انسان]] در این‏گونه موارد، بین گرفتن انتقام از [[ظالم]] یا [[عفو]] او مخیر است. البته گرفتن انتقام به طور مطلق و در همه موارد روا نیست؛ بلکه در مواردی جایز است که [[اسلام]] آن را روا دانسته باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
#'''انتقام مذموم و ناروا:''' انتقام، اگر برخاسته از تعصب‌‏های جاهلانه، دشمنی‌‏های نابجا و همراه تجاوز و تعدی باشد، ناروا و ناپسند است؛ زیرا در این انتقام‌‏ها نه فقط حقی به دست نیامده و ظلمی برطرف نمی‏‌گردد، بلکه خود موجب پای‏مالی حقوق دیگران و منشأ ظلم و فساد خواهد گشت. انتقامی که در روایات و کتب اخلاقی از رذایل اخلاقی شمرده شده است و مؤمنان از آن نهی شده‏‌اند، چنین انتقامی است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.  
#'''انتقام مذموم و ناروا:''' انتقام، اگر برخاسته از تعصب‌‏های جاهلانه، دشمنی‌‏های نابجا و همراه [[تجاوز]] و [[تعدی]] باشد، ناروا و [[ناپسند]] است؛ زیرا در این انتقام‌‏ها نه فقط حقی به دست نیامده و ظلمی برطرف نمی‏‌گردد، بلکه خود موجب پای‏مالی [[حقوق]] دیگران و منشأ [[ظلم]] و [[فساد]] خواهد گشت. انتقامی که در [[روایات]] و کتب [[اخلاقی]] از [[رذایل اخلاقی]] شمرده شده است و [[مؤمنان]] از آن [[نهی]] شده‏‌اند، چنین انتقامی است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.  
*از روایات فراوانی استفاده می‌‏شود [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} هنگام قیام جهانی خود، از ستمگرانی که به خاندان او و بشریت ستم کردند، انتقام خواهد گرفت؛ چه آنان که حقوق پدران او را غصب کردند و مردم را از بهره‌‏مندی از این چراغ‏‌های هدایت محروم ساختند، و چه آنان که به فرودستان در طول تاریخ ستم کردند؛ بدین‏ سبب است که یکی از لقب‌‏های آن حضرت، منتقم است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
*از [[روایات]] فراوانی استفاده می‌‏شود [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[هنگام قیام]] جهانی خود، از ستمگرانی که به [[خاندان]] او و [[بشریت]] [[ستم]] کردند، انتقام خواهد گرفت؛ چه آنان که [[حقوق]] [[پدران]] او را [[غصب]] کردند و [[مردم]] را از بهره‌‏مندی از این چراغ‏‌های [[هدایت]] [[محروم]] ساختند، و چه آنان که به فرودستان در طول [[تاریخ]] [[ستم]] کردند؛ بدین‏ سبب است که یکی از لقب‌‏های آن [[حضرت]]، [[منتقم]] است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
*[[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در حدیث معراج، پس از بیان دیدن نور پیشوایان معصوم{{عم}} و آخرین جانشین خود میان آن‏ها، فرمود: ... عرض کردم: "پروردگارا! اینان چه کسانی هستند؟ فرمود: ایشان پیشوایانند و این قائم است؛ همو که حلال مرا حلال می‏کند و حرام مرا را حرام می‏سازد و از دشمنان من انتقام می‏‌گیرد ...»<ref> {{متن حدیث|" هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ‏ الَّذِي‏ يُحِلُ‏ حَلَالِي‏ وَ يُحَرِّمُ‏ حَرَامِي‏ وَ بِهِ‏ أَنْتَقِمُ‏ مِنْ‏ أَعْدَائِي‏ ‏‏"}}؛ نعمانی، الغیبة؛ ص ۹۳؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۵۲، ح ۲</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
*[[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در [[حدیث معراج]]، پس از بیان دیدن [[نور]] [[پیشوایان معصوم]]{{عم}} و آخرین [[جانشین]] خود میان آن‏ها، فرمود:... عرض کردم: "پروردگارا! اینان چه کسانی هستند؟ فرمود: ایشان پیشوایانند و این [[قائم]] است؛ همو که [[حلال]] مرا [[حلال]] می‏‌کند و [[حرام]] مرا را [[حرام]] می‏سازد و از [[دشمنان]] من انتقام می‏‌گیرد..».<ref> {{متن حدیث|" هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ‏ الَّذِي‏ يُحِلُ‏ حَلَالِي‏ وَ يُحَرِّمُ‏ حَرَامِي‏ وَ بِهِ‏ أَنْتَقِمُ‏ مِنْ‏ أَعْدَائِي‏ ‏‏"}}؛ نعمانی، الغیبة؛ ص ۹۳؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۵۲، ح ۲</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
*البته تفاوتی نمی‌‏کند خداوند به دست او از دشمنانش انتقام بگیرد یا این‏که خود حضرت از دشمنان خود و خاندانش انتقام بگیرد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.
*البته تفاوتی نمی‌‏کند [[خداوند]] به دست او از دشمنانش انتقام بگیرد یا این‏که خود [[حضرت]] از [[دشمنان]] خود و خاندانش انتقام بگیرد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۸۴-۸۶.</ref>.


