پرش به محتوا

ساده‌زیستی در سیره پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سیره رسول خدا' به 'سیره رسول خدا'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{سیره معصوم}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252,...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'سیره رسول خدا' به 'سیره رسول خدا')
خط ۳۳: خط ۳۳:


==سادگی و [[بی‌آلایشی]] در [[رفتار]] ==
==سادگی و [[بی‌آلایشی]] در [[رفتار]] ==
*سادگی در [[رفتار]] از دیگر جلوه‌های [[ساده‌زیستی]] است که در [[سیره]] [[رسول خدا]]{{صل}} کاملا مشهود بود. ایشان از حشمت‌های ظاهری نفرت داشت و سراسر زندگی‌شان [[مبارزه]] با این [[خصلت]] [[ناپسند]] بود؛ از همین رو، اگر سواره بود، اجازه نمی‌داد کسی پیاده همراه ایشان حرکت کند<ref>شرف المصطفی، ج۴، ص۳۷۲ و مکارم الاخلاق، ص۲۲.</ref>. اجازه دست‌بوسی و پابوسی به کسی نمی‌داد<ref>سید شرف الدین حسینی استر آبادی، تأویل الآیات، ص ۴۷۲ - ۴۷۳ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۳۹.</ref> و از اینکه پس از ورود به [[مجلسی]] کسی جلوی پای ایشان برخیزد، سخت اکراه داشت<ref>ترمذی، سنن، ج ۴، ص ۱۸۳ - ۱۸۴؛ فتح الباری، ج ۱۱، ص ۴۵ و مکارم الاخلاق، ص ۱۶.</ref>. مجلسش صدر و ذیل نداشت و هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمی‌شد و همگی حلقه‌وار می‌نشستند<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۲ و بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۶.</ref>؛ از این رو، [[اعراب]] غریبی که به حضور مبارکش می‌رسیدند، ایشان را در میان جمع نمی‌شناختند و می‌پرسیدند: "کدام یک از شما [[رسول]] خدایید؟"<ref>النسائی، السنن الکبری، ۱۹۹۱ م، ج ۳، ص ۴۴۳؛ ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۱۲ و مکارم الاخلاق، ص ۱۶.</ref>‌<ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۱۳.</ref>.
*سادگی در [[رفتار]] از دیگر جلوه‌های [[ساده‌زیستی]] است که در [[سیره رسول خدا]]{{صل}} کاملا مشهود بود. ایشان از حشمت‌های ظاهری نفرت داشت و سراسر زندگی‌شان [[مبارزه]] با این [[خصلت]] [[ناپسند]] بود؛ از همین رو، اگر سواره بود، اجازه نمی‌داد کسی پیاده همراه ایشان حرکت کند<ref>شرف المصطفی، ج۴، ص۳۷۲ و مکارم الاخلاق، ص۲۲.</ref>. اجازه دست‌بوسی و پابوسی به کسی نمی‌داد<ref>سید شرف الدین حسینی استر آبادی، تأویل الآیات، ص ۴۷۲ - ۴۷۳ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۱۳۹.</ref> و از اینکه پس از ورود به [[مجلسی]] کسی جلوی پای ایشان برخیزد، سخت اکراه داشت<ref>ترمذی، سنن، ج ۴، ص ۱۸۳ - ۱۸۴؛ فتح الباری، ج ۱۱، ص ۴۵ و مکارم الاخلاق، ص ۱۶.</ref>. مجلسش صدر و ذیل نداشت و هیچ تفاوتی میان او و اصحابش دیده نمی‌شد و همگی حلقه‌وار می‌نشستند<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۲ و بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۶.</ref>؛ از این رو، [[اعراب]] غریبی که به حضور مبارکش می‌رسیدند، ایشان را در میان جمع نمی‌شناختند و می‌پرسیدند: "کدام یک از شما [[رسول]] خدایید؟"