استرحام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: تغییر مسیر جدید
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
#تغییر_مسیر [[نکوهش استرحام در سیره پیامبر خاتم]]
{{سیره معصوم}}
 
==مقدمه==
*استرحام، مصدر باب استفعال از ماده "رحم" به معنای ترحم‌ طلبیدن<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۲۳۰.</ref>، التماس کردن، گردن کج کردن در برابر مخلوق و زیر پا گذاشتن [[شرافت]] و [[کرامت]] ذاتی [[انسان]] است. این اصل از اموری است که در [[اسلام]]، افراد به شدت از آن [[نهی]] شده‌اند؛ چراکه [[انسانیت]] [[انسان]]، امری ملکوتی است که با عجز، [[ضعف]] و زبونی منافات دارد<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۵.</ref>.
 
==[[سیره]] [[رسول خدا]]{{صل}} ‌==
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} مانند دیگر [[انبیای الهی]] در سخت‌ترین اوضاع و احوال، از خود [[ضعف]] نشان نداد و هرگز خود را [[زبون]] نساخت و آن [[حضرت]] فقط از [[خداوند متعال]] ترحم می‌خواست. ایشان در [[مکه]] در ابتدای رسالتش، با تمام مشکلاتی که [[مشرکان]] پدید آوردند، نزد هیچ یک از آنان سر [[خم]] نکرد و ترحم نخواست. ایشان پس از [[هجرت]] به [[مدینه]] نیز با وجود تمام آزارها و توطئه‌های [[یهودیان]] و [[منافقان]] [[مدینه]]، [[صبر]] کرد؛ اما حاضر نشد ذره‌ای از ترحم بخواهد.‌ آن بزرگوار حتی در بحرانی‌ترین شرایط [[جنگی]]، زمانی که وجود حتی یک رزمنده هم برایش بسیار اهمیت داشت، هرگز [[راضی]] نشد که دست به سوی [[یهودیان]] و [[منافقان]] [[مدینه]] دراز کند و از آنان در دفع تهدیدات [[قریش]] [[بهره]] بگیرد؛ ایشان حتی در زمان باز گشت [[منافقان]] از [[احد]] برای برگرداندن نیروهای عبداللّه بن ابی به صحنه [[جنگ]]، از خود، تلاشی نشان نداد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۲، ص ۵۰۴؛ ابن هشام، السیره النبویه، ج ۲، ص ۶۴ و محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۱، ص ۲۱۵ - ۲۱۶.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵.</ref>.
*در واقعه [[تبوک]] و در [[جنگ]] بسیار حساس با [[روم]]، زمانی که ایشان از ثنیة‌الوداع حرکت کرد، [[مسلمانان]] به ایشان گفتند: "ای [[رسول خدا]]! فلانی و فلانی عقب مانده و یا هنوز نرسیده‌اند"؛ فرمود: "او را رها کنید؛ اگر در او خیری است، [[خدا]] او را به ما می‌رساند، وگرنه [[خداوند]] شما را از شرّ او راحت کرده است"<ref>المغازی، ج ۳، ص ۱۰۰۰؛ حمیری کلاعی، الاکتفاء، ج ۱، ص ۵۵۳؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۰۷ و السیره النبویه، ج ۲، ص ۵۲۳.</ref>. آن [[حضرت]] به [[پیروان]] خود نیز می‌آموخت که چنین باشند و با [[سربلندی]] و ارجمندی [[زندگی]] کنند. [[روایت]] شده است که روزی ایشان به [[اصحاب]] خود فرمود: "آیا با من [[بیعت]] نمی‌کنید؟"‌<ref>{{متن حدیث|أَلَا تُبَايِعُونِي‌}}</ref>؛ گفتند: "ما با شما [[بیعت]] کرده‌ایم"؛ فرمود: با من [[بیعت]] کنید در اینکه از [[مردمان]] چیزی نخواهید"<ref>{{متن حدیث| تُبَايِعُونِّي‌ عَلَى‌ أَنْ‌ لَا تَسْأَلُوا النَّاسَ‌ شَيْئاً}}</ref>. [[نقل]] شده است که این فرموده [[حضرت]]، چنان تأثیری در بعضی از [[اصحاب]] پدید آورد که از آن پس اگر از دستشان تازیانه‌ای می‌افتاد، خود از اسب فرود می‌آمده، آن را بر می‌داشتند و از کسی نمی‌خواستند که آن را به آنها بدهد<ref>ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۹۹ - ۱۰۰؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۴۴۳ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۳، ص۱۵۸.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} با چنین آموزه‌هایی، [[یاران]] و [[پیروان]] خود را از ترحم خواهی، دور و آنان را چنان [[هدایت]] می‌کرد که به داشته‌های خویش قانع باشند و محتاج دیگری نباشند<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۵-۱۲۶.