اسماعیلیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''اسماعیلیه''' معتقدان به [[امامت]] [[اسماعیل]] [[فرزند]] [[امام صادق]]{{ع}} به جای [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}}. این [[فرقه]] در مناطق مختلف نام‌های گوناگونی دارد مثل: باطنیّه، تعلیمیه، ملاحده، سبعیه، حشیشیّه، اساسیّه و [[قرامطه]]. بخشی از اسماعیلیه که [[معتقد]] به [[غیبت]] اسماعیلند "واقفیه" نام دارند، چون بر [[امامت]] او توقّف کرده‌اند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۵۹.</ref>.
===پیدایش اسماعیلیه===
==مقدمه==
*"اسماعیلیه" [[فرقه]] ای از [[شیعه]] است که به [[امامت]] شش [[امام اول]] [[معتقد]] بودند؛ امّا پس از [[امام صادق]] {{ع}} بزرگ‏ترین [[فرزند]] او [[اسماعیل]]، یا [[فرزند]] او [[محمد]] را به [[امامت]] پذیرفتند<ref>ر.ک: شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۴۹؛ دهخدا، لغتنامه، اسماعیلیه.</ref> و از پذیرش [[امامت]] [[امام کاظم]] {{ع}} [[خودداری]] کردند. ریشۀ پیدایش اسماعیلیه، شاید در این نکته نهفته باشد که [[اسماعیل]] بزرگ‏ترین پسر [[امام صادق]] {{ع}}، مورد [[احترام]] آن [[حضرت]] بود؛ به همین [[دلیل]] برخی می‌پنداشتند پس از [[امام صادق]] {{ع}} به [[امامت]] خواهد رسید. ولی [[اسماعیل]] در زمان حیات [[پدر]] در "عریض"<ref>دره‏ای نزدیک مدینه.</ref> از [[دنیا]] رفت. [[مردم]]، جنازه‌‏اش را به [[مدینه]] نزد [[امام صادق]] {{ع}} آورده و در [[قبرستان بقیع]] [[دفن]] کردند. [[روایت]] شده است [[حضرت]] در [[مرگ]] او بسیار بی‏تابی می‌‏کرد؛ به گونه‏‌ای که با پای برهنه و بی‏ردا، دنبال [[تابوت]] او می‌‏رفت. همچنین [[دستور]] فرمود [[تابوت]] او را پیش از [[دفن]]، چندین بار به [[زمین]] نهادند و هربار [[حضرت]] می‏‌آمد و پارچه از روی صورتش برمی‏داشت و در روی او [[نگاه]] می‏‌کرد. مقصود [[امام]] {{ع}} این بود که [[مرگ]] او را پیش چشم آنان که [[گمان]] [[امامت]] و [[جانشینی]] او را داشتند، قطعی کند و شبهۀ آنان را دربارۀ زنده بودنش، بر طرف سازد و به آنها بفهماند [[اسماعیل]] از [[دنیا]] رفته است<ref>ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۴۱ -۴۲؛ درسنامه مهدویت، ج‌۱، ص۱۰۹-۱۱۰؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۳.</ref>.
*"اسماعیلیه" به [[امامت]] شش [[امام]] اول [[شیعیان]] [[اثنا عشری|اثنا‌عشری]] [[معتقد]] بودند؛ امّا پس از [[امام صادق]]{{ع}} بزرگ‏ترین [[فرزند]] او [[اسماعیل]]، یا [[فرزند]] او [[محمد]] را به [[امامت]] پذیرفتند<ref>  شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۴۹؛ دهخدا، لغتنامه، اسماعیلیه</ref>. و از پذیرش [[امامت]] [[امام موسی کاظم]]{{ع}} خودداری کردند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۴۱ -۴۲.</ref>.