<ref>النسائی، السنن الکبری، ۱۹۹۱ م، ج ۳، ص ۴۴۳؛ ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۱۲ و مکارم الاخلاق، ص ۱۶.</ref>‌<ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۱۳.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} در [[خوراک]] و پوشاک بر غلامان و کنیزانش [[برتری]] نمی‌جست<ref>المناقب، ج ۱، ص ۱۴۶ - ۱۴۷؛ امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۱۸۸ و جوامع السیره، ص ۳۵</ref>، با [[فقرا]] هم نشین بود<ref>جوامع السیره، ص ۳۴؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۶۳ و المناقب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref>؛ با [[مسکینان]] [[غذا]] می‌خورد<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۱۲ و الأمالی طوسی، ص ۳۹۳.</ref> و با دست خود به آنان [[غذا]] می‌داد<ref>المناقب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref>؛ [[دعوت]] [[بندگان]] را می‌پذیرفت و هیچ دعوتی را کوچک نمی‌شمرد<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref>؛ بسا میزبانی که غذای سفره اش، نانی جوین و دنبه‌ای بودار بود<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۲۱ و الشمائل المحمدیه، ص ۱۹۰.</ref>؛ اما با این حال، [[حضرت]] با آغوشی باز، آن را می‌پذیرفت و می‌فرمود: "اگر پاچه گوسفندی را به من هدیه دهند، می‌پذیرم و اگر مرا به خوردن استخوان شانه و سردست [[دعوت]] کنند، خواهم پذیرفت"<ref>مسند احمد، ج ۲، ص ۵۱۲؛ سنن ترمذی، ج ۲، ص ۳۹۷؛ الکافی، ج ۵، ص ۱۴۲ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹ - ۲۸۰.</ref><ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۱۳-۴۱۴.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} در [[خوراک]] و پوشاک بر غلامان و کنیزانش [[برتری]] نمی‌جست<ref>المناقب، ج ۱، ص ۱۴۶ - ۱۴۷؛ امتاع الأسماع، ج ۲، ص ۱۸۸ و جوامع السیره، ص ۳۵</ref>، با [[فقرا]] هم نشین بود<ref>جوامع السیره، ص ۳۴؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۶۳ و المناقب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref>؛ با [[مسکینان]] [[غذا]] می‌خورد<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۱۲ و الأمالی طوسی، ص ۳۹۳.</ref> و با دست خود به آنان [[غذا]] می‌داد<ref>المناقب، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref>؛ [[دعوت]] [[بندگان]] را می‌پذیرفت و هیچ دعوتی را کوچک نمی‌شمرد<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref>؛ بسا میزبانی که غذای سفره اش، نانی جوین و دنبه‌ای بودار بود<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۲۱ و الشمائل المحمدیه، ص ۱۹۰.</ref>؛ اما با این حال، [[حضرت]] با آغوشی باز، آن را می‌پذیرفت و می‌فرمود: "اگر پاچه گوسفندی را به من هدیه دهند، می‌پذیرم و اگر مرا به خوردن استخوان شانه و سردست [[دعوت]] کنند، خواهم پذیرفت"<ref>مسند احمد، ج ۲، ص ۵۱۲؛ سنن ترمذی، ج ۲، ص ۳۹۷؛ الکافی، ج ۵، ص ۱۴۲ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹ - ۲۸۰.</ref><ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۱۳-۴۱۴.</ref>.