==انتقام در درسنامه==
==انتقام در درسنامه==
*یکی از ابعاد [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}} افزون بر جنبه‌های [[اصلاح]] گری، [[انسان]] سازی، [[عدالت گستری]]، کمال بخشی و احیاگری [[دین]] [[خداوند]] [[خون خواهی]] از [[دشمنان]] [[خداوند]]، [[پیامبر اعظم]]{{صل}}، [[اهل بیت]]{{ع}} و همه ستمدیدگان [[تاریخ]] است. در این میان [[خونخواهی]] از [[سید الشهدا]]{{ع}} از ویژگی خاصی برخوردار است. بنابراین با استفاده از [[روایات]] گروه‌هایی که از آنان [[انتقام]] گرفته می‌شود، عبارتند از:
*یکی از ابعاد [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}} افزون بر جنبه‌های [[اصلاح]] گری، [[انسان]] سازی، [[عدالت گستری]]، کمال بخشی و احیاگری [[دین]] [[خداوند]] [[خون خواهی]] از [[دشمنان]] [[خداوند]]، [[پیامبر اعظم]]{{صل}}، [[اهل بیت]]{{ع}} و همه ستمدیدگان [[تاریخ]] است. در این میان [[خونخواهی]] از [[سید الشهدا]]{{ع}} از ویژگی خاصی برخوردار است. بنابراین با استفاده از [[روایات]] گروه‌هایی که از آنان انتقام گرفته می‌شود، عبارتند از:
*[[دشمنان]] [[خداوند]]: [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در [[حدیث معراج]]، پس از بیان دیدن [[نور]] [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} و آخرین [[جانشین]] خود در میان آنها، فرمود: … عرض کردم: "پروردگارا! اینان چه کسانی هستند؟" [[خداوند]] فرمود: {{متن حدیث|"هَؤُلَاءِ الْأَئِمهُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الذِی یُحِل حَلَالِی وَ یُحَرمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی …"}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۲، ح۲؛ نعمانی، الغیبه؛ ص۹۳.</ref>؛ ایشان پیشوایانند و این [[قائم]] است؛ همو که [[حلال]] مرا [[حلال]] می‌کند و [[حرام]] مرا را [[حرام]] می‌سازد و از [[دشمنان]] من [[انتقام]] می‌گیرد…. [[احمد بن اسحاق]] گوید: بر [[امام عسکری]]{{ع}} وارد شدم و خواستم از [[جانشین]] پس از وی پرسش کنم؛ او آغاز سخن کرد و فرمود:‌ای [[احمد بن اسحاق]]! [[خدای تعالی]] از زمان [[آدم]]{{ع}} [[زمین]] را خالی از [[حجت]] نگذاشته است و تا [[روز قیامت]] نیز خالی از [[حجت]] نخواهد گذاشت. به واسطه اوست که [[بلا]] را از اهل [[زمین]] دفع می‌کند و به خاطر اوست که [[باران]] می‌فرستد و [[برکات]] [[زمین]] را بیرون می‌آورد. گفتم:‌ ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[امام]] و [[جانشین]] پس از شما کیست؟ [[حضرت]] شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت، در حالی که بر شانه‌اش [[کودکی]] سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده می‌درخشید. فرمود:‌ای [[احمد بن اسحاق]]! اگر نزد [[خدای تعالی]] و حجت‌های او گرامی نبودی، این فرزندم را به تو نمی‌نمودم. او هم نام و هم [[کنیه]] [[رسول خدا]]{{صل}} است؛ کسی است که [[زمین]] را آکنده از [[عدل و داد]] می‌کند، همچنان که پر از [[ظلم و جور]] شده باشد…. [[احمد بن اسحاق]] گوید: گفتم:‌ای مولای من! آیا نشانه‌ای هست که قلبم بدان مطمئن شود؟ آن [[کودک]] به زبان [[عربی]] [[فصیح]] به سخن درآمد و فرمود: {{متن حدیث|"اَنَا بقیة الله فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ"}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۸۴، ح۱.</ref>؛ ای [[احمد بن اسحاق]]! منم [[بقیة الله]] در [[زمین]] [[خداوند]] و [[انتقام]] گیرنده، از [[دشمنان]] او؛ پس از مشاهده، جست و جوی نشانه مکن!
*[[دشمنان]] [[خداوند]]: [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در [[حدیث معراج]]، پس از بیان دیدن [[نور]] [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} و آخرین [[جانشین]] خود در میان آنها، فرمود: … عرض کردم: "پروردگارا! اینان چه کسانی هستند؟" [[خداوند]] فرمود: {{متن حدیث|"هَؤُلَاءِ الْأَئِمهُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الذِی یُحِل حَلَالِی وَ یُحَرمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی …"}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۲، ح۲؛ نعمانی، الغیبه؛ ص۹۳.</ref>؛ ایشان پیشوایانند و این [[قائم]] است؛ همو که [[حلال]] مرا [[حلال]] می‌کند و [[حرام]] مرا را [[حرام]] می‌سازد و از [[دشمنان]] من انتقام می‌گیرد…. [[احمد بن اسحاق]] گوید: بر [[امام عسکری]]{{ع}} وارد شدم و خواستم از [[جانشین]] پس از وی پرسش کنم؛ او آغاز سخن کرد و فرمود:‌ای [[احمد بن اسحاق]]! [[خدای تعالی]] از زمان [[آدم]]{{ع}} [[زمین]] را خالی از [[حجت]] نگذاشته است و تا [[روز قیامت]] نیز خالی از [[حجت]] نخواهد گذاشت. به واسطه اوست که [[بلا]] را از اهل [[زمین]] دفع می‌کند و به خاطر اوست که [[باران]] می‌فرستد و [[برکات]] [[زمین]] را بیرون می‌آورد. گفتم:‌ ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[امام]] و [[جانشین]] پس از شما کیست؟ [[حضرت]] شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت، در حالی که بر شانه‌اش [[کودکی]] سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده می‌درخشید. فرمود:‌ای [[احمد بن اسحاق]]! اگر نزد [[خدای تعالی]] و حجت‌های او گرامی نبودی، این فرزندم را به تو نمی‌نمودم. او هم نام و هم [[کنیه]] [[رسول خدا]]{{صل}} است؛ کسی است که [[زمین]] را آکنده از [[عدل و داد]] می‌کند، همچنان که پر از [[ظلم و جور]] شده باشد…. [[احمد بن اسحاق]] گوید: گفتم:‌ای مولای من! آیا نشانه‌ای هست که قلبم بدان مطمئن شود؟ آن [[کودک]] به زبان [[عربی]] [[فصیح]] به سخن درآمد و فرمود: {{متن حدیث|"اَنَا بقیة الله فِی أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَیْنٍ یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ"}}<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۸۴، ح۱.</ref>؛ ای [[احمد بن اسحاق]]! منم [[بقیة الله]] در [[زمین]] [[خداوند]] و انتقام گیرنده، از [[دشمنان]] او؛ پس از مشاهده، جست و جوی نشانه مکن!
