بحث:علل غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۹: خط ۳۹:
==نتیجه گیری==
==نتیجه گیری==
*بنابراین، به طور کلی می‌‌توان گفت [[امام زمان]]{{ع}} [[دو غیبت]] دارد: [[غیبت صغری]] و [[غیبت کبری]]. [[غیبت صغری]] مجموعا ۶۹ سال طول کشیده است و پس از آن (از سال ۳۲۹ ه. ق.) [[غیبت کبری]] آغاز شده است و تاکنون و تا زمانی که بر ما پوشیده است ادامه خواهد یافت. هر چند بر پایۀ برخی [[روایات]]، [[غیبت]] سری از [[اسرار الهی]] است و [[حکمت]] آن بعد از [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} مشخص خواهد شد؛ اما در برخی دیگر از [[روایات]]، به حکمت‌هایی نظیر [[حفظ جان امام]]، تحقق [[آمادگی جهانی]] برای [[قیام حضرت مهدی]]، [[اراده]] و [[مشیت]] [[حق تعالی]]، عدم [[بیعت]] [[امام]] با [[طاغوت]]، [[افاضه تدریجی]]، [[آزمایش]] [[انسان‌ها]]، فراهم آمدن تمام [[یاران]]، خالی  شدن صلب‌های [[کافران]] از [[مؤمنان]]، تنبّه [[مردم]] به [[نعمت امام]]، [[تادیب]] [[انسان‌ها]]، اجرای [[سنت انبیاء]]، [[اتمام حجت]]، تمرین [[ولایت‌پذیری]]، قدرشناسی، و [[ارتکاب گناه]] توسط [[مردم]] اشاره شده است.
*بنابراین، به طور کلی می‌‌توان گفت [[امام زمان]]{{ع}} [[دو غیبت]] دارد: [[غیبت صغری]] و [[غیبت کبری]]. [[غیبت صغری]] مجموعا ۶۹ سال طول کشیده است و پس از آن (از سال ۳۲۹ ه. ق.) [[غیبت کبری]] آغاز شده است و تاکنون و تا زمانی که بر ما پوشیده است ادامه خواهد یافت. هر چند بر پایۀ برخی [[روایات]]، [[غیبت]] سری از [[اسرار الهی]] است و [[حکمت]] آن بعد از [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} مشخص خواهد شد؛ اما در برخی دیگر از [[روایات]]، به حکمت‌هایی نظیر [[حفظ جان امام]]، تحقق [[آمادگی جهانی]] برای [[قیام حضرت مهدی]]، [[اراده]] و [[مشیت]] [[حق تعالی]]، عدم [[بیعت]] [[امام]] با [[طاغوت]]، [[افاضه تدریجی]]، [[آزمایش]] [[انسان‌ها]]، فراهم آمدن تمام [[یاران]]، خالی  شدن صلب‌های [[کافران]] از [[مؤمنان]]، تنبّه [[مردم]] به [[نعمت امام]]، [[تادیب]] [[انسان‌ها]]، اجرای [[سنت انبیاء]]، [[اتمام حجت]]، تمرین [[ولایت‌پذیری]]، قدرشناسی، و [[ارتکاب گناه]] توسط [[مردم]] اشاره شده است.
==پاسخ تفصیلی==
==[[انواع غیبت]] و تفاوت [[علت]] با [[حکمت غیبت]]==
*یکی از مهم‌ترین مباحثی که در موضوع [[مهدویت]] به آن پرداخته می‌‌شود، [[غیبت]] و [[علل غیبت]] آن [[حضرت]] هست<ref>ر.ک. کرمی، رضا علی، خانواده منتظر امام زمان، ص ۱۸.</ref>. همانطور که می‌دانیم، [[امام زمان]]{{ع}} [[دو غیبت]] دارد: [[غیبت صغری]] و [[غیبت کبری]]<ref>{{متن حدیث|لِلْقَائِمِ غَیْبَتَانِ: إِحْدَاهُمَا طَوِیلَةٌ وَ الْأُخْرَی قَصِیرَةٌ...}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۵.</ref>. [[غیبت صغری]] مجموعا ۶۹ سال طول کشیده و پس از آن (از سال ۳۲۹ ه. ق.) [[غیبت کبری]] آغاز شده است و تاکنون و تا زمانی که بر ما پوشیده است ادامه خواهد یافت<ref>ر.ک. هدایت‌نیا، فرج‌الله؛ امام مهدی در نگاه امام خمینی، ص۳۶۰- ۳۶۳.</ref>.
*توجّه به این نکته ضروری است، از آنجایی که [[فلسفه و علل غیبت]] فرع بر [[امامت]] ایشان است، این بحث فقط برای کسانی مفید خواهد بود که اصل [[امامت]] آن [[امام همام]] را پذیرفته باشند و اگر کسی [[امامت]] و [[مهدی]] بودن آن [[حضرت]] را قبول نداشته باشد [[آگاهی]] از [[فلسفه و علل غیبت]]، فایده‌ای برای او نخواهد داشت<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۰ ـ ۷۶؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۹۸- ۱۰۷.</ref>. از سوی دیگر، [[دلیل]] اثبات قضیه‌ای با [[فلسفه]] و [[حکمت]] آن تفاوت دارد. در مسئله [[غیبت امام عصر]]{{ع}} نیز گاه از [[دلیل]] تحقق این پدیده پرسش می‌شود و زمانی از [[فلسفه]] و حکمتِ آن. بی‌تردید، [[دلیل]] تحقق [[غیبت]] با فلسفۀ آن تفاوت دارد. برای اثبات تحقق [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}} کافی است از لحاظ [[تاریخی]]، [[وجود امام زمان]]{{ع}} احراز شود و سپس زنده بودن وی و عدم حضورش در میان [[مردم]] اثبات گردد<ref>ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ - ۱۸۰.</ref>؛ اما برای [[بیان]] [[حکمت]] و فلسفۀ [[غیبت]] باید گفت هر چیزی در این عالم از جمله [[غیبت امام عصر]]{{ع}} بدون [[حکمت]] و فسلفه نیست، چراکه [[خدای حکیم]] کار عبث و بیهوده انجام نمی‌دهد، هر چند [[علت]] آن برای ما به تفصیل روشن نباشد<ref>ر.ک. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۴۷.</ref>. هر چند بر پایۀ برخی [[روایات]]، موضوع [[غیبت]] سری از [[اسرار]] [[خداوند]] است<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۵۸؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص ۹۱.</ref> و اساساً بعد از [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} [[حکمت غیبت]] مشخص می‌‌شود<ref>ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۲۸-۱۳۴؛ کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹.</ref>؛ اما با این حال در برخی [[روایات]] دیگر، بعضی از حکمت‌های آن [[بیان]] شده که قابل توجّه است و می‌‏‏تواند ما را نسبت به وقوع [[غیبت]] و [[لزوم]] آن به [[اطمینان]] بیشتری برساند.