*اسماعیلیه از آغاز [[تولد]] در [[قرن دوم]] تاکنون، نام‌های متعدی به خود دیده است؛ از جمله: [[سبعیه]]، [[باطنیه]]، قرمطیه، [[ملاحده]] و [[اباحیه]]<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۲؛ فرهنگ شیعه، ص۷۵.</ref>.
*[[شیخ مفید]] درباره [[اسماعیل]] می‏‌گوید: "[[اسماعیل]]، بزرگ‏ترین پسر [[امام صادق]]{{ع}} بود و [[امام]]، او را بسیار [[دوست]] داشت و به او بیش از دیگران [[نیکی]] و [[محبت]] می‌‏کرد؛ ولی [[اسماعیل]] در زمان حیات پدر در "عریض" <ref>دره‏ای نزدیک مدینه.</ref> از [[دنیا]] رفت. [[مردم]]، جنازه‌‏اش را به [[مدینه]] نزد [[امام صادق]]{{ع}} آوردند و در قبرستان [[بقیع]] [[دفن]] کردند. [[روایت]] شده است حضرت در [[مرگ]] او بسیار بی‏تابی می‌‏کرد؛ به گونه‏‌ای که با پای برهنه و بی‏ردا، دنبال تابوت او می‌‏رفت<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۴۱ -۴۲.</ref>.
===فرقه‌های اسماعیلیه===
*همچنین [[دستور]] فرمود تابوت او را پیش از [[دفن]]، چندین بار به [[زمین]] نهادند و هربار حضرت می‏‌آمد و پارچه از روی صورتش برمی‏داشت و در روی او نگاه می‏‌کرد. مقصود [[امام]]{{ع}} از این کار این بود که [[مرگ]] او را پیش چشم آنان که گمان [[امامت]] و [[جانشینی]] او را داشتند، قطعی کند و [[شبهه]] آنان را درباره زنده بودنش، بر طرف سازد و به آن‏ها بفهماند که [[اسماعیل]] از [[دنیا]] رفته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۴۱ -۴۲.</ref>.
*برخی از مهم‌ترین فرقه‌های اسماعیلیه عبارتند از:
*افرادی از [[اصحاب]] که او را پس از [[امام صادق|حضرت صادق]]{{ع}} [[امام]] می‌‏پنداشتند، از این [[عقیده]] بازگشتند. گروهی اندک از مردمان بی‏خبر که نه در زمره نزدیکان [[امام]] بودند و نه از [[راویان حدیث]] آن بزرگوار گفتند: [[اسماعیل]] زنده و [[امام]] پس از پدرش است و بر این [[عقیده]] باقی ماندند<ref> شیخ مفید، الارشاد، ص ۵۵۳- ۵۵۴</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۴۱ -۴۲.</ref>.
#اسماعیلیه [[خالص]]: کسانی که با ادعای زنده بودن [[اسماعیل]]، او را [[امام]] و [[مهدی]] [[امت]] خواندند که [[غایب]] است و روزی [[ظهور]] خواهد کرد. اینها را "[[اسماعیلیه خالصه]]" یا "اسماعیلیه واقفه" نیز می‌‌گویند<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۳.</ref>.
*گروهی از شاخه اسماعیلیه "[[فرقه]] مبارکیه" هم [[محمد بن اسماعیل]] را مهدی و [[امام]] زنده [[غایب]] می‌‏دانند<ref>  میرزا حسین طبرسی نوری، نجم الثاقب، ص ۲۱۵</ref>.
