ارتداد: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*در لغت به معنای [[رجوع]] و بازگشتن است<ref>صحاح اللغة، ۲/ ۴۷۳.</ref> و اسم مصدر آن، "رِدة" است به معنای بازگشتن به همان راه که [[آدمی]] از آن آمده است. کلمه "ردة" تنها برای [[کافران]] کاربرد دارد؛ اما معنای "ارتداد" عام است و برای غیر [[کفر]] نیز به کار میرود<ref>مفردات راغب، ۱۹۸.</ref>. اگر کسی که [[مسلمان]] است، از [[دین اسلام]] بیرون رود، او را در اصطلاح [[دینی]] "[[مرتد]]" گویند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، | *در لغت به معنای [[رجوع]] و بازگشتن است<ref>صحاح اللغة، ۲/ ۴۷۳.</ref> و اسم مصدر آن، "رِدة" است به معنای بازگشتن به همان راه که [[آدمی]] از آن آمده است. کلمه "ردة" تنها برای [[کافران]] کاربرد دارد؛ اما معنای "ارتداد" عام است و برای غیر [[کفر]] نیز به کار میرود<ref>مفردات راغب، ۱۹۸.</ref>. اگر کسی که [[مسلمان]] است، از [[دین اسلام]] بیرون رود، او را در اصطلاح [[دینی]] "[[مرتد]]" گویند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۶۹.</ref>. | ||
*[[قرآن کریم]] در آیاتی پرشمار از ارتداد سخن گفته است<ref>{{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}؛ سوره بقره، آیه ۱۰۹ | *[[قرآن کریم]] در آیاتی پرشمار از ارتداد سخن گفته است<ref>{{متن قرآن|وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}؛ سوره بقره، آیه ۱۰۹ | ||
{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}؛ آیه ۲۱۷. | |||
{{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}؛ سوره آل عمران، آیه ۸۶. | |||
{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلاَ لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً }}؛ سوره نساء، آیه ۱۳۷. | |||
{{متن قرآن|يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلاَ تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ}}؛ سوره مائده، آیه ۲۱. | |||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}؛ آیه ۵۴. | |||
{{متن قرآن|مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ }}؛ سوره نحل، آیه ۱۰۶. | |||
{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ }}؛ سوره محمد، آیه ۲۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۷۰.</ref>. | |||
*در [[روایات]] بزرگان [[معصوم]]{{ع}} نیز فراوان از ارتداد یاد شده است. در روایتی، از [[امام باقر]]{{ع}} میپرسند که [[مرتد]] کیست. میفرماید: "کسی است که از [[اسلام]] روی گردانَد و به آنچه بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده است، [[کفر]] ورزد"<ref>وسائل الشیعة، ۱۸/ ۵۴۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 70.</ref>. | *در [[روایات]] بزرگان [[معصوم]]{{ع}} نیز فراوان از ارتداد یاد شده است. در روایتی، از [[امام باقر]]{{ع}} میپرسند که [[مرتد]] کیست. میفرماید: "کسی است که از [[اسلام]] روی گردانَد و به آنچه بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شده است، [[کفر]] ورزد"<ref>وسائل الشیعة، ۱۸/ ۵۴۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 70.</ref>. | ||
*[[متکلمان]] و [[فقیهان]] [[مسلمان]] و به ویژه [[شیعه]] درباره ارتداد، مفصل بحث کرده و تعاریف متعددی از آن به دست دادهاند. از آن جمله است: [[حقیقت]] ارتداد، [[کفر]] پس از [[ایمان]] است<ref>الانتصار، السلسلة الینابیع الفقهیة، ۲۳/ ۲۲.</ref>. همچنین: ارتداد عبارت از [[کافر]] شدن است پس از آنکه [[آدمی]] [[اسلام]] آوَرَد و به این حاصل میشود که اقرار کند: من از [[دین اسلام]] بیرون آمدم<ref>جامع الشتات، ۲/ ۷۴۲.</ref>. نیز در تعریف دیگر آمده است: ارتداد، کفرِ پس از [[ایمان]] است؛ خواه کسی در اصل [[مسلمان]] بوده و [[کافر]] شده یا در اصل [[کافر]] بوده و [[مسلمان]] شده و آن گاه از [[اسلام]] بیرون آمده است<ref>المبسوط فی فقه الامامیة؛ السلسلة الینابیع الفقیه، ۳۱/ ۱۶۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 70.</ref>. | *[[متکلمان]] و [[فقیهان]] [[مسلمان]] و به ویژه [[شیعه]] درباره ارتداد، مفصل بحث کرده و تعاریف متعددی از آن به دست دادهاند. از آن جمله است: [[حقیقت]] ارتداد، [[کفر]] پس از [[ایمان]] است<ref>الانتصار، السلسلة الینابیع الفقهیة، ۲۳/ ۲۲.</ref>. همچنین: ارتداد عبارت از [[کافر]] شدن است پس از آنکه [[آدمی]] [[اسلام]] آوَرَد و به این حاصل میشود که اقرار کند: من از [[دین اسلام]] بیرون آمدم<ref>جامع الشتات، ۲/ ۷۴۲.</ref>. نیز در تعریف دیگر آمده است: ارتداد، کفرِ پس از [[ایمان]] است؛ خواه کسی در اصل [[مسلمان]] بوده و [[کافر]] شده یا در اصل [[کافر]] بوده و [[مسلمان]] شده و آن گاه از [[اسلام]] بیرون آمده است<ref>المبسوط فی فقه الامامیة؛ السلسلة الینابیع الفقیه، ۳۱/ ۱۶۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 70.</ref>. |
نسخهٔ ۱۳ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۵۱
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ارتداد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- در لغت به معنای رجوع و بازگشتن است[۱] و اسم مصدر آن، "رِدة" است به معنای بازگشتن به همان راه که آدمی از آن آمده است. کلمه "ردة" تنها برای کافران کاربرد دارد؛ اما معنای "ارتداد" عام است و برای غیر کفر نیز به کار میرود[۲]. اگر کسی که مسلمان است، از دین اسلام بیرون رود، او را در اصطلاح دینی "مرتد" گویند[۳].
- قرآن کریم در آیاتی پرشمار از ارتداد سخن گفته است[۴][۵].
- در روایات بزرگان معصوم(ع) نیز فراوان از ارتداد یاد شده است. در روایتی، از امام باقر(ع) میپرسند که مرتد کیست. میفرماید: "کسی است که از اسلام روی گردانَد و به آنچه بر پیامبر(ص) نازل شده است، کفر ورزد"[۶][۷].
- متکلمان و فقیهان مسلمان و به ویژه شیعه درباره ارتداد، مفصل بحث کرده و تعاریف متعددی از آن به دست دادهاند. از آن جمله است: حقیقت ارتداد، کفر پس از ایمان است[۸]. همچنین: ارتداد عبارت از کافر شدن است پس از آنکه آدمی اسلام آوَرَد و به این حاصل میشود که اقرار کند: من از دین اسلام بیرون آمدم[۹]. نیز در تعریف دیگر آمده است: ارتداد، کفرِ پس از ایمان است؛ خواه کسی در اصل مسلمان بوده و کافر شده یا در اصل کافر بوده و مسلمان شده و آن گاه از اسلام بیرون آمده است[۱۰][۱۱].
- آنچه موجب ارتداد میشود نیز در منابع فقهی محل بحث است و کارهایی مایه ارتداد شمرده شدهاند. از آن جمله است: انکار ضروری دین؛ چیزی را که از دین نیست جزء دین شمردن؛ کفر ورزیدن به خدا یا رسول؛ انجام کاری که حاکی از بیایمانی است مانند سجده بر بت یا توهین به مقدسات اسلامی[۱۲][۱۳].
گونههای ارتداد
- نظریه مشهور شیعه این است که ارتداد بر دو گونه است: فطری و ملی.
- مرتد فطری کسی است که مسلمان زاده شده است؛ یعنی چون نطفه او بسته گشته، پدر و مادرش مسلمان بودهاند یا یکی از آنان مسلمان بوده، اما او پس از بلوغ، کافر شده است. حکم فقهی مرتد فطری این است که توبهاش مقبول نیست.
- مرتد ملی، کسی است که چون نطفه او بسته میشده، پدر و مادرش کافر بودهاند؛ اما پس بلوغ مسلمان میشود و دوباره کافر میگردد[۱۴][۱۵].
شرطهای ارتداد
- فقهای شیعه برای تحقق ارتداد شرطهایی را معتبر دانستهاند که بدون آنها کسی را نمیتوان مرتد دانست:
- بلوغ: بر سه قسم است:
- بلوغ نکاح: آن است که شخص بر زناشویی توانایی یابد. از این رو، احتلام فعلی شرط نیست [۱۶].
- بلوغ حلم: مراد آن است که شخص دچار احتلام گردد.
- بلوغ أشد: در این باره میان فقها اختلاف درگرفته است. برخی آن را کمال عقل دانستهاند [۱۷] و برخی، بلوغ رشد شمرده و گفتهاند: بلوغ اشد عبارت از بلوغ نکاح و رشد است و هنگام آن غالباً هیجده سالگی است[۱۸]. برخی دیگر تعریفی دیگر آوردهاند: بلوغ اشد آن است که انسان از نظر قوای جسمانی به حد کمال برسد و هنگام آن، غالباً هیجده سالگی است[۱۹]. بلوغ حلم هنگامی است که انسان برای ورود بر والدین میباید اذن گیرد. با بلوغ اشد، مرحله کودکی پایان میپذیرد و تصرفات مالی با این بلوغ روا میگردد.
- عقل: شیعه و سنی بر این شرط متفقاند. ارتداد دیوانه و مست پذیرفته نیست؛ زیرا عقل به ویژه در امور اعتقادی از شرطهای بنیادی است[۲۰].
- اختیار: در برابر اجبار و اضطرار است. شیعیان بر این شرط اتفاق نظر دارند. اگر کسی را مجبور به کفر کنند و از روی اکراه کفر بگوید، گفتارش لغو و بیهوده شمرده میشود[۲۱].
- قصد: کسی که سخن کفرآمیز بر زبان میآورد، باید با قصد و انگیزه و علم به معانی، آنها را به زبان آورد. اگر در حال خواب، بیهوشی و حتی خشم، کفر بگوید، نمیتوان او را مرتد دانست[۲۲][۲۳].
احکام ارتداد
- مجازات بدنی: فقهای امامیه اگر مرتد، مرد باشد، میان ارتداد فطری و ملی فرق نهادهاند. مردی که مرتد فطری است، به مرگ محکوم میشود. اگر مرتد ملی باشد، نخست او را به توبه وا میدارند و اگر توبه نکرد، محکوم به مرگ است[۲۴].
- مجازات مالی: در فقه امامیه آمده است که حق مالکیت مرد و زن در ارتداد ملی محفوظ و تصرفات آنان صحیح است؛ اما در ارتداد فطری چنین نیست و مرد چون مرتد میشود، بیدرنگ مالکیت او از میان میرود و اموالش میان وارثان تقسیم میگردد. دلیل مجازات مالی مرتد فطری، موثقه عمار ساباطی است که از امام صادق(ع) نقل کرده است: "هر مسلمانی که از اسلام برگردد و پیامبری پیامبر اسلام(ص) را منکر شود... باید اموالش را میان وارثان تقسیم کرد"[۲۵].
- مجازات اجتماعی: به محض آنکه مردی مرتد شود، همسرش از او جدا میگردد. فقهای امامیه بر آناند که زن باید برای ارتداد فطری شوهر، عده وفات و برای ارتداد ملی عده طلاق نگاه دارد. اگر مرتد ملی توبه کند، میتواند به همسر خویش رجوع نماید؛ زیرا نکاح بهصحت خود باقی است. از دیگر احکام ارتداد این است که ذبح حیوان به دست شخص مرتد، شرعی نیست[۲۶][۲۷].
توبه مرتد
- توبه مرتد فطری پذیرفته نیست و او محکوم به مرگ است؛ اما مرتد ملی را نخست به توبه وامیدارند. او سه روز مهلت دارد تا توبه کند. اگر نپذیرد و توبه نکند، محکوم به مرگ است[۲۸][۲۹].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ صحاح اللغة، ۲/ ۴۷۳.
- ↑ مفردات راغب، ۱۹۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۶۹.
- ↑ ﴿وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾؛ سوره بقره، آیه ۱۰۹ ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾؛ آیه ۲۱۷. ﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۸۶. ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ آمَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلاَ لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً ﴾؛ سوره نساء، آیه ۱۳۷. ﴿يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلاَ تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ﴾؛ سوره مائده، آیه ۲۱. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾؛ آیه ۵۴. ﴿مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾؛ سوره نحل، آیه ۱۰۶. ﴿إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ﴾؛ سوره محمد، آیه ۲۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۷۰.
- ↑ وسائل الشیعة، ۱۸/ ۵۴۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 70.
- ↑ الانتصار، السلسلة الینابیع الفقهیة، ۲۳/ ۲۲.
- ↑ جامع الشتات، ۲/ ۷۴۲.
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیة؛ السلسلة الینابیع الفقیه، ۳۱/ ۱۶۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 70.
- ↑ الدروس، ۲/ ۵۱؛ شرح اللمعة، ۲/ ۳۶۸؛ ایضاح الفوائد، ۴/ ۵۴۷؛ تحریر الوسیلة، ۱/ ۱۰۶.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۷۰.
- ↑ کشف الغطاء، ۴۱۸؛ الخلاف، السلسلة الینابیع الفقهیة، ۳۱/ ۵۹؛ ارشاد الأذهان، ۲/ ۱۸۸؛ تحریر الوسیلة، ۲/ ۳۲۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 70-71.
- ↑ التبیان، ۳/ ۱۱۶.
- ↑ التبیان، ۷/ ۲۹۲.
- ↑ المیزان، ۷/ ۳۷۶.
- ↑ تفسیر نمونه، ۱۶/ ۳۹.
- ↑ تحریر، ۲/ ۴۴۵.
- ↑ شرایع الاسلام، ۴/ ۹۶۲؛ المبسوط السلسلة الینابیع الفقهیة، ۳۱/ ۱۸۰؛ الخلاف، همان، ۳۱/ ۶۶.
- ↑ تحریر الوسیلة، ۲/ ۴۴۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 71.
- ↑ ر.ک: وسائل الشیعه، ۱۸/ ۵۴۵.
- ↑ وسائل الشیعة، ۱۸/ ۵۴۵.
- ↑ ر.ک: وسائل الشیعة، ۱۸/ ۵۴۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 71-72.
- ↑ وسائل الشیعة، ۱۸/ ۵۴۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 72.