معاد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
*'''معاد:''' بازگشت. در اصطلاح [[دینی]] یکی از پایههای اساسی [[اسلام]] و همه [[ادیان آسمانی]] است، یعنی [[عقیده]] به اینکه [[انسانها]] پس از [[مرگ]]، دوباره هنگام [[نیکان]] [[برپایی قیامت]] زنده خواهند شد و در [[روز رستاخیز]]، به حساب آنان رسیدگی شده، [[نیکان]] به [[بهشت]] و بدکاران به [[دوزخ]] خواهند رفت. معاد از [[اصول دین]] است و همه [[پیامبران]] [[مردم]] را به [[توحید]] و معاد [[دعوت]] کردهاند. حیات دوباره [[انسانها]]، هم با [[دلایل عقلی]] اثبات شده و هم به [[دلایل نقلی]] [[قرآن]] و [[حدیث]]. [[آیات]] بسیاری در [[قرآن]]، از اصل معاد و جزئیات روز [[حسابرسی]] و اوصاف [[بهشت و جهنم]] سخن گفته است. [[خداوند]] توانا، اجزای [[بدن]] [[انسانها]] را پس از پوسیدن و متلاشی شدن، دوباره جمع میکند و روحها به بدنها برمیگردد و همه گورها برخاسته به صحرای [[محشر]] میآیند تا در روز طولانی [[قیامت]] به حسابشان رسیدگی شود. گرد آمدن اجزاء بدنها و دمیده شدن روحها در آنها "[[معاد جسمانی]]" نام دارد. به [[روز قیامت]]، "روز حساب"، "روز جزا"، "عالم [[آخرت]]"، "[[رستاخیز]]" و "[[محشر]]" و "[[حشر]]" هم گفته میشود. منکران معاد، کافرند و [[عقیده]] به معاد، در [[تربیت]] روحی و [[اخلاقی]] [[انسانها]] و ایجاد [[انگیزه]] برای کار خوب و بازداشتن آنان از [[جرم]] و [[گناه]] و [[ستم]] مؤثر است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)| فرهنگنامه دینی]]، | *'''معاد:''' بازگشت. در اصطلاح [[دینی]] یکی از پایههای اساسی [[اسلام]] و همه [[ادیان آسمانی]] است، یعنی [[عقیده]] به اینکه [[انسانها]] پس از [[مرگ]]، دوباره هنگام [[نیکان]] [[برپایی قیامت]] زنده خواهند شد و در [[روز رستاخیز]]، به حساب آنان رسیدگی شده، [[نیکان]] به [[بهشت]] و بدکاران به [[دوزخ]] خواهند رفت. معاد از [[اصول دین]] است و همه [[پیامبران]] [[مردم]] را به [[توحید]] و معاد [[دعوت]] کردهاند. حیات دوباره [[انسانها]]، هم با [[دلایل عقلی]] اثبات شده و هم به [[دلایل نقلی]] [[قرآن]] و [[حدیث]]. [[آیات]] بسیاری در [[قرآن]]، از اصل معاد و جزئیات روز [[حسابرسی]] و اوصاف [[بهشت و جهنم]] سخن گفته است. [[خداوند]] توانا، اجزای [[بدن]] [[انسانها]] را پس از پوسیدن و متلاشی شدن، دوباره جمع میکند و روحها به بدنها برمیگردد و همه گورها برخاسته به صحرای [[محشر]] میآیند تا در روز طولانی [[قیامت]] به حسابشان رسیدگی شود. گرد آمدن اجزاء بدنها و دمیده شدن روحها در آنها "[[معاد جسمانی]]" نام دارد. به [[روز قیامت]]، "روز حساب"، "روز جزا"، "عالم [[آخرت]]"، "[[رستاخیز]]" و "[[محشر]]" و "[[حشر]]" هم گفته میشود. منکران معاد، کافرند و [[عقیده]] به معاد، در [[تربیت]] روحی و [[اخلاقی]] [[انسانها]] و ایجاد [[انگیزه]] برای کار خوب و بازداشتن آنان از [[جرم]] و [[گناه]] و [[ستم]] مؤثر است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگنامه دینی (کتاب)| فرهنگنامه دینی]]، ص۲۱۶.</ref>. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== |