#[[مبارکیه]]: کسانی که معتقدند [[امامت]] پس از [[اسماعیل]] به فرزندش [[محمد]] منتقل شده است. [[علت]] نامگذاری آنها به این [[لقب]] آن است که [[محمد]] به همراه مربی خود، [[مبارک]] که [[غلام]] [[اسماعیل بن جعفر]] بوده [[امامت]] خود را [[برنامه‌ریزی]] کرده است<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۳.</ref>.
*[[قرامطه]] "از گروه اسماعیلیه"، [[محمد بن اسماعیل]] را [[مهدی موعود]] می‌‏دانستند و [[عقیده]] داشتند که وی زنده است و در بلاد [[روم]] زندگی می‌‏کند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۴۱ -۴۲.</ref>.
#[[قرامطه]]: گروهی از [[مبارکیه]] که منکر [[مرگ]] [[محمد]] [[فرزند]] [[اسماعیل]] شده، او را [[قائم]] و [[امام غائب]] پنداشتند. [[رهبر]] اینها حمدان بن [[اشعث]] قرمط بوده، به این نام مشهور شدند<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۳.</ref>.
*آنان در طول [[تاریخ]]، بدنامی‏‌های بسیاری را برای [[شیعه]] به ارمغان آورده‌‏اند و هنوز هم رسوبات آن، در ذهن بسیاری از [[مخالفان]] [[شیعه]] مانده است؛ به گونه‌‏ای که [[عقاید]] قرمطیان را به [[شیعه]] نسبت می‌‏دهند. آنان، در بحرین [[قدرت]] یافته و [[دولت]] تشکیل دادند و به شدت با عباسیان [[مخالفت]] کردند. [[قرامطه]]، [[قائم]] را کسی می‏‌دانند که با [[رسالت]] و [[شریعت]] جدیدی [[مبعوث]] می‌‏شود و [[شریعت]] [[پیامبر خاتم|محمّد]]{{صل}} را منسوخ می‌‏کند. البته این [[فرقه]]، [[سیاسی]] بودند، نه مذهبی و به دنبال اهداف خاص و [[منافع]] خود بودند.
#[[فاطمیان]]: گروهی که [[امامت]] را در [[فرزندان]] [[محمد]] بن [[اسماعیل]] جاری می‌‌دانند. [[مردم]] را به صورت مخفیانه به [[آیین]] [[اسماعیلی]] [[دعوت]] می‌‌کردند. نخستین [[دولت شیعی]] را با نام "فاطمیون" در [[مصر]] بنیان نهادند. از آنها دو [[فرقه]] [[جدید]] به نام‌های "[[نزاریه]]" و "مستعلیه" پیدا شدند<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۳.</ref>.
*طرفداران [[ابو الخطاب]] به خدایی [[امام صادق]]{{ع}} باور داشتند و [[ابو الخطاب]] را فرستاده او می‌‏دانستند. برخی از آنان، [[ابو الخطاب]] را [[قائم]] دانسته، گفتند: "وی نمرده است". گروهی از [[پیروان]] وی، پس از [[مرگ]] [[اسماعیل]]، فرزندش محمّد را [[امام]] دانستند و در هواداری او و فرزندانش، استوار ماندند.
===[[عقاید]] اسماعیلیه===
*[[امام صادق]]{{ع}} همه این گروه‌‏ها را [[نکوهش]] کرده، ترک و [[انکار]] نمود<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۴۱ -۴۲.</ref>.
*برخی از [[عقاید]] اسماعیلیه را این‌گونه می‌‌توان برشمرد:
 