==[[علل]] [[غیبت امام زمان]]{{ع}}==
*برخی از [[علل]] [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} عبارت است از:
===[[اراده]] و [[مشیت الهی]]===
*[[حکمت]] اصلی [[غیبت]] همان [[اراده]] و [[مشیت]] [[حق تعالی]] است که قبل از وجود ایشان برای وی چنین [[پیش‌بینی]] کرده است. [[غیبت امام مهدی]]{{ع}}، بیشتر از ناحیۀ [[خدا]] و براساس [[مشیت]]، [[حکمت]] و ارادۀ او بوده است<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۵۰.</ref>.
===[[حفظ جان امام زمان]]{{ع}}===
*در [[روایات]] متعددی ذکر شده است، [[امام مهدی]]{{ع}} در پردۀ [[غیبت]] قرار گرفتند تا [[جان]] ایشان حفظ شود. توضیح اینکه، [[خدای بزرگ]]، پس از وجود [[مقدس]] خاتم الأنبیا{{صل}}، [[جانشین]] معصومی را برای او تعیین فرمود تا [[وظایف]] ناتمام [[رسالت]] او را بر روی [[زمین]] به اتمام برساند. [[تفسیر]] [[آیات]]، [[بیان]] حقایق [[قرآن]]، [[رهبری]] [[جامعه اسلامی]] و [[تربیت نفوس]] مستعد از وظایفی است که پس از [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، به [[جانشین]] او واگذار می‌شود. اما کسانی، از [[ناآگاهی]] و [[غفلت]] بیشتر [[مردم]] سوء استفاده کردند و کوشیدند تا مسیر [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} را عوض کنند؛ به همین سبب بود که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} را پس از چند سال [[حکومت]]، به [[شهادت]] رساندند و بعد از او، آن [[بلاها]] را به سر [[امام حسن]] و [[امام حسین]] ({{ع}}) و سایر [[امامان]]{{ع}} آوردند. اگر [[وجود مقدس ولی عصر]]{{ع}}، که واپسین ذخیرۀ [[خدای متعال]] برای [[امت]] [[مسلمان]] است، از نظرها [[پنهان]] نمی‌شد، او را نیز مانند اجدادش به [[ظلم و جور]] [[حاکمان]] جبار به [[شهادت]] می‌رساندند. انگیزۀ [[سلاطین]] و [[حاکمان]]، برای [[سرکوب]] و نابود کردن [[وجود مقدس ولی عصر]]{{ع}}، خیلی بیش‌تر بوده است؛ زیرا اخباری که از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} به دست آنان رسیده بود، از این حکایت داشت که دوازدهمین [[پیشوای مسلمانان]] و واپسین [[جانشین پیامبر]]، [[حکومت]] [[کفر]] را از روی [[زمین]] برخواهد چید. همین [[دلیل]] باعث شده بود [[سلاطین]] و [[جباران]] در صدد برآیند تا نگذارند [[امام زمان]]{{ع}} متولد شود و اگر [[تولد]] یافت، او را به [[شهادت]] برسانند<ref>ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۲۰ – ۱۲۲.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} [[نقل]] می‌کند که [[حضرت]] فرمودند: «آن [[جوان]] ناچار می‌باید [[غائب]] شود. عرض کردند: یا [[رسول الله]] برای چه [[غیبت]] می‌کند؟ فرمود: می‌ترسد او را بکشند»<ref>{{متن حدیث|لا بد للغلام من غیبة. فقیل له: و لم یا رسول الله؟ قال: یخاف القتل}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۱.</ref>.
*[[شهادت]] و کشته شدن در [[راه خدا]]، یکی از افتخارات [[معصومین]] است و [[امام زمان]]{{ع}} نیز سرانجام به [[شهادت]] خواهد رسید و در این بحثی نیست، اما باید دید [[علت]] [[ترس]] او چیست؟ اگر آن [[حضرت]] کشته می‌شد، [[زمین]] خالی از [[حجت]] می‌ماند. اگر آن [[حضرت]] کشته می‌شد، [[حکومت عدل جهانی]] بدون [[رهبر]] می‌ماند. [[امام صادق]]{{ع}} به جمعی که در خدمتش بودند، فرمود: «[[بنی امیه]] و [[بنی عباس]] وقتی فهمیدند زوال ملکشان بر دست توانای [[قائم]] ما{{ع}} خواهد بود، با ما [[دشمنی]] کردند و شمشیرهایشان را برای کشتن ما به کار بردند تا [[نسل]] ما را قطع نمایند، به این [[امید]] که [[قائم]] ما را کشته باشند»<ref>کتاب الغیبه، ص ۱۰۶.</ref>.<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۰ - ۷۶.</ref>
*البته [[ترس]] یاد شده هرگز [[خوف]] مذموم نیست که از [[ضعف نفس]] برمی‌خیزد، بلکه هراسی [[عقلی]] است که امری بس [[پسندیده]] و در برخی موارد لازم و ضروری است. [[ترس]] برخاسته از بستر خود [[دوستی]] که سبب [[گریز]] از خطر کردن به روز حادثه در مسیر [[حفظ دین]] و [[مکتب]] می‌گردد، [[ضعف]] [[نفسانی]] و صفتی [[ناپسند]] در برابر [[شجاعت]] است؛ اما خوفی که سبب [[حفظ جان]] [[آدمی]] و هدر نشدن و بی‌اثر نمردن گردد، ممدوح و عاقلانه، بلکه [[واجب]] است، زیرا مهم آن است که نثار [[خون]] نتیجه دهد و به ثمر بنشیند<ref>ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۲۸-۱۳۴.</ref>.
