زیارت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:


==مقدمه==
==مقدمه==
*زیارت، سنّتی [[دینی]] است که مورد سفارش [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] و [[ائمه]] است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: "هرکس مرا در حال حیات یا پس از مرگم زیارت کند، یا پدرت یا برادرت یا تو را زیارت کند، بر من است که [[روز قیامت]] او را [[دیدار]] کنم و از گناهانش برهانم"<ref>{{متن حدیث|مَنْ زَارَنِي حَيّاً أَوْ مَيِّتاً، أَوْ زَارَ أَبَاكَ، أَوْ زَارَ أَخَاكَ، أَوْ زَارَكَ، كَانَ حَقّاً عَلَيَّ أَنْ أَزُورَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ أُخَلِّصَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۵۷۷</ref> زیارت هر [[امام]]، [[حقّ]] او بر گردن [[پیروان]] و [[دوستان]] اوست و از نشانه‌های وفای به این [[عهد]] و ادای این [[حق]]، زیارت [[قبر]] اوست. این [[کلام]] [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} است که فرمود: {{متن حدیث|ُ إِنَّ لِكُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِي عُنُقِ أَوْلِيَائِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ الْأَدَاءِ زِيَارَةَ قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِي زِيَارَتِهِمْ وَ تَصْدِيقاً بِمَا رَغِبُوا فِيهِ كَانَتْ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۵۷۷</ref>. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: هرکس برای [[حج]] به [[مکّه]] آید و مرا در [[مدینه]] زیارت نکند، [[روز قیامت]] بر او جفا می‌کنم و هرکس به زیارت من آید، [[شفاعت]] او بر من [[واجب]] می‌شود و هرکه شفاعتش بر من [[واجب]] شود، وارد [[بهشت]] می‌گردد<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۵۶۵</ref>.
*زیارت، سنّتی [[دینی]] است که مورد سفارش [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] و [[ائمه]] است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: "هرکس مرا در حال حیات یا پس از مرگم زیارت کند، یا پدرت یا برادرت یا تو را زیارت کند، بر من است که [[روز قیامت]] او را [[دیدار]] کنم و از گناهانش برهانم"<ref>{{متن حدیث|مَنْ زَارَنِي حَيّاً أَوْ مَيِّتاً، أَوْ زَارَ أَبَاكَ، أَوْ زَارَ أَخَاكَ، أَوْ زَارَكَ، كَانَ حَقّاً عَلَيَّ أَنْ أَزُورَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ أُخَلِّصَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ}}؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۵۷۷</ref> زیارت هر [[امام]]، [[حقّ]] او بر گردن [[پیروان]] و [[دوستان]] اوست و از نشانه‌های وفای به این [[عهد]] و ادای این [[حق]]، زیارت [[قبر]] اوست. این [[کلام]] [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} است که فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ لِكُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِي عُنُقِ أَوْلِيَائِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ الْأَدَاءِ زِيَارَةَ قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِي زِيَارَتِهِمْ وَ تَصْدِيقاً بِمَا رَغِبُوا فِيهِ كَانَتْ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۵۷۷</ref>. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: هرکس برای [[حج]] به [[مکّه]] آید و مرا در [[مدینه]] زیارت نکند، [[روز قیامت]] بر او جفا می‌کنم و هرکس به زیارت من آید، [[شفاعت]] او بر من [[واجب]] می‌شود و هرکه شفاعتش بر من [[واجب]] شود، وارد [[بهشت]] می‌گردد<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۵۶۵</ref>.
