دروغ: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
*[[رسول خدا]]{{صل}} آفت سخن را دروغ دانسته<ref>الخصال، ج ۲، ص ۴۱۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۴۴۴ و محمد بن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص ۶۲۲.</ref>، آن را از ابواب [[نفاق]] برمی‌شمرد<ref>ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۳.</ref>. آن [[حضرت]]، ضمن برحذر داشتن [[مسلمانان]] از دروغ، می‌فرمود: "دروغ، [[انسان]] را به [[فجور]] و [[فجور]] [[انسان]] را به [[جهنم]] می‌کشاند"<ref>جامع الاخبار، ص ۱۴۸؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۱۹ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص۴۶۸.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} هم از قول [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده است که وقتی از آن [[حضرت]] پرسیدند: "ممکن است [[مؤمن]] ترسو باشد؟" فرمود: "آری"؛ گفتند: "ممکن است [[بخیل]] باشد؟" فرمود: "آری"؛ گفتند: "ممکن است [[دروغگو]] باشد؟" فرمود: "نه"<ref>احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۱۱۸؛ الامام مالک، کتاب الموطأ، ج ۲، ص ۹۹۰ و جامع الاخبار، ص ۱۴۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۳-۲۲۴.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} آفت سخن را دروغ دانسته<ref>الخصال، ج ۲، ص ۴۱۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۴۴۴ و محمد بن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص ۶۲۲.</ref>، آن را از ابواب [[نفاق]] برمی‌شمرد<ref>ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۳.</ref>. آن [[حضرت]]، ضمن برحذر داشتن [[مسلمانان]] از دروغ، می‌فرمود: "دروغ، [[انسان]] را به [[فجور]] و [[فجور]] [[انسان]] را به [[جهنم]] می‌کشاند"<ref>جامع الاخبار، ص ۱۴۸؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۱۹ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص۴۶۸.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} هم از قول [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده است که وقتی از آن [[حضرت]] پرسیدند: "ممکن است [[مؤمن]] ترسو باشد؟" فرمود: "آری"؛ گفتند: "ممکن است [[بخیل]] باشد؟" فرمود: "آری"؛ گفتند: "ممکن است [[دروغگو]] باشد؟" فرمود: "نه"<ref>احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۱۱۸؛ الامام مالک، کتاب الموطأ، ج ۲، ص ۹۹۰ و جامع الاخبار، ص ۱۴۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۳-۲۲۴.</ref>.


==دروغ در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱==
مراد [[آگاهی]] هائی ایست که [[خداوند]] درباره دروغ گویان [[دین]] ابزارمنافق - ویا دروغ گوئی برای فرارازمسئولیت وجهاد به پیامبرداده است واینکه پیامبرفریب سخن دروغ آنان را نخورد و طرح این مسئله که [[پیامبر]] درانتقال [[پیام الهی]] [[دروغگو]] نیست
#{{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«چون منافقان نزد تو می‌آیند، می‌گویند: گواهی می‌دهیم که بی‌گمان تو فرستاده خدایی و خداوند می‌داند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.</ref>
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ * سَمٰاعُونَ لِلْکذِبِ أَکٰالُونَ لِلسحْتِ فَإِنْ جٰاؤُک فَاحْکمْ بَینَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«ای پیغمبر، غمگین مباش از آنان که به زبان اظهار ایمان کنند و به دل ایمان ندارند و به راه کفر شتابند، و اندوهناک مباش از آن یهودانی که جاسوسی کنند و سخنان دروغ (و فتنه‌خیز به جای کلمات حق) به آن قومی که (از کبر) نزد تو نیآمدند می‌رسانند؛ کلمات حق را بعد از آنکه به جای خود مقرّر گشت تغییر دهند و گویند: اگر حکم قرآن این گونه آورده شد بپذیرید و الاّ دوری گزینید. و هر کس را خدا به آزمایش و رسوایی افکند هرگز تو او را از (قهر) خدا نتوانی رهانید، آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهاشان را پاک گرداند، و آنان را در دنیا ذلّت و خواری و در آخرت عذاب بزرگ مهیّاست * گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام  خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند  و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۱-۴۲.</ref>
#{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>
#{{متن قرآن|فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى * مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد * دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت،» سوره نجم، آیه ۱۰-۱۱.</ref>
#{{متن قرآن|لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ * عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«اگر غنیمتی  در دسترس و سفری آسان می‌بود از تو پیروی می‌کردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند می‌خورند که اگر یارایی می‌داشتیم با شما روانه می‌شدیم؛ خود را (با دروغ) نابود می‌کنند و خداوند می‌داند که آنان دروغگویند * خداوند از تو در گذراد! چرا پیش‌تر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟» سوره توبه، آیه ۴۲-۴۳.</ref>


