اولو الامر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
'''اولو الامر''' [[امامان | '''اولو الامر''' [[امامان دوازدهگانه]]<ref>[[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۶۶ -۶۹.</ref>. | ||
==واژهشناسی لغوی== | ==واژهشناسی لغوی== |
نسخهٔ ۱۹ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۳۹
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اولو الامر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
اولو الامر امامان دوازدهگانه[۱].
واژهشناسی لغوی
- اولو الامر از دو کلمه "اولو" و "الامر" ترکیب یافته است. "اولو" به معنای صاحبان و مالکان، جمعی است که از لفظ خود مفردی ندارد. بعضی گفتهاند: اسم جمع و مفرد آن "ذو" است. اولو همواره به شکل اضافه به امر محسوس یا معقول به کار میرود؛ مانند: اولو الارحام، اولو القربی، اولوالعلم، اولو الفضل، اولو الامر[۲] و الامر به معنای فرمان، شأن (کار) و شیئ است[۳]. شاید بتوان گفت از میان این معانی معنای اصلی و جامع امر، شیئ است که با توجه به سیر تطور و تحول لغت به معنای شیئ خاص (کار) و منشأ تحقق کار (فرمان) نیز دانسته شده است. با توجه به معنای لغوی الامر میتوان برای اولو الامر معانی ذیل را برشمرد: صاحبان دستور، صاحبان کار و صاحبان شیئ. براساس تفاسیر و روایات شیعه، "شیئ" در معنای اخیر اصطلاحاً یک شیئ معهود و شناخته شده یعنی مقام ولایت، خلافت و حکومت است، زیرا بنابر معنای مذکور "ال» در الامر برای عهد است، بنابراین اولو الامر کسانیاند که شئون دین و دنیایمردم به دست آنان است[۴] و آنان باید صاحبان کار حکومت و کارگزاران آن باشند، چنانکه ایشان صاحبان دستور بوده و اطاعتشان بر مردم لازم است[۵].
- مفسران اهل سنت اولو الامر را به امیران و زمامداران جامعه، صاحب منصبان حکومتی "اهل حلّ و عقد"، فرماندهان لشکر، خلفا و جانشینان چهارگانه پیامبر اکرم(ص)، آگاهان و صاحبان بصیرت از صحابه پیامبر(ص) و دانشمندان دینی تفسیر و تطبیق کردهاند[۶][۷].
اولو الامر در قرآن
- اولو الامر: به معنای صاحبان فرمان. در قرآن به اطاعت از اولی الامر فرمان داده شده است.﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾[۸] اولو الامر به علی بن ابی طالب و ائمه اهل بیت(ع) و جانشینان رسول خدا(ص) از این خاندان تفسیر شده است. امام باقر(ع) دربارۀ آیه اولی الامر میفرماید: "هی فی علیّ و فی الأئمّة، جعلهم اللّه مواضع الأنبیاء"[۹] این آیه از موارد بحثانگیز میان شیعه و سنّت است و آنان طبق ظاهر آن، هرکس را که حاکم باشد، یا علمای دین را لازم الاتّباع میدانند، امّا شیعه مصداق آن را امامان معصوم و آنان که از سوی آنان ولایت دارند میدانند ائمه شیعه با استناد به این آیه که خداوند اطاعت اولی الامر از اهل بیت(ع) را واجب ساخته است، با مخالفان احتجاج میکردند. امام صادق نیز فرموده است: "اولو الأمر هم الأئمّة من أهل البیت"[۱۰]. آمران و صاحبفرمانانی که اطاعتشان واجب است و پیروی از آنان، افراد را در مسیر اطاعت خدا و رسول قرار میدهد، اینانند که بندۀ خالص خدا و از هر خطا و گناه معصوماند. بد نیست نمونههایی از دیدگاههای بزرگان اهل سنت را دربارۀ اولی الامر مرور کنیم: قاضی ابو یوسف میگوید:اطاعت از خلیفه لازم است، اگرچه ستمگر باشد. حسن بصری میگوید: به حکّام، بد مگویید، زیراکه ایشان اگر به نیکویی رفتار کنند، آنان راست اجر، و بر شماست شکر، و اگر به بدی رفتار کنند، بر آنان است وزر و بر شماست صبر. قاضی ابوبکر باقلانی گوید: جمهور اهل تحقیق و اصحاب حدیث گفتهاند: خلیفه به علّت اینکه فاسق و گناهکار باشد، یا ستمگر باشد و اموال مردم را بگیرد و مردم را بکشد و حقوق را ضایع کند و حدود الهی را زیرپا بگذارد، خلع نمیشود، و واجب نیست قیام علیه او، بلکه باید او را موعظه کرد. قاضی بدر الدین گوید: اگر شخصی مسلّط، که به زور قدرت را به دست آورده است، حتّی قوانین شریعت را نداند و ظالم و فاسق و فاجر باشد. باید از او اطاعت کرد.[۱۱] این دیدگاه کجا؟ و اولو الامر را اولیای معصوم الهی و ائمه اهل بیت عصمت دانستن کجا؟[۱۲]
اولو الامر از دیدگاه مفسّران
- اقوال مفسّران اهلتسنّن درباره اولو الامر، گوناگون است: امیران در زمان حضرت رسول(ص)؛امر به معروفکنندگان؛ فقیهان و دینداران مطیع خدا[۱۳]. هیچیک از این اقوال با اطلاق آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ﴾[۱۴] سازگار نیست؛ زیرا پیروی از آنها درصورت ارتکاب گناه، لازم نیست؛ در صورتی که آیه، اطاعت اولو الامر را به طور مطلق و بدون قید و شرط، همانند اطاعت پیامبر(ص) لازم شمرده است؛ پس باید اولو الامر کسانی باشند که مقام عصمت، آنان را از هرگونه خطا و اشتباه حفظ کند؛ چنانکه بعضی از مفسّران اهلتسنّن بدان اعتراف کردهاند[۱۵]. بر همین اساس و بر مبنای احادیث معتبر که در منابع شیعه[۱۶]. و اهل سنت[۱۷]. نقل شده، مفسّران شیعه اتّفاق نظر دارند که منظور از اولیالامر، امامان معصوم(ع) هستند[۱۸][۱۹].
مصداق اولو الامر
استنباط اولو الامر
حجیّت استنباط اولو الامر
اطاعت از اولو الامر
آثار اطاعت از اولو الامر
تعیین اولو الامر
رجوع به اولو الامر
عصمت اولو الامر
فضایل اولو الامر
نقش اولو الامر
وظایف اولو الامر
ولایت و رهبری اهل بیت
- ولایت و رهبری اهل بیت دلایل عقلی و نقلی بسیاری دارد. از نظر عقل و با توجه به فلسفه امامت، عصمت یکی از مهمترین شرایط امام است. همانطور که از بحثهای گذشته به دست آمد اهل بیت از ویژگی عصمت برخوردارند، بنابراین، امامت و رهبری امت اسلامی پس از پیامبر گرامی به آنان اختصاص دارد[۲۰]. قرآن کریم نیز والیان امر را کنار پیامبر(ص) قرار داده و با یک فرمان مؤمنان را به اطاعت از پیامبر و اطاعت از آنان فراخوانده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۲۱]. رسولخدا(ص)افزون بر دریافت و ابلاغ وحی، دست کم دو وظیفه مهم دیگر بر عهده داشت: تبیین آموزههای وحیانی، و فرمانروایی و حکومت. بیشک اطاعت از خدا با وظیفه نخست دریافت و ابلاغ وحی پیوند میخورد و اطاعت از رسول در دو قلمرو دیگر تبیین و حکم قابل تصور است. نکته درخور توجه، آن است که از کنار هم آمدن ﴿الرَّسُولَ﴾ و ﴿أُولِي الْأَمْرِ﴾ و بسنده شدن به یک ﴿أَطِيعُوا﴾ برای هر دو میتوان دریافت که اولو الامر، صرف نظر از دریافت و ابلاغ وحی، با پیامبر(ص) همسان و برابرند و بر همگان واجب است که تبیین معارف الهی را از آنان بجویند و نیز امر حکومت بر جامعه اسلامیرا بدانان بسپارند[۲۲]. از سوی دیگر، این اطاعت به دلیل آنکه قید و شرطی را به همراه
- تغییر_مسیر نام صفحهٔ هدف
ندارد، اطاعتی همه جانبه و بیچون و چراست، و این مطلب جز با عصمت رسول و اولوالامر سازگار نیست، زیرا سرسپردگی بدین صورت تنها در برابر کسی سزاست که از کجاندیشی و کجروی مصون است و در گفتار و رفتار، مردم را جز به آنچه رضای خداست نمیخواند[۲۳].[۲۴]
منابع
پانویس
- ↑ حجتیان، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۶۶ -۶۹.
- ↑ القاموس المحیط، ج۲، ص۱۷۶۷؛ التحقیق، ج۱، ص۱۸۰، «اولو».
- ↑ نثر طوبی، ج۱، ص۳۳؛ المنجد، ص۱۷، «امر».
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۹۱؛ مواهب الرحمن، ج۸، ص۳۱۲؛ تفسیرآیات الاحکام، ج۵، ص۱۰۲.
- ↑ حجتیان، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۶۶ -۶۹.
- ↑ تفسیر ماوردی، ج۱، ص۴۹۹ـ۵۱۱؛ التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ تفسیر قرطبی، ج۳، ص۱۶۸.
- ↑ حجتیان، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۶۶ -۶۹.
- ↑ نساء، آیه ۵۹
- ↑ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲ ص ۱۷۱ به نقل از تفسیر عیاشی
- ↑ مناقب، ج ۳ ص ۱۵
- ↑ نمونهها از حماسۀ غدیر محمّد رضا حکیمی ص ۱۳۲ نقل شده است
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۱۳.
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۱۱۳.
- ↑ تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۷.
- ↑ البحرالمحیط، ج۳، ص۲۷۸؛ ینابیعالمودّة، ص۱۱۶؛ احقاقالحق، ج۳، ص۴۲۵.
- ↑ تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۷.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۵.
- ↑ ر.ک. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۴.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۸۸.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۸۹، ۳۹۱؛ کشف المراد، ص۴۹۳.
- ↑ ر.ک. یوسفیان، حسن، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۴.