*در [[منابع حدیثی]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[احادیث]] فراوان در مورد زیارت [[نقل]] شده است. در [[سنّت]] و سیرۀ عملی [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} و [[امامان]] و [[صحابه]] و [[تابعین]] و بزرگان [[دین]] و [[عالمان]] و [[راویان]] و [[محدّثان]] نیز در طول قرون، رفتن به زیارت [[قبر]] اموات، [[شهدا]] و [[اولیای خدا]] مرسوم و رایج بوده است. رهاورد اینگونه [[زیارت‌ها]]، [[تقرّب]] به [[خدا]]، [[الهام]] گرفتن از اولیای [[دین]]، [[پاک]] شدن از [[گناهان]] و پالایش و [[صفا]] یافتن [[روح]] است. متأسفانه [[جاهلان]] بی‌خبر از [[سنّت]] [[نبوی]] و کج‌فهمان دور از [[روح]] متعالی [[دین]]، زیارت و بنای [[قبور]] را نوعی [[بدعت]] و [[شرک]] می‌دانند و وهّابیان با [[عشق]] و علاقۀ [[مسلمانان]] نسبت به اولیای [[دین]] و [[حرم]] [[نبوی]] و [[قبور]] [[امامان]] [[مبارزه]] می‌کنند، در حالی که به [[گواهی]] [[تاریخ]]، بسیاری از [[علما]] و بزرگان [[اهل سنت]] نیز اهل زیارت [[قبور]] و [[تبرک]] جستن به [[مرقد]] [[اولیاء]] اللّه بوده‌اند و این را عمل به توصیۀ [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} و [[پیروی]] از عمل او و صحابۀ بزرگ می‌دانستند. [[روایات]] فراوانی دربارۀ زیارت خانۀ [[خدا]]، مدینۀ منوّره، [[قبر]] [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} و [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}}، حتّی امامزادگان وارد شده و زیارتنامه‌های مخصوص از [[پیشوایان دین]] در [[منابع حدیثی]] [[نقل]] شده است، که در این مختصر نمی‌گنجد.<ref>بحث زیارت و روایات آن از جمله در این منابع است: «من لا یحضره الفقیه» ، ج ۲، «تهذیب» ، ج ۶، «وسائل الشیعه» ، ج۹، «بحار الأنوار» ، ج ۹۷،۹۸ و ۹۹، «میزان الحکمه» ، واژۀ زیارت، «کامل الزیارات» ابن قولویه، «جواهر» ، ج ۱۹ و چندین «کتاب المزار» از علمای شیعه مثل شیخ طوسی و شهید اول و شیخ مفید و دیگران</ref> [[عالمان]] بسیاری کوشیده‌اند با استناد به [[منابع حدیثی]] اهل [[سنّت]]، هم [[مشروعیّت]] زیارت را اثبات کنند، هم نمونه‌های فراوانی از عملکرد [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} و بزرگان [[دین]] و [[مشایخ]] طریقت و [[پیشوایان]] [[مذاهب]] گوناگون [[اسلامی]] [[نقل]] کنند که پاسخی محکم به یاوه‌های [[وهابیان]] است. اصل زیارت و آثار [[تربیتی]] آن و [[برکات]] این سیرۀ عبادی و آموزش‌های [[امام‌شناسی]] و [[معارف]] نهفته در [[زیارتنامه‌ها]]، از مسلّمات [[آیین]] [[اسلام]] است و تألیفات بسیاری هم دربارۀ این [[سنّت]] [[دینی]] نگاشته شده است<ref>از جمله ر. ک: «زیارت» ، سیّد محمّد حسینی، «زیارت» جواد محدثی، «شوق دیدار» محمّد مهدی رکنی، «فلسفۀ زیارت و آیین آن» مرتضی جوادی آملی، «دائرة المعارف تشیّع» ج ۸ ص ۵۶۴ مدخل زیارت</ref>.
*در [[منابع حدیثی]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[احادیث]] فراوان در مورد زیارت [[نقل]] شده است. در [[سنّت]] و سیرۀ عملی [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} و [[امامان]] و [[صحابه]] و [[تابعین]] و بزرگان [[دین]] و [[عالمان]] و [[راویان]] و [[محدّثان]] نیز در طول قرون، رفتن به زیارت [[قبر]] اموات، [[شهدا]] و [[اولیای خدا]] مرسوم و رایج بوده است. رهاورد اینگونه [[زیارت‌ها]]، [[تقرّب]] به [[خدا]]، [[الهام]] گرفتن از اولیای [[دین]]، [[پاک]] شدن از [[گناهان]] و پالایش و [[صفا]] یافتن [[روح]] است. متأسفانه [[جاهلان]] بی‌خبر از [[سنّت]] [[نبوی]] و کج‌فهمان دور از [[روح]] متعالی [[دین]]، زیارت و بنای [[قبور]] را نوعی [[بدعت]] و [[شرک]] می‌دانند و وهّابیان با [[عشق]] و علاقۀ [[مسلمانان]] نسبت به اولیای [[دین]] و [[حرم]] [[نبوی]] و [[قبور]] [[امامان]] [[مبارزه]] می‌کنند، در حالی که به [[گواهی]] [[تاریخ]]، بسیاری از [[علما]] و بزرگان [[اهل سنت]] نیز اهل زیارت [[قبور]] و [[تبرک]] جستن به [[مرقد]] [[اولیاء]] اللّه بوده‌اند و این را عمل به توصیۀ [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} و [[پیروی]] از عمل او و صحابۀ بزرگ می‌دانستند.
* کتاب‌های تألیفی دربارۀ زیارت، در محورهای مختلفی است، همچون ماهیت و [[مشروعیت زیارت]]، [[آداب زیارت]]، متن زیارتنامه‌های چهارده [[معصوم]]، کتب مستقل [[ادعیه]] و [[زیارات]]، شرح برخی زیارتنامه‌های [[مأثور]]، تاریخچۀ شهرهای زیارتی<ref>در بخش الحاقی کتاب «زیارت» سیّد محمّد حسینی (دفتر نشر فرهنگ اسلامی) فهرست مفصّلی است که صدها کتاب در محورهای یاد شده را معرّفی کرده است.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۳.</ref>
*[[روایات]] فراوانی دربارۀ زیارت خانۀ [[خدا]]، مدینۀ منوّره، [[قبر]] [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} و [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}}، حتّی امامزادگان وارد شده و زیارتنامه‌های مخصوص از [[پیشوایان دین]] در [[منابع حدیثی]] [[نقل]] شده است، که در این مختصر نمی‌گنجد.<ref>بحث زیارت و روایات آن از جمله در این منابع است: «من لا یحضره الفقیه» ، ج ۲، «تهذیب» ، ج ۶، «وسائل الشیعه» ، ج۹، «بحار الأنوار» ، ج ۹۷،۹۸ و ۹۹، «میزان الحکمه» ، واژۀ زیارت، «کامل الزیارات» ابن قولویه، «جواهر» ، ج ۱۹ و چندین «کتاب المزار» از علمای شیعه مثل شیخ طوسی و شهید اول و شیخ مفید و دیگران</ref>.