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} در تعاملات [[اجتماعی]] نیز می‌کوشید [[بی‌نیازی]] از دیگران را میان [[اصحاب]] و [[یاران]] خود تقویت کند و باب استرحام را ببندد. از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که مردی از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} به [[تنگدستی]] و [[سختی]] دچار شد و همسرش به او گفت: "کاش [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} می‌رسیدی و از او چیزی می‌خواستی؟" پس آن مرد [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رفت؛ چون [[حضرت]]، او را دید، فرمود: "هرکس از ما چیزی بخواهد، به او عطا می‌کنیم و هر کس که [[بی‌نیازی]] جوید، [[خداوند]]، او را بی‌نیاز می‌کند." پس آن مرد با خود گفت: "منظور [[پیامبر]]{{صل}} کسی جز من نیست و سپس به سوی همسرش بازگشت و او را از این ماجرا [[آگاه]] کرد"؛ همسرش گفت: "[[رسول خدا]]{{صل}} هم [[بشر]] است و از حال تو [[آگاه]] نیست، او را [[آگاه]] ساز!" آن مرد دوباره نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفت. این بار هم چون [[رسول اکرم]]{{صل}} او را دید، فرمود: "هر کس از ما چیزی بخواهد، به او عطا می‌کنیم و هرکس [[بی‌نیازی]] جوید، [[خداوند]] بی‌نیازش می‌کند"؛ این ماجرا سه بار تکرار شد. سرانجام، آن مرد رفت و کلنگی قرض کرد و راهی بیابان شد و قدری هیزم آورد و به نیم‌چارک آرد فروخت و آن را به خانه برد. فردای آن روز هم همین کار را کرد و هیزم بیشتری آورد و فروخت. او پیوسته، مشغول کار بود و درآمد خود را پس‌انداز می‌کرد تا اینکه کلنگی خرید و باز هم پس‌انداز کرد تا اینکه دو شتر و غلامی خرید و توانگر شد. روزی [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} رفت و جریان را به ایشان خبر داد؛ آن [[حضرت]] فرمود: "من که گفتم هر کس از ما چیزی بخواهد، به او عطا می‌کنیم و هرکس [[بی‌نیازی]] ورزد، [[خداوند]]، او را بی‌نیاز می‌کند"<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۱۳۹؛ عده الداعی، ص ۱۰۰؛ امام رضا{{ع}}، فقه الرضا{{ع}}، ص ۳۶۵ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص ۸۴.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۶-۱۲۷.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} به [[مسلمانان]] آموخت که در [[خوش‌رفتاری]] با [[مردمان]] چون [[نیازمند]] به آنان و در حفظ [[عزت]]، چون بی‌نیاز از آنان [[رفتار]] شود و آنجا که پای [[عزت]] و [[کرامت]] در میان است، [[انسان]]، [[روحیه]] [[بی‌نیازی]] از [[مردمان]] را در خود، تقویت و کمترین خواسته و نیازش را نیز خود برطرف سازد. [[رسول اکرم]]{{صل}} در این باره چنین سفارش می‌کرد: از [[مردم]] [[بی‌نیازی]] بجویید، حتی در خواستن چوب مسواک"<ref>{{متن حدیث|‌ اسْتَغْنُوا عَنِ‌ النَّاسِ‌ وَ لَوْ بِشَوْصِ‌ السِّوَاكِ‌}}؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۷۱؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۱۱، ص ۳۵۱؛ ابن سلامة، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۳۹۹ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۳، ص ۹۴.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۷.</ref>.
*بنابراین، آنجا که درخواست کردن، زیر پا گذاشتن [[شرافت]] انسانی و شکسته‌ شدن [[عزت]] ایمانی را در پی دارد، [[بی‌نیازی]] ورزیدن، سزاوار شخصیت انسانی و ایمانی است. از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] شده است: {{متن حدیث| عِزُّ الْمُؤْمِنِ‌ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاسِ}}. این فرموده، به معنای [[بی‌نیازی]] [[انسان‌ها]] از یکدیگر نیست؛ بلکه به این معناست که در روابط، مناسبات [[اجتماعی]] و رفع نیازها، [[عزت]] [[انسان]] حفظ شود و او به استرحام، تن ندهد؛ چنانکه پیام‌آور [[عزت]] و [[کرامت]]، [[رسول]] ختمی [[مرتبت]]{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث| اطْلُبُوا الْحَوَائِجَ‌ بِعِزَّةِ الْأَنْفُسِ‌}}<ref>جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر ، ج ۱، ص ۱۶۸؛ المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۶، ص ۵۱۸ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۳، ص۷۱.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۷-۱۲۸.</ref>.
