بغداد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '{{جستارهای وابسته}}' به '') |
جز (جایگزینی متن - ']] صفحه ' به ']]، ص') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
بغداد پایتخت [[عراق]] کنونی است. این [[شهر]] را «[[منصور]]» [[خلیفه عباسی]] در سال ۱۴۴ هجری بنا نهاد و [[مرکز حکومت]] [[عباسیان]] بود پس از «[[هارون]] الرشید» پایتخت [[عباسیان]] به «[[مرو]]» در [[خراسان]] و سپس به «[[سامرا]]» منتقل شد و دیگر بار بغداد پایتخت سلسله [[عباسی]] قرار گرفت و در این زمان بود که بغداد به اوج [[شکوفایی]] خود رسید. بغداد در این دوره مرکز رفت و آمد [[علما]] از [[ادیان]] مختلف و فرقههای متفاوت بود. از جمله [[شیعیان]] در این [[شهر]] بسیار ریشه دوانده بودند و تعداد زیادی از [[یاران]] [[ائمه]]{{عم}} در این [[شهر]] به سر میبردند، توجه به [[سلطنت]] [[حاکمان جور]] اغلب در [[تقیه]] و مخفیانه به فعالیت میپرداختند. هشام ابن [[حکم]] که از [[یاران خاص]] [[امام صادق]]{{ع}} بود در این [[شهر]] میزیسته. [[امام کاظم]]{{ع}} و [[امام جواد]]{{ع}} که توسط [[حاکمان]] وقت به این [[شهر]] احضار میشدند، تا بهتر زیر نظر [[حکومت]] باشند، در این [[شهر]] مدفونند و اکنون [[قبور]] ایشان در منطقهای از بغداد به نام [[کاظمیه]] است. پس از [[امام جواد]]{{ع}} به خاطر انتقال پایتخت [[حکومت عباسی]] به [[سامرا]]، [[امام دهم]] و [[امام یازدهم]] [[حضرت]] [[عسکریین]] به آن [[شهر]] [[تبعید]] شدند و در آنجا نیز به [[شهادت]] رسیدند و در منزل مسکونی [[امام هادی]]{{ع}} مدفون شدند و اکنون [[مزار]] ایشان در [[سامرا]] محل [[زیارت]] [[شیعیان]] است. در زمان [[حضرت]] [[امام حسن عسکری]] و [[حضرت مهدی]]{{عم}} [[شیعیان]] در بغداد فعالیتهای خود را گسترش دادند و وکلای ایشان در این [[شهر]] به سر میبردند. در [[دوران غیبت کبری]] نیز چهار تن از [[نایبان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} که واسطه میان آن جناب و [[مردم]] بودند، در بغداد به سر میبردند. [[وجوه شرعی]] [[شیعیان]] از جمله [[خمس]] به نزد ایشان در بغداد میرسید تا به [[دست حضرت]] برسد و مسائل شرعی را [[مردم]] به واسطه ایشان از [[حضرت]] سؤال میکردند. [[عثمان بن سعید]] اولین [[نایب حضرت مهدی]]{{ع}} در محله [[کرخ]] در این [[شهر]] ساکن شد و پس از او سه تن دیگر از [[نایبان]] [[حضرت]]. [[کرخ]] در بغداد به واسطه کثرت سکونت [[شیعیان]] در آن به محله [[شیعیان]] معروف شده بود. پس از [[غیبت صغری]] و شروع [[غیبت کبری]]، به خاطر وجود محدثانی که [[احادیث]] را از [[نایبان]] [[حضرت]] و از [[راویان]] أخذ کرده بودند، بغداد محل رفت و آمد کسانی بود که به دنبال [[فراگیری]] [[علوم آل محمد]]{{عم}} بودند. از این روی علمای زیادی از جمله مرحوم کلینی مؤلف کتاب [[شریف]] «[[الکافی]]»، به این [[شهر]] [[مهاجرت]] میکردند. | بغداد پایتخت [[عراق]] کنونی است. این [[شهر]] را «[[منصور]]» [[خلیفه عباسی]] در سال ۱۴۴ هجری بنا نهاد و [[مرکز حکومت]] [[عباسیان]] بود پس از «[[هارون]] الرشید» پایتخت [[عباسیان]] به «[[مرو]]» در [[خراسان]] و سپس به «[[سامرا]]» منتقل شد و دیگر بار بغداد پایتخت سلسله [[عباسی]] قرار گرفت و در این زمان بود که بغداد به اوج [[شکوفایی]] خود رسید. بغداد در این دوره مرکز رفت و آمد [[علما]] از [[ادیان]] مختلف و فرقههای متفاوت بود. از جمله [[شیعیان]] در این [[شهر]] بسیار ریشه دوانده بودند و تعداد زیادی از [[یاران]] [[ائمه]]{{عم}} در