*در [[سلام]] کردن از همه، حتی از [[کودکان]] [[سبقت]] می‌گرفت<ref>صحیح بخاری، ج ۷، ص ۱۳۱؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۱۴۴ و علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ۴ص۲۶۰.</ref>. با ثروتمند و [[فقیر]] [[مصافحه]] می‌کرد و دست خود را نمی‌کشید تا طرف مقابل، دست خود را بکشد<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۵۴.</ref>؛ از بیماران حتی در دورترین نقاط [[شهر]] [[عبادت]] می‌فرمود<ref>جوامع السیره، ص ۳۴، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص۱۴۶.</ref> و در تشییع جنازه‌ها حاضر می‌شد<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۰؛ مکارم الاخلاق، ص ۱۵ و الطبقات الکبری، ص ۲۷۹.</ref>. بر الاغ سوار می‌شد و دیگری را نیز بر ترک خود سوار می‌کرد<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۸۰.</ref>، بسیار پیش می‌آمد که بر الاغی بی‌پالان سوار می‌شد<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref> و می‌فرمود: "پنج چیز است که تا دم [[مرگ]] از آنها دست بر نمی دارم: روی [[زمین]] با بردگان [[غذا]] خوردن، بر الاغ بی‌پالان سوار شدن، شیر بز را با دست خود دوشیدن، [[لباس]] پشمینه پوشیدن و به [[کودکان]] [[سلام]] کردن، تا آنکه پس از من [[سنت]] شود"<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۲۷۱؛ همو، علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۳۰ و مکارم الاخلاق، ص ۱۱۵.</ref>.‌ در خانه به اهل خانه [[کمک]] و با دست خود وسیله [[تطهیر]] خود را در شب آماده می‌کرد و گوسفندش را می‌دوشید و [[لباس]] و کفشش را وصله می‌زد؛ خانه را جارو می‌کرد و به شترش عقال می‌بست و به شتر آبکش خود علف می‌داد؛ با خادمش [[غذا]] می‌خورد و با خدمتکار خانه، گندم و جو آرد می‌کرد و آرد آن را خمیر می‌کرد؛ آذوقه منزل را از بازار به خانه می‌آورد و [[حیا]] [[مانع]] آن نبود که خود، نیازمندی‌های خود را از بازار تهیه کند<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۵۴.</ref><ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۱۴.</ref>.
*در [[سلام]] کردن از همه، حتی از [[کودکان]] [[سبقت]] می‌گرفت<ref>صحیح بخاری، ج ۷، ص ۱۳۱؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۱۴۴ و علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ۴ص۲۶۰.</ref>. با ثروتمند و [[فقیر]] [[مصافحه]] می‌کرد و دست خود را نمی‌کشید تا طرف مقابل، دست خود را بکشد<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۵۴.</ref>؛ از بیماران حتی در دورترین نقاط [[شهر]] [[عبادت]] می‌فرمود<ref>جوامع السیره، ص ۳۴، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص۱۴۶.</ref> و در تشییع جنازه‌ها حاضر می‌شد<ref>دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۰؛ مکارم الاخلاق، ص ۱۵ و الطبقات الکبری، ص ۲۷۹.</ref>. بر الاغ سوار می‌شد و دیگری را نیز بر ترک خود سوار می‌کرد<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۸۰.</ref>، بسیار پیش می‌آمد که بر الاغی بی‌پالان سوار می‌شد<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref> و می‌فرمود: "پنج چیز است که تا دم [[مرگ]] از آنها دست بر نمی دارم: روی [[زمین]] با بردگان [[غذا]] خوردن، بر الاغ بی‌پالان سوار شدن، شیر بز را با دست خود دوشیدن، [[لباس]] پشمینه پوشیدن و به [[کودکان]] [[سلام]] کردن، تا آنکه پس از من [[سنت]] شود"<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۲۷۱؛ همو، علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۳۰ و مکارم الاخلاق، ص ۱۱۵.</ref>.‌ در خانه به اهل خانه [[کمک]] و با دست خود وسیله [[تطهیر]] خود را در شب آماده می‌کرد و گوسفندش را می‌دوشید و [[لباس]] و کفشش را وصله می‌زد؛ خانه را جارو می‌کرد و به شترش عقال می‌بست و به شتر آبکش خود علف می‌داد؛ با خادمش [[غذا]] می‌خورد و با خدمتکار خانه، گندم و جو آرد می‌کرد و آرد آن را خمیر می‌کرد؛ آذوقه منزل را از بازار به خانه می‌آورد و [[حیا]] [[مانع]] آن نبود که خود، نیازمندی‌های خود را از بازار تهیه کند<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۱۵ و وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۵۴.</ref><ref>[[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۱۴.</ref>.
۲۱۸٬۹۱۵

ویرایش