===تحقق [[آمادگی جهانی]] برای [[قیام حضرت مهدی]]{{ع}}===
*یکی از علت‏‏‏‏‌های مهم [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} و طولانی شدن [[پنهان‌‏زیستی]] آن [[حضرت]]، آماده ساختن جامعۀ بشری، برای رسیدن به مقصد نهایی و [[الهی]] خود است<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۰ – ۷۶؛ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ – ۱۸۰؛ طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص۸۹ -۹۴</ref>. [[آمادگی]] [[جهان]] عبارت است از: بالا رفتن سطح [[آگاهی]] [[مردم]] و [[درک]] [[نیاز]] به [[پیشوایی]] [[عادل]] و عالم، به وجود آمدن امکانات و زمینه‏‌های مناسب برای تشکیل یک [[حکومت جهانی]]، به ستوه آمدن [[مردم]] از [[ظلم]] و [[بیدادگری]] و خواست جهانی و مردمی برای گسترش و احیای [[عدالت]]، [[معنویت]] و [[امنیت]] جهانی<ref>ر.ک. کارگر، حکیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹.</ref>. در توضیح مطلب فوق باید گفت برنامۀ [[قیام]] و [[انقلاب حضرت مهدی]]{{ع}} همانند همه [[پیامبران الهی]]، از راه بهره‌گیری از وسائل و اسباب طبیعی انجام می‌گیرد و هیچ‌گاه [[اعجاز]] اساس آن را تشکیل نمی‌دهد. [[معجزات]] جنبۀ استثنایی دارند و در روند [[برنامه‌های اصلاحی]] [[رهبر]] آسمانی، جز در موارد استثنایی، دخالت نخواهد داشت. به همین [[دلیل]]، همه [[انبیا]] از [[سلاح]] روز، [[تربیت]] افراد لایق، مشورت‌های لازم، طرح نقشه‌های مؤثر، تاکتیک‌های نظامی حساب شده و خلاصه فراهم ساختن هر گونه امکان مادی و [[معنوی]] برای پیشبرد هدفشان استفاده می‌کردند. بنابراین، اجرای طرح [[حکومت حق]] و [[عدالت]] در سطح جهانی نیز باید استفاده از وسایل مادی و [[معنوی]] لازم، تحقق پذیرد. البته باید دانست حداقل چند نوع [[آمادگی]] لازم است تا آن [[حضرت]] [[ظهور]] کند و طرح [[حکومت حق]] و [[عدل]] را ارائه نماید وگرنه بدون چنین آمادگی‌ها [[امام]] مثمر ثمر نخواهد بود؛ یعنی همانند اجداد طاهرش {{ع}} موفق به اجرای طرح‌های خود نخواهد شد، و آن آمادگی‌ها عبارتند از: [[آمادگی روانی]]؛ [[آمادگی]] [[فرهنگی]] و صنعتی؛ [[آمادگی]] از حیث یک نیروی ضربتی انقلابی و... <ref>ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۲۰ – ۱۲۲؛حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ – ۱۸۰؛ قرائتی، محسن، شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم، ص ۱۸ – ۱۹؛ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۳۲؛ کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۸۸ – ۳۹۱؛ جلالی، غلام رضا، فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی، چشم به راه مهدی، ص ۴۰۷ -۴۱۱؛ باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۴۱-۴۴؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۵۴۶؛ کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۱۴-۲۱؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۲۰۳.</ref>.
===رهایی از [[بیعت]] با [[طاغوت]]===
*یکی از عواملی که در [[روایات]] بسیار به آن اشاره شده، عدم [[بیعت]] [[امام مهدی]]{{ع}} با خلفای [[جور]] و طاغوت‏‏‏‌هاست. آن [[حضرت]] به جهت اینکه مثل پدرانش مجبور به [[بیعت]] با [[طاغوت]] نشود، به [[فرمان خدا]] از چشم [[مردم]] مخفی شد. چراکه [[بیعت]] نوعی [[عقد]] و [[قرارداد]] دو سویه بین [[حاکم]] و فرمانبرداران است که از یک سو [[خلیفه]] را [[متعهد]] به ادارۀ [[جامعه]] می‌‏‏کند و از طرف دیگر بیعت‌‏کنندگان [[متعهد]] می‌‏‏شوند ضمن شنیدن و [[اطاعت]] از [[خلیفه]]، از او [[حمایت]] کنند. در نتیجه آن [[حضرت]] زمانی که [[ظهور]] می‌‏‏کند، [[بیعت]] هیچ‏کس و هیچ [[حکومت]] [[غاصب]] و [[ستمگری]] را ـ حتی به عنوان [[تقیه]] ـ بر گردن ندارد<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹.</ref>.
[[غیبت]] سبب می‌‌شود [[امام]] آزادانه [[قیام]] کند و با هیچ حاکمی [[پیمان]] نبسته باشد، زیرا [[امامان]] {{ع}} به تعهدهای خود پای‌بندند و اجازه [[نقض پیمان]] ندارند. دیگر [[امامان]] ناگزیر بودند [[حکومت‌ها]] را به رسمیت بشناسند، ولی [[امام زمان]] {{ع}} وظیفه‌ای به نام "[[تقیه]]" ندارد. به همین جهت، با طاغوت‌های زمان خویش [[بیعت]] نمی‌کند. بی‌تردید، اگر [[غیبت]] نباشد این امر تحقق نمی‌یابد.
*[[امام حسن مجتبی]]{{ع}} در این باره فرمود: «هر کدام از ما در زمان خود به سبب [[تقیه]]، [[بیعت]] [[حاکمان]] و طاغوت‌های زمان را پذیرفتیم؛ مگر [[حضرت مهدی]]{{ع}} که [[عیسی بن مریم]]{{ع}} به [[امامت]] آن [[حضرت]] [[نماز]] می‌گزارد. [[خداوند]] ولادتش را مخفی نگه می‌دارد و برای او غیبتی قرار می‌دهد، تاوقتی [[قیام]] می‌کند [[بیعت]] حاکمی بر گردنش نباشد. او نهمین [[فرزند]]، برادرم [[حسین]]{{ع}} است»<ref>{{متن حدیث|مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلاَّ وَ یَقَعُ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ إِلاَّ اَلْقَائِمُ اَلَّذِی یُصَلِّی خَلْفَهُ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُخْفِی وِلاَدَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخْصَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ ذَلِکَ اَلتَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخِیَ اَلْحُسَیْنِ}}؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۲.</ref>.<ref>ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ - ۱۸۰.</ref> در روایتی دیگر، [[حسن]] ابن فضال می‌گوید: [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} فرمود: «شیعیانم را می‌بینم که در زمان [[شهادت]] سوّمین فرزندم [[امام عسکری]] در جستجوی [[امام]] خود همه جا را می‌گردند، امّا او را نمی‌یابند، عرض کردم برای چه ای پسر [[رسول خدا]]؟ فرمود: برای اینکه امامشان [[غایب]] می‌شود. عرض کردم: چرا [[غایب]] می‌شود؟ فرمود: برای اینکه وقتی [[قیام]] کرد [[بیعت]] هیچ‌کس بر گردنش نباشد»<ref>{{متن حدیث|کَأَنِّی بِالشِّیعَةِ عِنْدَ فَقْدِهِمُ الثَّالِثَ مِنْ وُلْدِی یَطْلُبُونَ الْمَرْعَی فَلَا یَجِدُونَهُ قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَلِکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ إِمَامَهُمْ یَغِیبُ عَنْهُمْ فَقُلْتُ وَ لِمَ قَالَ لِئَلَّا یَکُونَ فِی عُنُقِهِ لِأَحَدٍ بَیْعَةٌ إِذَا قَامَ بِالسَّیْفِ}}؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.</ref>.<ref>ر.ک. موسوی نسب، جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۲۸-۲۳۰.</ref>
[[اسحاق بن یعقوب]] در نامه‌اش که به دست دومین [[نائب خاص]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} [[محمد بن عثمان عمری]] به آن [[حضرت]] رساند، در ضمن سؤالات خویش از [[حکمت غیبت]] پرسید و آن [[حضرت]] پاسخ فرمود: «اما در خصوص [[علت غیبت]] بدان که [[خدای سبحان]] می‌فرماید: ای [[مؤمنان]]! از اموری نپرسید که چون هویدا گردند، [[اندوهگین]] می‌شوید. همه پدرانم ناگزیر از [[بیعت طاغوت]] زمانشان بودند؛ اما من در حالی [[ظهور]] خواهم کرد که [[بیعت]] هیچ طاغوتی را بر گردن ندارم»<ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ‏ مِنَ‏ الْغَیْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ‏ ﴿ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ‏﴾ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِی {{ع}} إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی‏‏‏‏‏}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۱۶۱ ـ ۱۶۲؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵.</ref>.<ref>ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۲۸-۱۳۴.</ref>
*در نتیجه، با توجه به اینکه [[حضرت مهدی]]{{ع}} آخرین نمایندۀ [[خدا]] بر روی [[زمین]] است و [[حکومت]] او جهانی و بدون [[رقیب]] و نظیر است و همۀ [[حاکمان]] در برابر او [[خاضع]] و فرمانبر داراند، نباید حتی برای یک لحظه زیر [[فرمان]] دیگران باشد و [[حکومت]] کسی را بپذیرد<ref>ر.ک. هرنجی، منصور، انتظار و وظایف منتظران، ص ۳۵-۴۰.</ref>.