'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# [[توسل]] [[منافقان]] به دروغ برای [[فریب]] [[پیامبر]] و [[گواهی]] [[خداوند]] بر [[دروغگو]] بودن آنان: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«چون منافقان نزد تو می‌آیند، می‌گویند: گواهی می‌دهیم که بی‌گمان تو فرستاده خدایی و خداوند می‌داند که تو به راستی فرستاده اویی و خداوند گواهی می‌دهد که منافقان، سخت دروغگویند» سوره منافقون، آیه ۱.</ref>
#رغبت [[منافقان]] و [[یهودیان]] به شنیدن دروغ‌های بافته شده بر علیه [[رسول خدا]] جهت [[جاسوسی]] بر علیه [[پیامبر]] و تعلق [[اراده الهی]] به [[عذاب]] و [[ضلالت]] [[منافقان]] و [[یهودیان]] استماع کننده دروغ، برای استفاده بر علیه [[رسول اکرم]]: {{متن قرآن|مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب می‌ورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان می‌گفتند ایمان آورده‌ایم در حالی که دل‌هاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش می‌سپارند  جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامده‌اند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref>..... {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب می‌ورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان می‌گفتند ایمان آورده‌ایم در حالی که دل‌هاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش می‌سپارند  جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامده‌اند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref>
# [[لعن]] [[خداوند]] بر دروغ‌گویان مرحله پایانی [[مباهله]] [[پیامبر]] با نصارای [[نجران]]: {{متن قرآن|ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>
# دروغ گفتن [[قلب]] [[پیامبر]] از مشاهداتش در [[شب معراج]]، امری محال از طرف [[خداوند]] اعلام شده است: {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت،» سوره نجم، آیه ۱۱.</ref>
# دروغ گفتن به [[پیامبر]] و [[سوگند دروغ]]، از ویژگی‌های متخلفان [[غزوه تبوک]]: {{متن قرآن|وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«اگر غنیمتی  در دسترس و سفری آسان می‌بود از تو پیروی می‌کردند اما راه سخت بر آنان گران است و به زودی به خداوند سوگند می‌خورند که اگر یارایی می‌داشتیم با شما روانه می‌شدیم؛ خود را (با دروغ) نابود می‌کنند و خداوند می‌داند که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۴۲.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۱۴.</ref>.


==منابع==
==منابع==
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۸

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دروغ (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.


مقدمه

صداقت رسول خدا(ص) پیش از بعثت

سیره رسول خدا(ص) در سرزنش دروغ

  • رسول خدا(ص) راستگوترین مردمان بود[۲۲] و در طول ایام حیاتش جز راست نگفت و جز بدان نخواند[۲۳]. هیچ خصلتی نزد آن حضرت، از دروغ، منفورتر نبود و هرگاه مطّلع می‌شد که یکی از اصحابش دروغی گفته، به او بی‌اعتنایی می‌کرد تا آنکه یقین می‌کرد او توبه کرده است[۲۴]. ایشان سخنان غیر واقع، حتی در قالب شوخی را مصداق دروغ دانسته، اصحاب و یارانش را از آن برحذر می‌داشت[۲۵] و می‌فرمود: "وای بر کسی که سخن دروغ گوید تا قومی را بخنداند! وای بر او! وای بر او!"[۲۶] [۲۷].
  • همچنین ایشان، مسلمانان را از دادن وعده‌های دروغ به کودکان بازداشته، آنها را هم از مصادیق دروغ دانسته‌اند[۲۸]. از عبداللّه بن عامر روایت شده است که "روزی پیامبر خدا(ص) به خانه ما آمد و من در حالی که کودکی خردسال بودم، رفتم تا بازی کنم. پس مادرم به من گفت: "عبدالله! بیا تا چیزی به تو بدهم!"پیامبر خدا(ص) فرمود: "می‌خواهی چه چیزی به او بدهی؟" مادرم گفت: "می‌خواهم به او خرما بدهم"؛ پیامبر(ص) فرمود: "بدان که اگر چنین نکنی، برای تو دروغی نوشته می‌شود"[۲۹][۳۰].
  • از موارد دیگری که رسول خدا(ص) آن را از مصادیق دروغ دانسته، رد دعوت با وجود میل شدید به آن خواسته است. صاحب بحارالانوار به نقل از مجاهد از اسماء بنت عمیس می‌نویسد: "من ساقدوش عایشه بودم و او را آماده کردم و به نزد پیامبر خدا(ص) وارد شدیم، در حالی که عده‌ای از زنان نیز با من بودند. به خدا سوگند! نزد پیامبر خدا(ص) از خوراکی جز یک کاسه شیر نبود. پس، پیامبر خدا(ص) مقداری شیر نوشید و سپس کاسه را به دست عایشه داد؛ عایشه از گرفتن کاسه شیر شرم کرد؛ من گفتم: دست پیامبر خدا(ص) را رد نکن! ظرف را بگیر! عایشه با حالت شرم، کاسه را گرفت و مقداری شیر نوشید. پس، حضرت فرمود: "به بقیه زنان هم بده!" آنها گفتند: "ما میل نداریم"؛ فرمود: " گرسنگی و دروغ را با هم جمع نکنید"؛ گفتم: ای پیامبر خدا(ص)، اگر کسی از ما میل به چیزی داشته باشد و بگوید میل ندارم، آیا این دروغ به شمار می‌آید؟ فرمود: "بر او دروغ نوشته می‌شود، گرچه دروغی کوچک باشد"[۳۱][۳۲].
  • گاه اتفاق می‌افتاد که کسی نزد رسول خدا(ص) سخن دروغی می‌گفت؛ اما حضرت برای حفظ آبرویش بزرگوارانه، لبخندی به لبانشان می‌نشاند و می‌فرمود: "او حرفی زند"[۳۳][۳۴].
  • با وجود تمام سختگیری‌های رسول خدا(ص) درباره دروغ و سخن‌هایی که در مذمت آن فرموده؛ اما در مواردی، دروغ را ستوده است؛ مثلاً فرموده است: "خداوند دروغی را که در راه سازش بین مردم گفته شود، دوست و سخن راستی را که از آن مفسده برخیزد، دشمن می‌دارد"[۳۵]. همچنین فرموده است: "دروغ در سه چیز نیکوست: برای مکر در جنگ، دادن وعده به همسر و برقراری سازش بین مردم"[۳۶][۳۷].

