مشورت با دیگران: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{سیره معصوم}} ==مقدمه== *مشورت و واژه‌های مترادف آن از ما...» ایجاد کرد)
 
خط ۲۳: خط ۲۳:
*چنانکه اشاره شد، [[مشورت]] در [[تعالیم]] [[اسلامی]] اهمیت زیادی دارد و [[پیامبر]]{{صل}} هم در موارد بسیاری به این کاری پرداخت و [[اصحاب]] خود را به آن سفارش می‌کرد؛ ولی ایشان در مسائلی که [[حکم]] آنها را [[خداوند متعال]] بیان کرده بود، با [[اصحاب]] خود [[مشورت]] نمی‌کرد. اساساً [[مشورت]] درباره چگونگی [[اجرای قانون]] و [[احکام الهی]] صورت می‌گرفت و [[پیامبر]]{{صل}} هیچ گاه قانونگذاری [[مشورت]] نمی‌کرد؛ یعنی آن [[حضرت]] در مواردی که [[نص]] صریحی از [[خداوند]] رسیده بود، از [[مردم]] نظر‌خواهی نمی‌کرد<ref>{{متن قرآن|وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}} «آنان کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref>؛ درباره [[جنگ بدر]] [[نقل]] شده است که وقتی آن [[حضرت]] در منطقه [[بدر]]، پشت [[چاه]] اردو زد؛ [[حباب بن منذر]] از ایشان پرسید: "آیا انجام این کار بر اساس [[وحی الهی]] بود یا نظر خود را [[اجرا]] کردید؟" آن [[حضرت]] فرمود: "[[رأی]] خود من چنین بود"؛‌ حباب گفت: "نظر من این است که [[چاه]] [[آب]] را عقب خود قرار دهیم تا در صورت عقب‌نشینی، [[چاه]] [[آب]] را از دست ندهیم"، [[حضرت]] نیز این پیشنهاد را پذیرفت<ref>تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۹، ص ۲۴۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۳، ص ۴۷؛ صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد،‌ ج۴،‌ ص۸۰ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج۴، ص۷۰.</ref><ref> [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۷۶-۴۷۷.</ref>.
*چنانکه اشاره شد، [[مشورت]] در [[تعالیم]] [[اسلامی]] اهمیت زیادی دارد و [[پیامبر]]{{صل}} هم در موارد بسیاری به این کاری پرداخت و [[اصحاب]] خود را به آن سفارش می‌کرد؛ ولی ایشان در مسائلی که [[حکم]] آنها را [[خداوند متعال]] بیان کرده بود، با [[اصحاب]] خود [[مشورت]] نمی‌کرد. اساساً [[مشورت]] درباره چگونگی [[اجرای قانون]] و [[احکام الهی]] صورت می‌گرفت و [[پیامبر]]{{صل}} هیچ گاه قانونگذاری [[مشورت]] نمی‌کرد؛ یعنی آن [[حضرت]] در مواردی که [[نص]] صریحی از [[خداوند]] رسیده بود، از [[مردم]] نظر‌خواهی نمی‌کرد<ref>{{متن قرآن|وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}} «آنان کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref>؛ درباره [[جنگ بدر]] [[نقل]] شده است که وقتی آن [[حضرت]] در منطقه [[بدر]]، پشت [[چاه]] اردو زد؛ [[حباب بن منذر]] از ایشان پرسید: "آیا انجام این کار بر اساس [[وحی الهی]] بود یا نظر خود را [[اجرا]] کردید؟" آن [[حضرت]] فرمود: "[[رأی]] خود من چنین بود"؛‌ حباب گفت: "نظر من این است که [[چاه]] [[آب]] را عقب خود قرار دهیم تا در صورت عقب‌نشینی، [[چاه]] [[آب]] را از دست ندهیم"، [[حضرت]] نیز این پیشنهاد را پذیرفت<ref>تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۹، ص ۲۴۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۳، ص ۴۷؛ صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد،‌ ج۴،‌ ص۸۰ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج۴، ص۷۰.</ref><ref> [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۷۶-۴۷۷.</ref>.