*در بحث "زیارت" پیش از آنکه [[استدلال]] شود که چرا باید رفت و رفتن به زیارت را چه سود؟ اگر شناختی محبت‌آور، نسبت به صاحبان "[[مزار]]" باشد، جایی برای این سؤال و [[استدلال]] [[باقی]] نمی گذارد.در زیارت، بیش از [[فلسفه]] و [[برهان]]، [[عشق]] و شور و [[محبت]] نهفته است. بیش از آنکه [[عقل]]، [[محاسبه]] کرده و دریابد که چرا؟ [[دل]]، [[فرمان]] داده و [[زائر]] را به [[مزار]] رسانده است. وادی زیارت، بیش و پیش از آنکه وادی معقولات و محاسبات [[عقلی]] باشد، وادیِ [[دل]] و جذبه درون است.[[زائر]]، اگر بداند و بشناسد که مورد زیارت "کیست؟" .. دیگر نمی‌پرسد: "کجاست؟". به راه می‌افتد و همچون [[خضر]]، به دنبالِ [[آب]] حیات، و همچون [[موسی]]{{ع}} در پیِ [[عبد]] [[صالح]] روان می‌گردد تا برسد و بیابد و بهره برگیرد و کامیاب شود زیارت، از این مقوله است، پیوند قلبی است، [[محبت]] و علاقه است.آنچه [[زائر]] را به پیمودن راه‌ها و طی مسافت‌ها و [[رنج]] سفر و [[بیم]] [[بادیه]] و استقبال از [[خوف]] و خطر وا می دارد، کشش درونی و علاقه قلبی اوست. و اگر [[عشق]] آمد، خستگی رخت بر می بندد اگر [[محبت]] در کار بود، ملال، متواری می‌شود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۲،۲۱.</ref>
*[[عالمان]] بسیاری کوشیده‌اند با استناد به [[منابع حدیثی]] [[اهل سنت]]، هم [[مشروعیّت]] زیارت را اثبات کنند، هم نمونه‌های فراوانی از عملکرد [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} و بزرگان [[دین]] و [[مشایخ]] طریقت و [[پیشوایان]] [[مذاهب]] گوناگون [[اسلامی]] [[نقل]] کنند که پاسخی محکم به یاوه‌های [[وهابیان]] است. اصل زیارت و آثار [[تربیتی]] آن و [[برکات]] این سیرۀ عبادی و آموزش‌های [[امام‌شناسی]] و [[معارف]] نهفته در [[زیارتنامه‌ها]]، از مسلّمات [[آیین]] [[اسلام]] است و تألیفات بسیاری هم دربارۀ این [[سنّت]] [[دینی]] نگاشته شده است<ref>از جمله ر. ک: «زیارت» ، سیّد محمّد حسینی، «زیارت» جواد محدثی، «شوق دیدار» محمّد مهدی رکنی، «فلسفۀ زیارت و آیین آن» مرتضی جوادی آملی، «دائرة المعارف تشیّع» ج ۸ ص ۵۶۴ مدخل زیارت</ref>.