 
==ریشه‌های استرحام‌==
*برای [[مبارزه]] با استرحام، لازم است به ریشه‌های آن توجه کرد و برای قطع آن ریشه‌ها کوشید. البته مهم‌ترین [[اقدام]] در این راه، قطع ریشه‌های درونی آن است که تا آنها قطع نشود، اقدامات بیرونی به نتیجه‌ای درست نخواهد رسید. استرحام، معلول عوامل متعددی است؛ مانند [[تربیت]] خلاف [[کرامت]] و [[عزت]]، روابط مستبدانه و خودکامانه، [[فرهنگ]] خواری‌پذیری، روابط [[اقتصادی]] ستمگرانه و [[تمایلات]] [[پست]] درونی<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۸.</ref>.
 
==راهکارهای آن [[حضرت]] برای جلوگیری از استرحام ==
*[[رسول خدا]]{{صل}} در تمام دوران [[رسالت]] خویش می‌کوشید صورت‌های مختلف استرحام را از [[روابط اجتماعی]] بزداید و جامعه‌ای سربلند و ارجمند برپا سازد. ایشان مانند دیگر [[انبیا]] و اوصیای [[الهی]] در [[زندگی]] و روش [[تربیتی]] خود بر زدودن صورت‌های مختلف استرحام تأکید می‌ورزید و زمینه‌های شکل‌گیری آن را با کارهای زیر می‌زدود:‌
#'''ایجاد احساس بزرگ منشی در افراد :''' شخصی که با [[ارزش]]، قلمداد، و شخصیت او محترم شمرده می‌شود، به احساس خودارزشمندی دست می‌یابد و کسی که برای خود [[ارزش]] قائل باشد، خویش را به [[زشتی‌ها]] و پستی‌ها آلوده نمی‌سازد؛ از این رو، آن‌چه در [[روابط اجتماعی]] نباید از یاد برود،‌ حفظ [[حرمت]]، [[شرافت]] و [[کرامت انسانی]] است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است: "بر هیچ مؤمنی سزاوار نیست که خود را [[خوار]] سازد" <ref>{{متن حدیث| لَا يَنْبَغِي‌ لِلْمُؤْمِنِ‌ أَنْ‌ يُذِلَ‌ نَفْسَهُ‌}}؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۵، ص ۴۰۵؛ محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۲۲؛ عبدالرزاق صنعانی، المصنّف، ج ۱۱، ص ۳۴۸؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۳۲ و سید بن طاووس، الیقین، ۱۴۱۳ ق، ص ۳۳۶.</ref>؛ آری، [[مؤمن]] در مقابل این و آن، گردن کج نمی‌کند و خود را حقیر نمی‌سازد<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۸-۱۲۹.</ref>.
#'''درخواست‌ نکردن از دیگران‌:''' در [[منطق]] آزادگان تا آنجا که می‌توان نباید به [[حقارت]] تن داد و نباید از دیگران چیزی خواست؛ چنانکه از [[پیامبر خاتم]]{{صل}} [[روایت]] شده است: "تا آنجا که می‌توانی خود را از درخواست از دیگران بر حذر دار!"<ref>{{متن حدیث| اسْتَعِفَّ‌ عَنِ‌ السُّؤَالِ‌ مَا اسْتَطَعْتَ}}؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۲۲۴ - ۲۲۵؛ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۳۷؛ ابن خذیمه، صحیح، ج ۴، ص ۹۶ و مسند الشهاب، ج ۱، ص ۳۷۸.</ref>؛ در سفارش‌های [[رسول اکرم]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نیز آمده است: ای [[علی]]{{ع}} اگر ناچار شوم دست خود را تا آرنج در دهان اژدها فرو ببرم، این عمل نزد من خوش‌تر از این است که از کسی که چیزی نبوده و اکنون دارا شده است، چیزی را بخواهم"<ref>{{متن حدیث| يَا عَلِيُ‌ لَأَنْ‌ أُدْخِلَ‌ يَدِي‌ فِي‌ فَمِ‌ التِّنِّينِ إِلَى الْمِرْفَقِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَسْأَلَ مَنْ لَمْ يَكُنْ ثُمَّ كَانَ‌}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۳؛ محمد بن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص ۶۲۲ و حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۴۴.</ref>. همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} درباره [[زشتی]] خواهش و درخواست فرموده است: "اگر [[مردم]] می‌دانستند در خواهش، چه چیزی هست، هرگز از کسی چیزی نمی‌خواستند"<ref>{{متن حدیث| لَوْ تَعْلَمُونَ مَا فِي الْمَسْأَلَةِ مَا مَشَى أَحَدُ إِلَى أَحَدٍ يَسْأَلْهُ شَيْئاً}}؛ نهج الفصاحه، ص ۶۴۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج ۳، ص ۴۸۰؛ النسائی، سنن الکبری، ۱۹۳۰، ج ۲، ص ۵۰؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۴۳۱ و کنز العمال، ج ۶، ص ۵۰۲.