#[[اسماعیلیان]]، [[خداوند]] را [[برتر]] از آن می‌دانند که [[وهم]] و [[اندیشه]] و [[خرد]] [[انسانی]] بدان دست یابد و یا صفتی بپذیرد. پس از [[خداوند]]، [[عقل]] کل و نفس کل جای دارند. [[مظهر]] [[عقل]] کل، هفت نفرند: شش [[نبی]] [[اولوالعزم]] و یک [[قائم]] ([[آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]] و [[پیامبر اسلام]] و هفتمین نفر [[محمد]] بن [[اسماعیل]] است). این هفت نفر را "نطقا" می‌‌گویند. هر ناطقی یک "[[وصی]]" دارد که وی را "[[امام]]" یا "اساس" می‌‌خوانند. [[ناطق]]، [[شریعت]] [[جدید]] را وضع می‌کند و ناسخ [[شریعت]] قدیم است. از ویژگی‌های اسماعیلیه، [[اعتقاد]] به [[تأویل آیات قرآن]] و [[احادیث]] و [[احکام شرع]] است. وظیفۀ [[وصی]]، [[بیان]] [[اسرار]] و [[باطن شریعت]] است و او با [[تأویل آیات]] و [[احادیث]] این [[وظیفه]] را ادا می‌کند. از این رو، [[اسماعیلیان]] [[تمسک]] به ظاهر [[شریعت]] را درست نمی‌دانند.
==اسماعیلیه در درسنامه==
#از ویژگی‌های [[اعتقادی]] دیگر اسماعیلیه، این است که تنها به [[معاد روحانی]] معتقدند؛ به [[بهشت و دوزخ]] جسمانی [[ایمان]] ندارند. [[تعالیم]] ظاهری اسماعیلیه چندان تفاوتی با [[تعالیم]] [[امامیه]] ندارد. آنان [[احکام عملی]] و [[شرعی]] [[اسلام]] ـ مانند [[نماز]] و [[روزه]] و [[خمس]] ـ را [[باور]] دارند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۷۵-۷۶؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۳.</ref>.
*"اسماعیلیه" به [[امامت]] شش [[امام اول]] [[شیعیان]] [[اثنی عشری]] [[معتقد]] بودند؛ اما پس از [[امام صادق]] {{ع}} بزرگ‌ترین [[فرزند]] او [[اسماعیل]]، یا [[فرزند]] او [[محمد]] را به [[امامت]] پذیرفتند. [[اسماعیل]] بزرگ‌ترین [[فرزند]] [[امام صادق]] {{ع}} و مورد علاقه آن [[حضرت]] بود. اگرچه از بعضی [[روایات]]، خلاف این به دست می‌آید؛ ولی [[دانشمندان شیعه]] او را بزرگ داشته و از وی به [[نیکی]] یاد کرده‌اند. به نظر [[شیخ طوسی]] او جزو [[رجال]] [[امام صادق]] {{ع}} و [[اصحاب]] ایشان است. با توجه به علاقه [[امام صادق]] {{ع}} به [[اسماعیل]]، او مردی جلیل القدر بوده است. ریشه پیدایش اسماعیلیه، شاید در این نکته نهفته باشد که [[اسماعیل]] [[فرزند]] ارشد [[امام صادق]] {{ع}}، مورد [[احترام]] آن [[حضرت]] بود؛ به همین [[دلیل]] برخی می‌پنداشتند پس از [[امام صادق]] {{ع}} او به [[امامت]] خواهد رسید. اما [[اسماعیل]] در زمان حیات [[امام ششم]]، از [[دنیا]] رفت و آن [[حضرت]] [[شیعیان]] را بر [[مرگ]] پسر [[گواه]] گرفت و جنازه او را به صورت [[آشکار]] تشییع و [[دفن]] کرد. پس از [[شهادت امام صادق]] {{ع}} گروهی از اسماعیلیه، [[مرگ]] [[اسماعیل]] را در زمان آن [[حضرت]] [[انکار]] کرده و او را [[امام]] [[قائم]] دانستند که روزی [[رجعت]] خواهد کرد و [[جهان]] را از [[عدل و داد]] پر خواهد ساخت. اینان مراسم تشییع جنازه [[اسماعیل]] از طرف [[پدر]] را برای [[حفظ جان]] او [[تفسیر]] کردند. [[نوبختی]] این گروه را "اسماعیلیه خالصه" می‌نامد<ref>ر.ک: نوبختی، فرق الشیعة، ص ۶۸.