*گفتیم که [[معرفت]] و [[عشق]]، پای را به رفتن می‌گشاید و "[[دوستی]]" به "[[دیدار]]" می‌انجامد. گاهی جریان، بر عکس این است. یعنی "دیدن"، "[[دوست داشتن]]" را به دنبال دارد و [[دیدار]]، [[عشق]] می‌آفریند و "زیارت" سببِ حصول [[معرفت]] می‌گردد.وقتی که [[دیدار]]، بذر [[عشق]] بپاشد، "[[ملاقات]]"، [[محبت]] می‌آورد و نزدیک شدن جسم، نزدیک شدن [[روح]] را به دنبال دارد و از [[قرب]] مادّی می‌توان به [[قرب]] [[معنوی]] رسید و از رفتن به خانه ای [[محبت]] صاحبخانه را می‌توان به [[دل]] گرفت.چه بسیار پیوندها و عشق‌ها که مولود یک برخورد بوده است. چه بسیار محبّت‌ها و انس ها و الفت ها، که در سایه حضور و [[دیدار]] فراهم شده است.یعنی گاهی [[موتور]] محرّک [[انسان]] در [[دیدار]] و زیارت، [[شناخت]] و علاقه و انس قلبی است،- که در فصل پیش، مفصل از آن یاد کردیم- گاهی اگر از این بُعد، ضعیف باشد، زیارت و [[دیدار]]، باعث روشن شدن [[موتور]] می‌شود و [[ملاقات]] حضوری، "استارت" [[محبت]] [[باطنی]] می‌گردد. چراکه از نزدیک، [[جمال]] معنی را می‌بیند و به مشاهده [[ارزش]] های متعالی می‌رسد و علاقمند می‌شود. همچنان که [[موتور]] اتومبیل، ماشین و چرخ ها را به حرکت وا می‌دارد، ولی هنگامی که به خاطر [[نقص]] فنی و یا یخ زدگی و [[ضعف]] باطری و خفگی [[موتور]]، ماشین روشن نشود. هُل دادن به ماشین و حرکتِ چرخ ها، [[موتور]] را هم روشن می‌کند.زیارت، گاهی از این مقوله است. یعنی اگر [[انسان]] برود و ببیند و خود را در فضاهای خاطره آمیز قرار دهد و در شعاع یک پرتو قرار بگیرد، چه بسا که حرارت معنی، وجود یخ کرده [[زائر]] را گرم کند و فروغ [[دیدار]]، خانه [[دل]] را روشن سازد و دیده اهل نظر، مسِ وجودش را کیمیا کند.منتها، صرفِ رفتن [[کافی]] نیست، "دیدن" هم لازم است تا به [[شهود]] [[جمال]] [[حق]] نائل نشود، آتشگیره [[عشق]]، وجودش را مشتعل نمی‌سازد. اگر رفت و دید و به [[شهود]] رسید و [[زیبایی]] [[حقیقت]] و [[جمال]] [[فضیلت]] را دریافت، به طور طبیعی، "[[معرفت]]" هم می‌یابد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۸،۲۷.</ref>.
* کتاب‌های تألیفی دربارۀ زیارت، در محورهای مختلفی است، همچون ماهیت و [[مشروعیت زیارت]]، [[آداب زیارت]]، متن زیارتنامه‌های چهارده [[معصوم]]، کتب مستقل [[ادعیه]] و [[زیارات]]، شرح برخی زیارتنامه‌های [[مأثور]]، تاریخچۀ شهرهای زیارتی<ref>در بخش الحاقی کتاب «زیارت» سیّد محمّد حسینی (دفتر نشر فرهنگ اسلامی) فهرست مفصّلی است که صدها کتاب در محورهای یاد شده را معرّفی کرده است.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۳.</ref>
*در بحث "زیارت" پیش از آنکه [[استدلال]] شود که چرا باید رفت و رفتن به زیارت را چه سود؟ اگر شناختی محبت‌آور، نسبت به صاحبان "[[مزار]]" باشد، جایی برای این سؤال و [[استدلال]] [[باقی]] نمی گذارد.در زیارت، بیش از [[فلسفه]] و [[برهان]]، [[عشق]] و شور و [[محبت]] نهفته است. بیش از آنکه [[عقل]]، [[محاسبه]] کرده و دریابد که چرا؟ [[دل]]، [[فرمان]] داده و [[زائر]] را به [[مزار]] رسانده است. وادی زیارت، بیش و پیش از آنکه وادی معقولات و محاسبات [[عقلی]] باشد، وادیِ [[دل]] و جذبه درون است. [[زائر]]، اگر بداند و بشناسد که مورد زیارت "کیست؟" .. دیگر نمی‌پرسد: "کجاست؟". به راه می‌افتد و همچون [[خضر]]، به دنبالِ [[آب]] حیات، و همچون [[موسی]]{{ع}} در پیِ [[عبد]] [[صالح]] روان می‌گردد تا برسد و بیابد و بهره برگیرد و کامیاب شود زیارت، از این مقوله است، پیوند قلبی است، [[محبت]] و علاقه است.آنچه [[زائر]] را به پیمودن راه‌ها و طی مسافت‌ها و [[رنج]] سفر و [[بیم]] [[بادیه]] و استقبال از [[خوف]] و خطر وا می دارد، کشش درونی و علاقه قلبی اوست. و اگر [[عشق]] آمد، خستگی رخت بر می بندد اگر [[محبت]] در کار بود، ملال، متواری می‌شود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۲،۲۱.</ref>