</ref>. [[نقل]] شده است که [[رسول خدا]]{{صل}} در وصایای خود به [[ابوذر غفاری]]، به او چنین فرمود: ای [[ابوذر]]! بیرهیز از خواهش کردن؛ زیرا تقاضا کردن از [[مردم]]، [[خواری]] و [[تنگدستی]] است که با شتاب به سوی آن می‌روی و در آن، حساب طولانی [[روز قیامت]] هست"<ref>{{متن حدیث| يَا أَبَا ذَرٍّ إِيَّاكَ وَ السُّؤَالَ فَإِنَّهُ ذُلٌّ حَاضِرٌ وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَ فِيهِ‌ حِسَابٌ‌ طَوِيلٌ‌ يَوْمَ‌ الْقِيَامَةِ}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۵؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۸۲ و مکارم الاخلاق، ص ۴۴۵.</ref>. به این [[دلیل]]، [[رسول]] ختمی [[مرتبت]]{{صل}} فرمود: دست بالا (دستی که [[بخشش]] می‌کند) از دست پایین (دستی که درخواست می‌کند) بهتر است"<ref>{{متن حدیث|الْيَدُ الْعُلْيَا خَيْرٌ مِنَ‌ الْيَدِ السُّفْلَى‌}}؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۴؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۲، ص ۹۴؛ الکافی، ج ۴، ص ۲۶؛ البخاری، صحیح، ج ۲، ص ۱۱۸؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج۱، ص۳۷۲ و من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۶.</ref>. همچنین فرموده است: هر کس درِ خواهش را بر خود بگشاید، [[خداوند]]، هفتاد در [[نیازمندی]] را بر او بگشاید که نتواند راه پست‌ترین آن را با چیزی ببندد"<ref>{{متن حدیث| مَنْ‌ فَتَحَ‌ عَلَى‌ نَفْسِهِ‌ بَابَ‌ الْمَسْأَلَةِ فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ سَبْعِينَ بَاباً مِنَ الْفَقْرِ لَا يَسُدُّ أَدْنَاهُ شَيْ‌ءٌ}}؛ عدة الداعی، ص ۱۰۰؛ وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۴۳۸ و جامع الاخبار ، ص ۱۳۶.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۹-۱۳۰.</ref>.
#'''[[توکل]] به [[خدا]] :''' تقویت [[روحیه]] [[توکل]] و توجه به اینکه همه کاره عالم خداست، راه دیگری است که [[پیامبر]]{{صل}} برای بستن راه استرحام به [[مؤمنان]] یاد داد. [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث| مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ أَغْنَى‌ النَّاسِ‌ فَلْيَكُنْ‌ بِمَا فِي يَدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِ غَيْرِهِ}}<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۳۹؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۳۰۵؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص۴۲۶؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص ۱۹۶؛ المستدرک، ج ۴، ص۲۷۰ و مسند الشهاب، ج ۱، ص ۲۳۴.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۰.</ref>.
#'''پرهیز کردن از [[حرص]] و [[طمع]] :''' [[رسول خدا]]{{صل}} در بیان‌های گوناگون به [[مردمان]] می‌آموخت که از هر نوع استرحامی دوری گزینند. روزی آن [[حضرت]] به مردی فرمود: بر تو [[باد]] به [[دل]] بریدن از آن‌چه در دست [[مردمان]] است که آن، [[بی‌نیازی]] نقد است، و بپرهیز از [[طمع]] که آنها [[نیازمندی]] نقد است"<ref>{{متن حدیث|عَلَيْكَ‌ بِالْيَأْسِ‌ عَمَّا أَيْدِي النَّاسِ فَإِنَّهُ‌ الْغِنَى‌ الْحَاضِرُ وَ إِيَّاكَ‌ وَ الطَّمَعَ‌ فَإِنَّهُ‌ الْفَقْرُ الْحَاضِرُ }}؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۱۰؛ مشکاة الانوار، ص ۱۴۵؛ قطب الدین راوندی، الدعوات، ص۴۰؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۶؛ کنزالعمال، ج۳، ص ۸۱۷ و الضحاک، الآحاد والمثانی، ج ۴، ص۲۴۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۰.</ref>.