</ref>. [[شیخ مفید]] درباره او می‌گوید: [[اسماعیل]] بزرگ‌ترین پسر [[امام صادق]] {{ع}} بود و [[امام]] او را بسیار [[دوست]] داشت و نسبت به او بیش از دیگران [[نیکی]] و [[محبت]] می‌کرد؛ ولی [[اسماعیل]] در زمان حیات [[پدر]] در "عریض" (دره‌ای در نزدیکی [[مدینه]]) از [[دنیا]] رفت. [[مردم]] جنازه‌اش را به [[مدینه]] نزد [[امام صادق]] {{ع}} آوردند و در [[قبرستان بقیع]] [[دفن]] کردند. [[روایت]] شده است: [[حضرت]] در [[مرگ]] او بسیار بی‌تابی می‌کرد؛ به گونه‌ای که با پای برهنه و بی‌ردا، به دنبال [[تابوت]] او می‌رفت. همچنین [[دستور]] فرمود: [[تابوت]] او را پیش از [[دفن]]، چندین‌بار به [[زمین]] نهادند و هربار [[حضرت]] می‌آمد و پارچه از روی صورتش برمی‌داشت و در روی او نگاه می‌کرد. مقصود [[امام]] {{ع}} از این کار این بود که [[مرگ]] او را پیش چشم آنان- که [[گمان]] [[امامت]] و [[جانشینی]] او را داشتند- قطعی کند و [[شبهه]] آنان را درباره زنده بودنش، برطرف سازد و به آنها بفهماند که [[اسماعیل]] از [[دنیا]] رفته است. افرادی از [[اصحاب]] که او را پس از [[حضرت صادق]] {{ع}} [[امام]] می‌پنداشتند، از این [[عقیده]] بازگشتند؛ گروهی اندک از [[مردمان]] بی‌خبر- که نه در زمره [[نزدیکان]] [[امام]] بودند و نه از [[راویان حدیث]] آن بزرگوار- گفتند: [[اسماعیل]] زنده و [[امام]] پس از پدرش است و بر این [[عقیده]] باقی ماندند!<ref>شیخ مفید، الارشاد، ص ۵۵۴- ۵۵۳.</ref> گروهی از شاخه اسماعیلیه ([[فرقه]] [[مبارکیه]]) هم [[محمد]] بن [[اسماعیل]] را [[مهدی]] و [[امام]] زنده [[غایب]] می‌دانند<ref>محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۲۱۵.</ref>. [[قرامطه]] (از گروه اسماعیلیه)، [[محمد]] بن [[اسماعیل]] را [[مهدی موعود]] می‌دانستند و [[عقیده]] داشتند که وی زنده است و در بلاد [[روم]] [[زندگی]] می‌کند. آنان در طول [[تاریخ]] بدنامی‌های بسیاری را برای [[شیعه]] به ارمغان آورده‌اند و هنوز هم رسوبات آن، در ذهن بسیاری از [[مخالفان]] [[شیعه]] مانده است؛ به‌گونه‌ای که [[عقاید]] [[قرمطیان]] را به [[شیعه]] نسبت می‌دهند!! آنان در [[بحرین]] [[قدرت]] یافته و تشکیل [[دولت]] دادند و به شدت با [[عباسیان]] [[مخالفت]] کردند. [[قرامطه]]، [[قائم]] را کسی می‌دانند که با [[رسالت]] و [[شریعت]] جدیدی [[مبعوث]] می‌شود و [[شریعت]] [[محمد]] {{صل}} را منسوخ می‌کند! البته این [[فرقه]] [[سیاسی]] بودند، نه مذهبی و به دنبال اهداف خاص و [[منافع]] خود بودند. طرفداران ابو الخطاب (متوفی ۱۳۸ﻫ) قائل به [[الوهیت]] [[امام صادق]] {{ع}} بودند و ابو الخطاب را فرستاده [[امام صادق]] {{ع}} می‌دانستند! حتی برخی از آنان ابو الخطاب را [[قائم]] دانسته، گفتند: وی نمرده است! گروهی از [[پیروان]] وی، پس از [[مرگ]] [[اسماعیل]]، فرزندش [[محمد]] را [[امام]] دانستند و در هواداری او و فرزندانش، [[استوار]] ماندند. تمام این گروه‌ها از طرف [[امام صادق]] {{ع}} مورد طرد و [[انکار]] قرار گرفتند. حتی روشن نیست خود [[محمد]] بن [[اسماعیل]]، ادعای [[امامت و مهدویت]] داشته باشد. از آنجایی که طرح مسأله [[مهدویت]]، نوید برپایی [[حکومت عدل]] و داد و جایگزینی آن با [[حاکمیت]] [[فاسد]] و [[ستمگر]] [[عباسیان]] و حکومت‌های [[خشن]] و بیدادگر تابع آنان بود؛ قشرهای [[محروم]] در [[شهرها]] و روستاها را متوجه داعیان [[اسماعیلی]] می‌ساخت. آنان [[مردم]] را به سوی [[امامان]] مستور، که در [[نهان]] می‌زیستند، فرامی‌خواندند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج‌۱، ص۱۰۹، ۱۱۰.</ref>.
#[[امام]] از نظر اسماعیلیه دارای [[جایگاه]] بالاتری نسبت به [[پیامبر]] است؛ زیرا [[رسول]] آورندۀ ظاهر و [[امام]] آورندۀ [[باطن]] اشیاست. آنها مانند [[غلات]]، [[ائمه]] را در عالم خلق و امر شریک [[خداوند]] می‌‌دانند. همچنین از نظر آنها [[امام]] از سوی [[خدا]] و از طریق [[نص]] [[انتخاب]] می‌‌شود. [[امامت]] از نظر اسماعیلیه انواعی دارد که عبارتند از: [[امام]] مقیم، [[امام]] اساس، [[امام]] متم، [[امام]] مستقر و [[امام]] مستودع<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۵-۲۷۶.</ref>.