نسخهٔ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۲۰
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل معاد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
- معاد: بازگشت. در اصطلاح دینی یکی از پایههای اساسی اسلام و همه ادیان آسمانی است، یعنی عقیده به اینکه انسانها پس از مرگ، دوباره هنگام نیکان برپایی قیامت زنده خواهند شد و در روز رستاخیز، به حساب آنان رسیدگی شده، نیکان به بهشت و بدکاران به دوزخ خواهند رفت. معاد از اصول دین است و همه پیامبران مردم را به توحید و معاد دعوت کردهاند. حیات دوباره انسانها، هم با دلایل عقلی اثبات شده و هم به دلایل نقلی قرآن و حدیث. آیات بسیاری در قرآن، از اصل معاد و جزئیات روز حسابرسی و اوصاف بهشت و جهنم سخن گفته است. خداوند توانا، اجزای بدن انسانها را پس از پوسیدن و متلاشی شدن، دوباره جمع میکند و روحها به بدنها برمیگردد و همه گورها برخاسته به صحرای محشر میآیند تا در روز طولانی قیامت به حسابشان رسیدگی شود. گرد آمدن اجزاء بدنها و دمیده شدن روحها در آنها "معاد جسمانی" نام دارد. به روز قیامت، "روز حساب"، "روز جزا"، "عالم آخرت"، "رستاخیز" و "محشر" و "حشر" هم گفته میشود. منکران معاد، کافرند و عقیده به معاد، در تربیت روحی و اخلاقی انسانها و ایجاد انگیزه برای کار خوب و بازداشتن آنان از جرم و گناه و ستم مؤثر است[۱].
مقدمه
- معاد از اصول اعتقادی دین اسلام است که با همه شئون زندگی انسان ارتباط دارد. بر مبنای این باور، عمر دنیا زمانی به پایان میرسد و همهچیز فنا و نابود میشود و سپس دگربار آفریده خواهد شد و هستی دوباره خواهد یافت. در این میان، انسانها مورد حسابرسی قرار میگیرند و تکلیف و وضعیت آینده آنها مشخص میشود[۲].
- موضوع معاد با موضوع آخرت و قیامت، چندان درآمیخته است که نمیتوان تنها به یکی از آنها، جدای از دیگری، پرداخت و به شناخت رسید. آخرت پس از آفرینش و نابود شدن آن در قیامت، همزمان با معاد و آفرینش دوباره آن، آغاز میشود و تا زمانی که خداوند بخواهد، ادامه خواهد یافت. آخرت انسان [در مقابل دنیای آن] نیز با مرگ او آغاز میشود و با قیامت و معاد [زنده شدن جسمانی مجدد] و حسابرسی و زندگی در جهان آخرت تداوم مییابد. قیامت نیز، زمان فنا و نابود شدن جهان، از جمله انسان است و پایانی برای دنیا و همه موجودات، اما سرآغازی برای معاد و شروع جهان آخرت. موضوع معاد در گفتار و کردار علی (ع)، بهعنوان کسیکه از اعماق جان موضوع معاد را درک کرده و به آن توجه دارد، به دفعات مطرح شده است[۳].
آفرینش دنیا و آخرت (جهان هستی و معاد)
- حضرت علی (ع) معاد، آخرت و وقوع قیامت را ادامه آفرینش جهان هستی و دنیا معرفی میکند، ولی توجه و محور کلام امام در مواردی همچون سرگذشت و سرنوشت دنیا و آخرت، دلیل آفرینش، مالک دنیا و آخرت، مقایسه و ارزیابی دنیا و آخرت و نیز دنیاجویان و آخرتپیشگان، نمود بیشتری مییابد[۴].
۱. دنیا و آخرت (آفرینش و معاد) پرتوی از تدبیر خداوند: جهان هستی در سه مرحله پدیدار میشود:
- امام علی (ع) میفرماید: خداوند سبحان پس از فنای دنیا یگانه مانَد و کس با او نباشد و همانگونه که در آغاز یگانه و تنها بود، پس از فنای آن هم چنین باشد[۵][۶].