این [[شهر]] به سر میبردند، توجه به [[سلطنت]] [[حاکمان جور]] اغلب در [[تقیه]] و مخفیانه به فعالیت میپرداختند. هشام ابن [[حکم]] که از [[یاران خاص]] [[امام صادق]]{{ع}} بود در این [[شهر]] میزیسته. [[امام کاظم]]{{ع}} و [[امام جواد]]{{ع}} که توسط [[حاکمان]] وقت به این [[شهر]] احضار میشدند، تا بهتر زیر نظر [[حکومت]] باشند، در این [[شهر]] مدفونند و اکنون [[قبور]] ایشان در منطقهای از بغداد به نام [[کاظمیه]] است. پس از [[امام جواد]]{{ع}} به خاطر انتقال پایتخت [[حکومت عباسی]] به [[سامرا]]، [[امام دهم]] و [[امام یازدهم]] [[حضرت]] [[عسکریین]] به آن [[شهر]] [[تبعید]] شدند و در آنجا نیز به [[شهادت]] رسیدند و در منزل مسکونی [[امام هادی]]{{ع}} مدفون شدند و اکنون [[مزار]] ایشان در [[سامرا]] محل [[زیارت]] [[شیعیان]] است. در زمان [[حضرت]] [[امام حسن عسکری]] و [[حضرت مهدی]]{{عم}} [[شیعیان]] در بغداد فعالیتهای خود را گسترش دادند و وکلای ایشان در این [[شهر]] به سر میبردند. در [[دوران غیبت کبری]] نیز چهار تن از [[نایبان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} که واسطه میان آن جناب و [[مردم]] بودند، در بغداد به سر میبردند. [[وجوه شرعی]] [[شیعیان]] از جمله [[خمس]] به نزد ایشان در بغداد میرسید تا به [[دست حضرت]] برسد و مسائل شرعی را [[مردم]] به واسطه ایشان از [[حضرت]] سؤال میکردند. [[عثمان بن سعید]] اولین [[نایب حضرت مهدی]]{{ع}} در محله [[کرخ]] در این [[شهر]] ساکن شد و پس از او سه تن دیگر از [[نایبان]] [[حضرت]]. [[کرخ]] در بغداد به واسطه کثرت سکونت [[شیعیان]] در آن به محله [[شیعیان]] معروف شده بود. پس از [[غیبت صغری]] و شروع [[غیبت کبری]]، به خاطر وجود محدثانی که [[احادیث]] را از [[نایبان]] [[حضرت]] و از [[راویان]] أخذ کرده بودند، بغداد محل رفت و آمد کسانی بود که به دنبال [[فراگیری]] [[علوم آل محمد]]{{عم}} بودند. از این روی علمای زیادی از جمله مرحوم کلینی مؤلف کتاب [[شریف]] «[[الکافی]]»، به این [[شهر]] [[مهاجرت]] میکردند. | ||
در [[حدیثی]] در کتاب [[شریف]] [[بحارالانوار]] یکی از [[نشانههای قبل از ظهور]]، ویرانی بغداد یاد شده است. و در [[حدیث]] دیگری یکی از [[نشانهها]] را ساخته شدن پلی در محله «[[کرخ]]» بغداد میداند<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۸.</ref>. در بیست و یکم و بیست و دوم [[ذیقعده]] آخرین سال [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}}، [[سفیانی]] در بغداد کشتاری بزرگ انجام میدهد و هشتاد هزار نفر را خواهد کشت<ref>موعود نامه: ص ۳۴۴.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]] | در [[حدیثی]] در کتاب [[شریف]] [[بحارالانوار]] یکی از [[نشانههای قبل از ظهور]]، ویرانی بغداد یاد شده است. و در [[حدیث]] دیگری یکی از [[نشانهها]] را ساخته شدن پلی در محله «[[کرخ]]» بغداد میداند<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۸.</ref>. در بیست و یکم و بیست و دوم [[ذیقعده]] آخرین سال [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}}، [[سفیانی]] در بغداد کشتاری بزرگ انجام میدهد و هشتاد هزار نفر را خواهد کشت<ref>موعود نامه: ص ۳۴۴.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۱۴۶.</ref>. | ||
==پرسش مستقیم== | ==پرسش مستقیم== |
نسخهٔ ۲۳ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۵۵
