*در مفهوم کلی، هر گونه دانستن را "[[خردورزی]]" یا "[[تعقل]]" گویند. دانستنی گاه از راه [[تدبر]] و تأمل به دست میآید و گاه از گذر تتبع و تحصل. از این رو، معنای مقابل آن، [[جهل]] و [[نادانی]] است. [[اسلام]]، [[خرد]] را نیرویی [[نورانی]] میداند که [[انسان]] را به [[تکامل]] مادی و [[معنوی]] راه مینماید<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 234.</ref>.
*ارج و [[قدر]] [[تعقل]] و [[تدبر]] در [[اسلام]] چنان است که [[عقل]] را "[[پیامبر باطنی]]" خوانده و کنار [[پیامبران]] ظاهری جای داده است. در نظرگاه [[اسلام]] اگر [[خردورزی]] پیشزمینه [[رفتار]] و [[کردار]] [[انسان]] شود، او را در مسیر رشد و تعالی قرار میدهد<ref>اصول کافی، ۱/ ۴۸.</ref>. بدین سان، [[آموزههای اسلامی]]- برخلاف آموزههای [[ادیان]] دیگر- راه [[شکوفایی]] و بالندگی [[پیروان]] خویش را در [[پیروی]] از [[عقل]] میداند. [[قرآن]] میفرماید: "[[بشارت]] بر بندگانی که گفتههای گوناگون را میشنوند و نیکوترینشان را برمیگزینند. آنان همان کسانیاند که [[خداوند]] راهشان نموده است؛ زیرا آنان صاحبان خردند"<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}؛ سوره زمر، آیه ۱۷ و ۱۸.</ref>. این پای فشاری بر خردگرایی چنین بر زبان [[پیامبر]] {{صل}} آمده است: "من از [[نداری]] و [[تنگدستی]] بر [[امت]] خویش نمیترسم. از این میترسم که کژاندیشی و بیتدبیری کنند"<ref>عوالی اللئالی، ۴/ ۳۹.</ref>. از میان [[مذاهب اسلامی]]، [[تشیع]] بیشتر بر [[خردورزی]] اهتمام دارد. در روایتی از [[امام علی]] {{ع}} درباره [[خردورزی]] آمده است: "[[خداوند]] در [[سرشت]] [[فرشتگان]]، [[خرد]] برنهاد بیشهوت، و در [[سرشت]] حیوانات، [[شهوت]] نهاد [[بیخرد]]، و در [[سرشت]] [[آدمیان]] هم [[شهوت]] نهاد و هم [[خرد]]. پس هر کس [[خرد]] بر شهوتش غالب آید، از [[فرشتگان]] [[برتر]] است، و هر کس [[شهوت]] بر خردش پیروز شود، از حیوانات فروتر است"<ref>علل الشرائع، ۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 234.</ref>.
==[[دلایل]] [[خردورزی]] [[تشیع]]==
#[[دانشمندان شیعه]] برآناند که پذیرفتن [[اصول دین]] از راه [[تقلید]] درست نیست. هر مسلمانی باید از گذر [[تعقل]] و [[تدبر]] به [[توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]] و دیگر اصول [[ایمان]] آوَرَد<ref>اصل الشیعة و اصولها، ۱۱۶.</ref>.
#[[عقل]] در کنار [[قرآن]]، [[سنت]] و [[اجماع]]، یکی از منابع [[استنباط]] [[احکام دینی]] است<ref>اصل الشیعة و اصولها، ۱۱۴.</ref>.
#[[عقل]] در [[منابع روایی شیعه]] جایگاهی بس والا دارد؛ چنان که این امر مزیتی برای [[روایات]] [[شیعی]] در برابر [[روایات]] غیر [[شیعی]] محسوب شده است.
*در منابع معتبر روایی [[شیعه]]، [[روایات]] [[عقل]] و [[جهل]]، فصلی جداگانه دارند و حتی پیش از مباحث [[توحید]] و [[نبوت]] میآیند<ref>تعلیم و تربیت در اسلام، ۲۷۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 234-235.</ref>.
==موانع [[خردورزی]]==
*از [[آیات قرآنی]] و [[روایات]] [[شیعی]] بر میآید که گاه موانعی پیش راه [[خردورزی]] قد بلند میکنند و [[انسان]] را از این [[نعمت]] بس بزرگ، بینصیب میسازند. مهمترین آنها عبارتند از: [[خواهشهای نفسانی]]<ref>غرر الحکم، ۴/ ۳۲.</ref>؛ عادات و سنتهای [[نادرست]]<ref>{{متن قرآن|وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لاَ يَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاء وَنِدَاء صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ}}؛ سوره بقره، آیه ۱۷۱.</ref>؛ خود پسندی و بینیاز پنداشتن خویش از [[عقل]]<ref>تحف العقول، ۸۸ و ۹۰.</ref>؛ همنشینی با نادانان<ref>عیون الحکم و المواعظ، ۴۷۲.</ref> و رویگردانی از [[خردمندان]]<ref>مستدرک الوسائل، ۱۱/ ۲۰۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 235.</ref>.
==عوامل رشد [[خردورزی]]==
*در [[آموزههای اسلامی]] از عواملی یاد شده است که [[خرد]] را میپرورانند و به [[خردورزی]] [[انسان]] جهت میبخشند. از آن جمله است: [[دل]] سپردن به [[کلام الهی]] و تن دادن به فرمانهای آسمانی<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>؛ دانشجویی و تجربهآموزی<ref>غرر الحکم/ ۲/ ۳۲.</ref>؛ همنشینی با [[خردمندان]]<ref>غرر الحکم/ ۵/ ۳۳۶ و ۶/ ۱۵۱.</ref>؛ سیر در آفاق و نظر کردن در [[سرنوشت]] گذشتگان<ref>{{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ }}؛ سوره آل عمران، ۱۹۰ و ۱۹۱؛ {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لا تَعْمَى الأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}؛ سوره حج، آیه ۴۶؛ {{متن قرآن| وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}؛ سوره اعراف، آیه ۱۷۶.</ref>؛ سیر در انفس و اندیشیدن درباره خود<ref>بحارالأنوار، ۷۱/ ۳۴۲- ۳۳۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 235.</ref>.