===افاضۀ تدریجی===
*بی‌شک، [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} واسطۀ [[فیض]] [[خدا]] بر خلق است و حضور مشهودانۀ ایشان خود فیضی مضاعف است؛ اما این فیض‌رسانی با شرایط و مقدمات خاصی ملازم است که بدون آنها موجود [[مستفیض]]، یا از [[فیض]] [[محروم]] می‌شود؛ یا از آن بهرۀ تامی نمی‌برد. برخورداری از [[فیض]] [[حکومت صالحان]]، گرچه از سوی [[مبدأ فیاض]] بدون گذراندن مقدمات [[مانع]] ندارد، اما قابل‌ها فاقد استعداد لازم برای دریافت جمعی [[فیض]] و تابع شرایط، مقدمات و زمینه‌های لازم‌اند، به گونه‌ای که تا آن شرایط و مقدمات در بستر زمان فراهم نیایند، نمی‌توانند به این [[فیض الهی]] برسند و از شرایط اساسی استقرار [[حکومت صالحان]]، پرورش [[انسان‌های صالح]] و ایجاد [[آمادگی]] در [[مردم]] برای [[پذیرش حکومت]] عادلانۀ جهانی است که [[غیبت امام]] [[معصوم]] عصر{{ع}} برای تحقق این شرایط است<ref>ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۲۸-۱۳۴.</ref>.
*در نتیجه، [[امامان]] واسطۀ [[فیض الهی]] و منبع [[هدایت]] و [[راهنمایی]] [[مردم]] هستند. [[خداوند]] به منظور استمرار [[هدایت مردم]] طبق [[مصلحت]]، وجود او را در پس پردۀ [[غیبت]] قرار می‌‏‏دهد تا علاوه بر [[حفظ نظام]] عالم، [[نزول]] [[فیض]] و [[رحمت]] [[حق]] از طریق او به [[بندگان]] ادامه یابد و راه [[هدایت]] و [[رستگاری]] بر روی [[مردم]] باز باشد. به نظر می‌‏رسد با توجّه به وجود [[مشکلات]] زیاد فراروی [[امامان]]، [[غیبت]] [[بهترین]] وسیلۀ این هدایت‏‌بخشی باشد. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرموده است: «[[زمین]] هیچ‏گاه از [[حجت الهی]] خالی نیست که برای [[خدا]] با [[برهان]] روشن، [[قیام]] کند به صورت‏ [[آشکار]] و شناخته شده و یا بیمناک و [[پنهان]]؛ تا [[حجت خدا]] [[باطل]] نشود و نشانه‏‏‏‏‌هایش از میان نرود (دلیل‏‏‏‏‌های روشن [[هدایت]] از بین نروند)»<ref>{{متن حدیث|لا تخلوا الأرض من قائم لله بحجّة امّا ظاهرا مشهورا و امّا خائفا مغمورا لئلّا تبطل حجج الله و بیناته...}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷.</ref>. <ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹.</ref>
===[[آزمایش]] و [[امتحان]] [[مردم]]===
*در برخی از [[روایات]]، [[حکمت]] [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}}، [[آزمایش]] [[مردم]] و جدا شدن [[انسان‌های صالح]] از [[ناصالح]] [[بیان]] شده است<ref>ر.ک. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰.</ref>. گروهی که [[ایمان]] محکمی ندارند باطنشان ظاهر شود و کسانی که [[ایمان]] در اعماق دلشان ریشه کرده، به واسطۀ [[انتظار فرج]] و [[صبر]] بر شدائد و [[ایمان به غیب]] ارزششان معلوم شود و به درجاتی از [[ثواب]] نائل گردند<ref>ر.ک. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۴۷.</ref>. [[غیبت]] آن [[حضرت]] سبب می‏‌‏شود تا [[نفاق]] [[پنهان]] عدّه‌‏ای [[آشکار]] شود و [[ایمان حقیقی]] [[محبّان]] و [[شیعیان]] واقعی [[امام]]{{ع}} در کورۀ [[ولایت امام غایب]]{{ع}} از ناخالصی‏‌ها و دورویی‌‏ها و سست‌‏مایه‌‏ها جدا و [[پاک]] شود و در یک [[کلام]] [[مؤمن]] از [[منافق]] معلوم گردد<ref>ر.ک. رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۸۳ ال ۸۵.</ref>. در [[روایات]] تأکید شده که [[غیبت امام عصر]]{{ع}} [[امتحان]] و غربالی برای انسان‌هاست تا افراد [[صالح]] و [[شایسته]] از دیگران جدا شوند. "زرارة بن أعین می‌گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم می‌فرمود: «[[قائم]] دارای غیبتی خواهد بود. سپس فرمود: او، منتظری است که [[مردم]] در ولادت‌اش به [[شک و تردید]] می‌افتند. بعضی می‌گویند: زمانی که پدرش ([[امام حسن عسکری]]{{ع}}) [[رحلت]] کرد، فرزندی از خود به جای ننهاد و برخی می‌گویند: دو سال قبل از [[وفات]] پدرش؛ متولد شده است، زیرا [[خدای عزوجل]] [[دوست]] دارد آفریدگانش را در بوتۀ [[آزمون]] قرار دهد و در این هنگام، باطل‌گرایان، گرفتار [[شک و تردید]] خواهند شد»<ref>{{متن حدیث|عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ {{ع}} یَقُولُ‏ إِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قُلْتُ وَ لِمَ ذَاکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَقَالَ یَخَافُ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی بَطْنِهِ وَ عُنُقِهِ ثُمَّ قَالَ {{ع}} وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ الَّذِی‏ یَشُکُ‏ النَّاسُ‏ فِی‏ وِلَادَتِهِ‏ فَمِنْهُمْ‏ مَنْ‏ یَقُولُ‏ إِذَا مَاتَ أَبُوهُ مَاتَ وَ لَا عَقِبَ لَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ قَدْ وُلِدَ قَبْلَ وَفَاةِ أَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ خَلْقَهُ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُون‏‏}}؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۶، ب ۳۳، ح ۳۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۵۹، ح ۸.</ref>.<ref>ر.ک. طبسی، نجم‌الدین، تا ظهور، ج۱، ص ۱۳-۱۹.</ref> [[جابر]] گوید: به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم، [[فرج]] شما چه هنگام خواهد بود؟ فرمود: «دور است، دور است؛ [[فرج]] ما پیش نخواهد آمد تا اینکه [[غربال]] شوید، باز [[غربال]] شوید... تا اینکه ناخالصی از بین برود و صافی [[باقی]] بماند»<ref>"هیهات! هیهات! لا یکون فرجنا حتّی تغربلوا ثمّ تغربلوا حتی یذهب الکیدر و یبقی الصفو"؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرموده است: «[[مردم]] باید [[خالص]] و [[پاک]] شوند و از هم تمییز داده شد و [[غربال]] شوند و [[مردم]] بسیاری از [[غربال]] خارج شوند»<ref>{{متن حدیث|لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ یُمَحَّصُوا وَ یُمَیَّزُوا وَ یُغَرْبَلُوا وَ یُسْتَخْرَجُ فِی الْغِرْبَالِ خَلْقٌ کَثِیرٌ}}، کافی، ج ۱، ص۳۷۰.</ref>.<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹.</ref>
*بر اساس [[روایات]]، [[خداوند]] سخت‌ترین [[امتحان]] را در رابطه با تعهدات خواهد گرفت؛ از این‌رو، در [[عصر غیبت]]، [[شیعیان]] را [[امتحان]] می‌کند؛ چراکه [[شیعیان]] این ملاک و معیار را پذیرفته و [[معتقد]] به [[غیبت حضرت مهدی]] هستند. چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: «[[خداوند]] به وسیله [[غیبت امام مهدی]] [[شیعیان]] را [[امتحان]] می‌کند و [[میزان]] [[استواری]] [[ایمان]] و [[ثبات]] قدم آنان را می‌آزماید»<ref>{{متن حدیث|غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ الشِّیعَةَ}}؛ الکافی، ج۱ ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۲.</ref>.