- این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام مهدی(ع) است. "امام مهدی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام مهدی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- پایتخت فعلی کشور عراق است، ولی در روزهای خلافت سلسله عباسی، شهری آرام در کنار سامرّا-پایتخت آن زمان-بود. پس از رحلت امام حسن عسکری (ع)، عثمان بن سعید به دستور امام مهدی (ع) به خاطر دور بودن بغداد از چشمانداز دشمن، و به علّت سختگیری مأموران دولتی سامرّا، به سوی بغداد میرود تا بتواند وظیفه سنگینی را که بر دوش او گذاشته شده است، به بهترین صورت انجام دهد. بغداد را مرکز قرار دادن دارای رمزی است که پوشیده نیست. لازم است وکلای حضرت مهدی (ع) در جایی دور از فشارها و در محیطی نسبتا آزاد با توده ارادتمندان مواجه شوند، تا بتوانند در محدوده وسیعتری فعالیتهای خود را گسترش دهند، در حالی که اگر در سامرّا بودند و یا دستگاه خلافت در همان روزهای اوّل غیبت، به بغداد منتقل شده بود، چنین امکانی برای وکلا قطعا نمیبود[۱]. عثمان بن سعید وقتی به بغداد مهاجرت کرد، منطقه کرخ که محل سکونت شیعیان بود را مرکز رهبری سازمان امامیه قرار داد[۲]. و اما شهر بغداد مرکز حکومت عباسیان در سال ١٤٨ ق. در زمان منصور دوانیقی بنا شد.
- سپس گروههایی از شیعیان در این شهر سکنی گزیدند. محله "کرخ" محله معروف شیعهنشین بغداد بود. مکتب علمی بغداد مکتب نوپایی بود که تحتتأثیر مکاتب کوفه و قم و مهاجرت عدهای از فقیهان و محدثان به این شهر شکل گرفت. احتمالا این مهاجرتها از دهههای اول قرن سوم شروع شد. بهطور قطع انتقال ائمه معصومین (ع) در همین ایام به بغداد و سپس سامرا، در این امر بیتأثیر نبود. دوران غیبت در واقع دوران تکرین این مکتب علمی بود، بهطوری که پس از آن با گذشت چند دهه به شکوفایی رسید و در نیمه اول قرن چهارم با حضور عالمانی چون شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی به نقطه اوج خود دست یافت.
- در عصر غیبت محدثان و فقیهان از نواحی مختلف به این شهر مهاجرت کردند. شاید نخستین این افراد عثمان بن سعید عمروی اولین نائب امام بود که پس از رحلت امام عسکری (ع) به بغداد آمد. پس از وی سایر نواب خاصه نیز در بغداد سکنی گزیدند. همین امر نوعی مرکزیت علمی برای این شهر پدید آورد. پیشگامان مکتب بغداد را باید عثمان بن سعید و پسر وی محمد بن عثمان دانست. در نزد عثمان بن سعید مسائل بسیاری از امام هادی و امام عسکری (ع) بود که از ایشان شنیده بود. محمد بن عثمان این مسائل را از پدرش گرفته و همراه با مسائل فقهی که خود از امام عسکری (ع)، شنیده بود در کتابهایی گرد آورد. این کتابها بنا به خبری که از نواده وی رسیده و براساس وصیتش به حسین بن روح نوبختی و پس از او به ابو الحسن سمری آخرین نائب امام رسید. با این حال هیچ کتاب یا رساله مکتوبی از نائبان خاص امام (ع) ذکر نشده است. شاید عدم اقدام ایشان به تألیف ناشی از تقیه شدید آنها بوده باشد. این در حالی است که ایشان به نحوی بر نگارش کتابها نظارت و اشراف داشتند و در سنجش صحّت و سقم آنها اقدام میکردند.
- در طیف مهاجران به بغداد نام محدثان بسیاری از کوفه را مشاهده میکنیم؛ مانند ابن عقبه شیبانی و علی بن محمد بن زبیر قرشی. همچنین کسانی از بصره، قم، ری و حتی سمرقند در میان آنها مشاهده میشوند. در این میان مهاجرت افرادی چون علی بن محمد قزوینی که راوی کتب عیاشی بود و اولین کسی بود که کتابهای وی را به بغداد آورد و آمدن کلینی مؤلف کتاب الکافی در اواخر عمرش به بغداد بسیار حائز اهمیت و در تکوین کتب علمی بغداد مؤثر بود.
- بدینترتیب مکتب علمی بغداد تحتتأثیر اندیشههای متفاوت عالمان شیعه شکل گرفت. با این حال گرایشهای کلامی و مباحث عقلی در حوزه بغداد غلبه داشت. این امر نیز طبعا ناشی از محیط خاص بغداد و رویارویی دائم آن با اندیشههای کلامی و برخورد با فرقههای دائم آن با اندیشههای کلامی و برخورد با فرقههای مختلف بود. متکلمان شیعی بزرگی در عصر غیبت در این شهر ظهور کردند که از آن جمله حسن بن موسی نوبختی است. خاندان نوبختی ازخاندانهای معروف بغداد و ایرانینژاد بودند. انها با پذیرش اسلام به دربار عباسیان راه یافتند و از راه نشر علوم و حکمت خدمات شایانی کردند. بسیاری از افراد این خاندان در دستگاه خلافت مناصب اداری و دیوانی داشتند و چند تن به وزارت رسیدند. حسین بن روح خود از این خاندان بود. حسن بن موسی نوبختی (متوفا ٣١٠ ق.) متکلم و فیلسوف برجسته شیعه بود که در مباحث کلامی و فلسفی بر همقطارانش برتری داشت. شخص دیگری از این خاندان ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی (متوفا ٣١١ ق.) است که او نیز از متکلمان مبرز بغداد بود. شیخ طوسی از وی با القاب و عناوین والایی یاد میکند و در الفهرست بیش از سی کتاب از وی نام میبرد که اکثرا در مباحث کلامی است و موضوع آنها امامت و ردّ بر سایر فرقههای شیعی و معتزلیان است.
- کسان دیگری از خاندان نوبختی در این عصر میزیستند که هریک در علم و ادب سرآمد بودند از جمله ابو اسحاق ابراهیم بن نوبخت که کتاب الیاقوت را نوشت. در این عصر فقیهان بزرگ شیعی در بغداد میزیستند. از آن جمله محمد بن احمد بن جنید اسکافی که در نیمه اول قرن چهارم درگذشت. وی تصنیفات زیادی داشته، ولی بنا به گفته شیخ طوسی گویا به واسطه اینکه قایل به حجّیت قیاس بوده، کتابهای وی مطرود و متروک گشت[۳][۴].
آرماگدون در فرهنگنامه آخرالزمان
بغداد پایتخت عراق کنونی است. این شهر را «منصور» خلیفه عباسی در سال ۱۴۴ هجری بنا نهاد و مرکز حکومت عباسیان بود پس از «هارون الرشید» پایتخت عباسیان به «مرو» در خراسان و سپس به «سامرا» منتقل شد و دیگر بار بغداد پایتخت سلسله عباسی قرار گرفت و در این زمان بود که بغداد به اوج شکوفایی خود رسید. بغداد در این دوره مرکز رفت و آمد علما از ادیان مختلف و فرقههای متفاوت بود. از جمله شیعیان در این شهر بسیار ریشه دوانده بودند و تعداد زیادی از یاران ائمه(ع) در این شهر به سر میبردند، توجه به سلطنت حاکمان جور اغلب در تقیه و مخفیانه به فعالیت میپرداختند. هشام ابن حکم که از یاران خاص امام صادق(ع) بود در این شهر میزیسته. امام کاظم(ع) و امام جواد(ع) که توسط حاکمان وقت به این شهر احضار میشدند، تا بهتر زیر نظر حکومت باشند، در این شهر مدفونند و اکنون قبور ایشان در منطقهای از بغداد به نام کاظمیه است. پس از امام جواد(ع) به خاطر انتقال پایتخت حکومت عباسی به سامرا، امام دهم و امام یازدهم حضرت عسکریین به آن شهر تبعید شدند و در آنجا نیز به شهادت رسیدند و در منزل مسکونی امام هادی(ع) مدفون شدند و اکنون مزار ایشان در سامرا محل زیارت شیعیان است. در زمان حضرت امام حسن عسکری و حضرت مهدی(ع) شیعیان در بغداد فعالیتهای خود را گسترش دادند و وکلای ایشان در این شهر به سر میبردند. در دوران غیبت کبری نیز چهار تن از نایبان حضرت مهدی(ع) که واسطه میان آن جناب و مردم بودند، در بغداد به سر میبردند. وجوه شرعی شیعیان از جمله خمس به نزد ایشان در بغداد میرسید تا به دست حضرت برسد و مسائل شرعی را مردم به واسطه ایشان از حضرت سؤال میکردند. عثمان بن سعید اولین نایب حضرت مهدی(ع) در محله کرخ در این شهر ساکن شد و پس از او سه تن دیگر از نایبان حضرت. کرخ در بغداد به واسطه کثرت سکونت شیعیان در آن به محله شیعیان معروف شده بود. پس از غیبت صغری و شروع غیبت کبری، به خاطر وجود محدثانی که احادیث را از نایبان حضرت و از راویان أخذ کرده بودند، بغداد محل رفت و آمد کسانی بود که به دنبال فراگیری علوم آل محمد(ع) بودند. از این روی علمای زیادی از جمله مرحوم کلینی مؤلف کتاب شریف «الکافی»، به این شهر مهاجرت میکردند.
در حدیثی در کتاب شریف بحارالانوار یکی از نشانههای قبل از ظهور، ویرانی بغداد یاد شده است. و در حدیث دیگری یکی از نشانهها را ساخته شدن پلی در محله «کرخ» بغداد میداند[۵]. در بیست و یکم و بیست و دوم ذیقعده آخرین سال غیبت حضرت مهدی(ع)، سفیانی در بغداد کشتاری بزرگ انجام میدهد و هشتاد هزار نفر را خواهد کشت[۶][۷].
پرسش مستقیم
- اولین سفیر و نایب خاص امام مهدی چه کسی بود و چگونه به نیابت رسید؟ (پرسش)
- اسم و کنیه و القاب اولین نایب امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- عثمان بن سعید در چه سالی وفات یافت؟ (پرسش)
- عثمان بن سعید در چه سنی وفات یافت؟ (پرسش)
- عثمان بن سعید در کجا وفات یافت؟ (پرسش)
- عثمان بن سعید در کجا دفن شده است و قبر ایشان کجاست؟ (پرسش)
- عثمان بن سعید در کجا متولد شد؟ (پرسش)
- عثمان بن سعید در چه تاریخی متولد شد؟ (پرسش)
- عثمان بن سعید در چند سالگی به نیابت امام دوازدهم رسیده است؟ (پرسش)
- عثمان بن سعید وکیل و نایب چند امام بودند؟ (پرسش)
- عثمان بن سعید چند سال نایب اول امام دوازدهم بودند؟ (پرسش)
- عثمان بن سعید چند فرزند داشته است؟ (پرسش)
- چرا یکی از القاب معروف نایب اول عمری بود؟ (پرسش)
- چرا لقب اسدی را به عثمان بن سعید داده بودند؟ (پرسش)
- چرا لقب عثمان بن سعید سمان یا زیات است؟ (پرسش)
- آیا درست است که عثمان بن سعید امام حسن عسکری را غسل داده و کفن کرده است؟ (پرسش)
- آیا عثمان بن سعید امام مهدی را دیده است؟ (پرسش)
- آیا برای عثمان بن سعید کراماتی گزارش شده است؟ آن کرامات چیستند؟ (پرسش)
- آیا روایتی که تصریح به سفارت عثمان بن سعید دارد ضعیف السند نیست؟ (پرسش)
- آیا موضوع غیبت امام مهدی ساخته عثمان بن سعید است؟ (پرسش)
- چرا امام مهدی به نائب اول دستور داد از سامرا به بغداد برود؟ (پرسش)
- آیا با مرگ عثمان بن سعید امام مهدی تسلیتی گفتند و در این زمینه توقیعی صادر کردند؟ (پرسش)
- آیا دلیلی بر این وجود دارد که عثمان بن سعید مورد اطمینان و امین امام هادی و امام عسکری و همچنین وکیل امام عسکری بوده است؟ (پرسش)
- به چه دلیل عثمان بن سعید از سامرا به بغداد مهاجرت کرد؟ (پرسش)
- به چه دلیل یکی از القاب عثمان بن سعید عسکری بود؟ (پرسش)
- چه کسی عثمان بن سعید را غسل داد؟ (پرسش)
- مرکز فعالیت عثمان بن سعید در کجا و در کدام شهر بود؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ پژوهشی در زندگی امام مهدی (ع) و نگرشی به تاریخ غیبت صغری، ص ۲۶۷.
- ↑ تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۱۴۹.
- ↑ نشریه موعود، شماره ۳۳، ص ۶۴.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۹.
- ↑ سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۸.
- ↑ موعود نامه: ص ۳۴۴.
- ↑ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۴۶.