*'''[[قاتلان امام حسین]]{{ع}}''': [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[انتقام]] از [[قاتلان امام حسین]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|"لما کَانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَیْنِ{{ع}} مَا کَانَ ضَجتِ الْمَلَائِکَهُ إِلَی اللهِ بِالْبُکَاءِ وَ قَالَتْ یُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَیْنِ صَفِیکَ وَ ابْنِ نَبِیکَ قَالَ فَأَقَامَ اللهُ لَهُمْ ظِل الْقَائِمِ وَ قَالَ بِهَذَا أَنْتَقِمُ لِهَذَا"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۵، ح۶؛ طوسی، الامالی، ج۲، ص۳۳.</ref>؛ چون کار [[حسین]]{{ع}} چنان شد که شد ([[اصحاب]] و جوان‌هایش کشته شدند و خودش تنها ماند)، [[فرشتگان]] به سوی [[خدا]] شیون و [[گریه]] کردند و گفتند: با [[حسین]] [[برگزیده]] و پسر پیغمبرت چنین [[رفتاری]] کنند؟ پس [[خدا]] سایه [[حضرت قائم]]{{ع}} را به آنها نمود و فرمود: با این [[انتقام]] او را می‌گیرم. در پاره‌ای از [[روایات]] نیز آمده است که: آن [[حضرت]] [[انتقام]] گیرنده [[خون]] تمامی [[امامان]]{{ع}} و [[مظلومان]] [[تاریخ]] است. [[فرات]] بن أحنف از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده که به [[نقل]] از [[پدران]] خود{{ع}} فرمود: در زمان [[خلافت]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} [[آب]] [[فرات]] بالا آمد، پس آن [[حضرت]] و دو فرزندش [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} سوار شدند چون گذرشان بر [[طایفه]] ثقیف افتاد، آنان گفتند: [[علی]]{{ع}} آمده است [[آب]] را به جای خود بازگرداند (فرو نشاند). پس [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا وَ اللهِ لَأُقْتَلَن أَنَا وَ ابْنَایَ هَذَانِ وَ لَیَبْعَثَن اللهُ رَجُلًا مِنْ وُلْدِی فِی آخِرِ الزمَانِ یُطَالِبُ بِدِمَائِنَا"}}<ref>نعمانی، الغیبه، ص۱۴۰، ح۱؛ نک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۸، ح۱.</ref>؛ بدانید به [[خدا]] قسم! من و این دو فرزندم یقیناً کشته خواهیم شد و بدون [[تردید]] [[خداوند]] مردی از [[فرزندان]] من را در [[آخرالزمان]] بر می‌انگیزاند که [[خونخواهی]] ما خواهد کرد. علاوه بر [[منتقم]]، یکی از [[القاب]] آن [[حضرت]] "مَوْتور" است. "مَوْتور" از نظر لغت به کسی گویند که یکی از خویشاوندانش کشته شده؛ ولی [[خون]] بهای او گرفته نشده است<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۵۰۹.</ref>. در برخی [[روایات]]، از [[حضرت مهدی]]{{ع}} با عنوان "[[موتور]] بوالده"<ref>نعمانی، الغیبه، ص۱۷۸، ح۲۲.</ref> یا "[[موتور]] [[بابیه]]"<ref>نعمانی، الغیبه، ص۱۷۹؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۲.</ref> یاد شده است؛ یعنی، کسی که پدرش کشته شده و از [[خون]] او مطالبه و [[خونخواهی]] نشده است. مراد از [[پدر]] در این [[روایت]]، ممکن است [[امام حسن عسکری]]{{ع}} یا [[امام حسین]]{{ع}} باشد یا اینکه جنس [[پدر]] است که شامل همه [[امامان معصوم]]{{ع}} باشد. در روایاتی چند این [[انتقام]] به [[اراده خداوند]] و به دست آن [[حضرت]] و در بعضی به آن [[حضرت]] نسبت داده شده است. در هر حال تفاوتی نمی‌کند [[خداوند]] به دست او از دشمنانش [[انتقام]] بگیرد یا اینکه خود [[حضرت]] از [[دشمنان]] خود و خاندانش [[انتقام]] بگیرد، این وعده‌ای است که [[خداوند]] در [[قرآن]] فرموده است. در کامل الزیارات از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده که درباره [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ}}<ref>"و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرتی داده‌ایم، پس [او] نباید در قتل زیاده روی کند": اسراء، آیه ۳۳.</ref>؛ فرمود: {{متن حدیث|"ذَلِکَ قَائِمُ آلِ مُحَمدٍ یَخْرُجُ فَیَقْتُلُ بِدَمِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِی…"}}<ref>ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۶۳.</ref>؛ او [[قائم آل محمد]] است؛ [[قیام]] می‌کند و به [[انتقام]] از [[خون]] [[حسین بن علی]]، دست به [[کشتار]] می‌زند….