*گفتیم که [[معرفت]] و [[عشق]]، پای را به رفتن می‌گشاید و "[[دوستی]]" به "[[دیدار]]" می‌انجامد. گاهی جریان، بر عکس این است. یعنی "دیدن"، "[[دوست داشتن]]" را به دنبال دارد و [[دیدار]]، [[عشق]] می‌آفریند و "زیارت" سببِ حصول [[معرفت]] می‌گردد.وقتی که [[دیدار]]، بذر [[عشق]] بپاشد، "[[ملاقات]]"، [[محبت]] می‌آورد و نزدیک شدن جسم، نزدیک شدن [[روح]] را به دنبال دارد و از [[قرب]] مادّی می‌توان به [[قرب]] [[معنوی]] رسید و از رفتن به خانه ای [[محبت]] صاحبخانه را می‌توان به [[دل]] گرفت.چه بسیار پیوندها و عشق‌ها که مولود یک برخورد بوده است. چه بسیار محبّت‌ها و انس‌ها و الفت‌ها، که در سایه حضور و [[دیدار]] فراهم شده است. یعنی گاهی [[موتور]] محرّک [[انسان]] در [[دیدار]] و زیارت، [[شناخت]] و علاقه و انس قلبی است،- که در فصل پیش، مفصل از آن یاد کردیم- گاهی اگر از این بُعد، ضعیف باشد، زیارت و [[دیدار]]، باعث روشن شدن [[موتور]] می‌شود و [[ملاقات]] حضوری، "استارت" [[محبت]] [[باطنی]] می‌گردد. چرا که از نزدیک، [[جمال]] معنی را می‌بیند و به مشاهده [[ارزش]] های متعالی می‌رسد و علاقمند می‌شود. همچنان که [[موتور]] اتومبیل، ماشین و چرخ ها را به حرکت وا می‌دارد، ولی هنگامی که به خاطر [[نقص]] فنی و یا یخ زدگی و [[ضعف]] باطری و خفگی [[موتور]]، ماشین روشن نشود. هُل دادن به ماشین و حرکتِ چرخ ها، [[موتور]] را هم روشن می‌کند.زیارت، گاهی از این مقوله است. یعنی اگر [[انسان]] برود و ببیند و خود را در فضاهای خاطره آمیز قرار دهد و در شعاع یک پرتو قرار بگیرد، چه بسا که حرارت معنی، وجود یخ کرده [[زائر]] را گرم کند و فروغ [[دیدار]]، خانه [[دل]] را روشن سازد و دیده اهل نظر، مسِ وجودش را کیمیا کند. منتها، صرفِ رفتن [[کافی]] نیست، "دیدن" هم لازم است تا به [[شهود]] [[جمال]] [[حق]] نائل نشود، آتش‌گیره [[عشق]]، وجودش را مشتعل نمی‌سازد. اگر رفت و دید و به [[شهود]] رسید و [[زیبایی]] [[حقیقت]] و [[جمال]] [[فضیلت]] را دریافت، به طور طبیعی، "[[معرفت]]" هم می‌یابد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۸،۲۷.</ref>.
*[[حق]]، در قامت [[حق]] پرستان جلوه می‌کند. [[حقّ]]، با [[ایثار]] و [[فداکاری]] [[حق‌جویان]]، ماندگار می‌شود. [[حق]]، با تلاش و [[باطل]] ستیزیِ حق‌طلبان، بر کرسی می‌نشیند. و ... زیارت، گامی است در این راه. زیارت، با [[امامان]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] پیوند دارد و ماجراهای [[ائمه]]{{عم}} و حیاتِ [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] شان و برخوردهای [[فکری]] و [[فقهی]] شان، همه و همه تقابلِ [[حق و باطل]] بود. جریانِ "[[اسلام]]" و "ضد [[اسلام]]"، در "خطّ [[ائمه]]{{عم}}" و "خطّ [[امویان]] و [[عباسیان]]" با هم در [[تعارض]] دائمی بود و این تقابل، به شکل‌های مختلف و در زمینه‌های گوناگون وجود داشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
*[[حق]]، در قامت [[حق]] پرستان جلوه می‌کند. [[حقّ]]، با [[ایثار]] و [[فداکاری]] [[حق‌جویان]]، ماندگار می‌شود. [[حق]]، با تلاش و [[باطل]] ستیزیِ حق‌طلبان، بر کرسی می‌نشیند. و ... زیارت، گامی است در این راه. زیارت، با [[امامان]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] پیوند دارد و ماجراهای [[ائمه]]{{عم}} و حیاتِ [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] شان و برخوردهای [[فکری]] و [[فقهی]] شان، همه و همه تقابلِ [[حق و باطل]] بود. جریانِ "[[اسلام]]" و "ضد [[اسلام]]"، در "خطّ [[ائمه]]{{عم}}" و "خطّ [[امویان]] و [[عباسیان]]" با هم در [[تعارض]] دائمی بود و این تقابل، به شکل‌های مختلف و در زمینه‌های گوناگون وجود داشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
*[[ائمه]]{{عم}}، تجسم خط [[راستین]] [[اسلام]] بودند و قدرت‌های [[حاکم]] زمانشان، [[مدعیان دروغین]] [[اسلام]]. در این راه و در [[دفاع]] از [[حق]] و [[قرآن]] و [[تبیین]] [[مکتب]] و تحقّق بخشیدن به [[احکام]] متعالی [[اسلام]]، به همان شدّت وحدّت و نستوهی و [[استواری]]، که از سوی [[امامان]]، [[حماسه]] آفریده می‌شد و [[فداکاری]] هایی کم نظیر به عمل می‌آمد و [[خون]] داده می‌شد و [[رنج‌ها]] و مشقت‌های جسمی و روحی و محدودیت‌ها و ابتلاءات تحمّل می‌شد، از سوی قدرتمندانِ [[حاکم]] هم، برای توجیه خودکامگی و ادامه [[سلطه]] و [[مشروعیت]] بخشیدن به [[کارها]] و سیاست‌های شان، دستاویزهایی به کار گرفته می شد، و با استفاده از شیوه‌های گوناگون، در قالب [[مذهب]]، سعی می‌کردند که جناح [[حق]] و خطّ [[ائمه]]{{عم}} را لوث کنند و چهره های تابناک [[اسلام]] را [[پنهان]] سازند و فروغ همیشه تابان [[حق]] را، که از پس صدها [[ابر]] و غبار و [[شبهه]] و ابهام های [[دشمن]] آفریده، [[نور]] می‌افشاند، خاموش کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.   
*[[ائمه]]{{عم}}، تجسم خط [[راستین]] [[اسلام]] بودند و قدرت‌های [[حاکم]] زمانشان، [[مدعیان دروغین]] [[اسلام]]. در این راه و در [[دفاع]] از [[حق]] و [[قرآن]] و [[تبیین]] [[مکتب]] و تحقّق بخشیدن به [[احکام]] متعالی [[اسلام]]، به همان شدّت وحدّت و نستوهی و [[استواری]]، که از سوی [[امامان]]، [[حماسه]] آفریده می‌شد و فداکاری‌هایی کم نظیر به عمل می‌آمد و [[خون]] داده می‌شد و [[رنج‌ها]] و مشقت‌های جسمی و روحی و محدودیت‌ها و ابتلاءات تحمّل می‌شد، از سوی قدرتمندانِ [[حاکم]] هم، برای توجیه خودکامگی و ادامه [[سلطه]] و [[مشروعیت]] بخشیدن به [[کارها]] و سیاست‌های شان، دستاویزهایی به کار گرفته می شد، و با استفاده از شیوه‌های گوناگون، در قالب [[مذهب]]، سعی می‌کردند که جناح [[حق]] و خطّ [[ائمه]]{{عم}} را لوث کنند و چهره‌های تابناک [[اسلام]] را [[پنهان]] سازند و فروغ همیشه تابان [[حق]] را، که از پس صدها [[ابر]] و غبار و [[شبهه]] و ابهام‌های [[دشمن]] آفریده، [[نور]] می‌افشاند، خاموش کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.   
*این تلاش، از هر دو سوی، به شکل‌های خاص ادامه داشت. از یک سو [[کتمان]]، از سوی دیگر [[تبیین]]. یکی از محورهای اساسی [[تعالیم]] و تلاش های [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}}، احیای [[حق]] و زنده نگهداشتن آن [[حماسه‌ها]] و فروزان داشتن آن مشعل‌ها و یادآوری آن یادهای [[عزیز]] و خاطره‌های ارجمندِ صحنه‌های [[حق‌طلبی]] و ایثارگری و [[فداکاری]] خالصانه در راه [[قرآن]] و [[دین خدا]] بود. [[تبیین]] [[حق]] و [[بیان]] [[معارف]] [[دین]]، و نیز [[مبارزه]] با سیاستِ [[کتمان]] [[فضایل]] و [[تحریف]] و [[مسخ]] حقایق و وارونه نشان دادن چهره‌ها و تعلیمات [[مکتب]] که از سوی [[حاکمان]] [[مستبد]] و [[والیان]] [[فاسد]] و [[فاسق]] [[اموی]] و [[عباسی]] رایج بود، [[استراتژی]] و برنامه اصولی [[ائمه]]{{عم}} بود. و در این راستا، از شیوه‌ها و شعارها و تاکتیک‌های متناسب با هر زمان و محیطو شرایط [[اجتماعی]]، بهره می‌گرفتند. از طریق [[بیان]] [[حدیث]]، [[حمایت]] از شاعرانِ موضع دار و [[متعهد]]، توصیه به [[مدح]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[مرثیه ]][[شهیدان]] [[مظلوم]] [[خاندان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، [[گریه]] و [[عزاداری]]، زیارت، [[نقل]] [[روایت]] و ثبت و درج گفتار [[ائمه]]{{عم}} و رابطه داشتن با [[اهل بیت]]{{عم}} و تجدید [[دیدارها]] و تحکیم میثاق‌ها و ... استفاده می‌شد تا آن خط زنده بماند و آن مشعل، فروزان‌تر گردد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.   
*این تلاش، از هر دو سوی، به شکل‌های خاص ادامه داشت. از یک سو [[کتمان]]، از سوی دیگر [[تبیین]]. یکی از محورهای اساسی [[تعالیم]] و تلاش های [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}}، احیای [[حق]] و زنده نگهداشتن آن [[حماسه‌ها]] و فروزان داشتن آن مشعل‌ها و یادآوری آن یادهای [[عزیز]] و خاطره‌های ارجمندِ صحنه‌های [[حق‌طلبی]] و ایثارگری و [[فداکاری]] خالصانه در راه [[قرآن]] و [[دین خدا]] بود. [[تبیین]] [[حق]] و [[بیان]] [[معارف]] [[دین]]، و نیز [[مبارزه]] با سیاستِ [[کتمان]] [[فضایل]] و [[تحریف]] و [[مسخ]] حقایق و وارونه نشان دادن چهره‌ها و تعلیمات [[مکتب]] که از سوی [[حاکمان]] [[مستبد]] و [[والیان]] [[فاسد]] و [[فاسق]] [[اموی]] و [[عباسی]] رایج بود، [[استراتژی]] و برنامه اصولی [[ائمه]]{{عم}} بود. و در این راستا، از شیوه‌ها و شعارها و تاکتیک‌های متناسب با هر زمان و محیطو شرایط [[اجتماعی]]، بهره می‌گرفتند. از طریق [[بیان]] [[حدیث]]، [[حمایت]] از شاعرانِ موضع دار و [[متعهد]]، توصیه به [[مدح]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[مرثیه ]][[شهیدان]] [[مظلوم]] [[خاندان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، [[گریه]] و [[عزاداری]]، زیارت، [[نقل]] [[روایت]] و ثبت و درج گفتار [[ائمه]]{{عم}} و رابطه داشتن با [[اهل بیت]]{{عم}} و تجدید [[دیدارها]] و تحکیم میثاق‌ها و ... استفاده می‌شد تا آن خط زنده بماند و آن مشعل، فروزان‌تر گردد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.   
*اهمیت کار ادبی و شعری و مراسم و شعارها و [[تعظیم]] [[شعائر]] و [[تبیین]] [[حق]] و رفتن به زیارت و ... وقتی بیشتر [[آشکار]] می‌شود که [[وضعیت اجتماعی]] عصر [[ائمه]]{{عم}} از جهت خفقان و سانسور و تضییقات معلوم گردد. مگر امروز برای به [[انزوا]] کشاندن خط [[امامان]] تلاش نمی‌شود؟ امروز هم روز زیارت است ... و باید "[[زائر]]" شد و زیارت را خواند و فهمید و عاشقانه به زیارت [[مزار]] "اولیاءالله" رفت. چرا که سخت گیری و [[اعمال]] فشار علیه [[مکتب]] و مرام [[اهل بیت]]{{عم}}، هنوز هم وجود دارد، پس زیارت هم بار [[فرهنگی]] و مبارزاتی دارد و از اجر فراوان برخوردار است. هرگز عملی را نباید بریده از پیرامون و مجرّد از محیط و شرایط بررسی کرد. [[ارزش]] هر عمل، با مسائل جنبی، با [[انگیزه]] و [[نیّت]]، با [[میزان]] تأثیر آن در خود و دیگران، با اندازه [[بصیرت]] و معرفتِ [[صاحب]] عمل، با بجا و به موقع بودن عمل، .... بی‌رابطه نیست. زیارت نیز اینگونه باید مورد ارزیابی قرار گیرد. زیارت، سنتی است که در بستر زمان جریان پیدا می‌کند و با مسائل [[جامعه]] و جوّ [[حاکم]] و شرایط محیط و ... مرتبط است. پس برای [[درک]] [[ارزش]] و [[عظمت]] زیارت و [[فلسفه سیاسی]] و [[اجتماعی]] آن و [[راز]] تأکید فراوان [[ائمه]]{{عم}} بر این مسأله، باید با فضای [[سیاسی]] [[اجتماعی]] آن عصر آشنا شد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.   
*اهمیت کار ادبی و شعری و مراسم و شعارها و [[تعظیم]] [[شعائر]] و [[تبیین]] [[حق]] و رفتن به زیارت و ... وقتی بیشتر [[آشکار]] می‌شود که [[وضعیت اجتماعی]] عصر [[ائمه]]{{عم}} از جهت خفقان و سانسور و تضییقات معلوم گردد. مگر امروز برای به [[انزوا]] کشاندن خط [[امامان]] تلاش نمی‌شود؟ امروز هم روز زیارت است ... و باید "[[زائر]]" شد و زیارت را خواند و فهمید و عاشقانه به زیارت [[مزار]] "اولیاءالله" رفت. چرا که سخت گیری و [[اعمال]] فشار علیه [[مکتب]] و مرام [[اهل بیت]]{{عم}}، هنوز هم وجود دارد، پس زیارت هم بار [[فرهنگی]] و مبارزاتی دارد و از اجر فراوان برخوردار است. هرگز عملی را نباید بریده از پیرامون و مجرّد از محیط و شرایط بررسی کرد. [[ارزش]] هر عمل، با مسائل جنبی، با [[انگیزه]] و [[نیّت]]، با [[میزان]] تأثیر آن در خود و دیگران، با اندازه [[بصیرت]] و معرفتِ [[صاحب]] عمل، با بجا و به موقع بودن عمل، .... بی‌رابطه نیست. زیارت نیز اینگونه باید مورد ارزیابی قرار گیرد. زیارت، سنتی است که در بستر زمان جریان پیدا می‌کند و با مسائل [[جامعه]] و جوّ [[حاکم]] و شرایط محیط و ... مرتبط است. پس برای [[درک]] [[ارزش]] و [[عظمت]] زیارت و [[فلسفه سیاسی]] و [[اجتماعی]] آن و [[راز]] تأکید فراوان [[ائمه]]{{عم}} بر این مسأله، باید با فضای [[سیاسی]] [[اجتماعی]] آن عصر آشنا شد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.   