*از دیدگاه [[روایات]]، [[غیبت حضرت ولی عصر]]{{ع}} نیز در فرآیند [[امتحان الهی]] قرار گرفته و [[خداوند]] [[امت اسلامی]] را به وسیلۀ آن [[امتحان]] می‌نماید، عده‌ای با [[اعتقاد]] و [[ایمان]] محکم به او [[معتقد]] می‌شوند و سخنان [[قرآن]] و [[پیامبر]] و [[امامان]] در مورد [[حضرت مهدی]]{{ع}} را [[تصدیق]] می‌کنند، عده‌ای نیز ممکن است آن را نپذیرند و دستۀ سوم نیز ممکن است به آن به دیدۀ تردید نگاه کنند. [[امام صادق]]{{ع}} در این خصوص فرمودند: «[[حضرت صالح]]{{ع}} از دید [[مردم]] مدتی [[پنهان]] شدند و سپس به سوی آنان بازگشتند، [[مردم]] به سه دسته تقسیم شدند: گروهی او را [[انکار]] کردند. عده‌ای تردید پیدا کردند و دسته سوم با [[ایمان]] به [[حضرت صالح]] [[وفادار]] ماندند". سپس [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همانا "[[قائم]]" به مانند [[صالح]] خواهد بود»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ صَالِحاً{{ع}}غَابَ عَنْ قَوْمِهِ زَمَاناً وَ کَانَ یَوْمَ غَابَ عَنْهُمْ کَهْلًا مُبْدَحَ الْبَطْنِ حَسَنَ الْجِسْمِ وَافِرَ اللِّحْیَةِ خَمِیصَ الْبَطْنِ خَفِیفَ الْعَارِضَیْنِ مُجْتَمِعاً رَبْعَةً مِنَ الرِّجَالِ فَلَمَّا رَجَعَ إِلَی قَوْمِهِ لَمْ یَعْرِفُوهُ بِصُورَتِهِ فَرَجَعَ إِلَیْهِمْ وَ هُمْ عَلَی ثَلَاثِ طَبَقَاتٍ...‏ إِنَّمَا مَثَلُ الْقَائِمِ{{ع}}مَثَلُ صَالِحٍ}}؛ کمال‌الدین وتمام النعمة، ج ۱ ـ ۲، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷.</ref>.<ref>ر.ک. هرنجی، منصور، انتظار و وظایف منتظران، ص ۳۵-۴۰.</ref>.
===فرآهم آمدن تمام [[یاران]]===
*یکی از حکمت‏‏‏‏‌های [[پنهان]] ‏زیستی [[امام زمان]]{{ع}}، این است که [[شیعیان]] ضعیف و کم ‏ظرفیت، [[تربیت]] شده و سطح [[آگاهی]] و تحمّل و [[آمادگی]] آنها بالا برود<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹.</ref>؛ در نتیجه، [[امام]] باید تا فراهم آمدن تمام یارانش [[انتظار]] بکشد<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ص ۱۴۷ و همو، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۶۴۱</ref>.<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹؛ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰.</ref>
===خالی شدن صلب‌های [[کافران]] از [[مؤمنان]]===
*طول [[غیبت]]، باعث می‌‏‏شود در اصلاب فاسدان و [[منافقان]] و [[کافران]]، اگر مؤمنی [[باقی]] باشد، همه به [[دنیا]] بیایند؛ چنانکه شیوۀ [[امامان معصوم]] نیز چنین بوده و حتی پیش‌‏بینی‏‏‏‏‌هایی در مورد بعضی از افراد [[منافق]] و [[ناصبی]] داشتند. بعد از مدتی نیز از صلب آنان، افرادی [[مؤمن]] و [[دوستدار اهل بیت]]{{ع}} به [[دنیا]] می‌‏آمدند<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹</ref>. [[امام مهدی]] {{ع}} با [[دشمنان]] [[خدا]] هیچ گونه سازشی نخواهد کرد، بلکه همۀ آنها را به [[قتل]] خواهد رساند. از این رو، ارادۀ [[خدا]] بر این است که [[غیبت]] آن [[حضرت]] طول بکشد تا تمام مؤمنانی که می‌باید متولد شوند، به [[دنیا]] بیایند<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۰ ـ ۷۶.</ref>. [[ابراهیم]] کرخی می‌‏گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: [[خداوند]] سالمت بدارد؛ آیا [[علی]]{{ع}} در [[دین خدا]] [[قوی]] نبود؟ فرمود: آری چنین بود: گفتم: پس چگونه [[مردم]] بر او چیره شدند و او جلوی ایشان نایستاد؟ چه چیزی باعث شد جلوی آنها را نگیرد؟ فرمود: آیه‏‌ای از [[قرآن]]، او را از این کار بازداشت. گفتم: آن [[آیه]] کدام است؟ فرمود: {{متن قرآن|لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«اگر از يكديگر جدا مى ‏بودند، كافرانشان را به عذابى دردآور عذاب مى ‏كرديم.» سوره فتح، آیه ۲۵.</ref>. [[خداوند]] عز و جل فرزندانی [[مؤمن]]، در پشت افرادی از [[کافران]] و [[منافقان]] قرار داده است و [[حضرت علی]]، [[پدران]] [[کافر]] یا [[منافق]] را نمی‌‏‏کشت تا اینکه این امانت‏‏‏‏‌های [[الهی]] از پشت آنان خارج شوند و وقتی این [[فرزندان]] از صلب آنان خارج می‌‏شدند، بر هرکدام که دست می‌‏یافت، با آنها می‌‏جنگید. [[قائم]] ما [[اهل بیت]] نیز چنین است، تا تمام امانت‏‏‏‏‌های [[الهی]] از پشت پدرانشان ([[کافران]] و [[منافقان]]) خارج نشوند، [[ظهور]] نکرده و کسی را نمی‌‏‏کشد. اما وقتی امانت‏‏‏‏‌ها خارج شدند، بر [[کافران]] و [[منافقان]] مسلّط شده، آنان را می‌‏کشت»<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لَهُ مَا بَالُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ{{ع}}لَمْ یُقَاتِلْ مُخَالِفِیهِ فِی الْأَوَّلِ قَالَ لِآیَةٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً"قَالَ قُلْتُ وَ مَا یَعْنِی بِتَزَایُلِهِمْ قَالَ وَدَائِعُ مُؤْمِنُونَ فِی أَصْلَابِ قَوْمٍ کَافِرِینَ فَکَذَلِکَ الْقَائِمُ{{ع}}لَنْ یَظْهَرَ أَبَداً حَتَّی تَخْرُجَ وَدَائِعُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا خَرَجَتْ ظَهَرَ عَلَی مَنْ ظَهَرَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَلَالُهُ فَقَتَلَهُمْ}}؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۹، ح ۲۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۷، ح ۹.