*'''[[قاتلان امام حسین]]{{ع}}''': [[امام صادق]]{{ع}} درباره انتقام از [[قاتلان امام حسین]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|"لما کَانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَیْنِ{{ع}} مَا کَانَ ضَجتِ الْمَلَائِکَهُ إِلَی اللهِ بِالْبُکَاءِ وَ قَالَتْ یُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَیْنِ صَفِیکَ وَ ابْنِ نَبِیکَ قَالَ فَأَقَامَ اللهُ لَهُمْ ظِل الْقَائِمِ وَ قَالَ بِهَذَا أَنْتَقِمُ لِهَذَا"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۵، ح۶؛ طوسی، الامالی، ج۲، ص۳۳.</ref>؛ چون کار [[حسین]]{{ع}} چنان شد که شد ([[اصحاب]] و جوان‌هایش کشته شدند و خودش تنها ماند)، [[فرشتگان]] به سوی [[خدا]] شیون و [[گریه]] کردند و گفتند: با [[حسین]] [[برگزیده]] و پسر پیغمبرت چنین [[رفتاری]] کنند؟ پس [[خدا]] سایه [[حضرت قائم]]{{ع}} را به آنها نمود و فرمود: با این انتقام او را می‌گیرم. در پاره‌ای از [[روایات]] نیز آمده است که: آن [[حضرت]] انتقام گیرنده [[خون]] تمامی [[امامان]]{{ع}} و [[مظلومان]] [[تاریخ]] است. [[فرات]] بن أحنف از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده که به [[نقل]] از [[پدران]] خود{{ع}} فرمود: در زمان [[خلافت]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} [[آب]] [[فرات]] بالا آمد، پس آن [[حضرت]] و دو فرزندش [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} سوار شدند چون گذرشان بر [[طایفه]] ثقیف افتاد، آنان گفتند: [[علی]]{{ع}} آمده است [[آب]] را به جای خود بازگرداند (فرو نشاند). پس [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|"أَمَا وَ اللهِ لَأُقْتَلَن أَنَا وَ ابْنَایَ هَذَانِ وَ لَیَبْعَثَن اللهُ رَجُلًا مِنْ وُلْدِی فِی آخِرِ الزمَانِ یُطَالِبُ بِدِمَائِنَا"}}<ref>نعمانی، الغیبه، ص۱۴۰، ح۱؛ نک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۸، ح۱.</ref>؛ بدانید به [[خدا]] قسم! من و این دو فرزندم یقیناً کشته خواهیم شد و بدون [[تردید]] [[خداوند]] مردی از [[فرزندان]] من را در [[آخرالزمان]] بر می‌انگیزاند که [[خونخواهی]] ما خواهد کرد. علاوه بر [[منتقم]]، یکی از [[القاب]] آن [[حضرت]] "مَوْتور" است. "مَوْتور" از نظر لغت به کسی گویند که یکی از خویشاوندانش کشته شده؛ ولی [[خون]] بهای او گرفته نشده است<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۵۰۹.</ref>. در برخی [[روایات]]، از [[حضرت مهدی]]{{ع}} با عنوان "[[موتور]] بوالده"<ref>نعمانی، الغیبه، ص۱۷۸، ح۲۲.</ref> یا "[[موتور]] [[بابیه]]"<ref>نعمانی، الغیبه، ص۱۷۹؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۲.</ref> یاد شده است؛ یعنی، کسی که پدرش کشته شده و از [[خون]] او مطالبه و [[خونخواهی]] نشده است. مراد از [[پدر]] در این [[روایت]]، ممکن است [[امام حسن عسکری]]{{ع}} یا [[امام حسین]]{{ع}} باشد یا اینکه جنس [[پدر]] است که شامل همه [[امامان معصوم]]{{ع}} باشد. در روایاتی چند این انتقام به [[اراده خداوند]] و به دست آن [[حضرت]] و در بعضی به آن [[حضرت]] نسبت داده شده است. در هر حال تفاوتی نمی‌کند [[خداوند]] به دست او از دشمنانش انتقام بگیرد یا اینکه خود [[حضرت]] از [[دشمنان]] خود و خاندانش انتقام بگیرد، این وعده‌ای است که [[خداوند]] در [[قرآن]] فرموده است. در کامل الزیارات از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده که درباره [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ}}<ref>"و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرتی داده‌ایم، پس [او] نباید در قتل زیاده روی کند": اسراء، آیه ۳۳.</ref>؛ فرمود: {{متن حدیث|"ذَلِکَ قَائِمُ آلِ مُحَمدٍ یَخْرُجُ فَیَقْتُلُ بِدَمِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِی…"}}<ref>ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۶۳.</ref>؛ او [[قائم آل محمد]] است؛ [[قیام]] می‌کند و به انتقام از [[خون]] [[حسین بن علی]]، دست به [[کشتار]] می‌زند….
*البته این [[انتقام]] به دو صورت تصور می‌شود:
*البته این انتقام به دو صورت تصور می‌شود:
*نخست اینکه: [[ستمگران]] یاد شده به [[دنیا]] بر می‌گردند؛ آن گاه [[حضرت]] از آنان [[انتقام]] می‌گیرد.
*نخست اینکه: [[ستمگران]] یاد شده به [[دنیا]] بر می‌گردند؛ آن گاه [[حضرت]] از آنان انتقام می‌گیرد.
*دیگر اینکه: [[فرزندان]] آنان که به کارهای [[پدران]] و گذشتگان خود خشنودند، مورد [[انتقام]] قرار می‌گیرند. [[عبد]] [[السلام]] بن [[صالح]] هروی گوید: به [[حضرت رضا]]{{ع}} عرض کردم: نظرتان درباره این [[حدیث]] [[امام صادق]]{{ع}} چیست که [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|"إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ قَتَلَ ذَرَارِی قَتَلَهِ الْحُسَیْنِ{{ع}}بِفِعَالِ آبَائِهَا"}}؛ زمانی که [[قائم]]{{ع}} [[قیام]] کند [[فرزندان]] [[قاتلان حسین]]{{ع}} را به خاطر [[کردار]] پدرانشان خواهد کشت؟ [[حضرت]] فرمود: همین طور است. گفتم: پس معنای این [[آیه]] چیست: {{متن قرآن|وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى}}<ref>"و هیچ باربرداری بار [گناه] دیگری را برنمی دارد": انعام، آیه۱۶۴.</ref>؟  [[امام]] در پاسخ فرمود: {{متن حدیث|ا"صَدَقَ اللهُ فِی جَمِیعِ أَقْوَالِهِ وَ لَکِنْ ذَرَارِی قَتَلَهِ الْحُسَیْنِ{{ع}} یَرْضَوْنَ بِفِعَالِ آبَائِهِمْ وَ یَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِیَ شَیْئاً کَانَ کَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَن رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ بِالْمَغْرِبِ لَکَانَ الراضِی عِنْدَ اللهِ عَز وَ جَل شَرِیکَ الْقَاتِلِ وَ إِنمَا یَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ{{ع}}إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ"}}<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۷۳، ح۵.</ref>؛ [[خداوند]] در تمام گفتارهایش درست گفته است؛ لکن [[فرزندان]] [[قاتلان حسین]]{{ع}} از [[کردار]] پدرانشان [[راضی]] هستند و به آن افتخار می‌کنند و هر کس از کاری [[راضی]] باشد، مثل کسی است که آن را انجام داده، و اگر کسی در [[مشرق]] کشته شود و دیگری در [[مغرب]] از این [[قتل]] [[راضی]] باشد، نزد [[خدا]] با [[قاتل]] شریک خواهد بود. در اینجا مناسب است به جهت اهمیت بحث [[انتقام]]، به مفهوم و انواع آن اشاره‌ای کنیم. "[[انتقام]]"<ref>برگرفته از: دایره المعارف قرآن کریم، مدخل انتقام، محمد ابوطالبی.</ref> گاه به [[انسان]] نسبت داده می‌شود و گاه به [[خداوند]]. تفاوت این دو در این است که انتقام‌های بشری، بیشتر در پی زیانی است که فرد بر اثر [[ناتوانی]] از [[ناحیه]] [[دشمن]] دیده و بدین وسیله می‌خواهد ناکامی و [[شکست]] خود را جبران کند! ازاین رو گاه ضمن گرفتن [[انتقام]]، از [[حد ]][[میانه روی]] بیرون رفته، مرتکب کارهای ناروا و خلاف [[حق]] می‌شود. اما [[انتقام]] [[الهی]] بر اثر آسیب دیدن [[خداوند]] یا برای تشفی خاطر نیست؛ زیرا [[خداوند]] آسیب پذیر نیست و تشفی خاطر در او راه ندارد، بلکه [[انتقام]] او به معنای [[کیفر]] دادن [[گناه]] کاران، براساس [[حق]] و [[عدالت]] است.
*دیگر اینکه: [[فرزندان]] آنان که به کارهای [[پدران]] و گذشتگان خود خشنودند، مورد انتقام قرار می‌گیرند. [[عبد]] [[السلام]] بن [[صالح]] هروی گوید: به [[حضرت رضا]]{{ع}} عرض کردم: نظرتان درباره این [[حدیث]] [[امام صادق]]{{ع}} چیست که [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|"إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ قَتَلَ ذَرَارِی قَتَلَهِ الْحُسَیْنِ{{ع}}بِفِعَالِ آبَائِهَا"}}؛ زمانی که [[قائم]]{{ع}} [[قیام]] کند [[فرزندان]] [[قاتلان حسین]]{{ع}} را به خاطر [[کردار]] پدرانشان خواهد کشت؟ [[حضرت]] فرمود: همین طور است. گفتم: پس معنای این [[آیه]] چیست: {{متن قرآن|وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى}}<ref>"و هیچ باربرداری بار [گناه] دیگری را برنمی دارد": انعام، آیه۱۶۴.</ref>؟  [[امام]] در پاسخ فرمود: {{متن حدیث|ا"صَدَقَ اللهُ فِی جَمِیعِ أَقْوَالِهِ وَ لَکِنْ ذَرَارِی قَتَلَهِ الْحُسَیْنِ{{ع}} یَرْضَوْنَ بِفِعَالِ آبَائِهِمْ وَ یَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِیَ شَیْئاً کَانَ کَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَن رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ بِالْمَغْرِبِ لَکَانَ الراضِی عِنْدَ اللهِ عَز وَ جَل شَرِیکَ الْقَاتِلِ وَ إِنمَا یَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ{{ع}}إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ"}}<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۷۳، ح۵.</ref>؛ [[خداوند]] در تمام گفتارهایش درست گفته است؛ لکن [[فرزندان]] [[قاتلان حسین]]{{ع}} از [[کردار]] پدرانشان [[راضی]] هستند و به آن افتخار می‌کنند و هر کس از کاری [[راضی]] باشد، مثل کسی است که آن را انجام داده، و اگر کسی در [[مشرق]] کشته شود و دیگری در [[مغرب]] از این [[قتل]] [[راضی]] باشد، نزد [[خدا]] با [[قاتل]] شریک خواهد بود. در اینجا مناسب است به جهت اهمیت بحث انتقام، به مفهوم و انواع آن اشاره‌ای کنیم. "انتقام"<ref>برگرفته از: دایره المعارف قرآن کریم، مدخل انتقام، محمد ابوطالبی.</ref> گاه به [[انسان]] نسبت داده می‌شود و گاه به [[خداوند]]. تفاوت این دو در این است که انتقام‌های بشری، بیشتر در پی زیانی است که فرد بر اثر [[ناتوانی]] از [[ناحیه]] [[دشمن]] دیده و بدین وسیله می‌خواهد ناکامی و [[شکست]] خود را جبران کند! ازاین رو گاه ضمن گرفتن انتقام، از [[حد ]][[میانه روی]] بیرون رفته، مرتکب کارهای ناروا و خلاف [[حق]] می‌شود. اما انتقام [[الهی]] بر اثر آسیب دیدن [[خداوند]] یا برای تشفی خاطر نیست؛ زیرا [[خداوند]] آسیب پذیر نیست و تشفی خاطر در او راه ندارد، بلکه انتقام او به معنای [[کیفر]] دادن [[گناه]] کاران، براساس [[حق]] و [[عدالت]] است.
*'''اقسام [[انتقام]]'''
*'''اقسام انتقام'''
*"[[حس]] [[انتقام]] گیری" یک اصل حیاتی است که [[خداوند]] آن را در وجود همه [[انسان‌ها]] حتی برخی حیوانات به [[ودیعه]] نهاده است؛ لیکن [[بهره]] وری از آن، به تناسب مورد و کیفیت [[احکام]] و وجوه گوناگونی دارد که می‌توان آن را به [[انتقام]] [[پسندیده]]، [[مباح]] و [[ناپسند]] تقسیم کرد:
*"[[حس]] انتقام گیری" یک اصل حیاتی است که [[خداوند]] آن را در وجود همه [[انسان‌ها]] حتی برخی حیوانات به [[ودیعه]] نهاده است؛ لیکن [[بهره]] وری از آن، به تناسب مورد و کیفیت [[احکام]] و وجوه گوناگونی دارد که می‌توان آن را به انتقام [[پسندیده]]، [[مباح]] و [[ناپسند]] تقسیم کرد:
*الف) [[انتقام]] [[پسندیده]] و لازم: [[اسلام]]، با هرگونه [[ظلم]] و [[تعدی]]، به فرد یا [[جامعه]] مخالف است؛ ازاین رو مقابله با [[ستمگران]] و گرفتن [[حق]] [[مظلومان]] را امری ممدوح و گاه [[واجب]] می‌شمارد. [[قرآن کریم]] در [[آیات]] ۱۴و ۱۵ سوره "[[توبه]]"، به [[مسلمانان]] [[فرمان]] می‌دهد با [[کافران]] و [[مشرکان]] [[نبرد]] کنند، تا ضمن رفع [[شرک]] و [[کفر]] از روی [[زمین]]، [[خشم]] [[مؤمنان]] ستمدیده فرو نشسته و دل‌های آنان تشفی یابد. شاید [[پسندیده]] بودن و [[وجوب]] [[انتقام]] در این موارد، بدان سبب باشد که اگر از [[ستمگران]] [[انتقام]] گرفته نشود، موجب گستاخی آنان و [[پایمال شدن حقوق]] دیگران گشته و [[فساد]] و [[ناامنی]] در [[جامعه]] گسترش می‌یابد.
*الف) انتقام [[پسندیده]] و لازم: [[اسلام]]، با هرگونه [[ظلم]] و [[تعدی]]، به فرد یا [[جامعه]] مخالف است؛ ازاین رو مقابله با [[ستمگران]] و گرفتن [[حق]] [[مظلومان]] را امری ممدوح و گاه [[واجب]] می‌شمارد. [[قرآن کریم]] در [[آیات]] ۱۴و ۱۵ سوره "[[توبه]]"، به [[مسلمانان]] [[فرمان]] می‌دهد با [[کافران]] و [[مشرکان]] [[نبرد]] کنند، تا ضمن رفع [[شرک]] و [[کفر]] از روی [[زمین]]، [[خشم]] [[مؤمنان]] ستمدیده فرو نشسته و دل‌های آنان تشفی یابد. شاید [[پسندیده]] بودن و [[وجوب]] انتقام در این موارد، بدان سبب باشد که اگر از [[ستمگران]] انتقام گرفته نشود، موجب گستاخی آنان و [[پایمال شدن حقوق]] دیگران گشته و [[فساد]] و [[ناامنی]] در [[جامعه]] گسترش می‌یابد.
*ب) [[انتقام]] مُجاز؛ اگر [[ستم]] و [[تجاوز]]، متوجه خود [[انسان]] باشد و [[انتقام]] گرفتن او پیامدی برای دیگران نداشته باشد، این کار، جایز و روا خواهد بود. بدین معنا که [[انسان]] در این گونه موارد، بین گرفتن [[انتقام]] از [[ظالم]] یا [[عفو]] او مخیر است. البته گرفتن [[انتقام]] به طور مطلق و در همه موارد، روا نیست؛ بلکه در مواردی جایز است که [[اسلام]] اجازه آن را داده باشد.
*ب) انتقام مُجاز؛ اگر [[ستم]] و [[تجاوز]]، متوجه خود [[انسان]] باشد و انتقام گرفتن او پیامدی برای دیگران نداشته باشد، این کار، جایز و روا خواهد بود. بدین معنا که [[انسان]] در این گونه موارد، بین گرفتن انتقام از [[ظالم]] یا [[عفو]] او مخیر است. البته گرفتن انتقام به طور مطلق و در همه موارد، روا نیست؛ بلکه در مواردی جایز است که [[اسلام]] اجازه آن را داده باشد.
*ج) [[انتقام]] مذموم و ناروا: [[انتقام]]، اگر برخاسته از تعصب‌های جاهلانه، دشمنی‌های نابجا و همراه با [[تجاوز]] و [[تعدی]] باشد، ناروا و [[ناپسند]] است؛ زیرا در این انتقام‌ها نه فقط حقی به دست نیامده و ظلمی برطرف نمی‌گردد، بلکه خود موجب [[پایمال شدن حقوق]] دیگران و منشأ [[ظلم]] و [[فساد]] می‌شود و این امر مذمومی است. اما انتقامی که در [[قیام جهانی]] [[حضرت]] از آن یاد می‌شود، [[انتقام]] [[پسندیده]] و لازم است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]،  ج۳ ، ص۱۹۴-۱۹۹.</ref>.
*ج) انتقام مذموم و ناروا: انتقام، اگر برخاسته از تعصب‌های جاهلانه، دشمنی‌های نابجا و همراه با [[تجاوز]] و [[تعدی]] باشد، ناروا و [[ناپسند]] است؛ زیرا در این انتقام‌ها نه فقط حقی به دست نیامده و ظلمی برطرف نمی‌گردد، بلکه خود موجب [[پایمال شدن حقوق]] دیگران و منشأ [[ظلم]] و [[فساد]] می‌شود و این امر مذمومی است. اما انتقامی که در [[قیام جهانی]] [[حضرت]] از آن یاد می‌شود، انتقام [[پسندیده]] و لازم است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]،  ج۳ ، ص۱۹۴-۱۹۹.</ref>.
 


==[[خون‌خواهی شهدای کربلا]]==
==[[خون‌خواهی شهدای کربلا]]==

نسخهٔ ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۲۴

متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.


مقدمه

  • عقوبت به قصد تشفی دل[۱].
  • انتقام‏[۲]، گاه به انسان نسبت داده می‏‌شود و گاه به خداوند. تفاوت این دو در این است که انتقام‌‏های بشری بیشتر در پی زیانی است که فرد بر اثر ناتوانی از ناحیه دشمن دیده و بدین‏ وسیله می‌‏خواهد ناکامی و شکست خود را جبران کند؛ ازاین‏‌رو گاه ضمن گرفتن انتقام، از حدّ میانه‌‏روی بیرون رفته، مرتکب کار ناروا و خلاف حق می‌‏شود؛ اما انتقام الهی بر اثر آسیب دیدن خداوند یا برای تشفی خاطر نیست، زیرا خداوند آسیب‏‌پذیر نیست و تشفی خاطر در او راه ندارد، بلکه انتقام او به معنای کیفر دادن گناهکاران بر اساس حق و عدالت است[۳].
  • انتقام بشری نیز به فردی و اجتماعی تقسیم می‌شود. انتقام فردی، بیشتر برخاسته از احساس و غایت آن تشفی خاطر است؛ اما انتقام اجتماعی که در قالب قصاص و مجازات صورت می‌‏گیرد، و بیشتر مبتنی بر عقل است و هدف آن، حفظ نظام اصلاح و تربیت افراد جامعه و بستن راه‌‏های ناامنی در اجتماع است. این نوع انتقام، بیشتر در قلمرو وظایف حکومت است[۴].

اقسام انتقام‏

  • حس انتقام‏‌جویی یک اصل حیاتی است که خداوند آن را در وجود همه انسان‏‌ها و حتی برخی حیوانات به‏ ودیعه نهاده است؛ لکن بهره‌‏وری از این حس خدادادی به تناسب مورد و کیفیت و مقدار استفاده از آن دارای احکام و وجوه گوناگونی است که می‌‏توان آن را به انتقام پسندیده، مباح و ناپسند تقسیم کرد:
  1. انتقام پسندیده و لازم‏: اسلام، با هرگونه ظلم و تعدی، به فرد یا جامعه مخالف است؛ از این‌‏رو مقابله با ستمگران و گرفتن حق مظلومان را امری ممدوح و گاه واجب می‌‏شمارد. قرآن کریم در آیات ۱۴ و ۱۵ سوره توبه، به مسلمانان فرمان می‌‏دهد با کافران و مشرکان نبرد کنند، تا ضمن رفع شرک و کفر از روی زمین، خشم مؤمنان ستمدیده فرو نشسته و دل‏های آنان تشفی یابد. شاید پسندیده بودن و وجوب انتقام در این موارد بدان سبب باشد که اگر از ستمگران انتقام گرفته نشود. موجب گستاخی آنان و پایمالی حقوق دیگران شده و فساد و ناامنی در جامعه گسترش می‌‏یابد[۵].
  2. انتقام مجاز: اگر ستم و تجاوز متوجه شخص انسان شده باشد و انتقام گرفتن او پیامدی برای دیگران نداشته باشد، این کار، جایز و روا خواهد بود؛ بدین معنا که انسان در این‏گونه موارد، بین گرفتن انتقام از ظالم یا عفو او مخیر است. البته گرفتن انتقام به طور مطلق و در همه موارد روا نیست؛ بلکه در مواردی جایز است که اسلام آن را روا دانسته باشد[۶].
  3. انتقام مذموم و ناروا: انتقام، اگر برخاسته از تعصب‌‏های جاهلانه، دشمنی‌‏های نابجا و همراه تجاوز و تعدی باشد، ناروا و ناپسند است؛ زیرا در این انتقام‌‏ها نه فقط حقی به دست نیامده و ظلمی برطرف نمی‏‌گردد، بلکه خود موجب پای‏مالی حقوق دیگران و منشأ ظلم و فساد خواهد گشت. انتقامی که در روایات و کتب اخلاقی از رذایل اخلاقی شمرده شده است و مؤمنان از آن نهی شده‏‌اند، چنین انتقامی است[۷].

انتقام در درسنامه

خون‌خواهی شهدای کربلا

پرسش مستقیم

  1. ماهیت قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  2. اهداف قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  3. برنامه‌های امام مهدی برای قیام چیست؟ (پرسش)
  4. شیوه قیام امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
  5. آیا قیام امام مهدی حتمی است؟ (پرسش)
  6. عناصر قیام امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
  7. گستره فتوحات قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  8. اساس و بنیان حرکت و نهضت حضرت مهدی آیا بر پایه معجزه است یا روندی عادی و طبیعی مانند انقلاب‌های دیگر جهان دارد؟ (پرسش)
  9. آیا هنگامی که امام مهدی ظهور می‏‌کنند تجهیزات امروزی به همین شکل باقی می‏‌مانند؟ (پرسش)
  10. بعضی می‏‌گویند وقتی که امام مهدی ظهور می‏‌فرمایند خیلی از علماء به مخالفت با ایشان برمی‏‌خیزند آیا سند روایی دارد؟ (پرسش)
  11. آیا امام مهدی پس از ظهور از قاتلان امام حسین انتقام خواهد گرفت؟ (پرسش)
  12. آیا قیام مسلحانه امام مهدی با آیه لا اکراه فی الدین منافات ندارد؟ (پرسش)
  13. آیا امام مهدی با اجبار اسلام را در جهان برپا می‏‌کند یا عملکرد ایشان است که اسلام را جهانگیر می‌‏کند؟ (پرسش)
  14. حضور و آمادگی چه تعدادی از یاران امام مهدی برای قیام وی کفایت می‌کند؟ (پرسش)
  15. موانع قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  16. موانع قیام امام مهدی چگونه رفع می‌شود؟ (پرسش)
  17. آیا امام مهدی هنگام قیام سوار بر اسب است؟‌ (پرسش)
  18. چه گروه‌هایی از مشرق‌ زمین برای یاری امام مهدی قیام می‌کنند؟ (پرسش)
  19. پس از ظهور دشمنان چگونه به جنگ با امام مهدی می‌روند؟ (پرسش)
  20. گستره فتوحات قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  21. امام مهدی از چه گروه‌هایی انتقام می‌گیرد؟ (پرسش)
  22. چه بشارت‌هایی در ادیان گوناگون به قیام امام مهدی داده شده است؟‌ (پرسش)
  23. پاداش کشته شدن در رکاب امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  24. علل گرایش عمومی مردم به قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  25. دلایل پیروزی قیام امام مهدی چیست؟ (پرسش)


جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  2. برگرفته از: دایرة المعارف قرآن کریم، مدخل انتقام، محمد ابو طالبی
  3. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  4. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  5. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  6. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  7. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  8. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  9. «" هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ‏ الَّذِي‏ يُحِلُ‏ حَلَالِي‏ وَ يُحَرِّمُ‏ حَرَامِي‏ وَ بِهِ‏ أَنْتَقِمُ‏ مِنْ‏ أَعْدَائِي‏ ‏‏"»؛ نعمانی، الغیبة؛ ص ۹۳؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۵۲، ح ۲
  10. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  11. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۸۴-۸۶.
  12. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۲، ح۲؛ نعمانی، الغیبه؛ ص۹۳.
  13. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۸۴، ح۱.
  14. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۵، ح۶؛ طوسی، الامالی، ج۲، ص۳۳.
  15. نعمانی، الغیبه، ص۱۴۰، ح۱؛ نک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۸، ح۱.
  16. طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۵۰۹.
  17. نعمانی، الغیبه، ص۱۷۸، ح۲۲.
  18. نعمانی، الغیبه، ص۱۷۹؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۲.
  19. "و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرتی داده‌ایم، پس [او] نباید در قتل زیاده روی کند": اسراء، آیه ۳۳.
  20. ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۶۳.
  21. "و هیچ باربرداری بار [گناه] دیگری را برنمی دارد": انعام، آیه۱۶۴.
  22. صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۷۳، ح۵.
  23. برگرفته از: دایره المعارف قرآن کریم، مدخل انتقام، محمد ابوطالبی.
  24. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳ ، ص۱۹۴-۱۹۹.