#'''کار و کوشش :''' [[نبی خاتم]]{{صل}} سفارش می‌کرد که [[مردمان]] به استقبال [[سختی]] کار و تلاش بروند، تا از زبونی سؤال و منت‌پذیری دیگران دور شوند؛ چنانکه فرموده است: اگر یکی از شما ریسمانی بر گیرد و پشته هیزم بر دوش کشد و آن را بفروشد و با این کار آبروی خود را حفظ کند، این کار برای او از خواهش کردن و اظهار [[نیاز]]، بهتر است.<ref> {{متن حدیث|لَوْ أَنَ‌ أَحَدَكُمْ‌ يَأْخُذُ حَبْلًا فَيَأْتِي بِحُزْمَةِ حَطَبٍ عَلَى ظَهْرِهِ فَيَبِيعُهَا فَيَكُفُّ بِهَا وَجْهَهُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَسْأَلَ}}؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۱۶۷؛ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۵۸۸؛ سنن الکبری، ج ۴، ص ۱۹۵؛ ابن ابی الشیبه کوفی، المصنّف، ج۳، ص۹۹ و عدة الداعی، ص ۱۰۰.</ref>. [[نقل]] شده است که روزی مردی از [[انصار]]، [[نیازمند]]، و از برآوردن نیازش درمانده شد. پس نزد [[رسول خدا]]{{صل}} رفت و [[حاجت]] خود را بیان کرد. [[حضرت]] به او فرمود: "آن‌چه را که در منزل داری بیاور و چیزی را در این باره کوچک مشمار". آن مرد [[انصاری]] به منزل رفت و یک قدح و یک قطعه پوست یا پارچه - که زیر زین اسب یا شتر می‌گذارند - با خود آورد؛ [[رسول خدا]]{{صل}} به [[اصحاب]] فرمود: "چه کسی این دو را می‌خرد؟" مردی گفت: "من آنها را به یک درهم می‌خرم"؛ [[حضرت]] فرمود: "چه کسی بیشتر می‌خرد؟"‌ مرد دیگری گفت: "من به دو درهم می‌خرم"؛‌ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "برای تو باشد"؛ خریدار، دو درهم به مرد [[انصاری]] داد و آن‌گاه آن [[حضرت]] فرمود: "با یک درهم آن، برای [[خانواده]] خود خوراکی، تهیه و با درهم دیگر تیشه‌ای خریداری کن!" مرد [[انصاری]] تیشه‌ای خرید و [[پیامبر]]{{صل}} دسته‌ای برای آن تهیه کرد و سپس به او فرمود: "برو و با این تیشه هیزم بیابان را بکن و چیزی از چوب و خار بیابان، ‌تر یا خشک را بی‌ارزش ندان!" آن مرد [[انصاری]] دنبال کار رفت و [[وضع اقتصادی]] اش بهتر شد. پس از پانزده شب، دوباره به محضر [[پیامبر]]{{صل}} رفت و [[حضرت]] به او فرمود: "این کار، بهتر از آن بود که در [[روز قیامت]] بیایی، در حالی که در چهره تو [[ذلت]] [[صدقه]] باشد"<ref>مجموعه ورام، ج ۱، ص ۴۵ و بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۱۰.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۱-۱۳۲.</ref>.
#'''[[قناعت]] ورزیدن:''' [[رسول خدا]]{{صل}} همه [[مسلمانان]] را به کار و کوشش، [[تشویق]] و همه آنان را به [[قناعت]] ورزیدن فرا می‌خواند. از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "خوشا به حال کسی که [[ایمان]] آورد، در حالی که [[زندگی]] او در حال کفاف باشد" <ref>{{متن حدیث| طُوبَى لِمَنْ أَسْلَمَ وَ كَانَ عَشِيَّةُ كَفَافاً }}؛ الکافی، ج۲، ص: ۱۴۰؛ فقه الرضا، ص: ۳۶۶.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۲.</ref>.
 
==منابع==
* [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
 
[[رده:مدخل]]
[[رده:سیره پیامبر خاتم]]
[[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]
[[رده:استرحام]]

نسخهٔ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۸