</ref>.<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹</ref> در روایتی دیگر، [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: «[[قائم]]... [[ظهور]] نمی‌کند تا ودیعه‌های [[خداوند]] جل [[جلاله ]][از صلب پدرانشان] بیرون آیند (متولد شوند). پس چون [[قیام]] کند، بر [[دشمنان]] [[خدا]] چیره می‌شود و آنها را می‌کشد»<ref>{{متن حدیث|وَ کَذَلِکَ الْقَائِمُ{{ع}}لَمْ یَظْهَرْ أَبَداً حَتَّی تَخْرُجَ وَدَائِعُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا خَرَجَتْ ظَهَرَ عَلَی مَنْ ظَهَرَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَتَلَهُم‏}}؛ کمال الدین، ج۲، ص ۶۴۱.</ref>.<ref>ر.ک. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۴۱-۴۴.</ref>
===تنبه [[مردم]] نسبت به [[نعمت امامت]]===
*[[بهترین]] راه تنبّه [[انسان]] آن است که [[نعمت]] از او گرفته شود و چه نعمتی عظیم‌تر و با برکت‌تر از وجود [[پیامبر]] و [[معصومین]]{{ع}} که در طول ۲۷۳ سال از آغاز [[بعثت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} تا [[شهادت امام حسن عسکری]]{{ع}} این [[نعمت]] در بین [[مردم]] بود ولی [[مردم]] [[ناسپاسی]] کردند و [[خداوند]] این [[نعمت]] را از [[بشریت]] گرفت؛ اگر [[مردم]] آن زمان قدرشناس بودند و [[ارزش]] [[نعمت]] را [[درک]] می‌کردند، امروز ما در [[فراق]] و هجران بسر نمی‌بردیم. حال که چنین شده است، باید شب و روز به دنبال این [[نعمت]] بزرگ [[الهی]] باشیم، تا [[خداوند]] این هدیه را بار دیگر به ما برگرداند و از [[نعمت]] وجودش، در ایام [[ظهور]] بهره‌مند شویم. [[مروان]] انباری گوید: [[حضرت]] [[ابوجعفر]]{{ع}} فرمود: «اگر [[خداوند]] حضور ما را در نزد مردمی کراهت داشته باشد، ما را از آنها جدا می‌سازد»<ref>"إِنَّ اللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِم‏"؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.</ref>.<ref>ر.ک. موسوی نسب، جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۲۸-۲۳۰.</ref>
===[[تأدیب]] [[انسان‌ها]]===
*[[ادب]] کردن [[انسان‌ها]] به ویژه [[مسلمان‌ها]] یکی دیگر از فلسفه‌های [[غیبت]] است؛ چراکه بیشتر آنها در زمان حیات و حضور [[امامان]] پیشین، آنگونه که [[شایسته]] بود از ایشان استفاده و [[حمایت]] نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود باعث [[محروم]] شدن جامعۀ بشری از [[فیض]] آنها شدند. [[امام باقر]]{{ع}} نیز در این‌باره می‌فرماید: «شما مردمی هستید که با [[دل]]، ما را [[دوست]] می‌دارید؛ ولی عمل شما با این [[محبت]]، ناسازگار است. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[اختلاف]] [[اصحاب]] پدید نمی‌آید و به همین [[دلیل]] [[صاحب شما]] از دست شما گرفته می‌شود»<ref>{{متن حدیث|وَ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِکُمْ وَ یُخَالِفُ ذَلِکَ فِعْلُکُمْ وَ اللَّهِ مَا یَسْتَوِی اخْتِلَافُ أَصْحَابِکَ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَی صَاحِبِکُم}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۰.</ref>.<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۴۸-۵۶.</ref>
*[[بهترین]] راه [[تأدیب]] این افراد گرفتن [[نعمت]] از آنهاست که موجب می‌شود بیدار شوند و با تغییر راه و روش خود، آن [[نعمت]] از دست رفته را از [[خداوند]] درخواست کنند و چه نعمتی عظیم‌تر و بابرکت‌تر از وجود [[پیامبر]] و [[معصومین]] {{ع}} بود که در طول ۲۷۳ سال از آغاز [[بعثت]] [[نبی اکرم]] {{صل}} تا [[شهادت امام عسکری]] {{ع}} بین [[مردم]] بودند، ولی [[مردم]] [[قدر]] ایشان را ندانستند و [[خداوند]] این [[نعمت]] را از آنان گرفت. حکومت‌های [[ستمگر]] با آنها جنگیدند، آنها را به زندان انداختند، توهین کردند و یکی پس از دیگری به [[شهادت]] رساندند. اگر [[مردم]] آن روز، قدرشناس این [[نعمت‌ها]] بودند، امروز ما در هجران [[امام]] عزیزمان نمی‌سوختیم. حال که چنین شده است، باید شب و روز به دنبال این [[نعمت]] بزرگ [[الهی]] باشیم، تا [[خداوند]] این هدیه را بار دیگر به ما برگرداند و از [[نعمت]] وجودش، در ایام [[ظهور]] بهره‌مند شویم. [[مروان]] انباری گوید: [[حضرت]] [[ابوجعفر]] {{ع}} فرمود: «اگر [[خداوند]] حضور ما را در نزد مردمی کراهت داشته باشد، ما را از آنها جدا می‌سازد»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ إِذَا کَرِهَ لَنَا جِوَارَ قَوْمٍ نَزَعَنَا مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِهِمْ}}؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.</ref>.