نسخهٔ ‏۴ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۴۷

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل زیارت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

زیارت: دیدار و ملاقات کردن، به دیدن اشخاص محترم و مکانهای مقدّس و حرم‌های امامان و امامزادگان رفتن. یکی از دستورالعمل‌های اکید اسلام، رفتن به زیارت قبر پیشوایان دین، انبیا و اولیا، از جمله زیارت قبور مؤمنین است. زیارت خانه خدا که "حج" نام دارد، برای آنان که توانایی جسمی و مالی داشته باشند واجب است. زائرانی که به زیارت حرم‌های مطهّر می‌روند، بهره معنوی می‌برند و از مدفونین در آن مزارها، الهام می‌گیرند. بیشترین تشویق، نسبت به زیارت قبر امام حسین(ع) در کربلا انجام گرفته است. رفتن به دیدار مرقد امامان، احیای خاطره آنان و زنده نگه داشتن نام و فرهنگ و تعالیم آنان است. به متنی که در حرم امامان و هنگام دیدار قبورشان خوانده می‌شود، زیارت و زیارتنامه می‌گویند، مثل زیارت عاشورا، زیارت وارث، زیارت جامعه. زیارت اختصاص به شهدا و مردگان ندارد. به دیدار زنده‌ها رفتن، بخصوص انسان‌های والا و با ایمان و صالح هم "زیارت" نام دارد[۱].

مقدمه

  1. مبارزه فرهنگی- تبلیغی؛
  2. مبارزه فیزیکی و کشتار و حبس و حصر.

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۱۰.
  2. «مَنْ زَارَنِي حَيّاً أَوْ مَيِّتاً، أَوْ زَارَ أَبَاكَ، أَوْ زَارَ أَخَاكَ، أَوْ زَارَكَ، كَانَ حَقّاً عَلَيَّ أَنْ أَزُورَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَ أُخَلِّصَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ»؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۵۷۷
  3. من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۵۷۷
  4. من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۵۶۵
  5. بحث زیارت و روایات آن از جمله در این منابع است: «من لا یحضره الفقیه» ، ج ۲، «تهذیب» ، ج ۶، «وسائل الشیعه» ، ج۹، «بحار الأنوار» ، ج ۹۷،۹۸ و ۹۹، «میزان الحکمه» ، واژۀ زیارت، «کامل الزیارات» ابن قولویه، «جواهر» ، ج ۱۹ و چندین «کتاب المزار» از علمای شیعه مثل شیخ طوسی و شهید اول و شیخ مفید و دیگران
  6. از جمله ر. ک: «زیارت» ، سیّد محمّد حسینی، «زیارت» جواد محدثی، «شوق دیدار» محمّد مهدی رکنی، «فلسفۀ زیارت و آیین آن» مرتضی جوادی آملی، «دائرة المعارف تشیّع» ج ۸ ص ۵۶۴ مدخل زیارت
  7. در بخش الحاقی کتاب «زیارت» سیّد محمّد حسینی (دفتر نشر فرهنگ اسلامی) فهرست مفصّلی است که صدها کتاب در محورهای یاد شده را معرّفی کرده است.
  8. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۹۳.
  9. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۲۲،۲۱.
  10. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۲۸،۲۷.
  11. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  12. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  13. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  14. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  15. عبدالله بن عباس، صحابی معروف پیامبر(ص) و شاگرد برجسته علی(ع) و قرآن‌شناس و مفسر بزرگ اسلام.
  16. توبه، ۳۲
  17. حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۴۹؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۲۴.
  18. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  19. شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۳.
  20. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  21. شیعه و زمامداران خودسر، ص۱۶۳.
  22. حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۸۱
  23. حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۹۳.
  24. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۸۲-۸۸.
  25. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۱-۹۴.
  26. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۱-۹۴.
  27. به نمونه هایی از اینگونه تلاش‌ها از سوی شاعران متعهد شیعه، می‌توانید رجوع کنید به: "الغدیر" ج ۲، و «ادبیات انقلاب در شیعه» از آیینه وند.
  28. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۱-۹۴.
  29. به بحث‌های پربار و مبسوط و مستوفای مرحوم علامه امینی در این مورد، به کتابِ «الغدیر»، جلدهای ۵، ۹ و ۱۰ مراجعه کنید.
  30. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۹۱-۹۴.