==پرسش مستقیم==
==پرسش مستقیم==

نسخهٔ ‏۱۶ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۳

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اسماعیلیه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

پیدایش اسماعیلیه

فرقه‌های اسماعیلیه

  • برخی از مهم‌ترین فرقه‌های اسماعیلیه عبارتند از:
  1. اسماعیلیه خالص: کسانی که با ادعای زنده بودن اسماعیل، او را امام و مهدی امت خواندند که غایب است و روزی ظهور خواهد کرد. اینها را "اسماعیلیه خالصه" یا "اسماعیلیه واقفه" نیز می‌‌گویند[۵].
  2. مبارکیه: کسانی که معتقدند امامت پس از اسماعیل به فرزندش محمد منتقل شده است. علت نامگذاری آنها به این لقب آن است که محمد به همراه مربی خود، مبارک که غلام اسماعیل بن جعفر بوده امامت خود را برنامه‌ریزی کرده است[۶].
  3. قرامطه: گروهی از مبارکیه که منکر مرگ محمد فرزند اسماعیل شده، او را قائم و امام غائب پنداشتند. رهبر اینها حمدان بن اشعث قرمط بوده، به این نام مشهور شدند[۷].
  4. فاطمیان: گروهی که امامت را در فرزندان محمد بن اسماعیل جاری می‌‌دانند. مردم را به صورت مخفیانه به آیین اسماعیلی دعوت می‌‌کردند. نخستین دولت شیعی را با نام "فاطمیون" در مصر بنیان نهادند. از آنها دو فرقه جدید به نام‌های "نزاریه" و "مستعلیه" پیدا شدند[۸].

عقاید اسماعیلیه

  • برخی از عقاید اسماعیلیه را این‌گونه می‌‌توان برشمرد:
  1. اسماعیلیان، خداوند را برتر از آن می‌دانند که وهم و اندیشه و خرد انسانی بدان دست یابد و یا صفتی بپذیرد. پس از خداوند، عقل کل و نفس کل جای دارند. مظهر عقل کل، هفت نفرند: شش نبی اولوالعزم و یک قائم (آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر اسلام و هفتمین نفر محمد بن اسماعیل است). این هفت نفر را "نطقا" می‌‌گویند. هر ناطقی یک "وصی" دارد که وی را "امام" یا "اساس" می‌‌خوانند. ناطق، شریعت جدید را وضع می‌کند و ناسخ شریعت قدیم است. از ویژگی‌های اسماعیلیه، اعتقاد به تأویل آیات قرآن و احادیث و احکام شرع است. وظیفۀ وصی، بیان اسرار و باطن شریعت است و او با تأویل آیات و احادیث این وظیفه را ادا می‌کند. از این رو، اسماعیلیان تمسک به ظاهر شریعت را درست نمی‌دانند.
  2. از ویژگی‌های اعتقادی دیگر اسماعیلیه، این است که تنها به معاد روحانی معتقدند؛ به بهشت و دوزخ جسمانی ایمان ندارند. تعالیم ظاهری اسماعیلیه چندان تفاوتی با تعالیم امامیه ندارد. آنان احکام عملی و شرعی اسلام ـ مانند نماز و روزه و خمس ـ را باور دارند[۹].
  3. امام از نظر اسماعیلیه دارای جایگاه بالاتری نسبت به پیامبر است؛ زیرا رسول آورندۀ ظاهر و امام آورندۀ باطن اشیاست. آنها مانند غلات، ائمه را در عالم خلق و امر شریک خداوند می‌‌دانند. همچنین از نظر آنها امام از سوی خدا و از طریق نص انتخاب می‌‌شود. امامت از نظر اسماعیلیه انواعی دارد که عبارتند از: امام مقیم، امام اساس، امام متم، امام مستقر و امام مستودع[۱۰].

پرسش مستقیم

جستارهای وابسته

منابع

منبع‌شناسی جامع اسماعیلیه

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۴۹؛ دهخدا، لغتنامه، اسماعیلیه.
  2. دره‏ای نزدیک مدینه.
  3. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۴۱ -۴۲؛ درسنامه مهدویت، ج‌۱، ص۱۰۹-۱۱۰؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۳.
  4. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۲؛ فرهنگ شیعه، ص۷۵.
  5. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۳.
  6. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۳.
  7. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۳.
  8. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۳.
  9. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۷۵-۷۶؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۳.
  10. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۵-۲۷۶.