*بنابراین، وقتی [[امّت]]، [[قدر]] [[پیامبر]] و [[امام]] را نشاسند و [[وظایف]] خود را در برابر او انجام ندهند، بلکه [[اوامر]] او را [[نافرمانی]] کنند، رواست که [[خداوند]]، پیشوای ایشان را از آنها جدا کند، تا به خود آیند و در [[روزگار غیبت]] او، [[ارزش]] و [[برکت]] وجود او را دریابند. در این صورت، [[غیبت امام]] به [[مصلحت]] [[امام]] است؛ گرچه آنها ندانند و [[درک]] نکنند. بدین‌سان [[غیبت]] آخرین [[حجت خداوند]] نماد [[خشم خداوند]] بر زمینیان است که با چراغ‌های [[هدایت]] به گونه‌ای ناشایست برخورد کردند<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۴۸-۵۶؛ بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۹۸ ـ ۱۰۱.</ref>.
===اجرای [[سنت انبیاء]]===
*[[خداوند]] نسبت به [[پیامبران]]، سنت‌هایی برقرار کرده بود که می‌بایست شبیه آنها در مورد [[قائم آل محمد]] {{ع}} نیز جاری شود. یکی از سنت‌ها، مسئلۀ [[غیبت]] [[پیامبران]] بود. می‌بایست [[پیامبران]] به امر [[خداوند]]، بنابر علت‌ها و مصلحت‌هایی، مدتی از [[مردم]] فاصله بگیرند. این غیبت‌ها گاهی کوتاه مدت و گاهی طولانی بود، در [[امت اسلامی]] این مسئله به [[امام زمان]] {{ع}} اختصاص یافت. [[سدیر]] صیرفی می‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} به من فرمود: «برای [[قائم]] ما [[دو غیبت]] است که زمانش به طول می‌انجامد". صیرفی می‌گوید: عرض کردم: چرا؟ آن [[حضرت]] فرمود: "خواست [[خدا]] چنین است که سنت‌های سایر [[پیامبران]] نسبت به غیبتشان درباره او [[اجرا]] شود... [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ}}<ref>«که شما از حالی به حالی دیگرگون می‌شوید،» سوره انشقاق، آیه ۱۹.</ref>؛ "همه شما پیوسته از حالی به حالی دیگر منتقل می‌شوید (تا به کمال برسید)". آنچه که بر سر [[امت‌های پیشین]] آمده است، بر سر این [[امت]] نیز خواهد آمد و این [[سنت]] تغییرناپذیر است»<ref>{{متن حدیث|انّ الله عز و جل أبی الّا ان یجری فیه سنن الانبیاء فی غیباتهم و انّه لا بدّ له... من استیفاء مدد غیباتهم: قال الله عز و جل: لَتَرْکبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ‏‌ای سنّنا علی سنن من کان قبلکم}}؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۲؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۶، ح ۲۱۲؛ الخرائج، ج ۲، ص ۹۵۵.</ref>.<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۰ ـ ۷۶.</ref>
*در نتیجه، یکی از راهکارهایی که در [[زندگی]] [[انبیاء]] مشاهده می‌شود استفاده از حالت [[غیبت]] است. آنان [[وظیفه]] دارند تا [[مردم]] را به طرف [[خدا]] [[راهنمایی]] کرده و [[دین الهی]] را به آنان ارائه نمایند. از این رو، باید برای انجام این [[مسئولیت]] مهم [[برنامه‌ریزی]] مناسب داشته باشند. و چون [[دشمنان]] [[خدا]] برای نابودی [[دین حق]] از هیچ عملی حتی کشتن [[پیامبران]] روی گردان نبودند تا صدای [[دین]] از بین برود، لذا [[انبیاء]] به [[امر الهی]] در مواردی از حالت [[غیبت]] استفاده می‌کردند.[[ امامت امام مهدی]] {{ع}} در راستای [[نبوت]] و [[رسالت]] [[پیام]] آوران [[الهی]] است، و روشن است که [[خداوند]] برای ایشان نیز، چنین راهکاری (به [[علت]] مشابهت) در نظر بگیرد<ref>ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۱۸۴-۱۸۶.</ref>.
===[[آشکار]] شدن [[ناتوانی]] همه مکاتب مدعی [[اصلاح]] و [[عدالت]] ([[اتمام حجت]])===
*با [[غیبت طولانی]] ولی [[الهی]]، همۀ گروه‏‏‏‌ها، افراد، اندیشه‏‏‏‌ها و نظام‏‏‏‌ها، امکان [[حکومت]] بر [[مردم]] و [[مدیریت جامعه]] را پیدا کرده و [[ضعف]] و [[ناتوانی]] خود را در ادارۀ [[جامعه]] و رفع [[مشکلات]] و [[گسترش عدالت]] بروز می‌‏‏دهند. این در حالی است که [[حکومت]] و [[ولایت]] بر [[مردم]]، [[شایسته]] و بایستۀ [[اولیای الهی]] ـ به خصوص [[دوازده امام]] [[معصوم]] ـ است و [[خداوند]] می‌‏‏خواهد بدین ترتیب با [[مردم]] [[اتمام حجت]] کند و توجّه و خواست آنان را به [[حکومت]] [[معصومان]] جلب نماید. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌‏‏فرماید: «[[ظهور]] تحقق نمی‌‏یابد تا اینکه گروهی نماند، مگر اینکه بر [[مردم]] [[حکومت]] کرده باشد تا کسی نگوید: اگر ما [[حکومت]] داشتیم؛ [[عدالت]] را (می‌‏‏گستراندیم)! آنگاه [[قائم]] به [[حق]] و [[عدل]] [[قیام]] می‌‏‏کند<ref>"ما یکون هذا الامر حتّی لا یبقی صنف من النّاس الا و قد ولّوا علی الناس حتی لا یقول قائل: انّا لو ولّینا، لعد لنا؛ ثمّ یقوم القائم بالحقّ و العدل"؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۴؛ الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۴، ح ۵۳.</ref>.<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹؛ باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۴۱-۴۴؛ حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰؛ قرائتی، محسن، جهت‌نما، ص ۱۸ ـ ۱۹؛ باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۴۱-۴۴.</ref>
===تمرین [[ولایت‌پذیری]]===
*[[مردم]] در زمان حضور [[ائمه]]{{ع}} [[آمادگی]] [[پذیرش ولایت]] [[انسان کامل]] را نداشتند و همین امر سبب مهجوریت [[ائمه]]{{ع}} در [[جامعه]] و در نهایت [[شهادت]] آنها گردید. بنابراین [[خداوند]] در عصر [[غیبت کبری]]، فرصتی را فراهم کرد تا [[مردم]] با [[اطاعت]] از [[نواب عام]] و بالاخص [[ولایت مطلقه فقیه]]، به نوعی [[ولایت‌پذیری]] را تمرین کنند تا برای [[پذیرش ولایت]] [[انسان کامل]] در [[عصر ظهور]] که همان [[امام زمان]]{{ع}} است، آماده گردند. انتظاری که از ابتدای عالم آغاز شده است، تنها با فراهم شدن زمینه‌های [[شکوفایی]] آن خواهد شکفت و این در صورتی است که همۀ [[انسان‌ها]] در طلب [[منجی]] باشند. [[انتظار مهدی]]{{ع}} در منتظرانش، [[شوق]] [[یاری]] و [[همراهی]] او را ایجاد می‌کند و به [[انسان]] حیات و او را از بی‌هدفی [[نجات]] می‌‌دهد و این نه تنها در [[زندگی فردی]] [[منتظر]] مؤثر است، بلکه در حوزۀ رابطۀ فرد با [[جامعه]] نیز تأثیرگذاری مثبتی دارد؛ چراکه [[شرط ظهور]]، [[آمادگی]] جمعی است و [[انتظار]]، جریان مبارکی است که در حیات فرد و اجتماع جاری می‌شود و در همۀ عرصه‌های [[زندگی]]، رنگ [[الهی]] به [[انسان]] و حیات او می‌‌بخشد. بنابراین وظیفۀ [[منتظر]] رنگ خدایی داشتن است که به [[برکت]] [[انتظار]] در جای جای [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] او جلوه‌گر می‌شود. با این نگاه، دیگر [[وظایف]] بر دوش [[منتظران]] سنگینی نمی‌کند بلکه به عنوان جریان شیرینی به زندگی‌شان معنا می‌‌بخشد<ref>ر.ک. کریمی، محمد علی، آیا ظهور نزدیک است، ص ۱۴-۲۱.</ref>.