دروغ در کلام نبوی(ص)


منابع

  1. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. شیخ مفید، الاختصاص، ص ۲۳۲؛ الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۲، ص ۴۲۶ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۶۲۵.
  2. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۱۹.
  3. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۳۷ و محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۳۳۵ - ۳۳۶.
  4. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۱۹.
  5. أَنْتَ الْأَمِينُ أَمِينُ اللَّهِ لَا كَذَبَ وَ الصَّادِقُ الْقَوْلُ لَا لَهْوَ وَ لَا لَعِبَ * أَنْتَ الرَّسُولُ رَسُولُ اللَّهِ نَعْلَمُهُ عَلَيْكَ تَنْزِلُ مِنْ ذِي الْعِزَّةِ الْكُتُبُ
  6. المناقب، ج ۱، ص ۵۶ و بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۰۳.
  7. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۱۹-۲۲۰.
  8. علامه امینی، الغدیر، ج ۷، ص ۴۵۳ و محسن امین، اعیان الشیعه، ج ۸، ص ۱۱۹.
  9. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۰.
  10. ابن ابی عبدالرحمن بن محمد (ابن ابی حاتم)، تفسیر القرآن العظیم، ج ۴، ص ۱۲۸۲؛ جاراللّه زمخشری، الکشاف، ج ۲، ص ۱۸ و جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۳، ص ۹ - ۱۰.
  11. الدر المنثور، ج ۳، ص ۹ - ۱۰ و تفسیر القرآن العظیم، ص ۱۲۸۳.
  12. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۰.
  13. الکشاف، ج ۲، ص ۱۸ - ۱۹ و فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج ۱۲، ص ۵۱۸.
  14. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۰.
  15. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۳۸۵ و محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۴۷.
  16. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۱.
  17. الکشاف، ج، ۲، ص ۱۸ و محمد بن احمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج ۶، ص ۴۱۶.
  18. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۱.
  19. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۵۶؛ دلائل النبوه، ص ۶۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۲۰ و ابو الفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۴۰۴.
  21. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۱.
  22. محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص ۱۰۸ و رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۸.
  23. محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج ۸، ص ۱۸۰.
  24. الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۸۵؛ ابن حنبل، مسند احمد، ج ۶، ص ۱۵۲؛ بیهقی، السنن الکبری، ج ۱۰، ص ۱۹۶ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۳، ص ۴۵.
  25. حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۱، ص ۱۲۷؛ محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۱۸ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۹، ص ۹۶.
  26. النسائی، سنن الکبری، ج۶، ص۵۰۹؛ مسند احمد، ج۵، ص۵-۶ و المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۴۰۳-۴۰۴.
  27. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۲.
  28. سنن ابن ماجه السنن، ج ۱، ص ۱۸؛ المعجم الکبیر، ج ۹، ص۹۸ و عبدالرزاق صنعانی، المصنّف، ج ۱۱، ص ۱۱۶.
  29. السنن الکبری، ج ۱۰، ص ۱۹۸ و الدر المنثور، ج ۳، ۹۸ ص ۲۹۱.
  30. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۲.
  31. مسند احمد، ج ۶، ص ۴۳۸؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۴، ص ۵۱ و ابن ابی الدنیا، مکارم الاخلاق، ص ۵۴.
  32. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۲-۲۲۳.
  33. محمد بن محمد کوفی بن اشعث، الجعفریات، ص ۱۶۹.
  34. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۳.
  35. مکارم الاخلاق، ص ۴۳۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۲؛ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۷۹.
  36. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۵۹؛ مکارم الاخلاق، ص۴۳۷؛ السنن الکبری، ج ۵، ص ۳۵۱ و شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۸۷.
  37. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۳.
  38. الخصال، ج ۲، ص ۴۱۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۴۴۴ و محمد بن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص ۶۲۲.
  39. ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۳.
  40. جامع الاخبار، ص ۱۴۸؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۱۹ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص۴۶۸.
  41. احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۱۱۸؛ الامام مالک، کتاب الموطأ، ج ۲، ص ۹۹۰ و جامع الاخبار، ص ۱۴۸.
  42. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۲۳-۲۲۴.