- در این بین، دلیل اصلی آفرینش، لطف، قدرت و اراده خداوند است که به حفظ و تدبیر جهان هستی پرداخته: اما خداوند سبحان، آن جهان هستی را از روی لطف خود تدبیر کرده و به امر خود نگه داشته و با قدرت خود، استوار و نیکو ساخته است[۷][۸].
- انسان نیز همگام با جهان هستی در هر سه مرحله آفرینش، محکوم و مقهور مشیت، تقدیر و تدبیر خداوند است: بندگانی که با قدرت خداوند آفریده شوند و بیاراده خویش پرورش یابند و در قبضه احتضار گرفتار آیند و در دل گور جای گیرند و متلاشی و نابود شوند. سپس جداگانه برانگیخته شوند و پاداش خود را ببینند و حسابشان مشخص شود[۹]. گویی انسان و هستی هیچ دخالت و قدرتی در این امور ندارند و همهچیز در سیطره خداوند است[۱۰].
۲. ارتباط آفرینش و معاد (دنیا و آخرت): امام (ع) آفرینش و معاد را دو امر مرتبط و در کنار هم میداند و در مواردی به این پیوستگی و همبستگی اشارت دارد:
- یگانگی مالک جهان آفرینش و معاد: خداوند مالک جهان آفرینش و معاد است. حرکت جهان آفرینش رو بهسوی جهان آخرت دارد و صاحب و مالک هر دو یکی خداوند است. فرمود: آنکه میآفریند همان است که میمیراند و آنکه نابود میسازد آن است که بازمیگرداند[۱۱][۱۲].
- دنیا، نشانه آخرت: و در شگفتم از کسی که منکر روز رستاخیز است، حال آنکه پدید آمدن نخستین را میبیند[۱۳][۱۴].
- آخرت، هدف آفرینش دنیا: هدف از آفرینش دنیا حرکت بهسوی آخرت است. ظرف دنیا برای اهداف عالی آفرینش ظرفی کوچک و کمگنجایش است. دنیا بستری را ماند که مظروف خود را مدت زمانی اندک در خود نگاه میدارد تا پرورش یابد و استعداد ظرفی بزرگتر و برتر را در خود اینجاد کند. از اینرو فرمود:دنیا را برای جز دنیا آفریدهاند نه برای دنیا؛ و راهگذاری است به جهان فردا[۱۵][۱۶].
- مقایسه دنیا و آخرت: دنیا کوتاه و گذرا و آخرت نزدیک و پیشرو و جاودان است. امروزِ دنیا به مثابه اردوی آمادهسازی است و فردای آخرت، مسابقهای بزرگ برپا میشود. پاداش برندگان، بهشت و کیفر عقبماندگان، آتش است: دنیا روی در رفتن دارد و بانگ وداع برداشته و آخرت روی در آمدن دارد و بهناگاه رخ مینماید. بدانید که امروز، روز به تن و توش آوردن اسبان است و فردا روز مسابقه. هر که پیش افتد، بهشت جایزه اوست و هر که واپس ماند، آتش جایگاه او[۱۷][۱۸].
- روش راحت رسیدن به آخرت: سبکباری انسان از گناه موجب سبک رسیدن انسان به هدف آخرت است: سبکبار باشید تا زودتر برسید، که پیشرفتگان را بداشتهاند و در انتظار رسیدن شما نگاه داشتهاند[۱۹][۲۰].
ارزیابی دنیا و آخرت
- امام علی (ع) گاه با توصیف دنیا و آخرت، به ارزیابی و مقایسه آن دو میپردازد، نتیجه این ارزیابی و مقایسه، برتری آخرت نسبت به دنیاست. برخی نمونههای این ارزیابی عبارتاند از[۲۱]:
- تبیین و توصیف امور دنیا و آخرت: امام (ع) با توصیف برخی امور دنیوی و اخروی، بر ترجیح امور اخروی تأکید دارد: هرچه دنیایی است، شنیدنش بزرگتر از دیدن اوست و هر چه آخرتی است، دیدنش بزرگتر از شنیدن آن[۲۲][۲۳].
- تلخیها و شیرینیهای دنیا و آخرت: امام (ع) تلخیها و سختیهای دنیا را در برابر راحتی انسان در آخرت، شیرین بیان میکند. مَثَل آدمی در دنیا، مَثَل کشاورزی است که هنگام کاشت به خود سختی میدهد تا هنگام برداشت محصولی نیکو درو کند. از اینرو سختیهایی که انسان در راه رسیدن به سعادت اخروی تحمل میکند، در برابر آنچه بهدست میآورد، بهایی اندک است. امام (ع) بهای جان آدمی را تنها بهشت میداند و سفارش میکند که انسانها خود را جز به بهشت نفروشند[۲۴].
- توصیف دنیا (دنیا گذرگاه آخرت): انسانها همه از مسیر زندگی دنیوی به سعادت یا شقاوت اخروی میرسند. از این نظرگاه امام به توصیف دنیا پرداخته است. دنیای پرهیزکاران دنیایی پر از نیکی و عدل و داد است که آنان را بهسوی حیاتی نیکو و جاودان هدایت میکند:دنیا برای کسی که گفتارش را راست انگارد، سرای راستی است و برای کسی که حقیقت آنرا دریابد، سرای عافیت است و برای کسی که از آن برای آخرتش توشه برگیرد، سرای توانگری است و برای کسی که از آن پند پذیرد، سرای اندرز و موعظه، دنیا نمازگاه دوستان خدا، مصلای ملائکه خدا، محل نزول وحی خدا و بازارگاه دوستان خداست که در آن کسب رحمت کنند و سودشان بهشت است[۲۵][۲۶].
- انسانها در مسیر زندگی دوگونه نگاه به دنیا دارند: مردم دنیا در کار دنیا دوگونهاند: آنکه برای دنیا کار کند و دنیا او را از آخرتش بازدارد، بر بازماندهاش از درویشی ترسان است... و آنکه در دنیا برای پس از دنیا کار کند، پس بیآنکه کار کند بهره وی از دنیا بهسوی او تازد و هر دو نصیب را فراهم کرده و هر دو جهان را بهدست آورده. چنین کس را نزد خدا آبروست و هرچه از خدا خواهد از آنِ اوست[۲۷][۲۸].
راهکار اصلاح امور
- پیوندی که در بیان امام میان دنیا و آخرت وجود دارد، انسان نیکاندیش را بر آن میدارد که بیش از امور دنیوی، آخرت را مدنظر قرار دهد و در راه آن بکوشد.از اینرو چنین انسانی برخی از کامرواییهای دنیا را به کناری مینهد و در راه اصلاح آخرت میکوشد. در این صورت بنابر سنت الهی، خداوند امور دنیوی انسان را سامان میدهد: و هر کس امور آخرت خود را اصلاح کند، خداوند امور دنیای او را اصلاح کند[۲۹][۳۰].
سفر آخرت و قیامت و رهتوشه آن
- امام علی (ع) آخرت و قیامت را بهسان سفری میداند که باید پیوسته به یاد آن بود و برای آن آمادگی داشت و رهتوشه آنرا فراهم کرد[۳۱].
- بیان سفر آخرت و قیامت:
- یاد سفر: مردم زمانه چهار گونهاند: سه دسته اول به شیوههای مختلف در زندگی دنیوی خویش فرورفتهاند، اما دسته چهارم که به زندگی پاک دست یافتهاند، سفر آخرت را همیشه در یاد خویش زنده نگاه میدارند: گروهی اندک باقی ماندهاند که یاد قیامت، چشمهایشان را بر همهچیز فرو بسته است[۳۲][۳۳].
- ترسیم سفر: امام علی سفر آخرتپیشگان و دنیاطلبان را به تصویر میکشد: آنانکه دنیا را واقعبینانه نگریستند... مسافرانی را مانند که از سرزمینی سخت و قحطیزده به تنگ آمده و آهنگ مرز و بومی پرنعمت و حاصلخیز کرده و رهسپار منطقهای پر آب و گیاه گشتهاند... ولی آنانکه در چنگال فریب دنیا اسیر شدند، چونان مردمی هستند که در منزلی فراخ و آسوده روزگار میگذراندند و ناگهان بهسوی خانهای تنگ و رنجآور بیرون رانده شدند که روزشان شب و شبشان بیسحر است. پس هیچ چیز زشتتر و جانکاهتر از جدایی "منزل سابق" و ورود اجباری به "منزل لاحق" نیست[۳۴][۳۵].
- آمادگی برای سفر و ضرورت آن: امام (ع) انسانها را برای سفر آخرت آماده میکند: آماده و مجهز شوید برای سفر [[[آخرت]]][۳۶][۳۷].
- رهتوشه سفر آخرت و قیامت: پس برای سفر آخرت باید رهتوشهای فراهم آورد. امام (ع) به انسانها سفارش میکند که برای سفر آخرت توشه برگیرند و نیز، بهترین و بدترین اندوخته را معرفی میکند[۳۸].
- فراخوانی به رهتوشه برگرفتن: امام (ع) در چند مورد به زاد و توشه گرفتن دعوت میکند: پس در این دنیا، رهتوشهای برگیرید که شما را فردای رستاخیز نگهبان باشد[۳۹]. در توصیف پرهیزکاران، توشهبرگیری را از ویژگیهای آنان میداند: مهلت دنیا را غنیمت شمرد و پیش از مرگ خود را آماده ساخت و از اعمال نیکو، توشه آخرت برگرفت[۴۰][۴۱].
- ضرورت توشه برگرفتن: امام علی (ع) ضرورت سفارش خود را اینگونه بیان میدارد: در روزگار فناپذیر، برای ایام [و آخرت] جاوید، توشه فراهم آورید، زیرا شما بهسان کاروانی متوقف هستید که نمیدانند چه وقت فرمان به حرکت مییابند[۴۲][۴۳].
- بدترین و بهترین رهتوشه: امام (ع) بدترین رهتوشه معاد را دشمنی با بندگان خدا میداند[۴۴] و تقوای خداوند را برترین ذخیره آخرت معرفی میکند[۴۵][۴۶].
توصیف معاد (و آخرت و قیامت)
- امام علی (ع) به توصیف معاد و ترسیم صحنههای قیامت و ذکر نشانههای آخرت و بیان ویژگیها و دلیل وقوع و ضرورت شناخت آن میپردازد[۴۷].
- توصیف معاد و ترسیم قیامت: امام علی (ع) به فرا رسیدن قیامت و برانگیخته شدن انسانها و ترسیم صحنههای شکوهمند و وحشتزای قیامت و بیان حالات مردم میپردازد: چون رشته کارها از هم گسست و روزگاران سپری شد و رستاخیز مردم فرا رسید، خداوند آنها را از درون گورها یا آشیانههای پرندگان یا کنام درندگان یا هر جای دیگر که مرگ بر زمینشان زده است، بیرون آورد[۴۸][۴۹].
- توصیف حالات مردم در قیامت:مردم در آن روز (روز رستاخیز) خاضعانه بر پای ایستادهاند و عرق از چهرههایشان به دهانهایشان روان است. لرزش زمین میلرزاندشان. نیکو حالترین آنها کسی است که برای خود جای پایی بیابد و برای آسایش خود مکانی فراخ[۵۰][۵۱].
- ترسیم صحنههای قیامت: آسمان را در جنبش آورد و بشکافد و زمین را به لرزه درآورد و باژگونه کند و کوههایش را از جای برکَنَد و پراکنده سازد و از هیبت جلال او و از خوف سطوت او بر یکدیگر کوبیده شوند و هر چه در آنهاست بیرون افتد و آنها را پس از کهنه شدن، نو کند و پس از پراکنده، گردآورد[۵۲][۵۳].
- توصیف بهشت: اگر بهچشم دل خود، توصیفی را که از بهشت برای تو میشود بنگری، از آن که دنیاست، از خواهشها و لذتها و مناظر آراستهاش، دل برخواهی کند و اندیشهات حیران ماند. چون در آواز بههم خوردن برگهای درختانش بیندیشی، درختانی که برکنارههای رودهایش روییدهاند و ریشه در تپههای مشک فروبردهاند، خوشههای مرواریدتر از شاخههای نازک و درشت آنها آویزان است. میوههای گونهگون در غلاف گلها جای گرفتهاند و بیهیچ رنجی آنها را توان چید و همانگونه که چیننده را آرزوست و در درسترسش قرار میگیرند. برای بهشتیان در پیرامون قصرهایشان عسلهای پالوده و شرابهای صافی در گردش آرند. اینان مردمی بودهاند که در این دنیای فانی، مشمول کرامت پروردگارشان بودهاند تا به سرای آخرت رسیدند و از رنج سفر بر آسودند. ای شنونده، اگر برای رسیدن به آن مناظر زیبا دل مشغول داری، هر آینه به شوق وصال آن، جان از تنت به پرواز آید و برای رفتن و رسیدن چنان شتاب کنی که از همین مجلس من رخت به کنار مردگان کشی[۵۴][۵۵].
- تصویری از جهنم: و دشوارتر چیز آنجا، بلای فرود آمدن است در گرمی جهنم و بریان شدن در آتشی که زبانه زند، پی هم، و تیز گشتن بانگ آن هر دم. نه لختی آسوده بودن و نه راحتی، تا بدان رنج را زدودن؛ نه نیرویی بازدارنده تا در امان ماند و نه مرگی تا او را از این بلا برهاند و نه خوابی سبک تا آرامشی رساند[۵۶][۵۷].
- نزدیک بودن قیامت: امام (ع) وقوع امر قیامت را نزدیک و ماندن در دنیا را کوتاه میداند: زمان کوچ [و سفر قیامت] نزدیک است[۵۸][۵۹].
- سرای آخرت، سرای باقی: آخرت برای ماندن است[۶۰][۶۱].
- دنیا محل عمل، قیامت محل حسابرسی: امروز، روز عمل است نه حساب و فردا، روز حساب است نه عمل[۶۲][۶۳].
مرگآگاهی
- مرگ و پایان زندگی این جهانی امری حتمی است که همه انسانها از وقوع آن آگاهاند، گرچه انسانها به دلیل کامجوییها و غرق شدن در فریبایی دنیا از آن غافل میشوند و خود را به غفلت میزنند. امام بر این موضوع تأکید دارد و هشدار میدهد: به خدا سوگند، سخنی است به جد، نه بازیچه، سخنی است راست، نه دروغ؛ و آن، سخن مرگ است، که چاوش آن بانگ دعوت خد به گوش همه رسانید و ساربان خداخوانش مسافران را با شتاب فراخواند[۶۴][۶۵].
- فرارسیدن زمان مرگ و آغاز سفر انسان به جهان آخرت امری ضروری و حتمی است و جز خداوند هیچکس از زمان و شرایط و کیفیت وقوع آن آگاهی ندارد. از اینرو در سفارشهای خود به امام حسن مجتبی (ع) فرمود: تو صید در کمین نشسته صیادی که هیچت گریزگاهی نیست؛ پس بههوش باش و بترس از اینکه مرگ درحال گناه و زشتی در رسد[۶۶]. حال که سفر آخرت، سفری حتمی و طولانی است، پس آدمی باید خود را برای این سفر آماده کند: هر که دوری سفر را در نظر آورد، خد را برای آن مهیا دارد[۶۷][۶۸].
راههای آخرتگرایی
- امام (ع) برای گرایش به آخرت، راهکارهایی ارائه میدهد، همچون عمل و تلاش در دنیا [در مسیر آخرت]، برخورداری از فرصتهای آن همچون توبه و نیز پرهیز از گناهان و پرداختن به طاعت خداوند و...[۶۹][۷۰].
معاد و حسابرسی
- حسابرسی از ویژگیهای اصلی معاد است: ... فردا، روز حساب است نه عمل[۷۱].
- حسابرسی در معاد، با مطالبی همراه است:
- حسابرسی همه افراد: شخصی از امام پرسید که خداوند چگونه از مردم حساب میکشد، در حالیکه مردم او را نمیبینند؟ امام فرمود: همانگونه که روزیشان میدهد و حال آنکه نمیبینندش[۷۲]. همانگونه که خداوند رزق و روزی افراد را ضمانت کرده است و در هر شرایطی آنرا اجابت میکند و آنان او را نمیبینند، همانگونه به حساب و کتاب آنها نیز رسیدگی میکند[۷۳].
- حسابرسی دقیق همه اعمال: اعمال و رفتار همه انسانها در دنیا موجب حسابرسی سخت در قیامت است:...در حلال دنیا حساب است و در حرامش، عقاب[۷۴]. همه اعمال دنیا در آخرت محاسبه میشود. (خداوند شما را) را به حساب آنچه گفتهاید یا کردهاید خواهد رساند[۷۵]. و این محاسبه بسیار دقیق است: خداوند تعالی، شما بندگانش را از اعمالتان میپرسد، چه خرد باشد و چه کلان، چه آشکار و چه پنهان[۷۶][۷۷].
احوال انسانها در قیامت
- توصیف احوال عموم افراد: مردم در آنروز خاضعانه بر پای ایستادهاند و عرق از چهرههایشان به دهانهایشان روان است. لرزش زمین میلرزاندشان. نیکوحالترین آنها کسی است که برای خود جای پایی بیابد و برای آسایش خود مکانی فراخ[۷۹][۸۰].
- وصف حال اهل طاعت و اهل معصیت: انسانها پس از حسابرسی در قیامت به دو دسته اهل طاعت و اهل معصیت تقسیم میشوند. امام (ع) حالات هر یک را توصیف میکند: اما آنان را که اهل طاعتاند، در جوار خویش، پاداش دهد و در سرای خود جاودان گرداند. جایی که فرود آمدگانش رخت به جای دیگر نبرند و احوالشان دگرگون نشود و ترس به سراغشان نیاید و بیمار نگردند و با خطری رویاروی نشوند و رنج سفر تحمل نکنند. اما معصیتکاران را در بدترین خانهها فرود آورد و زنجیر به گردنهایشان بسته شود، آنسان که پیشانیهایشان رسد. جامهای از قطران و تکههای آتش سوزان بر آنها پوشند. گرفتار عذاب شوند، عذابی سخت و سوزان. در خانهای محبوس شوند، در آتشی غران با نفیری وحشتآور. چون زبانهاش بالا گیرد و بانگی هولناک از آن برآید، گرفتار آن، رخت به جایی نتواند برد و اسیر آن را کس قدیه آزادی ندهد و بندهایش را کس نگشاید. زندانیان را مدتی نیست که به پایان رسد و برای آن قوم زمانی نیست که سرآید[۸۱][۸۲].
- توصیف احوال ستمکاران: احوال ستمگران در قیامت، بسی سختتر از کسانی است که در دنیا بر آنها ستم روا داشتند. روز بازخواست ستمدیده بر ستمکار، سختتر است از روز قدرت ستمکار بر ستمدیده[۸۳][۸۴].
- توصیف بهشتیان: امام علی (ع) در خطبهای، پس از ترسیم صحنههای قیامت و ذکر نشانههای آن، به توصیف اهل بهشت در دنیا و آخرت میپردازد: و آنانرا که از پروردگارشان ترسیدهاند گروهگروه به بهشت میبرند. از عذاب ایمناند و از عتاب و سرزنش آزاد و از آتش دور. سرایشان مطمئن و از جایگاه و قرارگاه خود خشنود. اینان، کسانی بودهاند که اعمالشان در این دنیا پسندیده بود و چشمانشان اشکبار. آنکه به یافتن آب اطمینان دارد، هرگز از تشنگی هلاک نمیشود...[۸۵][۸۶].
معاد جسمانی
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۱۶.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 717.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 717-718.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 718.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۸
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 718.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۸
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 718.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 718.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 718.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 719.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۶۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 719.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۸
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 719.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 719.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 719.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۱۴
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 719.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 720.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 720.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۶۹
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 720.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۸۹
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 720.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 720.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳۲
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 721.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 721.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۴ و نیز خطبههای ۱۱۳ و ۲۲۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 721.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 721.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۶۴ و نیز خطبه ۲۸
- ↑ نهج البلاغه، خطبههای ۸۶ و ۲۳۰ و نامه ۳۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 721.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۷
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۲۱
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۰
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹ و نیز خطبههای ۱۵۷، ۱۹۰ و ۱۹۵
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۴
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 722.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۲
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 723.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۸۷ نیز حکمت ۱۶۸
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 723.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۳ و نیز خطبههای ۱۳۳ و ۱۸۸
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 723.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۴۲
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 723.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 723.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۸۰
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 723.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۷
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 724.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۴۲
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۰۰
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 724.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۲
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۳
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۲۷
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 724.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 724.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲ و نیز خطبه ۸۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 725.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 725.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۴۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 725.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 725.