==نمونه‌هایی از [[مشورت]] کردن [[پیامبر]]{{صل}}==
==نمونه‌هایی از [[مشورت]] کردن [[پیامبر]]{{صل}}==
*[[رسول]] خاتم{{صل}} پیش از [[جنگ بدر]]، افرادی را برای کسب خبر به سوی کاروان تجارتی [[قریش]] فرستاد که به [[ریاست]] [[ابوسفیان]] از [[شام]] باز می‌گشت. وقتی [[ابوسفیان]] از این کار باخبر شد، مسیر خود را تغییر داد و فردی را به [[مکه]] فرستاد تا [[کفار]] را از این قضیه باخبر کند. وقتی [[قریش]] این خبر را شنیدند، همه از [[مکه]] خارج شدند و به سوی [[بدر]] حرکت کردند. وقتی [[پیامبر]]{{صل}} از این ماجرا [[آگاه]] شد، با [[سپاهیان]] خود [[مشورت]] کرد؛ ابتدا [[ابوبکر]] و [[عمر]]، به ترتیب برخاستند و گفتند: "با آنها نجنگیم"؛ اما [[مقداد]] بلند شد و گفت: "امر [[خدا]] را [[اجرا]] کن، ما نیز همراه تو می‌جنگیم". سپس، [[پیامبر]]{{صل}} خطاب به اصحابش فرمود: {{متن حدیث| أشيروا عليّ‌ أيّها الناس‌}}؛ ای [[مردم]] با [[مشورت]] مرا [[یاری]] کنید. بعد ابن معاذ برخاست و گفت: "هر چه امر فرمایی، ما از تو [[نافرمانی]] نمی‌کنیم"<ref> [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۴۷۷.</ref>.
*[[رسول]] خاتم{{صل}} پیش از [[جنگ بدر]]، افرادی را برای کسب خبر به سوی کاروان تجارتی [[قریش]] فرستاد که به [[ریاست]] [[ابوسفیان]] از [[شام]] باز می‌گشت. وقتی [[ابوسفیان]] از این کار باخبر شد، مسیر خود را تغییر داد و فردی را به [[مکه]] فرستاد تا [[کفار]] را از این قضیه باخبر کند. وقتی [[قریش]] این خبر را شنیدند، همه از [[مکه]] خارج شدند و به سوی [[بدر]] حرکت کردند. وقتی [[پیامبر]]{{صل}} از این ماجرا [[آگاه]] شد، با [[سپاهیان]] خود [[مشورت]] کرد؛ ابتدا [[ابوبکر]] و [[عمر]]، به ترتیب برخاستند و گفتند: "با آنها نجنگیم"؛ اما [[مقداد]] بلند شد و گفت: "امر [[خدا]] را [[اجرا]] کن، ما نیز همراه تو می‌جنگیم". سپس، [[پیامبر]]{{صل}} خطاب به اصحابش فرمود: {{متن حدیث| أشيروا عليّ‌ أيّها الناس‌}}؛ ای [[مردم]] با [[مشورت]] مرا [[یاری]] کنید. بعد ابن معاذ برخاست و گفت: "هر چه امر فرمایی، ما از تو [[نافرمانی]] نمی‌کنیم"<ref> [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۴۷۷.</ref>.
*[[پیامبر]]{{صل}} در این [[جنگ]] با اصحابش [[مشورت]] و به پیشنهاد آنها نیز عمل کرد<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۴۳۵؛ المغازی، ج ۱، ص ۴۰۸ - ۴۰۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه.، ج ۱، ص ۶۱۵ - ۶۱۶؛ امتاع الاسماع، ج ۹، ص ۲۴۱ و سبل الهدی و الرشاد، ج ۴، ص ۲۶.</ref>. همچنین وقتی در [[جنگ بدر]]، هفتاد نفر از نیروهای [[دشمن]] [[اسیر]] شدند، [[رسول]] خاتم{{صل}} درباره [[سرنوشت]] آنان با بزرگان [[صحابه]] [[مشورت]] کرد و همه به قبول فدیه [[رأی]] دادند و [[پیامبر]]{{صل}} هم پذیرفت<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۴۷۴ - ۴۷۵؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۱۳۷، المغازی، ج ۱، ص ۱۰۷ و امتاع الأسماع، ج ۱، ص ۱۱۵.</ref><ref> [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۷۷.</ref>.
*[[پیامبر]]{{صل}} در این [[جنگ]] با اصحابش [[مشورت]] و به پیشنهاد آنها نیز عمل کرد<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۴۳۵؛ المغازی، ج ۱، ص ۴۰۸ - ۴۰۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه.، ج ۱، ص ۶۱۵ - ۶۱۶؛ امتاع الاسماع، ج ۹، ص ۲۴۱ و سبل الهدی و الرشاد، ج ۴، ص ۲۶.</ref>. همچنین وقتی در [[جنگ بدر]]، هفتاد نفر از نیروهای [[دشمن]] [[اسیر]] شدند، [[رسول]] خاتم{{صل}} درباره [[سرنوشت]] آنان با بزرگان [[صحابه]] [[مشورت]] کرد و همه به قبول فدیه [[رأی]] دادند و [[پیامبر]]{{صل}} هم پذیرفت<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۴۷۴ - ۴۷۵؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۱۳۷، المغازی، ج ۱، ص ۱۰۷ و امتاع الأسماع، ج ۱، ص ۱۱۵.</ref><ref> [[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۷۷.</ref>.

نسخهٔ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۳۸

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.


مقدمه

جایگاه مشورت در نظر پیامبر(ص)

دلیل مشورت کردن پیامبر(ص) با مردم

  1. ارزشمند شمردن مردم: پیامبر(ص) با مشورت کردن با یاران خود شخصیت آنها را رشد داده، میان ایشان الفت و صمیمیت بیشتر را ایجاد می‌کرد و آنان نیز مشورت پیامبر(ص) را در امور جامعه با آنها مایه فخر و مباهات می‌دانستند. همچنین، با این عمل، غیر مسلمانان که سران قبایل و بزرگانشان هیچ اهمیتی برای آنان قائل نبودند، به سوی اسلام جذب می‌شدند[۲۲][۲۳].
  2. ترغیب اصحاب‌: پیامبر(ص) از روحیه تکبر و نخوت اعراب جاهلی و از خودرأیی بزرگان قبایل آن زمان آگاهی داشت؛ پس، با وجود بی‌نیازی از نظرات دیگران، این شیوه را در پیش گرفت تا مسلمانان و به ویژه کارگزاران، رؤسای قبایل و... بیاموزند، مشورت کردن عیب و ننگ نیست؛ بلکه عملی عقلانی و خداپسندانه است[۲۴].
  3. تحرک جامعه : مشورت پیامبر(ص) با مردم سبب می‌شد تا هم‌فکری و هم‌اندیشی در جامعه فراگیر شود و اجتماع از جمود و خمود فکری رهایی یابد و راه حل مسائل بر همگان روشن شود[۲۵][۲۶].
  4. زمینه سازی برای مشارکت همگانی: گاهی مشورت با مردم و پذیرش آرای اکثریت سبب می‌شود آنان در جامعه حضوری فعال داشته باشند و با دلگرمی بیشتری به انجام مسئولیت‌های خویش بپردازند؛ همانند جنگ احد که با وجود مخالفت نظر پیامبر(ص) با دیدگاه اکثریت ایشان، رأی آنها را پذیرفت [۲۷][۲۸].

موارد مشورت

نمونه‌هایی از مشورت کردن پیامبر(ص)

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج ۴، ص ۴۳۴.
  2. محمد قلعه‌جی، معجم اللغة الفقها، ص ۴۳۲.
  3. عبدالرزاق صنعانی، المصنّف، ج ۵، ص ۳۳۱؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۴، ص ۳۲۸؛ ترمذی، سنن، ج ۳، ص ۱۲۹ و ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۴۱۷.
  4. همان.
  5. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۳.
  6. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج ۴، ص ۲۵۰.
  7. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۳-۴۷۴.
  8. شیخ حر، عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۶۶؛ شیخ طوسی، الامالی، ص ۱۳۶ و ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح،‌ ص۳۹۳.
  9. « مَا شَقِيُّ قَطُّ عَبْدِ بمشوره وَ لَا سَعْدِ باستغناء رَأْيِ»؛ الجامع لاحکام القرآن، ج ۴، ص ۲۵۱ و ابن حزم، الاحکام، ج ۶، ص ۷۶۵.
  10. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۴.
  11. « مَنِ‌ اسْتَقْبَلَ‌ وُجُوهَ‌ الْآرَاءِ عَرَفَ‌ مَوَاقِعَ‌ الْخَطَاء».
  12. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۴.
  13. « اضْرِبُوا بَعْضَ‌ الرَّأْيِ‌ بِبَعْضٍ‌ يَتَوَلَّدُ مِنْهُ‌ الصَّوَاب‌»
  14. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۴.
  15. « مَنْ أَرَادَ أَمْراً فشاور فِيهِ وَ قضيئ هُدًى لأرشد الْأُمُورِ»؛ جلال‌الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۶، ص ۱۰؛ المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۴۰۹؛ الطبرانی، المعجم الأوسط، ج ۸، ص ۱۸۱ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۶۴.
  16. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۴.
  17. « مَا تَشَاوَرَ قَوْمٌ‌ قَطُّ إِلَّا هُدُوا لأَرْشَدِ أَمْرِهِم‌»؛ الدر المنثور ، ج ۶، ص ۱۰.
  18. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۴-۴۷۵.
  19. « إِذَا كَانَ أُمَرَاؤُكُمْ خِيَارَكُمْ وَ أَغْنِيَاؤُكُمْ سُمَحَاءَكُمْ وَ أَمْرُكُمْ‌ شُورَى‌ بَيْنَكُمْ‌ فَظَهْرُ الْأَرْضِ خَيْرٌ لَكُمْ مِنْ بَطْنِهَا وَ إِذَا كَانَ أُمَرَاؤُكُمْ شِرَارَكُمْ وَ أَغْنِيَاؤُكُمْ بُخَلَاءَكُمْ وَ لم یکن أمرکم شوری بینکم فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَيْرٌ لَكُمْ مِنْ ظَهْرِهَا»؛ ترمذی، سنن، ج ۳، ص ۳۶۱؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۲۷ و کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۱۲۳.
  20. الجامع لاحکام القرآن، ج ۴، ص ۲۵۰.
  21. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۵.
  22. الدر المنثور ، ج ۲، ص ۹۰.
  23. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۵.
  24. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۶.
  25. ابوالحسن الماوردی، ادب القاضی، ج، ۱، ص۳۶۸.
  26. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۶.
  27. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۱؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۵۰۳ و الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۲۹.
  28. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۶.
  29. ﴿وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ «آنان کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان داده‌ایم می‌بخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.
  30. تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۹، ص ۲۴۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۳، ص ۴۷؛ صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد،‌ ج۴،‌ ص۸۰ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج۴، ص۷۰.
  31. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۶-۴۷۷.
  32. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۴۷۷.
  33. تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۴۳۵؛ المغازی، ج ۱، ص ۴۰۸ - ۴۰۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه.، ج ۱، ص ۶۱۵ - ۶۱۶؛ امتاع الاسماع، ج ۹، ص ۲۴۱ و سبل الهدی و الرشاد، ج ۴، ص ۲۶.
  34. تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۴۷۴ - ۴۷۵؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۱۳۷، المغازی، ج ۱، ص ۱۰۷ و امتاع الأسماع، ج ۱، ص ۱۱۵.
  35. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۷.
  36. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۱۷۳ و احمد بن محمد قسطلانی، المواهب اللدینه، ج ۱، ص ۳۱۷.
  37. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۸.
  38. تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۱۵، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۳۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۱۹۷ و المغازی، ج ۲، ص ۴۳۰.
  39. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۸.
  40. الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۹۲؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۱۹۰ و نور الدین علی سمهودی، وفاء الوفاء، ج ۲، ص۶.
  41. «ای مؤمنان! چون می‌خواهید با پیامبر رازگویی کنید پیش از رازگویی‌تان صدقه‌ای بپردازید، این برای شما بهتر و پاکیزه‌تر است ولی اگر (چیزی) نیابید بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مجادله، آیه ۱۲.
  42. ابن حجر، فتح الباری، ج ۱۱، ص ۶۸.
  43. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۸-۴۷۹.
  44. المغازی، ج ۱، ص ۴۸ - ۴۹؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۵۰۳ و الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۲۹.
  45. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۷۹.