===قدر‌شناسی===
*یکی از حکمت‏‏‏‏‌ها و [[اسرار]] مهم [[غیبت امام مهدی]] {{ع}}، توجّه بیشتر [[مردم]] به [[قدر]] و [[منزلت]] آن [[موعود]] امت‏‏‏‌هاست. پس از آن ‏همه قدرناشناسی که نسبت به [[پدران]] بزرگوار آن [[حضرت]] روا داشتند، او در پس پردۀ [[غیبت]] قرار گرفت تا گوهر گران‌‏بهای وجودش، بیشتر مورد توجّه قرار گیرد و [[هنگام ظهور]] با پذیرش و استقبال کامل [[مردم]] روبه‌‏رو شود<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵ ـ ۱۱۹.</ref>. [[انسان]] عموماً نهادش بر این [[استوار]] است، تا هنگامی که به [[فراق]] چیزی [[مبتلا]] نشود، آن را ارج نمی‌نهد و تا مدتها سراب‌ها او را به خود مشغول نسازند، به چشمۀ حیات [[عنایت]] چندانی ندارد. [[پنهان]] بودن [[امام عصر]]{{ع}} نیز از این قبیل است که پس از آن‌ همه قدرناشناسی‌هایی که نسبت به اجدادشان {{ع}} روا داشتند از میان [[آدمیان]] رخ بر تافت و این چنین سرود که: حال که یازده گوهر گرانبها را در هم شکستید، به حرمان آخرینشان گرفتار آیید، تا تنگنای [[ظلمت]] ناشی از [[فراق]] این چشمه [[آفتاب]]، شما را بر آن دارد که به هنگام ظهورش از آن گوهر شبچراغ [[نور]] فراوان برگیرید<ref>ر.ک. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص۸۹ -۹۴.</ref>.
===[[ارتکاب گناه]] توسط [[مردم]]===
*در [[احادیث]] گوناگون، [[ارتکاب گناه]] توسط [[مردم]]، [[علت]] عدم [[درک]] محضر [[امام زمان]]{{ع}} [[بیان]] شده است؛ از جمله آنکه خود ایشان در این باره فرموده اند: «ما را از شما حبس نمی‌کند، مگر [[اعمال]] ناپسندی که از ناحیۀ شما به ما می‌رسد»<ref>{{متن حدیث|فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ‏ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ‏ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ}}؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۶.</ref>.<ref>ر.ک. قرائتی، محسن، شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم، ص ۱۸ ـ ۱۹.</ref> و [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: «[[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نمی‌ماند؛ ولی [[خداوند]] به [[دلیل]] [[ستم]] پیشه بودن و زیاده روی [[انسان‌ها]]، آنان را از وجود ظاهری [[حجت]] خود [[محروم]] می‌سازد»<ref>الغیبه، نعمانی، ب۱۰، ح۲.</ref>.<ref>ر.ک. آفتاب مهر، ج۱، ص ۱۲۷-۱۳۰.</ref>
*پس [[وجود امام]] [[هدایت‌گر]] مسلّم است، ولی حضورش در میان [[مردم]] باید به دست خود [[مردم]] تضمین گردد؛ [[مردم]] [[وظیفه]] دارند وی را به طور کامل از گزند [[دشمنان]] حفظ کنند و [[غیبت]] او معلول [[ستم کاری]] و [[اسراف]] [[بندگان]] است<ref>حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص‌ص۱۶۲ - ۱۶۸، ۱۷۳ ـ ۱۸۰.</ref>.<ref>ر.ک. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۱۱۸-۱۲۹.</ref>
==نتیجه گیری==
*بنابراین، به طور کلی می‌‌توان گفت [[امام زمان]]{{ع}} [[دو غیبت]] دارد: [[غیبت صغری]] و غیبت کبری. [[غیبت صغری]] مجموعا ۶۹ سال طول کشیده است و پس از آن (از سال ۳۲۹ ه. ق.) [[غیبت کبری]] آغاز شده است و تاکنون و تا زمانی که بر ما پوشیده است ادامه خواهد یافت. هر چند بر پایۀ برخی [[روایات]]، [[غیبت]] سری از [[اسرار الهی]] است و [[حکمت]] آن بعد از [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} مشخص خواهد شد؛ اما در برخی دیگر از [[روایات]]، به حکمت‌هایی نظیر [[حفظ جان امام]]، تحقق [[آمادگی جهانی]] برای [[قیام حضرت مهدی]]، [[اراده]] و [[مشیت]] [[حق تعالی]]، عدم [[بیعت]] [[امام]] با [[طاغوت]]، [[افاضه تدریجی]]، [[آزمایش]] [[انسان‌ها]]، فراهم آمدن تمام [[یاران]]، خالی  شدن صلب‌های [[کافران]] از [[مؤمنان]]، تنبّه [[مردم]] به [[نعمت امام]]، [[تادیب]] [[انسان‌ها]]، اجرای [[سنت انبیاء]]، [[اتمام حجت]]، تمرین [[ولایت‌پذیری]]، قدرشناسی، و [[ارتکاب گناه]] توسط [[مردم]] اشاره شده است.
==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش